مفهوم سرمایه فکری در سازمانهای دولتی به طور روزافزونی مورد توجه قرارگرفته است. اکثر سازمانهای دولتی به دنبال استقرار سیستم مدیریت دانش درون خود هستند تا هرچه بیشتر از دانش موجود خود در سیاستگذاری سود ببرند و به ایجاد و حفظ مزیت رقابتی در محیط داخلی و بین المللی نائل شوند (محمدی 1388).
با پیشرفت شگفت انگیز فناوری اطلاعات نوین انفجار عظیمی در دانش بشری به وقوع پیوست که همه معادلات گذشته را در هم پیچید و فرمول جدیدی برای ارتقاء علوم بوجود آورد. به طوری که حرکت تکوینی دانش از تصاعد حسابی به هندسی مبدل گردید. افق دید عرصه علم و دانش را به طرز چشمگیری افزایس داد به نحوی که دانشمندان با این نوید تولدی دوبارهی خودرا جشن گرفتند و اصالت کار را به کارکنان خودبخشیدند بااین تفکر دانشمندان قدم در عرصه رقابت فکری نهادند در این میان دانش حسابداری و اقتصاد از این خوان گسترده بی بهره نماند و جایگاه حسابداری سنتی را برای نیل به این هدف بلند ناتوان تشخیص داد و با رها کردن قوانین کلاسیک شیوه نوین حسابرسی سرمایه فکری را جایگزین نمود و با بکارگیری سرمایه انسان متبحر مجرب کار آزموده دانش آموخته شایسته مدیر و مدبر صاحب اخلاق موفق و دلسوز و با وجدان با سرمایه ساختاری هماهنگ و حمایت کننده از این طرح ایدههایی نوین و با فراهم ساختن ابزار لازم برای پیشبرد هدف و ایجاد روابط سالم با سرمایه رابطهای صادقانه و با تشخیص نیازهای مشتریان و جلب اعتماد و برآوردن خواستهها و رضایت آنان عناصر کلیه سرمایه فکری را به درستی رقم زد و چنین شد که حرفه حسابداری نوین تولد دوبارهای خود را جشن گرفت (زراعتگری 1390).
در این راستا پژوهش حاضربه دنبال بررسی این موضوع است که: «آیا حسابداری مدیریت تأثیری بر افزایش سرمایه فکری در سازمانهای دولتی کشور دارد؟»
یکی از مهمترین چالشها و مشکلات سیستمهای حسابداری سنتی عدم انعکاس ارزش سرمایههای فکری در صورتهای مالی و گزارشات واحدهای تجاری است. در حالی که امروزه نقش سرمایههای فکری در ایجاد ارزش برای شرکتها و واحدهای تجاری بسیار بیشتر از نقشی است که سرمایههای مالی در واحدها ایفا میکنند در این میان حرفه حسابداری و حسابداران نقش مهمی برای یافتن راههای مؤثر جهت کنترل و اندازه گیری و سنجش سرمایههای فکری بوسیله مدلها و روشهای ارزیابی این سرمایهها بر عهده دارند (همتی 1390).
در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 برخی نویسندگان حسابداری به رابطه بین فعالیتها و هزینهها اشاره نمودند؛ اما در دهه 1980 به دنبال انعکاس ضعفها و نارساییهای رایج در ارائه اطلاعات دقیق توجه زیادی در محافل حرفهای به این موضوع بیشتر جلب گردید این جلب توجه بیشتر حول محور پیدایش سه سازه (عامل) اصلی بود.
سازه اول تغییرهای نوینی بود که در دنیا جهت معرفی تکنولوژیهای مدرن سیستمهای اطلاعاتی هوشمند خبره و قابل انعطاف و نیز مکانیزمهای تولیدی جدید در کشورهای مختلف بویژه ژاپن رخ داده بود
سازه دوم در دهه 1980 فلسفه فکری بسیاری از مدیران شرکتها بویژه شرکتهای بزرگ دستخوش تغییرات عمدهای گردید و علاوه بر سودآوری رقابت در سطح جهانی افزایش رضایت مشتری در سطح بینالملل تأکید بر کنترل کیفیت محصولات و کاهش هزینهها نیز جزء اهداف اولیه و اصلی مدیران قرار گرفت.
سازه سوم عدهای از نویسندگان حسابداری به طور جدی و مبسوط به تشریح فضای جدید در تولید نقشهای گوناگون تکنولوژی و دیدگاههای جدید مدیران پرداختند (چلیک ساز) در میان دیگران تأثیر بسزایی در انکاس نارساییهای سیستم حسابداری مدیریت در ارائه دقیق هزینهها در این شرایط داشتهاند سیستم مدیریت بر مبنای فعالیت از این باور سرچشمه میگیرد که محصولات فعالیتها را مصرف میکنند و فعالیتها منابع را پس مدیریت بر مبنای فعالیت عبارت است از این که روش سیستماتیک بررسی برنامهریزی کنترل و بهبود و هزینههای سرمایهای که بر اصل هزینههای مصرفی فعالیتها تمرکزدارد رکن اصلی مدیریت بر مبنای فعالیت حسابداری فعالیت[1] است (تابلی، بیتا).
ظهور اقتصاد جدید مبتنی بر دانش و اطلاعات منجر به ا فزایش علاقه محققان به مطالعه در حوزه سرمایه فکری (ic) شده است این حوزه که توجه بسیاری از محققین را به خود جلب نموده است. ic به عنوان ابزاری برای تعیین ارزش شرکت مورد استفاده قرار میدهند (پیوتانگ[2] 2007).
با ورود به اقتصاد دانشی به مدل جدیدی از داراییهای سازمانی نیاز داریم به طور کلی داراییهای سازمانی میتوان به دو دسته کلی تقسیم نمود.
دارایی مشهود
این داراییها شامل داراییهای فیزیکی و مالی هستند که به صورت کامل در ترازنامه شرکتها منعکس میشود این داراییها تحت اصول اقتصاد کمیابی عمل میکنند یعنی با استفاده بیشتر از آنها از ارزش آنها کاسته میشود.
