فناوری اطلاعات توانایی سازمان های گردشگری را بهبود بخشیده، بهره وری آنها را افزایش داده، خظ مشی های آنها را تغییر داده، محصولات آنها را بازاریابی نموده ومشارکت آنها را با تمام ذینفعان یعنی گردشگران، عرضه کنندگان محصولات گردشگری ، سازمان های گردشگری ، گروه های مرتبط وغیره کمک نموده ومدیریت منابع بیشتری را امکان پذیر می سازندودر نتیجه توسعه، یادگیری ورشد گردشگری را به طور کلی تسهیل می نمایند.
ابزارهای تکنولوژی ، مواردی بی مانند برای کنترل وهماهنگی مدیریت گردشگری می باشند. در نتیجه آنها نه تنها توسعه این حوزه را تسهیل می نمایند بلکه اغلب موجب گسترش آن می گردند.مثلا هتل های زنجیره ای به دلیل توانایی شان در کنترل وهماهنگ کردن فعالیت های خود در مکان های دور دست ودر مقیاس وسیع تر، قادر به توسعه می باشند.
مهمتر اینکه، IT به گسترش وحفظ رقابت سازمانی ومزیت رقابتی بیشتر در عرصه گردشگری کمک مینمایند.در کشور ایران نیز با نوآوری مستمر در کاربرد سخت افزار، نرم افزار و بکارگیری ابزارهایی مانندکامپیوتر ، موبایل ، ماهواره و … در شبکه داخلی و بین المللی البته با روند سرعتی بیشتر می توان سازمان های گردشگری پویایی که نیازهای گردشگران را برآورده می کند بوجود آورد تا به نحو کارآمد واثر بخش به نیازهای آنها پاسخ گویند و قادر به انجام رقابت و حفظ موقعیت خود در سطح جهان در درازمدت باشند.
در این تحقیق پس از بحث و بررسی در مورد تاثیرات فنآوری اطلاعات و ارتباطات بر روی صنعت گردشگری به این نتیجه رسیدیم که کشور ما به لحاظ زیرساختهای فن آوری در این عرصه در جایگاه نسبتا خوبی بسر می برد اما تا رسیدن به جایگاه مطلوب باید سیاست گذاریها و حمایتهای بیشتری صورت گیرد. ضمن اینکه میزان آگاهی مردم نیز باید با برنامه های مدون و حساب شده ارتقاء یابد. در این میان مشارکت بیشتر در حوزه های مجازی فناوری های نو اطلاعاتی و ارتباطاتی دنیا ؛ با مدیریت هوشمند و حساب شده و البته با سازمان یافتگی واحد و مدون ؛ خود فاکتور مهمی در رسیدن به توسعه صنعت گردشگری در ایران می باشد .
کلمات کلیدی : IT ، گردشگری الکترونیک ، صنعت گردشگری ، شبکه های مجازی ، روابط عمومی الکترونیک ، اینترنت
دنیای امروز به شکل گریزناپذیری تبدیل به دهکده ای جهانی با ارتباط گسترده و عمیق شده است.اطلاعات و فناوری استفاده از آن امروزه به شکل به عنوان یکی از کلیدهای اصلی در توسعه کشورها مخصوصاً کشورهای جهان سوم مطرح گردیده است.
از سوی دیگر توریسم نیز به فراخور گذشت زمان امروزه به عنوان صنعتی درآمدزا و نجات دهنده برای کشورهای مختلف در آمده است.به شکلی که درآمدهای حاصل از آن در برخی کشورها چندین برابر درآمدهای سرشار نفتی کشورهای دیگر است.
لزوم توجه به توریسم و استفاده از فناوریهای نوین در جهت گسترش آن و استفاده کردن از مزایای بیشمار اقتصادی آن برای کشورها تحقیق و تتبع پیرامون رابطه بین گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات و توسعه توریسم را ضروری ساخته است. در عصر حاضر دگرگونی
ژرف تکنولوژیکی، مکانیسمها و شرایط و در نتیجه بحثهای تکنیکی و فنی به سوی پیچیدگی، تنوع و ظرافت بیشتری گرایش یافته است.
در این میان دگرگونیهای اقتصادی مهم حاصله در برگیرنده شماری از روابط تولید پیچیده، فراگیر و روابط مبادلاتی میباشد که در امر جهانی شدن روندی رو به گسترش دارد بر این مبنا گردشگری نیز که در رویکردی خاص در هزاره سوم مورد توجه میباشد؛ تحولاتی را پذیرا شده که به فراگیر شدن آن منتهی گردیده است.
کشور ایران نیز به سبب دارا بودن پایهها و زیر ساختهای اساسی در گردشگری جزئی از این جهان پهناور که البته منظور ما از جهان همان جهان گردشگری است میباشد و البته همگی بر این باور اذعان دارند که سهم مهمی نیز در گردشگری میتواند دارا باشد و در این پایان نامه از زاویه گردشگری الکترونیکی با نگاه بر دو موضوع اساسی روابط عمومی الکترونیک و شبیه گسترده جهانی یعنی اینترنت و به دنبال آن شبکه های مجازی که شاخه ای مهم از دنیای وسیع اینترنت میباشد به این موضوع پرداخته خواهد شد .
اما گردشگری در رابطه با بسترهای تکنولوژیکی بحث شده و بسترهای اقتصادی حاصل از جهانی شدن، اصلی مستحکم در سیاستهای اقتصادی در هزاره سوم محسوب میشود.
تحولات حاصل از مباحث فوق در رابطه با گردشگری در دوسویه تأثیر گذاری از یک سو به شکل گیری گردشگری الکترونیکی منتهی گردیده و از دیگر سو شکل گیری گردشگری مجازی را سبب شده است و با رشد سریع تکنولوژی اطلاع رسانی در چارچوب نظام مبادله الکترونیکی و سرعت بخشیدن به امر بازاریابی و مسافرت، کاهش هزینهها و دستیابی به بازارهای جدید را در زمینه گردشگری فراهم آورده است.
به عنوان مثال میتوان به نقش اینترنت در زمینه ارتباطات گردشگری، اطلاع رسانی به گردشگران و آگاهی یافتن از وضعیت مقاصد گردشگری و از دیگر سو از وضعیت بازار گردشگری اشاره کرد. گردشگری الکترونیکی حاصل این هم تنیدگی و تغییرات حاصل از آن میباشد، بر این مبنا میتوان گردشگری الکترونیکی را به صورت زیر تعریف نمود:
گردشگری الکترونیکی، بکارگیری تکنولوژیهای جدید به خصوص فن آوری های اطلاعات و ارتباطاتIT در دو بعد عرضه و تقاضای گردشگری میباشد که در آن علاوه بر عرضه خدمات مورد نیاز گردشگران ،زمینه های بازاریابی و دورنمایی گردشگری مقاصد فراهم میباشد.(حنفی زاده و همکاران ،1385،ص29)
از این رو گردشگران برای آگاهی از مقاصد گردشگری و وضعیت آن ها در بعد تقاضا از تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی استفاده نموده و در چارچوب انگیزه های خود به انتخاب مقاصد اقدام مینمایند.
در این میان آژانسهای مسافرتی با بهره گرفتن از اینترنت در عرصه طرحهای تخصصی گردشگری و در چارچوب شناخت زمان تعطیلات به همراه پاسخگویی به نیازهای گردشگران مبادرت به بازاریابی گردشگری در مقاصد مختلف نمودند.
به طور کلی استفاده از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و گسترش آن در زمینه عرضه و تقاضای گردشگری سبب آن شد که گردشگران قبل از سفر به ارزیابی و بررسی وضعیت مقاصد بپردازند و تجربه ای مجازی را در چارچوب دورنمایی گردشگر در ذهن خود شکل دهد. علاوه بر آن این امر زمینه های دموکراتیک شدن امر انتخاب مقاصد را برای سفر فراهم آورده که بر بستری از لیبرالیسم حاصل از جهانی شدن تسهیل شده است.
محصول گردشگری در یک تنوع خاص در برگیرنده پاسخگویی به تقاضای شخصی و متکثر گردشگران بوده و گردشگران را قادر میسازد در راستای انگیزه های شخصی و تمایلات خود به انتخاب مقاصد گردشگری برای سفر بپردازند.
از دیگر تغییرات حاصل از گردشگری الکترونیکی در زمینه عرضه محصول گردشگری، شکل گیری سازمانهای مدیریت مقاصد میباشد.این سازمانها در زمینه گردشگری با ارائه انواع خدمات الکترونیکی ، امکان جستجو و برنامه ریزی سفر را برای گردشگران فراهم میآورند.
وظایف این سازمانها در برگیرنده، مدیریت منابع گردشگری ، برنامه ریزی برای فعالیتهای گردشگری، تبلیغ و بازاریابی، آموزش کارکنان و عرضه خدمات مورد نیاز گردشگران میباشد.
این سازمانها در واقعه لایه میانی را در گردشگری الکترونیکی مابین عرضه و تقاضا شکل می دهند از یک سو در زمینه عرضه روند تقاضا در بازار گردشگری در جهان و مناطق مختلف و جهت گیری تقاضا را برای مقاصد فراهم میآورند و از دیگر سو با کسب اطلاعات لازم از مقاصد،آن اطلاعات را در اختیار گردشگران قرار میدهند.
