:
وجود نابرابری و عدم تعادل فضایی در ساکنان نواحی مختلف یک شهر، پدیده ای جدید در هیچ یک از شهرهای جهان نیست. در کشورهای در حال توسعه به جهت فاحش بودن تفاوت های اجتماعی، اقتصادی و نابرابری و عدم تعادل در خدمات شهری، تفاوت فضایی شهرها تشدید شده است(عبدی دانشپور،1378: 37). ساختار فضایی یک شهر از اجزا و عناصری تشکیل شده که با یکدیگر کنش متقابل دارد و ناپایداری هر کدام از اجزا بر کل ساختار تأثیر خواهد گذاشت( ساوج و وارد،1380: 90). در حقیقت سازمان فضایی متعادل در شهرها، نوعی از پایداری شهری است و این پایداری زمانی ایجاد می شود که هماهنگی و سازگاری منطقی بین پراکنش جمعیت و توزیع خدمات در شهرها به وجود آید. مهم ترین عاملی که بر توزیع فضایی جمعیت در مناطق شهری مؤثر است، توزیع خدمات در شهرها می باشد. سکونت اقشار کم درآمد در مکان هایی که جاذب سایر گروه های اجتماعی نیست ، به تمرکز فقر می انجامد و این فرایند به جدایی گزینی طبقه کم درآمد از سایر گروه های اجتماعی منجر می شود(شاه حسینی،1384: 158). الگوی توزیع مراکز خدمات شهری از عوامل مؤثری است که سبب ارزش متفاوت زمین شهری شده و به جدایی گزینی گروه های انسانی دامن می زند.
امروزه بحث عدالت اجتماعی مورد توجه مطالعات شهری در تمامی رشته های مرتبط قرار دارد. تحقق عدالت اجتماعی در شهرها در نهایت به رضایت شهروندان از شیوه زندگی خود منجر شده است. همچنین به اقتدار ملی و ثبات سیاسی کمک فراوانی می کند. از نظر جغرافیایی عدالت اجتماعی شهر مترادف با توزیع فضایی عادلانه امکانات و منابع بین مناطق مختلف شهری و دستیابی برابر شهروندان به آن ها می باشد زیرا عدم توزیع عادلانه آن ها به بحران های اجتماعی و مشکلات پیچیده فضایی خواهد انجامید (شریفی،1385: 6). در حقیقت وجود نابرابری در کیفیت زندگی ، گروه های محروم را متوجه گروه های مرجع نموده و مشکلات دیگری را ایجاد می کند(جاجرومی و کلته،1385: 7). بنابراین مهمترین وظیفه برنامه ریزان و مدیران شهری در این زمینه تلاش برای دسترسی به فرصت برابر برای گروه های مختلف شهری به خدمات شهری و از بین بردن نابرابری در تأمین فرصت های آموزشی، بهداشتی، خدماتی و غیره می باشد. برای رسیدن به این هدف باید اصل برابری و دستیابی برابر به فرصت های زیست شهری رعایت شود.
امروزه شهر یزد با عدم تعادل های فضایی- اجتماعی مواجه است. توسعه فیزیکی شهر یزد با شکل گیری شهرک های حاشیه ای و ادغام روستاهای پیرامون به شدت گسترش یافت.رشد پرشتاب شهر یزد در سال های اخیر سازمان فضایی همگون و متعادل شهر را در هم شکسته است. توسعه فیزیکی و کالبدی ناموزون شهر، سبب جدایی گزینی اکولوژیک گردیده است. به عبارتی برخی از مناطق و محلات به خدمات دسترسی خوبی دارند در حالی که برخی از مناطق و محلات شهر با وجود جمعیت بالایی که دارند به خدمات دسترسی ندارند. در همین راستا، تحقیق حاضر می کوشد نابرابری های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بین مناطق سه گانه شهر یزد را شناسایی کند. ارتباط پراکنش جمعیت و توزیع خدمات و همچنین ارتباط خدمات عمومی شهری و قیمت اراضی را مشخص نماید.
1-1- بیان مسأله
اولین گام درهر پژوهشی انتخاب وشناخت دقیق مسأله است. مسائل معمولاً از احساس نیاز به دانش بشر و یا احساس مسئولیت
سرچشمه می گیرند. رشد شهر نشینی و شهرگرایی در جهان رو به افزایش است و این روند تا مرحله تثبیت خود، به مرزحداکثر ادامه می یابد. در این بین زندگی شهری توسعه می یابد و رفتار شهر نشینان با این توسعه هماهنگ می شود.