دارایی نامشهود
این داراییها به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
داراییهای نامشهودی که تحت حمایت قانون قرار داشته و با عنوان مالکیت معنوی شناخته میشوند و این داراییها شامل حق امتیازها کپی رایت حق اختراع فرانشیزو ثبت علائم و مارکهای تجاری است برخی از موارد آن در ترازنامه منعکس میشوند.
سایر داراییهایی نامشهود که شامل سرمایه فکری است که تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل میکنند یعنی با استفاده بیشتر از آنها از ارزش آنها کاسته نمیشود و معمولا در ترازنامه منعکس نمیشوند (تایلس[3] 2000).
امروزه در سازمانهای دولتی علاوه بر داراییهای مشهود داراییهای نامشهود اهمیت کلیدی را در راستای موفقیت هرچه بیشتر سازمانها برعهده دارند چر اکه این منابع جزئی از منابع بی پایان و از عناصر کلیدی موفقیت هر سازمان به شمار میرود در این میان سرمایه فکری از مهمترین داراییهای نا مشهود سازمان است و آن را ابزاری ارزشمند برای توسعه داراییهای کلیدی سازمان میدانند سرمایه فکری زاده عرصه علم و دانش است و میتواند نقش بسیار مؤثری را در راستای موفقیت مستمر سازمان ایفا نمایدمدیریت دانش (سرمایه فکری کارکنان) فرایند یا فعالیت ایجاد به دست آوردن تسخیر تسهیم و به کاربردن دانش هرجایی که وجود داشته باشد برای افزایش یادگیری و عملکرد در سازمانهاست (نوروزیان 1385).
به عبارتی حسابداری مدیریت با ارائه سیستمهای هزینهیابی جدید و کاهش هزینه ارائه تکنیکهای مدیریتی جدید و حل مشکلات و موانع سازمان در راه کسب موفقیت آنها میتواند مؤثر واقع گردد یا به عبارتی استفاده از تکنیکهای نوین حسابداری مدیریت تنها یک توصیه نبوده و در عصر حاضر به عنوان ابزار مدیریت در فضای کسب کار رقابتی یک نیاز اساسی و یک ضرورت حیاتی به شمار میرود که این خود تقویت سرمایه فکری را در پی دارد به عبارت دیگر حسابداری مدیریت، یک سیستم اندازهگیری برای گردآوری اطلاعات مالی و عملیاتی است که فعالیت مدیریتی و رفتارهای انگیزهای را هدایت میکند و ارزشهای فرهنگی را که برای به دست آوردن هدفهای استراتژیک سازمان لازم است، خلق و حمایت میکند. در این تعریف چهار عقیده کلیدی نهفته است: این عقیدهها شامل: ماهیت، محدوده، هدف و شاخصهای حسابداری میباشد. سیستمهای حسابداری مدیریت نتایج اندازهگیریهای مالی و غیرمالی فعالیتهای عملیاتی را گزارش میکنند. این سیستمها همچنین به پروژهها و طرحهای عملیاتی آینده نیز کمک میدهند. یکی از نمونههای اطلاعاتی که مدیران به آن نیازمندند، بهای تمامشده محصول و اندازهگیری تحویل تولیدات بموقع است. اطلاعات حسابداری مدیریت به مدیر کمک میکند که اهداف کیفیتی را از طریق اندازهگیری منابع صرفشده برای پیشگیری از نواقص احتمالی تولیدات، هزینه بازسازی تولیدات ناقص، هزینه انجام تعمیرات و نگهداری تجهیزات، فرصتهای از دست رفته فروش بهدلیل نبود کیفیت محصولات و سرمایهگذاری جدید برای افزایش کیفیت محصول مشخص کند و به تحلیل تأثیرات هزینههای کیفیت بر سود برسد (ویکی پدیا).
ساختار سازمانهای دولتی و محیطی به شدت تغییر یافته است. سازمانها ناگزیرند به منظور سازش با محیط در حال تغییر و پر از رقابت، در ساختار خود تجدید نظر کنند ونیاز دارند در مقابل تغییرات محیط، انعطاف پذیری بیشتری از گذشته از خود نشان بدهند و همچنین نیاز به شیوههای پیچیدهتری دارند تا بتوانند سرمایههای دانشی خود را مدیریت کنند. آنها مجبورند که چرخه دانش خود را (مرحله انتشار دانش) به طور مؤثر کنترل کنند، لذا ناگزیرند از شیوههای مدیریتی حسابداری در جهت افزایش سرمایه فکری کارکنان استفاده کنند (صیف و همکاران 1385).
سالهای اخیر شواهدی از افزایش آگاهی در بین کارگزاران دولتی درباره نیاز نظم مالی خصوصاً انضباط اقتصادی در مدیریت دستگاه های دولتی دیده میشود بموازات انجام حسابرسی مالی و اظهار نظر بیطرفانه نسبت به صورتهای مالی توسط اشخاص مستقل افزایش اهمیت نقش مدیریت در دستگاه ها توسعه و پویایی حرفه حسابرسی را ایجاب می کند تا علاوه بر رسیدگی به صورتهای مالی و اظهار نظر در چارچوب استانداردهای حسابرسی ابعاد مختلف مدیریت را نیز مورد بررسی قرار دهد و به ارزیابی کیفیت تصمیم گیریهای مدیریت بپردازد و نتیجه گیریها و پیشنهادهای اصلاحی خود را در جهت بهبود هر چه بیشتر امور مدیریت در جهت توسعه سرمایه فکری کارکنان بخش دولتی ارائه کنند در اقتصاد امروزدانش به عنوان مهمترین سرمایه جایگزین سرمایه مالی و فیزیكی شده است با توجه به گذر جوامع از عصر صنعت به عصر اطلاعات اهمیت سرمایه فکر ی نیز در دنیای تجارت بیشتر شده است شده در طول عصر صنعت بهای تمام شده دارایی ها كارخانجات تجهیزات و مواد خام بود كه برای موفقیت یک تجارت لازم بود اما در عصر اطلاعات این استفاده موثر از سرمایه های فكری است كه معمولاً در موفقیت یا شكست یک مجموعه مؤثر است بنابراین مدیران سازمان های دولتی نیاز دارند كه بتواند اثر تلاش های مدیریت دانش را بر عملكرد سازمان هایشان اندازه گیری كند اغلب شاخص های عملی مدیریت دانش برای اندازه گیری دارایی های دانش یا سرمایه فکری متمركز هستند و فرض می كند كه خروجی مدیریت دانش بر میزان سرمایه گذاری سازمان موثر است (بونتیز[4] 1990).
