در ادبیات مالی یک عقیده ی رایج در مورد اهمیت مدیریت سرمایه در گردش وجود داردوآن اینکه: سرمایه در گردش عامل مهمی است و به عنوان عامل موثر بر سرمایه گذاری در نظر گرفته می شود.
یكی از مهمترین بحثهای مدیریت یک واحد انتفاعی، مدیریت سرمایه در گردش آن است كه نقش قابل توجهی در رشد و بقای واحد انتفاعی ایفا می كند.
درفضای اقتصادچالشی که سازمان های بین المللی راه های جدیدی رابرای رشدوبهبودعملکردمالی ریسک جستجو می کنند،سرمایه درگردش بعنوان منبعی مهم برای بهبودعملکردمالی به شمارمی آیدوشامل مبالغی است که در دارایی های جاری سرمایه گذاری می شود.
بااین اوصاف مدیریت سرمایه درگردش نیازاساسی توانایی سازمان برای سازگاری دراقتصادپرچالش است. مدیریت سرمایه درگردش مطلوب به برقراری تعادل بین حفظ نقدینگی برای پشتیبانی ازعملیات روزانه وحداکثرسازی فرصتهای سرمایه گذاری کوتاه مدت کمک می کند.به بیان دیگر،مدیریت سرمایه درگردش عبارتست از تعیین حجم وترکیب منابع ومصارف سرمایه درگردش به نحوی که ثروت سهامداران افزایش یابد.
به عقیده گیتمن،فرایند مدیریت سرمایه در گردش شامل تصمیماتی درباره جنبه های متعدد سرمایه گذاری وجوه نقد موجود،حفظ سطح معینی از موجودی ها، مدیریت حساب های دریافتنی و پرداختنی است.(هرمزی،احمدی:1391)
هدف اصلی مدیریت سرمایه در گردش حفظ مانده مطلوب هر یک از اجزای مدیریت سرمایه درگردش است.
كسب و كار موفق به شدت به توانایی مدیران مالی در مدیریت اثر بخش حساب های دریافتنی، موجودی كالا و حساب های پرداختنی وابسته است. بااشاره به کاهش درقیمت سهام شرکت آمازون دات کام دراواسط سال2000،مدیریت سرمایه درگردش کاراراکلیدی برای رسیدن به جریان نقدی سالم می دانند. همچنین آنها براین عقیده اند شرکتهایی که دارای استراتژی های مدیریت سرمایه درگردش ضعیف هستندبه مرورزمان مزایای رقابتی وانعطاف پذیری خودراازدست میدهند. فروپاشی شرکتهای بزرگ از قبیل انرون، ووردکام، آدفی، سیکو، لیوسنت، گلوبال کروسینگ، سانبیم، تیکو، اکسروکس و … که موجب ایجاد ضرور و زیان بسیاری بر سرمایهگذاران ذینفعان شد و ناشی از سیستمهای ضعیف حاکمیت شرکتی در سطح بینالمللی بوده است.
مدیریت سرمایه در گردش به عنوان یک مکانیسم کلیدی مشاهده می شود و همچنین یک مسئله حیاتی در تصمیم گیری مدیریت مالی در نظر گرفته می شود. و این کار اثراتی بر نقدینگی و همچنین در سودآوری شرکت دارد. علاوه بر این،یک مدیریت سرمایه در گردش مطلوب بطور مثبت در ایجاد ارزش شرکت کمک می کند.
