عصر مشروطه به عنوان اوّلین گام و خیز جامعه ایرانی بر اساس اندیشه های نوین جریان روشنفکری یکی از برجستهترین ادوار طنز در ایران از ابتدای پیدایش تا کنون به حساب میآید بنابراین شناخت دقیق ادبیّات طنز این دوره و تحلیل گفتمان حاکم بر آن ضرورت تام دارد و این امر از آنجا ناشی میشود که حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانِ کنونی ما همچنان دستخوش اهداف و تلاش های جریان روشنفکری است و تحلیل دقیق اوضاع کنونی ما و حرکت به سوی آینده، جز با شناخت عناصر ماهوی و گفتمانی عصر مشروطه امکان پذیر نخواهدبود. بنابراین میتوان گفت که بررسی اشعار و طنز این دوره میتواند راهگشایی برای شناختی دقیق از ابتدای تحولات یک قرن اخیر در ایران باشد.
بررسی و تحلیل گفتمان سوژهها و مفاهیم اساسی طنز در شعر مشروطه، به دلیل اهمیّت تأثیرگذاری این سرودها بر تاریخ سیاسی و اجتماعی کشور است. هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل اصلیترین مفاهیم و سوژههایی است که در شعر طنز مشروطه وجود دارد و همچنین تأثیر آن بر فضای سیاسی اجتماعی ایران. در این پژوهش از روش تحلیل گفتمان استفاده شده است و از بررسی مفاهیم حاکم بر گفتمان شعر مشروطه این نتیجه گرفته میشود که میان گفتمانهای استبدادی و آزادی، مساوات و فاصلهی طبقاتی، زن متجدّد و زن سنّتی، میهنپرستی و نفوذ استعمار، عقلگرایی و خرافه، تغییری اساسی دیده می شود و همین اختلاف نظرها، موجب پویایی و حرکت طنز در عصر مشروطه میگردد. در نهایت مشخّص میگردد که مفاهیمی چون تجدّد، عقلگرایی، میهنپرستی، مساوات، مشروطیّت، قانونگرایی و … از جمله مهمترین مضامینی است که شاعران طنزپرداز عصر مشروطه، در شعر خود بدان پرداختهاند.
واژگان کلیدی: شعر، طنز، مشروطیت، آزادی و قانون گرایی.
مقدّمه
بررسی و تحلیل گفتمان سوژهها و مفاهیم اساسی طنز در شعر مشروطه، از جوانب متعدّدی دارای اهمیّت است. شعر مشروطه تجلّی ذهنیّتها، باورها، ارزشها و آرمانهای نخبگان جامعه ایرانی برای تحوّل و عبور از کاستیها و مشکلاتی است که ایرانِ عصر قاجار با آن روبهرو بوده است.
در قرن نوزدهم میلادی که تمدّن ایرانی – اسلامی به مرحله ای از انحطاط در ساحات مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میرسد و جامعه در زیر سایهی سنگین بیتدبیریها و خودپرستیهایِ حُکّام مستبد، در فلاکت و ناامنی دستوپا میزند، چراهای متعدّدی در ذهن اندیشمندان ایرانی درخصوص عقبماندگیها و کاستیها شکل میگیرد. نیمنگاهی به گذشتهی باشکوه ایران باستان، شکوفایی تمدّن ایرانی در قرن چهارم و پنجم هجری، پس از ورود اسلام به ایران و دوران صفویه، نخبگان جامعه ایرانی را با توجّه به چیرگی قدرت صنعتی اروپایِ مُدرن پس از انقلاب صنعتی که ایرانیها طعم تلخ آن را اوّلین بار در شکست از روسها چشیده بودند، بر ضرورتِ گذار از وضعیّت
آن روز متوافق کرد.
نهضت مشروطیّت محصول تحوّلخواهی ایرانیان در سال 1285 هجری شمسی بود. در این وضع نابسامان، ادبیّات همچون همیشه، نقش پُررونقی را در حرکت جامعه ایرانی از وضعیّت موجود به نقطهی مطلوب بازی می کند و بسیاری از منوّرالفکرها برای ترویج عقاید و اندیشه های خود و انتقاد از ساختارهای فرهنگی و سیاسی حاکم، رو به ادبیّات میآورند و با تکیه بر زبان سادهی ادبیّات و نزدیک به تودههای مردم، سعیِ وافری را برای پیشبرد اهداف مشروطه انجام میدهند. شناخت ادبیّات این دوران و بهخصوص شعر آن، ارتباط وثیقی با شناخت و درک فضای سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه دارد. در میان سبکهای ادبی شعری نیز، طنز به دلیل جذّابیت و همچنین ساختار منتقدانهی آن، یکی از اصلیترین اهرمهای جریان روشنفکری در کمک به اهداف نهضت مشروطه به حساب می آید تا با بهره گیری از ظرافتهای آن، یکی پس از دیگری سنگرهای پیش رو را فتح کنند و جامعه را از وضع نابسامان و رخوتبار دوره قاجار عبور دهند.
