از زمان ظهور روانشناسی به عنوان یک علم، رویکردهای نظری مختلفی جهت توصیف[1]، تبیین و پیش بینی[2] فرایندهای روانشناختی و رفتار انسان مطرح شد و به پیروی از این رویکردها روشها و فنون درمانی مختلفی جهت ارائه مداخلات مورد نیاز به ویژه در زمینه آموزش و درمان تهیه شد نگاه روانشناسی امروزی به پدیدههای روانشناختی، نگاهی است چند بعدی و التقاطی. مفهوم ذهن آگاهی[3] و فراشناخت[4] بهویژه از نظر رویکردهای آموزشی[5] و درمانی مبتنی بر این مفهوم از این قاعده مستثنی نیستند (گلپور، سلیمانی، 1392).
به واسطه تمرینها و تكنیكهای مبتنی بر ذهن آگاهی فرد نسبت به فعالیتهای روزانه خود آگاهی پیدا میكند، به كاركرد اتوماتیک ذهن در دنیای گذشته و آینده آگاهی مییابد و از طریق آگاهی لحظه به لحظه[6] از افكار، احساسات و حالتهای جسمانی بر آنها كنترل پیدا میكند و از ذهن روزمره و اتوماتیک متمركز بر گذشته و آینده رها می شود. آموزش ذهن آگاهی مستلزم یادگیری فراشناختی واستراتژی های رفتاری جدید برای متمرکز شدن روی توجه و جلوگیری از افکار خودکار و باعث گسترش افکار و نگرشهای جدید وکاهش هیجانات ناخوشایند[7] ودرنتیجه ایجاد رفتارهای جدید است. همین که فرد در ذهن آگاهی آموزش دید، می تواند آن را در طی انواع فعالیتها به کار گیرد. ذهن آگاهی باعث می شود هر فعالیتی که فرد در آن درگیر است به چشم انداز وسیعی در فهم وجود خودش منجر شود و افراد را قادر می کند به موقعیتها با تفکر پاسخ دهند و تکانشی[8] عمل نکنند (کارجد، 2003) .
همچنین مفهوم دیگری که با ذهن آگاهی همپوشی[9] دارد فراشناخت می باشد. شناخت بخش مرکزی فردیت انسان است. در منظر روانشناسی شناخت[10] عبارتنداز: دریافت[11]، پردازش[12]، نگهداری[13] و انتقال[14] اطلاعات، فراشناخت فعالیتی است كه كنشهای مربوط به چهار عنصر یادشده را در بر میگیرد و بر آنها نظارت دارد (سیف، 1380).
چنانکه ازتوضیحات فوق در مورد فراشناخت و ذهن آگاهی استنباط می شود بین دو مقوله فراشناخت و ذهن آگاهی از لحاظ نظری شباهتهای فراوانی دیده می شود. از جمله در مورد مفاهیمی مانند، نظارت، کنترل و ارزیابی که میتوانند در تغییر نگرش و رفتار افراد نقش مهمی داشته باشند. بنابراین میتوان انتطار داشت که افراد با آموختن ذهن آگاهی در زمینه های اجتماعی به خلق مثبت و بهزیستی اجتماعی بیشتری برسند. همچنین درموقعیتهای شغلی و شهروندی رفتارهای فرانقشی مفیدی از خود نشان دهد و با افزایش سوگیری مثبت نسبت به محیط زندگی و محرکهای محیطی، نگرش زیست محیطی مثبتتری کسب کنند.
2-1- بیان مسأله
در جوامع امروزی با رشد سریع تکنولوژی و افزایش پیوندهای اجتماعی ظهور مسایل و مشکلات فردی و اجتماعی مانند؛ آسیبهای فردی و اجتماعی[1]، معضلات زیست محیطی[2] و مسایل شهروندی نیز افزایش یافته است. بسیاری از مشكلات عدیده جامعه امروز، بازتاب مسائل و ناهنجاریهای[3] فردی است كه در جامعه ظهور و بروز كرده است. این ناهنجاریها ریشه در ضعف تربیتی است كه در اصلیترین نهاد اجتماع ـ خانواده ـ وجود دارد و همزمان با رشد فرد، در همه سطوح جامعه ـ تا سطح دولتها ـ حركت میكند و تسری مییابد (سروستانی، 1387).
مسأله اجتماعی ، عبارت از وضعیتی است که به نظر تعداد افراد جامعه؛ چه آنان که درگیر مسألهاند، یا افراد دیگر که مبتلابه مسأله نیستند، مایه سختی تلقی شود، هرچند امکان بهبود داشته باشد. مسأله اجتماعی، هم شامل موقعیت عینی و هم تفسیر ذهنی از وضعیت اجتماعی است، که جامعه را در حالت بحرانی قرار میدهد (گولد و همکاران، 1384).
شناخته شدن مسائل اجتماعی از سوی مردم، بعد ذهنی مسأله اجتماعی را تشكیل میدهد و محدود كردن مسأله اجتماعی به آن، باعث از دست دادن آن دسته از مسائل اجتماعی میشود كه مردم آنها را درك نمیكنند ولی عملا به علت اختلاف میان واقعیت اجتماعی و ارزشهای اجتماعی در یک زمینه مشخص- بعد عینی مسأله اجتماعی- میتوان گفت كه مسأله اجتماعی وجود دارد (مرتون، 1387). عوامل اجتماعی به عنوان مؤثرترین عناصر در بروز و پیدایش مسئله و آسیبهای اجتماعی نقش اساسی دارند. زیرا فرد، خانواده و جامعه یک مثلث را تشکیل می دهند که اختلالات رفتاری در هریک از آنها سبب ایجاد آسیبها و پیدایش مسئله بسیاری در جامعه میگردد (ستوده، 1385).
انسان در زندگی اجتماعی و در تعامل با دیگران است که خود را میشناسد و از وجود خود آگاه می شود. اما خودآگاهی او ابعاد دیگری نیز دارد که در رابطه او با محیطهای گوناگون و پیچیده شکل میگیرد، مانند محیط روانی و فیزیولوژی، محیط طبیعی، محیط اجتماعی، محیط فرهنگی که ازآنها متاثر می شود. به همین علت خودآگاهی او شامل دایرههای متعددی است، مانند آگاهی از وجود خودش، آگاهی از تعلقش به گروه، قشر یا ملیت خاص، آگاهی او از این که به شهر، منطقه یا جغرافیای طبیعی خاصی تعلق دارد. اما چگونگی تعامل انسان با این محیطهای گوناگون، به مقدار زیادی، ناخودآگاهانه است و میزان و چگونگی روابط متقابل و تاثیر و تاثر انسان با این محیطها برای او روشن نیستند (هانت، 1987). بنابراین، لزوم آموزش مهارتهای شناختی، اجتماعی، محیطی در زندگی فرد مطرح میشود. اینکه چگونه و با چه کیفیتی در جمع حضور یابد و رفتارهای گروهی متناسب و مقبولی را از خود بروز دهد و آگاهی بیشتری در زمینه های مختلف کسب کند. سه مفهوم رفتار شهروندی سازمانی، بهزیستی اجتماعی و نگرشهای زیست محیطی هرکدام جنبه هایی از آگاهی انسان در محیط اجتماعی را بیان می کنند و میتوان گفت وجه مشترک همه آنها آگاهی یا شناخت میباشد.
باتمان و ارگان (1983) برای اولین بار اصطلاح رفتار شهروندی سازمانی (OCB) را وضع کردند و آن را این گونه تعریف نمودند: رفتار فردی که داوطلبانه است، بطور صریح یا ضمنی توسط سیستم رسمی پاداش برانگیخته نشدهاست، و کارایی سازمان را افزایش خواهد داد. همچنین تمایل کارکنان به انجام رفتارهایی که فراتر از الزامات رسمی نقش و جایگاهشان میباشد نیز به عنوان یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده رفتار شهروندی سازمانی شناخته شدهاست در دنیای پر رقابت کنونی، سازمانها پیوسته در جستجوی شیوه های جدیدی برای حداکثر کردن عملکرد و تلاش کارکنانشان هستند. با وجود افزایش استفاده از تکنولوژی اطلاعات، بازهم در عملکرد کارایی سازمان شکاف وجود دارد. اکنون قویاً این اعتقاد وجود دارد که عملکرد کارایی سازمان تا حدود زیادی به تلاش کارکنان که فراتر از الزامات تعریف شده، نقش میباشد بستگی دارد.
سازمانها به ویژه سازمانها در کشورهای جهان سوم که نیازمند جهشی عمده در کارآمدی میباشند بایستی زمینه را به گونه ای فراهم کنند که کارکنان و مدیرانشان با طیب خاطر تمامی تجربیات، تواناییها و ظرفیتهای خود را در جهت اعتلای اهداف سازمانی بکار گیرند. این امر میسر نخواهد شد مگر آنکه اصول و قواعد مربوط به رفتار شهروندی سازمانی شناسایی و بسترهای لازم برای آموزش و پیاده سازی اینگونه رفتارها فراهم گردد(همان منبع).
