دولتها به عنوان بازیگران اصلی در روابط بین الملل، در تعیین و اجرای سیاست خارجی خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر منافع ملی دیگر كشورها اثرات مثبت بصورت تحقق منافع و یا منفی به صورت تهدید منافع اثر می گذارد. این اقدامات گاه به ظن یک كشور از مسایل و امور سیاست داخلی تلقی می شوند و معتقدند كه اقدامات آنان مخالف و یا تهدید كننده سایر كشورها و یا صلح و امنیت جهانی نیست.
شكی نیست كه تحولات سالهای اخیر افغانستان بر اثر دخالت آشكار مستقیم قدرت ها و گروه های داخلی و خارجی دیگر كشورها بخصوص جمهوری اسلامی ایران را در جهت حفظ منافع خود و جلوگیری از هرگونه تهدید از ناحیه این كشور به واكنش واداشته است.
افغانستان سرزمین شگفت انگیزی است، موزه ای سرشار از عتیقه هایی به رنگ اقوام، قبایل، مذاهب و فرهنگهای گوناگون، كشوری با كوههای سر به فلك كشیده به درازای ششصد كیلومتر و پهنای یكصد كیلومتر، بركشیده از سمت شمال شرقی به سوی غرب و جنوب با معابری چریک رو كه بیش از نیمی از كشور را محصور ساخته تا كابل و قندهار و هرات احساس امنیت كنند.
درهای شگرف كه هریک از آنها بیش از پنج شیر، توان فرمانروایی دارند و دره ای به ژرفای پنجشیر، كه می تواند ده ها یورش ارتش سرخ
روس ها و سپاه سیاه، طالبان را در اعماق خود ببلعد.
سرزمینی تشنه كه رویای شیرین اتصال به دریای آزاد را با كابوس تلخ انسداد درهم آمیخته است. با این همه قابلیت آنرا دارد كه دو قدرت ایران و پاكستان را به سه دسته قدرت برتر روسیه، چین و هند پیوند زند، سرزمینی بكر كه معادنش در سایه جنگ های قومی و نژادی باكره مانده است چنانكه بر كسی دانسته نیست كه میزان ذخایر گاز طبیعی، ذغالسنگ، آهن، نفت، مس، لاجورد، منگنز، سرب، بوكسیت، طلا، نیكل، كرم، یاقوت، مرمر، جیوه، لیتیوم، آلومینیوم، قلع و … آن چقدر است.
سرزمینی كه از 96 سال پیش كه از بریتانیا جدا و مستقل شد تاكنون صحنه جنگ ها و كارزارهای مختلف بین اقوام نژادهای گوناگون بوده است. دو نژاد سفید مركب ازپشتون ها، تاجیک ها، هزاره ها و نورستانی ها و نژاد زرد متشكل از ازبك ها، تركمن ها، قرقیز ها و مغولها پس از گذشت یكصد سال از استقلال خود هنوز نتوانسته اند قالب ملت به خود بگیرند و دولتی با ثبات و مقتدر را بنا نهند. نه تنها مردم منطقه و جهان، حتی تندیسهای زحمی بودا نیز به حال زار این مردم بلاكش مویه می كنند.
آیا چنین موجود چند پارچه و نامنظمی می تواند در قالب قلبی واحد با ضربانی موزون عمل كند؟
پاسخ اقبال لاهوری به این پرسش مثبت است، اقبال می گوید:
آسیا یک پیكر آب و گل است ملت افغان در آن پیكر دل است
آیا واقعا افغانستان- به تعبیر اقبال- دل یا هارتلند آسیاست؟
آیا ناامنی در افغانستان پیام آور بی ثباتی و تشنج در آسیاست؟
ممكن است افغانستان به لحاظ ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک هارتلد آسیا نباشد اما بی گمان یكی از دریچه های حساس آن است.
پژوهشی كه پیش رو دارید ضمن بررسی مسایل اخیر افغانستان ، تاثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی قرار داده است.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...