صنعتی شدن به عنوان یک ابزار مهم و کارآمد برای کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. در عصر حاضر کوشش برای صنعتی کردن کشورهای در حال توسعه بصورت یکی از نهضتهای جهان درآمده است، صنعتی شدن یکی از راه های اساسی است که کشورهای در حال توسعه امید دارند که با نیل به آن به مشکلاتی مانند فقر، عدم امنیت، تراکم بیش اندازه جمعیت و مسائل نابرابری های فضایی رهایی یابند (خاتمی، 1389، ص 32)
از جمله صنایع مهم و پر درآمد که برخورداری از آن برای هر کشوری یک امتیاز بزرگ محسوب می گردد، صنایع نفت، گاز و پتروشیمی است. ایران از لحاظ داشتن ذخایر گازی در جهان پس از روسیه در رتبه دوم قرار دارد و ذخایر گاز حوزه پارس جنوبی تقریبا یک سوم آن را تشکیل می دهد ( محمدی،1379،ص 35 ) کشور ایران نیز از جمله ی کشورهایی است که از این موهبت الهی برخوردار می باشد و یکی از قطبهای مهم این صنعت در منطقه عسلویه در استان بوشهر واقع است.
منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس در جنوب شرقی استان بوشهر در حاشیه خلیج فارس در ۳۰۰ کیلومتری جنوب شرقی بندر بوشهر و واقع درگستره جغرافیایی شهرستان کنگان قرار دارد و حدود ۱۰۵ کیلومتر از حوزهی گاز پارس جنوبی که درمیان خلیج فارس واقع شده (دنباله حوزه گنبدشمالیقطر) فاصله دارد (سایت اینترنتی ویکی پدیا).
در گذشته نگاهی که به توسعه صنعتی می شد صرفاً یک نگاه اقتصادی بود و شاخصهایی مانند فرهنگ و سلامت و محیط زیست و دانش و تحصیلات مردم نادیده گرفته می شد در حالی که این شاخص ها از مولفه های اساسی یک زندگی خوب به شمار می روند.
کیفیت زندگی ادراکات فرد از موقعیت زندگی خود در چارچوب نظام های فرهنگی و ارزشی است که در آن زندگی می کند و با اهداف و معیارها و دغدغه های او رابطه دارد. (مرادی،1392)
این پژوهش با بررسی این مفهوم و شاخصهای مربوط به آن به دنبال آن است که تاثیر استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس را بر کیفیت زندگی مردم منطقه عسلویه مورد بررسی قرار دهد.
2-1- بیان مسئله
-2- بیان مساله
كشور ایران با در اختیار داشتن 5/137 میلیارد بشكه ذخیره نفت، معادل 4/11 درصد ذخایر ثابت شده ی جهانی پس از عربستان مقام دوم جهانی و از لحاظ ذخایر گاز نیز با3/28 تریلیون متر جزء چند كشور اول جهان است.(خاتمی،1389،ص3)
میدان گازی پارس جنوبی كه از اكتشافات شركت ملی نفت ایران و بزرگترین منبع گازی مستقل جهان است برروی خط مرزی ایران و قطر در خلیج فارس قرار دارد. ذخیره بخش مربوط به ایران حدود 7 درصد كل ذخایر گاز جهان و بالغ بر 6/38 درصد ذخایر گازی كشور را به خود اختصاص داده است.(خلیفه و فرخی،1389،ص3)
این میدان گازی واقع در منطقه عسلویه در استان بوشهر می باشد. این منطقه گازی به علت تاثیر آن بر اقتصاد كشور از اهمیت بالایی برخوردار است اما همین اهمیت و ارزش باعث تغییر در كیفیت زندگی مردم این منطقه گردیده است.
شواهد بسیاری نشان می دهد در عسلویه به طور خاص و در بقیه مناطقی كه صنعت نفت و گاز در آنجا توسعه یافته است بطور عام به وضعیت خدمات بهداشتی، آموزش و پرورش و آموزش عالی، رونق اقتصادی خدمات شهری و بسیاری از آنچه شاخص های رفاه در جهان امروز به حساب می آیند بهبود یافته است.( فاضلی و طالبیان، 1389،ص1) اما به نظر می رسد که استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی
پارس در منطقه عسلویه باعث بروز مشکلاتی نیز در منطقه گردیده است. شواهد نشان می دهد که معضلات زیست محیطی و به دنبال آن به مخاطره افتادن سلامت عمومی از مهمترین مشکلات منطقه به شمار می روند. ورود حجم زیادی از پساب آلوده شرکتهای فعال در منطقه به دریا می تواند اثرات نابود کننده و مخربی را برروی اکوسیستم دریایی به دنبال داشته و به دنبال آن سلامت عمومی را تحت تاثیر قرار دهد. تحقیقات نشان می دهد که خروج گازهای زائد از منابع ثابت مانند فلرها و دودکش ها و… به هوای محیط، با توجه به تعدد و تجمع این منابع در منطقه باعث بروز آلودگی هوا گردیده (موسوی، 1391) که این امر می تواند خطرات زیادی را برای سلامتی افراد به دنبال داشته باشد. از دیگر مشکلات زیست محیطی بوجود آمده می توان به تولید زیاد پسماندهای صنعتی و شهری ناشی از استقرار صنایع و مناطق مسکونی و عدم مدیریت مناسب آنها اشاره نمود.
به نظر می رسد با استقرار صنعت و به دنبال آن ورود مهاجران از سایر نقاط کشور در منطقه، تغییراتی را نیز در وضعیت فرهنگی و اجتماعی منطقه بوجود آورده است.
با توجه به پژوهش هایی که توسط جامعه شناسان و محققان در این زمینه صورت گرفته، در اینجا نیز بررسی می گردد كه منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس چه تاثیری بر امكانات فرهنگی، شرایط زیست محیطی و وضعیت اجتماعی –اقتصادی مردم این منطقه دارد؟
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
ایران كشوری در حال توسعه است كه دائماً پروژه های اقتصادی گوناگونی در مناطق مختلف آن اجرا می شود. ملاحظه نكردن شرایط پایداری برای كیفیت زندگی مردم آن منطقه سبب می شود تا زندگی سالم ساكنان مناطق اجرای این طرح ها و همچنین توسعه پایدار با خطر مواجه شود.(طالبیان و فاضلی و دغاقله،1387،ص56)
در خصوص كیفیت زندگی محققان و دانشمندان مولفه های متفاوتی را مد نظر قرار داده اند. از جمله سلامت، محیط زیست، امكانات فرهنگی، وضعیت اقتصادی اجتماعی و تحصیلات و … را می توان نام برد. هرچند صنعت و توسعه آن، رشد و شكوفایی در ابعاد مختلف زندگی بشر به ویژه در بعد اقتصادی و مادی به همراه آورده است اما از آنجا كه توسعه اقتصادی كشورها در مراحل نخست خود به ملاحظات زیست محیطی بی توجه بوده است، خسارات شدیدی را به محیط زیست وارد كرده است.(قاسمی،1385،ص27)
طرح های توسعه صنعتی غالباً پرهزینه اند و با ساخت شان منطقه وسیعی تحت تاثیر اثرات مثبت و منفی آنها قرار می گیرند. در جریان ساخت و راه اندازی تاسیسات صنعتی منطقه وسیعی از مناطق مسكونی مردم بومی تحت تاثیر امكانات تاسیس شده قرار می گیرند.( خلیفه و همکاران، 1389،ص10)
همچنین اشتغال نیروهای بومی در صنعت به معنی تزریق بخشی از درآمدهای نفتی به جامعه ی پیرامون آن و كاستن از فقر مردم در مقابل تاثیرات سوء اجتماعی صنعت مثل بزهكاری، انحرافات اجتماعی، بی سازمانی اجتماعی در مناطق صنعتی وجود دارد.( همان منبع، ص8)
با در نظر گرفتن همه آثار صنعتی شدن و استقرار صنعت در مناطق مختلف، به نظر لازم می آید كه با پژوهش و درنگ در این مسائل یک منطقه صنعتی را از تمامی جنبه ها نه فقط جنبه اقتصادی ارتقاء داد و از اثرات سوء جلوگیری كرد. در این پژوهش محقق بر آن است كه تاثیر استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس را بر كیفیت زندگی مردم این منطقه مورد بررسی قرار دهد.