مفهوم دیگری که به آگاهی اجتماعی فرد مربوط می شود، بهزیستی اجتماعی است. کییز (1998) بهزیستی اجتماعی را به عنوان گزارش شخصی افراد از کیفیت ارتباطات آنها با دیگران تعریف میکند. مدل چند وجهی کییز و شاپیرو(2004) از بهزیستی اجتماعی شامل پنج جنبه میشود که میزان کارکرد بهینه افراد را در عملکرد اجتماعی آنها معلوم میکند. پنج عنصر یا جنبه بهزیستی اجتماعی از نظر کییز، یعنی پیوستگی، یکپارچگی، پذیرش، مشارکت و شکوفایی تا اندازهای به سلامت روان مربوط هستند. از نظر او شناخت و پذیرش دیگران، عنصر پذیرش و ارزش فرد به عنوان یک شریک اجتماع عنصر تشریک مساعی و سرانجام باور به تحول مثبت اجتماعی عنصر شکوفایی بهزیستی اجتماعی است. این عناصر میتوانند وحدت اجتماعی، تشریک مساعی، پیوند اجتماعی و حس ظرفیت برای رشد مداوم جامعه و میزان راحتی افراد را در پذیرش دیگران ارزیابی کنند و در مجموع وجود یا عدم وجود سلامت روان را مطرح میکنند (کییز، 2005).
بعد دیگری ازآگاهی که امروزه با سرعت زیاد تکنولوژی و صنعت به کنترل و نظارت مداوم نیاز دارد، نگرشهای زیست محیطی می باشد. مفاهیمی چون شناخت نگرش ورفتار به شدت به یکدیگر مرتبط هستند. چالشهای پیش روی روانشناسی حفاظت از محیط زیست قابل توجه هستند. یکی از کمکهای اساسی روانشناسی به نگهداری از محیط زیست را میتوان کمک به تأکید بر قابلیتهای انسان و به کارگیری آن دانست. ما به لحاظ روانشناختی از طرق بسیاری با دنیای زندۀ بزرگتر پیوند داریم. شاید این به شیوه هایی که حتی ما از آن آگاه نیستیم (از قبیل مزایای مرتبط با بهداشت روان که از صرف وقت در طبیعت حاصل می شود یا یک حس غیرقابل نامگذاری اما نیرومند نسبت به یک مکان)، یا به طرقی که ما کاملاً از آن آگاهیم (مانند زمانی که از یک نوع هویت محیطی برخورداریم که برای تعاملات اجتماعی ما از اهمیت قابل توجه برخوردار است)، اتفاق بیافتد (کلایتون به نقل از؛ صفارینیا و همکاران، 1390).
در حوزه رفتارهای زیست محیطی بیشتر از هر موضوع دیگر در مورد نگرش زیست محیطی مطلب و پژوهش انجام شده داریم. بسیاری ازمردم به خاطر نگرشهای خود حتی جان خود را نیز از دست می دهند. طرفدار حفظ محیط زیست و هوای پاک بودن، طرفدار بازیافت مواد و کنترل جمعیت بودن همه نمونههایی از نگرش افراد میباشد.
همانطور که ملاحظه می شود سه مفهوم رفتارشهروندی، بهزیستی اجتماعی و نگرشهای زیست محیطی هرکدام جنبه هایی از آگاهی انسان در محیط اجتماعی را بیان می کنند و میتوان گفت وجه مشترک همه آنها آگاهی یا شناخت میباشد. برای کنترل ، تغییر و یا ایجاد هرکدام از این مفاهیم آشنایی با مهارت های ذهنی یا شناختی و فراشناختی امری ضروری به نظر میرسد. در دیدگاه یادگیری شناختی، به واسطههای شناختی در شکل گیری نگرشها تاکید شده است. در این دیدگاه ها به کیفیت استدلال، تفکر، نحوه پردازش اطلاعات، آموزش مهارت ها برای تغییر و ایجاد نگرشها و پردازش شناختی توجه شده است. طبق این رویکرد شیوه هایی چون آموزش، آگاهی دادن، تعهد، توافق و تاثیر رفتاری برای تغییر نگرش ارائه شده اند. بنابراین میتوان از آموزشهای مختلف برای ایجاد و تغییر رفتار شهروندی سازمانی، بهزیستی اجتماعی و نگرشهای زیست محیطی استفاده کرد. که در این پژوهش به بررسی اثر بخشی دو روش فراشناخت و ذهن آگاهی خواهیم پرداخت. زیرا تحقیقات گذشته نشان دادهاند که این دو روش در زمینه تغییر و اصلاح شناختها و یادگیری مطالب اثرات مفیدی داشته اند. همچنین هر دو روش از مولفه های مشترکی چون خود تنظیمی و خودکنترلی استفاده می کنند. در حالیکه تفاوتهایی در روشها و راهبردها با هم دارند (ولز، 2005).
فراشناخت اصلاحی است که اولین بار توسط فلاول (1976) به کار رفت تا دانش فرد در مورد فرایندهای شناختی و اینکه چگونه میتوان از آنها برای دستیابی به یک هدف یادگیری به طور مطلوب استفاده کرد، اشاره دارد. درسالهای اخیرتاکید زیادی برآموزش با هدف پیشبرد مهارت های فراشناختی و ترغیب فعالیتهای فراشناختی در بین افراد شدهاست. یادگیری “راهبردهای شناختی” و “فرا شناختی” را در بر میگیرد. راهبردهای شناختی به راهبردهایی که افراد برای یادگیری به خاطرسپاری، یادآوری و درک مطلب از آنها استفاده می کنند اشاره دارد. این راهبردها هم برای تکالیف ساده و حفظ کردنی و هم برای تکالیف پیچیدهتر که به درک و فهم نیازمندند کاربرد دارد (بمبوتی، 2008). فراشناخت یک مفهوم چند وجهی است. این مفهوم دربرگیرنده دانش (باورها)، فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت یا کنترل می کند (موسس و بیرد، 2002). بیشتر فعالیتهای شناختی به عوامل فراشناختی بستگی دارند که برآنها نظارت دارند و کنترلشان می کنند. علاوه براین، اطلاعاتی که از نظارت فراشناخت منشعب میشوند اغلب به صورت احساسات ذهنی تجربه میشوند که میتوانند بر رفتار اثر بگذارند. با توجه به تعاریف میتوان دریافت که مهارت های فراشناختی به عنوان یک پردازشگر اطلاعات، نظم دهنده، مهار کننده و نظارت کننده سایرجنبه های شناختی محسوب می شود. راهبردهای فراشناختی، تدابیری هستند برای نظارت بر راهبردهای شناختی و هدایت آنها راهبردهای فراشناختی عمده را میتوان در سه دسته قرار داد:
1- راهبردهای برنامهریزی: شامل تعیین هدف برای یادگیری و مطالعه تحلیل چگونگی برخورد با موضع یادگیری و انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است.
2- راهبردهای کنترل و نظارت: ارزشیابی یادگیرنده از کار خود برای آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت خود، مانند نظارت بر توجه به هنگام خواندن یک متن، از خود سؤال پرسیدن به هنگام مطالعه.
3- راهبردهای نظمدهی: این راهبردها، باعث انعطافپذیری در رفتار یادگیرنده میشوند و به او کمک میکنند تا هر زمان که برایش ضرورت داشتهباشد، روش و سبک یادگیری خود را تغییر دهد (سیف، 1380). برنامهریزی، نظارت و نظمدهی، سه مهارت اساسی هستند که به ما اجازه میدهند دانش فراشناختی را برای تنظیم تفکر و یادگیری به کار بریم (وولفولک، 2001).
مجهز کردن افراد به مهارت ها و راهبردهای فراشناختی، آنان را قادر میسازد با افزایش آگاهی در مورد رفتار شهروندی سازمانی، بهزیستی اجتماعی و نگرشهای زیست محیطی و سپس کنترل ونظارت مناسب برآنها، خواسته ها و انتظارات عدیده موقعیتها ی سازمانی، شرایط اجتماعی و زیست محیطی را برآورده سازند.
مفهوم دیگری که به آگاهی شناختی، اجتماعی ومحیطی انسان کمک می کند ذهن آگاهی می باشد. ذهن آگاهی به عنوان فرایند توجه کردن به تجارب لحظه به لحظه و همچنین به عنوان ترکیب خودتنظیمی توجه با نگرش کنجکاوانه، پذیرا بودن، و پذیرش تجارب فرد توصیف شده است. همچنین چنانکه کابات زین (2003) می گوید ذهن آگاهی به معنای توجه کردن به طریقی خاص، معطوف به هدف، در زمان حال و بدون قضاوت و پیشداوری است. از طریق تمرین ذهن آگاهی فرد می آموزد که در لحظه، از حالت ذهنی خود، آگاهی داشته و توجه خود را به شیوه های مختلف متمرکز کند.
منطق ذهن آگاهی، حفظ مهارت هاست که به شخص این امکان را می دهد که به صورت هدفمند از هدایت خودکار که طی فرایند نشخوار فکری عادت شده شکل میگیرد، رها شود. بدین ترتیب توجه فرد به واقعیت در لحظه جلب می شود واحتمال بازنمایی گسترده برای حل مساله پدید می آید (خوش لهجه، 1390).
