نشانههای بازمانده از فرهنگ هر سرزمینی میتواند،ترانهها،نواها،داستانها،اسطورهها، سنگ نوشتهها ، نقش برجستهها ، پیکرهها و هنرهای گوناگون در پوشش،در رزمآوری،… و در تهیه ی خوراکهای هنرمندانه با ریزهکاریها و نحوه ی عرضه ی آنها باشد. بیگمان تفاوتی هست میان فرهنگ مردمانی که میدانستند مواد غذایی را چگونه فراهم و آماده کنند و با تعقل و ظرافت باهم بیامیزند و در شرایط مناسب و آگاهانه بپزند و هنرمندانه در خوان گسترده عرضه کنند با آنانکه به یک لذت آنی خوردن فکر کردهاند یا فقط خواستهاند سد جوع کنند ( آموزگار ،162:1376) . غذا ، ویژگی زندگی است و بشر از دیر باز فرهنگ خورد و خوراک خویش را به آیندگان انتقال داده است ؛ خواه از بستر سنگ نوشته ها و یا از بستر ادبیات مکتوب خویش . ادبیات چونان آیینهای تمامنمای،منعکسکننده ی فرهنگ هرقوم و ملتیست. بدین سبب از دیرباز در عرصه ی شعر و ادب کهن سرزمین ما،ادبیات مربوط به سفره و غذا تدریجا به وجود آمده است که در آن سنّتها و ویژگیهای خاص سفرههای ایرانی را میتوان با ظرافتی شاعرانه دریافت (شیبانی ،836:1381) . ازدیدگاه زرین کوب غذا مشخص کننده ی تمدن اقوام است : ” … شناخت سفره ی ایرانی میتواند چیزی از ایران گذشته را از غرقاب تقلید و تسلیم امروزینه نجات دهد.در هرحال اگر درست است که فرهنگ و تربیت از پرورش جسم شروع میشود چگونه میتوان تاثیر غذای ایرانی را در ایجاد ویژگیهای روحی و اخلاقی او نادیده گرفت!در واقع غذا که ماده ی خام زحمتی و حتی ماده ی خام نظام اجتماعیست بیش از هرعامل حیاتی دیگر حدود تمدن، درجه ی رفاه،و میزان عدالت اجتماعی اقوام جهان را تعیین میکند و از اینجا میتوان دریافت که بررسی گذشته ی غذای ایرانی لازم است تا بتوان واقعا به درستی معلوم کرد که چگونه میتوان ایرانی بود “(زرین کوب،9:1364) . هرچند خوراک پزی را سازوکار آمادهسازی خوراکهای مختلف با بهره گرفتن از فنون و ابزار مختلف برای دستیابی به طعم بهتر و قابلیت گوارش بهتر دانستهاند،اما خوراک پزی مفهومی فراتر از دستور پختوپز خوراک ها را در برمیگیرد.بسیاری از ویژگی های جغرافیایی-تاریخی و اجتماعی در شکلگیری فرهنگ غذا و نظام تغذیه نقش دارد.همچنین دانشهای گوناگون با پدیده فرهنگی غذا در تعاملی متقابل قرار می گیرد. دانشمندان علومی چون پزشکی،هنر،جغرافیا،تاریخ،ادبیات،جامعهشناسی و انسانشناسی برای شناخت فرهنگ غذا توجه کرده اند .بدین جهت پر گزاف نیست اگر بررسی و مطالعه ی انواع خوراکیها و نحوه ی مصرف آن در هر جامعه را به نوعی بازشناسی تاریخ و مرور پیشینه ی آن جامعه برشمرده شود( رودن ،7:1968) . رودن از اصطلاحی به نام ” زبان غذا ” نام می برد که در پی گسترش مفهوم آشپزی و فرهنگ و نظام تغذیه در حوزههای جامعهشناسی و انسانشناسی پدید آمده است . ویژگیهای معنایی زبان غذا به طور نمادین معرف ساختار فرهنگی خوشمزگی، و آداب خوراک پزی است. ابراهیمی نیز زبان غذا را معرف انگارههای دینی-آیینی هر جامعه ، معانی مذهبی،سیاسی، پزشکی و جادویی نهفته در خوراکها برمی شمارد (همان ،17 ) . ازآثار به جای مانده از عهد باستان میتوان چنین دریافت که روش های مختلف خوراک پزی و سفرهآرایی در ایران رایج بوده است .