4-1- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف کلی:
بررسی تاثیر استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بر كیفیت زندگی مردم منطقه عسلویه
2-4-1- اهداف ویژه
1- بررسی تاثیر استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بر وضعیت سلامت مردم منطقه عسلویه.
2- بررسی تاثیر استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بر وضعیت تحصیلات مردم منطقه عسلویه.
3- بررسی تاثیر استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بر وضعیت فرهنگی منطقه عسلویه.
4- بررسی تاثیر استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بر وضعیت زیست محیطی منطقه عسلویه.
5- بررسی تاثیر استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بر وضعیت اقتصادی منطقه عسلویه.
3-4-1- هدف کاربردی
با توجه به اینکه این تحقیق در مورد تاثیر استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بر کیفیت زندگی مردم انجام شده است و به بررسی شاخصهای کیفیت زندگی از جمله اقتصاد، محیط زیست، فرهنگ، سلامت و تحصیلات می پردازد، لذا نتایج این تحقیق میتواند در وزارتخانه های نفت، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، فرهنگ و ارشاد، اقتصاد و دارایی، تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمان حفاظت محیط زیست مورداستفاده قرار گیرد و به ویژه نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده نهادهای و ادارات منطقه عسلویه قرار گیرد.
5-1- سوالات تحقیق
1-5-1- سوال اصلی
استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس چه تاثیری بر كیفیت زندگی مردم منطقه عسلویه داشته است؟
2-5-1- سوالات ویژه
1- استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس چه تاثیری بر وضعیت سلامت مردم منطقه عسلویه داشته است؟
2- استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس چه تاثیری بر وضعیت تحصیلات مردم منطقه عسلویه داشته است؟
3- استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس چه تاثیری بر وضعیت فرهنگی منطقه عسلویه داشته است؟
4- استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس چه تاثیر مخربی بر وضعیت زیست محیطی منطقه عسلویه داشته است؟
5- استقرار منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس چه تاثیری بر وضعیت اقتصادی منطقه عسلویه داشته است؟
:
ایده شهر سالم بدون تصور سلامت اجتماعی ساکنان ممکن نیست. به همین دلیل بُعد اجتماعی سلامت در محیط زندگی دارای اهمیت ویژهای است و کمرنگ شدن آن موجب عدم توانایی افراد در تعامل مؤثر با دیگران است. تحقیق حاضر با هدف سنجش تأثیر محیط اجتماعی و فیزیکی محلات قدیم و جدید شهر یزد بر سلامت اجتماعی ساکنین آنها تهیه شده و رابطه سلامت اجتماعی را با امنیت اجتماعی محله، دلبستگی مکانی، امکانات ارتباطی و قابلیت پیادهمداری سنجیده است. در این پژوهش درزمینهی سلامت اجتماعی از نظریه های لارسون، کییز و شاپیرو، در زمینهی امنیت اجتماعی از گهل و بوزان، در زمینهی دلبستگی مکانی از نظریه های هاشاس، مانزو و پرکینز و در زمینهی قابلیت پیادهمداری و امکانات ارتباطی از نظریه های جیکوبز، سِنت، لو و من استفاده شده است. روش تحقیق، پیمایشی بوده؛ ابزار تحقیق پرسشنامه میباشد و از روش نمونه گیری خوشهای استفاده شده است. جامعه آماری 28071 نفر و حجم نمونه با بهره گرفتن از فرمول کوکران 379 نفر به تفکیک 110 نفر از محلهی لبخندق، 270 نفر از محلهی مهرآوران، انتخاب شد. نتایج تحلیل آماری بر روی داده ها در دو بخش توصیفی و تبیینی بررسی گردید و طی آن معلوم گردید که میزان سلامت اجتماعی در شهر یزد در حد متوسط رو به پایین است. همچنین نتایج نشانگر وجود تأثیر محیط فیزیکی و اجتماعی در هر دو محله با سطح معناداری کمتر از 05/0 بر روی سلامت اجتماعی بدست آمد.
کلیات:
شهر محل تجمع انسانها کنار هم است؛ همراه با امکاناتی که ساخته دست خودشان میباشد. انسانها در کنار یکدیگر جمع شده اند تا نیازها و مشکلات خود را سریعتر و بهتر رفع کنند. یکی از نیازهای انسان، نیاز برقراری ارتباط با دیگران است. انسان موجودی اجتماعی است و امکان زندگی منفرد برایش دشوار است. شهرهای امروزی که مملو از ساختمانهای کوچک و بزرگ و سر به فلک کشیده است، از وسایل موتوری پُرشده و مکان مناسبی برای انسان و تأمین نیازهای اجتماعیاش نیست. امروزه انسانمدار بودن شهرها جای خود را به ماشینمدار بودن داده است و این خود باعث مشکلاتی در سلامت روانی و اجتماعی انسانها شده است. طبق تعریفی که سازمان جهانی بهداشت (1948) ارائه داده است، سلامت انسانها تنها مربوط به جسم آنها نمی شود، بلکه دارای پیچیدگیهای بیشتری است. طبق تعریف این سازمان، سلامتی انسانها علاوه بر وجوه جسمی و فیزیکی آنها، بر وجوه یا ابعاد روانی و اجتماعی آنها هم مربوط می شود. این ابعاد اجتماعی و روانی در محیط زندگی انسانها (شهر) مورد تهدید واقعشده است و کمتر موردتوجه میباشد.
وجوهی که یک شهر می تواند بر روی شهروندان خود تأثیر بگذارد، ابعاد فیزیکی و اجتماعی آن شهر است. انسان در شهر هم در یک فضای فیزیکی قرار دارد و هم در یک فضای اجتماعی که این دو عوامل تأثیرگذار بر انسانها میباشند. انسانها روزانه با سپری کردن عمر خود، از آنها تأثیرهای مثبت و یا منفی دریافت می کنند. این محیطهای فیزیکی و اجتماعی جزو عوامل تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی شهروندان میباشد و با تغییر در شرایط این دو محیط میتوان به تغییر در شرایط شهروندان به سمت بهبود آن کمک کرد. درواقع، شهر پدیدهای اجتماعی- مکانی است، با بُعدی زمانی که مدنی است. هر مکان، محل زندگی مردمی است که تحرک، رمز تشکیل، توسعه و استمرار آنان است. این تحرکها در تمامی مکانهای شهر اثر ملموس میگذارد و سازندهی شکلی جدید از معادلهای میشود که هیچگاه پایدار نمیماند؛ همچنین در این صورت، کیفیت ساختار شهر بیش از هر چیز به میزان انطباق سازمان کالبدی آن با سازمان اجتماعی شهر مربوط میشود.