آموزش ذهن آگاهی مستلزم یادگیری فراشناختی واستراتژی های رفتاری جدید برای متمرکز شدن روی توجه وجلوگیری از افکار خودکار وباعث گسترش افکار ونگرشهای جدید و کاهش هیجانات ناخوشایند و در نتیجه ایجاد رفتارهای جدید است (کارجد، 2003). هم اینکه فرد در ذهن آگاهی آموزش دید، می تواند آن را در طی انواع فعالیتها به کار گیرد. ذهن آگاهی باعث می شود هر فعالیتی که فرد در آن درگیر است به چشم انداز وسیعی در فهم وجود خودش منجر شود و افراد را قادر می کند به موقعیتها با تفکر پاسخ دهند و تکانشی عمل نکنند.
تمرینهای ذهنآگاهی منجر به سوگیری مثبت میشوند. سوگیری مثبت یک فرایند ارزیابی شناختی است که با بهره گرفتن از آن، افراد هم به محرکهای مثبت تر توجه می کنند و هم محرکهای خنثی را بیشتر با واژه های هیجانی مثبت ارزیابی می کنند. چندین تئوری شرایطی را توصیف کرده اند که در آن افراد ممکن است سوگیری مثبت را تجربه کنند. وقتی که انگیزه فرد کمتر به طرف آینده متمرکز شود و بیشتر مبتنی بر زمان حال باشد، افراد به گونه ای مثبت تر به طرف همه محرکها جذب میشوند. سوگیری مثبت، توجه به محرکهای موجود در زمان حال را افزایش میدهد و به این ترتیب محرکهایی که قبلاً خنثی ارزیابی میشدند، به گونه ای مثبت ارزیابی میشوند (خوش لهجه، 1390).
از جمله آموزشهایی که می تواند در این زمینهها مفید باشد آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر افزایش رابطه[48] (MBRE) است که توسط کارسون[49] و همکاران (2004) طراحی شده می تواند در ارتقاء وتغییر مثبت و ارتقاء نگرشها و رفتارهای زیست محیطی مفید باشد. تحقیق نشان داده است که درمان ذهن آگاهی به عبارت دیگر ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس[50] (MBSR) و ذهن آگاهی مبتنی برشناخت درمانی[51] (MBCT) می تواند درد را کاهش داده، علائم را کم کند، و سلامت جسمانی کلی را در جمعیتهای بالینی با وضعیتهای سلامتی مختلف افزایش دهد (کارمدی و بیر[52]، 2008، نگتسان[53] و همکاران، 2010). مراقبه ذهن آگاهی با کاهش سوء مصرف مواد و الکل (چیسا و سراتی[54]، 2010)، کاهش اضطراب (سیرس و کراس[55]، 2009)، افسردگی، نگرانی و استرس (دلگادو[56] و همکاران، 2010) در جمیعیتهای غیر بالینی همراه بوده است.
همچنین آموزش مهارت ها اجتماعی با رویکرد فراشناختی[57] (MASST) شینکر[58] و همکاران (2002) نیز در حل مسایل اجتماعی و محیطی اثر گذار است. دیره و بنی جمالی (1388) توسعه راهبردهای شناختی و فراشناختی را لازمه ادراک خود کارآمدی[59] میدانند. اثر بخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر اضطراب امتحان (ابولقاسمی و همکاران، 1388) خود کار آمدی (خرازی، 1387، یوسف زاده، 1391) افزایش عزت نفس تحصیلی (زارعی و همکاران، 2012) هشیاری و خود کنترلی (نولن و مورگان[60]، 2000) تایید شده است. مهارت های اجتماعی رفتارهایی هستند كه فرد را قادر به تعامل مؤثر و اجتناب از پاسخهای نامطلوب نموده و بیانگر سلامت رفتاری اجتماعی افراد هستند. این مهارت ها ریشه در بسترهای فرهنگی و اجتماعی داشته و شامل رفتارهایی نظیر پیشقدم شدن در برقراری روابط جدید، تقاضای كمك نمودن و پیشنهاد برای كمك به دیگران است (گرمارودی و وحدانی، 1385).
بنابراین میتوان انتظار داشت که افراد با آموختن ذهن آگاهی در زمینه های اجتماعی به خلق مثبت و بهزیستی اجتماعی بیشتری برسند. همچنین درموقعیتهای شغلی وشهروندی رفتارهای فرانقشی مفیدی ازخود نشان دهند و با افزایش سوگیری مثبت نسبت به محیط زندگی و محرکهای محیطی، نگرش زیست محیطی مثبت تری کسب کنند. با توجه به اینکه اکثر پژوهشهای انجام شده قبلی در حوزه فراشناخت بیشتر معطوف به یادگیری وآموزش بوده است، دراین پژوهش جنبه های جدیدتری از اثرات و فایدههای مهارت های فراشناخت مانند بهزیستی اجتماعی، ذهن آگاهی و نگرشهای زیست محیطی به طور نوآورانهای دراین پژوهش مورد ارزیابی قرار می گیرند. همچنین در مورد ذهن آگاهی هم میتوان گفت اکثر پژوهشهای قبلی بر فایدههای فردی تمرینات ذهن آگاهی پرداختهاند. اما در این پژوهش جنبه های اجتماعی و بینفردی ذهن آگاهی را مورد سنجش قرار میگیرد که کمتر مورد توجه بوده اند.
[1] – Personal and social trauma
[2] – Environmental problems
[3] – Abnormalities
[4] – Social Problem
[5] – Objective position
[6] – Subjective interpretation
[7] – Gould
[8] -Social values
[9] -Merton
[10] -Social Life
[11] -Self-awareness
[12] -Hunt
[13] -Organizational Citizenship Behavior
[14] -Social Well-being
[15] -Enveronmental Attitud
[16] -Bathman & Organ
[17] -Volunteer
[18]-Organizational goals
[19] -Keyes
[20] -Shapiro
[21] -Coherence
[22] -Integration
[23] -Acceptance
[24] -Participation
[25] -Actualization
[26] – Social Integration
[27] -Conservation Environmental psychology
[28] -Mental Health
[29] -Environmental behavior
[30] – Recycled Materials
[31]- Crowd Control
[32] -Self- regulation
[33] -Wells
[34] -Fallavel
[35] -Metacognitive skills
[36] -Bemboty
[37] -Monitoring
[38] -Moses & Baird
[39] -Planning Strategies
[40] -Control strategies and monitoring
[41] – Regulation strategies
[42] – wolforek
[43] – Kabat Zin
[44] – Automated Guided
[45] – Karged
[46] – Positive bias
[47] – Neutral stimuli
[48] – Mindfulness-Based Relationship Enhancement Training
[49] – Carson
[50] – Mindfulness-based stress reduction
[51] – Mindfulness-based Cognitive Therapy
[52] – Karmdy & Bear
[53] – Ngtsan
[54] – Chesa & Sraty
[55] – Seiras and cross
[56] – Delgado
[57] – Metacognitive approach to Social skills Training
[58] – Sheinker
[59] – Self-Efficacy
[60] – Nolen and Morgan
[1] -Describe
[2] -Explain and Predict
[3] -Mindfulness
[4] -Metacognition
[5] -Educational Approaches
[6] -Moment to moment
[7] – Unpleasant emotions
[8] – Impulsive
[9] – Overlap
[10] -Cognition
[11] – Receiving
[12] – processing
[13] – storage
[14]- transmission
کودکان ونوجوانان در فرایند رشد وبالندگی خود، مهارتهای ارتباطی ونحوهی مقابله با چالشهای زندگی را یاد میگیرندکه پایه ریزی شخصیت افراد در بزرگسالی می باشد .از آن جا که این سنین بیشتر اوقات خود را در محیطهای آموزشی می گذرانند ، روشن است که این فضاها تأثیرات مهمی بر سلامت روانی دانش آموزان در آینده دارد. بخصوص سن نوجوانی که از مراحل مهم و برجسته رشد وتکامل اجتماعی وروانی فرد به شمار می رود ونیاز به تعادل هیجانی و عاطفی ، کسب مهارتهای اجتماعی لازم در دوست یابی، شناخت زندگی سالم وچگونگی برخورداری از آن از مهمترین نیازها به شمار می رود(شعاری نژاد،1388). امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوهی زندگی متأسفانه بسیاری از افراد در رویارویی با مسایل زندگی ، فاقد توانایی های لازم واساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسایل و مشکلات روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر نموده است وبا توجه به نقش اساسی مدارس در آماده سازی دانش آموزان برای ورود به اجتماع وپذیرش نقش های متفاوت اجتماعی، ضروری به نظر می رسد که بر تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر روی دانش آموزان بیشتر تإکید وتوجه شود.
مهارتهای زندگی، مهارتهایی هستند که به منظور ارتقاء سطح ارتباطات، افزایش قدرت تصمیم گیری، مدیریت، درک خود وکارکردن در گروه مورد استفاده قرار می گیرد. در آموزش مهارتهای زندگی ، محورها و موضوعاتی تدریس می گردد که به ارتقاء کیفیت زندگی کمک می کنند(خدابخش ومنصوری، 1389).
آموزش مهارت های زندگی ، به مجموعه ای از توانایی هایی گفته می شود که زمینه سازگاری رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورد و این توانایی ، فرد را قادر می سازد که ضمن پذیرش مسئولیت های اجتماعی خود بدون لطمه زدن به خود و دیگران بتواند به شکل مؤثری با خواست ، انتظارات و مشکلات روزانه در روابط بین فردی روبرو گردد(کریم زاده،1388).