عدالت اجتماعی در شهر به معنای تداوم حفظ منافع[1] گروه های اجتماعی متفاوت بر اساس توزیع بهینه[2] منابع شهری، درآمدها[3] و هزینه ها[4]می باشد (gray, 2002: 27). بنابراین امروزه مباحث عدالت اجتماعی به عنوان بستری برای مطالعات محیطی به شمار می رود. مسئله مهم در توزیع عادلانه امکانات به عنوان راهبرد عدالت اجتماعی، چگونگی توزیع خدمات و امکانات بین محلات شهری است (هاروی،1379: 97). وقتی ما راجع به عدالت اجتماعی صحبت می کنیم، در مورد چگونگی توزیع چیزهای خوب و بد بین اعضای جامعه انسانی بحث می کنیم (miller,1999:1).پایین بودن درآمد، زمانیکه با فقر درآمد ناشی از دسترسی کمتر به کالا و خدمات ارائه شده از سوی بخش دولتی ترکیب شود به عقب ماندگی نواحی می انجامد (حسین زاده،1380: 42).مفهوم و کارکرد عدالت اجتماعی مفهومی است که از اواخر دهه 1960 وارد ادبیات جغرافیایی می شود و جغرافیای رادیکال و لیبرال را بیش از سایر مکتب ها تحت تأثیر قرار می دهد. هاروی به کارگیری عدالت اجتماعی را در تحلیل های جغرافیایی ، انقلاب در تفکرات جغرافیایی می داند (شکویی،141:1373). تحقق عدالت اجتماعی به معنی فراگیر آن مستلزم کارایی اقتصادی نیز می باشد (Bastanifar&renani,2008:258 ).
امروزه جامعه شناسانی چون آنری لوفابور آشکارا خواهان عدالت اجتماعی در شهر برای محرومان است. به گفته او باید شهر را عوض کرد و زندگی را تغییر داد و در جستجوی راه حل برای تحقق عدالت اجتماعی بود (جمالی، 1376: 43).
در چند سال اخیر محور اصلی تحلیل های مباحث شهری را نظریه های اجتماعی تشکیل می دهد. نظر معروف ترین جغرافیدانان معاصر ، ساخت های اجتماعی را نمی توان از ساخت های فضایی جدا به کرد.در مباحث جغرافیایی بر تولید فضا و نحوه توزیع آن تأکید می شود زیرا نظریه جدید مربوط به فضا و جامعه افق های تازه ای را در مباحث گشوده که تا سال 1980 در تاریخ علم جغرافیا سابقه نداشته است و اعتبار علمی جغرافیای جدید نیز مربوط به این نظریه های جدید است (خوش روی، 1385: 4). متأسفانه اصولی از عدالت اجتماعی که مورد قبول عام باشد وجود ندارد. با این وجود مفهوم عدالت اجتماعی همواره در فلسفه اجتماعی از اخلاق ارسطو به این طرف مطرح بوده است (هاروی،97:1379). بدون شک مفهوم رفاه اجتماعی، وابستگی مستقیم با عدالت اجتماعی دارد این مفهوم اگرچه همواره در عرصه اخلاق وجنبش های سیاسی مطرح بوده ولی در عرصه برنامه ریزی کمتر مجال ظهور داشته است. یکی از اهداف برنامه ریزی شهری تأمین مناسب خدمات عمومی است (پور محمدی،54:1385). امکانات جدید در حیات شهری نه تنها از طریق سازماندهی مطلوب فنی بلکه از طریق درک دقیق جامعه شناختی در دسترس ما قرار می گیرند (مامفورد، 635:1385). میزان تقاضا جهت سکونت در مناطقی که از خدمات عمومی مناسب تری برخوردارند نسبت به مناطقی که از این مزیت محرومند بیشتر است (رضویان،70:1381). تراکم های زیاد، محیط های ناسالم را از جهات بهداشتی و امنیتی به وجود می آورد (مجتهدزاده، 1383 :184) . از لحاظ سیمای شهر نیز بافتهای خالی، ناهنجاری بصری را در پی دارند (مؤیدفر، 1386: 11) . به عبارتی میزان و چگونگی خدمات شهری نقشی مؤثر در جابجایی جمعیت و تغییرات جمعیتی در مناطق شهری داشته است، لذا توزیع خدمات شهری باید به گونه ای باشد که عدالت فضایی را برقرار نماید (وارثی و قائد رحمتی،91:1386) .
از سوی دیگر، با رشد مناسبات سرمایه داری در شهر ها ، اقتصاد زمین و اضافه ارزش ناشی از آن (رانت) به دلیل محرومیت عرضه زمین و تقاضای روز افزون آن به یکی از عرصه های مهم ثروت اندوزی و تشدید نابرابری اجتماعی در شهرها بدل شده که به نوبه خود به مشکلات برنامه ریزی و طراحی شهری افزوده است (زیاری،40:1381). مسئله زمین همواره منشأ منازعات و مشکلات اجتماعی و حقوقی بوده است (همان منبع : 6). ارزش اضافی زمین با نابرابری های عمده اش در فضا ، عامل عمده جدایی اجتماعی (پورمحمدی، 1382: 2) و تغییر فضاهای شهری می باشد (زیاری، 1381: 7). البته تمایل به کسب ارزش اضافی است که بی وقفه موجب پراکندگی یعنی دوری کاربری ها و فعالیت های کم سودتر از مرکز شهر می شود (باستیه و دیگران، 1377: 292).
