ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می آورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را در مورد جهان فرا می گیرد; از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می یابد; شیوه های سخن گفتن را می آموزد; هنجارهای اساسی رفتار را یاد می گیرد; و سرانجام نگرش ها، اخلاق و روحیاتش شکل می گیرد و به عبارتی اجتماعی می شود . هر خانواده ای شیوه های خاصی را در تربیت فردی – اجتماعی فرزندان خویش بکار می گیرد. این شیوه ها که شیوه های فرزندپروری نامیده می شود متاثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می باشد(حسینی نسب و همکاران ،1385).
شیوه های پرورشی کودک در گذر سده ها دگرگون شده است. در جامعه گذشته که دارای قواعد خشک و مستبدانه بود – یعنی همان جامعه ای که والدین امروز در آن پرورش یافته اند – روابط مردم در قالب مافوق و زیردست برقرار بود، پدر خانه قدرت برتر به حساب می آمد و مادر مطیع او و فرزندان مطیع هر دو بودند. جامعه خوب و سازمان یافته بود و هر کس به نقش خود در جامعه واقف بود. اگر جامعه همان ساختار را حفظ می کرد بسیاری از مشکلات عمده ی امروزی به وجود نیامده بود. اما جامعه ایستا نیست و تغییرات وسیع آن منجر به طرح سوالات اساسی در زمینه پایه ساختار جامعه شده است (لعلی فاز و همکار،1387).
اختلال های روان شناختی كه خود را به صورت انواعی از الگوهای رفتاری غیرانطباقی، كم و بیش متفاوت از زمانی به زمان دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر نشان می دهند، تا جایی كه تاریخ بشر نشان داده است، مردان، زنان و كودكان زیادی را مبتلا كرده است( پورافكاری، 1373).
همچنین متخصصان و روان شناسان کودک علت بسیاری از ناهنجاری کودکان را روابط خانوادگی و روش های فرزند پروری والدین می دانند و تاثیر وقایع و رویدادهای دوران کودکی در شکل گیری شخصیت افراد و زندگی آنها تاکید می کند. با توجه به اینکه بی شک شرایط روانی کودکان بدون تغییر در کارکرد خانواده ها ، قادر به تغییر نخواهند بود و در اصلاح رفتار کودکان باید رابطه متقابل و پیچیده میان مشکلات رفتاری کودکان و متغیر خانواده مورد توجه قرار گیرند.(سید موسوی و همکاران،1387).
لذا این پژوهش با هدف مقایسه ی شیوههای فرزندپروری وسلامت روان مادران کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری و مادران کودکان بهنجار5تا 12 ساله شهرستان بندر لنگه وبندرکنگ انجام پذیرفته است.
1-2بیان مسئله :
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است كه سالها نظر روان شناسان و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب كرده است. خانواده نخستین پایگاهی است كه پیوند بین كودك و محیط اطراف او را به وجود میآورد. كودك در خانواده پندارهای اولیه را دربارهی جهان فرا میگیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد مییابد، شیوههای سخن گفتن را میآموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد میگیرد و سرانجام نگرشها، اخلاق و روحیاتش شكل میگیرد و به عبارتی اجتماعی میشود. هر خانوادهای شیوههای خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به كار میگیردكه شیوههای فرزندپروری نامیده میشوند.شیوههای فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومهای از رفتارها كه تعاملات والد ـ كودك را در طول دامنهی گستردهای از موقعیتها توصیف میكند در نظر گرفته میشود (آندر [1]و گولای[2]،2009).
شیوه های فرزندپروری والدین یکی از سازه های جهانی است که بیانگر روابط عاطفی و نحوه ارتباط کلی والدین با فرزندان است و عاملی مهم
برای رشد و یادگیری کودکان به شمار میآید (زی[3]، 2004؛ پرات[4]، 2003). شیوه فرزندپروری به لحاظ مفهومی تحت تاثیر دو چارچوب نظری قرار دارد: اول، نظریه دلبستگی که بر کارهای اولیه جان بالبی (بالبی[5]، 1969) و متعاقب آن کارهای ماری آینسوورث[6] و همکاران او (1978) استوار است. مطابق با این نظریه ماهیت روابط کودکان با افراد مهم زندگی (نظیر والدین یا هردو فرد مراقبت کننده دیگر) در سال های اولیه زندگی بسیاری از جنبه های رشد اجتماعی عاطفی و شناختی کودکان را شکل میدهد. دوم پژوهش های مربوط به ارتباط والدین با کودک که نگرش ها و اعمال والدین را در فرایند فرزندپروری مورد بررسی قرار داده اند (یوسفی،1386).