مثلا بر روی جام برنزی ارجان که قدمت آن در حدود 1235-1210 پ . م است،تصاویری نقش شده است که برخی ویژگیهای خورد و خوراک و فرهنگ معیشتی ایرانیان را نشان میدهد .روی جام ارجان تصویر چند مجلس بزم و رزم نقش شده است.در یکی از این مجالس ضیافتی برپاست و بزرگان به همراه پادشاه کنار میزهایی با پایههای کندهکاری شده که روی آن جامهای نوشیدنی قرار دارد ایستادهاند.در صحنهای دیگر که صحنه ی پیروزی و شادخواری شاه است آشپزخانه ی شاهی مشغول آماده ساختن دیگهای خوراک هستند و غذا و انواع نوشیدنی در خمرههای مختلف برای شرکتکنندگان در جشن پیروزی شاه بر مهاجمان مهیا شده است (صراف،12:1369) . اولین سلسله ایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است ،مادها می باشد . از آنجا که منابع بازمانده از دوران مادها بسیار ناچیز است ، لذا از جهت زبان شناسی نمی توان درباره خوراک های مصرفی ایشان داوری کرد . در این دوران تنها برپایه ی باستان شناسی اشیا ء بازمانده از ایشان مورد بررسی قرار می گیرد . اسناد دیگری در دست است که نشان میدهد ایرانیان ابزار و لوازم متعددی برای تهیه و صرف غذا ساخته بودند و هنگام غذا خوردن از آن استفاده میکردند.ابزاری مانند قاشق،چنگال،کارد،ملاقه،خمرههای سفالی،قیف،دیس و…که از تمدنهای کهن مانند شوش،سیلک،لرستان و…به دست آمده است،صحت این ادعا را تأیید میکند(دریابندری،87:1383) .در ابتدا نگارنده به نقاط استقرار و سکونت گاه های مادها اشاره دارد و در ادامه کشفیات باستان شناسی هر نقطه مورد بررسی قرار می گیرد . این نقاط اسکان در نوشی جان ، تپه حصار و سیلک کاشان بیشتر مورد توجه قرار گرفته است . پس از دوران مادها ، دوره ی هخامنشی مورد بررسی قرار می گیرد ، هرچند در مقایسه با دوران مادها ، از جهت در دسترس بودن منابع ، دست نگارنده بازتر است ، اما منابع مکتوب بیشتر همان گزارشهای مورخان یونانی و رومی است ؛ و بدین جهت که داوری ایشان درباره شرایط آن روزگار عاری از غرض نیست و بیشتر دیدگاهی یک طرفه و مغرضانه رادر بردارند ، نگارنده همچنان با محدودیت منابع روبرو است . نگارنده در آغاز بحث هخامنشیان ، نظری اجمالی به نجد ایران واقلیم پارس دارد . سپس خاک و میزان بارش های موسمی مورد بررسی قرار می گیرد و از آنجا که بیشتر نقاط فلات ایران ، از نظر منابعی آبی در محدودیت به سر می برند ، به این تدبیر ایرانیان باستان ، یعنی حفر کاریز و قنات ؛ توجه می شود . آثار باز مانده از عهد هخامنشیان را می توان به سه بخش تقسیم کرد : الف)سنگ نبشته های شاهان هخامنشی ب)گزارشهای نویسندگان رومی و یونانی ج)لوحه های گلی به ویژه لوحه های تخت جمشید به زبان عیلامی در سنگ نوشته های هخامنشی ردی از خوراک ها نمی توان یافت ، مگر در سنگ نوشته ی بیستون داریوش که وی تلویحا به خشکسالی و اثرات ناخوشایند آن بر زندگی معیشتی مردم اشاره دارد . داریوش بزرگ از خدا می خواهد که کشورش را از خشکسالی که سبب نقصان محصول و قحطی می شود در امان نگه دارد .