عوامل مؤثر بر جدایی گزینی های فضایی تمام می تواند به تمرکز فقر در محله ها و در مواردی خاص به گتوها و زاغه های مخروبه شهری بینجامد (افروغ،237:1377) . به طور کلی از اوایل قرن نوزدهم تفاوت میان نحوه درآمد در نقاط مختلف شهری و بروز نابرابری ها و عواقب آن ها در جوامع شهری اندیشمندان و نظریه پردازان برنامه ریزی شهری را به ارائه فرضیاتی پیرامون پیدایش نابرابری درآمد شهروندان وا داشته است (Arbakaf,2008: 28) .
در کتاب تئوری شکل شهر کوین لینچ ، تأمین فضا برای کاربری های لازم در ردیف ارزشهای نیرومند و تأمین عدالت و برابری در ردیف ارزشهای آرمانی آمده است که حصول آن ها تاکنون به ندرت اتفاق افتاده و هرگز به طور جدی دنبال نشده است (لینچ،69:1387) .
هم اکنون یکی از مسائل شهر یزد گسترش شهر از اطراف و نداشتن دسترسی مناسب بعضی از محلات به خدمات شهری می باشد که باعث افت کیفیت زندگی در بعضی از نواحی و مناطق شهر گردیده است. البته هیچ کس به دنبال حداکثر دسترسی نیست بلکه تنها مایل هستند سطح بهینه ای از آن را داشته باشند (لینچ،291:1381) .
سؤال های اساسی تحقیق عبارتند از :
1- آیا بین مناطق سه گانه شهر یزد نابرابری های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد؟
2- آیا بین توزیع خدمات عمومی شهری و پراکنش جمعیت در مناطق سه گانه شهر یزد رابطه ای وجود دارد؟
3- آیا بین توزیع خدمات عمومی شهری و قیمت اراضی رابطه وجود دارد؟
1 Interests 3 income
2 Optimal distribution 4 costs
امروزه پدیده تربیت بدنی و ورزش با بهره گرفتن از مفاهیم علمی و نظریات مختلف دانشمندان در خصوص نحوه آمادگی ورزشکاران جهت حضور در مسابقات، تحولی عظیم به وجود آورده است و همواره سعی می کند تا با بهره گیری از روش های علمی صحیح، مقادیر و نسبت های دقیقی از عوامل قابل اندازه گیری در ورزشکاران بدست آورد تا میزان آمادگی آنان را محاسبه نموده و افزایش دهد. یکی از این عوامل مهم، آمادگی روانی می باشد که تأثیر مستقیم و موثری روی آمادگی جسمانی ورزشکاران دارد (فرید، 1386).
اجرای بهینه مهارت های ورزشی به سه فاکتور آمادگی جسمانی، مهارتی و روانی وابسته است. با پیشرفت علم روان شناسی، بحث مهارت های روانی در اجرای مهارت های ورزشی از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. قبلاً به اهمیت آماده سازی جسمانی تأکید می شد در حالی که امروزه، روان شناسان بیشتر بر آماده سازی روانی توجه و تأکید می کنند (هالواری[1]، 1997). هم چنین، استفاده از مهارت های روانی پیشرفت قابل ملاحظه ای در عملکرد ورزشکاران حرفه ای المپیک و سطوح دانشگاهی به وجود آورده است (مارتینز[2]، 1987). به عقیده هکر[3] (2000)، اغلب کمبودهای روانی است که ورزشکاران نخبه را از اجرای بهینه در تمرین و مسابقات باز می دارد نه اشتباهات و کمبودهای فیزیکی. برای نخبه شدن ورزشکار چهار عامل اساسی مورد نیاز است: استعداد جسمانی، تلاش سخت، همانند سازی و آمادگی روانی. توانایی های جسمانی و بدنی برای یک ورزشکار نخبه بسیار ضروری و اساسی است ولی کافی نخواهد بود. این توانایی ها بایستی به وسیله تمرینات مناسب و آمادگی ذهنی شکوفا شوند (فرید، 1386). مهارت روانی به ویژگی های ذاتی یا آموخته ورزشکار اطلاق می شود که موفقیت او را ممکن یا محتمل می سازد. روش ها و راهبردهای روانی نیز تمریناتی است که به کسب این مهارت ها منتهی می شود (واعظ موسوی، 1387). مهارت های روانی همچون مهارت های جسمانی آموختنی اند و با توجه به نزدیک و حساس شدن رقابت ها در رشته های ورزشی مختلف، برای پیروز شدن نیاز به آمادگی روانی است، زیرا از این طریق است که ورزشکاران می توانند روحیه خود را برای رقابت های بزرگ حفظ نموده و از این طریق می توانند قابلیت های خود را در صحنه مسابقات ورزشی به اجرا بگذارد.
