گسترش دانش بشری، محدودیت امکانات مالی و فیزیکی کتابخانه ها و افزایش روزافزون بهای منابع اطلاعاتی، کتابخانه ها را در زمینه تهیهی منابع اطلاعاتی مورد نیاز کاربران خود با مشکل مواجه ساخته است؛ به گونه ای که امروزه هیچ کتابخانهای نمی تواند نیازهای اطلاعاتی مراجعان خود را به تنهایی برآورده سازد. و خودکفا بودن کتابخانه ها، به مفهوم در اختیار داشتن همهی مدارک، نه امکان پذیر و نه مقرون به صرفه است. از این رو سیاست کتابخانه ها از مالکیت بر منابع، به دسترسی به منابع اطلاعاتی تغییر کرده است. همکاری بین کتابخانهای اصطلاحی جامع برای طیف گستردهای از فرایندهایی است که درجریان آن گروهی از کتابخانه ها برای بهره برداری بیشتر از منابع خود در شکلهای گوناگون مانند فهرست نویسی تعاونی، تبادل اطلاعات کتابشناختی، فهرستگان، اشتراک منابع ، امانت بین کتابخانهای آی. ال.ال[1] و مانند آن با یکدیگر به همکاری میپردازند. همکاری بین کتابخانهای ممکن است یک منظوره و یا چند منظوره باشد. در همکاری یک منظوره، کتابخانه های عضو تنها از یک نوع همکاری مانند فهرست نویسی تعاونی و یا امانت بین کتابخانهای بهره میبرند. در حالی که در همکاری چند منظوره، این کتابخانه ها در دو یا چند زمینه با یکدیگر همکاری می کنند. سابقه همکاری بین کتابخانهای در جهان ظاهراً به نخستین کنفرانس کتابداران در 1853 باز میگردد که در آن پیشنهادی مبنی بر فهرستگان ملی ان، یو، سی[2] مطرح گردید، اما اقدامات اساسی و برنامه ریزی شده در این زمینه پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد. همکاری بین کتابخانهای از جنبه های مختلف قابل تأمل و بررسی است. مهمترین آنها همکاری در سازماندهی منابع و مجموعهسازی است (بهمن آبادی، 1389، 1).
به نظر میرسد همکاری در بین کتابخانهها در هر نوع و اندازهای که باشد تفاوت ندارد. اگر کتابخانههای همکار با هم، هم موضوع باشند یعنی اکثر منابع و اطلاعات موجود در کتابخانهها در یک حوزهی خاص باشد بهتر میتوانند در طرحهای همکاری مشارکت داشته باشند و حتی الامکان در به اشتراک گذاری منابع خود نیز راههایی در پیش بگیرند. تا ضمن بهرهمندی از مزایا و امکانات مشارکت در همکاری، به کاربران و استفاده کنندگان خود خدمات بهتر ارائه دهند. در مورد اشتراک منابع، هنگامی که منابع خود را به اشتراک میگذارند کاربران هر کتابخانه میتوانند از منابع و اطلاعات دیگر کتابخانهها نیز استفاده نمایند. از طریق مجموعهسازی، خدمات تحویل مدرک، امانت بین کتابخانهای و اشتراک منابع در کتابخانههای کوچک، مانند کتابخانههای نهاد رهبری دانشگاهها به مجموعه اطلاعات، در رابطه با انتظارات و نیاز جامعه کمک میشود. و این پدیده، در بین کتابخانهها سبب میشود به شبکهای نمودن آنها نیز در آیندهی نزدیک بتوان اندیشید. که از طریق شبکه، اطلاعات و منابع سریعتر و قابل دسترستر در اختیار کاربران قرار گیرد. جامعهی استفاده کننده در این کتابخانهها را
دانشجویان، اساتید و پژوهشگران تشکیل میدهند که با این اقدام کارایی کتابخانهها در جهت تهیه منابع و اطلاعات مورد نیاز آنان به صورت شایسته انجام میشود.
همکاری میان کتابخانه ها عبارت است از: «کار مشترک میان دو یا چند کتابخانه به منظور تهیه و تدارک خدمات بهتر برای مراجعان با بهره گرفتن از امکانات و فناوری مناسب» (نشاط، 1382، 7).
