وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه ارشد: بررسی رابطه بین رابطه ویژگی‌های شخصیت و خودپنداره با کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی

 
تاریخ: 06-11-99
نویسنده: نویسنده محمدی

آنچه بیش از همه در نظریات روان شناسان در مباحث شخصیت مورد توجه قرارگرفته است تفاوت‌های فردی است. یعنی ویژگی‏هایی که یک فرد را از فرد دیگر متمایز می‏کند هر انسان آمیزه‏ای از سه ویژگی نوعی- فرهنگی- فردی را تشکیل می‏دهد. آلپورت[1] (1961) معتقد است شخصیت سازمان پویایی از سیستم‌های روان‌تنی فرد است که رفتار و افکار خاص را تعیین می‌کند. ابعاد پنج‌گانه شخصیت شامل: روان رنجورخویی، برون‏گرایی، پذیرابودن، سازگاری، مسئولیت‌پذیری (جان[2]، 1990به نقل از پروین) می‌باشد. متغیر دیگر پژوهش حاضر خودپنداره است که تصویر روانی هر فرد و شامل تمام ادراکات فرد (ظواهر و ارزش و عقاید) است. که بر رفتار فرد تأثیر داشته و به زمانی که فرد از کلمه «من» استفاده می‌کند اشاره دارد (تنر[3]، 2000). به عبارت دیگر، خود پنداره  دیدگاه  کلی فرد نسبت به خود است و در برگیرنده همه نقاط مثبت و ضعف فرد است (مشرف[4] و همکاران، 2007). همچنین متغیر دیگر که رابطه ویژگی‌های شخصیت و خودپنداره با آن سنجیده می‌شوند کیفیت زندگی است که ساواتزکی (2002) نیز درباره آن بیان می‌کند اصطلاح کیفیت زندگی اشاره به یک سازه چند بعدی می‌کند که در برگیرنده ی چشم‌انداز فرد از کیفیت کلی زندگی خود و سنجش آن‌ ها از مؤلفه‌های خاص کیفیت زندگی مثل : فیزیکی، روان‌شناختی و بهزیستی اجتماعی است. کیفیت زندگی برداشت و پنداری است که افراد از موقعیت شان در زندگی، در زمینه فرهنگی و ارزش‌هایی که به آن معتقدند، دارند و به اهداف، انتظارات، استانداردها و علایقشان وابسته است (فشارکی، میر، صفوی و فرهادی، 1390). سه بعد اساسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت شامل ابعاد فیزیکی، روانی و اجتماعی هستند که هر یک از آن‌ ها به زیر مجموعه‌های دیگر تقسیم می‌شوند. بعد فیزیکی به دریافت بیمار از توانایی‌هایش در انجام فعالیت‌ها و وظایف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد اشاره می‌کند. بُعد روحی، جنبه‌های روحی و احساس سلامت روحی مانند افسردگی، ترس، عصبانیت، خوشحالی و آرامش را در بر می‌گیرد. بعد اجتماعی به توانایی‌های فرد در برقراری با اعضای خانواده، همسایگان و همکاران و سایر گروه‌های اجتماعی مربوط می‌شود (فیضی، قاضی، دولتشاهی و نادیا حتمی، 1385).

 

خویشتن پنداری عبارت است از تصور و پنداری که فرد درباره کل وجود خود دارد. این تصور و پندار تمام ابعاد جسمانی، ذهنی، اجتماعی، عاطفی و اخلاقی را در بر می‌گیرد. تصور انسان در هر یک از زمینه‌های فوق، رفتار معین و مشخص را موجب می‌گردد. خویشتن پنداری حاصل تعامل عوامل متعددی از جمله نظر والدین، نظر دوستان و نظر معلمان می‌باشد و دید فرد را نسبت به جوانب خویش از جمله نگرش‌ها، ارزش‌ها، اهداف، تصورات جسمانی، ارزش شخصی و توانایی‌ها را شامل می‌شود (شفیع‌آبادی، 1384).

 

به طور کلی، با توجه به مطالب با پژوهنده در پژوهش حاضر در نظر دارد ارتباط ویژگی‌های شخصیت (مدل پنج عاملی) و خودپنداره با کیفیت زندگی در دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه در سال 94 – 1393  مورد بررسی قرار دهد.