مسلم است که او و کوروش کبیر و کمبوجیه و خشایار شا چنانچه متکی به آذوقه و غلات کافی و فراوان نبودند موفق نمی شدند به اقصی نقاط دنیا لشکر کشی کنند (سامی ،1389 :169 ) . نگاره های تخت جمشید از آن جهت که در بردارنده ی تصویر خراجگزاران امپراطوری هخامنشی است ، چه بسا حائز اهمیت است ؛ چراکه در این تصاویر می توان ردی از خوراکها و آشامیدینی ها را یافت . خراجگذران ایالات هخامنشی بهترین اقلام سرزمین خویش را برای شاه شهان پیشکش می کنند . نمایندگان سرزمین هایی که با تصویر چارپایان و یا مشک یا ظرفی در دست برای شاه تحفه می برند ، علاوه برآنکه گویای این اندیشه اند که بهترین و گواراترین خوردنی و نوشیدنی را برای شاه به تحفه می برند ، گویای وضعیت جغرافیایی مطلوب سرزمین خویش هستند .چراکه رهاورد خاک غنی و رودهای پرآب، محصولات کشاورزی و دامهای فربه اند . بعد از نگاره های تخت جمشید ، به ظروف سفالی و فلزی بازمانده از هخامنشیان ، توجه می شودوفرهنگ خوراک پزی ایشان مورد بررسی قرارمی گیرد . هرودت ، کتسیاس ، دنیون و … از برجسته ترین مورخان یونانی به شمار می روند که در خلال گزارشهای خویش درباره ایرانیان و شاهان ایرانی ، گزارشهایی نیز درباره غذاهای مصرفی ایرانیان و فرهنگ و آداب و رسوم صرف غذا ، ارائه داده اند ، که بخشی از این پژوهش به شمار می رود . دسته ی سوم منابع مستند بازمانده از هخامنشیان ، لوحه های گلی به ویژه لوحه های خزانه ی تخت جمشید به زبان عیلامی است . مهمترین گل نوشته های تخت جمشید شامل دو بخش است : بخشی که اکثر آنها به چگونگی پرداخت دستمزدهای کارگران با نقره اشاره دارد و بخشی که غالبا یادداشتهای اداری فشرده ایی درباره عرضه ،انتقال و توزیع محصولات طبیعی در جنوب غربی مرکز امپراطوری ایران ، تدارک آذوقه روزانه و ماهانه یا جیره بندی و سهمیه افراد یا گروه های کارگران و نیز هزینه نگهداری حیوانات است . بدین جهت که بیشتراین لیست ها شامل نام مواد خوراکی که به کارگران (زنان ، مردان و کودکان ) برداخت شده است ، به عنوان بهترین منبع مستند برای این پایان نامه ، محسوب می شود . گرچه تحقیقات بسیاری براین گل نوشته ها صورت گرفته است ، و از آنها بسیار بهره برده شده است ، اما به این علت که این گل نوشته ها به زبان عیلامی نگاشته شده اند ، نگارنده را با محدودیت منابع دست اول ، روبرو ساخته است . اعتقادات مذهبی نیز در چگونگی تغذیه و استفاده از فرآوردههای
غذایی و عادات خوردوخوراک ایرانیان قدیم نقش عمدهای را ایفا میکرده است . بنابراین در بخشی مجزابه بررسی عامل مذهب برخورد و خوراک و فرهنگ معیشتی هخامنشیان پرداخته می شود . با توجه به اینکه کشاورزی و دامداری از ارکان اقتصاد هخامنشیان به شمار می رود ، بدیهی است که سفره ی ایرانیان هخامنشی به فرآورده های کشاورزی و دامداری وابسته بوده است . بنا بر این تقسیم بندی و با توجه به گزارشهای مورخان یونانی و رومی و تکیه برتحقیقات دانشمندان ، به ذکر خوراکها و همچنین نحوه ی پخت و فرهنگ معیشتی ایشان