در نتیجه با پدیدآمدن رفتارهای مثبت و سالم بسیاری از مشکلات بهداشتی قابل پیشگیری خواهند بود. بنابراین کمک به کودکان در رشد و گسترش مهارت های مورد نیاز برای زندگی مطلوب ایجاد یا افزایش اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات و همچنین کمک به آنان در رشد و تکامل عواطف و مهارت های اجتماعی لازم جهت سازگاری موفق با محیط اجتماعی و زندگی مؤثر و سازنده ضروری به نظر می رسد(شعاری نژاد ، 1388) .
بنابراین با توجه به اهمیت مهارتهای زندگی با اهداف گوناگون پیشگیری و ارتقاء سطح سلامت روانی ضرورت آموزش اینگونه مهارت ها به کودکان برای ما آشکار می شود. به خصوصدر کنار جهت دهی به استعدادهای نهانیکودکان تیزهوش، مدارس باید شرایط لازم برای پرورش وایجاد فکر خلاق ورشدتواناییهای دانشآموزتیزهوش را فراهم آورند که از مؤثرترین اقدامات در این زمینه آموزش مهارتهای زندگی می باشد. یک دانشآموزتیز هوش برای ارتباط با دنیای خارج، حل مسأله، ایجاد آثار هنری وابتکار عمل وسازگاری اجتماعی به این مهارتها نیازمند است(اژه ای،1383).
در گذشته وقتی صحبت از سلامت انسانها می شد فقط جنبه فیزیولوژیک و بدنی آنها مورد توجه بود. اما امروزه تعریف سلامت و بهداشت تغییر نموده است و شخص سالم کسی است که از نظر روانی وحتی اجتماعی سالم باشد . اصطلاح سلامت روانی اصطلاحی است که از آن برای بیان واظهار کردن هدف خاصی برای جامعه استفاده می شود .
هر فرهنگی بر اساس معیارهای خاص خود به دنبال سلامت روان است . هدف هر جامعه این است که شرایطی را که سلامت اعضاء جامعه خودش را تضمین می کند تهیه و آماده نماید و سلامت روان قسمتی از سلامت کلی است . سلامت روان نوعی از سلامت است که به قسمت خاصی از انسان مثل هوش ، ذهن ، حال ، روان ، روح و این مقولات اشاره و نظر دارد. سلات روان تاثیر مستقیم برروی کل سلامت دارد و قسمت جدای از ارگانیسم نیست (براندن1 1990،ترجمه هاشمی،1374). چرا که روان با تمامیت انسان رابطه دارد و زمانی میسر می شود که فرد هیچ احساس ناخوشایند و نامطلوبی از زندگی نداشته باشد ودیگران ازجمله پزشکان هم او را در حد طبیعی بدانند بنابراین احساس امنیت خاطر، شادمانی به موقع ، خواب و خوراک وانرژی به اندازه می تواند نشان دهنده سلامت روان باشد(احمدوند،1388).
سازمان بهداشت جهانی 2 (WHO) سلامت روان را چنین تعریف می کند :
سلامت عبارتست از بهزیستی کامل جسمانی، روانی واجتماعی و نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی (گنجی،1392).
درباره مفهوم سلامت روان میان روان شناسان اختلاف نظرهایی وجود دارد، ولی یکی از تعاریف به نسبت پذیرفته شده در این باره، این است که درفرد پایین ترین سطح نارسایی های روانی وجود داشته باشد(نویدی، 1385).سلامت عمومی3 نمایه ای است که میزان توانایی شخصی را در مواجهه با خواسته های محیطی – اجنماعی ،عاطفی یا جسمانی نشان میدهد. بنابراین بهداشت روانی را نباید با بیماری روانی در هم آمیخت بهداشت روانی مطالعه وضع روانی شخص قبل از بیماری است (میلانی فر، 1389).بدین طریق سلامت روانی وضع روانی را که از طریق آرامش، هماهنگی وگنجایش روانی مشخصمی شود آشکار می سازد و بوسیله نبودن نشانه های ناتوانی و ضعف در هر بعد روانی وجسمانی در شخص شناخته می شود.
2-1- بیان مسأله
سازمان جهانی بهداشت مهارتهای زندگی را چنین تعریف نموده است : توانایی انجام رفتار سازگارانه ومثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالشها وضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید. به طور کلی مهارتهای زندگی عبارتند ازتوانایی هایی که منجر به ارتقای بهداشت روانی افراد جامعه، غنای روابط انسانی، افزایش سلامت و رفتارهای سلامتی در سطح جامعه می گردند. مهارتهای زندگی هم به صورت یک
راهکارارتقای سلامت روانی وهم به صورت ابزاری در پیشگیری از آسیب های روانی- اجتماعی مبتلا به جامعه نظیر اعتیاد، خشونتهای خانگی واجتماعی، آزار کودکان، خودکشی، ایدز وموارد مشابه قابل استفاده است. به طورکلی مهارتهای زندگی ابزاری قوی در دست متولیان سلامت روانی جامعه درجهت توانمند سازی جوانان درابعاد روانی – اجتماعی حفظ کرده و سطح بهداشت روانی خویش وجامعه را ارتقا بخشند . دراین راستا ده مهارت را به عنوان مهارتهای اصلی زندگی، شامل مهارتهای: تصمیم گیری [1]، حل مسأله 2،تفکر خلاق3 ،تفکر نقاد4 ،توانایی برقراری ارتباط مؤثر 5، مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی 6 ، خود آگاهی 7 ،همدلی کردن 8 مقابله با هیجان 9 ، مقابله با فشار 10 معرفی نموده است(قاسم زاده،1383).
آموزش مهارتهای زندگی موجب ارتقای تواناییهای روانی – اجتماعی می گردد. این توانایی ها فرد را برای برخورد مؤثر با کشمکشها وموقعیت های زندگی یاری می بخشند، وبه او کمک می کنند تا با سایر انسانها، جامعه، فرهنگ و محیط خود مثبت وسازگارانه عمل کند و سلامت روانی خود را تأمین نماید. بدین ترتیب مهارتهای زندگی موجب تقویت یا تغییر نگرشها، ارزشها ورفتارهای مثبت وسالم بسیاری از مشکلات بهداشتی قابل پیشگیری خواهند بود(حقیقی،موسوی،مهرابیزاده،بشلیده،1385).
در حال حاضرسلامت روان را می توان به منزلهی توانایی رشد وگسترش هیجانات عقلی و معنوی، برقراری ارتباط با دیگران شامل همسالان و بزرگسالان، شرکت در فعالیت های آموزشی و اجتماعی انعطاف پذیری در مواجهه با سختی ها دانست . آموزش مهارتهای زندگی نقش اساسی را در بهداشت روانی ایفا می کند، البته زمانی که در یک مقطع سنی مناسب ارائه شود نقش برجسته تری خواهد داشت. به طوری که می توان گفت که بسیاری از نوروزها وسایکوزها ناشی از نقص دررشد مهارتهای زندگی اساسی است و در واقع آموزش مهارتهای زندگی نقش درمانی دارد(خدابخش وهمکاران،1389).
کودکی ونوجوانی فرصتهای کلیدی را برای بهبود واساس سلامت روان مهیا می کنندو مدرسه منبع مهمی برای کمک کردن ورسیدن به این هدف است. در حدود 25% از بچه ها وافراد جوان در جوامع پیشرفته نشانه هایی از مشکلات سلامت روان را نشان می دهند که 10% آن ها اختلال سلامت روان را دارند. مدارس هم چنین می توانند در پیشرفت سلامت روان و ایجاد آن و نیز جلوگیری از محیط های استرس زای منفی مؤثر باشند(ویرونایند،2011).
مدرسه و محیط های آموزشی کانون توجه صاحبنظران سلامت روان هستند. از این رو که این محیط با گروه های سنی که به عنوان گروه های حساس شناخته میشوند سروکار دارند. علاوه بر این که سنین دبستان و راهنمایی و دبیرستان به عنوان سنینی شناخته میشوند که پایه ریزی شخصیت افراد در بزرگسالی در این سنین روی میدهد این دسته از گروه های سنی بیشتر اوقات خود را در این مدارس و محیط ها میگذرانند و روشن است که فضای این موقعیت ها تاثیرات مهمی بر سلامت روانی افراد در بزرگسالی دارد. بر این اساس صاحبنظران مسائل روانی در کنار توصیه به خانوادهها در جهت شناخت عوامل موثر در بهداشت روانی و تامین آن ، مراکز آموزشی و مدارس را نیز مورد توجه خود قرار میدهند و ایجاد آشنایی و رعایت این عوامل را در مدارس اکیداً توصیه میکنند(ادبی،1388).