بنابراین حسابداری مدیریت جهت کارایی و اثر بخشی خود در جهت ایفای مسولیت خویش باید دایماً در حال تغییر باشد زیرا اگر تکامل تدریجی سیستم حسابداری مدیریت از سیر تکامل و تحول محیط حاکم بر سازمانهای تجاری با این تغییرات هماهنگ نشود عملکرد حسابداری مدیریت نه تنها در راستای دستیابی سریعتر و بهتر به اهداف سازمان نخواهد بود بلکه باعث کندی و انحراف سازمان در جهت دستیابی به اهداف خود خواهد شد به عبارت نكتهی قابل بررسی همان طور که اشاره شد سرمایه فكری در وا قع مدیریت سرمایه گذاری سازمان را بر عهده دارد كه بنابراین نظر صاحبنظران در مقابل سرمایه فیزیكی قرار گرفته یا به نوعی مكمل آن است سرمایه فكری سرمایهای است كه ناملموس و نامشهود بوده و از لحاظ كمی اندازه گیری آن سخت و دشوار است ولی از سویی باید به این نكته توجه داشت كه ارائه شاخصهای مدون و حتی الامكان كمی است كه میتواند بكارگیری سرمایه فكری در سازمان را برای مدیران توجیه كند این گفته لرد كلوین در اینجا میتواند صادق باشد و اهمیت تدوین شاخصها و سنجههای اندازه گیری مدیریت دانش و سرمایه فكری را نشان دهد وقتی از آنچه صحبت میكنید، بتوانید آن را به صورت كمی و عددی بیان نموده و اندازهگیری كنید میتوانید درك مناسبی از آن بدست آورید اما در مقابل وقتی نتوانید منظور خود را به صورت كمی و عددی بیان كنید در واقع نمی توانید درك و شناخت مناسبی از آن حاصل نمایید (قلیزاده 1390).
عناصر سرمایه فکری سازمانهای دولتی
قبل از اینكه بخواهیم سرمایه فكری را شناسایی مدیریت و اندازه گیری كنیم نیاز است كه مفهوم آن را درك كنیم سرمایه فكری از نگاه مدیریتی مجموع سرمایه انسانی و ساختاری نظیر دانش تجربه كاربردی فنآوری سازمانی روابط و مهارتهای تخصصی است كه با خلق مزیت رقابتی حیات سازمان در بازار را به ارمغان میآورند.
استوارت[5] اعتقاد دارد سرمایه فكری مجموعهای از دانش اطلاعات داراییهای فكری تجربه رقابت و یادگیری سازمانی است كه میتواند برای ایجاد ثروت به كار گرفته شود در واقع سرمایه فكری تمامی كاركنان دانش سازمانی و تواناییهای آن را برای ایجاد ارزش افزوده در بر میگیرد و باعث منافع رقابتی مستمر میشود.
بروكین سرمایههای فكری را در چهار چوبی جامعتر ارائه نموده است این چهارچوب مقولههای زیر را در شامل میشود:
اما تعریف عمومی كه به نظرمی رسد پذیرش وسیع تری داشته است و مورد قبول جامعه آكادمیک قرار گرفته است شامل سه جزء زیر است:
خانواده اولین پایه گذار شخصیت و ارزشهای فکری است که نقش مهمی در تعیین سرنوشت ، سبک و خط مشی زندگی آینده فرد دارد . اخلاق و سلامت روانی فرد تا حدود بسیاری در گرو آن است (احدی و بنی جمال ، 1375). زوجین از ارکان اصلی نظام اجتماعی خانواده هستند که این نظام از بسیاری جهات از قبیل مدت ، شدت ، رضایت ، تعارض و نوع عملکردمتفاوت است . خانواده جایی است که ما بیشترین عشق و یا تنفر را در آن تجربه می کنیم و یا از عمیقترین رضایتها در خانواده لذت می بریم و از عمیقترین دردها در خانواده رنج می بریم . کودکی که به دنیا می آید دارای کامل ترین و عالی ترین امکانات رشدی است و اما ظرفیت آن را دارد که به بهترین وجهی پرورش یافته و برترین کمالات را پیدا کند کافی است او سالم به دنیا بیاید و خانواده و محیطی مناسب در اختیارش قرار گیرد این محیط را زوجین به وجود می آورند، زوجین هستندکه انرژی نهفته در وجود کودک را شکوفا کرده خط و جهت می دهند غالباً فرزندان به دلیل خطاها و ناسازگاری هایشان محکوم می شوند و فراموش می شود که خطاها و عدم آگاهی والدین دلیل بروز مشکلات آنان می باشد.یکی از جنبه های اساسی خانواده ، رابطه والدین با یکدیگر است .تعارض ها و کشمکش های زوجین در خانواده به طور اجتناب پذیر بر روی فرزندان اثر می گذارد. روابط نادرست زوجین با یکدیگر و فرزندان خطر مشکلات رفتاری فرزندان را افزایش می دهد (پترسون[1] ، 1994). برای نزدیک تر شدن به اهداف نظام آموزشی، حتماً می بایست عوامل موثر بر افت تحصیلی را شناخت و اثر های آن را کاهش داد. یکی از مهمترین این عوامل ویژگی های خانواده و روابط زوجین در این نظام است که کانون تربیت به حساب می آید. و این پژوهش بر آن است که به ، بررسی رابطه ناسازگاری های زناشویی[2] با مشکلات رفتاری[3] و پیشرفت تحصیلی نوجوانان را بدست آورد.