در شعر طنز مشروطه، دگرشناسی اوج میگیرد و مفاهیم اساسی همچون قانونمداری، آزادی، وطنپرستی، خرافهزدایی از جامعه، حقوق مردم، تجدّد و… به حدّ اعلای خود میرسد. بسیاری از شعرا و طنزپزدازان مطرح در این مقطع، در مطبوعات مشغول به فعّالیّت میشوند و در یک تعریف جامع، ادبیّات همچون خنجری برّنده در عمق جان جامعه فرو میرود تا به زعم خود، کاستیها را جبران کند؛ به سستیها پایان دهد و انحطاط را به ترقّی و پیشرفت مبدّل سازد.
نگارنده با بضاعت اندک خویش در این تحقیق، تلاش دارد تا نمایی کلّی از گفتمان حاکم بر شعر طنز مشروطه و تأثیرات متقابل آن بر گفتمان عمومی جامعه در عصر مشروطه، ارائه دهد و ارتباط میان شعر طنز و تحوّلات سیاسی و اجتماعی آن دوران را واکاوی کند.
طرح مسأله
شعر طنز در برگیرندهی احساسات، عواطف، افکار و اندیشه های متفکّران است که در قالبی بدیع و هنری به رشته تحریر در آمدهاست. طنز در اصل، واژهای عربی است و معنی مسخره کردن، طعنه زدن، عیب کردن، سخن به رموز گفتن و به استهزا از کسی سخن گفتن میدهد. در فرهنگ عربی به فارسی لاروس، برای طنز معانی گوناگونی آمدهاست، طنز، طنزاً (او را ریشخند کرد و سخنانی به او گفت که او را به هیجان آورد.) معادل انگلیسی طنز satire و واژگان همخانوادهی آن satirist (طنزپرداز)،satiric (طنزآمیز) هستند. Satyros ریشه یونانی، Satiria و Satura هم ریشه های لاتین این واژه است. در اصطلاح ادبی، طنز به نوع خاصّی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته می شود که اشتباهات یا جنبه های نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی سیاسی یا حتّی تفکّرات فلسفی را به شیوهای خندهدار به چالش میکشد (اصلانی، 1387، ص 140).
طنز با معنای اصطلاحی خود، در شعر شعرای ایرانی قدیم و معاصر نیز وجود داشته است. هر چند که به دلیل وابستگیهای شعرای قدیم به دربار، کمتر شاهد بروز طنزی اجتماعی در این دست از شعرها هستیم و غالباً مدح سلطان، نمود بیشتری مییابد. سعدی در گلستان واقعیّت این امر را به خوبی بیان می کند، هر چند که گفتهی وی ممکن است خالی از طنزی تلخ نبوده باشد:
خلاف رای سلطان رای جستن | به خون خویش باشد دست شستن | |
اگر خود روز را گوید شب است این | بباید گفت آنك ماه و پروین | |
(مشکور، 1344، ص 50) |
اما شعر طنز در دوره مشروطه در ایران، به دلیل نزدیکی با تودهی مردم از لحاظ اجتماعی بودن به اوج خود نزدیک میگردد. در این دوران با رواج انتشار مطبوعات، شعر طنز حربهای برای پیشبرد اهداف مشروطهخواهان می شود و شاعرانی همچون محمّدتقی بهار، ایرجمیرزا، عارف قزوینی، میرزادهی عشقی، ابوالقاسم لاهوتی، فرّخی یزدی، اشرفالدّین حسینی، ادیبالممالک فراهانی و… با بهره گیری از قالبهای طنز، در پیِ نفیِ قدرت استبدادی و تنویر افکار عمومی برآمدند.
از این روست که بررسی و کندوکاو گفتمان حاکم بر شعر مشروطه، در حقیقت ترسیمی از اذهان و اندیشه های نخبگان جامعه عصر مشروطه و همچنین شرایط کلّی حاکم بر این دوره است. هر چند ادبیّات طنز غالباً رو به ایجاز دارد، امّا نگاهی به فحوای کلام شعر شعرای طنز مشروطه، می تواند در تبین ساختارهای اجتماعی و نحوه تطوّرات سیاسی و فرهنگی ایران مثمر ثمر باشد. در ضمن نمیتوان از تأثیرات جنبش فکری ادبی مشروطه بر ادبیّات امروز غافل شد و از همین روست که این تحقیق درصدد است تا به بررسی و واکاوی گفتمانی شعر طنز در دوره مشروطه بپردازد.
فرم در حال بارگذاری ...