1-2- بیان مساله
امروزه روانشناسی ورزشی در کشورهای پیشرفته جایگاه ویژه ای پیدا کرده است و بیش از هر زمان دیگر در عرصه ورزش بکار می رود،
به طوری که در بسیاری از دانشگاه ها به عنوان رشته ای مستقل تدریس می شود و موضوع تحقیقات فراوان قرار گرفته است، همچنین اکثر قهرمانان تیم های ورزشی از این طریق برای رسیدن به آمادگی روانی بهره می جویند (قدیری، 1384). روان شناسی ورزشی از روش های ارزیابی روان شناختی و راهبردهای مداخله ای برای کمک به افراد جهت نیل به عملکرد ورزشی بهتر استفاده می کند. بنابر این، با تجزیه و تحلیل رفتار انسان در رشته های مختلف ورزشی ارتباط مستقیم دارد و به جنبه های ذهنی اجرا تمرکز می نماید. این رشته، به بررسی تأثیر عوامل ذهنی بر عملکرد ورزشی می پردازد و بر این موضوع که افکار و احساسات افراد اثر عمیقی بر عملکرد آنها دارد، صحه می گذارد (آقا علی نژاد، 1376). بر طبق پژوهش های کاکس[4] (1995) ورزشکارانی که تمرین های مهارت های شناختی داشته اند در مسابقه ها از تمرکز بهتر، اعتماد به نفس و کارایی ذهنی بالاتری برخوردار بوده اند و در عوض اضطراب و استرس آنان کمتر شده، هیجانات کاذب کاهش یافته و نتیجه بهتری را کسب کرده اند، پس بدون تردید، به دست آوردن اوج عملکرد ورزشی، بدون برخورداری از مهارت های روانی میسر نخواهد بود و گام مهم در این مسیر، ارزیابی مهارت های روان شناختی و شخصیت ورزشکاران است (آق باشلی، 1384). از آنجایی که روش های بدنسازی و شیوه های تمرین مهارت، تکامل اعجاب انگیزی یافته است، فاصله بین قهرمانان به چند هزارم ثانیه و چند میلی متر کاهش پیدا کرده است (وینتر، 1379). اغلب ورزشکاران و مربیان و حتی تماشاگران ورزشی مسابقاتی را به خاطر دارند که در آن ها با وجود آمادگی جسمانی و فنی، ضعف آمادگی روانی مانع موفقیت ورزشکار یا تیم بوده است. فقدان انگیزه و تمرکز کافی، ضعف اعتماد به نفس، استرس و اضطراب مانع عملکرد مطلوب ورزشکار می شود. بیشتر مربیان بر این باورند که دست کم 50 در صد ورزش، ذهنی یا روانی است و در ورزش هایی مانند گلف، تنیس و اسکیت هنری، این میزان به 80 تا 90 در صد می رسد (واعظ موسوی، 1387). به نظر می رسد تفاوت عملکرد قهرمانان بیش از هر زمان دیگر، به آمادگی روانی آنها مربوط باشد، چنانچه واعظ موسوی (1387) اظهار می دارد وقتی یک بازیکن بسکتبال در تمرین، همه پنالتی ها را گل می کند اما در مسابقه متزلزل است و نمی تواند نتیجه بگیرد چاره آن تمرین جسمانی و فنی نیست، بلکه او به تمرین مهارت های روانی نیاز دارد (واعظ موسوی، 1387). به علاوه، نتایج تحقیقات متعدد نشان داده است ورزشکارانی که از آمادگی روانی برخوردارند در مسابقات موفق ترند و وظایف مشخص شان را در قالب ورزش های تیمی و انفرادی به خوبی انجام می دهند و مهارت های روانی به آنها اجازه می دهد تا در شرایط مسابقه از اعتماد به نفس لازم جهت اجرای عملکرد مطلوب برخوردار شوند. همچنین این ورزشکاران دارای قوه تفکر مثبت و توان تصمیم گیری بهتری نسبت به سایر ورزشکاران می باشند، بنابراین بایستی برنامه آماده سازی روانی، همانند آماده سازی جسمانی و مهارتی به صورت مدرن و هدفمند طراحی شده تا قابلیت های روانی را نیز توسعه بخشد. به طور کلی مهارت های روانی مجموعه ای از تکنیک ها و روش هایی است که در جهت آمادگی روانی و در نهایت بالا بردن عملکرد ورزشی و تعدیل هیجانات، افزایش تمرکز، توسعه اعتماد به نفس و بالا بردن میزان یادگیری به کار می رود (آقاعلی نژاد، 1376). هر چند محتوای برنامه های آمادگی روانی در رشته های مختلف ورزشی متفاوت