همکاری میان کتابخانه ها ممکن است مربوط به دو کتابخانۀ عمومی در دو شهر کوچک مجاور هم به قصد امانت گرفتن متقابل کتاب برای شهروندان هر دو شهر یا ارتباط و همکاری چند کتابخانهی دانشگاهی در همان مجموعه باشد که با توجه به موافقتنامهای مشترک، اقدام به مجموعهسازی می کنند تا بدین طریق ورود کتابهای تکراری را کاهش دهند و از بودجۀ خود به نحو مؤثرتر و کارآمدتری استفاده کنند. این همکاری می تواند به منظور تهیهی کارتهای فهرستنویسی برای جامعۀ کتابداری باشد که در سطح وسیع انجام میگیرد. ایجاد هماهنگی در مجموعهسازی و همکاریهای بین کتابخانهای در تهیه انواع مختلف منابع یکی دیگر از اقداماتی است که به منظور مقابله با مشکلات رشد سریع اطلاعات و عدم تسهیلات مالی، نیروی انسانی و فضا پیش بینی شده است. البته به رغم مشکلات مذکور نباید خدمات جامع و کامل اطلاعرسانی به مراجعان و پژوهشگران در کتابخانه ها دچار وقفه و اخلال شود (همان، 10).
امانت بین کتابخانهای نوع دیگری از همکاری بین کتابخانهای است که در حیطهی اشتراک منابع مطرح میشود. در نظام امانت بین کتابخانهای مراجعان هر کتابخانه میتوانند به شکل غیر مستقیم به منابع اطلاعاتی سایر کتابخانه ها دسترسی پیدا کنند. هنگامی که کتاب یا مدرک توسط یکی از اعضای کتابخانه به امانت رفته یا به دلایل دیگری دسترسی به آن امکان پذیر نباشد و یا اصولاً کتابخانه فاقد آن مدرک باشد، می تواند آن را به صورت امانت از کتابخانۀ دیگری درخواست کند. این درخواست به صورت کتبی و یا از طریق تلفن، پست تصویری، پست الکترونیکی، و جزء آن طبق شرایط و ضوابط خاصی صورت میگیرد. طرحهای امانت بین کتابخانهای معمولاً موفقیت آمیزترین رویکردهای همکاری بین کتابخانهای هستند. نظام امانت بین کتابخانهای به شیوهی جدید، با پیشرفت حرفهی کتابداری در آمریکا و در اواخر قرن نوزدهم شکل عملی به خود گرفت (دایره المعارف کتابداری و اطلاعرسانی،1385،1888، ج 1).
با مشاهداتی که در منابع گوناگون صورت گرفته، با توجه به روند رو به رشد تولیدات علمی که تولید کننده اصلی اطلاعات کشورهای پیشرفته هستند، برای افزایش میزان همکاری بین کتابخانهای، روش داد وستد، میتواند راهگشا باشد. اما برای ایجاد طرح همکاری بین کتابخانهای نیاز به یک بستر مناسب است. هرچند که تاکنون پژوهشهای زیادی در این خصوص صورت گرفته، اما با جدیدیت پیگیری نشده است و در حال حاضر به طور محدودی همکاری بین کتابخانهای وجود دارد. ایجاد نظام همکاری در بین کتابخانهها میتواند راه مناسبی باشد برای اینکه بتوانیم همانند کشورهای پیشرفته دست به تولید اطلاعات بزنیم. با اینکه روزانه شاهد بسیاری از نوآوریها در عرصههای گوناگون علمی در کشورمان هستیم، ضرورت دارد که در کتابخانهها تبادل اطلاعات به صورت گسترده انجام شود. اگر بتوانیم نظام همکاری را راهاندازی نماییم البته این بار به شکل کاربردی به این مسئله پرداخته شود، میشود زمینههای مطالعاتی بیشتری را بوجود آورد. ما نیز با انجام تحقیق حاضر درصدد هستیم در بین کتابخانههای نهاد رهبری دانشگاههای غرب کشور نظام همکاری ایجاد شود.