امروزه اگر شرکت ها بخواهند از مزایای جهانی شدن سرمایه برخوردار شوند وقابلیت آن را داشته باشند تا سهام خود را در بورس های معتبر دنیا عرضه نمایند واز این طریق بتوانند سرمایه های کم هزینه وبلند مدتی را جذب کنند، عواملی از جمله یک برنامه منظم و مدون تحت نظام حاکمیت شرکتی ضرورت دارد. با توسعه شرکت های سهامی ومطرح شدن تئوری نمایندگی وافزایش وظایف واختیارات هیأت مدیره شرکت ها، این سؤال به صورت جدیترمطرح می گرددکه مدیرانی که درواقع مالک شرکت نمی باشند چگونه پیگیرمنافع سهامداران(مالکان موسسه) خواهندبود. با تفویض اختیارات نامحدود ازسوی مالکان شرکت به هیأت مدیره، توجه به نظام حاکمیت شرکتی به صورت چشمگیری افزایش یافته است.برای این منظور تقویت فرهنگ پاسخگویی وارتقاءشفافیت اطلاعات در شرکت های سهامی امری لازم است.قانون تجارت ایران در قسمت مربوط به شرکت های تجاری با نیازهای امروزونیز با عنایت به تحولات موجود در بازار سرمایه دچار کمبود هایی به ویژه در زمینه حقوق سهامداران ونیز درنحوه اداره وکنترل شرکت می باشد.همچنین این قانون از یکسری مشکلات ساختاری درمدیریت نیز رنج می برد.تمرکز سهام در دست گروهی خاص،هزینه های نمایندگی را افزایش داده وزمینه فرصت طلبی را برای سهامداران اکثریت ومدیران منتخب آن ها فراهم نموده است.رفع اینگونه نارسایی ها وچالش ها نیازمند وجود یک نظام حاکمیت شرکتی مناسب در شرکت های سهامی است.نظام حاکمیت شرکتی در پی تغییر وتحول در مدیریت شرکت های سهامی از مدیریت سنتی به سوی مدیریت پویا ومستقل می باشد.در این ساختار نه تنها منافع سهامداران تضمین می شود بلکه شرکت درمقابل اشخاصی نظیر: طلبکاران، بانکها، مصرف کنندگان ونهایتاًجامعه نیز پاسخگو می باشد.
حاکمیت شرکتی در طول دو دهه گذشته با توجه به اصلاحات خاص اقتصادی درکشورها و حوادث تاریخ اقتصادی مانند بحران در بازار منطقه ای و سرنگونی شرکت های بزرگ،موردتوجه زیادی قرارگرفت و به عنوان پیامدهای مهمی برای رشد اقتصاد در نظر گرفته می شود..شیوه های خوب حاکمیت شرکت ها در کاهش ریسک برای سرمایه گذاران ،. جذب سرمایه برای سرمایه گذاری و بهبود عملکرد شرکت مهم است.پژوهشگران به طور معمول تکامل حاکمیت شرکتی رااز نظر تغییر در رابطه بین مالکیت وکنترل توصیف می کنند.
در سالهای اخیر، مفهوم حاکمیت شرکتی به عنوان یک جنبه اصلی و پویای تجارت تبدیل شده است و در اقتصاد امروز توجه به آن به طور تصاعدی رو به افزایش است و پیشرفتهای متعددی درخصوص نحوه اعمال حق حاکمیت شرکتی در سطح جهانی صورت گرفته است بطوریکه سازمانهای بینالمللی مانند سازمان توسعه اقتصادی (OECD) استانداردهای قابل قبول بینالمللی را در این مورد فراهم میکنند. در امریکا این نتیجه در سطوح تحصیلی دانشگاهی و بریتانیا همچنان مورد تدریس واقع میگردد و به تبع آن نیز سازمانها به تقویت سیستمهای حاکمیت شرکتی خود بطور مستمر ادامه میدهند و به سهامداران و روابط آن ها، میزان و سطح پاسخگویی، بهبود عملکرد هیأت مدیره، حسابرسان و سیستمهای حسابداری و کنترل داخلی، بصورت ویژه توجه میشود و همواره بدنبال روشهایی هستند که شرکتها با این روشها بهتر کنترل و اداره شوند.
براساس مطالعات کیل و نیکلسون[1] (2003) ، تئوری نمایندگی به عنوان تفکیک کنترل از مالکیت مشاهده می شود. این بدان معنی است که مدیران حرفه ای،یک شرکت را به نمایندگی از صاحبان شرکت مدیریت می کنند. علاوه بر این، یک راه حل برای تضادنمایندگی داده شد مبنی براینکه مدیریت ارشد یک شرکت به منظور تضمین یک رابطه مثبت بین حاکمیت شرکتی و میزان سهام متعلق به مدیریت ارشد باید مالکیت قابل توجهی از شرکت را داشته باشد .
در مقابل ،تئوری نظارت به عنوان تئوری دارنده سهام در نظر گرفته می شود. این نظریه نشان می دهد که هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت، به عنوان ناظر،عامل انگیزه بیشتری برای عمل در جهت منافع شرکت به جای منافع شخصی خود می شوند.
علاوه بر این، کاجانانتان[2])2012) ابعاد شیوه حاکمیت شرکتی مثل کمیته هیئت مدیره ، اندازه هیئت مدیره، جلسه هیئت مدیره و ترکیب هیئت مدیره راازدید شرکتهای تولیدی سریلانکایی به عنوان سبک رهبری ، شناسایی کرده است .