باید گفت نظر به ماهیت گردشگری، کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند در بهبود کار آیی تحویل خدمات و معاملات و همچنین پیش بینی فرصت جهت میسر ساختن دستیابی دامنه گسترده و متنوعی از تجارب در زمینه های گوناگون گردشگری بسیار مفید واقع گردد.
در عرصه جهانی توسعه ITتاثیرعمیقی بر بخش گردشگری و مسافرت داشته است و این مهم همچنان در حال تغییر دادن ساختار و فرایند های آن میباشد.
در این میان روابط عمومی الکترونیک و شبکه های مجازی نیز میتوانند دو بازوی مهم در گسترش فعالیتهای گردشگری در جهان باشند چرا که گردشگری بر پایه اصل مهم روابط عمومی و اطلاع رسانی استوار است . (حنفیزاده و همکاران، 1385، ص31)
:
امروزه با توجه به گسترش فعالیتهای مخرب محیطزیست و توسعه بیماری های مشترک بین انسان و حیوان منجر به کاهش سطع اعتماد مشتریان محصولات لبنی هم در روش تولید سنتی و صنعتی در جهان شده است. پژوهش مذکور به این خاطر صورت گرفته تا گامی موثر در حقظ سلامت انسان در جهت عرضه کالای باکیفیت و سازگار با محیطزیست بردارد. مطالعه موردی صنعت لبنیات در نظر گرفته شده است. هدف این پژوهش ضمن بررسی تاثیر مولفه های استراتژی بازاریابی سبز بر بهبود نشان تجاری به ارتباط مستقیم با آن نیز پرداخته شده است. با درنظر گرفتن جامعه نامحدود مصرفکنندگان مانیزان و گرفتن نمونه تصادفی 216 نفر ازمعادله کوکران، داشتن روایی و پایایی مناسب ضمن تأیید آلفای کرونباخ 0.86 استفاده از پرسش نامه 36 سوالی و تهیه سؤال چهارتای برای فرضیه های 9 گانه اقدام به توزیع نموده و با بهره گرفتن ازنرم افزار SPSS 21 و نرم افزار آموس 20(AMOS) اقدام به طراحی مدل معادلات ساختاری رگرسیون چند متغیره پس نرمال کردن داده ها صورت گرفت زیرا توزیع توسط آزمون اسمیرنوف-کلموگرف غیر نرمال بود چون داده ها کمتراز 0.05 بودند از آزمون اسپیرمن برای همبستگی بین داده ها استفاده شدوآزمون فریدمن جهت اولویت بندی فرضیه ها و آزمون یو من ویتنی تفاوت جنسیتی را سنجیده شد. نتایج منجر به همبستگی قابل قبول بین فرضیه ها و تاثیر گذار نبودن طراحی سبز، قیمت سبز و همچنین کاهش ضایعات در این پژوهش بود. اما با تأثیرگذاری بیشتر سایر مولفه ها ی استراتژی بازاریابی سبز بر بهبود نشان تجاری حکایت از آن داشت استراتژی بازاریابی سبز نه تنها منجر به بهبود نشان تجاری خواهد شد بلکه پایداری نشان تجاری را به همراه خواهد داشت. البته با بهره گرفتن از مواد اولیه سازگار با طبیعت و داشتن مسئولیت اجتماعی قوی در برابر سلامت مشتریان، زیرا لبنیات کالای مورد استفاده روزانه انسآن هاست.
کلید واژگان: بازاریابی سبز، استراتژی، نشان تجاری، پارادایم، محیطزیست
فصل اوّل؛
کلّیات پژوهش
بیان مسئله:
امروزه اهمیت استراتژی بازاریابی سبز و تأثیر آن بر بهبود نشان تجاری به دلیل حفاظت از محیطزیست، برخورداری از سلامت اجتماعی و پایداری آن میتواند قابل توجه باشد. زیرا استراتژی بازاریابی سبز گامی فراتر از آمیخته بازاریابی گذاشته از جمله تفاوتی که میشود قائل شد این است آمیخته بازاریابی به دنبال عرضه کالا و ایجاد تقاضا برای مشتری است. اما استراتژی بازاریابی سبز علاوه بر تأمین نیاز مشتری توجه به سلامت مشتری و تعهد به حفاظت از محیطزیست مَد نظر دارد. هنگام بهکارگیری بازاریابی سبز بسیاری از افراد تمایل دارند که به طور کلی بر فعالیتهای انفرادی خاصی از جمله ترفیع ویژگیهای محصول یا طراحی محصولاتی که از نظر اکولوژیک کمتر مضرند تمرکز یابند. با توجه به وضع موجود صنعت لبنیات به دلیل ارتباط مستقیم آن با سلامت انسان و با رعایت استراتژی سبز محصولات تولیدی خود امید به این است بهبود ارتقاء نشان تجاری در آینده کوتاه مدت داشته باشد. مسئلهای که در این مورد حائز اهمیت چگونگی تأثیرگذاری استراتژی بازاریابی سبز بر بهبود ارتقاء نشان تجاری هست. جنبههای مجهول از این مسئله عبارت است از چگونگی تأثیرگذاری استراتژی باز را یابی سبز بر بهبود نشان تجاری، همچنین مستقیم بودن یا نبودن این ارتباط و مطلبی که در این بین مبهم است نحوه تأثیرگذاری مؤلفههای استراتژی بازاریابی سبز بر بهبود نشان تجاری هست. هویت برند مجموعهای از ارتباطات منحصربهفرد یک برند در قالب شعارها، قولها، و وعدههایی است که به مشتری میدهد و باعث ایجاد هویتی جدید و یا بهبود هویت قبلی میشود (دهدشتی، 1391 ). مدیریت برند بهکارگیری فنهای بازاریابی برای محصول یا خط محصولی خاص است مدیریت برند به دنبال افزایش ارزش برای مشتری و در نهایت، افزایش حجم فروش است. بازاریابان، مدیریت برند را ابزاری برای افزایش کیفیت مورد نظر مشتری و افزایش خرید و افزایش وفاداری در مشتریان میدانند (احمدی و همکاران، 1387 ). به جهت علاقه و اهمیت به موضوع سلامت افراد جامعه اقدام به انجام این پژوهش در صنعت لبنیات صورت میگیرد تا بتوان محصولات باکیفیت در جهت رسیدن به اهداف آرمانی صنایع لبنی گام اساسی برداشته شود.
1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش:
شاید کسی تصور نمیکرد که روزی بازاریابی علاوه بر سودآوری و فروش نگران سلامت مصرفکننده نیز باشد. اما پویایی و رقابت شدید و افزایش نگارانی نسبت به محیطزیست و همچنین مقررات دولتی و افزایش آگاهی مصرفکنندگان شرکتها را بر آن داشت که در سلامت جسمانی و روانی و پاکیزگی محیط مصرفکنندگان نیز تأمل کنند به هر حال به مرور زمان مفاهیمی نظیر بازاریابی سبز، بازاریابی محیطی و اجتماعی برای عمل به مسئولیت اجتماعی بنگاهها وارد ادبیات بازاریابی شد (زرین جوی الوار, 1389). استراتژی بازاریابی سبز پا را فراتر از عرضه و تبلیغ محصول به مشتری گذاشته و آن اهمیت به سلامت انسان در کنار عرضه محصول هست که تصور ذهنی جدیدی راجع به بهبود نشان تجاری شرکت لبنی و دیگر شرکتهای مرتبط با سلامت انسان ایجاد می کند. با توجه به مؤلفههای استراتژی بازاریابی سبز:1-طراحی سبز/توسعه محصولات جدید: اشلی در سال 1993 بیان نمود که 70 درصد محصولات طراحی شده و فرایندهای تولیدی مرتبط از نظر محیطی مضرند. در طراحی سبز بایستی اصول زیر مد نظر قرار گیرند:
1-1 طراحی بر مبنای آیندهنگری
1-2 طراحی بر مبنای سلامت و ایمنی طراحی بر مبنای جداسازی آسان
1-3 طراحی بر مبنای سهولت بازیافت و پایین بودن آلودگی و استفاده از حداقل انرژی
1-4 طراحی بر مبنای استفاده هرچه کمتر از مواد و اجزاء تشکیلدهنده کالا
1-5 طراحی بر مبنای کاربرد ساده
2- موضع سازی 3- قیمتگذاری 4- تدارکات سبز 5- بازاریابی ضایعات 6- ترفیع سبز 7- ائتلافهای سبز (معین نژاد، 1390). با توجه به شیوع بیماری تب مالت و به لحاظ اینکه در تابستان 1392 موضوع مورد نظر انتخاب شد همچنین وجود منطقهای که در آن هم صنایع لبنی سنتی و صنعتی در کنار هم مشغول فعالیت هستند. محصولات خود را با نشانهای تجاری گوناگونی به فروش میرساند. بیماری تب مالت ازجمله بیماری مشترک انسان و حیوان است که با محیط آلوده زندگی حیوانات اهلی در ارتباط است و منجر به خط افتادن سلامت انسان از طریق مصرف محصولات لبنی میشود. شرکت مانیزان را به این دلیل انتخاب شد مصرفکننده زیادی در استان کرمانشاه دارد و نشان تجاری این شرکت در بین مردم استان شناخته شده است. به دنبال پژوهشی برآمدهایم تا تأثیر استراتژی بازاریابی سبز را بر بهبود نشان تجاری این شرکت بررسی نماییم.