ورتکس تیوب یک اختراع ابتکارانه از دو دانشمند به نامهای جورج ژوزف رانکیو و رودولف هیلش میباشد، که جداگانه این دستگاه را در طول جنگ در دهه 1940 درست کردند.[1] به همین خاطر ورتکس تیوب را به افتخار این دو، رانکیو-هیلش ورتکس تیوب[1] نیز مینامند.
ورتکس تیوب جریان گاز ورودی به لوله را به دو جریان جداگانه تقسیم می کند: یکی گرمتر و دیگری سردتر نسبت به ورودی. نکته جالب توجه در مورد این دستگاه، عدم وجود هیچ جزء متحرک، قطعه الکتریکی یا شیمیایی و یا کار ورودی به آن میباشد. علیرغم اینکه هندسه ورتکس تیوب ساده میباشد ولی فرایند دینامیک سیالات و ترمودینامیک آن بسیار پیچیده میباشد. تا کنون کارهای آزمایشگاهی، تئوریک و عددی فراوانی برای بررسی پدیده جدایش دما[2] در ورتکس تیوب انجام گرفته است. واضح است که با بهره گرفتن از تکنیک دینامیک سیالات محاسباتی[3] میتوان از پیچیدگیها و هزینه های مربوط به کارهای تجربی کاست.
-1 رانکیو-هیلش ورتکس تیوب
در قرن نوزدهم فیزیکدان بریتانیایی جیمز ماکسول پیشنهاد داد که یک سیستم با دو خروجی مجزای آب سرد و گرم عبوری از یک لوله میتوان ساخت که با باز و بسته کردن یک شیر کوچک کار کند. شیر باید به طور خودکار زمانیکه یک مولکول از آب گرم به آن میرسد، باز و هنگامیکه یک مولکول از آب سرد به آن میرسد، بسته شود.[2] این وسیله خیالی میتوانست به عنوان منبعی جهت دستیابی به سیالهای سرد و گرم به طور همزمان باشد. این دستگاه که ابتدا با نام لوله جنّی ماکسول نامیده میشد، یک قرن بعد به واقعیت تبدیل شد و امروزه به نام ورتکس تیوب شناخته می شود. شکل 1-1 یک طرح شماتیک از این دستگاه را نشان میدهد که هوای متراکم ورودی را به دو جریان هوای سردتر و گرمتر تقسیم می کند. جذابیت این وسیله برای محققین همانطور که اشاره شد، عدم استفاده از هر گونه ابزار متحرک و یا کار ورودی به آن میباشد.
شکل 1-1: نحوه عملکرد و اجزای یک ورتکس تیوب [3]
همانطورکه اشاره شد در اصل ورتکس تیوب به نام دو دانشمند شناخته می شود، اولی یک فرانسوی به نام رانکیو که در سال 1933 ورتکس تیوب را کاملاً به طور تصادفی کشف نمود و دوم یک آلمانی به نام رودولف هیلش که در سال 1946 با انجام کارهای آزمایشگاهی جامع و انتشار مقالهای در این زمینه، دستگاه را با موفقیت ساخت و تست نمود. تحقیقات این دو نفر به صورت جزئیتر در ادامه بحث می شود.
ای بر نانوتکنولوژی
یکی از موفقیتهای بزرگ علمی و صنعتی این قرن معرفی و توسعه نانو مواد و نانو تکنولوژی است. در زمان حاضر تحقیقات وسیعی خصوصاً در بعد صنعتی بصورت کلی یا جزئی به نانو مواد اختصاص داده شده اند و تعداد انتشارات شاخههای مختلف این علم در حال افزایش است . اصطلاح نانوتکنولوژی در سال 1974 بوسیله محقق ژاپنی نوریو تانیگوچی به منظور مهندسی در مقیاس طول کمتر از میکرومتر ایجاد شد . بعدها ابداع میکروسکوپ الکترونی و انواع آن، توانایی دید مواد در مقیاس نانو را به ما داد .
کوچکترین ابعاد در فناوری نانوساختارهای یک بعدی به کوچکی nm5/1 رسیده است. انگیزه کاهش بیشتر اندازه، افزایش سطح تماس اجزا، کاهش قیمت و افزایش کارایی است .
نانوساختارها شامل ساختارهای محدود شده در یک بعد مانند نانوفیلمها، در دو بعد مانند نانولولهها، نانوسیمها و نانومیلهها و در سه بعد مانند نانونقاط یا نقاط کوانتمی میباشند، که در فصل دوم بیشتر راجع به آنها توضیح خواهیم داد.