1-2- بیان مساله
اهمیت روزافزون سرمایه در گردش در تداوم فعالیتهای واحدهای تجاری موجب شده است که راهبردهای مختلفی برای مدیریت سرمایه در گردش در نظر گرفته شود. واحــــدهای انتفاعی با به کارگیری راهبردهای گوناگـون در رابطه با مدیریت سـرمایه در گردش، می توانند میزان نقدینگی شرکت را تحت تاثیر قــرار دهند. هریک از راهبـردهای مختلف دارای میـزان ریسک و بـازده متفاوتند. مدیران مالی شرکتها نیز با توجه به شرایط حاکم بر وضعیت شرکت و همچنین با توجه به ویژگیهای شخصیتی و فردی خود، از بین راهبردهای جسورانه یا خطـرپذیر و یا راهبردهای محافظه کارانه یا خطـرگریز و یا ترکیبی از این دو، یک راهبـرد را انتخاب می کنند.
مدیریت سرمایه درگردش برای دست یابی به سطح بهینه، نیازمند توجه به عواملی است كه آن را تحت تاثیر قرار می دهند. عوامل درونی و بیرونی بسیاری می تواند تصمیم گیری های شركت راجع به سطح بهینه دارایی ها و بدهی های جاری را تحت تاثیر قرار دهد . دربین این فاكتورها، نحوه تصمیم گیری درباره تامین مالی شركت می تواند بر سرمایه در گردش تاثیر گذارباشد. این تاثیر را می توان از دیدگاه های مختلف مورد بحث قرارداد.
یكی ازتئوری ها كه می تواند تصمیم گیری درباره سطح سرمایه درگردش شركت را تحت تاثیر قرار دهد، تئوری حاكمیت شركتی است.تئوری حاكمیت شركتی به دنبال بررسی ساختار توزیع قدرت در درون واحد تجاری و افراد برون سازمانی است. در نهایت استفاده از این تئوری زمینه را برای پاسخگویی و شفاف سازی اطلاعات را فراهم می كند. تئوری حاكمیت شركتی بر اساس تئوری نمایندگی شكل گرفته است. بر اساس تئوری نمایندگی، بین منافع مدیران و منافع ذی نفعان می تواند تضاد منافع وجود داشته باشد. در شركت های با سطح پایین نظارت و فاقد ابزار های نظام مند برتصمیم گیریهای مدیران، مدیران ممكن است درپروژه های با خالص ارزش فعلی مثبت سرمایه گذاری نكنند یا در پروژه هایی سرمایه گذاری كنند كه در جهت منافع آنها باشد.
سازوكار باكیفیت برای حمایت از منافع سرمایه گذاران و كنترل رفتار فرصت طلبانه مدیران ،نظام حاکمیت شرکتی است.
بحران مالی جهانی به اهمیت حاکمیت شرکتی و مدیریت مالی قوی برای شرکت های در سطح بین المللی اشاره دارد. حاکمیت شرکتی شامل فرایندها و مکانیزمی است که اطمینان می دهد،شرکت در راهی اداره و مدیریت می شود که ازطریق پاسخگویی مدیران و افزایش عملکرد سازمانی، دوره ارزش سهام داررا افزایش می دهد.حاکمیت شرکتی به عنوان پیامدهای مهمی برای رشد اقتصاد در نظر گرفته می شود. شیوه های خوب حاکمیت شرکت ها در کاهش ریسک برای سرمایه گذاران ، جذب سرمایه برای سرمایه گذاری و بهبود عملکرد شرکت مهم است . پژوهشگران به طور معمول تکامل حاکمیت شرکتی راازنظر تغییردررابطه بین مالکیت وکنترل توصیف می کنند. .(کاجانانتان،آچوتان:2013)