است، به نظر می رسد تمام این برنامه ها موضوع های مشترکی دارند که از آن جمله، می توان به مهارت های کنترل توجه و تمرکز، انگیزش، توسعه اعتماد به نفس، تصویر سازی ذهنی، هدف گزینی و مهارت های خودآگاهی و عزت نفس اشاره نمود. از طرف دیگر نیمرخ آمادگی روانی بازیکنان رشته های مختلف ورزشی به دلیل ویژگی های ماهیت و نوع مهارت های هر رشته متفاوت هستند، به عبارت دیگر سطح مطلوب و بهینه مهارت های روانی رشته های ورزشی با هم تفاوت دارند. به عنوان نمونه تحقیق مورگان (1974) روی نخبگان رشته های ورزشی کشتی، پاروزنی و دو و میدانی نشان داد الگوی مهارت های روانی آنها یکسان نیست (عبدا…، 1381). به نظر می رسد این تفاوت حتی بین بازیکنان رشته های ورزشی گروهی و انفرادی نیز وجود داشته باشد. بدیهی است غفلت از این مهارت ها و عدم برنامه ریزی مناسب جهت بهبود آنها موجب تضعیف عملکرد ورزشکاران خواهد شد. بنابراین ورزشکاران باید علاوه بر آمادگی جسمانی و حرکتی و مهارتی ویژه هر رشته ورزشی، آمادگی روانی خاص آن رشته را نیز بدست آورند و این مهم، بدون ترسیم نیمرخ و الگوی آمادگی روانی خاص هر رشته محقق نخواهد شد.
مطالعه حاضر در شناخت آمادگی روانی ورزشکاران نخبه رشته های مختلف ورزشی دانشگاه ها نقش موثری دارد و الگویی را برای ورزشکاران رشته های مختلف دانشگاهی فراهم می کند تا آنان بتوانند علاوه بر آمادگی جسمانی و مهارتی ویژه آن رشته، آمادگی روانی را نیز در خود توسعه دهند. از این رو محقق بر آن است تا به بررسی این مو ضوع بپردازد که آیا مهارت های روانی ورزشكار نخبه و غیرنخبه تیراندازی با هم تفاوت دارد یا خیر؟
مدیریت سرمایه انسانی در سازمانها حیاتیترین نوع مدیریت به شمار میرود. فرسودگی سرمایه انسانی کیفیت کالاها و خدمات تولیدی را به مخاطره میاندازد و آموزش و پرورش منابع انسانی در عصر محوریت دانایی میتواند راهکاری برای همه جوامع باشد. بنابراین تردیدی نیست که شکوفایی هر جامعهای در بهبود و پرورش منابع انسانی آن نهفته است و از این روست که مسئولان سازمانها با یاری متخصصان رفتار و منابع انسانی توجه خاصی به پرورش کارکنان مبذول میدارند (احمدی، صفری کهره و نعمتی، 1:1389).
یکی از مفاهیمیکه در راستای بالندگی منابع انسانی مطرح میشود، توانمندسازی کارکنان است. توانمندسازی عبارت است از اینکه افراد تصمیمات و اقدامات خود را به عهده بگیرند. این امر به معنی تشویق افراد برای مشارکت بیشتر در تصمیمگیریهایی است که بر فعالیت آنان تاثیر میگذارد.
اصطلاح توانمندسازی در دو دهه 1980 و 1990 به سرعت به عنوان موضوع روز مطرح گردید و توسط نظریهپردازانی چون کانگر و کاننگو[1] (1985)، اسپریتزر[2] (1995)، توماس و ولتهوس[3]، کنت و بلانچارد[4]، جان پی کارلوس[5] و راندولف[6](2000) گسترش یافت.
توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی نیز به عنوان یک رویکرد نوین انگیزش درونی شغل به معنی آزاد کردن نیروهای درونی کارکنان و همچنین فراهم کردن بسترها و به وجود آوردن فرصتها برای شکوفایی استعدادها، تواناییها و شایستگیهای افراد میباشد. علاوه بر این باعث میشود تا کارکنان نسبت به شغل و سازمان خود نگرش مثبتی داشته باشند. بدین معنی که آنان باید به این باور برسند که توانایی و شایستگی لازم برای انجام وظایف را به طور موفقیتآمیز داشته و احساس کنند توانایی تاثیرگذاری و کنترل بر نتایج شغلی را دارند. احساس میکنند که اهداف شغلی معنیدار و ارزشمندی را دنبال میکنند و باور داشته باشند که با آنان صادقانه و منصفانه رفتار میشود (عبداللهی و نوه ابراهیم، 54:1385).