1-3- هدف كلی پژوهش:
اهداف آرمانی:حفظ سلامت انسان اهداف کلی:1- بررسی تأثیرگذاری مثبت استراتژی بازاریابی سبز بر بهبود برند 2- تأثیرگذاری مستقیم جداگانه مؤلفههای استراتژی بازاریابی سبز بر بهبود برند. اهداف ویژه و کاربردی:استفاده صنایع لبنی در بهرهگیری استراتژی بازاریابی سبز بر بهبود برند تجاری خود.
1-4-اهداف فرعی:
1-4-1- تأثیرگذاری محصول سبز بر بهبود نشان تجاری
1-4-2 -تأثیرگذاری قیمت سبز بر بهبود نشان تجاری
1-4-3- تأثیرگذاری ترفیع سبز بر بهبود نشان تجاری
1-4-4-تأثیرگذاری طراحی سبز بر بهبود نشان تجاری
1-4-5- تأثیرگذاری كاهش ضایعات بر بهبود نشان تجاری
1-4-6- تأثیرگذاری ائتلاف سبز بر بهبود نشان تجاری
1-5-پرسشهای پژوهش:
1-5-1-چگونه استراتژی های بازاریابی سبز بر بهبود نشان تجاری تأثیرگذار هستند؟
1-5-2- برای بهبود بخشیدن به نشان تجاری استراتژی بازاریابی سبز چقدر میتواند اثرگذار باشد؟
-6-فرضیههای پژوهش:
1-6-1- محصول سبز بر فعالیتهای اجتماعی تأثیر دارد
1-6-2- قیمت سبز بر فعالیتهای اجتماعی تأثیر دارد
1-6-3- ترفیع سبز بر فعالیتهای اجتماعی تأثیر دارد
1-6-4- طراحی سبز بر فعالیتهای زیستمحیطی تأثیر دارد
1-6-5- کاهش ضایعات بر فعالیتهای زیستمحیطی تأثیر دارد
1-6-6– ائتلاف سبز بر فعالیتهای زیستمحیطی تأثیر دارد
1-6-7- فعالیتهای اجتماعی بر بهبود نشان تجاری تأثیر دارند
1-6-8- فعالیتهای زیستمحیطی بر بهبود نشان تجاری تأثیر دارند
1-6-9- بهبود نشان تجاری ارتباط مستقیم با استراتژی بازاریابی سبز دارد.
1-7-روش پژوهش:
پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی هست و توسط پرسشنامههای استاندارد که موفقیت برند در آن ها پژوهش صورت گرفته طراحی شده است با لحاظ کردن روایی و پایایی آن اقدام به تحلیل پژوهش میشود.
جامعه آماری: همهی مصرفکنندگان محصولات لبنی شركت لبنیات مانیزان شهرستان اسلامآباد غرب
فرمول حجم نمونه:
نمونهها از نوع تصادفی میباشند.
نرمافزار سنجش دادهها : spss21
1-8-پیشینه پژوهش:
پیشینه پژوهش اشاره به تلاشهای پژوهشگرانی كه در گذشته را جع به موضوعات مشابه به پژوهش حاضر یعنی بررسی نقش استراتژی بازاریابی سبز بر بهبود نشان تجاری اشاره دارد. تاریخچه بازاریابی سبز به سال 1970 برمیگردد فارغ از توجهات دهه 70 در اواخر دهه 80 ایدهای به نام بازاریابی سبز ظهور خودش را اعلام کرد. در این موقع مرکز توجه مشتریان به سمت محصولات سبز گرایش پیدا کرد و پس از آن موضوع بازاریابی سبز مطرح و پژوهشهای زیادی خصوصاً در کشورهای توسعهیافته انجام شد. تمرکز بازاریابی سبز در اواخر 1980 و اوایل 1990 درباره اندازه بازار سبز و خصوصیات مصرفکنندگان بود (معین نژاد، 1390) . برند سبب ایجاد ارزش برای مشتری و سازمان میشود. این ارزش چیست؟ تلاش برای پاسخ به این سؤال، مفهومی با عنوان ارزش ویژه برند را مطرح میکند که هم در ادبیات بازاریابی و هم در ادبیات مالی مطرح است (پارکر ، 2005).بنابراین، این مفهوم بیانکننده اجزاء و داراییهای است که برای برند ارزش آفرینی میکنند. در این رابطه مدلهای بسیاری ارائهشده و اجزای گوناگونی تعریف شده است (دیواندری و همکاران، 1388). با توجه به ادبیات و پیشینه پژوهشهای صورت گرفته اینگونه میتوان برداشت نمود که استراتژی بازاریابی سبز بر بهبود نشان تجاری پیشنهاد خوبی به رأی پژوهش میتواند محسوب گردد.كجوری(1389)، پژوهش در راستای ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر ارزش ویژه نشان تجاری شرکتهای بیمه میپردازد، روش تحقیق وی از نوع توصیفی است بدین منظور 200نفر از خریداران بیمهنامه بدنه اتومبیل چهار شركت خصوصی بیمه كه بیشترین سهم از بازار بیمه بدنه اتومبیل را دارا هستند به عنوان نمونه آماری این پژوهش انتخاب گردید، نتایج تحقیق نشان داد کیفیت ادراکشده وفاداری به نشان تجاری و تداعیگرها بر ارزش ویژه نشان تجاری بیمه تأثیرگذار است و آگاهی از نشان تجاری، بر ارزشگذاری ویژه نشان تجاری به طور مستقیم مؤثر نیست (صحت & همكاران, 1391) . ارزش نام و نشان تجاری یک شاخص كلیدی تعیین وضعیت سلامت نام و نشان تجاری شناخته شده است . پژوهشی با موضوع تأثیر آمیختههای بازاریابی بر ارزش نام و نشان تجاری شركت بیمه کارآفرین از نوع توصیفی- پیمایشی دارد نتایج شرکتهای بررسیشده نشان میدهد شدت توزیع، ترفیع شركت و قیمت به ترتیب ذکرشده بیشترین میزان اثرگذاری را نسبت به سایر عناصر در ارزش نام و نشان تجاری شركت بیمه كارآفرین دارد. بریستین و زوریلا[1] ( 2011 ) به منظور بررسی راههای افزایش ارزش ویژه برند فروشگاههای زنجیرهای به بررسی متغیرهای تصویر فروشگاه و قیمت پرداختند. نتایج نشان داد كه تصویرفروشگاه به عنوان عاملی مهم برای خردهفروشان در افزایش ارزش ویژه برند فروشگاه آنان به حساب میآید. در این تحقیق رابطه تصویر باکیفیت، وفاداری و آگاهی نسبت به برند ، مثبت ومعنادار ارزیابی شده و نیز نتایج حاكی از رابطه مثبت قیمت با وفاداری و آگاهی و رابطه منفی قیمت باکیفیت است.
1-9- محدودیت پژوهش:
با توجه به اینكه جامعه آماری همهی مصرفکنندگان محصولات لبنی شركت مانیزان میباشد. دستیابی به مصرفکنندگان در شهرستان اسلامآباد غرب به خوبی در دسترس بودند. محدودیت قابلمشاهده چندان مشخص نبود.
1-10- تعریف واژهها و اصطلاحات:
1-10-1-بیان نظری:
1-10-1- 1-استراتژی: تشخیص فرصتهای اصلی و متمركز كردن منابع سازمان در جهت تحقق منافع نهفته در آن است.فرصتها درونمایه اصلی حرکتهای استراتژیک هستند. استراتژی هنر خلق ارزش ونیز چهارچوبهای هوشمند، مدل های مفهومی و ادارهی ایدههاست (حمیدی زاده, 1391).
از مباحث مهم در دوره نوجوانی شکلگیری هویت است. رسیدن به یک هویت منسجم پیش نیاز رشد بهینه فرد در تمام دوران زندگی است و نرسیدن به چنین هویتی میتواند زمینه ساز آسیبهای روانی – اجتماعی بسیار باشد. هویت زمینه سازِ اساس شخصیت در بزرگسالی را نشان میدهد. در صورتی که پایه آن قوی باشد یک هویت فردی محکم حاصل میشود در غیر این صورت نتیجه آن چیزی است که اریکسون آن را هویت گم گشته مینامد وی شکل گیری هویت را برای آماده کردن نوجوان به عنوان فردی آماده انجام تکلیف در بزرگسالی، لازم میداند (برک، ترجمهی سید محمدی، 1382). ناکامی در دستیابی به هویت، به عدم صمیمیت یا فاصلهگذاری منجر میشود. فاصله گذاری، به آمادگی برای فاصله گرفتن از مردم و موقعیتهایی که ممکن است هویت فرد را نقض کند، اطلاق می شود. بنابراین حل موفقیتآمیز مباحث هویت نه تنها برای سلامت فرد مهم است بلکه برای روابط نیز دارای اهمیت است (شوارتز، 2001).