نوجوانی مرحله ای از رشد و بلوغ است که با تحولاتی در جسم و روان همراه است در این مرحله غرایز و احساسات در بالاترین حد خود قرار دارد، قوا و استعدادها به جنب و جوش در می آیند و عقل در آستانه ی رشد نسبی است در این مرحله نوجوان می خواهد روی پای خودش بایستد و از حالت کودکانه و دنباله روی به در آید. چیزی که بر مشکل تربیتی نوجوان می افزاید آسیب های اخلاقی است که امروزه به دلیل شرایط و فضای خاص فرهنگی و اجتماعی دامنگیر نسل نو شده است و جوامع انسانی به ویژه کشورهای صنعتی را با دشواری ها و مشکلات جدی روبه رو ساخته است(محمدی، 1385).تحقیقات نشان داده است که کلید تعیین کننده موفقیت تنها هوش شناختی نیست بلکه بسیاری افراد با هوش شناختی بالا در زندگی حیرانند. کودکان تیزهوش به علت دارابودن رشد فکری بیشتر، از نظر عاطفی نیز رشدشان سریعتر است وچنانچه مشکلاتی بروز نماید سبب سرکشی یا افسردگی آن ها میشود. توانایی فکری یک فردتیزهوش با فقدان تجربه و نداشتن مهارتهای زندگی باعث بروز مشکلات جدی در زندگیمیشود(اژه ای،1383). آموزش مهارت های زندگی ، نوعی كوشش است كه در سایه ی آن نوجوانان ترغیب می شوند تا خلاقیت خود را به كار گیرند و به طور خودجوش راه های مؤثر را برای حل تعارضات و مشكلات زندگی خود یابند(کلینگمن، 2009).
به نظر می رسد آموزش مهارتهای زندگی گام مؤثری در این جهت باشد كه استعدادها و توانمندی های دانش آموزان بكار گرفته شود تا خود فعالانه سر نوشت خویش را بدست گیرند و انتخاب گر باشند. ضمناً فرایند خود باوری در نوجوانان مسیر درست خود را طی كرده و نوجوان ضمن استفاده ی درست از مهارت ها، مسئولیت اعمال و احساسات خود را می پذیرد و مهارت های لازم را برای اتخاذ تصمیم های مهم زندگی كسب می كند(شعاری نژاد،1388).
(زولینگر2 و همكاران ،2006 ( در مطالعه ای به بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر دانش، نگر شها و توانایی دانش آموزان مدارس راهنمایی در انتخاب سبك زندگی سالم پرداختند. نتیجهی پژوهش اثر مثبت آموزش را نشانداد .
همچنین مهارت های زندگی اثر مناسبی در جهت كاهش آسیب های فردی و اجتماعی خواهند داشت و با ایجاد نگرش های اصولی و علمی در انتخاب بهترین شیوه در انجام بهینه ی هر فعالیت نقش خود را اثبات خواهند نمود(داران3، 2007 ). یادگیری موفقیت آمیز مهارت های زندگی، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر آن با تغییراتی كه كسب این مهارت ها در افراد بوجود می آورد، برداشت و نگرش دیگران را هم تحت تأثیر قرار می دهد. یادگیری مهارت های زندگی در دوران نوجوانی و جوانی، اثرات نسبتاً پایداری بر ساخت شخصیت آنان خواهد داشت، رفتارهای تحصیلی آنان را مؤثر، آینده نگری آنان را مثبت و انگیزه ی كاری آنان را مضاعف خواهد نمود. (شولتز 4،1388).
با توجه به اینکه دانش آموزان به ویژه دانش آموزان تیزهوش آینده سازان مملکت هستند و سکانهای اقتصادی واجتماعی جامعه به دست آنهاست به نظر می رسد که آموزش مهارتهای زندگی گامی موثر برای ساختن نسلی پویا با تفکر نقاد و خلاق واخذ تصمیمات درست و شایسته وتوانمند در حل تعارضات زندگی باشد. بنابراین در پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخ به این سئوال است که آیا آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان دانش آموزان دختر تیزهوش دبیرستانی دورهیاول(راهنمایی) اثربخش است ؟
1- Decision making 6-Interpersonal relationship skills
2-Problem solving 7- Self-awareness
3-Creative thinking 8-Empathy
4-Critical thinking 9- Coping with emotions
5-Effective communication 10- Coping with stress
1-Wear & Nind
1-Klingman
2-Zollinger
3-Darean
4- Shelties
1- Mental health
2 – Self skills
1-Braden
2-World Health Organization
3- General haelth
1- 1- بیان مسئله
کیفیت محیط شهری سنجشی است برای ارزیابی شرایطی از محیط مسکونی که برای زندگی شهری حداقل مطلوبیت را به همراه دارد و از عوامل مؤثر بر آن می توان از میزان و نحوه خدمات رسانی اجتماعی، چگونگی سلسله مراتب در کاربری های عمده و خدماتی شهر، امنیت اجتماعی در فضاهای شهری، نحوه دسترسی به فضاهای شهری، مکان قرار گیری کاربری ها و فضاهای اصلی شهر در بستر شهر، محیط زیست شهری، عملکرد بخش های مختلف در شهر، فعالیت های در جریان در محیط شهری، توجه به هویت و فرهنگ بومی ساکنان و غیره را نام برد. دلیل مهم برای چنین توجه ای به (مفهوم) کیفیت با توجه به برنامه ریزی و طراحی شهری به طور هم زمان و تعاملی از جمله راهكارهایی است كه می تواند ارتقای كیفیت عملكردی در فضاهای شهری را محقق كند . پارامترهای كیفیت محیط شهری برای بررسی نتایج مو رد انتظارطراحی از فرایند برنامه ریزی، پس از مقایسه نظریات مختلف و تحلیل آن ها و لحاظ كردن وجوه اشتراك و افتراق میان عناصر تشكیل دهنده كیفیت محیط شهری مانند نظریات جین جیكوبز، لینچ، بنتلی، دی ای تی آر، كرمونا و جان پانتر، در نهایت شش شاخص در نظر گرفته شد. این شاخص ها عبارتند از نفوذپذیری[1] ، تنوع[2] ، ایمنی و امنیت[3]، انعطاف پذیری[4]، همه شمول بودن[5] و سرزندگی[6]. كیفیت های محیط شهری مطابق با مدل كانتر از كیفیت های مربوط به كالبد، فعالیت و تصورات تشكیل می شود. از امتزاج كیفیت های كالبدی و فعالیتی، كیفیت عملكردی پدید می آید (گلكار،1380: 56). به هرحال میان برنامه ریزان شهری و سیاست گذاران درباره ی تدقیق معنای کیفیت زندگی، اجزای منفردی که کیفیت زندگی را در بردارند (کیفیت زندگی از مجموع و تعامل آ نها بدست می آید) و روشی که از طریق آن برنامه های ویژه، کیفیت زندگی را بهبود می بخشند، توافق اندکی وجود دارد. در عین حال درگزارشات و پروژه های برنامه ریزی شهری بسیاری به مفهوم کیفیت زندگی شهری اشاره می شود، چه به عنوان نتیجه و حاصل پروژه و چه به عنوان بررسی وضعیت موجود (لطفی، 68:1388 ).
استراتژی شهری بانک جهانی (1999) برای شهرهای جهان سوم، بر روی چهار مشخصه اساسی قابلیت سکونت، رقابت پذیری، حکمرانی خوب و ورشکستگی ها متمرکز شده است؛ این چهار عامل را نیز در افزایش رفاه ساکنین این شهرها دخیل می داند(باسخا و همکاران، 98:1389). در جدید ترین رتبه بندی با توجه به شاخص کیفیت زندگی بین کشور های جهان درسال2014 متاسفانه کشور ایران در رتبه 51 جهان قرار گرفت که در جایگاه بسیار نامناسبی هم در قاره اسیا نیز قرار دارد. (رجوع شود به جدول رتبه بندی کشور های جهان از لحاظ شاخص های کیفیت زندگی سال2014 در سایت www.economic.com) و استان کرمانشاه درمیان استانهای ایران در سال 91با رتبه کیفیت زندگی 48/1- در رتبه کیفیت زندگی پایین قرار گرفته است و در میان 25 استان مورد بررسی رتبه22 را به خود اختصاص داده است (موذن139:1391). به طور کلی، باتوجه به تحقیات میدانی و اطلاعات گرفته شده از شهرداری و مراجع زیربط و مقایسه آن با استاندارهای معرفی شده از سوی منابع معتبر کیفیت زندگی در محله های منطقه 2شهرداری کرمانشاه، بنا به دلایل مختلف در سطح پایینی قرار دارد ولازم است تحقیقات جامعی در همه تخصص ها صورت گیرد تا جهت برنامه ریزی های توسعه شهری در خدمت مدیران و برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
:
کیفیت زندگی به عنوان مفهومی چند بعدی جهت نشان دادن میزان رضایت فرد از زندگی و به عبارتی معیاری برای تعیین رضایت یا عدم رضایت افراد و گروه ها از ابعاد مختلف زندگی است. این ابعاد می تواند زمینه های تغذیه ای، آموزشی، بهداشتی، امنیتی و اوقات فراغت را شامل می شود، امروزه در ادبیات برنامه ریزی توسعه مباحث کیفیت زندگی به عنوان یک اصل اساسی پیوسته مورد توجه برنامه ریزان و مدیران امر توسعه قرار می گیرد. از این رو در این پژوهش، هدف مهم و اساسی، ارزیابی اثرات فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری مورد مطالعه در ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان منطقه 18 تهران است. تحقیق حاضر از حیث هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی-تحلیلی و علّی-مقایسه ای است. جهت جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از بررسی های اسنادی، کتابخانه ای و مطالعات میدانی استفاده شده است. برای سنجش نظرات و ابعاد ذهنی کیفیت زندگی در منطقه 18، جامعه نمونه با توجه به جمعیت 391368 نفر با بهره گرفتن از فرمول کوکران، 385 محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل سؤالات پرسشنامه از آزمون های تی تک نمونه ای، تی مستقل و فریدمن استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فضاهای مورد مطالعه با ارائه کارکردهای متفاوت در منطقه و فرامنطقه بر کیفیت زندگی شهروندان تأثیر متفاوتی گذاشته اند و همچنین احداث این فضاها موجب تغییر شیوه زندگی شهروندان از سنتی به مدرن شده است. جهت شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید از تکنیک SWOT استفاده شده است، که طبق نتایج ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک، راهبرد تهاجمی برای افزایش تأثیر فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری در ارتقاء کیفیت زندگی انتخاب شد. جهت رتبه بندی مراکز با توجه به نظرات شهروندان با بهره گرفتن از تکنیک AHP اقدام گردید، بر اساس نتایج نهایی این تکنیک، پردیس تماشا با بیشترین امتیاز و مجموعه ورزشی شهیدان اسماعیلی با کمترین امتیاز به ترتیب در رتبه اول و آخر قرار گرفتند.