 

2-1- بیان مسأله

 

در طی دو دهه گذشته کیفیت زندگی[1]  که مفهومی چند بعدی است یکی از مهم ترین موضوعات تحقیقات بالینی بوده است. سازمان جهانی بهداشت آن را چنین تعریف می کند « درک فرد از وضعیت زندگی اش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی و ارتباط آن با اهداف، انتظارات، علایق، استانداردها و تجربیات زندگی» ، این مفهوم تعریف وسیعی دارد که بر وضعیت سلامت فیزیکی، وضعیت روانی، استقلال، ارتباطات اجتماعی و عقاید شخصی فرد تاثیرگذار است (کادنا و همکاران[2]، 2003). کینگ و هیندس ( به نقل از میرشمسی) نیز کیفیت زندگی را به معنای چگونگی زندگی می دانند که در برگیرنده تفاوت های انحصاری افراد است و می تواند افراد را از یکدیگر متمایز سازد (میرشمسی، 2009).

 

کیفیت زندگی هم عینی و هم ذهنی است. هر محور شامل هفت بعد بهزیستی مادی، سلامت، بهره وری، صمیمیت، بهزیستی هیجانی و اشتراکی است. ابعاد عینی در برگیرنده ی اندازه های مرتبط به بهزیستی ذهنی به لحاظ فرهنگی و ابعاد ذهنی در برگیرنده ی بعد رضایت با اهمیت دادن به فرد است (کوسینس و هانس، 2001؛ ماهر، 1999). کمپل، کانورس و راجرز[3] (1979) ابعاد زندکی را حوزه هایی از تجربه می دانند که برای همه یا بیشتر افراد مهم هستند و تا اندازه ای به تجربه کیفیت کلی زندگی کمک می کنند. آنها همچنین بیان می کنند ابعاد زندگی همانند ابعاد فیزیکی، روانشناختی و اجتماعی زندگی می تواند بر حسب میزان رضایت فرد به کیفیت کلی زندگی کمک می کنند، ارزشیابی شوند ( به نقل ار ساواتزکی، 2007). فالو[4](1990) نیز چهار بعد اساسی کیفیت زندگی را به  عنوان روانشناختی (خلق و خو، استرس هیجانی، سازگاری با بیماری)، اجتماعی (روابط، فعالیت اجتماعی – تفریحی)، شغلی(کار بدون مزد و با مزد) و فیزیکی (پویایی ، درد، خواب و اشتها) بیان می کنند ( به نقل از اوگدان[5]، 2004). کیفیت زندگی افراد تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد که از جمله آنها می توان به شخصیت افراد اشاره کرد.

 

شخصیت هر فرد اصلی ترین بعد و ساختار روان شناختی اوست؛ که به شکل گیری سبک زندگی وی کمک می کند. در دهه های اخیر، عده ای با طرح صفاتی، برای شخصیت و استفاده از روش های آماری پیچیده نظیر تحلیل عوامل، توانستند جایگاه مناسبی را در بین متخصصان برای خود باز کنند( امرایی و همکاران،2011). یکی از کارآمد ترین و جامع ترین نظریه های مطرح شده در باب شخصیت، نظریه پنج عاملی کاستا و مک کری است. براساس این دیدگاه شخصیت ساختاری دارای سلسله مراتبی با 5 بعد اصلی در بالاترین مرتبه و قابل فروکاهی به اجزا یا صفات رده پایین تر است . پنج عامل اصلی شخصیت شامل روان نژندگرایی[6] ، برون گرایی[7] ، تجربه پذیری[8]، دلپذیر بودن[9]  و وجدان گرایی[10]  هستند. روان نژندگرایی به تمایل برای تجربه اضطراب، تنش، خودخوری، خصومت، تکانشوری، کمرویی، تفکر غیر منطقی ، اقسردگی و عزت نفس پایین اطلاق می شود. برونگرایی تمایل به مثبت بودن، قاطعیت، تحرک، مهربانی و اجتماعی بودن است. تجربه پذیری  عبارت از تمایل به کنجکاوی، هنر نمایی، خردورزی، انعطاف پذیری، روشنفکری و نوآوری می باشد. دلپذیر بودن به تمایل برای بازگشت، مهربانی، سخاوتمندی، اعتماد ورزی، همدلی، فرمانبرداری و وفاداری اطلاق می شود. وجدان گرایی نیز عبارت از تمایل به سازمان دهی، کارآمدی، قابلیت اعتماد، خویشتن داری، پیشرفت گرایی، منطق گرایی و تعمق است(کوروتکو و هانا[11]،2004؛ مک کری و

دانلود مقاله و پایان نامه

 کاستا[12]،2003).

