توسعه پاسخگویی و مسئولیتهای اجتماعی مدیریت شرکتهای سهامی در ابتدای قرن بیست و یکم منتهی به مطرحشدن بحث نظام راهبری شرکتها گردیده است. در دهه های اخیر موضوع برقراری سیستمهای کنترلهای داخلی و چگونگی مشارکت دادن و سهیم نمودن همه سهامداران و یا به بیانی دیگر؛ لحاظ نمودن حقوق تمام گروههای ذینفع موضوع کار محافل مالی و اقتصادی جهان قرارگرفته است. بیشک نظام راهبری شرکتها جزء کوچکی از قلمرو حکمرانی و راهبری سالم در مجموعه کشور تلقی میشود. راهبری شرکت تنها بخشی از محیط اقتصادی بزرگتری است که شرکتها در آن به فعالیت میپردازند که برای مثال شامل سیاستهای اقتصادی کلان، میزان رقابت در محصول و بازارها میباشد. چارچوب راهبری هر شرکت بستگی به محیط قانونی، نظارتی و نهادی دارد نظام مناسب راهبری شرکتها به دنبال استقرار چارچوبی مدون و مکانیزمهای مناسب برای برقراری رابطهای متعادل میان منافع سهامداران جزء از یکسو و سهامداران کنترلی یا اکثریت از سوی دیگر میباشد و در دیدگاههای جدیدتر به سمت توجه جدی به حقوق کلیه گروههای ذینفع، اجتماع، بازار سرمایه و مجموع شرکتها گرایش یافته است. نظام راهبری شرکتها بر شفافیت و افشای اطلاعات و حذف اطلاعات درونی تأکید داشته و با بهره گرفتن از تمهیدات و مکانیزمهایی سعی در عدم تمرکز قدرت در شرکتها و تفکیک کامل مدیریت از مالکیت، تلاش در جهت رعایت صرفه و صلاح سهامداران بهطور یکسان دارد.
از سوی دیگر کلیه تصمیمهای سرمایه گذاری در یک شرکت تحت تأثیر هزینه سرمایه آن است. چنانکه در بودجهبندی سرمایهای، شرکتهایی که هزینه سرمایه بالاتری دارند در انتخاب طرحهای سرمایه گذاری با محدودیت مواجهند، چرا که تعداد کمتری از پروژه های سرمایه گذاری دارای بازدهی بیشتر از هزینه سرمایه آن ها وجود خواهد داشت و امکان انتخاب برخی پروژه های سرمایه گذاری برای آن ها فراهم نخواهد بود. بنابراین شرکتها باید به دنبال کاهش هزینه سرمایه خود باشند. بهعبارتدیگر شرکتها باید سعی کنند بازدهی را که سرمایه گذاران در مقابل تأمین وجوه از آن ها مطالبه می کنند در حد پایینی نگهدارند.
لذا با توجه به اهمیت موضوع، در پژوهش حاضر تلاش می شود که میزان تأثیر شاخص حاکمیت شرکتی بر هزینه سرمایه در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران موردبررسی قرار گیرد.
با توجه به اهمیت حاکمیت شرکتی و نقش آن در هزینه سرمایه، در این فصل پس از تشریح مسأله پژوهش، ضرورت انجام آن، اهداف و فرضیههای بر خواسته از موضوع پژوهش و همچنین تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای مورداستفاده در این پژوهش بیان شده است.
1-2- بیان مسئله
به دنبال بروز ورشکستگی شرکتهای بزرگ و بحران اقتصادی، حاکمیت شرکتی پدیدهای در حال ظهور در سطح جهان است. همچنین
حاکمیت شرکتی به عنوان مکانیزم مناسب برای بازگرداندن اعتماد به سرمایه گذاران به منظور بازارسازی و اقتصاد گردانی نقش مهمی ایفا میکند (رضایی و موسویان، 1390). یکی از عوامل اصلی بهبود کارایی اقتصادی، نظام راهبری بنگاه حاکمیت شرکتی است که در برگیرنده مجموعه ای از روابط میان مدیریت شرکت، هیئت مدیره، سهامداران و سایر گروههای ذینفع است. نظام راهبری بنگاه ساختاری را فراهم می کند که از طریق آن هدفهای بنگاه تنظیم و وسایل دستیابی به هدفها و نظارت بر عملکرد تعیین می شود. این نظام، انگیزه لازم برای تحقق اهداف بنگاه را در مدیریت ایجاد کرده و زمینه نظارت مؤثر را فراهم می کند. به این ترتیب شرکتها منابع را با اثر بخشی بیشتری به کار میگیرند (مکرمی، 1385). تصمیمگیری و قضاوت در انتخاب مناسبترین شیوه سرمایهگذاری با هدف بیشینه سازی ثروت سهامداران از جمله موضوعات بسیار مهم در حوزه مدیریت مالی است (بای و گویال، 2010). مدیریت برای حفظ ارزش واحد تجاری باید تلاش کند، بازده