1-2- بیان مسأله:
ازدواج به عنوان نهاد اجتماعی پایه و اساس یک ارتباط اجتماعی را تشکیل می دهد . در ازدواج مرد و زن از طریق یک نیروی رمزی ناشی از غرایز ، آیین و شعائر و عشق به هم جذب شده و به طور آزادانه و کامل تسلیم (متعهد) یکدیگر می شوند تا واحد پویایی را به عنوان خانواده ایجاد نمایند(صادقی،1380). ازدواج محیطی مقدس ، با صفا و به تعبیر قرآنی محل سكون و آرامش است . مهمتر از ازدواج ، سازگاری زناشویی است . سازگاری زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس خوشبختی و رضایت از همدیگر دارند .سازگاری زناشویی و ناسازگاری زناشویی از طریق علاقه یا عدم علاقه متقابل ، پذیرش ویا عدم پذیرش متقابل ، درک ویا عدم درک متقابل و ارضای نیازها و یا بی تفاوتی نصبت به یکدیگر ایجاد می شود(عطاری،1384) .مطالعه علمی سازگاری زناشویی از دهه 1990تا کنون به شدت مورد توجه قرار گرفته است . در واقع سازگاری زناشویی یک ارزیابی كلی از وضع فعلی ارتباط ارائه می دهد . رضایت و سازگاری زناشویی یكی از گسترده ترین مفاهیم برای تعیین و نشان دادن میزان شادی و میزان پایداری روابط است . سازگاری زناشویی یک فرایند است كه در طول زندگی زوجین به وجود می آید زیرا لازمه آن انطباق سلیقه ها ، شناخت ویژگی های شخصیتی ، ایجاد قواعد رفتاری و شكل گیری الگوهای مراوده ای است . زوجین سازگار ، زن و شوهر هایی هستند كه توافق زیادی با هم دارند ، از نوع سطح روابطشان راضی اند و همچنین از نوع و كیفیت گذران اوقات فراغت رضایت دارند و وقت و مسائل مالی خودشان را به خوبی برنامه ریزی می كنند و در مقابل زوجین ناسازگار از عدم توافق با یكدیگر رنج می برند و همچنین روابط بین آنان سرد و بی روح است كه این امر ناخودآگاه باعث می شود كه در امر برنامه ریزی و پیشرفت زندگی خلل هایی به وجود آید. مطالعات نشان داده است كه سازگاری و ناسازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها تاثیر می گذارد و به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر عملكرد خانواده و روابط فرزندان با یكدیگر و والدین و اجتماع تاثیر می گذارد و باعث سازگاری و ناسازگاری در كودكان می شود( رضازاده ، 1387 ) .
در زمینه اثرات محیط خانوادگی بر رشد شخصیت کودکان نظرات متفاوتی وجود دارد . برخی از نظریه پردازان اعتقاد دارند که کودک محصولی وابسته به محیط خانواده است و فضای عاطفی خانوادگی می تواند ویژگی های فرزندان را تعیین نماید (یاسایی، 1374 ). در مقابل عده ای دیگر اعتقاد دارند ، هر چند که محیط خانواده در جنبه های شناختی فرزندان موثر است ولی به عنوان تنها عامل ملاحظه نمی گردد و عوامل ارثی نقش موثرتری در این زمینه ایفا می نمایند (ابس[4] و پلیمن[5]، 1997 ) .
برپایه نظریه لوین[6] (1936) ، شخص و محیط او همزمان با یکدیگر بر فضای زندگی تاثیر می گذارند و از نظر ماهیت و کارکرد هر کدام به دیگری وابسته می باشند . به همین دلیل رشد شناختی و پیشرفت تحصیلی کودک و عملکرد اجتماعی او با محیط خانوادگی وی در تداوم مداوم می باشد . این بدان معنی است که ارتباط بین والدین و پیامدهای خوشایند و ناخوشایند آن در تعامل با پیشرفت های کودک در مدرسه و اجتماع می باشد و ویژگی های فردی والدین و بخصوص مادر تاثیرات محسوسی در این تعامل خواهند داشت ( نیلچیان، 1378 ، فلدمن[7] و نتزل[8]، 1995 ).
عوامل متعددی از جمله احترام متقابل ، همخوانی باورهای زوج ، سن ازدواج ، مدت زمان زندگی مشترک ، اقوام و آشنایان ، اعتقادات مذهبی ، تعداد و وضعیت سلامت فرزندان در در رضایتمندی و نارضایتی زناشویی موثر می باشد( فاتحی زاده ، احمدی ، 1383 ).
در سالهای اخیر ، احساس امنیت ، آرامش و روابط صمیمانه میان مرد و زن به سستی گراییده است و کانون خانواده دستخوش فرایندهای ناخوشایند شده است (ستوده ،1379) . ترنهلم و یانسن[9] (1996)، ارتباط زناشویی را فرایندی می دانند که در آن زن و شوهر به صورت کلامی و به صورت غیر کلامی مثل گوش دادن ، حالت چهره و ژست های مختلف با همدیگر تبادل احساسات و افکار را انجام می دهند . رضایت از زندگی زناشویی سهم عمده ای در تداوم زندگی و تربیت نسل بعدی دارد (به نقل از فاتحی زاده و احمدی، 1384) . الیس[10] (1992)، رضایت زناشویی را از احساسات مرتبط با خشنودی ، رضایت و لذت تجربه شده زن یا شوهر ناشی می داند . الیس نقش تفکر در رضایتمندی زناشویی را مهم دانسته است و نادیده گرفتن علائق و طرز تفکر طرف مقابل را موجب دلسردی و ناکامی در روابط زناشویی می داند .
تحقیقات نشان می دهد که شیوه ارتباطی بر حل موفقیت آمیز تعارضات زوج تاثیر زیادی دارد بین سازگاری اجتماعی و سازگاری زناشویی ارتباط مثبت و قوی وجود دارد . به علاوه ، هماهنگی ارزشها با سطح رضایت زناشویی زوجین ارتباطی مثبت دارد . زوجهایی که به آسانی افکار و احساسات خود را با یکدیگر در میان می گذارند و به پذیرش و درک احساسات یکدیگر قادر هستند رضایت زناشویی بیشتری دارند . زن و شوهرهایی که توانایی برقراری ارتباط مناسب را دارا هستند روابط زناشویی رضایتمندانه تری دارند . تحقیقات متعدد نشان داده اند تعامل منفی زن و شوهر در ایجاد نگرش منفی و وقوع تلاق یا جدایی و یا مشکلات رفتاری اعضای خانواده متغیر پیش بینی کننده قوی است و آموزش مهارتهای ارتباطی و زناشویی برای کسب رضایت زناشویی موثر است (رهنما 1381 ، مهدویان 1375 ، سلیمانیان 1376 ، ذوالفقار پور و همکاران، 1383) .