 

مفهوم شخصیت از دیدگاه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته و هر یک از این دیدگاه ها با توجه به فلسفه وجودی و اصول زیر بنایی خود به تعریف شخصیت پرداخته اند. تعریف آلپورت[13] از شخصیت نتیجه بررسی و تجزیه و تحلیل حداقل 50 نوع تعریف شخصیت است. آلپورت شخصیت را چنین تعریف می کند: « شخصیت، سازمان پویایی است که در درون فرد قرار گرفته و شامل سیستم های جسمانی و روانی است که تعیین کننده سازگاری های بی همتای فرد با محیط خود است» (آلپورت،1937، به نقل از کوپر و پروین[14]،1998). مک کری و کاستا [15] (2003) بر این باورند که شخصیت از یک منبع درونی منشا می گیرد. با این دید، صفات شخصیت بیشتر متاثر از عوامل زیستی است تا محصول تجربه های زندگی و شکوفایی تمایلات اساسی به وسیله محیط، این تمایلات در طول زندگی فرد، هم بر خودپنداره و هم بر ویژگی ها ی مربوط به سازگاری( نگرش ها ، اهداف شخصی، باورهای خودکارآمدی و…) تاثیر می گذارد. یک سنخ شناسی معروف از صفات شخصیت مدل پنج عامل، گلدبرگ[16] (1992) است. این عومل روان رنجورخویی، برون گرایی، گشودگی، سازگاری و وظیفه شناسی هستند. تحقیقات نشان داده است که برون گرایی و روان رنجورخویی معنادارترین رابطه را با بهزیستی ذهنی دارد. برون گرایی و بهزیستی ذهنی رابطه مثبت و روان رنجورخویی و بهزیستی رابطه منفی دارند(کوسینس و هانس، 2001، به نقل از مک کرا و کاستا،2003 ).

 

همچنین متغیر دیگری که بر کیفیت زندگی افراد تاثیرگذاراست خودپنداره[17] می باشد که خودپنداره یک رشته صفات و توانایی ها ، نگرش ها و ارزش هایی است که فرد معتقد است او را توصیف کند (محمدی،2008). خودپنداره را می توان درك فرد از خودش دانست كه در نتیجه تجربیات فرد با محیط و رابطه او با دیگران شكل می گیرد(رین و کانینگام[18]،2008) . همچنین خودپنداره فرد ممکن است از خیلی ضعیف یا منفی تا خیلی قوی یا مثبت تغییر یابد، افرادی كه خود پنداره مثبت دارند احساس كفایت كرده و در انطباق وسازگاری با دنیای پیرامون خویش توانا تر بوده اند (کاروین[19]،2000).

 

خودپنداره برای متخصصان بهداشت روان اهمیت خاصی دارد ، زیرا پندار فرد از شخصیت خود تا اندازه ای زیاد تصور او را راجع به محیط اش تعیین می كند. اگر تصور از خود مثبت و نسبتاً متعادل باشد، شخص دارای سلامت روانی است و اگر به عكس، خود پنداره شخص منفی و نا متعادل باشد، او از لحاظ روانی ناسالم شناخته می شود(حسینیا[20]،2001). خودپنداره ماهیتی روان شناختی دارد و شامل احساس ها، ارزیابی ها، نگرش ها و همچنین توصیف های افراد از خود است. خودپنداره از یکسو به لحاظ بیرونی با خصائص شخصیتی و رفتاری افراد و از سوی دیگر به لحاظ درونی ازطریق چگونگی احساس افراد از خود و جهان اطرافشان و در ارتباط با دیگران مشخص می شود (رین و کانینگام،  2008).

 

تعدادی از محققان دیگر نیز رابطه بین برون گرایی و روان رنجورخویی و کیفیت زندگی را مطالعه کرده اند. در دو مطالعه توسط موریسون [21]  (1997) رابطه بین کیفیت زندگی با برون گرایی مثبت و معنادار و با روان رنجورخویی منفی و معنادار بود(به نقل از گیبونس، کریت کریستوف، باربر، استیرمن، گالوپ، گلدشتین، تمز و رینگزکورت[22]،2009 ). نتایج مطالعه ی دی نوه و کوپر[23] (1988) نشان داد که برون گرایی با عواطف مثبت و نوروزگرایی با عواطف منفی رابطه دارند، در حالیکه گشودگی هم با عواطف مثبت هم با عواطف منفی به طور مثبتی رابطه داشت. وظیفه شناسی و وجدان هم به عنوان عواملی هستند که بهزیستی فرد را پیش بینی می کنند و با رضایت از زندگی و شادکامی رابطه دارند. کیندرمن ، هویجنن، گوسنز، روئه لوفز، وربینت و لاین [24](2011) بیان می کنند که رفتارهای اجتنابی پیش بینی کننده سطح بالاتر ناتوانی و سطح پایین کیفیت زندگی هستند. با توجه به مطالب عنوان شده در زمینه ویژگی های شخصیت، خودپنداره و کیفیت زندگی، بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیت ( مدل پنج عانلی) و خودپنداره باکیفیت زندگی در بین دانشجویان انجام شد.