محققان بسیاری سعی بر آن داشتهاند تا به بررسی دقیق سازه هویت و پیامد آن بر زندگی فرد بپردازند. از جمله این محققان اریکسون است. مفهوم هویت برای اولین بار از مکتب روانکاوی و از سوی اریکسون (1965) مطرح شد وی شکلگیری هویت را تکلیف اساسی دوری نوجوانی میداند. اریکسون اولین فردی بود که چارچوبی برای فهم فرایند شکلگیری هویت ارائه داد. اریکسون شکلگیری هویت فردی را نشانهای از سازگاری و تعادل در این دوره یاد میکند. چنان چه هویت نوجوان در طی زمان و تجربیات حاصل از برخورد اجتماعی درست شکل گیرد سلامت روانی نوجوان تضمین میشود (اریکسون، 1968).
مارسیا(1966) نیز بر اساس نظریهی اریکسون در این رابطه به ارائه پایگاههای هویت با توجه به دو بعد کاوشگری و تعهد در نوجوانان پرداخته است. وی بر اساس نظریهی اریکسون، 2 مفهوم اساسی” اکتساب و تعهد ” را برای رشد هویت مطرح میکند و چهار وضعیت هویت را مطرح می کند که عبارتند از:
1- هویت موفق 2- هویت سردرگم 3- هویت دیررس 4- هویت زودرس.
مارسیا اگرچه مفهوم هویت را وسیع کرد اما محدود و ایستا بودن، انتقادی بود که به وضعیت پایگاههای هویت مطرح شد زیرا زیربنای رشد یا تحول هویت را که که درک و فهم فرایندهای پویای روانی – اجتماعی است محدود میکند. از این رو نظریهپردازان جدید به جای بررسی پیامدهای شکلگیری هویت و پایگاههای هویتی به بررسی فرایندهای زیربنایی شکلگیری هویت پرداختهاند از جمله برزونسکی را میتوان نام برد. برزونسکی (1990) بر اساس فرایندهای شناختی – اجتماعی وضعیتهای هویت مارسیا را در چگونگی شکلگیری، حفظ و تطابق هویت در نوجوانان پرداخت و برای اولین بار از سبک هویت نام برد و سه سبک، 1- سبک اطلاعاتی 2- سبک هنجاری 3- سبک سردرگم/ اجتنابی را معرفی میکند (برزنسکی و فراری، 1996).
نتایج کارکرد این محققان و دیگر پژوهشگران در این زمینه نشان داده است که اگر فرد بر مبنای درستی به هویت برسد هم در زمینههای مختلف فردی چون تحصیل، کار، ازدواج،انتخاب دوست، و… هم در زمینه های اجتماعی از جمله روابط اجتماعی، مواجه با ارزشها وعقاید مختلف، سلامت اجتماعی، و…..تاثیر آن انکارناپذیر است زیرا بر اساس هویت است که فرد میداند در هر موقعیتی، چه موضعای بگیرد و چه تصمیمی اتخاذ کند. از طرفی برای رسیدن به یک هویت یافتگی موفق راههای بسیاری ارائه شده است که یکی از موثرترین این راهها برا دستیابی به هویت موفق و تثبیت شده، بهرهگیری از تفکر بویژه گرایش به تفکر انتقادی است.
به طور خلاصه، همان گونه که اشاره شد از جمله عواملی که از شکل گیری هویت تاثیر میپذیرد و در برون دادهای رفتاری فرد، در ارتباط با دیگران مطرح میشود متغیر سلامت اجتماعی است. ازطرفی از عواملی که می تواند شدت این رابطه را تحت تاثیر قرار دهد متغیر گرایش به تفکر انتقادی است. البته میزان این شدت رابطه به نقش این متغیر به عنوان نقش واسطهای یا تعدیلگر متفاوت خواهد بود. به طور کلی هدف اصلی این پژوهش نیز بررسی نقش گرایش به به تفکر انتقادی در ارتباط با سبکهای هویت و سلامت اجتماعی است
1-2. بیان مسئله
برخی از روانشناسان معتقدند انسان در دوره نوجوانی از نظر روانی تولدی دوباره مییابد و در عین حال بحرانیترین زمان برای سازگاری و شکلگیری شخصیت است. زیرا فرد با یک سری از تغییرات ناگهانی مواجه میشود باورها و انتظارات وی تغییر یافته، دنیای آشنای کودکی را پشت سر گذاشته و خود را با دنیای جدید و پیچیده رو به رو میبیند. کسب هویت، پاسخ نوجوان برای درک خود است که در حین داشتن چیزهای مشترک با دیگران، از آنها متمایز و جدا می شود. با تشکیل هویت، زندگی فرد هدفی معنادار پیدا میکند ( برزونسكی ،1992؛ به نقل فارسی نژاد و همکاران ، 1386 ).
با اینکه اوج هویتیابی مختص دوره نوجوانی است اما با استناد به نظریات جدید در این راستا، دستیابی به هویت معمولا در دهه سوم زندگی فرد رخ میدهد. لطفآبادی (1384) علت طولانی شدن دوران نوجوانی را، پیچیدگیهای زندگی در جوامع امروزی، طولانی شدن تحصیلات، و مشکلات استقلال اقتصادی و به دنبال آن دیرتر جدا شدن از والدین و تشکیل زندگی مستقل، بیان میکند. رسیدن به این استقلال در بسیار از موارد در سن 20 -25 سالگی میرسد.
در این دوره جوانان تلاش میکنند تا به خودمختاری و استقلال بیشتری دست یابند تا بتوانند نقشهای بزرگسالی را بپذیرند، روابط دوستانه و صمیمانه جدیدی تشکیل دهد و حس هویت خود را تحکیم یا بازسازماندهی کند (بروکس و دوبویس، 1995).
از عواملی که از شکل گیری هویت تاثیر میپذیرد و در برون دادهای رفتاری فرد ، در ارتباط با دیگران مطرح میشود متغیر سلامت اجتماعی است. به طوری که انتظار میرود افرادی که در دستیابی به هویت موفق بوده اند ارزیابیهایی مثبت در رفتارها و بازخوردهای خود دارا هستند و به طور کلی از سلامت اجتماعی بالاتری بهرهمند هستند.
گنجی (1385)، شکلگیری و رشد هویت را از طریق روابط و معاشرت با دیگران و در بطن اجتماع میداند در این بین آنچه بیشترین اهمیت را دارد سلامت روانی، ذهنی و اجتماعی است. بنابراین در کسب هویت هم خود فرد، هم عوامل دیگری از جمله محیط و اجتماع، اعضای خانواده، همکاران، همسایگان و به طور کلی اجتماع نیز تاثیر خواهد گذاشت و فرد در صورتی از سلامت اجتماعی بهنجار برخوردار خواهد بود که بتواند با محیط خود سازگار شود چنین فردی میتواند تغیرات فردی و اجتماعی را یکپارچه کند و به خویشتن پنداری مثبتی دست یابد و هویت خود را شکل دهد، اگر نتواند به چنین هویتی دست یابد با هویتی سردرگم و به عبارتی با بیهویتی مواجه خواهد شد که پیامد چنین هویتی تزلزل در اعمال و رفتار، و به خطر افتادن سلامت اجتماعی فرد است
سازمان بهداشت جهانی(who ) سلامت اجتماعی را به عنوان یکی از عوامل بهداشت روان برمیشمرد. در تعریف سلامت اجتماعی، تاکید به ارزیابی شخصی فرد از نحوه عملکردش در اجتماع و نگرش وی نسبت به افراد و گروهای اجتماعی است (کیس ،2002).
« سلامت اجتماعی ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوهای است که مارا قادر به درک ظرفیتهای طبیعی خود میکند و به جای جدا کردن ما از سایر انسانهایی که دنیای ما را میسازند، نوعی وحدت بین ما ودیگران به وجود میآورند. سلامت اجتماعی نقش محافظت کنندهای در مقابل با فشارهای روانی دارد که از فرد در مقابل وقایع فشارآور زندگی اجتماعی حمایت میکند» ( صبوری، 1390، 19و20).
تحقیقات زیادی نشان دادند آنچه در تقویت عملکرد و سلامت روانی – اجتماعی فرد نقش مهمی ایفا میکند تعهدات ثابت شخص است به طوری که افرادی که تعهد کمتری دارند یعنی یک دیدگاه ثابت و روشن در مورد خود و دنیایی که در آن زندگی میکنند ندارند، امکان دارد اجتماع را به صورت یک مجموعه پر از هرج و مرج، تصادفی و بدون هیچ قابلیت پیش بینی که نمیتوان مدیریت کرد بپندارند یعنی از سلامت اجتماعی پایینی برخوردار هستند (برزونسکی، 2003).
از طرفی تشکیل هویت در دوران نوجوانی دارای دو وجه متضاد است یکی انطباق با خود یا “خود اثبات گرا” و دیگری انطباق با محیط ویا “خود فزاینده” است زمانی که بین این دو جنبه متفاوت از خود، عدم تعادل رخ دهد تعادل روانی و سلامت فرد را به خطر میکشاند. تغییر در عملکرد شخصی و اجتماعی به عنوان منبع پردازش از اطلاعات باعث ایجاد این عدم تعادل میشود. انطباق موثر با محیط به معنی سازگاری با مجموعه ای از نظامهای بیرونی مثل دوستان، همسالان، نقشهای تجویز شده از سوی گروههای اجتماعی و نظامهای آموزشی است. که پیش نیاز سلامت اجتماعی فرد را تأمین میکند(کیس ،1998 ؛ به نقل فارسی نژاد و همکاران ، 1386).