خداپناهی (1372)، در پژوهشی نشان داد عامل تهییج طلبی در تحکیم روابط زناشویی و سازگاری در ازدواج نقش مهمی دارد . زمانی منفرد (1376)، معتقد است عوامل شخصیتی و روانی و همچنین عوامل اجتماعی از عوامل مهم و موثر در بروز نارضایتی زناشویی است .
مشکلات رفتاری در کودکان و نوجوانان به صورت رفتارهای متفاوت بروز می کنند که عوامل زیادی در ایجاد آن نقش دارند . مهمترین آنها عوامل زیستی ، محیطی ، اجتماعی ، فرهنگی ، و خانوادگی است .
واگن سلر[11] (1994)، معتقد است اکثر مشکلات نوجوانان در خانه و مدرسه را از طریق والدینی که درک خوبی از چگونگی برقراری ارتباط موثر و صحیح دارند ، می توان اصلاح نمود (ترجمه ملک پور، 1387).
ترخان (1385)، در برسی خود در مورد تاثیر پرخاشگری والدین بر سلامت روانی فرزندان نشان داد که کاهش رفتارهای پرخاشگرانه والدین موجب بهبود علائم افسردگی و کارکرد اجتماعی فرزندان گردیده است .
اغلب والدین احساس می کنند بسیاری از موقعیت های زندگی کودکان و نوجوانانشان خارج از کنترل آنان هستند ، در صورتی که با آموزش ، آنان قادر به تربیت بهتر کودکان و نوجوانان در موقعیت های مختلف زندگی ، رشد مهارتهای اجتماعی در آنان و افزایش آگاهی در روابط بین فردی با کودکان و نوجوانانشان خواهد شد (کریستفر سن و مرلوت[12]، 2007).
سیف نراقی و نادری (1380)، در بین عواملی که در پرورش شخصیت سالم در نوجوانان موثر اند ، تاثیرات متقابل نوجوان و والدین و نحوه برخورد والدین و نوجوان را از مهمترین و بنیادی ترین می دانند و در این زمینه توانمند ساختن خانواده به ویژه مادران را در پیشگیری و یا درمان مشکلات رفتاری به عنوان نقشی سازنده و اساسی بر می شمارند .
پژوشگران بسیاری رابطه افسردگی مادر را با اختلالات رفتاری فرزندان مورد تاکید قرار داده اند . رابطه میان اختلافات زناشویی و مشکلات رفتاری فرزندان نیز نشان داده شده است ، به طوری که اختلافات زناشویی به عنوان یکی از فشارهای روانی اساسی دوران زندگی فرزند مطرح شده و آثار آن مورد برسی قرار گرفته است (والچاک[13] 2000 ، ترجمه طاهری، 1380).
مشکلات رفتاری – هیجانی به شرایطی اطلاق می شود که در آن ، پاسخهای هیجانی رفتاری در مدرسه با هنجارهای فرهنگی ، سنی و قومی تفاوت داشته باشد ، به طوری که بر عملکرد تحصیلی فرد ، مراقبت از خود ، روابط اجتماعی ، سازگاری فرد ، رفتار در کلاس و سازگاری در محیط کار نیز تاثیر منفی بگذارد . مشکلات رفتاری – هیجانی ، شامل پاسخهای قابل قبول کودک یا نوجوان به عوامل تنش زای محیطی نمی شوند . این اختلالات بر اساس داده های حاصل از منابع مختلف در مورد کارکردهای هیجانی یا رفتاری فرد ، شناسایی می شوند و باید دست کم در دو موقعیت متفاوت ، که یکی از آن ها مدرسه است بروز کند . مشکلات رفتاری – هیجانی می توانند به طور همزمان با سایر معلولیتها نیز ظاهر شود . این اختلالات نارسایی توجه و ناسازگاری را نیز در بر می گیرند (ریوتل[14] ، 2011).
پیشرفت تحصیلی نوجوانان یکی از شاخص های مهم در ارزیابی آموزش و پرورش است و تمام کوششها و کشش های این نظام ، در واقع برای جامه عمل پوشاندن به ای امر است . به عبارتی جامعه و به طور ویژه آموزش و پرورش ، نسبت به سرنوشت ، رشد و تکامل موفقیت آمیز و جایگاه فرد در جامعه ، علاقه مند است و انتظار دارد فرد در جوانب گوناگون اعم از ابعاد شناختی و کسب مهارت و توانایی و نیز در ابعاد شخصیتی ، عاطفی و رفتاری ، آن چنان که باید پیشرفت کند و تعالی یابد . با توجه به اینکه میزان پیشرفت و افت تحصیلی یکی از ملاک های کارایی نظام آموزشی است ، کشف و مطالعه متغیرهای تاثیر گذار بر عملکرد تحصیلی ، به شناخت بهتر و پیش بینی متغیر های موثر در مدرسه می انجامد . با این برسی متغیر هایی که با پیشرفت تحصیلی در دروس مختلف رابطه دارد ، یکی از موضوعات اساسی پژوهش در نظام آموزش و پرورش است(فراهانی، 1372) .
مطالعه عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی طی سه دهه اخیر بیش از پیش مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت قرار گرفته است . یافته های پژوهشی متعددی نشان داده اند که پیشرفت تحصیلی هم از ساختارهای دانش و فرایندهای پردازش اطلاعات تاثیر می پذیرد ، هم از عوامل محیطی از جمله عوامل خانوادگی (باتلر و وین[15]، 1995) .