مورد انتظار را حداقل به سطح هزینه سرمایه برساند. در این میان کلید موفقیت کاهش هزینه سرمایه است. اگر مدیریت موفق شود هزینه سرمایه واحد تجاری را کاهش دهد، بازده مورد انتظار مازاد ناشی از اجرای پروژه های سودآوری که برای واحدهای تجاری رقیب با هزینه سرمایه بالاتر مقرون به صرفه نیست، بر ارزش اقتصادی واحد تجاری خواهد افزود (کردستانی و مجدی، 1386) و از طرفی تعاریف گستردهتر حاکمیت شرکتی نیز نشان می دهند که شرکتها در برابر کل جامعه، نسلهای آینده و منابع طبیعی (محیط زیست) مسئولیت دارند. در این دیدگاه، سیستم حاکمیت شرکتی موانع و اهرمهای تعادل درون سازمانی و برون سازمانی برای شرکتها میباشد که تضمین می کند آن ها مسئولیت خود را نسبت به تمام ذینفعان انجام می دهند و در تمام زمینه های فعالیت تجاری، به صورت مسئولانه عمل می کنند. همچنین استدلال منطقی در این دیدگاه آن است که منافع سهامداران را فقط میتوان با در نظر گرفتن منافع ذینفعان برآورده کرد. شرکتها میتوانند ارزش آفرینی خود را در بلندمدت افزایش دهند و این کار را با انجام مسئولیت خود در برابر تمام ذینفعان و با بهینه سازی سیستم حاکمیت خود انجام می دهند (حساس یگانه، 2005).
حاکمیت شرکتی بیش از هر چیز درصدد است تا از منافع سهامداران در مقابل مدیریت سازمانها حفاظت کند. سازوکارهای حاکمیت شرکتی منجر به کاهش هزینه های نمایندگی و افزایش ارزش شرکت میشوند (اولی و همکاران,2012). حاکمیت شرکتی، سیستمها، رویه ها یا ترتیباتی را فراهم مینماید که به وسیله آن شرکتها روبه جلو حرکت می کنند و ابزاری است که آن ها به وسیله آن پاسخگوی سهامداران، کارکنان و جامعه میشوند. چنان سیستمی بر روابط بین تمام ذینفعان یک شرکت و چگونگی تقسیم قدرت بین آن ها شامل سهامداران و اعضای هیئت مدیره شرکت احاطه دارد. در طول سالیان گذشته توجه روبه رشدی به اهمیت ویژگیهای حاکمیت شرکتی مختلف به عنوان ابزار نظارتی به منظور کنترل اختیار مدیران شامل گزارشگری مالی اختیاری آن ها وجود داشته است. بیشتر سرمایه گذاران و مقامات قانونی اعتقاد دارند که ویژگیهای مختلف حاکمیت شرکتی به حفظ منافع سهامداران کمک می کند و هرگونه تضاد منافع بین آن ها و مدیریت را کاهش میدهد (دارمان،2005).
ویژگیهای اقتصادی اجتماعی و قانونی بازارهای كشورهای در حال توسعه ممكن است به ایجاد چارچوب نظری تازهای برای راهبری شركتی در كشورهای در حال توسعه منجر شود. از سوی دیگر، محققان معتقدند بجای جستجو برای رابطه بین كیفیت راهبری شركتی و عملكرد مالی- اقتصادی؛ درستتر این است كه به تأثیر كیفیت راهبری شركتی بر هزینه سرمایه (هم بدهی و هم سهام) پرداخته شود. ادبیات تحقیق نیز در سالهای اخیر بر رابطه بین راهبری شركتی و هزینه بدهی تمرکز کرده است اما بر هزینه سرمایه تمرکز کمتری شده است (مارلین، ۲۰۰۸).
اهمیت بررسی رابطه بین حاکمیت شرکتی و هزینه سرمایه شرکت بدان جهت است که میتوان با شناسایی این روابط به ترکیب بهینهای در ساختار مالکیت شرکت دست یافت که 1) منافع تمامی ذینفعان را برآورده مینماید. 2) ترکیب بهینهای جهت نظارت بر شرکت فراهم مینماید. 3) تضاد منافع بین سهامداران و مدیریت را کاهش میدهد.
هزینه سرمایه شرکتها میتواند متأثر از عوامل گوناگونی باشد که تاکنون تعداد زیادی از این عوامل در تحقیقات و متون مختلف مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. در این پژوهش این سؤال مطرح میشود که آیا شرکتها با سطح راهبری شرکتی بالاتر از هزینه سرمایه پایینتری برخوردارند؟ درواقع ساختار راهبری شرکتها و مکانیزم های راهبری بکار گرفته شده توسط این شرکتها چه تأثیری بر هزینه سرمایه شرکتها داشته است و یا به عبارتی آیا میتوان با بهبود نظام راهبری شرکتها هزینه سرمایه آن ها را کاهش داد؟
فرم در حال بارگذاری ...