بنابراین تا این جا این مطلب قابل برداشت است که، طی شدن فرایند هویتیابی موفق، به فرد در زمینه های تصمیمگیری و موضعگیری کمک می کند و وی را از تشویش، اضطراب و بحران روانی رها میسازد و به تبع آن سلامت اجتماعی فرد را قابل پیش بینی می کند. در این راستا نیز پژوهشهایی انجام گرفته و راهکارهایی در جهت کمک به طی شدن موفق مسیر هویت و از آن سو عواملی که از آن تاثیر میپذیرد پیشنهاد داده شده است. یکی از این راهها که مورد بررسی تحقیق حاضر نیز هست توجه به رشد شناختی و چند بعدی بودن مقولهی تفکر و به ویژه عنایت به گرایش به تفکر انتقادی است.از جمله افرادی که در این زمینه پژوهشهایی انجام داده است فردی به نام کرتینر بود.
کرتینر، توجه فلسفی به انسان را در مطالعات روانشناسی وارد کرد و هویت را از دیدگاه رشدی – اخلاقی و وجودگرا، مفهومسازی نمود. او بر انتخاب، کنترل خود، مسئولیت پذیری و یگانگی ویژگی تاکید داشت. وی مانند اریکسون هویت را ناشی از از هر دو عامل خود و جامعه میداند؛ هم چنین بین ساختار شخصیت فرد و سازمانهای اجتماعی، ارتباط متقابل قائل است، به طوری که هر کدام میتواند موجب رشد دیگری شود. بیشترین سهم کرتینر در ادبیات هویت، معرفی مجموعهای از قابلیتهایی است که میتواند کیفیت رشد هویت را بهتر کند. کرتینر با تکیه بر مسئولیتپذیری اجتماعی و این که فرد مسئول انتخابهای خود است هویت اجتماعی را همتراز هویت فردی میداند و به تئوریهای نئواریکسونی کمک میکند تا بتواند نسبت به تئوری وضعیت هویت مارسیا، از ابعاد بیشتری به این قضیه بپردازند. کرتینر پیمودن مسیر اکتشاف در فرایند هویت یابی را نیازمند داشتن مهارت های حل مسئله میداند که این مهارت ها از تفکر انتقادی سرچشمه میگیرند (شوارتز ،2000؛ به نقل ازجوادزاده شهشهانی، 1383 ) .
لیپمن (2003) تفکر انتقادی را به عنوان تفکری کاربردی معرفی میکند که استفاده از آن تغیراتی عقلانی حاصل میآورد. دو سویه است که در پایینترین حد اتکای آن، قضاوت است و در بیشترین حد آن عمل کردن به قضاوتهاست میتوان سه خصصیه را برای آن برشمرد: 1- تکیه بر ملاکها 2- خود تصحیحگر است 3- حساس به زمینههای وقوع است ( به نقل از عباسی، 1380). از آن جا که تفکر انتقادی تفکر درباره تفکر است میتواند ضعف و کمبودهای خود را پیدا کند. «تفکر انتقادی مستلزم فرایندهای عالی ذهن و داوری بر اساس شواهد و مدارک است. تفکر انتقادی نوعی حل مسئله است. اما علاوه بر حل مسئله دارای عناصری از تواناییهای تحلیل و ارزشیابی امور است » (سیف، 1389). مایرز (1960)، نیز اینگونه تفکر انتقادی را تعریف میکند: شناسایی استدلالهای غلط، عدم هیجان عاطفی در مواجه با مسئله است. عامل کلیدی در تفکر انتقادی طرح سئوالات مساله، نقد و بررسی راه حل ها و یافتن جایگزینهاست (ترجمهی ابیلی، 1384).
کوتاه سخن این که، چنین به نظر میرسد بین متغیرهای اجتماعی از جمله سلامت اجتماعی با سبکهای هویت، یک ارتباط ضمنی وجود دارد. در تحقیق حاضر سه مدل متفاوت آزمایشی جهت بررسی نقش گرایش به تفکر انتقادی در ارتباط بین سبکها هویت و سلامت اجتماعی پیشنهاد شده است.
1-مدل اثر مستقیم: در این مدل فرض میشود که سبکهای پردازش هویت و تفکر انتقادی به طور مستقیم و مستقل با متغیر سلامت اجتماعی ارتباط دارند.
2- مدل اثر تعدیلکننده: در این مدل فرض می شود قدرت و جهت ارتباط سبکهای هویت و سلامت اجتماعی با سطوح مختلفی از تفکر انتقادی تغیر میکند.
3- مدل اثر واسطهای: فرض این مدل آن است که رابطه بین سبکهای پردازش هویت و سلامت اجتماعی وقتی که اثر متغیر تفکر انتقادی کنترل شود به طور معنیداری تقلیل پیدا می کند(برزونسکی، 2004).
مروری در متونهای پژوهشی حاکی از آن است مطالعاتی که به بررسی و مطالعهی سه متغیر مطرح در پژوهش پرداخته باشد محدود است بنابراین ارائه نتایج تحقیقاتی که در پی میآید ممکن است به طور مسقیم با موضوع تحقیق حاضر ارتباط نداشته باشد ولی در راستای سوابق محسوب می شود با توجه به ادبیات مورد بررسی در مورد متغیرهای سبکهای هویت، اثرآن برسلامت اجتماعی وابهام در نقش گرایش به تفکر انتقادی به عنوان زیر مجموعهای از حل مسئله، سوال این پژوهش آن است که، در ارتباط بین سبک های هویت و سلامت اجتماعی آیا تفکر انتقادی نقش دارد؟ در صورت وجود نقش برای تفکر انتقادی، آیا تفکر انتقادی در ارتباط بین سبکهای هویت و سلامت اجتماعی دارای نقش واسطهای یا تعدیلگر؟
[1] . Identity
[2]. Berk
[3] .Schwartz
[4] . Erikson
[5]. Marasi
[6]. Identity achievement
[7] .Identity diffusion
[8] . Identity moratorium
[9] .Identity foreclosure
[10]. Berzonsky
.Informational style
.Normative style
.Diffuse- avoidance style
[14] . Ferreri،R
[15] . Social well-being
[16] .Critical thinking
[17] . Brooks & DuBois
[18]. Social well-being
[19] . Krtynr
[20] .Moral – developmental
[21] .Existentialist
[22].choice
[23] .Self – control
[24] .Responsibiligy
[25] .Integrity of character
[26]. Suspension of judgement
[27].Moderater
[28] . Mediator
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
زندگی موهبتی الهی است كه انسانها در سفری كوتاه در طول عمر خویش از آن بهره مند میگردند. داشتن زندگی با كیفیت مطلوب آرزوی بشر بوده و هست. در طول سالیان متمادی یافتن مفهوم حقیقی زندگی خوب و چگونگی دست یابی به آن، افكار و مطالعات فلاسفه را به خود معطوف داشته است. بر همین اساس از آغاز تاكنون تعاریف گوناگونی از زندگی خوب و كیفیت زندگی از سوی اندیشمندان و محققین ارائه شده است (هانستد[1]،1999). کیفیت زندگی عبارت است از برداشت افراد از موقعیت شان در زندگی که با توجه به زمینۀ فرهنگ و سیستم ارزشی که در آن زندگی میکنند و در ارتباط با اهداف و انتظارها و استانداردهای فرد میباشد (گویات، فنی و پاتریک[2]،1993) تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت به صورت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، نه فقط فقدان بیماری و معلولیت باعث گسترش توجه از بیماری به عملکرد و سایر جنبههای مثبت سلامتی شده است ( کاپلان، سادوک[3] ، 2009) کیفیت زندگی را میتوان به عنوان یک ابزار عملیاتی برای سنجش سلامتی و رفاه کلی در نظر گرفت و در حال حاضر از آن به عنوان یک شاخص کلیدی که باید به صورت معمول در پژوهشهای بهداشتی در نظر گرفته شود، یاد میکنند. همچنین در حال حاضر بحث کیفیت زندگی یکی از نگرانیهای عمده سیاست مداران و متخصصان بهداشت عمومی بوده و به عنوان شاخصی برای اندازه گیری وضعیت سلامت در تحقیقهای بهداشت عمومی و پزشکی شناخته شده و به کار میرود (گیل، فینستین[4]،2003). فریش معتقد است که مطالعه بهزیستی افراد و جوامع و ارتقاء آن بزرگترین چالش علمی بشر بعد از افزایش و پیشرفت در زمینه تکنولوژی، پزشکی و ثروت است (فریش 2006، به نقل از قاسمی، کج باف و ربیعی،1390). به همین دلیل درمان های امروزی باید متمرکز بر اصلاح و تغییر کیفیت زندگی و گسترش توانمندی ها و ایجاد رضایت از زندگی در افراد بخصوص نوجوانان باشد. علاوه بر کیفیت زندگی توجه به رفتارهای پرخطر در نوجوانان ضروری و لازم است.