تحقیق حاضر به دنبال بررسی این سوال است که تاسازگاری های زناشویی چه رابطه ای با متغیر مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان شهر رفسنجان دارد ؟
[1]-1- peterson
[2]-2- marital incompatibility
[3]-3- bihavioral problem
[4]-1- ebes
[5]- 2- plomin
[6]- 3- c . levine
[7]- 4- feldman
[8]- 5- netsell
[9]- 1- trenholm&jansen
[10]- 2- albert ellis
[11]1- wagen seller
[12]2- Kristofferson & merlot
[13]1- walchak
[14]2- ruttle
[15]1- batter &winne
عصر مشروطه به عنوان اوّلین گام و خیز جامعه ایرانی بر اساس اندیشه های نوین جریان روشنفکری یکی از برجستهترین ادوار طنز در ایران از ابتدای پیدایش تا کنون به حساب میآید بنابراین شناخت دقیق ادبیّات طنز این دوره و تحلیل گفتمان حاکم بر آن ضرورت تام دارد و این امر از آنجا ناشی میشود که حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانِ کنونی ما همچنان دستخوش اهداف و تلاش های جریان روشنفکری است و تحلیل دقیق اوضاع کنونی ما و حرکت به سوی آینده، جز با شناخت عناصر ماهوی و گفتمانی عصر مشروطه امکان پذیر نخواهدبود. بنابراین میتوان گفت که بررسی اشعار و طنز این دوره میتواند راهگشایی برای شناختی دقیق از ابتدای تحولات یک قرن اخیر در ایران باشد.
بررسی و تحلیل گفتمان سوژهها و مفاهیم اساسی طنز در شعر مشروطه، به دلیل اهمیّت تأثیرگذاری این سرودها بر تاریخ سیاسی و اجتماعی کشور است. هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل اصلیترین مفاهیم و سوژههایی است که در شعر طنز مشروطه وجود دارد و همچنین تأثیر آن بر فضای سیاسی اجتماعی ایران. در این پژوهش از روش تحلیل گفتمان استفاده شده است و از بررسی مفاهیم حاکم بر گفتمان شعر مشروطه این نتیجه گرفته میشود که میان گفتمانهای استبدادی و آزادی، مساوات و فاصلهی طبقاتی، زن متجدّد و زن سنّتی، میهنپرستی و نفوذ استعمار، عقلگرایی و خرافه، تغییری اساسی دیده می شود و همین اختلاف نظرها، موجب پویایی و حرکت طنز در عصر مشروطه میگردد. در نهایت مشخّص میگردد که مفاهیمی چون تجدّد، عقلگرایی، میهنپرستی، مساوات، مشروطیّت، قانونگرایی و … از جمله مهمترین مضامینی است که شاعران طنزپرداز عصر مشروطه، در شعر خود بدان پرداختهاند.
واژگان کلیدی: شعر، طنز، مشروطیت، آزادی و قانون گرایی.
مقدّمه
بررسی و تحلیل گفتمان سوژهها و مفاهیم اساسی طنز در شعر مشروطه، از جوانب متعدّدی دارای اهمیّت است. شعر مشروطه تجلّی ذهنیّتها، باورها، ارزشها و آرمانهای نخبگان جامعه ایرانی برای تحوّل و عبور از کاستیها و مشکلاتی است که ایرانِ عصر قاجار با آن روبهرو بوده است.
در قرن نوزدهم میلادی که تمدّن ایرانی – اسلامی به مرحله ای از انحطاط در ساحات مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میرسد و جامعه در زیر سایهی سنگین بیتدبیریها و خودپرستیهایِ حُکّام مستبد، در فلاکت و ناامنی دستوپا میزند، چراهای متعدّدی در ذهن اندیشمندان ایرانی درخصوص عقبماندگیها و کاستیها شکل میگیرد. نیمنگاهی به گذشتهی باشکوه ایران باستان، شکوفایی تمدّن ایرانی در قرن چهارم و پنجم هجری، پس از ورود اسلام به ایران و دوران صفویه، نخبگان جامعه ایرانی را با توجّه به چیرگی قدرت صنعتی اروپایِ مُدرن پس از انقلاب صنعتی که ایرانیها طعم تلخ آن را اوّلین بار در شکست از روسها چشیده بودند، بر ضرورتِ گذار از وضعیّت
آن روز متوافق کرد.
نهضت مشروطیّت محصول تحوّلخواهی ایرانیان در سال 1285 هجری شمسی بود. در این وضع نابسامان، ادبیّات همچون همیشه، نقش پُررونقی را در حرکت جامعه ایرانی از وضعیّت موجود به نقطهی مطلوب بازی می کند و بسیاری از منوّرالفکرها برای ترویج عقاید و اندیشه های خود و انتقاد از ساختارهای فرهنگی و سیاسی حاکم، رو به ادبیّات میآورند و با تکیه بر زبان سادهی ادبیّات و نزدیک به تودههای مردم، سعیِ وافری را برای پیشبرد اهداف مشروطه انجام میدهند. شناخت ادبیّات این دوران و بهخصوص شعر آن، ارتباط وثیقی با شناخت و درک فضای سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه دارد. در میان سبکهای ادبی شعری نیز، طنز به دلیل جذّابیت و همچنین ساختار منتقدانهی آن، یکی از اصلیترین اهرمهای جریان روشنفکری در کمک به اهداف نهضت مشروطه به حساب می آید تا با بهره گیری از ظرافتهای آن، یکی پس از دیگری سنگرهای پیش رو را فتح کنند و جامعه را از وضع نابسامان و رخوتبار دوره قاجار عبور دهند.
در شعر طنز مشروطه، دگرشناسی اوج میگیرد و مفاهیم اساسی همچون قانونمداری، آزادی، وطنپرستی، خرافهزدایی از جامعه، حقوق مردم، تجدّد و… به حدّ اعلای خود میرسد. بسیاری از شعرا و طنزپزدازان مطرح در این مقطع، در مطبوعات مشغول به فعّالیّت میشوند و در یک تعریف جامع، ادبیّات همچون خنجری برّنده در عمق جان جامعه فرو میرود تا به زعم خود، کاستیها را جبران کند؛ به سستیها پایان دهد و انحطاط را به ترقّی و پیشرفت مبدّل سازد.
نگارنده با بضاعت اندک خویش در این تحقیق، تلاش دارد تا نمایی کلّی از گفتمان حاکم بر شعر طنز مشروطه و تأثیرات متقابل آن بر گفتمان عمومی جامعه در عصر مشروطه، ارائه دهد و ارتباط میان شعر طنز و تحوّلات سیاسی و اجتماعی آن دوران را واکاوی کند.