پیشگفتار:
بررسی کیفیت زندگی از اهداف مهم دست اندرکاران بوده و با توجه به گستردگی این مفهوم مورد توجه بسیاری از رشته های علوم مختلف قرار گرفته است. از این رو، بهبود رفاه و آسایش به عنوان هدف توسعه، وابسته به شناخت هر چه بیشتر عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی انسان است. بر این اساس، شروع جدی این بحث به دهه 1960 باز می گردد. زمانی که مشخص شد رشد و توسعه اقتصادی لزوماً منجر به بهبود کیفیت زندگی مردم نمی شود. کیفیت زندگی به عنوان مفهومی برای نشان دادن میزان رضایت فرد از زندگی و به عبارتی معیاری برای تعیین رضایت و عدم رضایت افراد و گروه ها از ابعاد مختلف زندگی است. این ابعاد می تواند زمینه های تغذیه ای، آموزشی، بهداشت، امنیت و اوقات فراغت را شامل می شود، از طرفی، دیگر امروزه در ادبیات برنامه ریزی توسعه مباحث کیفیت زندگی به عنوان یک اصل اساسی پیوسته مورد نظر برنامه ریزان و مدیران امر توسعه است. ارتقاء برنامه ریزی شهری از نگاه صرف کالبدی-کارکردی به نگاهی چند بعدی و چند وجهی در قالب در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی، روانی، کیفی و اقتصادی در تعامل و کنش متقابل با ابعاد کالبدی-کارکردی، یکی از نتایج توجه به مفهوم کیفیت زندگی شهری در عرصه جهانی بوده است. به طور کلی می توان گفت که مفهوم «کیفیت محیط زندگی» و یا «کیفیت زندگی شهری» با هدف اصلاح و تکامل مفهوم توسعه از توسعه صرف کمی و اقتصادی به توسعه پایدار شهری مطرح و مورد توجه قرار گرفت. به هر جهت، کیفیت زندگی به عنوان یک اصطلاح کلی، مفهومی برای نشان دادن چگونگی برآورده شدن نیازهای انسانی و همچنین معیاری برای ادراک رضایت و عدم رضایت افراد و گروه ها از ابعاد مختلف زندگی است.
پژوهش پیش رو در 5 فصل تدوین شده است که در فصل نخست به کلیات تحقیق شامل بیان مسئله، سؤالات تحقیق، فرضیه، اهداف، روش تحقیق، پیشینه و واژگان کلیدی تحقیق اشاره شده است.
در فصل دوم ابتدا تعاریف و مفاهیم و سپس نظریه ها، مدل ها و تجربیات کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل سوم ابتدا، مشخصات کلی شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت، و سپس پیشینه منطقه و ویژگی های طبیعی و انسانی منطقه 18 مورد بررسی قرار گرفت و در انتهای فصل، مشخصات مراکز مورد بررسی در پژوهش ذکر شده است.
در فصل چهارم ابتدا به بررسی و تحلیل نظر و دیدگاه مراجعه کنندگان مراکز مورد مطالعه پرداخته شده است و در نهایت از مدل های AHP و SWOT به منظور رتبه بندی و شناخت نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید مراکز استفاده شده است.
در پایان، در فصل پنجم برای تجزیه و تحلیل داده ها از فنون آمار توصیفی شامل جداول فراوانی و نمودارهای میله ای برای تجزیه و تحلیل داده های مشخصات فردی و سؤالات توصیفی و از آزمون آماری کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون تی تک نمونه ای با ارزش آزمون 3، آزمون تی مستقل و آزمون فریدمن جهت تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی فرضیات تحقیق استفاده شده است.
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- طرح مسئله تحقیق
امروزه یکی از شاخص های پیشرفت یک اجتماع، ارتقاء کیفیت زندگی است. کیفیت زندگی شهری، واژه ای پیچیده، چند بعدی و کیفی در رابطه با شرایط و وضعیت جمعیت، در یک مقیاس جغرافیایی خاص (شهر، منطقه، محله و…) است که هم متکی به شاخص های ذهنی یا کیفی و هم متکی به شاخص های عینی یا کمی است. مفهوم کیفیت زندگی شهری را می توان در یک برداشت جامع و کلی بدین گونه تعریف کرد: « کیفیت زندگی شهری در برگیرنده ی ابعادی روانی است که شاخص هایی همچون رضایت، شادمانی و امنیت را در بر می گیرد. در برخی موارد، رضایت اجتماعی نیز نامیده می شود. همچنین ابعادی محیطی که در برگیرنده ی سنجه هایی همچون مسکن، دسترسی به خدمات و امنیت محیطی است. جنبه های دیگر در برگیرنده ی توجه به فرصتهای اجتماعی، امیدهای اشتغال، ثروت و اوقات فراغت است». قبل از دهه 1970 در برنامه ریزی شهری بیشتر بر ابعاد کالبدی-کارکردی توجه می شده است و به اهداف و ارزشهای اجتماعی و کیفی توجهی نمی گردید. بعد از تحولاتی که در دیدگاه ها، اهداف و روش های برنامه ریزی صورت گرفت مفاهیم جدیدی از جمله توجه به مفهوم کیفیت زندگی وارد مباحث برنامه ریزی شهری گردید و برنامه ریزی شهری را به سمت تعیین شاخص ها و معیارهای جدیدی جهت بیان ارتقاء کیفیت زندگی شهری سوق داد.
از جمله شاخص های اساسی سنجش کیفیت زندگی وجود فضاهای عمومی در سطح شهر است که همه شهروندان بدان دسترسی بی قید و شرط دارند و نیازهای وسیعی از شهروندان را پاسخگو می باشد. فضاهای عمومی شهری طیف وسیعی از فضاها را دربر می گیرد. فضاهای عمومی صحنه نمایش زندگی روزمره مردم است و در تقابل با فضای زندگی خصوصی تعریف می شود. اهمیت فضای عمومی به دلیل نقشی است که در توسعه جامعه ی دموکراتیک بازی می کند؛ به عبارتی چنانچه دسترسی برابر به عرصه ی عمومی برای همه ی جامعه فراهم شود، تهدید تمایز و جدایی اجتماعی کاهش می یابد و تنوع فرهنگی شکل یافته، می تواند فضای عمومی را تبدیل به مکانی نماید که افراد و گروه های مختلف بتوانند در اجرای قوانین خود گزیده، مشارکت کنند. مطابق با نظریات هابرماس و آرنت، دسترسی بی قید و شرط، اصل اساسی در فضاهای عمومی است (مدیری، 1385: 12). از این رو توجه به فضاهای مورد نیازی که ضامن سلامت جسم و روح و کیفیت زندگی شهروندان است، در برنامه ریزی و ساختار شهر ضروری به نظر می رسد. بدین منظور برنامه ریزی به منظور ارتقای کیفیت زندگی شهری نیازمند دستیابی به معیارها و شرایطی است که آسایش و رضایتمندی شهروندان را از طریق برآوردن نیازهای مادی و روانی آنان پاسخ گوید (وظیفه و همکاران، 1392: 2).
منطقه 18 تهران در سال 1359 به عنوان منطقه جدید به شهر تهران ملحق گردیده است. این منطقه در منتهی الیه جنوب غربی شهر تهران واقع شده و از شمال به 45 متری زرند و بزرگراه فتح در منطقه 9 و منطقه 21، از جنوب به بزرگراه آیت اله سعیدی (منطقه 19) و بزرگراه آزادگان و شهر چهاردانگه، از شرق به بزرگراه آیت اله سعیدی و منطقه 17، و از غرب به بزرگراه آزادگان محدود می گردد.
در دهه 80، پنج مجموعه بزرگ فرهنگی، ورزشی، هنری (پردیس تماشا، شهید سلیمانی، بدر، شهیدان اسماعیلی و امام رضا) در این منطقه احداث گردیده که تامین کننده و برطرف کننده نیازهای اجتماعی شهروندان ساکن در منطقه می باشد و این پایان نامه در پی آن است که به ارزیابی تأثیر این فضاهای عمومی در بهره مندی از آنها جهت ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان بعد از گذشت یک دهه بپردازد.