بر اساس تعریف دارلینگ[7] و استینبرگ[8] (1993؛ گلاسگو[9] وهمکاران، 1997) میتوان شیوههای فرزندپروری را اینگونه تعریف کرد: « شیوههای فرزندپروری مجموعهای از گرایشها، اعمال و جلوههای غیر کلامی است که ماهیت تعامل کودک و والدین را در تمامی موقعیتهای گوناگون مشخص میکند». شیوههای فرزندپروری بیانگر تنوعهای بهنجار در تلاشهای والدین برای کنترل و اجتماعی کردن فرزندان است. بنابراین این شیوهها ابزاری برای توصیف تفاوتهای بهنجار والدینی بوده و با موضوع کنترل، ارتباط تنگاتنگ دارند، به گونهای که اکثر پژوهشگران معتقدند که نقش اصلی والدین آموزش و کنترل فرزند است (جان بزرگی و همکاران،1387).
تأثیر محیط خانواده بر رشد كودك اغلب به وسیلهی مشاهده تعامل والد ـ فرزند مورد بررسی قرار گرفته است. در این مشاهدات معمولاً ویژگیهای رفتاری والدین به وسیله دو بعد ارزیابی شده است: الف) پذیرش (گرمی) كه شامل حمایت و پرورش عاطفهی مثبت بین والدین و كودك میباشد. ب) كنترل كه شامل آن دسته از رفتارهای والدین است كه رفتار كودك خود را هدایت میكنند مانندراهنمایی و كنترل كردن، بازدارنده یا تسهیلكننده بودن (كتانین[10] و همكاران،2001).
شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیینكننده و اثرگذار است كه نقش مهمی در رشد و آسیبشناسی روانی كودكان بازی میكند و به عنوان بخشی از تاثیرات خانوادگی، سهم زیادی در جهتدهی به رفتارهای کودکان دارد. بحث در مورد هریک از ویژگی های روان شناختی و مشكلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممكن است. بیگمان، همه والدین با وظیفه ارتقاء بهینه تحول بهنجار و سلامت کودکان خود در چالش هستند که چالشهای مذکور هم در جهت رشد و پختگی جسمانی و هم در جهت تحول اجتماعی، هیجانی و عقلانی کودکان میباشند (انتن و گولان[11]،2009). هرچند روانشناسان و نظریهپردازان بر نقش والدین و شیوههای فرزندپروری تأكید میكنند، تحقیقات محدودی در مورد شیوههای فرزندپروری و رابطه آن با ویژگی های روانشناختی كودك به عمل آمده است.
یكی از حوزههای مربوط به سلامت روانی کودکان كه از رفتار والدین و تعامل آنها با كودك تاثیر میپذیرد، اختلالات رفتاری کودکان میباشد. پدران و مادران در طیف وسیعی از ویژگی های لازم برای فرزندپروری با هم متفاوتند و تركیبهای متفاوت شیوههای فرزندپروری پدرانه و مادرانه با سازگاری و سلامت کودکان ارتباط دارد. محیط خانواده و شیوه های فرزندپروری نتایج مهمی را در رشد روانی اجتماعی فرزندان به بار میآورند (آندر و گولای،2009). شیوههای فرزندپروری والدین بر بروز انواع مختلف اختلالات رفتاری در کودکان از جمله ناسازگاری اجتماعی (یوسفی،1386) ، پرخاشگری (سید موسوی، نادعلی و قنبری،1387)، بیشفعالی- کمبود توجه (حیدری، دهقانی و خداپناهی،1388)، افسردگی و اضطراب (حسینی نسب، احمدیان و روانبخش،1385)، رفتارهای پرخاشگرانه و قانونشکنی (سید موسوی و همکاران، 1387) تاثیرگذار است.
حال این سوال مطرح می شود که آیا وضعیت روان شناختی فرزندان به طور عام و بروز اختلالات رفتاری در آن ها به طور خاص تحت تاثیر شیوههای فرزندپروری والدین میباشد ؟ و از سوی دیگر اختلالات رفتاری فرزندان بر سلامت روانی والدین تاثیر گذار است؟
[1] Ander
[2] kolay
[3] Xie
[4] Pratt
[5][5] Balbi
[6] Aynsoverth
[7] Darling
[8] stinberg
[9] Glasgow
[10] Katanin
[11] Anten & kolan
[12] Akinboye
[13] Furnham
[14] Keang Ieng
[15] Baas, M, Carsten K. W. & Nijstad
فرم در حال بارگذاری ...