از طرفی کتابخانه یکی از نهادهای پویایی جامعه است که تحول جامعه در ابعاد مختلف میتواند به کارکرد این نهاد وابسته باشد. کتابخانههای دانشگاهی نیز که مسئولیت بیشتری را در ارتباط با جامعه علمیکشور بر عهده دارند جهت تحقق اهداف آموزشی و پژوهشی و با هدف ارائه خدمت به مراجعان (استاد، دانشجو و پژوهشگر) نیازمند نیروی انسانی توانا، علاقه مند، متخصص و با تجربه است (اشرفی ریزی، 1388).
دنیا پس از سالها تجربه به این نتیجه رسیده است که اگر سازمانی بخواهد در اقتصاد و امور کاری خود پیشتاز باشد و در عرصه رقابت
عقب نماند، باید از نیروی انسانی متخصص، خلاق، توانمند و باانگیزه برخوردار باشد. در این میان توانمندسازی کتابداران به ویژه توانمندسازی روانشناختی آنان با توجه به اینکه مسئولیت پیوند بین منابع اطلاعاتی و استفاده کنندگان از اطلاعات را برعهده دارند از اهمیت و ضرورت ویژهای برخوردار است (حقیقی، 1372).
لذا پژوهش حاضر که به بررسی وضعیت توانمندسازی کتابداران کتابخانههای دانشگاهی دولتی شهر تهران از بعد روانشناختی آن میپردازد، میتواند با روشن کردن زوایای این مقوله، مسئولان را در پرورش نیروی انسانی کتابخانههای دانشگاهی یاری کرده و نیروی انسانی توانمندتر، بانشاط تر و باانگیزه تری را برای خدمت به کاربران و مراجعان داشته باشند.
توجه به موضوع توانمندسازی کارکنان در دو دهه اخیر اهمیت به خصوصی یافته و به یکی از دل مشغولیهای مدیران تبدیل شده است. توانمندسازی یکی از راهکارهای مهم برای گسترش سازمانها و انطباق با تغییرات خارجی است. محیط کار امروزی به کارکنانی نیاز دارد که بتوانند تصمیم بگیرند، راهحل ارائه دهند، خلاقیت داشته باشند و در مقابل کار خود پاسخگو باشند. این امر از طریق توانمندسازی کارکنان محقق میشود و در صورت بهرهگیری از آن، نه تنها تعهد کارکنان به سازمان بیشتر شده، بلکه در آنان حس اعتماد و اهمیت، ظرفیت و توانایی ایجاد میشود که پیامد آن یک محیط کاری مثبت خواهد بود (گمینیان، 1382).
با توجه به اهمیت کتابخانههای دانشگاهی که مسئولیت مهمیرا برای تامین اطلاعات دانشجویان، اساتید و محققان ایفا میکنند، اجرای مناسب برنامههای توانمندسازی میتواند منجر به بهبود عملکرد کتابداران و افزایش انگیزه و تعهد آنها شود و در نتیجه کارایی و اثربخشی کتابخانهها را افزایش دهد.
وجود نیروی انسانی کارآمد اصلی است که در کتابخانههای دانشگاهی ایران توجه چندانی به آن ها نمیشود و همین مساله سبب میشود تا کتابخانههای دانشگاهی در راه رسیدن به اهداف واقعی خود چندان موفق نباشند (ترکیان تبار و دیگران، 1386).
فرداصفهانی و میرحسینی (1391) در تحلیل وضعیت کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی تهران با بهره گرفتن از استانداردهای کتابخانههای دانشگاهی ایران به این نتیجه دست یافتند که کتابخانهها عمدتا در زمینه نیروی انسانی، بودجه و مواد کتابخانهای دچار مشکل بودند.
همچنین ایلالی و دیگران نیز در تحقیقی وضعیت کتابخانههای دانشکدهها و مراکز آموزشی و درمانی وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی مازندران، گلستان و بابل در سالهای 86-87 را با استانداردهای کتابخانههای دانشگاهی ایران بررسی کردند و دریافتند که کتابخانهها از نظر نیروی انسانی متخصص، بودجه و منابع زیر استاندارد هستند و کتابخانههای دانشگاهی بایستی شرایطی را فراهم کنند تا به استانداردهای کتابخانهای نزدیک شوند (ایلالی و دیگران، 1386).
بنابراین به نظر میرسد به مقوله توانمندسازی روانشناختی کتابداران کتابخانههای دانشگاهی توجه خاصی از سوی مدیران مبذول نمیشود و با بررسی وضعیت این مسئله میتوان زوایای این امر را مشخص نموده تا نقاط ضعف و قوت آن شناسایی و مورد استفاده مدیران کتابخانههای دانشگاهی برای تربیت نیروی انسانی موفق و توانمندتر کردن هرچه بیشتر آنها استفاده شود.