2-1- سوالات تحقیق
1- تاثیر احداث فضاهای جدید فرهنگی، ورزشی و هنری مورد مطالعه منطقه 18 بر کیفیت زندگی شهروندان چگونه است؟
2- فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری مورد مطالعه منطقه 18 چه تغییری در شیوه زندگی مردم منطقه به وجود آورده اند؟
3-1- فرضیات تحقیق
1- فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری منطقه 18 با ارائه کارکردهای متفاوت در منطقه و فرامنطقه بر کیفیت زندگی شهروندان تأثیر متفاوتی گذاشته اند.
2- احداث 5 مجموعه فرهنگی، ورزشی و هنری مورد مطالعه منطقه 18، موجب تغییر شیوه زندگی شهروندان از سنتی به مدرن شده است.
4-1- اهداف تحقیق
اهداف این تحقیق را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
1- شناسایی نقاط قوت و ضعف مراکز مورد مطالعه
2- ارزیابی تأثیر فضاهای فرهنگی، ورزشی، هنری در ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان در منطقه 18 شهر تهران
3- تشریح چگونگی تأثیر مراکز مورد مطالعه در ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان منطقه 18
. 90
5-2- پیشنهادات عمومی.. 90
5-3- نتایج حاصل از مطالعه مخاطرات و راهبری (HAZOP) 91
5-3-1- پیشنهادات سختافزاری.. 92
5-3-2- پیشنهادات دستورالعملی و توصیهها 95
5-3-3- پیشنهادات مطالعاتی و تحقیقاتی.. 97
5-4- پیشنهاداتی برای كارهای آینده 97
مراجع. 98
پیوستها 101
پیوست (الف): مدارک HAZOP. 102
پیوست (ب): گرهبندی انجام شده بر روی نقشههای p&id واحدUtility پالایشگاه پنجم. 132
پیوست (ج): پرسشنامه HSE. 139
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول 1-1- روشهای شناسایی مخاطرات.. 18
جدول 1-2- بخشهای منحنی F-N.. 23
جدول2-1- اصول بنیادی HAZOP. 30
جدول 2-2- مراحل روش HAZOP. 33
جدول 2-3- الف. جدول HAZOP. 34
جدول 2-4- پارامترهای موجود در روش HAZOP 36
جدول 2-5- کلید واژههای روش HAZOP 37
جدول 2-6- مقادیر پیچیدگی گرهها 38
جدول 2-7- مقادیر پیچیدگی دستگاهها 39
جدول 2-8- مقادیر فاکتور سطح طراحی.. 39
موجود در معادله. 39
جدول 2-10- تعاریف کیفی شدت جهت آسیب وارده به انسان.. 41
جدول 2-11- تعاریف کیفی احتمال.. 41
جدول 2-12- تعاریف ارزش ریسک… 41
جدول 4-1- اعضای تیم HAZOP. 79
جدول 4-2- لیست شماره نقشههای به کار رفته در HAZOP. 80
جدول 4-3- لیست گرهها 81
جدول 4-4- بررسی انحرافات در هر گره 83
جدول 4-5- تفسیر جدول الف- 61- کاهش/ قطع جریان در سیستم ورودی آب دریا به مخزن101. 84
جدول الف-1- قطع جریان در مرحله شیرینسازی آب از تا مرخله توزیع. 102
جدول الف-2- قطع جریان در مرحله شیرینسازی آب از مخزن ذخیره تا مرحله توزیع. 103
جدول الف-3- افزایش جریان در مرحله شیرینسازی آب از مخزن ذخیره تا مرحله توزیع. 103
جدول الف-4- معکوس شدن جریان در مرحله شیرینسازی آب از مخزن ذخیره تا مرحله توزیع. 103
جدول الف-5- افزایش فشار در مرحله شیرینسازی آب از مخزن ذخیره تا مرحله توزیع. 104
جدول الف-6-کاهش دما در مرحله شیرینسازی آب از مخزن ذخیره تا مرحله توزیع. 104
جدول الف-7- قطع جریان در مرحله مخزن 101 به واحد نمک زدایی.. 104
جدول الف-8- افزایش جریان در مرحله مخزن 101 به واحد نمک زدایی.. 105
جدول الف-9- معکوس شدن جریان در مخزن 101 به واحد نمکزدایی.. 105
جدول الف-10- افزایش فشار در مخزن 101 به واحد نمکزدایی.. 106
جدول الف-11- افزایش سطح درمخزن آب نمکزدایی شده 106
جدول الف-11-کاهش سطح در مخزن آب نمکزدایی شده 106
جدول الف-12- قطع جریان از پکیج هیپوکلرید به مخزن آب نمک زدایی شده 107
جدول الف-13-افزایش جریان از پکیج هیپوکلرید به آب نمک زدایی شده 107
جدول الف-15- معکوس شدن جریان از پکیج هیپوکلرید به آب نمک زدایی شده 108
جدول الف-16- کاهش فشار از پکیج هیپوکلرید به مخزن توزیع آب.. 108
جدول الف-17- قطع جریان از بیوسید به آب و آتش نشانی.. 108
جدول الف-18- افزایش جریان از بیوسید به آب و آتش نشانی.. 109
جدول الف-19- معکوس شدم جریان از بیوسید به آب و آتشنشانی.. 109
جدول الف-20- قطع جریان از واحد آب نمکزدایی شده به مخزن آب آشامیدنی.. 110
جدول الف-21- افزایش جریان از واحد آب نمکزدایی شده به مخزن آب آشامیدنی.. 110
جدول الف-22- افزایش فشار از واحد آب نمک زدایی شده به مخزن آب آشامیدنی.. 111
جدول الف-23- کاهش فشار از واحد آب نمکزدایی شده به مخزن آب آشامیدنی.. 111
جدول الف-24- قطع جریان توزیع آب آشامیدنی از مخزن101.. 111
جدول الف-25-افزایش جریان توزیع آب آشامیدنی از مخزن101.. 112
جدول الف-26- افزایش سطح مخزن ذخیره آب آشامیدنی.. 112
جدول الف-26- کاهش سطح مخزن ذخیره آب آشامیدنی.. 113
جدول الف-27- افزایش دما در مخزن ذخیره آب آشامیدنی.. 113
جدول الف-28- افزایش فشار در مخزن ذخیره آب آشامیدنی.. 113
جدول الف-29-کاهش فشار درمخزن ذخیره آب آشامیدنی.. 114
جدول الف-30-کاهش فشار درمخزن ذخیره آب آشامیدنی.. 114
جدول الف-31-کاهش فشار درمخزن ذخیره آب آشامیدنی.. 114
جدول الف-32-کاهش فشار درمخزن ذخیره آب آشامیدنی.. 115
جدول الف-33-قطع جریان دستگاه خنک کننده مدار آب.. 115
جدول الف-34-افزایش جریان دستگاه خنک کننده مدار آب.. 116
جدول الف-35-افزایش دما در دستگاه خنک کننده مدار آب.. 116
جدول الف-36-کاهش دما دردستگاه خنک کننده مدار آب.. 116
جدول الف-37-افزایش فشاردردستگاه خنک کننده مدارآب.. 117
جدول الف-38-کاهش فشاردردستگاه خنک کننده مدار آب.. 117
جدول الف-39- عدم خوردگی در درام 101.. 117
جدول الف-40- عدم خوردگی در درام 101.. 118
جدول الف-41-افزایش سطح درام. 118
جدول الف-42-کاهش سطح درام. 119
جدول الف-43-افزایش فشار در درام. 119
جدول الف-44-کاهش فشار در درام. 119
جدول الف-45-قطع جریان آب آتش نشانی ارسالی به مخزن.. 120
جدول الف-46- افزایش جریان آب آتش نشانی ارسالی به مخزن.. 121
جدول الف-47- افزایش سطح درآب آتش نشانی ارسالی به مخزن.. 121
جدول الف-48- کاهش سطح درآب آتش نشانی ارسالی به مخزن.. 121
جدول الف-49- افزایش فشار درآب آتش نشانی ارسالی به مخزن.. 122
جدول الف-50- کاهش فشار درآب آتش نشانی ارسالی به مخزن.. 122
جدول الف-51- قطع توزیع جریان برگشتی از پمپها از مخزن.. 122
جدول الف-52- افزایش توزیع جریان برگشتی از پمپها از مخزن.. 123
جدول الف-53- معکوس توزیع جریان برگشتی از پمپها از مخزن.. 123
جدول الف-54- افزایش توزیع فشار برگشتی از پمپها از مخزن.. 123
جدول الف-55- کاهش توزیع فشار برگشتی از پمپها از مخزن.. 124
جدول الف-56-قطع جریان از مخزن از طریق پمپهای اصلی به شبکه توزیع. 124
جدول الف-58- افزایش جریان از مخزن از طریق پمپهای اصلی به شبکه توزیع. 125
جدول الف-59- افزایش دمااز مخزن از طریق پمپهای اصلی به شبکه توزیع. 125
جدول الف-60- کاهش دما از مخزن از طریق پمپهای اصلی به شبکه توزیع. 125
جدول الف-61-کاهش جریان ورود آب دریا به مخزن101.. 126
جدول الف-62- معکوس جریان ورود آب دریا به مخزن101.. 128