شالودهی سازماندهی کالبدی-اجتماعی در شهرهای قدیم بر نظام محلهبندی و سلسلهمراتب تقسیمات آن (بازار و مرکز شهر، محله، کوی و…) استوار بوده که هم به روابط اجتماعی و اقتصادی شهر و هم به روابط اداری، ارتباطی و خدماتی شهر، سازمان میداده است؛ بنابراین، محله بخشی از تقسیمبندی کالبدی-فرهنگی شهر با حوزه یا فضای جغرافیایی مشخص، وابستگیها، علاقهها، احساسات، تعلقات اجتماعی، روابط همسایگی و الگوی مشترک زندگی است که در استیلای سلسلهمراتب فضای شهر قرار دارد. از گذشتههای دور، محلات بهعنوان سلولهای حیات شهری دارای نقش اساسی در زندگی ساكنان آن ها داشتهاند. با توجه به اینكه درگذشته محلات شهری، مكانی برای گردآمدن افراد با ویژگیهای قومی، نژادی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی مشترك بوده است؛ به دنبال تجمع بیشتر افراد با ویژگیهای مشترك در یک محدوده، آن بخش از شهر دارای هویت خاص و شناختهشدهای بوده كه سبب تمایز آن از دیگر بافتهای اطراف میگردید (وحیدا، 1391: 36).
نقش محلات شهری در پاسخ به نیاز ارتباط رودرروی انسانها با یکدیگر بسیار بااهمیت است. ارتباط چهره به چهره از نیازهای مهم انسان اجتماعی است و فقدان چنین ارتباطات بیواسطهای می تواند تبعات منفی زیادی بر سلامت روانی و اجتماعی افراد داشته باشد. بهطور سنتی، فضاهای باز شهری محل چنین ارتباطاتی بوده اند. با پیشرفت سریع ارتباطات در چند دهه گذشته نیاز به رابطه رودررو بهعنوان عاملی کاربردی تقلیل یافته است، ولی نیاز اجتماعی-فرهنگی و روانی به این نوع ارتباط هنوز جایگاه رفیع خود را حفظ کرده است (و خواهد کرد). مفهوم «محل» از همه بهتر با تصور جایگاه مشخص می شود که اطلاق می شود به محیط مادی فعالیت اجتماعی که بهگونهای جغرافیایی مشخص شده باشد. در جوامع پیش از مدرن، مکان و محل غالباً بر هم منطبق بودند، زیرا ابعاد مکانی زندگی اجتماعی برای بیشتر آدمها و از بیشتر جهات، تحت چیرگی حضور یا تحت تسلط فعالیتهای محلی بود. پیدایش مدرنیت با تقویت روابط میان دیگرانِ غایب، بیشازپیش مکان را از محل جدا ساخت؛ این دیگران از جهت محلی از هرگونه موقعیت همکنش رودررو به دورند (گیدنز، 1387: 23). شهر در هرلحظه
و زمان كیفیت زندگی خود را وامدار تعامل میان محیط انسانی با ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی خاص خود از یکسو و محیط كالبدی به مفهوم فضای ساختهشده از سوی دیگر است و این در حالی است كه هردوی این عرصهها با ارتباطی متقابل، فضای طبیعی شهر را از طریق تصمیمات و دخالتهایی كه در آن به اقتضای نیازهایشان داشته، دگرگون ساختهاند (فلامکی، 1367: 57).
تردیدی نیست كه كمرنگ شدن ارتباطات دوستانهی همسایگی بهعنوان تضعیف سنتی مطلوب و تخریب یک نهاد اجتماعی با كاركردهای مثبت و مفید متعدد، برای جامعه بشری عموماً و در كشور ما بخصوص، امری اجتنابناپذیر است.
این پایاننامه به پنج فصل تقسیم شده است. فصل اول به بیان مسئله مورد تحقیق و اهمیت و ضرورت تحقیق پرداخته شده است. در فصل دوم به بیان پیشینهی تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور و آوردن نظریات مرتبط و بدست آوردن مدل نظری که از چارچوب نظری گرفته شده است، پرداخته شده است. در فصل سوم تحقیق به بیان روش و ابزار تحقیق، نمونه گیری، روایی و پایایی ابزار تحقیق و تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای مورد بررسی، پرداخته شده است. فصل چهارم شامل یافته های تحقیق است و در فصل پنجم به نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات تحقیق پرداخته شده است.
فصل اول: کلیات
1-1- بیان مسئله
هرگاه از مفهوم سلامت سخن به میان می آید بیشتر به بعد جسمانی آن توجّه می شود. درحالیکه رشد و تعالی جامعه در گروی تندرستی آن جامعه از ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی است. گلداسمیت سلامت اجتماعی را «ارزیابی رفتارهای معنیدار مثبت و منفی فرد در ارتباط با دیگران» تعریف می کند و آن را یکی از اساسیترین شاخصهای سلامت هر کشوری معرفی می کند که منجر به کارا بودن فرد در جامعه میگردد (لارسون، 1993: 285). داشتن تعاملات اجتماعی مثبت و برخورداری فرد از اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی و شبکه روابط بالا برای داشتن زندگی اجتماعی بهتر، اولین و مهمترین مرحله از سلامت اجتماعی میباشد که متأسفانه توجّه کافی به آن در محیط شهری نشده است. ازآنجاییکه سلامت اجتماعی مفهومی است كه در بستر اجتماع و روابط بین افراد در شبکههای اجتماعی نمود و ظهور پیدا میکند، میتوان گفت كه محیط اجتماعی و فیزیکی سالم و استاندارد محلات در شکلگیری آن میتوانند نقش اساسی ایفا كنند.
در فضاهای شهری با ساختمانهای چندطبقه، فاصلههای زیاد بین ساختمانها و فعالیتها و افرادی که اغلب با یکدیگر بهعنوان یک غریبه رفتار می کنند؛ این شرایط، آنها را بیشتر به اعمال جرم هدایت می کند؛ زیرا احتمال کنترل کمتری از سوی ساکنان بر رفتارهای افراد وجود دارد. همهی این موارد باعث بروز شرایط استرسزا در افراد می شود که آنهم بهنوبهی خود سلامت روانی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین فضاهای شهری فقط ساختمانها و ماشینها دیده میشوند، مردم اگر هم باشند بسیار انگشتشمارند، زیرا حرکت پیاده تقریباً غیرممکن بوده و شرایط برای حضور در فضاهای عمومی مجاور ساختمانها بسیار نامطلوب است. فضاهای خارجی، بزرگ و غیرانسانیاند. باوجود فاصلههای زیاد در طرح این فضاها، چیزی برای تجربهی خارجی وجود ندارد و فعالیتهای محدودی هم که به چشم میخورند در فضا و زمان پراکنده گشتهاند. در چنین شرایطی بیشتر شهروندان ترجیح می دهند در داخل خانه و جلوی تلویزیون یا در بالکن و یا در هر فضای خصوصی خارجی اینچنینی، باقی بمانند؛ ولی در فضاهای شهری با ساختمانهای کوتاه و به هم چسبیده، با چیدمانی برای عبور و مرور پیاده و فضاهایی خوب برای حضور فرد در خارج از خانه؛ در خیابانها و در کنار سکونتگاهها، ساختمانهای عمومی، محلهای کار و غیره. در اینجا میتوان ساختمانها، مردم در حال رفتوآمد و مردمی که در فضاهای خارجی در نزدیک ساختمانها میایستند را دید، زیرا در اینجا فضاهای خارجی احساس راحتی به مردم داده و آنها را دعوت به استفاده می کنند. چنین شهری، شهری سرزنده است. شهری که فضاهای داخلی ساختمانهایش با فضاهای خارجی قابلاستفاده تکمیلشدهاند و شهری که فضاهای عمومیاش به مردم اجازه می دهند تا از آنها استفاده کنند.