پرداخته می شود . با به سر آمدن حکومت هخامنشیان به ایران به دست اسکندر مقدونی ، پای بیگانه به کشور باز می شود و در دوره ایی طولانی ، ایران استقلال خویش را از دست می دهد ، سپس با ظهور قوم پرنی و شکل گیری حکومت اشکانیان ، دوباره روح به کالبد ایران در حال احتضار دمیده می شود و ایران پویایی دوباره ی خویش را از سر می گیرد . به گمان نگارنده به دلیل کوشش ساسانیان برای کمرنگ جلوه دادن حکومت اشکانیان ، مستندات مکتوب اندکی به عنوان منابع دست اول وجود دارد ، لذا با محدودیت منابع به درستی نمی توان درباره ی وضعیت غذایی اشکانیان دیدگاه درستی را مطرح نمود . اشکانیان به دلیل بیرون راندن سلسله بیگانه ایی به نام سلوکیان ، شهرت و محبوبیت یافتند اما به همین اندازه ، به دلیل جنگهای پی در پی با یونانیان ، وضعیت داخلی کشور را ملتهب ساختند . جنگ ثبات اقتصاد کشور را برهم می زند و این بی ثباتی تا سفره ی مردمان نیز کشیده می شود . پس از پیروزی اشکانیان بر سلوکیان ؛ اندک اندک کشاورزی و دامداری رو به بهبود می رود ، شیوه های نوین کشاورزی که یادگار علوم و فنون قوم سلوکی است ، کشاورزی را مدرن و پیشرفته می سازد . در عصر اشکانی دامداری به ویژه پرورش ماکیان بسیار رونق می گیرد ، گرچه شترمرغ از چین به ایران وارد میشد ، اما پارتیان در پرورش این پرنده چنان سرآمد شدند که در سرزمین یونان و روم ، شتر مرغ را به نام پرنده ی پارتی می شناختند . از عصر اشکانیان به بعد تحول شگرفی در منابع اقتصادی ایران رخ می دهد .جاده ابریشم1 ، جاده ی مواصلاتی بسیار مهمی در ارتباط سرزمین های هم جوار با سرزمین های دور دست می گردد .به دلیل موقعیت جغرافیایی ایران ، راه ابریشم به شاهراهی حیاتی ، در تجارت جهانی تبدیل می گردد .به همراه کالاهای صنعتی ، تجملی و … خوراکها نیز به میدان تجارت می آیند . کشاورزی و دامداری مدرنیته ی ایران ، فرآورده ها و محصولات بیشماری را به رخ جهانیان می کشند . به همراه صادرات محصولات غذایی ایران به دیگر کشورها ، فرهنگ غذایی اشکانیان نیز به پای سفره های بیگانگان سرایت می کند ؛ هرچند این تبادل دو طرفه است و خوراکهای فرنگی به ایران می آید ، اما ایران باستان همچنان از آداب و رسوم و فرهنگ غذایی برجسته ایی برخوردار است که دیگر سرزمینها متاثر از آن می شوند . ظروف ویژه ی غذا مانند کاسه ها ، جامها و ریتونهای کشف شده از دوره ی پارتی خود گواه غنای فرهنگ معیشتی مردمان آن روزگار است . پس از اشکانیان ، قدرت به سلسله ی ساسانی می رسد . عامل مخرب جنگ ، هنوز برهم زننده سفره های ایرانیان ساسانی است .ساسانیان در سه جبهه به نبرد می پرداختند : نبرد با روم در غرب ، با کوشان ها و هیاطله در شرق و نبرد با صحرا گرد های شمال . نبرد های طولانی و پایان ناپذیر با مدعیان مستقر در اراضی همجوار ، جنگ های خونین و پر تلفات ، به مدت چهار قرن مردم ایران را به شدت نا توان کرد و حکومت نتوانست در عرصه داخلی گامی در جهت برقراری تعادل و توازن بردارد (گیرشمن،284:1364) . علاوه بر جنگ ، چند خشکسالی پی در پی ، شهر ها و روستا ها را به ویرانی کشید .