طرح مسأله
شعر طنز در برگیرندهی احساسات، عواطف، افکار و اندیشه های متفکّران است که در قالبی بدیع و هنری به رشته تحریر در آمدهاست. طنز در اصل، واژهای عربی است و معنی مسخره کردن، طعنه زدن، عیب کردن، سخن به رموز گفتن و به استهزا از کسی سخن گفتن میدهد. در فرهنگ عربی به فارسی لاروس، برای طنز معانی گوناگونی آمدهاست، طنز، طنزاً (او را ریشخند کرد و سخنانی به او گفت که او را به هیجان آورد.) معادل انگلیسی طنز satire و واژگان همخانوادهی آن satirist (طنزپرداز)،satiric (طنزآمیز) هستند. Satyros ریشه یونانی، Satiria و Satura هم ریشه های لاتین این واژه است. در اصطلاح ادبی، طنز به نوع خاصّی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته می شود که اشتباهات یا جنبه های نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی سیاسی یا حتّی تفکّرات فلسفی را به شیوهای خندهدار به چالش میکشد (اصلانی، 1387، ص 140).
طنز با معنای اصطلاحی خود، در شعر شعرای ایرانی قدیم و معاصر نیز وجود داشته است. هر چند که به دلیل وابستگیهای شعرای قدیم به دربار، کمتر شاهد بروز طنزی اجتماعی در این دست از شعرها هستیم و غالباً مدح سلطان، نمود بیشتری مییابد. سعدی در گلستان واقعیّت این امر را به خوبی بیان می کند، هر چند که گفتهی وی ممکن است خالی از طنزی تلخ نبوده باشد:
خلاف رای سلطان رای جستن | به خون خویش باشد دست شستن | |
اگر خود روز را گوید شب است این | بباید گفت آنك ماه و پروین | |
(مشکور، 1344، ص 50) |
اما شعر طنز در دوره مشروطه در ایران، به دلیل نزدیکی با تودهی مردم از لحاظ اجتماعی بودن به اوج خود نزدیک میگردد. در این دوران با رواج انتشار مطبوعات، شعر طنز حربهای برای پیشبرد اهداف مشروطهخواهان می شود و شاعرانی همچون محمّدتقی بهار، ایرجمیرزا، عارف قزوینی، میرزادهی عشقی، ابوالقاسم لاهوتی، فرّخی یزدی، اشرفالدّین حسینی، ادیبالممالک فراهانی و… با بهره گیری از قالبهای طنز، در پیِ نفیِ قدرت استبدادی و تنویر افکار عمومی برآمدند.
از این روست که بررسی و کندوکاو گفتمان حاکم بر شعر مشروطه، در حقیقت ترسیمی از اذهان و اندیشه های نخبگان جامعه عصر مشروطه و همچنین شرایط کلّی حاکم بر این دوره است. هر چند ادبیّات طنز غالباً رو به ایجاز دارد، امّا نگاهی به فحوای کلام شعر شعرای طنز مشروطه، می تواند در تبین ساختارهای اجتماعی و نحوه تطوّرات سیاسی و فرهنگی ایران مثمر ثمر باشد. در ضمن نمیتوان از تأثیرات جنبش فکری ادبی مشروطه بر ادبیّات امروز غافل شد و از همین روست که این تحقیق درصدد است تا به بررسی و واکاوی گفتمانی شعر طنز در دوره مشروطه بپردازد.
پیش از آنكه سرزمینهای ایران در قفقاز در اوایل قرن نوزدهم به روسیه تزاری تسلیم شود، ارمنستان، گرجستان و آنچه امروزه جمهوری آذربایجان خوانده می شود بخشی ازامپراطوری ایران بودند. اما تاریخ به تنهایی نمی تواند روابط امروز تهران با این كشورها را توضیح دهد. در این مورد ملاحظات دیگر، مانند موقعیت اقتصادی، جغرافیایی و سیاسی این كشورها را نیز باید در نظر گرفت. ایران یكی از اولین كشورهایی بود كه پس از فروپاشی اتحاد شوروی، كشورهای نواستقلال قفقاز و آسیای مركزی را به رسمیت شناخت. در برخی از این كشورها مانند جمهوری آذربایجان، نگاه بدبینانهای نسبت به ایران وجود داشته است .هرچند بدبینی اولیه بیشتر از میان رفته و فهم واقع بینانه تری از منافع و سیاستهای ایران درمنطقه جایگزین آن شده است، اما روابط ایران با بیشتر این كشورها همچنان با حد مطلوب فاصله دارد. با وجود تاریخ و مذهب مشترک، ایران و جمهوری آذربایجان همسایگانی دور ازهم باقی مانده اند. با این حال، ایران با ارمنستان روابط نزدیک و دوستانهای برقرار كرده است .تنها کمی پس از استقلال ارمنستان، ایران این کشور را به رسمیت شناخت و با ایروان روابط دیپلماتی برقرار كرد. در حقیقت، ارمنستان تنها كشور در میان همسایگان ایران است كه ایران با آن پیوندهایی نزدیک و روابطی بی تنش دارد. ارمنستان با وجود داشتن روابط نزدیک با ایالات متحد آمریكا و كشورهای اروپایی، از رأی دادن علیه ایران در سازمانهای بین المللی خودداری كرده و تحریمهای وضع شده علیه ایران بر سر موضوع هستهای را تأیید نكرده است. روابط نزدیک میان دو كشور ممكن است عجیب به نظر برسد. ایران كشوری وسیع با اکثریتی شیعه و کشوری چند قومی و چند فرهنگی و از جایگاه ویژه ای در ژئوپولتیک جهان برخوردار است. ایران خود را به عنوان دولتی مذهبی معرفی كرده است كه سیاست اعلانیاش براولویت همكاری با كشورهای مسلمان قرار دارد. از زمان تأسیس جمهوری اسلامی در سال1357، تأكید بر اسلام و به ویژه تشیع، امری پایدار در سیاست خارجی ایران بوده است .حال آن که این روابط سبب بروز مشکلاتی در روابط دیگر کشور کشور منطقه با ایران نیز گشته است. روابط ایران با ارمنستان و روابط جمهوری آذربایجان با کشورهای غربی سبب گشته که دو کشور روابط همگرایانه ای را با هم نداشته باشند و همین امر سبب گردیده که این نوشتار
به بررسی روابط دو کشور و عوامل تاثیر گذار با آن بپردازد.