در شهرهای سنتی ایران مانند شهر یزد نیز به اعتبار وجود ویژگیهای كالبدی خاص زمانهشان، وجود همبستگی اجتماعی میان ساكنان، نوعی حس تعلقخاطر و امنیت را برای اهالی هر محله به همراه داشته كه خود سرچشمهی ایجاد سرمایه اجتماعی موجود در این محلهها بوده است. وجود اعتماد، همبستگی و روح تعاون و همكاری در ادارهی امور محله ازجمله نشانگرهای وجود این ویژگی هستند. در حقیقت، رشد بطئی كالبد محلهها درگذشته، ضمن حفظ ارزشهای محیط اجتماعی خود، پاسخگوی نیازهای ساكنان خود نیز بودند. مثل نیاز ارتباط برقرار کردن که آن توسط وجود امکانات ارتباطی، اعم از مسجد، حسینیه، سالنهای ورزشی و غیره میباشد. با گذر زمان، ایجاد گسست در سازمان فضایی محلهها و بهتبع آن از میان رفتن اعتبار و هویت كالبدی، درنهایت از بین رفتن سازمان اجتماعی موجود در محلههای شهری را به دنبال داشته است. به دنبال این مسئله، كاهش كمی و كیفی تعاملات اجتماعی اتفاق افتاد و این در حالی است كه در مباحث نظری، میزان و نحوه تعاملات اجتماعی میان ساكنان، وجود یا عدم وجود سرمایه اجتماعی را رقم میزند. نبود فضاهای جمعی متناسب با نیاز امروز ساكنان، كاهش تعاملات اجتماعی و ارتباطات چهره به چهره را در میان آنها به دنبال داشت تا آنجا كه ساكنان را نسبت به یكدیگر بیگانه ساخت. این در شرایطی است كه تجربه نشان میدهد كه بهبود كیفیت محیط فیزیکی و اجتماعی و فضای پیادهراههای محله، بهگونهای كه شرایط را برای افزایش تعاملات اجتماعی در آن فراهم آورد، می تواند رنگ تعلق، حس هویت، حس اعتماد و درنتیجه آن همبستگی اجتماعی را در میان ساكنان تقویت كنند كه همگی از مؤلفه های مؤثر در شکلگیری سلامت اجتماعی به شمار میروند.
در این تحقیق، پژوهنده برآن است تا به بررسی و مقایسه دو محله با بافت متفاوت از یکدیگر یعنی محلهی لبخندق با بافت سنتی و محلهی مهرآوران با بافت جدید در شهر یزد بپردازد و میزان سلامت اجتماعی ساکنین این دو بافت را مقایسه نماید. بنابراین به بررسی ساختار محیط اجتماعی و فیزیکی امروز شهر یزد و رابطهی میان این دو محیط و اینکه آیا این عوامل میتوانند بر روی سلامت اجتماعی افراد در دو محیط فیزیکی متفاوت تأثیر بگذارند، پرداخته می شود. ارائه راهکار برای تقویت نقاط مثبت و رفع موانع موجود و بالا بردن سطح سلامت اجتماعی محلات ازجمله نیازهای زندگی در شهر است.
2-1- ضرورت و اهمیت تحقیق
زمانی یک شهر را شهر سالم مینامند که دارای شهروندانی سالم باشد. سلامت شهروندان فقط به بُعد جسمانی و روانی آنها خلاصه نمی شود، بلکه طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی در سال 1948 میلادی سلامت، حالت رفاه کامل جسمانی، روانی و اجتماعی است، نه صرفاً فقدان بیماری؛ بنابراین بُعد اجتماعی سلامت دارای اهمیتی خاص میباشد که باید موردتوجه سیاستگذاران حوزه شهری قرار بگیرد. طبق گفتهی اندیشمندان حوزهی روانشناسی و جامعه شناسی مانند کییز، لارسون، جیکوب و غیره، سلامت اجتماعی به روابط بین فرد با دیگران و جامعه ارتباط دارد و کسی که دارای کیفیت بالایی از روابط با دیگران شامل دوستان، همسایگان، آشنایان و … باشد، فردی سالم ازنظر اجتماعی است.
اگر محیط شهری را به دو بُعد فیزیکی و اجتماعی تقسیم کنیم، هر دو دارای اهمیتی خاص برای سلامت اجتماعی شهروندان هستند. ناسالم بودن هر دو محیط منجر به پایین آمدن کیفیت سلامت اجتماعی شهروندان خواهد شد. ازیکطرف وجود خیابانها و کوچههایی که صرفاً برای عبور و مرور خودروها طراحی شده است و اگر هم پیادهرویی وجود داشته باشد، جایگاهی برای گذار موتورسیکلتها و سد معبرهای مغازهها میباشد و پیادهروها دیگر جایگاهی برای مردمی که خواستار پیادهروی در شهر هستند، نیست. از طرف دیگر از بعد اجتماعی آن نگاه کنیم، کم شدن رفتوآمد مردم در کوچه و خیابان و پایین آمدن حضور فیزیکی آنها در فضای شهری باعث مشکلاتی جبرانناپذیر در شهر می شود؛ که یکی از آنها فرصت دادن به کسانی که درصدد به وجود آوردن ناامنی در شهر هستند، می شود و خود باعث احساس ناامنی در مردم می شود و سلسهوار تلفاتی دیگر ازجمله کم شدن علاقه یا دلبستگی آنها به محیطی که زندگی می کنند یا محیط شهری می شود.
طبیعی است که سلامت محیط منحصر به دوری از آلودگیهای محیطی نیست بلکه بسیاری از مقولات دیگر چون زیبایی، تناسبات فضایی، تعادل بین محیط طبیعی و محیط مصنوع، احساس هویت، فقدان فشارهای روانی، آرامش و آسایش، عدم تفاخر و خودنمایی و وجود امنیت در شکلگیری محیط و درواقع در تعادل آن نقشی اساسی ایفا مینمایند. بهاینترتیب است که میتوان گفت هرگونه عدم تعادل محیطی بر ذهن و رفتار و درنتیجه بر آداب و سنن و فرهنگ و روابط اجتماعی و حتی جهانبینی انسان تأثیر خواهد داشت.
از دیگر امکاناتی که می تواند باعث رونق گرفتن شهر و سرزندگی آن شود، مکانهای مذهبی اعم از مساجد، حسینیهها، تکایا و … میباشد. این قبیل امکانات را بیشتر میتوان در محلات قدیمی یا سنتی شهر مشاهده کرد که این دلیلی برای زندهتر بودن این محلات نسبت به دیگر محلات به خصوص محلات جدید شکل گرفتهشدهی شهر است.
اشخاصی که از سلامت اجتماعی برخوردارند، با موفقیت بیشتری میتوانند با چالشهای ناشی از ایفای نقشهای اصلی اجتماعی کنار بیایند. آنان میتوانند مشارکت بیشتری در فعالیتهای جمعی داشته باشند. باید انتظار داشت تطابق آنان با هنجارهای اجتماعی بیشتر باشد، شرایطی که میتواند نقش مهمی در پیشگیری از انحراف که ابعادی فراتر از قلمروی رفتارهای فردی دارد، داشته باشد (محمد نبى، 1387).
[1] Health
[2] Goldsmith
[1] World Health Organization (WHO)
در جامعه ی کنونی دانشگاه ها از سازمان های مهم و موثر هستند و در فرایند توسعه ی یک کشور به عنوان مراکزی تلقی می شوند که به تربیت و آماده ساختن نیروی انسانی کارآمد، شایسته و دارای مهارت می پردازند. از آنجا که دانشگاه نهادی متفکر، آگاه و نوآور در جامعه محسوب می شود، انتظار می رود که با انجام وظایف و رسالت های خود در سه زمینه آموزش، پژوهش و عرضه خدمات علمی و اجتماعی(بازرگان، فتح آبادی و عین اللهی، 1380) بتواند گام های موثرتری در تحقق آرمان های جامعه بردارد و همواره کشور را به سمت پیشرفت رهنمون سازد (نصر و حسینی،1384).