شاهان ساسانی برای ادامه جنگ علیه مدعیان استقلال ، به خزانه ایی پر احتیاج داشتند و در عصر ساسانی شاهد افزایش چشمگیر نرخ خراج ها و مالیات ها هستیم ، طوریکه هر کس جزو طبقات ممتاز جامعه نباشد باید به طریقی به جبران کسری خزانه شاهی بکوشد . تمامی عوامل ذکر شده موجب فقر مردم و انباشته شدن ثروت سرشته داران گشت. در نتیجه تفاوت فاحشی میان سفره اغنیا و طبقه عامه ی مردم پدید آمد .در زمان قباد ، تحولی در نظام خراج ستانی پدید آمده و سپس در دوره ی پیروز ساسانی ، این اصلاحات به مرحله ی اجرا گذارده می شود . گزارش این تحولات و اصلاحات درکتابهایی که در سده های نخستین ورود اسلام به ایران ، ثبت شده است . از لیست خراجهایی که مردم به خزانه ی شاه ، تحویل میدادند ، تاحدی می توان ، وضعیت معیشتی مردم را در عهد ساسانی ، متصور ساخت . از گزارشهایی که چه به وسیله مورخان خارجی به دست ما رسیده است و یا انعکاس دوره ساسانی که در آثار نویسندگان سده های نخستین اسلامی ، پس از فرو پاشی ساسانیا ن ، ثبت و ضبط شده است ، بی شک می توان متوجه تجمل و زرق برق سفره های شاهی شد که بسیار متفاوت تر از سفره ی طبقه عامه ی مردم ، در برابرشخص شاه پهن می شد . مهمترین سند مستند بر این ادعا ، متن پهلوی خسرو قبادان و ریدگ است که در پی پرسشهای شاه درباره ی بهترین طعامها و گواراترین نوشابه ها ،لیستی از بهترین میوه ها و سبزیجات ، کباب ها و خوراکهای گوشتی ، شیرینی جات وحلواها … به زبان جوانکی به نام خوش آرزو ، توصیف می شوند . از دوره ی ساسانی منابع مکتوبی به جا مانده است که در برخی از آنها می توان از منظر زبانشناسی به بررسی خوراکها پرداخت . درباره زمان دقیق زرتشت و نیز کتابت اوستا نمی توان اظهار نظری قطعی کرد ، بنابراین نگارنده ترجیح داده است با صرف نظر از اینکه زرتشت و کتاب مقدس زرتشتیان در چه مقطع زمانی قرار دارد ، در فصلی متون اوستا را به همراه متون پهلوی از جهت دربرداشتن داژگان غذایی مورد پژوهش قرار دهد . اوستا شامل بخش هایی چون گاهان ، یسناها ، یشت ها ، ویسپرد ، خرده اوستا و وندیداد است ، مجموعا در وندیداد که می توان گفت منعکس کننده ی مجموعه ی آیین های زرتشتیان است ، از خوراکها بیشتر نام برده شده است ، نگارنده با توجه به کل متون اوستایی و پهلوی به این نتیجه رسیده است که ایرانیان باستان رژیم غذایی متنوعی در برگیرنده تمام گروه های اصلی غذایی را داشته اند ، لذا با توجه به علم تغذیه ی نوین که خوراکها را در گروه های چهار گانه ی غذایی قرار می دهند ، ترجیح داده است غذاها را برطبق مدل 1- هیداراتهای کربن : نان ،غلات 2- میوه جات و سبزی جات 3- شیر و فرآورده های شیری، گوشت ها 4- روغن ، چربی ، شیرینی تقسیم کرده و از نظر زبانشناسی به اشتقاق این واژگان و معنای آنها با مقایسه کردن نظریه های مختلف بپردازد . در زمان ساسانیان به برگزاری جشن ها بسیار اهمیت داده می شده است و به اعتقاد نگارنده ، هرجا که صحبت از جشن و ضیافت است ، می توان فرهنگ غذایی ، و نوع خوراکها و نوشیدنی