اصطلاح “کشیدگی”[1] بعنوان طول تقسیم شده بر عرض یک جامد تعریف شده است.
اصطلاح “نانونقطه”[2] بطور کلی به جسمی با کشیدگی برابر 1 اشاره دارد. یک”نانومیله”[3] جسمی با کشیدگی بین 1 تا 20 با دیمانسیونی کوچک از مقیاس nm100-10 میباشد.
یک “نانوسیم”[4] جسمی با کشیدگی بزرگتر از 20 با دیمانسیون nm100-10 است .
نانوسیمها در دو بعد محدود و تنها در یک بعد گسترش یافتهاند، بنابراین هدایت الکتریکی آنها از مواد کپهای[5] نظیرشان متفاوت خواهد بود.
در نانوسیمها هدایت الکتریکی هم از طریق هدایت کپهای و هم از طریق پدیدههای کوانتمی مانند فرایند تونلزنی صورت میگیرد. همچنین بخاطر چگالی حالتهای الکترونی زیاد نانوسیمها، گاف انرژی وابسته به قطر، پراکندگی سطحی الکترون و فوتونها و انرژی مقید تحریکی افزایش یافته، همچنین نسبت سطح به حجم بالا و نسبت طول به قطر بزررگ، نانوسیمهای فلزی و نیمههادی خواص الکتریکی، مغناطیسی، اپتیکی، ترمودینامیکی و شیمیایی منحصر به فردی را در مقایسه با سیمهای با مقیاس ماکروسکوپی نظیرشان نشان می دهند .
1-2- روشهای ساخت آرایهای از نانوسیمها
بطور کلی دو روش جهت ساخت نانوسیمها بصورت آرایهای وجود دارد :
الف) روشهای متکی به لیتوگرافی که دقت نانوسیمهای ساخته شده در این روش بسیار بالاست، ولی از طرف دیگر هزینه ساخت نیز زیاد میباشد.
ب) قالبسازی که در این روش قالبهای حفرهدار جهت انباشت مواد و ساخت نانوسیم، با روشهای مختلفی ساخته میشوند. مثل قالبهای کوپلیمری، قالبهای ساخته شده توسط سونش یونی میکا یا پلاستیک و قالبهای ساخته شده توسط آندایز آلومینیوم که روش مورد علاقه ما در ساخت نانوسیمها در این تحقیق میباشد.
پرکردن قالب آلومینای حفرهدار توسط مواد دلخواه یکی از تکنیکهای ساده و کم هزینه میباشد، که طی آن یک آرایهی منظم از نانوسیمها با مواد مختلف را میتوان تولید نمود. اکسید آلومینای آندیک با ساختار حفرهای، بوسیله آندایز آلومینوم تولید می شود .
ساخت نانوسیمها در دو مرحله انجام می شود: مرحله اول ساخت قالب حفرهدار و آماده نمودن آن برای انباشت ماده و مرحله دوم پرنمودن حفرهها .
((ساختن یک مملکت با دست یک گروه امکان ندارد))
صحیفه سجاده ص106
تمام جهان هستی در قالب یک نظام کلی از باور اسـت که برای رسیدن به نیازهای فکری این نظام نیاز به تعیین مفاهیمی جهت حفظ وضع موجود یا تغییر وضع موجود در قالب های متفاوت هستیم که تحول اولین نیاز این جامعه است و به عبارتی همان ایجاد حفظ تعادل در بنیان های جامعه می توان ذکر نمود. این مفهوم اساسا جنبه مکانیکی دارد و تا حدی مانند خط کش عمل می کند چرا که حرکت باید پیرامون محور رشد متوازن و متعادل بنیان های هر نظامی صورت پذیرد (توسلی:1369. 218)
جهان هستی با تغییراتی روبرو است که منجر به تقسیم کار شده و این تقسیم کار پاره ای از تغییرات درونی در داخل ساختار نظامهای ذهنی را بوجود می آورد که با افزایش یا تغییر جمعیت جنبه های تغییر محیطی نیز بر آن تاثیر می گذارد و یک نوع تعادل محیطی هم برای این جمعیت تولید می شود که به عقیده اندیشمندان دگرگونی و تحول و تعادل جدید در مرحله پیشرفت تاثیر عمیقی بر نهادها و ارزشهای جامعه خواهد گذاشت .