تجربه های شخصی، زیستی و روانشناختی تغییرات گسترده ای را در دوره نوجوانی به وجود میآورند و طی این تغییرات افراد محرك های رفتاری و هیجانی جدید و متفاوتی را برای زندگی بزرگسالی خود كشف میكنند، تغییرات زیستی، روانشناختی و محیطی- اجتماعی كه در دوره نوجوانی رخ میدهند، ممكن است باعث درگیر شدن در رفتارهای خودتخریب ساز یا مضر برای سلامتی شوند، همین رفتارها تأثیر درازمدتی در سلامتی دارند باعث افزایش خطر مرگ و میر زودهنگام می شوند و دارای عواقب روانشناختی و اجتماعی هستند (گونزالس و فیلد[5]، 1994). الگوهای رفتاری مهم كه میتوانند بر سراسر زندگی فرد تأثیر بگذارند، مانند مصرف مواد و الگوهای رفتار نادرست جنسی از این دوره آغاز میشوند (جانپابلو و استفان[6]،2004). در نوجوانی فرد جایگاه خویش را در خانواده، دوستان و جامعه تعیین میكند. عوامل اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی نقش مهمی در سوگیری رفتاری افراد به عهده دارند. اغلب نوجوانان با خانواده، جامعه و بستگان دچار چالش هستند و ممكن است فشار این مشكلات نوجوان را در مرحله تصمیم گیری به سمت رفتارهای پرخطر بكشاند. جامعه امروز، نوجوانان و خانواده را با نیازهای فراوانی رو به رو میكند. در دوره نوجوانی افراد تجربه آموزی نموده و از این رو با خطرهای گوناگونی رو به رو میشوند. در این مرحله نوجوان از خانواده به سوی جامعه كشیده میشود. و در راستای به دست آوردن جایگاه اجتماعی میكوشد. (باریکانی،1387) تغییرات ناگهانی و گسترده ای كه در تمامی جنبه های زندگی نوجوان ایجاد میشود، مرحله ای بحرانی را ایجاد میكند، كه طبعاً مشكلات و ناسازگاری هایی را به همراه خواهد داشت، بنابراین با توجه به اهمیت این دوران، شناخت اصولی و علمی این مرحله، برای پیشگیری از نابهنجاریها و مشكلات ناشی از آن از طریق ارائه اطلاعات و آگاهی های لازم به نوجوانان و كسب مهارت های لازم برای مقابله با مشكلات ناشی از این تغییرات، امری بسیار مهم و حساس تلقی میشود (نوری قاسم آبادی و محمدخانی،1377).
2-1 بیان مسأله
امروزه دانش آموزان به دلیل نقش مهمی كه درآینده ادارهیكشور به عهده خواهند داشت، یكی از قشرهای مهم جامعه به حساب میآیند و اهمیت این نقش در این است كه دانش آموزان مدیران اصلی در ادارهی آینده كشور و پیشگامان سایر اقشار جامعه در سیر به سمت كمال و اهداف كشور میباشند. از سوی دیگر بخشی از دانش آموزان در آینده عهده دار آموزش و پرورش نسل های بعد از خود خواهند بود و از این طریق به طور غیر مستقیم در كمال نسل های بعدی جامعه نیز دخالت دارند (آزاد[7]، 2003). با توجه به این كه دانش آموزان از اقشار برگزیده و آینده ساز كشور هستند كه مسلماً كیفیت زندگی آنها در یادگیری و موفقیت تحصیلی آنان تأثیرگذار خواهد بود ( اسفندیاری،1999)، بنابراین شناخت عواملی كه بتواند كیفیت زندگی این قشر را افزایش دهد مهم تلقی شده و باید مورد رسیدگی قرار بگیرد.
یكی از سازههای مهم در حوزه روانشناسی سلامت، تاب آوری است كه جایگاه ویژه ای در حوزه های روانشناسی مثبت نگر، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی دارد. كانر و دیویدسون[8] (2003) تاب آوری را توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی در شرایط خطرناك بیان میكنند. آنها تابآوری را تنها پایداری در برابر شرایط تهدیدكننده قلمداد نمیكنند، بلكه شركت فعال فرد در محیط را مهم میدانند. امروزه تاب آوری در حوزه های بهداشت روانی و روانشناسی تحول، جایگاه ویژه ای برای خود كسب كرده است و بیشتر از دو دهه استكه به عنوان یک سازه مهم در تئوریها و پژوهشهای بهزیستی مطرح است ( آبراهام وگریف كارلا[9]،2008). كامپفر[10] (1996) معتقد است كه تاب آوری نقش مهمی در بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر دارد و از این رو، سازگاری مثبت و موفق را در زندگی فراهم میكند، در عین حال كامپفر به این نكته اشاره می کند كه سازگاری مثبت با زندگی، هم می تواند پیامد تاب آوری به شمار رود و هم به عنوان پیشایند، سطح بالاتری از تاب آوری را سبب شود. وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرایندی به تاب آوری میداند. تاب آوری اشاره بر فرایندی پویا دارد كه انسانها در زمان مواجهه با شرایط ناگوار یا ضربه های روحی به صورت رفتار انطباقی مثبت از خود نشان می دهند ( لوتار، چیچتی و بیكر[11]، 2000). برخی ویژگیها به صورت بالقوه در افراد به ودیعه گذاشته شده است. اما ظهور و اعتلای آنها مستلزم شناخت دقیقتر، پرورش و بكارگیری است. تاب آوری به قابلیت تطابق انسان در مواجهه با بلایا یا فشارهای جانكاه، غلبه یافتن و حتی تقویت شدن بوسیله آن تجارب اطلاق میشود. این خصیصه با توانایی درونی شخص و مهارت های اجتماعی و
تعامل با محیط حمایت میشود، توسعه مییابد و به عنوان یک ویژگی مثبت متبلور میشود ( دینر، لوكاس، شیمك و هلیول[12]،2009). از نظر ماسن و كوهورنن[13] (2001) افراد میتوانند تحت آموزش قرار بگیرند تا ظرفیت تاب آوری خود را به وسیله آموختن برخی مهارتها افزایش دهند و میتوان عكس العمل افراد در مقابل استرس، رویدادهای ناخوشایند و دشواریها را تغییر داد، به طوری كه بتوانند بر مشكلات منفی محیطی غلبه كنند. با توجه به این كه تاب آوری به عنوان یک مفهوم دوبعدی یعنی اهمیت ناگواری و سازگاری مثبت در نظر گرفته میشود، تاب آوری می تواند بر روی كیفیت زندگی و ابعاد آن تأثیرگذار باشد (لوتار[14]،2006، به نقل از میکاییلی، مختارپورحبشی، میسمی، 1391 ). در دنیای امروز ارتقای كیفیت زندگی از اهمیت زندگی ویژه ای برخوردار است كه در واقع منظور از كیفیت زندگی فاصله بین انتظارات و تجربیات افراد از آن میباشد (نصیری، مختاری، مشاف،2003). كیفیت زندگی یک مفهوم ذهنی و چند بعدی است كه در سال های اخیر مورد توجه محققان و دانشمندان علوم انسانی قرارگرفته است. دراواسط قرن بیستم، با توسعه ی اقتصادی اجتماعی فرهنگیكشورها و پیشرفت علوم و تكنولوژی، انسانها تدریجاً از رفاه بالاتر برخوردار شدند و خواستار كیفیت زندگی بیشتر شدند. به همین دلیل كیفیت زندگی در قرن بیستم مورد توجه زیادی قرار گرفته است )ربانی خراسانی و كیاپور، 1386). كیفیت زندگی ارزیابی مثبت و منفی فرد از خصوصیات زندگی و نیز میزان رضایت كلی فرد از زندگی خود تعریف شده است (سینتیا، هایندز[15]،1998). ایسنك[16] (1998) معتقد است كه این مفهوم دیدگاه فرد را درباره تفاوت درك شده، بین آنچه باید باشد و آنچه هست نشان میدهد. سه بعد مهم این مفهوم شامل نظر فرد درباره سلامت كلی خود، رضایت از ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی زندگی و نیز زیرمجموعههای این ابعاد است (گرانت و ریورا [17]،1998). كیفیت زندگی در حقیقت چكیده ای است از كل اهداف مراقبت های بهداشتی كه میزان تأثیر سلامتی بر زندگی فرد را ارزیابی میكند (گوت و هنكلیف[18]،2003).