مکانیزم ها ی حاکمیت شرکتی به مرور زمان بوجود می آیند. برخی شرکت ها دارای مکانیزمهای قوی حاکمیت شرکتی( مثلا در تعداد اعضای مستقل هیئت مدیره ، حضور سرمایه گذاران نهادی) میباشند. برخی شرکتها نیز دارای حاکمیت شرکتی ضعیفی میباشند. در این تحقیق توانایی نظام حاکمیت شرکتی از کفایت حاکمیت شرکتی تفکیک میشود. توانایی(یا ضعف) حاکمیت شرکتی بعنوان اندازه حاکمیت شرکتی قلمداد می شود. شرکتی که دارای تعداد بیشتری عضو هیئت مدیره مستقل، سرمایه گذاران نهادی بوده ودرصد مالکیت اعضای هیئت مدیره و اعضای غیرموظف هیئت مدیره باشد دارای حاکمیت شرکتی توانمند محسوب میشود. در مقابل ، حاکمیت شرکتی در صورتی کافی تلقی میشود که در کاهش هزینه های نمایندگی موثر واقع شود. حاکمیت شرکتی میتواند ضعیف ولی کافی باشد با این شرط که درزمان شروع آن، مسئله نمایندگی در حد پایین باشد. لذا درچنین شرکتهایی میتوان کیفیت سود بالاتری را انتظارداشت. حاکمیت شرکتی میتواند قوی(توانمند) بوده ولی کافی نباشد. برای این شرکتها، به رغم حاکمیت شرکتی قوی، کیفیت سود احتمالا مسئله ساز باشد. برای شرکتهای دارای حاکمیت شرکتی ضعیف و ناکافی نیز کیفیت سود میتواند مسئله ساز باشد.(نیکومرام،محمدزاده:1389)
بنابراین شرکت های تولیدی در سطح جهانی باید چارچوب بهتری در مدیریت سرمایه در گردش از طریق شیوه حاکمیت شرکت هابرای دستیابی به اهدافی مثل تداوم ، پرداخت بدهی و سود آوری تجارت بکارگیرند. در نهایت مطالعه شیوه حاکمیت شرکت و مدیریت سرمایه در گردش در میان شرکت های تولیدی می تواند کار تجربی مفیدباشد ، که به احتمال زیاد ممکن است متفاوت از دیگر کشورهای در حال توسعه در سراسر جهان باشد . به طور خلاصه می توان گفت كه این مقاله به دنبال پاسخ دادن به سوال زیر است :
تا چه حدی شیوه های حاکمیت شرکتی روی مدیریت سرمایه در گردش تاثیر میگذارد؟
1-3- ضرورت پژوهش
یكی از مهمترین بحثهای مدیریت یک واحد انتفاعی، مدیریت سرمایه در گردش آن است كه نقش قابل توجهی در رشد و بقای واحد انتفاعی ایفا می كند به طوری كه در برخی موارد بحث سرمایه در گردش و نقدینگی را بسان خونی تشبیه كرده اندكه در رگهای یک واحد تجاری در جریان است و از مدیریت این بخش به عنوان قلب تپنده آن یاد شده است كه وظیفه پمپاژ خون به رگهای سازمان را به عهده دارد.(مالکی نیا،1390)
ضرورت دارد با انجام تحقیق حاضر شواهدی به دست آید تا مسائل فراروی مدیران مورد بررسی قرار گیرد،همچنین تعمق در مورد نكات زیر اهمیت موضوع را برجسته میكند:
1) در حال حاضر وضعیت نقدینگی شركتها در شرایط نامناسبی قرار دارد. به علت شرایط تورمی كه در كشور حاكم است اكثر شركتهای ایرانی ترجیح می دهند تا وجه نقد خودرا به دارائیهای دیگر تبدیل كنند و این موضوع باعث می شود كه شركت ها در سررسید بدهیها درمانده شوند و به اعتبار سازمان لطمه وارد شود.
2) تجربه نشان داده است كه اغلب شركت هائی كه با پریشانی مالی مواجه شده و نهایتاًسرنوشت برخی از آنان به ورشكستگی كشیده میشود، یكی از دلایل عمده آن مدیریت سرمایه در گردش می باشد.
3) سطوح واقعى و مطلوب دارائى هاى جارى(با توجه به تغییراتى كه در فروش واقعى وپیش بینى شده رخ مى دهد) دستخوش تغییرات دائمى است.این وضع باعث مى شودکه درباره سطح مطلوب یا مورد نظر دارائى هاى جاری، به صورت مستمر(روزانه)تصمیماتى گرفته شود.
4) شاید با توجه به تغییراتى كه در میزان دارائیهاى جارى رخ می دهد، مدیران مجبورشونددرتصمیماتى كه قبلاً براى تأمین مالى گرفته اند
تجدید نظر كنند.
5) میزان منابع و مصارف وجوهى كه به سرمایه در گردش تخصیص داده مى شود باید مشخص شود.
6) اگر مدیریت سرمایه در گردش صحیح نباشد، احتمال دارد فروش و سود شركت كاهش یابد و چه بسا شركت در پرداخت به موقع دیون و تعهدات خود ناتوان بماند.