«تعادل»، در مفهومی وسیع به وجود نوعی توازن، میان تعدادی از پدیدههای وابسته به هم دلالت میكند. این توازن، ممكن است آشكار و یا صرفاً پنهان و از لحاظ عینی امری واقعی یا تخیلی و نیز،ایستا و یا پویا باشد. جامعهای متعادل است كه اگر به صورت مصنوعی در معرض تغییر قرار بگیرد، بیدرنگ واكنشی روی دهد، كه جامعه را به وضع واقعی یعنی وضع عادی آن باز گرداند.از نظر هومستر یک نظام اجتماعی
هنگامی در حال تعادل است كه وضع عناصری كه داخل نظام میشوند و روابط متقابل بین آنها به كل گونهای باشد كه هر تغییر در نظام، كاهش یابد از طرفی تعادل، یک مقیاس نظری است و در واقعیت تجربی، هیچ نظام اجتماعی كاملاً متعادل و یکپارچه دیده نمیشود بلکه فراز و نشیب های جوامع با هم متفاوت است (باقر ساروخانی1380،354)
لزوما تعادل را می توان در دگرگونی های متوالی وسازگاری با نهادهای اجتماعی در جهت وضعیت های نهایی پاره ای تعادل ها در روابط اجتماعی جستجو کرد در این بینش مرحله نهایی تعادل خود در نظام اجتماعی کنش ایجاد می کندکه آن را هدف دار در جهت نزدیکتر شدن به شرایط جدید هدایت می کند و اگر مراحل مختلف تعادل ومرحله نهایی آن مورد تاییداکثریت قرار نگیرد تطور اجتماعی گم می شود وجامعه به سازگاری موقت یا بی هدفی هدایت خواهد شد که این بی هدفی نوعی بی تعادل در اهداف و ساختار کلی نظام اجتماعی را بوجود خواهد آورد (باقر ساروخانی، 1380. 355)
مسئله تعادل از کنش متقابل بر قالب های ساخت نظام اجتماعی ، فرهنگ ،هنجارها، ارزشها ، طبقه اجتماعی، موقعیت ،پایگاه شروع می شود که اعمال اجتماعی افراد در پی فشارها یا تغییر رفتار مورد توجه است (توسلی:1369. 285)
تعادل اجتماعی به عنوان پیش نیاز حرکت جوامع مفید و ضروری به نظر می رسد اما باید این تعادل در حول حفظ ارزشها و تحکیم آن باشد زیرا تغییرات همیشه منجر به پیدایش وضع جدید می شود و سیطره خود را بر محیط افزایش دهند و اساسا انسان با توانایی های خود به کار دسته جمعی و ایجاد تغییر در محیط و ایجاد شرایط جدید دست می زد که این تغییر با آگاهی از شرایط موجود صورت می گیرد .
نظام اجتماعی در ایران طی سالهای گذشته مرتبا دچار تحول، تغییر اندیشه ها و نگرشهای متفاوت بوده است که در برابر این بی تعادلی ها کنش و واکنش های متفاوتی داشته است که برخی از این کنش ها مثبت بوده و برخی بر ساختارهای این نظام ضربات شدیدی زده که از نوع مثبت آن می توان به تغییرات اقتصادی دوره قاچاریه و از نمونه های منفی می توان به مقاومت مردم در برابر تغییرات فرهنگی دوره پهلوی اشاره نمود.
از طرفی نظام اجتماعی ایران همیشه با تغییرات مقابله نموده است و این مقابله منجر به فشارهای درونی و بیرونی بر ساختار و ساخت جامعه شده است که نمونه بارز آن در دولت آقای مصدق مشهود است که مقابله با فشار بیرونی که مانع ملی شدن صنعت نفت گردید منجر به فشارهای سیاسی از بیرون بر جامعه آن زمان شد و این روند در سالهای متوالی دارای کش و قوص های متفاوت بوده است .