از آنجاکه دانشجویان اصلی ترین و گسترده ترین طیف اعضا و مشتریان دانشگاه ها هستند، می توان آنها را جزء معتبرترین عوامل جهت سنجش عناصر و موارد مرتبط با فرایند یاددهی- یادگیری، محسوب نمود. از طرفی چون دانشگاه ها برای حفظ بقای معنادار و توسعه پایدار خود می بایست که با محیط خود تعامل مطلوبی داشته باشند تا قادر به پاسخگویی مطلوب و منطبق با نیازهای محیطی باشند (ترک زاده، 1385)، دانشجویان وارد شده از محیط، بهترین عامل جهت انعکاس نیازهای محیطی در سیستم هستند. آن ها با انتقال از آموزش متوسطه به دانشگاه مرحله ی انتقالی در رشد جوانی خود را که در آستانه ی ورود به دنیای بزرگسالی هستند، سپری می كنند. دوره ی جدید با آزادی های بیشتر، چالش های تحصیلی، مسئولیت ها و انتظارات متفاوت از دوره های پیشین متمایز می شود. طی این دوره دانشجویان چالش های اجتماعی (مانند دوری از خانواده) و شناختی (مانند ضرورت انجام موفقیت آمیز تکالیف تحصیلی) متعددی را تجربه می کنند که ممکن است با آشفتگی های هیجانی، مانند احساس تنهایی، غم غربت، حالت افسردگی و حتی افزایش مصرف مواد مخدر همراه باشد (لوبکر و اتزل[1]، 2007).
در این دوره جوانان تلاش می کنند تا به خودمختاری و استقلال بیشتر دست یابند تا بتوانند نقش های بزرگسالی را بپذیرند؛ روابط دوستانه و صمیمانه ی جدیدی شکل می گیرد و جوانان حس هویت خود را تحکیم یا بازسازماندهی می کنند (بروکس و دوبویس[2]، 1995). براین اساس، تکالیف تحصیلی، شخصی و اجتماعی متفاوت موجب می شود تا سازگاری با دانشگاه و الزامات آن، از مسایل اساسی و اصلی دانشجویان به شمار آید (لانتینر و ویندهام[3]، 2004). از جمله عواملی كه بر سازگاری دانشجویان موثر است، ساختار سازمان و به عبارتی ساختار دانشگاه می باشد. ساختار از جمله عوامل بنیادی در عملكرد سازمان است. ساختار سازمان مکانیزمی است که بر اساس آن، تعاملات افراد در زمان و مکان تنظیم می گردد. این مکانیزم، ارتباطات و فعالیت های افراد را در سازمان شکل می بخشد، سازمان را به سمت فرصت های محیطی سوق داده و گاهی هم از آن باز می دارد (هارگریویست[4]، 2001). ساختار نشان دهنده استراتژی سازمانی است(دفت، 1389).
با توجه به ویژگی های محتوایی و کارکردی ساختار و تاثیرات قابل ملاحظه ای که بر سازمان دارد و با مطالعه و شناخت هر چه بیشتر آن می توان مسیر توسعه ی سازمان را هموار تر نمود. سازگاری دانشجویان با محیط دانشگاه، یکی از بهترین مواردی است که می توان با بررسی آن از تاثیرات ساختار سازمان آگاه شد.
1-1- بیان مساله
دانشگاه یک سازمان زنده است (مورن[5]، 1388). از ویژگی های بارز آن می توان به وجود انسانها وشاخصه های انسانی (مورگان[6]، 1997) و روابط متقابل آنها با محیط خود (مورن، 1388) اشاره کرد. در یک سازمان زنده مانند دانشگاه که اساتید، دانشجویان و کارکنان مهمترین عوامل تشکیل دهنده آن هستند، توجه به پویایی های انسانی و اجتماعی و تلاش در جهت بهبود فعالیت های افراد، تاثیر بسزایی در رشد و توسعه سازمان و افزایش توان پاسخگویی آن به محیط دارد. در این میان دانشجویان به عنوان یکی از مهم ترین پتانسیل های پویای سیستم که دارای ماهیت چندگانه در آن نیز می باشند، بیشترین توجه را به خود جلب نموده اند. در این سیستم دانشجویان هم به عنوان مشتری، هم به عنوان عضو سازمان و هم به عنوان درونداد و برونداد سیستم، به ایفای نقش می پردازند. جایگاه ویژه دانشجویان به عنوان یکی از اجزا و ارکان اصلی دانشگاه موجب شده تا جهت تدوین هرگونه برنامه ریزی و ساختاربندی در دانشگاه نیازها، اهداف و
خواسته های آنان، مورد توجه قرار گیرد. این امر در ارائه خدمات آموزشی، پژوهشی و رفاهی دانشگاه به دانشجویان قابل مشاهده می باشد (فرودی، 1391).
اگر بپذیریم که هدف اصلی آموزش عالی پیشرفت دانش به منظور ایجاد جامعه ای بهتر است، دانشگاه ها باید پاسخگوی نیازهای متقاضیان و استفاده کنندگان از این نهاد آموزشی باشند (مدهوشی، زالی، نجیمی، 1388). دانشگاه به منظور عملکرد بهتر در محیط رقابتی و نیز جهانی عمل کردن، باید دانشجویان را به دید مشتری بنگرد و برنامه های خود را با نیازها و خواسته های آنان هماهنگ کند (وِرنِر[7]، لوک[8]، 2004).دانشجویان از تعامل بیشتری با نظام آموزشی برخوردارند و بخش ادغام شده در فرایند آموزش می باشند. آنها کسانی هستند که در این فرایند، دانش و مهارت دریافت می کنند و آن را با خود به محیط های کاری می برند. بنابراین درک و برآورده ساختن انتظارات دانشجویان یا فراتر رفتن از آن، برای دانشگاه بسیار مهم است (وارن[9]، 2002).
از عوامل موثر و بنیادی در عملکرد سازمان، ساختار سازمان است. ساختار، صحنه عملیات سازمان است (هال[10]، 2002). ساختار، نشان دهنده ترکیب کلی روابط اجزاء سازمان است و اساس و اصولی را که افراد در تعامل با یکدیگر و در راستای وظایف شغلی خود در سازمان باید به کار گیرند را تبیین می نماید (زیمس[11]، 2002). پویایی های محیطی بر ساختار سازمان نیز اثر گذارند. نوع ساختار سازمان متناسب با شرایط محیطی شکل می گیرد و خود صحنه عملیات و عملکرد سازمانی شود و بواسطه ویژگی های محتوایی، ابعادی و محیطی خود تاثیر قابل ملاحظه ای بر توسعه سازمان می گذارد. تمام فعالیت های سازمان مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر ساختار است (مورن،1388)، فعالیت های سازمان هم ساختار را تحت تاثیر خود قرار می دهند. به عبارتی ساختار در یک زمان هم خالق است و هم مخلوق (ران سان، هینینگز و گرینوود،1980). ساختار در همه زمانها ثابت نمی ماند؛ نه تنها امور سازمان را شکل می دهد بلکه امور سازمان هم شکل ساختار را تغییر می دهد (هال، 2002) و این تغییرات به دلیل پویایی محیطی پیوسته ادامه دارد.