هایی که مصرف می شده است را ملاحظه کرد . وجود جشن های شش گانه ی گاهنبارها، نمود بارز دخالت مذهب در امور زندگی زرتشتیان است . گاهنبارها جشن هایی هستند به شکرانه ی آفرینش های شش گانه ی اهورامزدا. بخش هایی در نیرنگستان وهیربدستان درباره قوانین برگزاری اینچنین جشن هایی می باشد ، علاوه برآن برتخطی کنندگان از این قوانین ، مجازاتهایی در نظر گرفته شده است که بیشتر ماهیت اقتصادی دارند ، به عنوان مثال رعایت سکوت در حین برگزاری گاهنبار و یا می ننوشیدن از مهم ترین این قوانین هستند ، بنابراین برخی از متون اوستایی و پهلوی علاوه بر داشتن واژگان غذایی ، کلیدهای مهمی برای رسیدن به فرهنگ معیشتی و آداب و رسوم ایرانیان باستان می باشند . در جشن های غیر دینی ، نگارنده به بررسی خوراکهای مصرفی عامه ی مردم و شخص شاه می پردازد ، چراکه شاه ساسانی که در مرکز قدرت ساسانیان است خود به جشن ها بسیار واقف و پایبند بوده است . آداب غذا خوردن نزد ایرانیان عهد ساسانی بسیار مهم بوده است . نگارنده در بخشی مجزا به بحث درباره ی آداب غذا خوردن گذشتگان می پردازد . مانند بخش های گذشته ، از روی ظروف بازمانده از عهد ساسانی ، می توان به فرهنگ معیشتی و خورد و خوراک ساسانیان پی برد ؛ ظروف شیشه ایی ، سنگی و فلزی بسیاری از این دوره کشف شده است که راهگشای درک صحیح از غذاهای آن روزگار است . در دوران سلطنت پیروز ( 481- 459) اوضاع اقتصادی به وخامت گراییده کشور از جند سو درگیر تهاجمات و نبردهای سنگین شده بود . جنگ های نافرجام پیروز با هپتالیان ، استقال کشور را به خاطر انداخته بود . در چند نبرد متوالی پیروز ، با شکست و اسارت و پرداخت غرامت ، خراجگزار آنان شده بود . در این سالهای مصیبت زا ، خشکسالی ممتد هم آفت جانکاه دیگری بود که مردم را به ستوه آورده بود و دولت را از تاب و توانش انداخته بود . پیروز جوانمردانه از خراج چشم پوشید و از انبارهای شاهی به رایگان گندم توزیع کرد . در بطن چنین اوضاع نابسامانی که در سفره های مردم به سختی چیزی برای خوردن یافت می شد ، انقلابی شکل گرفت به نام قیام مزدک . نگارنده به بحث درباره ی فلسفه ی قیام مزدک و اهداف انقلابی مزدک نمی پردازد ، اما آنچه در این پژوهش قیام مزدک را حائز اهمیت کرده است ، آن است که سفره های مردمان زمینه ساز این رخداد بود .از آیین های مذهبی دیگری که در دوره ساسانی رو به گسترش نهاد ، آیین مانوی بود .پایه و اساس آیین مانویت برزهد و پرهیز از آنچه به “اسارت نور در زندان تاریکی”کمک می کند ، نهاده شده بود . درباره ی خوراک ها یی که پیروان مانی مصرف می کردند ، سختگیریهای بسیاری بود چراکه فلسفه ی کلی این مذهب بیشتر برنخوردن ، روزه داری و امساک از نوشیدن می بود .جامعه ی مانویان به طبقاتی تقسیم می شد که هریک وظایف خاصی داشتند ، قوانین مربوط به خوراکها درباره ی طبقه ی عامه ی مرم اندکی انعطاف پذیر بود ، در حالیکه طبقه ممتاز و گزیده ی مانوی بایستی قوانین سختی را رعایت می کردند و مجاز نبودند هر خوراکی و هر نوشیدنی را بخورند
فرم در حال بارگذاری ...