ما در این تحقیق قصد بررسی وضعیت تعادل اجتماعی ایران را در دوران معاصر داریم که چگونه عوامل خارجی و داخلی با فشار بر ساخت ها،ارزشها و نگرش ایرانیان منجر به تولید و اشاعه عدم تعادل در ساختارهای جامعه فعلی ما نموده است که این ساختارها در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل رصد وتحلیل می باشند.
در بخش دیگری از این تحقیق قصد بررسی مولفه های اصلی فشارها و عدم تعادل در ایران خواهیم داشت تا بتوان با شاخص ها،مولفه ها و نظریاتی که عدم تعادل بر جامعه ما تحمیل شده است را تحلیل جامع شناسانه نمود و ضمن مقابله باآن شیوه های برون رفت از وضع موجود را نیز بررسی نماییم.
پلاسمونیک[1] بخش عمدهای از رشته جذاب نانوفوتونیک است که به بررسی رفتار امواج در سطح جدایی محیطهایی با تفاوت ضریب شکست بزرگ می پردازد. این بر پایه فرایندهای برهمکنشی که بین تابش الکترومغناطیسی و الکترونهای رسانش در سطوح فلزی یا در نانو ساختارهای کوچک فلزی که سبب افزایش میدان نزدیک نوری[2] در ابعاد محدود طول موج می شود،استوار شده است.
تحقیق در این ناحیه چگونگی اتفاق افتادن رفتار غیر منتظره را در صورتی که یک ناپیوستگی یا یک ساختار کوچکتر از طول موج در محیط وجود داشته باشد را نشان میدهد. زیبایی دیگر این رشته و زمینه، توضیح و بیان آن با فیزیک کلاسیک میباشد به طوری که یک دانش کلی در زمینه الکترومغناطیس برای فهم جنبه های اصلی پلاسمونیک کافی میباشد.
پلاسما محیطی شامل دو نوع بار مثبت و منفی است که در آن تراکم بارهای مثبت و منفی برابر است و حداقل یک نوع از بارها متحرک هستند. مثلاً یک محیط فلزی را میتوان یک محیط پلاسما در نظرگرفت. در یک فلز الکترونهای رسانش که همان الکترونهای والانس اتمها
هستند آزادانه در میان مغزی یونی مثبت در حرکتند و همچنین تراکم بارهای مثبت (مغزی یونی) و بارهای منفی (الکترونهای رسانش) در فلز برابر است، زیرا از لحاظ ماکروسکوپی، یک فلز خنثی است. بنابراین میتوان یک محیط فلزی را، یک محیط پلاسما در نظر گرفت.
یکجا به جایی جمعی الکترونهای رسانش، نسبت به هستههای یونی مثبت و ساکن، باعث جذب این الکترونهای جابهجا شده توسط مغزی یونی مثبت باقی مانده در شبکۀ فلز می شود و در نتیجه، یک نیروی بازگرداننده به این الکترونها وارد می شود. این نیروی بازگردانندۀ وارد شده به الکترونهای جابهجا شده، باعث نوسان جمعی این الکترونها حول مکانی می شود که این الکترونها را، از آن مکان جابهجا کردهایم. این نوسان جمعی الکترونهای رسانش محیطهای فلزی را، نوسان پلاسما مینامند. کوانتم انرژی نوسان پلاسما، پلاسمون[3] نامیده می شود. ما چنین پلاسمونهایی را که در حجم فلز تشکیل میشوند، پلاسمونهای حجمی مینامیم تا بتوانیم آنها را از پلاسمونهای سطحی منتشر شونده و پلاسمونهای سطحی جایگزیده تمیز دهیم. امواج مربوط به پلاسمونهای حجمی، امواجی طولی هستند و به علت ماهیت طولیشان، پلاسمونهای حجمی نمیتوانند با امواج الکترومغناطیسی عرضی جفت شوند. به همین دلیل نمیتوان پلاسمونهای حجمی را با بهره گرفتن از امواج الکترومغناطیسی برانگیخته کرد. پلاسمونهای حجمی را معمولاً با برخورد ذرات به فلز برانگیخته می کنند. نوسان پلاسما در یک فلز در فرکانس معینی به نام فرکانس پلاسمای فلز رخ میدهد. فرکانس پلاسمای اکثر فلزات، در محدودۀ فرابنفش است [1].