جدول الف-63- افزایش جریان ورود آب دریا به مخزن101.. 128
جدول الف-64- افزایش فشارورودی آب دریا به مخزن101.. 128
جدول الف-65- کاهش فشارورودی آب دریا به مخزن101.. 129
جدول الف-66-کاهش جریان درون پمپ تقویتکننده آب دریا از مسیر مخزن به هدر 129
جدول الف-67- افزایش جریان درون پمپ تقویت کننده آب دریا از مسیر مخزن به هدر 130
جدول الف-68- کاهش فشار درون پمپ تقویت کننده آب دریا از مسیر مخزن به هدر 130
جدول الف-69-افزایش سطح در مخزن ذخیره آب دریا 131
جدول الف-70-کاهش سطح در مخزن ذخیره آب دریا 131
فهرست شکلها
عنوان صفحه
شکل 1-1- انفجار در سکوی پایپر آلفا 12
شکل 1-2- مراحل مختلف ارزیابی ریسک… 16
شکل 1-3- منحنی F-N.. 23
شکل 2-1- مراحل روش HAZOP. 32
شکل 2-2- نقش هر عضو در مراحل مطالعات HAZOP. 33
شکل 2-3- ماتریس ریسک… 41
شکل 3-1- میدان گازی پارس جنوبی.. 46
شکل 3-2- نمایی از پالایشگاه پنجم. 48
شکل 3-3- نمایی از واحد تولید بخار آب.. 62
شکل 3-4- نمایی از واحد تولید نیتروژن.. 64
شکل 3-5- نمایی از واحد دریافت آب از دریا 65
شکل 3-6- نمایی از واحد شیرینسازی آب.. 66
شکل 3-7- نمایی از واحد تصفیه آب.. 69
شکل 3-8- نمایی از واحد آب و آتش نشانی.. 71
فهرست علائم
علامت | نشانه |
E | مبدل |
FA | آنالیزور جریان |
FAH | هشداردهنده جریان زیاد |
FAHH | هشداردهنده جریان خیلی زیاد |
FAL | هشداردهنده جریان کم |
FALL | هشداردهنده جریان خیلی کم |
FI | هشداردهنده جریان |
FIC | کنترلکننده ارتفاع جریان |
FT | انتقالدهنده جریان |
FT | ترانسمیتر جریان |
FV | شیر کنترل جریان |
HIC | هوای روی ابزار دقیق |
LA | آنالیزور سطح |
LAH | هشداردهنده سطح زیاد مایع |
LAHH | هشداردهنده سطح زیاد خیلی مایع |
LAL | هشداردهنده سطح کم مایع |
LALL | هشداردهنده سطح خیلی کم مایع |
LG | اندازهگیری ارتفاع مایع |
LGH | هشداردهنده اندازه زیاد مایع |
LGHH | هشداردهنده اندازه خیلی زیاد مایع |
LGL | هشداردهنده اندازه کم مایع |
LGLL | هشداردهنده اندازه خیلی کم مایع |
LI | کنترلکننده سطح |
LIC | کنترلکننده ارتفاع مایع |
LT | ترانسمیتر سطح مایع |
LV | شیر کنترل سطح مایع |
M | میکسر |
P | پمپ |
PCV | هشداردهنده فشار بالا |
PG | اندازهگیری فشار |
PI | هشداردهنده فشار بالا |
PIC | کنترلکننده فشار |
PSV | شیر فشار شکن |
PT | ترانسمیتر فشار |
PV | شیر کنترل فشار |
RO | اسموز معکوس |
T | مخزن |
TI | هشداردهنده دما |
XV | شیر کنترل جریان |
امروزه ایجاد محیطی ایمن که در آن تمامی عوامل آسیبرسان شناسایی، ارزیابی، حذف یا کنترل گردیده تا سلامت افراد و تأسیسات را تضمین نماید از اولویتهای مدیریتهای صنعتی میباشد، علم ایمنی نیز همانند نگرش سنتی به ایمنی عکسالعملی بوده است یعنی تا هنگامی که حوادث رخ نمیداد مدیران به فکر یافتن اشکالات و رفع آنها بر نمیآمدند. در دهه های اخیر ملاحظات وجدانی و اخلاقی صاحبان صنایع در کنار الزامات قانونی و تعهدات بیمهای، توجه به علم ایمنی را در جایگاهی ویژه قرار داده است. در این میان از تأثیر زیاد ایمنی بر سودآوری و افزایش رقابت با همکاران نیز نباید غافل شد. بنابراین توجه به ایمنی با نگرش پیشگیرانه نسبت به حوادث به خصوص در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی که پتانسیل بالایی جهت ایجاد سوانح انسانی و زیستمحیطی دارند، محور توجه قرار گرفته است.
صنعت گاز در ایران به دلیل وجود ذخایر عظیم گازی در این کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است. پالایشگاههای گاز یکی از مهمترین قسمتهای این صنعت به شمار میروند و لزوم افزایش ایمنی در این بخشها از مهمترین موارد مورد توجه همه میباشد زیرا کوچکترین مشکلی در این صنعت علاوه بر فجایع عظیم زیستمحیطی و انسانی ممکن است مسایل اقتصادی جبرانناپذیری را به کشور تحمیل نماید.
روشهای متعددی جهت افزایش فرایندهای جاری در صنایع گازی مورد استفاده قرار میگیرند که مطالعه مخاطرات و راهبری فرایند[1] یکی از بهترین این روشها است. استفاده از این روش در کشورهای صنعتی به صورت یک الزام مطرح میشود اجرای این سیستم در کشورهای رو به توسعه شدیداً توصیه شده و در بسیاری از صنایع نفت، گاز و پتروشیمی مورد استفاده قرار میگیرد. اجرای سیستم HAZOP در پالایشگاههای ایران به منظور افزایش ایمنی سیستمها به یکی از مهمترین کارهای قابل انجام در این کارخانجات تبدیل شده و تاکنون در بسیاری از صنایع مرتبط با نفت، گاز و پتروشیمی مورد استفاده قرار میگیرد.
از کارهای انجام شده در این صنایع میتوان به مطالعه HAZOP و ارزیابی ریسک برای واحد اوره مجتمع پتروشیمی شیراز، واحدهای شیرینسازی مجتمع پتروشیمی رازی، واحد تولید اکسید اتلین مجتمع پتروشیمی اراک، واحد تولید فلور- UCF اصفهان واحدهای بیکربناتسدیم مجتمع پتروشیمی شیراز، واحد بازیافت LPG پالایشگاه گاز کنگان، واحد تولید پلیاستایرن پتروشیمی تبریز، واحدهای بالادستی منطقه دهران و دانان، واحد آبگیری از دریا در پتروشیمی مبین و واحد آیزوماکس شرکت پالایش نفت بندرعباس اشاره نمود. البته فعالیتهای انجام شده در این زمینه بسیار زیاد و رو به پیشرفت است و هر روز واحدهای بیشتری از مجتمع پتروشیمی تحت این مطالعه قرار میگیرند[1].
دلایل ضرورت و توجیه اجرای پروژه در واحد Utility پالایشگاه پنجم مجتمع گاز پارس جنوبی:
هزینههای مستقیم و غیرمستقیم ناشی از حوادث هر ساله صدمات مالی و جانی قابل توجهی را متوجه صنایع کشور و علیالخصوص صنعت پالایش گاز به دلیل ماهیت فعالیتهای این صنعت به عنوان یکی از صنایع پرمخاطره کشور میسازد، لذا برای جلوگیری از وقوع چنین حوادثی، استفاده از یک روش سیستماتیک برای شناسایی مخاطرات پنهان موجود در واحدهای صنعتی و بازبینی مستمر آن ضروری است.
بسیاری از مدیران و کارشناسان توجه به مسائل ایمنی را صرفهجویی در وقت و سرمایه قلمداد میکنند. پیادهسازی برنامههای ایمنی در واحدهای صنعتی، شناسایی پتانسیلهای خطر و ارائه راهکارهای اجرایی برای پیشگیری و کاهش صدمات ناشی از حوادث، میتواند مزایای بسیاری را به لحاظ اقتصادی و استفاده بهینه از زمان در برداشته باشد. از جمله این مزایا میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
این پایاننامه مشتمل بر 5 فصل میباشد که در فصل اول تعاریفی مرتبط با ایمنی و شرح اجمالی از روشهای مختلف و متعارف شناسایی مخاطرات آمده است. در ادامه و در فصل دوم روش HAZOP به طور كامل و مطابق با استانداردهای موجود و به منظور آشنایی خوانندگان و همكاران محترم پروژه بیان گردیده است. در فصل سوم فرایند Utility پالایشگاه پنجم مجتمع گاز پارس جنوبی به همراه توضیحات بخش ورودی واحد و مباحث كنترلی آنها به تفصیل شرح داده شده است. در فصل چهارم نحوهی انجام مطالعات HAZOP در واحد Utility پالایشگاه پنجم مجتمع گاز پارس جنوبی و فرضیات و ملاحظات انجام كار بیان شده است و در فصل پنجم نتیجهگیری و پیشنهادات از كل پروژه به طور مفصل شرح داده شده است.