با توجه به جوان بودن جمعیت ایران، حجم وسیعی از مسائل، دشواریها و چالشهای جامعه به مسائل نوجوانان و جوانان اختصاص یافته و مسأله سلامت اجتماعی و روانی آنان، از اولویت های اصلی كشور محسوب میشود. در سال های اخیر شیوع رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان در ایران به یک مسأله اجنماعی تبدیل شده است و نگرانی های عمیقی را در سطوح مختلف مدیریتی، دانشگاهی و عمومی جامعه به وجود آورده است. (محمدی، محمد، فراهانی، علیخوانی، زارعی، تهرانی و همکاران، 2006) رفتارهای پرخطر عبارتند از رفتارهایی كه اثرات نامطلوبی بر رشد همه جانبه و سلامتی افراد دارد كه میتواند مانع موفقیتها و رشد گردد، این رفتارها میتوانند منجر به صدمات فیزیكی شده و یا رفتارهایی كه اثرات منفی فزاینده (مانند سوء مصرف مواد) دارند را شامل گردد. رفتارهای پرخطر می تواند با ایجاد وقفه در رشد یا ایجاد مانع برای تجربیات شاخص گروه همسالان، اثرات نامطلوبی روی افراد برجا گذارد (گازمن[19]،2007). مفهوم گسترده رفتار پرخطر، سلسله ای از رفتارها را در بر میگیرد كه نه تنها برای فرد درگیر در این رفتار و افراد مهم زندگی وی زیان های جدی به بار میآورد، بلكه باعث صدمه غیرعمدی به افراد بی گناه دیگر نیز میشود. رایج ترین رفتارهای پرخطر عبارتند از: مصرف زیاد مشروبات، سوء مصرف مواد، آمیزش جنسی ناایمن (بویر[20]،2006)، خشونت (حیدری، شوهی زاده، كبیری، فرخ شاد،1390). زنان به میزان زیادی تحت تأثیر رفتارهای پرخطر هستند. بسیاری از این رفتارها مانند سیگاركشیدن، مصرف دارو و خشونت در مردان هم وجود دارد، اما اثر آن روی زنان بیشتر است، زیرا در معرض خطر بیشتری قرار دارند و این رفتارها پیامدهای خاص را روی سلامتی و بهداشت آنان بجا میگذارند ( ساریجینی، رایان، لی و پترسن[21]،1999). و رفتارهای پرخطری از جمله مصرف زیاد الكل، مصرف غیرقانونی دارو و رفتار جنسی ناایمن میتواند به میزان بالای بیماری و مرگ و میر در میان دانش آموزان منجر شود (ویلسون، جورف[22]،1995) مطالعات نشان داده اند كه اغلب رفتارهای پرخطر از جمله مصرف سیگار، الكل، مواد و رفتارهای جنسی ناایمن در سنین قبل از 18 سالگی آغاز میشوند (مرعشیان، 1390). با عنایت به صدمات و خسارات جبران ناپذیری كه هریک از رفتارهای پرخطر به دنبال دارند و از آنجایی كه اقدامات تغییر رفتار در سطح فردی و اجتماعی طولانی مدت و پرهزینه است، به نظر میرسد پیشگیری بهترین رویكرد برای كاهش رفتارهای تهدیدكننده سلامت در سطح جامعه میباشد. امروزه یكی از مسائلی كه بیش تر به آن توجه میشود، انتقال از دیدگاه های خطرنگر به سمت دیدگاه های تاب آوری است، یعنی به جای تكیه بر عوامل خطر و سعی در تدارك اقدامات لازم با زیر نظر گرفتن افرادپرخطر با تكیه بر عوامل تاب آوری بتوان توان مقابله با مشكلات را در جمعیت پرخطر بالا برد (خداجوادی، آقابخشی، رفیعی، عسگری، بیان معیار و عبدی زرین، 1390) .با توجه به اهمیت قشر دانش آموزان و كیفیت زندگی آنها و شیوع رفتارهای پرخطر در میان آنها و صدمات و خسارات جبران ناپذیر رفتارهای پرخطر و بالا بودن هزینه های زمانی و مالی اقدامات تغییر رفتار در سطح فردی و اجتماعی در این پژوهش سعی میشود با آموزش مولفه های تاب آوری كیفیت زندگی دانش آموزان را بهبود بخشیده و رفتارهای پرخطر را در میان این قشر كاهش دهیم.
[1]- Hanstad
[2]- Guyatt, Feeny & Patrick
[3]-Kaplan &Sadock
[4]-Gill &Feinstein
[5]-Gonzales & Field
[6]-Juan- Pablo&Stefan
[7]-Azad
[8]-connor & Davidson
[9]-Abraham&Greeff Karla
[10]-Kumpfer
[11]-Luthar,Cicchetti&Becker
[12]-Diener, Lucas, Schimmack &Helliwell
[13]-Masten &Cohornen
[14]-luthar
[15]-Cynthia&Hinds
[16]-Eysenck
[17]-Grant&Rivera
[18]-Gott&Hinchliff
[19]-Gusman
[20]-Boyer
[21]-Sarigiani, Rayan &Petersen
[22]-Wilson&Jorffe
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
.1-1
سلامت نوجوانان پیش شرط سلامت و توسعه آینده بشریت است.هویت1محوریت سلامت نوجوانی و تحت تاثیر مجموعه عواملی است که بر سلامت نیز موثرند.تامین سلامت نوجوان در گرو تشکیل هویت[1]مطلوب است.نوجوانان به منزله آینده و فرداهایی که می توانند روشن یا تیره باشند، همین امروز نیازمند برنامه ریزی هستند. زودرنجی ،افسردگی ،اضطراب و پرخاشگری در بیشتر نوجوانان به چشم می خورد و از آنجائیکه نه خانواده ی خسته و کم حوصله و نه اولیاء مدرسه توجهی به ویژگیها و خواست نوجوانان دارند، آمار جرائم دانش آموزان دبیرستانی بسیار بالا و از بی احترامی به قوانین مدرسه تا جرائم جدی و مهمی چون دزدی و اعتیاد متغیر است(پرویزی،احمدی ونیکبخت نصرآبادی،1384)
هنگامی جامعه سالم و متعادلی خواهیم داشت که افراد بتوانند با برخورداری از سلامت روان در عرصه های اجتماعی به فعالیت بپردازند.انسان در هر نقطه از جهان با کسب آگاهی ها و مهارت های ویژه قادر خواهد بود راه برون رفتنی از تنگناهای فردی و اجتماعی خود را بیابد.از آنجا که هر اجتماعی فرهنگ،قوانین،کاستی ها و اختلالات خاص خود را دارد؛بررسی،شناخت،راه حل ها و درمان های مخصوص به خود را نیز می طلبد.دوره نوجوانی یکی از مهمترین و در عین حال خطرناک ترین مراحل زندگی است، بنابراین به جای ارائه ی اطلاعات خام درباره باید ها و نباید ها و ارزش ها و ضد ارزش ها ، مهارت برخورد با موقعیت های مختلف خصوصا موقعیت های پرخطر را باید به نوجوان آموخت.او باید مجهز به مهارت های کافی نظیر تفکر نقادانه، حل مسئله،تصمیم گیری و یا برخورد قاطعانه با دیگران باشد(غرابی،1387).
جامعه و به شكل كلی ،خانه،مدرسه،جمع دوستان هم سن و سال ،رسانه ها ،باشگاه های ورزشی و غیره به شكل خاص فضای در برگیرنده نوجوان را تشكیل می دهند. می توان گفت كه نحوه اندیشیدن یک نوجوان ،نگرش وی به زندگی ،آمال و آرزوهای وی،ترس ها ،نگرانی ها ،هویت و بسیاری از خصوصیات او متاثر از شرایط پیرامون و مهارت هایی است كه در طی زندگی كسب كرده است.یكی از مهم ترین تكالیف هر نوجوان هویت یابی است.نوجوان با ورود به این دوره بایستی به شناخت یكپارچه و مطمئنی از جهات مختلف در مورد خود دست یابد.تا با اطمینان هر چه بیشتر به خود و امیدبه آینده ای روشن پا به دوران بزرگسالی گذاشته و سلامت روان او تامین شود(صداقتیان،1389).
شادکامی به چگونگی ارزیابی مردم از زندگی خود اشاره دارد و متغیر هایی چون رضایت از زندگی، رضایت از وضع زناشویی، رضایت از کار، نبود افسرد گی و اضطراب و وجود عواطف و خلق مثبت را شامل می شود. ارزیابی شخص از خود ممکن به شکل شناختی باشد، مثلا هنگامی که شخص بطور کلی در مورد رضایت از زندگی خود یا جنبه هایی از زندگی مانند تفریحات به قضاوت آگاهانه می نشیند. ارزیابی شخص ممکن است عاطفی نیز باشد(تجربه ی هیجانات و خلقیات ناخوشایند وخوشایند مردم در رویارویی با زندگی خود). بنابراین، گفته می شود که اگر شخص رضایت از زندگی و اغلب خوشی را تجربه کند و فقط گاه گاهی که به هیجاناتی مثل غمگینی و خشم دچار شود، دارای شادکامی بالا خواهد بود برعکس اگر از زندگی خود ناراضی باشد و خوشی و علاقه اندکی را تجربه کند و به هیجانات پیوسته منفی مثل خشم و اضطراب دچار باشد، دارای شادکامی پایینی است(دنیر و بیسواس1 2000 به نقل از مظفری و هادیانفر1383 )
نوجوانان خوابگاهی دختردر طول دوران تحصیل و در محیط های خوابگاهی به دلیل دور بودن از خــانواده، داشتن احساس دلتنگی و كسالت ، عقاید و باورهای ناکارامد وجود انواع تنش ها و عدموجود امكانات تفریحی و برنامه های متنوع پرورشی ، می توانند مسائل و مشکلات روحی و روانی بسیاری، مخصوصا بحران هویت و شادکامی پایین را تجربه نمایندمداخلات روانی که می توان هم درافزایش شادکامی هم در بهبود مولفه های بحران هویت2[2]از آنها استفاده کرد عبارتند از:درمانهای رفتاری ،شناختی،روانکاوی،وجودی، گشتالتی و…آموزش گروهی به شیوه عقلانی هیجانی رفتاری نوع آموزش بکار برده شده در تحقیق حاضر می باشد که در این روش ،با شناسایی افکار غلط،غیر منطقی و منفی که سبب هیجان ها ورفتارهای منفی هستند، و همچنین بوسیله تغییر دادن آنها ، می توان مشکلات افراد گروه را کاهشداد.