مدیران کتابخانههای دانشگاهی نیز برای اجرای برنامههای توانمندسازی روانشناختی برای کتابداران خود نیازمند یک چشمانداز از وضعیت کتابداران آنها در این زمینه میباشند تا بهتر بتوانند برای این مسئله برنامه ریزی لازم را صورت دهند.
بنابراین مساله این پژوهش را میتوان به این صورت مطرح نمود که وضعیت توانمندسازی کتابداران کتابخانههای دانشگاهی شهر تهران از بعد روانشناختی آن چگونه است و کتابداران در چه جوانبی از این مقوله احساس ضعف و احساس توانمندی میکنند؟ همچنین ارتباط سایر عوامل موثر بر توانمندسازی روانشناختی با این مقوله از دیدگاه کتابداران این کتابخانهها به چه صورتی میباشد؟
شیوه های کلاسیک تجزیهی شیمیایی و بیولوژیکی دربرگیرندهی واکنشهایی هستند که در محلول و با افزایش معرفها و نمونهها انجام میگیرند. امروزه تلاش برآن است که بتوان تجزیه را در سیستم بدون معرف انجام داد، استفاده ازروش های دستگاهی که بیشتر از سیگنال حاصل از یک دستگاه برای رسیدن به چنین داده هایی استفاده می شود. مثلا در روش های الکتروشیمیایی، معرف یا واکنشگر روی بستر الکترودی و به صورت تثبیت شده قرار گرفته و در نتیجه نیازی به اضافه نمودن آن توسط کاربر نمی باشد. دو نوع اساسی از اندازه گیریهای الکتروشیمیایی تجزیه، شامل پتانسیومتری و پتانسیواستایی است. هر دو نوع حداقل احتیاج به دو الکترود (هادی) و یک نمونه در تماس با الکترودها (الکترولیت) دارند که پیل الکتروشیمیایی را تشکیل میدهند. بنابراین سطح الکترود، محل ارتباط یک هادی یونی و یک هادی الکترونی میباشد. یکی از این دو الکترود به ماده یا مواد مورد اندازه گیری جواب میدهد و بنابراین به نام الکترود شناساگر یا کار نامیده می شود. الکترود دوم که الکترود شاهد نامیده می شود، دارای پتانسیل ثابت است (پتانسیل آن مستقل از خواص محلول میباشد). امروزه در قلمرو الکتروشیمی یکی از بخشهایی که مورد توجه قرار گرفته طراحی و ساخت الکترودهایی است که در حالت ایدهآل بتوانند به یک گونه شیمیایی خاص به صورت کاملا گزینشپذیر و با حساسیت بالا پاسخ دهند.
در سالهای اخیر استفاده از فناوری نانو، افقهای جدیدی برای استفاده از نانوذرات و نانولولههای کربنی در شیمی تجزیه جهت تشخیص و
اندازه گیری برخی از ترکیبات شیمیایی و بیولوژیکی باز کرده است. یکی از کاربردهای جذاب نانوذرات از جمله نانولولههای کربنی تسهیل واکنشهای انتقال الکترون است. به همین دلیل به عنوان یک واسطهگر در ساخت حسگرها و زیست حسگرها استفاده میشوند که سینتیک واکنشهای الکتروشیمیایی کند را تسریع کرده و راهی برای اندازهگیری الکتروشیمیایی آنها فراهم می کند
امروزه از مایعات یونی نیز به دلیل داشتن هدایت الکتریکی بالا در زمینه های مختلف الکتروشیمی استفاده می شود و کاربردهای مختلفی از جمله به عنوان حلال بدون استفاده از الکترولیت زمینه، بهبود خواص الکتروکاتالیزی نانوذرات کربنی از جمله نانولولههای کربنی، پایداری انواع اصلاحگرها و نیز اصلاح کننده الکترودی پیدا کرده اند ]4-1[.
در این کار پژوهشی از مایع یونی در حضور نانولولههای کربنی جهت اصلاح و بهینهسازی رفتار الکتروکاتالیتی الکترود کربنسرامیک استفاده شده است و انتظار میرود که خواص الکتروکاتالیزی این الکترود در حضور این اصلاح کنندهها بهبود یابد.
پردازش و آنالیز تصاویر را میتوان به عنوان یک ساختار كاربردی و تكنیكی جهت بررسی, تحلیل و استخراج اطلاعات از تصاویر تعریف کرد. قطعه بندی تصاویر یکی از مهمترین و کاربردی ترین مراحل پردازش تصویر می باشد که در کاربردهای بسیاری از قبیل مسایل بینایی ماشین1, استخراج ویژگی2, ردیابی اجسام3, بازسازی سطوح4, تشخیص به کمک کامپیوتر5, پردازش تصاویر پزشکی6 و کاربردهای بسیار دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. در این میان, پردازش تصاویر پزشکی با توجه به اینکه یکی از مهمترین ابزار تشخیص, بررسی و درمان بیماری ها برای پزشکان به حساب می آید و کاربرد گسترده ای در زمینه ایجاد تصاویر دو بعدی, سه بعدی و 4 بعدی از بدن و مطالعات آناتومیک و فیزیولوژیک دارند و عمدتا تصویر برداری به صورت غیر تهاجمی7 و بدون ایجاد مشکل برای بیمار انجام می پذیرد, از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می باشد.