طبق تحقیقات هوی و سویتلند[12] (2000 و 2001) سازمان های آموزشی دارای ساختار بورورکراتیکی هستند که بر اساس نحوه کاربرد دو عنصر رسمیت و تمرکز در سازمان، دو نوع ساختار ” تواناساز[13] و بازدارنده[14]” برای آنها می توان در نظر گرفت. در واقع این نوع از ساختار بوروکراتیک همانند یک زنجیره ای است که در یک سر آن توانمندی کامل و در سر دیگر آن بازدارندگی کامل وجود دارد. هوی و میسکل (2005 و 2008) با گسترش تحقیقات خود در این نوع از ساختار، چهار عنصر برای آن درنظر گرفتند.آنها علاوه بر ابعاد رسمیت و تمرکز، ابعاد فرایند و زمینه را هم به آن اضافه نمودند.
در ساختار بوروکراتیکِ تواناساز قوانین در ابعاد رسمیت، تمرکز، فرایند و زمینه دارای خصوصیات انعطاف پذیری و پویایی هستند و رهبری سازمان در جهت ایجاد و گسترش روحیه همکاری بین افراد به اجرای قوانین می پردازد. در مقابل در ساختار بوروکراتیکِ بازدارنده این قوانین بسیار خشک و به گونه ای استبدادی اجرا می گردند؛ بی اعتمادی و عدم صداقت در کار به وضوح دیده می شود و رهبری سازمان به کنترل شدید در اجرای قوانین می پردازد. هر سازمان آموزشی بسته به عملکرد خویش و در ارتباط با محیط خو در جایی از این طیف قرار دارد. بر این اساس قالب الگوی روابط سیستم شکل می گیرد به طوری که در تمام قسمتهای درونداد، فرایند و برونداد سیستم تسری می یابد و به نوعی قابل مشاهده است (فرودی، 1391).
از نظر هال (2002) ساختار سازمانی سه وظیفه اصلی بر عهده دارد: 1) ساختار سازمان باید در خروجی یا بازده سازمان و در نیل سازمان به اهدافش نقش داشته باشد. 2) ساختار سازمان باید در به حداقل رساندن یا در نهایت هماهنگی نقش افراد مختلف در سازمان موثر باشد تا هر فرد بر اساس نظر و سلیقه شخصی اقدام نکند، بلکه در چارچوب اهداف سازمانی گام بردارد. 3) ساختار سازمانی سببمی گردد تا کارکنان با شرایط تدوین شده سازمان خود را منطبق سازند. با توجه به این نکته ها تعیین راهبردهای لازم جهت پژوهش در خروجی سازمان منوط به نوع زمینه ای است که ساختار در سازمان ایجاد می کند.
از سوی دیگر سازمان های امروزی در فضایی غیر قابل باور نیازمند تغییر هستند و از آن جایی که دانشگاه سازمانی اجتماعی است، برای جلوگیری از آنتروپی در تعامل با محیط خود، با تغییراتی همراه خواهد بود. یکی از مهارت های مورد نیاز دانشجویان برای عملکرد بهینه در محیط دانشگاه و فضایی که به صورت مداوم در حال تغییر است، مهارت سازگاری می باشد.
سازگاری به معنی ساختن، انطباق و مجهز شدن به منابع فردی و محیطی سازگار کننده برای مقابله با این تنش ها است. به این اعتقاد اسمیت و رنک[15] (2007)، در نظر گرفتن دورنمای آینده، امتحانات، تکالیف، چالش با اساتید، استقلال های عاطفی و مادی از جمله تجاربی هستند که دانشجویان باید با آن ها سازگار شوند (اسمیت و رنک، 2007). اکثر محققانی که سازگاری را مطالعه کرده اند، از شواهدی حمایت می کنند که دال بر مطالعه و درک بیشتر ابعاد مختلف سازگاری در دانشجویان است (اسپادی[16]، 1971؛ ترنزینیو، پاسکارلا[17]، 1977؛ تینتو[18]، 1996). بیکر و سیرک (1984) سازه ی سازگاری برای دانشجویان را شامل ابعاد مختلف سازگاری از جمله سازگاری تحصیلی، اجتماعی، عاطفی – فردی و دلبستگی می دانند.
[1]Lubker & Etzel
[2]Brooks & Dubois
[3]Lanthier, R. P & Windham
[4] Hargreaveset
[5] Edgar Morin
[6] Morgan
[7] Verner
[8] Look
[9] Wreng
[10] Hall
[11] Sims
[12] Sweetland
[13] Enabalin
[14] Coerive
[15]Smith & Renk
[16] Spody
[17] Pascarl
[18] Tinto
هنگامی که یک شرکت پالایشی تصمیم به افزایش ظرفیت می گیرد طبیعتاً اولین واحدی که باید مورد ارزیابی قرار گیرد واحد تقطیر یا اصطلاحاً ( Topping Unit ) می باشد . سعی در برداشتن گلوگاه ها از امـکانات و قابلیتهای موجــود کــه غالباً Retrofit Design گفته می شود ، کم هزینه ترین و سریعترین راه جهت دستیابی به ظرفیتهای تولید بالاتر با قبـــول کمــتریـن ریسک می باشد.
بالا رفتن قیمت محصولات نفتی و به تبع آن هزینه های انرژی که به علت تحولات سیاسی و بین المللی صورت گرفته است باعث شد تا کشورهای صنعتی که بزرگترین مصرف کنندگان انرژی در جهان هستند تلاشهای بسیاری را به منظور بهینه سازی صنایع نفتی و پتروشیمیایی که بزرگترین و پر مصرف ترین صنایع از لحاظ مصرف انرژی می باشند ، انجام دهند . نتیجه این تلاشها عمدتاً به دو صورت زیر بیان می گردد :
معمولاً در روش اول نیازبه انجام تغییرات اساسی در ساختار واحد نمی باشد لذا هزینه های انجام شده کمینه خواهد بود . در حالیکه در روش دوم غالباً نیاز به انجام یک سری تغییرات جهت دستیابی به هدف مورد نظر می باشد .
در این بحث ابتدا بر تئوری موجود در تقطیر معمولی خواهیم داشت. آنگاه به شرح تقطیر پیشرفته (Progressive distillation) و روش های ممکن جهت اِعمال و به کارگیری آن (در واحد تقطیر 100 پالایشگاه آبادان) خواهیم پرداخت. سپس با انجام شبیه سازی شرایط مختلف فرایندی و میزان مصرف انرژی را در دو حالت تقطیر معمولی و پیشرفته مقایسه خواهیم کرد. همچنین توضیح مختصری در رابطه با شبیه سازی و نحوه انجام آن برای واحد مورد بحث داده خواهد شد.
فصل اول
تقطیر نفت خام
1- 1 ) تقطیر نفت خام
دستگاه های تقطیر نفت خام ، نخستین واحدهای فرآورش عمده در پالایشگاه هستند . این دستگاه ها برای تفکیک نفت خام به روش تقطیر به اجزایی بر حسب نقطه جوششان به کار گرفته می شوند ، بدین ترتیب که منابع خوراک هر یک از واحـدهای فــرآورش بعـدی با توجه به مشخصه های مورد نیازشان تهیه می شوند . به منظور دستیابی به بازدهی های بالاتر و هزینه های پایینتر ، تفکیک نفت خام در دو مرحله صورت می گیرد :
از دستگاه تقطیر در خلأ ، برای جداسازی قسمت سنگینتر نفت خام به اجزاء مختلف استفاده می شود ، زیرا دمای بالایی که برای تبخیر این قسمت سنگین در فشار جو لازم است موجب کراکینگ گرمایی آن می شود که خود موجب ضایعات ناشی از تولید گاز خشک ، و همچنین تغییر رنگ محصول و قشر بستن تجهیزات براثر تولید کک می شود .