بنابراین شرکت های تولیدی در سطح جهانی باید چارچوب بهتری در مدیریت سرمایه در گردش از طریق شیوه حاکمیت شرکتی برای دستیابی به اهدافی مثل تداوم ، پرداخت بدهی و سود آوری تجارت بکارگیرند. در نهایت مطالعه شیوه حاکمیت شرکت و مدیریت سرمایه در گردش در میان شرکت های تولیدی ازیک بازار در حال ظهور می تواند کار تجربی مفیدباشد.
حاکمیت شرکتی در طول دو دهه گذشته با توجه به اصلاحات خاص اقتصادی درکشورها و حوادث تاریخ اقتصادی مانند بحران در بازار منطقه ای و سرنگونی شرکت های بزرگ ،موردتوجه زیادی قرارگرفت.
یکی از موضوعات اصلی که در زمینه خصوصی سازی و واگذاری بنگا ههای اقتصادی دولتی به بخش خصوصی باید مورد توجه سیاست گذاران و قانون گذاران قرار گیرد، چگونگی نظام حاکمیت شرکتی است.بیش از دو دهه است که دولتها در سرتاسر جهان به سمت خصوصی سازی واحدهای دولتی حرکت کرده اند. در ایران نیز با اجرای سیاستهای کلی اصل 44 فرصت مناسبی برای خصوصی سازی،مشارکت بیشتر بخش خصوصی در سرمایه گذاری و مدیریت بنگاه های اقتصادی و در نهایت ایجاد فضای عادلانه برای رقابت فراهم آمده است. باید توجه داشت خصوصی سازی فقط انتقال مالکیت به بخش خصوصی و کمرنگ شدن نقش دولت نیست، بلکه نقش نظارتی وحاکمیت دولت در این زمینه بسیار مهم است.خصوصی سازی به تنهایی هدف نیست بلکه باید ابزاری برای رسیدن به هدف باشد، و هدف همان کارایی بیشتر و توسعه اقتصادی است(حساس یگانه و همکاران،1387)
به طور کلی شیوه حاکمیت شرکتی با عملکرد شرکت ، ساختار سرمایه و ارزش سهام دار مرتبط است.در حالیکه مدیریت سرمایه در گردش با سود دهی، عملکرد شرکت ، اندازه شرکت مرتبط است. اما ، ما هر دو مفهوم شیوه های حاکمیت شرکتی و مدیریت سرمایه در گردش رادر مطالعه ما ارتباط داده ایم.
1-4- اهداف پژوهش
هدف اصلی :
بررسی تاثیر شیوه های حاکمیت شرکتی برمدیریت سرمایه درگردش شرکتهای پذیرفته شده دربورس اوراق بهادارتهران.
1-5- سوالات پژوهش
این تحقیق درصددپاسخ دادن به سوالات زیر می باشد:
1) آیاروش های حاکمیت شرکتی برچرخه تبدیل وجه نقد، تاثیرمعنی دار ی دارد؟
2)آیا روش های حاکمیت شرکتی برنسبت دارایهای جاری به دارییهای کل، تاثیرمعنی دار ی دارد؟
3)آیا روش های حاکمیت شرکتی برنسبت بدهیهای جاری به دارییهای کل، تاثیرمعنی دار ی دارد؟
1-6- فرضیه ها
فرضیه اصلی اول: بین روش های حاکمیت شرکتی و چرخه تبدیل وجه نقد ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه فرعی1-1: بین استقلال هیئت مدیره و چرخه تبدیل وجه نقد ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه فرعی 1-2: بین دوگانگی وظیفه مدیرعامل و چرخه تبدیل وجه نقد ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه فرعی 1-3: بین تعداد جلسات هیئت مدیره و چرخه تبدیل وجه نقد ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه فرعی 1-4: بین اندازه هیئت مدیره و چرخه تبدیل وجه نقد ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه اصلی دوم: بین روش های حاکمیت شرکتی و سیاست سرمایه گذاری جسورانه (نسبت دارایهای جاری به دارییهای کل) ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه فرعی2-1: بین استقلال هیئت مدیره و سیاست سرمایه گذاری جسورانه ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه فرعی 2-2: بین دوگانگی وظیفه مدیرعامل و سیاست سرمایه گذاری جسورانه ارتباط معنی داری وجوددارد.
