:
امروزه آموزش زبان انگلیسی به دلیل توسعه ی اطلاعات، فناوری و ارتباطات به صورت یک اولویت جهانی درآمده است. اما در کشور ما آموزش زبان، خصوصاً در سطح مدارس راهنمایی و دبیرستان که سنگ بنای آموزش زبان انگلیسی می باشد، با مسائل و مشکلات خاص خود روبرو است (کلانتری و غلامی، 1392، ص 100). منشأ بسیاری از این مشکلات از این واقعیت سرچشمه می گیرد که آموزش زبان انگلیسی همانند سایر دروس در بسیاری از مدارس و حتی آموزشگاه های خصوصی به صورت معلم محور اداره می شوند و فاقد یک محیط تعاملی هستند (حسینی فاطمی و همکاران، 1389، ص 5). و این در حالی است که آموزش و یادگیری زبان در این قرن دچار تغییرات زیادی شده و شاید بیشتر از هر رشته ی دیگری در تمام جهان در کلاس درس تمرین شده است.
تنها دلیل موفقیت یا ناکامی زبان آموز در کلاس ها و مؤسسات زبان خارجی هوش و استعداد ذاتی او نیست. بلکه این موضوع جوانب بیشتری را در بر می گیرد. حوزه ی آموزش زبان معمولاً به زبان آموز در چهارچوب کلاس محدود می شود و تصور معلم از فراگیری نگرش «جزیره ای» است. چرا که تلاش می شود که کل فرایند یادگیری فراگیر در کلاس درس صورت بگیرد (پیشقدم و مرادی مقدم، 1392، ص 31). و این در حالی است که نتایج بسیاری از پژوهش ها روشن ساخته است که آموزش زبان بیش از هر چیز به محیط وابسته است. چرا که رویکرد آموزش زبان به شکل ارتباطی در یک محیط تعاملی به جای تکیه بر پایه های زبان شناختی ساخت گرایانه و فرضیه یادگیری رفتارگرایی بر پایه های زبان شناسی زایشی و نظریه یادگیری شناختی استوار است. علاوه بر آن، در این رویکرد به جای توانش زبانی، توانش ارتباطی هدف قرار می گیرد و طبقه بندی ساختاری برنامه جای خود را به تمرکز بر کنش ها، مفاهیم، و یا ایفای نقش در تعامل زبانی می دهد (رابرتس، 1982، به نقل از گونی بند شوشتری، 1375، ص 88).
لذا در دهه ی گذشته، نقش محیط های تعاملی و روش های ارتباطی آموزش زبان، بیش از سایر روشها، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است (چانگ و لهمان[1]، 2002، ص 81). و روش استفاده از ارتباطات شفاهی آموزشی زبان، به عنوان یکی از شناخته شده ترین استراتژی آموزشی ارتباطی مطرح گردیده است (لام[2]، 2006، ص 142).
بر این اساس و با توجه به اینکه امکان حضور زبان آموزان در محیط های واقعی برای یادگیری زبان انگلیسی وجود ندارد می توان با شبیه
سازی این محیط ها در فضاهای آموزشی، حس در محیط واقعی بودن را برای فراگیران مهیا نمود. بر این اساس این مطالعه با هدف بررسی نقش آموزش مبتنی بر شبیه سازی محیط های تعاملی تجربی بر ارتقاء سطح مهارت های چهارگانه زبان انگلیسی نوجوانان صورت گرفت.
1-2 بیان مسئله:
در روش های سنتی یاددهی-یادگیری، که امروزه از آنها به عنوان روش های غیرفعال یاد می شود، معلم نقش فعالی در جریان تدریس دارد و مطالب را به طور شفاهی در کلاس بیان می کند و دانش آموزان بدون نقش فعال، فقط باید به صحبت های او گوش دهند و مطالب مورد نظر را حفظ می کنند. در چنین شرایطی زمینه های لازم برای رشد اجتماعی، پیشرفت تحصیلی و رشد فکری فراگیران فراهم نمی شود. به همین دلیل امروزه موضوع روش های آموزشی فعال، و یادگیرندگان فعال، جایگاه ویژه ای در مباحث تربیتی پیدا کرده است (یاریاری و همکاران، 1387، ص 146).
این موضوع در مورد آموزش زبان انگلیسی از اهمیت و نمود بیشتری برخوردار است چرا که، فرایند یادگیری هیچگاه در خلأ اتفاق ﻧﻤﻲافتد و محصول پایانی دربرگیرندۀ تعاﻣﻞهای مختلف فراگیر با دنیای اطرافش است. اکثر مواقع، زبانآموز در قالب یک رابطۀ دو طرفۀ معلم- زبانآموز سنجیده ﻣﻲشود و در این رابطه، محیط آموزشگاه و کلاس درس، اولین و آخرین ﻧﻘﻄﻪای است که به آن نگریسته ﻣﻲشود. با توجه به اهمیت عوامل اکولوژیک و محیطی در یادگیری زبان انگلیسی، ایجاد و شبیه سازی محیط های یادگیری تعاملی و مبتنی بر تجربه برای فراگیران از پتانسیل بالایی برای یادگیری برخوردار است (پیشقدم و مرادی، 1392، ص 31).
طبق نظریه ی زبان شناسان، مهارتهای اساسی یادگیری زبان انگلیسی به ترتیب اولویت عبارتاند از شنیدن، بیان کردن، خواندن و نوشتن. در مواردی که انگلیسی به عنوان زبان خارجی تدریس می شود، امکان استفاده از مهارتهای یاد شده در کلاس درس برای فراگیران وجود ندارد (عباسی و همکاران، 1388، ص 143). لذا فراگیری زبان انگلیسی برای این گروه از کودکان دشوار است و موفقیت در دستیابی به پیچیدگی های این زبان، نیازمند تلاش فراوان است. اگر چه کلاس های زبان انگلیسی به عنوان مکانی برای بهبود زبان افراد، ارائه نوآوری های آموزگاران و فراگیران زبان به منظور تسهیل این روند دشوار است (محمدی، 1388، ص 103). در این راستا، استفاده ی مدام آموزگاران از روشهای سنتی و یکنواخت سبب دل زدگی و ترس فراگیران از یادگیری زبان گردیده است.
آموزش زبان انگلیسی با توجه به ویژگی های خاص این درس، همواره با مشکلات و مسائلی همراه بوده و بیش از همه، برای دبیران و مدرسان آن که در ارتباط مستقیم با امر آموزش هستند، ملموس و مطرح است (احمدپور، 1383، ص 16). از این رو، در طی چند سال اخیر، آموزش کارآمد زبان انگلیسی از عمده دغدغه های اصلی مسئولان امر برنامه ریزی درسی کشور شده است، زیرا به رغم صرف مقدار زیادی زمان، انرژی و سرمایه، میلیون ها دانش آموز ایرانی پس از شش یا هفت سال آموزش زبان انگلیسی در مدارس، در نهایت از دستیابی به توانایی برقراری ارتباط مفید و مؤثر عاجز می مانند (سجاد، 1384؛ محسنی مقدم، 1384؛ همایی، 1379). تجربه نشان می دهد که شیوه ی آموزش فعلی، چه در راهنمایی و دبیرستان، و چه در دانشگاه، ناموفق بوده و هر گونه تغییر در امر آموزش زبان تاکنون با شکست روبرو گردیده است. ناموفق بودن برنامه ی آموزش زبان آن چنان تجربه ای تلخ از ناکامی در زبان آموزان ایجاد می کند که تا پایان تحصیل زبان آموزان ادامه می یابد (پیشقدم، 1387، ص 24).
فرم در حال بارگذاری ...