ایران و جمهوری آذربایجان به اقتضای ملاحظات ژئوپلتیکی و به اعتبار اشتراکات تاریخی و فرهنگی در یکصد سال اخیر ارتباطات و مراودات نزدیکی با یکدیگر داشته اند، این ارتباط و تعامل چه در دوران وابستگی سیاسی جمهوری آذربایجان به اتحاد شوروی به عنوان یکی از اجزای جنوبی این کشور و چه در دوران حیات و موجودیت مستقل آن به عنوان یک واحد سیاسی، همواره بخش مهمی از گستره روابط خارجی دو طرف را تشکیل داده است. به همین دلیل بررسی روابط خارجی ایران در سالهای گذشته نسبت به مناطق پیرامونی و همجوار بدون بررسی جامع و کامل روابط این کشور با جمهوری آذربایجان امکان پذیر نخواهد بود. در واقع درک صحیح ملاحظات سیاست خارجی ایران در سالهای گذشته و عوامل تاثیر گذار بر آن در حوزه روابط با مناطق همجوار مستلزم بررسی روابط این کشور با جمهوری آذربایجان است. چرا که این جمهوری یکی از مهم ترین همسایگان شمالی کشور محسوب می شود و در حال حاضر نیز حجم قابل توجهی از ظرفیت سیاست خارجی ایران به این کشور اختصاص یافته است. البته طبیعی است که تا قبل از فروپاشی شوروی محدودیتهای ناشی از عدم استقلال در حوزه سیاست خارجی در جمهوری آذربایجان از یک طرف و تلاش حکومت شوروی در زمینه جدا کردن جمهوری های منطقه آسیای مرکزی از هویت دینی و تاریخی خود مشکلات فراوانی را برای توسعه روابط ایران و جمهوری آذربایجان پدید آورده بود. پس از فروپاشی شوروی و به استقلال رسیدن جمهوری آذربایجان توانایی مناسبی برای بسط روابط دو طرف به وجود آمد. با این حال وجود پاره ای مسائل و ملاحظات سیاسی در کنار نقش منفی و مداخله جویانه کشورهای خارجی به مثابه متغییرهای بازدارنده مانع از توسعه کامل روابط دو کشور تا حد تکمیل نهایی ظرفیت این روابط در سالهای اخیر شده است. دو کشور در زمینه های رژیم حقوقی دریای خزر، مساله ناگرنو قره باغ، مسائل امنیتی منطقه، حضور اسرائیل در منطقه و اتهاماتی که دو طرف در زمینه جاسوسی به یکدیگر وارد می کنند، دچار اختلاف هستند. از سوی پس از فروپاشی شوروی و رقابت به وجود آمده در این منطقه پای بسیاری از قدرتها را در این منطقه باز کرد که به نوعی سبب شکل گیری رقابتی شدید در منطقه گشت. در این میان کشور جمهوری آذربایجان به لحاظ منابع انرژی و همسایگی با روسیه و ایران و دریای خزر از اهمیت بیشتری برخوردار گردید. در این نوشتار سعی می گردد به بررسی قدرتهای حاضر در منطقه و روابط آنها با جمهوری آذربایجان و تاثیر این روابط در روابط ایران و جمهوری آذربایجان پرداخته شود.
امروزه برند تبدیل به یک الزام استراتژیک برای سازمانها گشته است چرا که آنها را در جهت ایجاد ارزش بیشتر برای مشتریان یاری می نماید. ایجاد یک برند قدرتمند در بازار، هدف اساسی بسیاری از سازمانها میباشد. زیرا یک برند قدرتمند می تواند اعتماد مشتریان را هنگام خرید کالاها و خدمات افزایش داده و به آنها کمک کند تا عوامل ناملموس را بهتر درک نمایند. (Chen & Chang, 2008 ) برند ها از لحاظ اقتصادی و استراتژیک جزو دارایی های با ارزش شركت ها و حتی بدون اغراق از با ارزش ترین دارایی های آنها محسوب می شوند. (دهدشتی شاهرخ، جعفرزاده کناری و بخشی زاده،1391) همچنین باید در نظر داشت که برند یک ابزار مهم برای کمک به ایجاد تصویر مثبت و متفاوت بر روی مصرف کننده در مقابل محصولات رقیب میباشد. ( Kotler & Armstrong, 2004) به این ترتیب کمک قابل توجهی به شرکتها برای ایجاد گروهی از مشتریان وفادار و حفظ سهم بازار خود خواهد کرد. وفاداری به برند به این مفهوم است که مصرف کننده
تمایل دارد مبلغ بیشتری برای یک برند خاص بپردازد و همچنین آن برند خاص را به دیگران نیز توصیه کند، در حالیکه محصولات مشابه دیگر نیز وجود دارند. (Giddens, 2002) علاوه بر این برند باعث خواهد شد که مشتری فرایند انتخابی ساده داشته، از نظر کیفیت مطمئن بوده، ریسک او کاهش یافته (Keller & Donald, 2006) و در ضمن باعث ایجاد انگیزه برای تکرار خرید در او می شود. (Aaker, 1996) به هر حال، با توجه به شمار زیاد برندهایی که برای همان هدف خدمت می کنند، مشتریان در مواجهه با جایگزینهایی که مزایای بیشتری ارائه میدهند، آگاهی بیشتری کسب کرده و به راحتی برند را تغییر میدهند. (Wood, 2004) یكی از مهمترین هدف صاحبان برند برای توسعه برند، ایجاد وفاداری در مشتریان نسبت به برندشان است. مشتریان وفادار به مثابه منبع مطمئن سودآوری برای شركت ها محسوب می شوند و با توجه به عدم اطمینان محیط، حاشیه ایمنی مناسبی را برای آنها به ارمغان می آورد. شرکتها میخواهند مشتریانشان با احساسات قوی به برندشان تعلق پیدا کنند، برای چنین وفاداری ابتدا ضروری است که رضایت مشتری ایجاد شود. وقتی مشتریان راضی هستند، آنها تعهد خود را با خرید مستمر همان برند نشان داده و تبدیل به یک مشتری وفادار میشوند. (Ballantyne & Warren, 2006) البته باید در نظر داشت رضایت به تنهایی برای ایجاد وفاداری کفایت نمی کند و میبایست با دیدی وسیعتر و همه جانبه به بررسی آن پرداخت.
[1] Brand Loyalty
[2] Customer Satisfaction