نقاط برش بخشهای نوعی و گستره های جوش بخشهای حاصل از دستگاه های تقطیر در فشار اتمسفری و تقطیر در خلأ در جداول ( 1 – 1 ) و ( 1 – 2 ) ارائه شده اند .
جزء | گستره های جوش | |
ASTM (°F) | TBP(°F) | |
بوتان و مواد سبکتر | ||
نفتای سبک تقطیر مسقیم ( LSR ) | 220 – 90 | 190 – 90 |
نفتای سنگین تقطیر مسقیم ( HSR ) | 400 – 180 | 380 – 190 |
نفت سفید | 540 – 330 | 520 – 380 |
نفت گاز سبک ( LGO ) | 640 – 420 | 610 – 520 |
نفت گاز اتمسفری ( AGO ) | 830 – 550 | 800 – 610 |
نفت گاز خلأ ( VGO ) | 1050 – 750 | 1050 – 800 |
باقیمانده خام تقطیر در خلأ ( VRC ) | +1050 | +1050 |
جدول 1 – 1 ) گستره های جوش اجزاء نفت خام نوعی
مفهوم بازاریابی اجتماعی آخرین و جدیدترین مفهومی است که در فلسفه های پنج گانة بازاریابی مطرح می شود.بازاریابی اجتماعی کاربرد فناوری های بازاریابی تجاری برای تحلیل، طراحی ،اجرا وارزیابی برنامه های طراحی شده به منظور تاثیرگذاری بر رفتار اختیاری مخاطبان هدف به جهت ارتقای سطح رفاه فردی آنها وجامعه شان است.(اندریسن[1]، 1934،20)
ارزش نام تجاری یكی از مفاهیمی است كه به طور روزافزون در دهه 1990 اهمیت پیدا كرد. یكی از پیشگامان دانشگاهی در نام تجاری دیوید آكر ازدانشگاه بركلی است. آكر ارزش نام تجاری را چنین تعریف می كند: مجموعه ای از دارایی ها و تعهدات مرتبط با نام تجاری، نام و سمبول، آنچه ارزشی را به یک محصول یا خدمت ارائه شده به یک شركت یا مشتریان آن اضافه یا از آن كسر می كند.این گروه از دارایی ها عبارتند:اول) وفاداری به نام تجاری دوم) آگاهی از نام تجاری سسوم) كیفیت ادراك شده چهارم)شهرت نام تجاری پنجم)رضایت از نام تجاری.(آکر[2]،1991، 15)
در دنیای امروزی با رشد تکنولوژی و فناوری های اطلاعاتی، رفاه عمومی افزایش یافته و بالاتر رفتن سطح زندگی در جوامع مختلف باعث افزایش سطح آگاهی وانتظارات مشتریان گردیده است . در حال حاضر پذیرش رویکرد مشتری گرایی به صورت یک الزام برای سازمان ها تبدیل شده است و سازمانی که خود را با این رویکرد تطبیق ندهد به نابودی و شکست محکوم خواهد شد. تا چندی پیش رقابت بین شرکت ها درتصاحب سهم بیشتر بازار بود ولی امروزه سازمان ها به دنبال افزایش سهم مشتری می باشند.
توجه به رقابت و درك بازار رفتار مورد نظر، رمز موفقیت در استفاده از دیدگاه بازاریابی اجتماعی است. فهم درست از ایده ها و رفتارهای رقیب و بالابردن میزان منافع رفتار مورد نظر و یا كاستن ازمیزان هزینه ها و موانع دستیابی به آن، بازار رقابت را به نفع محصول یا خدمت تغییر خواهد داد.
بانک ها بایدبدانند روابط خلاق میان مشتریان و سازمانشان و مجموعه خدمات با کیفیت و ماهیت خدمات خریداری شده در هنگام خرید به کیفیت تعامل و رابطه بین دو طرف مشتری و کارمند بستگی دارد و قضاوت مشتری در مورد بانک براساس میزان توانمندی بانک در کمک به حل معضلات و توسعه تجارت او استوار است در کشور ما هدف و غایت نهایی مشتریان انجام سریع امور و عدم اتلاف وقت به عنوان مهم ترین عنصر موفقیت در رقابت کنونی می باشد و مشتریان به عنوان ارکان تعیین کننده ارزش بسیار زیادی برای تکنولوژی و سرعت و در درجه بعدی تخصص فنی بانک ها قایل هستند.
باتوجه به اینکه محوریت بازاریابی اجتماعی توجه به مشتری است بانک ها می توانند با استفاده صحیح از بازاریابی اجتماعی از خواسته ها ونیازهای مشتریانشان آگاه شوندوخدماتی در راستای نیازها وخواسته های مشتریانشان ارائه دهندوبدین ترتیب نشان دهن كه به خواسته مشتریان احترام می گذارندوبه مشتری ارجح می نهند که این امر موجب وفاداری رضایت مشتریان و محبوبیت بانک ها می گرددکه این عوامل هم موجب قوی تر شدن نام تجاری ودر نهایت ارتقاء آن نام تجاری می گردد.
2-1- بیان مسئله
بازاریابی اجتماعی استفاده از تکنیک های بازاریابی تجاری برای رسیدن به یک هدف اجتماعی است.استفاده از بازاریابی اجتماعی برای تغییر رفتار درحوزه آموزش وپرورش، بهداشت عمومی ،آموزش اطلاعات به افراد سبب می گردد که مردم شیوه های سالم را اتخاذ کرده واز شیوه های ناسالم دوری کنند.اولین ومهم ترین مشخصه بازاریابی اجتماعی درمورد تغییررفتاراست واین مشخصه بازاریابی اجتماعی را منحصربه فرد ومتفاوت می سازد. (دونووان[1]،2011،55)
نام تجاری در قرن بیست ویکم به عنوان زیربنای بازاریابی خدمات شده است . نام گذاری تجاری خدمات به سبب ویژگی هایی مانند ناملموسی، ناهمگونی، تفكیک ناپذیری و دوام ناپذیری ازنام گذاری تجاری كالاهای فیزیكی متمایز است. تحقیقات انجام گرفته در بخش های خدماتی مثل فروشگاه های خرده فروشی و بانك ها نشان می دهد كه ابعاد نام تجاری مثل شواهد نام تجاری و ارتباطات نام تجاری به طور اساسی بر رضایت و نگرش مصرف كننده و در نهایت، بر قصد خرید مجدد نام تجاری در بخش خدمات تأثیر می گذارد.در مدل ارزش نام تجاری در بخش های خدماتی توسط بری ، ارزش نام تجاری از دو جزء تشكیل شده است:اول) آگاهی از نام تجاری ودوم) مفهوم نام تجاری.(کام فانگ سو وکینگ[2]،2010،593)
ارزش نام تجاری با طراحی برنامه های بازارایابی کارا وموثر مانند توسعه نام تجاری ومعرفی محصولات جدید برای بنگاه ها ارزش آفرینی می کند.(گامو و واس و اسکیور[3]،2011 ،68)
برای اکثر موسسات اعتباری ، نام تجاری اولین عامل رقابتی و ارزشمندترین دارایی استراتژیک محسوب می شود. ایجاد نام تجاری این امکان
را به موسسات اعتباری می دهد که مشتریان را ترغیب کنند تا تصمیم خود را بر اساس عوامل دیگری به جزعامل قیمت اتخاذ نمایند یعنی از طریق اعتماد سازی بین مشتری و موسسه. نام تجاری برای مشتریان نیز مهم بوده و آنها را قادر می سازند تا آگاهانه تصمیم بگیرند.( آسایش وشفیع خانی، 1389،2)
هر چه ارزش نام و نشان تجاری در ذهن مصرف كنندگان بیشتر باشد ، شركت می تواند در سایه آن منافع بیشتری را از مصرف كنندگان كسب كند . نظارت و كنترل مداوم این مفهوم به عنوان یک گام ضروری در مدیریت اثر بخش آن می باشد .یكی از دلایل اصلی اهمیت این مفهوم نقش استراتژیک آن در به دست آوردن مزیت رقابتی است ، كه این مزیت رقابتی در بازار حاصل می شود.(کرباسی ور ویاردل ،1390 ،15)
دراین تحقیق می خواهیم از طریق بازاریابی اجتماعی به مفهوم مشتری محوری یعنی شناخت خواستهها و نیازهای مشتری و پاسخ به آنها دست یابیم واین میسر نیست جز از طریق اصلاح برنامهها، خدمات یا محصولات برای رقابت با رفتارهای کمتر جذاب، کمتر در دسترس و گرانتر .که در این خصوص بایدگام هایی چون برنامه ریزی ٬تحلیل مشتری٬تحلیل بازار ٬تحلیل كانالها و پیش آزمون ها ٬مداخله ٬ ارزشیابی صورت پذیرد.