 

کیفیت زندگی افراد تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که از جمله آن‌ ها می‌توان به شخصیت افراد اشاره کرد. شخصیت هر فرد اصلی‌ترین بعد و ساختار روان‌شناختی اوست؛ که به شکل‌گیری سبک زندگی وی کمک می‌کند. در دهه‌ های اخیر، عده‌ای با طرح صفاتی، برای شخصیت و استفاده از روش‌های آماری پیچیده نظیر تحلیل عوامل، توانستند جایگاه مناسبی را در بین متخصصان برای خود باز کنند (امرایی و همکاران، 2011).  پژوهش‌های هایس[25] و جوزف[26]، ویدیگر[27] و سدلینز[28] در زمینه بررسی عوامل تأثیرگذار در سلامت افراد نشان داد که شخصیت افراد می‌تواند مهم‌ترین عامل تأثیرگذار در سازگاری، سلامتی و کیفیت زندگی آنان به شمار آید و در ایجاد، کاهش یا از میان بردن علائم اختلالات روانی نقش مهمی را ایفا کند (هایس و جوزف، 2003؛ ویدیگر، 2005؛ ویدیگر و سدلینز، 2002).همچنین متغیر دیگری که بر کیفیت زندگی افراد تأثیرگذار است خودپنداره[29] می‌باشد که خودپنداره یک رشته صفات و توانایی‌ها ، نگرش‌ها و ارزش‌هایی است که فرد معتقد است او را توصیف کند (محمدی، 2008). خودپنداره را می‌توان درك فرد از خودش دانست كه در نتیجه تجربیات فرد با محیط و رابطه او با دیگران شكل می‌گیرد (رین و کانینگام[30]، 2008). خودپنداره ماهیتی روان‌شناختی دارد و شامل احساس‌ها، ارزیابی‌ها، نگرش‌ها و همچنین توصیف‌های افراد از خود است. خودپنداره از یکسو به لحاظ بیرونی با خصائص شخصیتی و رفتاری افراد و از سوی دیگر به لحاظ درونی از طریق چگونگی احساس افراد از خود و جهان اطرافشان و در ارتباط با دیگران مشخص می‌شود (رین و کانینگام،  2008).

 

با توجه به مطالب عنوان شده در زمینه ویژگی‌های شخصیت، خودپنداره و کیفیت زندگی، بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ویژگی‌های شخصیت (مدل پنج عاملی) و خودپنداره باکیفیت زندگی در بین دانشجویان انجام شد.

 

[1] .quality of life
[2] . Cadena JM & et all
[3] . Campbel, Convers & Rogers
[4] . Faloo
[5] . Ogdan
[6] . Neuroticism
[7] . Extraversion
[8] . Openness
[9] . Agreeableness
[10] . Conscientiousness
[11] . Korotkov D, Hanna E.
[12] . McCrae RR, Costa PT
[13] . Alport
[14] . Cooper & Pervin
[15] . McCra & Costa
[16] . Goldberg
[17] . self-concept
[18] . Rinn AN, Cunningham LG
[19] . Carven R.
[20] . Hoseinia A.
[21] . Morrison
[22] . Gibbons, Crits-Christoph, Barber, Stirman, Gallop, Goldstein, Temes& Ring-Kurtz
[23] . DeNeve & cooper
[24] . Kinderman, Huijnen, Goossens, Roelofs,Verbunt &Vlaeyen
[25] Hayes
[26] Joseph
[27] Widiger
[28] Seidlits
[29] self-concept
[30] Rinn & Cunningham
[1] Alport
[2] John
[3] Tanner
[4] Mosharraf R & et all


فرم در حال بارگذاری ...

« دانلود پایان نامه ارشد: الگوی اعتماد به نفس در روان شناسی دین و اخلاق اسلامیدانلود پایان نامه ارشد: الگوی تجدید حیات بافت »
 
مداحی های محرم