، بیان مسئله، اهمیت موضوع، اهداف پژوهش، محدودیتهای پژوهش و تعریفی از کلیدواژه ها مطرح میگردد. فصل دوم شامل دو بخش می شود؛ در بخش اول آن به طور کلی بعضی از مفاهیم نظری چون ناشنوایی، علل ابتلا به ناشنوایی، زبان اشاره، زبانشناسی زبان اشاره و فراگیری زبان در ناشنوایان به تفصیل معرفی خواهند شد و در بخش دوم این فصل به تعریفی از موضوعات اصلی (زمان و نمود) و مفاهیم ساختواژی و تکواژ تصریفی پرداخته می شود و سپس پیشینة پژوهش ارائه میگردد. فصل سوم به معرفی جامعه آماری، روش پژوهش و بخش اجرایی پژوهش می پردازد. در فصل چهارم به ارائة یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته می شود. در نهایت در فصل پنجم بحث و نتایج حاصل از بررسی میدانی و مشاهدات انجام شده در پژوهش مطرح می شود، در قسمت بعد آن پیشنهادات مربوطه و در قسمت پیوست چند نمونه از گفتار و مکالمات ناشنوایان ارائه میشوند.
1-2 بیان مسئله و اهمیت موضوع
از دهة 1960 به بعد در آمریکا، اروپا و سایر کشورها با رخداد وقایع مختلفی از جمله مطالعات علمی زبانشناختی در مورد زبان اشاره از طرف زبانشناسان، رشد نهضت حقوق مدنی و توسعة وسایل فناوری خاص ناشنوایان و به تبع آن، حضور فعالتر ناشنوایان در جوامع باعث شد که بهتدریج ناشنوایان به عنوان یک گروه یا اقلیت مستقل فرهنگی- زبانی پذیرفته و شناخته شوند (آرمسترانگ و ویلکوکس[18]، 2003).
کمکم در این دهه، از طریق تحقیقات استوکو زبان اشاره به عنوان یک زبان با ارزش و کامل شناخته شد. در حقیقت وی انقلاب بزرگی را در طول تاریخ، جهت شناسایی زبان اشاره در دنیا به راه انداخت (ولی و لوکاس[19] ، 2000). اولین زبان اشارهای که در جهان مورد بررسی زبانشناختی قرار گرفت زبان اشاره آمریکایی[20] بود که در سال 1979 کلیما و بلوجی[21] در کتاب معروف خود اشارههای زبان[22] به توصیف ساختاری آن پرداختند. با وجود آنکه سالها از عمر بررسی زبانشناختی زبان اشاره میگذرد، هنوز رشتهای نوپا و در حال رشد است که امروزه بهخوبی توانسته است توجه بسیاری از زبانشناسان را به خود جلب کند. نکتة بسیار مهم آن است که زبانشناسان کار بر روی زبانهای اشاره را با این پیش فرض آغاز می کنند که زبانهای اشاره نیز به اندازه زبانهای گفتاری، طبیعی هستند (شامل همان عناصری هستند که در زبانهای گفتاری موجود است) و نیازهای ارتباطی ناشنوایان را بهخوبی برطرف می کنند.
زبان اشارة ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نیست. تاکنون شمار تحقیقات صورت گرفته در زمینة زبانشناسی زبان اشارة ایرانی در داخل کشور بسیار اندک بوده است. بنابراین انگیزة اصلی انجام پژوهش حاضر معطوف کردن توجه زبانشناسان به ویژگیهای زبانی زبان اشارة ایرانی است تا بتوان آنها را از خصوصیات و طبیعی بودن این زبان آگاه کرد. زیرا همانطور که زبان گفتاری در جامعه افراد شنوا اهمیت دارد، وضعیت زبان اشاره نیز در جامعه ناشنوایان از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار است، چرا که این زبان تاثیر مستقیمی بر روی زندگی ناشنوایان به خصوص در بخشهای تحصیلی، پزشکی، حقوقی و شغلی دارد که بالطبع حفظ این زبان در جامعه آنها نیازمند شناخت بیشتر آن میباشد.
1-3 اهداف پژوهش
نداشتن یک حس هیچگاه نمی تواند توجیهکنندة محرومیت باشد. افراد ناشنوا که درصد عمدهای از جامعه را به خود اختصاص دادهاند، گروهی هستند که میکوشند از طریق زبانی خاص با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این افراد یک اقلیت زبانی هستند که زبان طبیعی مورد استفادة آنها، زبانی است که به خاطر واضح و آشکار بودن، زیبایی، صحت، کامل و پر معنی بودن، با ارزش تشخیص داده شده است. در استفاده از زبان اشاره به جای زبان گفتاری هیچ اثر منفی دیده نشده است و حتی میتوان گفت که استفاده از زبان اشاره ارتباط برقرار کردن را برای ناشنوایان بهتر و راحتتر می کند. در گذشته و حتی امروزه تصورات اشتباهی در رابطه با زبان اشاره وجود داشته و دارد که برخی آن را زبانی بدون دستور در نظر گرفته و آن را تنها برگرفته از یک رشته ژستها[23] و یا پانتومیم میدانند. اما باید گفت که زبان اشاره اولین و مهمترین شیوه ارتباطی ناشنوایان است، چرا که این افراد در گرفتن اطلاعات به جای گوش از حواس دیگر خود استفاده می کنند و همچنین میکوشند تا از طریق اشارات افکار خویش را به دیگران منتقل کنند. لانگ[24] (2003، ص2) معتقد است که حواس دیگر در نبود حس شنوایی میتوانند نمادهای زبانی را به ناشنوایان منتقل کنند. بنابراین شناخت این نشانهها نخستین زبانی است که این افراد میآموزند و در ضمن اساسیترین وسیله ارتباطی آنان به شمار میرود.
فرم در حال بارگذاری ...