1-2. بیان مسئله
در چند دهه اخیر، پیشگیری از اختلال های روانی كودكان و نوجوانان در شمار اولویت های اغلب كشورها قرار گرفته است. چنین توجهی نشان می دهد كه ناتوانی كودكان و نوجوانان در مواجهه با چالش های تحولی روبه افزایش است، افزایشی كه نه تنها رنج و درد در كودكان، نوجوانان و خانواده های آنها را در پی دارد، بلكه بار سنگینی را بر جوامع تحمیل می كند( دادستان، 1388).
انتقال از نوجوانی به جوانی، یعنی زمانی كه شخص به یک فرد مستقل تبدیل می گردد، با تشكیل هویت همراه است و مهمترین موضوع مرحله آخر نوجوانی رسیدن به هویت شخصی می باشد. برای بیشتر نوجوانان تشكیل هویت احتمالاً به معنای رویارویی با یک سری كوشش ها و تكاپوهای نسبتاً كوچك است. (پوردهقان، 1383).
مطالعاتی در زمینه رشد هویت وجود دارد كه تفاوت های فردی مهمی را در رفتار و ویژگیهای فردیتی بین دانش آموزان دبیرستانی آشكار
ساخته است. این یافته ها نشان می دهند كه دانش آموزانی كه در اندازه گیری هویت نمره بالای میانگین می آورند موفق تر، قابل اعتمادتر، سازگارتر، خودكارآمدتر و از لحاظ فردیتی منسجم تر (بهداشت روانی بالاتر) از دانش آموزانی هستند كه نمره هویت آنها پایین تر از حد متوسط است(عبدی زرین،ادیب راد ویونسی، 1389)
نوجوانانی كه ارزش های پذیرفته شده توسط خود را كه مبنای رشد هویت مثبت برای آنها بوده درونی كرده اند از افرادی كه واجد هویت منفی هستند یا هنوز اتخاذ نكرده اند، از سلامت روانی بیشتری برخورد دارند. (كشاوزی ارشدی، 1388).به عقیده اریکسون1، نوجوانان در جوامع پیچیده دچار بحران هویت میشوند یعنی یک دوره موقتی سر در گمی و پریشانی که قبل از به توافق رسیدن در مورد ارزشها و اهداف، آن را تجربه میکنند.(لورا ای برک2،2001، ترجمه سید محمدی ،1384).تشکیل هویت شخص ممکن است فرایند مستمری باشد که در تمام عمر صورت گیرد(مک آدامز32001،ترجمهسید محمدی،1386).
Erikson 1.
چند پژوهش روی زمان بحران هویت تمرکز کردهاند. اریکسون معتقد بود که بحران هویت در حدود 12 سالگی آغاز میشود و تقریبا در 18 سالگی به طریقی حل میشود. با این حال، بحران هویت در برخی افراد ممکن است تا مدتها بعد روی ندهد. در یک تحقیق، بیش از 30 درصد آزمودنیها تا 24 سالگی هنوز در جستجوی هویت بودند.(آرچر1، 1982، ترجمهسید محمدی،1386)
دخترها در زمینه هویت مرتبط با صمیمیت، مانند مسائل جنسی و اولویتهای خانواده در برابر شغل، تعقل پیشرفتهتری از پسرها نشان میدهند. غیر از این مورد فرایند و زمانبندی شکلگیری هویت در هر دو جنس یکسان است.(آرچر1 و واترمن2، 1994 ترجمه سید محمدی ،1384)
کاهش و یا حذف بحران هویت به تنهایی نمی تواند موجب کاهش مشکلات روحی روانی ای که نوجوانان خوابگاهی تجربه می کنند، گردد.اگر بتوان در کنار کاهش یا حذف بحران هویت میزان شادکامی آنان را نیز افزایش دهیم، امید بیشتری خواهیم داشت که از مسائل و مشکلات روحی، روانی و تحصیلی نوجوانان خوابگاهی کاسته و بر انگیزه پیشرفت، رضایت از زندگی و عواطف مثبت آنان افزوده گردد. شادکامی بر نگرش و ادرکات شخصی مبتنی است و بر حالتی دلالت می کند که مطبوع و دلپذیر است واز تجربه ی هیجانهای مثبت و خشنودی از زندگی نشئت می گیرد(آرگایل3 به نقل از نصوحی 1383 ).
شادکامی به چگونگی ارزیابی مردم از زندگی خود اشاره دارد و متغیر هایی چون رضایت از زندگی، رضایت از وضع زناشویی، رضایت از کار، نبود افسرد گی و اضطراب و وجود عواطف و خلق مثبت را شامل می شود. ارزیابی شخص از خود ممکن به شکل شناختی باشد، مثلا هنگامی که شخص بطور کلی در مورد رضایت از زندگی خود یا جنبه هایی از زندگی مانند تفریحات به قضاوت آگاهانه می نشیند. ارزیابی شخص ممکن است عاطفی نیز باشد(تجربه ی هیجانات و خلقیات ناخوشایند وخوشایند مردم در رویارویی با زندگی خود). بنابراین، گفته می شود که اگر شخص رضایت از زندگی و اغلب خوشی را تجربه کند و فقط گاه گاهی که به هیجاناتی مثل غمگینی و خشم دچار شود، دارای شادکامی بالا خواهد بود برعکس اگر از زندگی خود ناراضی باشد و خوشی و علاقه اندکی را تجربه کند و به هیجانات پیوسته منفی مثل خشم و اضطراب دچار باشد، دارای شادکامی پایینی است(دنیر و بیسواس 2000 به نقل از مظفری و هادیانفر 1383 ).
1..Archer
2.Waterman
3.Argail
به نظر می رسد نوجوانان خوابگاهی ای که از بحران هویت و شادکامی پایین رنج می برند، باور ها و عقاید ناکارآمدی را در فکر خود پرورش داده اند. بنابراین می توان با قرار دادن آنها در فرایند آموزش گروهی به شیوه هایی که به بازسازی شناختی شان کمک می کند به درمان این مسائل پرداخت.یکی از قدیمی ترین درمان های شناختی که گرایش رفتاری دارد، درمان عقلانی، هیجانی آلبرت الیس است که اکنون رفتار در( عقلانی – هیجانی) REBT)1 نامیده می شود.
رفتار درمانی عقلانی – هیجانی سعی دارد فرایند های(فکر ناسازگارانه ی درمانجو را تغییر دهد که پاسخ های هیجانی ناسازگارانه و بنابراین رفتار به آنها وابسته هستند. تکلیف رفتار درمانی عقلانی – هیجانی این است که نظام عقیدتی و خود سنجی های فرد را بازسازی کند، مخصوصا با توجه به (باید ها) و (حتماها)ییکه اجازه نمی دهند فرد احساس ارزشمندی مثبت و زندگی رضایت بخش و خشنود کننده ای داشته باشد.( باچر2، مینکا3، هولی4، 2007 ،ترجمه سیدمحمدی،1388).
آموزش گروهی به شیوه عقلانی – هیجانی – رفتاری می خواهد که اعضای گروه را به ابزاری مجهز کند که احساسات ناسالم را کاهش داده یا محدود کند بطوری که بتوانند زندگی رضایت بخش تری داشته باشند. برای دستیابی به این اهداف، به مراجعان راه های عملی برای شناسایی افکار و باور های درست را نشان می دهند تا بصورت نقادانه این باور ها را ارزیابی کنند و یا به باور های سازنده آنها را تغییر دهند .
آموزش گروهی به شیوه عقلانی – هیجانی – رفتاری می خواهد که اعضای گروه را به ابزاری مجهز کند که احساسات ناسالم را کاهش داده یا محدود کند بطوری که بتوانند زندگی رضایت بخش تری داشته باشند. برای دستیابی به این اهداف، به مراجعان راه های عملی برای شناسایی افکار و باور های درست را نشان می دهند تا بصورت نقادانه این باور ها را ارزیابی کنند و یا به باور های سازنده آنها را تغییر دهند .
1. Rational Emotive Behavior Therapy
2.Bucher
3,Mineka
4.Hooley
حال با توجه به اینکه نوجوانان خوابگاهی دختر در طول دوران تحصیل و در محیط های خوابگاهی می توانند مسائل و مشکلات روحی و روانی بسیاری، مخصوصا بحران هویت و شادکامی پایین را تجربه نمایند و آموزش گروهی به شیوه عقلانی، هیجانی، رفتاری می تواند موجب تغییر باورهای ناکارآمد، پاسخهای هیجانی ناسازگارانه و رفتارهای وابسته به آن گردد، پژوهش حاضر به منظور کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی آنان انجام خواهد گرفت. در این راستا پرسش اصلی پژوهش حاضر به این شرح است:
آیا آموزش گروهی به شیوه عقلانی – هیجانی – رفتاری می تواند موجب کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی در نوجوانان خوابگاهی دختر گردد؟
[1] .Identity
1.Diener& biswas
2.Identitycrisis
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است