فرضیه فرعی 2-3: بین تعداد جلسات هیئت مدیره و سیاست سرمایه گذاری جسورانه ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه فرعی 2-4: بین اندازه هیئت مدیره و سیاست سرمایه گذاری جسورانه ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه اصلی سوم: بین روش های حاکمیت شرکتی و سیاست تأمین مالی جسورانه (نسبت بدهیهای جاری به دارایهای کل) ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه فرعی3-1: بین استقلال هیئت مدیره و سیاست تأمین مالی جسورانه ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه فرعی 3-2: بین دوگانگی وظیفه مدیرعامل و سیاست تأمین مالی جسورانه ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه فرعی 3-3: بین تعداد جلسات هیئت مدیره و سیاست تأمین مالی جسورانه ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه فرعی 3-4: بین اندازه هیئت مدیره و سیاست تأمین مالی جسورانه ارتباط معنی داری وجود دارد.
1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی واژه ها و متغیرها
دراین پژوهش ازدودسته متغیر به نامهای متغیرهای مستقل ومتغیرهای وابسته استفاده می شود.
متغیرمستقل عبارت است از حاکمیت شرکتی که اجزای آن عبارتنداز:
1) استقلال هیئت مدیره 3) جلسات هیئت مدیره
2) دوگانگی وظیفه مدیرعامل 4) اندازه هیئت مدیره
حاکمیت شرکتی:
حاکمیت شرکتی سیستمی است که ازطریق ان شرکتهای تجاری،نظارت وکنترل می شوند.حاکمیت شرکتی توزیع حقوق ومسؤلیتهارابین شرکای مختلف درشرکت ازقبیل هیئت مدیره ،مدیران،سهامداران وسایرذینفعان مشخص می کندو قوانین ورویه های تصمیم گیری درامورشرکتی را تعیین می کند.باانجام این کارساختارهایی فراهم می شوند که ازطریق آنها هدفهای شرکت تبیین وابزاررسیدن به آن هدفها فراهم می شود.(وکیلی فرد،باوندپور:1389)
استقلال هیئت مدیره :
ازدیدگاه تئوری نمایندگی،حضورمدیران غیرموظفدرهیئت مدیره شرکتهاوعملکردنظارتی آنهابعنوان افرادی مستقل،به کاهش تضادمنافع موجود میان سهامداران ومدیران شرکت درجلسات هیئت مدیره،کمک شایانی می کند.مدیران غی موظف بادیدگاهی حرفه ای و بیطرفانه درموردتصمیم گیریهای مدیران مذکور به قضاوت می نشینند.بدین ترتیب هیئت مدیره شرکت بادارابودن تخصص ،استقلال وقدرت قانونی لازم،یک سازوکاربالقوه توانمند شرکت به حساب می آید.(محمدحسین ستایش:1389)
از نسبت مدیران غیرموظف هیئت مدیره به کل اعضاء برای سنجش میزان استقلال اعضای هیئت مدیره استفاده شده است. عضو غیرموظف هیئت مدیره، عضوی است که فاقد مسئولیت اجرایی در شرکت می باشد.
اندازه هیئت مدیره:
اندازه هیئت مدیره عبارتست از تعدادمدیران(اعم از موظف وغیرموظف) که عضوهیئت مدیره هستند.تئوری نماینگی بیان می کند که بیشتربودن تعداداعضای هیئت مدیره نقش حیاتی دراتخاذ تصمیمهای راهبردی شرکتهادارد.همچنین با آفزایش تعداداعضاء ،احتمال کنترل مدیریت هم افزایش می یابد وتجربه هیئت مدیرهنیزبالامی رود.(باغومیان ،نقدی:1393)
جلسات هیئت مدیره:
یکی دیگر از ویژگی های هیأت مدیره که می تواند بر برنامه های استراتژیک شرکت درآینده تاثیر بسزایی داشته باشد، جلسات هیأت مدیره می باشد.به مکانی که در آن هیأت مدیره و مدیران اطلاعات خود را در مورد ارزیابی نتایج تصمیمات گذشته، سیاست و برنامه های استراتژیک آینده مطرح می کنند و به اشتراك می گذارند، جلسات هیأت مدیره گفته می
شود. برگزاری جلسات می تواند به برقراری ارتباط بهتر میان مدیران و اعضای هیأت مدیره کمک شایانی داشته باشد. اما باید توجه داشت که برگزاری بیش ازحد جلسات هیأت مدیره هزینه هایی در برخواهد داشت که ممکن است باعث انحراف مدیران شرکت از مسئولیت های عملیاتی و روزمره خود گردد.بنابراین هیأت مدیره می بایست تعادلی میان هزینه منفعت تعداد جلسات برقرار نماید.(بهری،بهنمون،مددی زاده;1393)
فرم در حال بارگذاری ...