مساله مورد بررسی در این تحقیق شناسایی خواسته وانتظارمشتریان از بانک ها وپیداکردن عواملی که موجب تقویت وایجاد ارزش نام تجاری می گرددو موانعی که درخصوص عدم مشتری محوری از سوی بانک ها وجود داردواینکه چطورمی توان با بهره گیری از رویکردهای پیشنهادی در بازاریابی اجتماعی به افزایش ارزش ومحبوبیت نام تجاری بانک ها در بین مشتریان پرداخت.
این تحقیق سعی می کند درکنار اهمیت وارزش نام تجاری به ابعادنام تجاری بپردازد وتاثیری که عوامل بازاریابی اجتماعی بر روی نام تجاری دارد راتشریح سازدچراکه نام تجاری یک حرکت ذهنی و روحی است که باید در ذهن مصرف کنندگان، خریداران، سهامداران، کارکنان و کاربران قرار گیردو نام های تجاری دارای ماهیت اجتماعی هستند و آن نام تجاریی موفق است که افراد اجتماع نسبت به آن حس تعلق و مالکیت داشته باشند و آن نام تجاری را از آن خود بدانند.
در این بین كاركنان سازمان نقش بسیار حیاتی و خطیری را ایفا می كنند زیرا آنها نمایندگان بالقوه نام تجاری در سازمان و حتی برتر از آنند. آنها نقش مهمی در انتقال ارزشهای علامت تجاری شركت و ارزش آفرینی در روند علامتگذاری تجاری شركت دارند. یک نام و نشان اخلاقی، اعتبار شرکت را افزایش می دهد و این اعتبار مانند یک حلقه باعث تقویت نام و نشان می شود.
از طریق بازاریابی اجتماعی می توان نام تجاری یک بانک را در میان نام تجاری سایر بانک هایی که خدماتی مشابه به مشتریان خود عرضه می کنند متمایز ساخت. اگرمشتریان این نکته را به وضوح احساس نمایند که هدف مدیران بانک تنها کسب منافع و افزایش سود سهام داران نیست ودرمقابل مدیران بانک ها نیز به مشتریان خود در عمل نشان دهند که در کنار منافع بانک و سهامداران، به منافع بلندمدت و کوتاه مدت جامعه نیز توجه دارند. علاوه بر حفظ مشتریان و جلب وفاداری آنان، قادر خواهند بود مشتریان بیشتری را به سوی خود جلب نمایند ولی اگربانک ها قادر نباشند پایبندی خود به مسئولیت های اجتماعی را نشان دهند، بخش مهمی از کارکرد و منافع بازاریابی اجتماعی و تاثیر آن بر تقویت نام تجاری خود را از دست خواهند داد. ( سلیمانی بشلی، 1388،2)
بادانستن این موضوعات واهمیت شان بانک ها خواهند توانست درکنارمشتری محوری وافزایش رضایت و وفاداری مشتریانشان ازطریق بازاریابی اجتماعی به نام تجاریی قوی وجایگاهی برتر دربین رقبایشان وکسب سودبیشترواعتباربیشتر دست یابند.
3-1- اهمیت تحقیق
در دنیای رقابتی امروز٬ پیروزی سازمانها وابسته به حفظ مزیت رقابتی وایجاد جایگاهی متمایز در ذهن مشتریان است٬ نظربه اینکه درجامعه امروز ما عواملی چون عدم توجه به مشتری محوری در بازارو بی تاثیر بودن تصمیمات مشتریان در رفتار بانک ها، درنظر نگرفتن ملاحظات زیست محیطی ،رقابتی نبودن شرایط بازار و عدم انجام اقداماتی توسط بانک ها برای مسئولیت پذیری سهامداران و عدم امکان جایگزینی روش های نوین غیر اجباری با قوانین و مقررات دست و پاگیر در کاهش مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان ها موثر بوده اند باید بدنبال راه حلی برای رفع یا کاهش چنین مشکلاتی بودکه بازاریابی اجتماعی به ما در این امر کمک می کند.
بازاریابی اجتماعی به پیشبرد اهداف اجتماعی و رفاهی و ارتفاء میزان رفاه مشتری و جامعه توجه دارد،براین اساس مدیران بازاریابی سازمانها وشرکتهای بزرگ ناگزیرند در تعیین خط مشی های بازاریابی خود عوامل مهمی نظیر منافع شرکتها٬خواستهای مصرف کننده و منافع جامعه را بطور مشترک مد نظر قراردهند.( خورشیدی ومقدمی،1382،141)
باتوجه به اینکه كانون اصلی اندیشه و عمل بازاریابی اجتماعی، به جای جستجوی مشتری برای محصولات تولید شده، تامین رضایت و ایجاد ارزش برای مشتری است تا به سمت محصول تولیدشده یا خدمت قابل ارائه، جلب گرددو ازسوی دیگرتوجه به رقابت و درك بازار رفتار مورد نظر، رمز موفقیت در استفاده از دیدگاه بازاریابی اجتماعی است. فهم درست از ایده ها و رفتارهای رقیب و بالابردن میزان منافع رفتار مورد نظر و یا كاستن ازمیزان هزینه ها و موانع دستیابی به آن، بازار رقابت را به نفع محصول یا خدمت تغییر خواهد داد.هر چه شناخت بیشتری در مورد بازاروگروه مخاطب(مشتریان)وجود داشته باشد، برنامه ها دقیق تر و مؤثرتر طراحی و اجراخواهد شد.بنابراین بانک ها خواهند توانست بااستفاده از بازاریابی اجتماعی درکنار توجه به اصل مشتری مداری ورقابت ،خدماتی متناسب با خواسته ها ونیازهای مشتریان خود ارائه دهندوعلاوه برآن با رعایت اصول اخلاقی بروفاداری ورضایت مشتریان ومحبوبیت نام تجاری خود بیافزایندوجایگاهی متمایز در ذهن مشتریان خود وسایر رقبا بدست آورند. در حقیقت شناختن یک نام تجاری به مشتریان مستلزم خدمات مناسب به مشتریان، پیشبرد فروش، روابط عمومی، فروش مستقیم، آگهی ها، تخفیفات، حمایتهای مالی، سمینارها و سایر تاکتیکهای ارتباطی است که برای ارائه یک پیام واحد در شرکت بکار گرفته می شود.
[1] Donovan
[2] Kam fung so and King
[3] Gammoh and Vass and Skiver
[1] Andreasen
[2] Aaker