معمول ترین و مهمترین روش هایی که امروزه برای تصویربرداری پزشکی غیر تهاجمی مورد استفاده قرار میگیرد شامل روش های زیر می باشند:
1 Machine Vision
-تصویر برداری با امواج فراصوت1
-تصویر برداری انتشار پوزیترون2
-تصویر برداری رایانه ای تک فوتونی3
-تصویر برداری تشدید مغناطیسی4
-تصویر برداری با اشعه ایکس5
-پرتونگاری کامپیوتری6
یکی از مهمترین گام ها در تحلیل و پردازش تصویر پزشکی قطعه بندی این تصاویر, به معنای مشخص کردن مرز یک یا چند ساختارو یا اعضای آناتومیک بدن, می باشد چرا که این کار باعث ساده سازی در پردازش و استخراج اطلاعات تصویر شده و هم چنین موجب معنی دار شدن بسیاری از قسمت های تصویر می شود. در تصاویر واقعی پزشکی به دلیل عوامل ساختاری مختلفی از قبیل پیچیدگی ساختاری آناتومیک بدن, مجاورت و روی هم افتادگی بعضی از اندام ها و همچنین عوامل خارجی از قبیل وجود نویز, کم بودن وضوح تصاویر, مات شدن تصویر به دلیل حرکت بیمار و یا اعوجاج های ناشی از وسیله تصویر برداری, تصاویر گرفته شده دارای پیچیدگی بسیاری برای قطعه بندی می باشند. از این رو ممکن است بسیاری از الگوریتم ها در تشخیص دقیق و کامل مرز ها و سطوح در تصاویر پزشکی دچار مشکل شوند و این مسئله به یکی از چالش های اساسی در قطعه بندی تصاویر پزشکی تبدیل شده است.
در این میان, با توجه به اینکه تصاویر سه بعدی حاوی اطلاعات ارزشمندی از ساختارهای آناتومیک و بافت های بدن از قبیل حجم, شکل, اندازه, محل,وجود ناهنجاری و تغییر شکل اعضا بدست می دهند, قطعه بندی تصاویر سه بعدی کاربرد روز افزونی در تحلیل تصاویر پزشکی دارا می باشد. به همین جهت ارائه روش ها و مدل هایی جهت افزایش دقت و صحت نتایج قطعه بندی سه بعدی بسیار حائز اهمیت می باشد.
با توجه به کاربرد روز افزون تصاویر سه بعدی به ویژه در علم پزشکی به ویژه به دلیل دارا بودن اطلاعات بیشتر نسبت به تصاویر دو بعدی و امکان پردازش و تحلیل ساده تر برای کاربر, نیاز به ارائه روش های دقیق تر در این زمینه غیر قابل انکار می باشد. از طرفی قطعه بندی تصاویر سه بعدی یکی از گام های اساسی در زمینه پردازش این گونه تصاویر می باشد. تا کنون روش های متعدد و گوناگونی در قالب سه دسته روش های ساختاری1, روش های آماری2 و روش های ترکیبی3 جهت قطعه بندی اینگونه تصاویر ارائه گردیده است.در روش های ساختاری, مبنای الگوریتم بر اساس اطلاعات ساختاری تصویر می باشد.در حالیکه در روش های آماری اساس کار تحلیل آماری و ریاضی داده ها می باشد. هم چنین روش های ترکیبی سعی در استفاده از خواص دو روش قبلی دارند.
اگرچه گام های مهمی در طرح کلی قطعه بندی تصاویر سه بعدی برداشته شده است, همچنان چالشهای دشوار بسیاری برای این مسئله خصوصا برای تصاویر پزشکی وجود دارد.به عنوان مثال, در اغلب موارد, تصویر حاصل دارای نویز و همراه با کنتراست کم می باشد. از طرفی اثر حرکت بیمار و حجم نسبی در فرایند تصویر برداری می تواند با تار کردن لبه های بافت به راحتی باعث تخریب کیفیت تصویر می شود. از این رو در این پایان نامه هدف دستیابی به روشی برای قطعه بندی تصاویر سه بعدی با دقت بالا و حساسیت کم نسبت به عوامل مخرب تصویر می باشد. بدین منظور پس از بررسی روش های موجود در قطعه بندی تصاویر سه بعدی و تحلیل یکی از جدیدترین و دقیق ترین الگوریتم ها, الگوریتم بهبود یافته سطوح فعال برای قطعه بندی تصاویر سه بعدی ارائه می شود.