مكانیزمهای حاكمیت شركتی به مرور زمان بوجود میآیند. برخی شركتها دارای مكانیزمهای قوی حاكمیت شركتی مثلاً در تعداد اعضای مستقل هیأتمدیره، حضور سرمایه گذاران نهادی میباشند. برخی شركتها نیز دارای حاكمیت شركتی ضعیفی میباشند. در این تحقیق توانایی حاكمیت شركتی از كفایت حاكمیت شركتی تفكیک می شود. توانایی (یا ضعف) حاكمیت شركتی بعنوان اندازه حاكمیت شركتی قلمداد می شود. شركتی كه دارای تعداد بیشتری عضو هیأتمدیره مستقل، سرمایه گذاران نهادی بوده، درصد مالكیت اعضای هیأتمدیره و اعضای غیرموظف هیأت مدیره باشد دارای حاكمیت شركتی توانمند محسوب می شود. در مقابل، حاكمیت شركتی در صورتی كافی تلقی می شود كه در كاهش هزینه های نمایندگی مؤثر واقع شود. حاكمیت شركتی می تواند ضعیف ولی كافی باشد با این شرط كه در زمان شروع آن، مسئله نمایندگی در حد پایین باشد. حاكمیت شركتی می تواند قوی (توانمند) بوده ولی كافی نباشد (نیکو مرام و محمدزاده سالطه، 1389).
واحدهای تجاری همواره با فرصتهای سرمایه گذاری زیادی روبرو میشوند و نیازمند تصمیم گیری منطقی نسبت به یک سرمایه گذاری بهینه هستند. در واقع، سرمایه گذاری هر واحد تجاری باید با توجه به محدودیت منابع و کارا بودن آن صورت گیرد، اما مسئله اصلی، انتخاب طرحها و تصمیم گیری راجع به فرصتهای سرمایه گذاری به وسیله مدیران واحدهای تجاری است که بر اساس منافع شخصی آنها صورت میگیرد. به عبارتی دیگر، عدم تقارن اطلاعاتی و تضاد منافع مانع انجام یک سرمایه گذاری بهینه می شود (یانگ و جیانگ[1]،
2008).
از این رو واحدهای تجاری برای سرمایه گذاری در طرحهای مختلف باید حد یا میزان سرمایه گذاری را با توجه به محدودیت منابع، مورد توجه قرار دهند. این امر از طریق روشهای ارزیابی طرحها، از جمله ارزش فعلی خالص انجام می شود. طبق این روش، در یک یا چند طرح وقتی سرمایه گذاری انجام میگیرد كه، ارزش فعلی خالص آن طرح، مثبت باشد (مدرس و حصارزاده، 1387).
شرکتها در تصمیمات تأمین مالی با دو منبع تأمین مالی داخلی و تأمین مالی خارجی روبرو هستند. منابع مالی داخلی، شامل جریانهای وجوه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی، فروش دارایی ها و سود انباشته و منابع مالی خارجی دربرگیرنده وجوه تحصیل شده از طریق بازار مالی مانند انتشار اوراق مشارکت، صدور سهام جدید و دریافت تسهیلات مالی از بانک هستند. مدیران باید تصمیم بگیرند وجوه مورد نیاز خود را چگونه تأمین کنند و منابع مالی در دسترس را چگونه مصرف کنند. آنها میتوانند این منابع مالی را صرف پرداخت سود به سهامداران، اجرای پروژه های سرمایه گذاری سودآور، تسویه بدهیهای موعد رسیده و افزایش سرمایه در گردش کنند (فرانک و گویال[2]، 2003).
در این فصل ابتدا به بیان مسأله تحقیق میپردازیم سپس اهداف، اهمیت و ضرورت، فرضیه های تحقیق، قلمرو تحقیق، استفادهکنندگان از نتایج تحقیق، تعریف و واژه ها و اصطلاحات و ساختار تحقیق بیان میشوند.
…………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
93
5-2- مروری مختصر بر روند پژوهش ………………………………………………………………………………………………………………….
95
5-3- یافته ها ………………………………………………………………………………………………………………………………………………….
96
5-4- نتیجه گیری ……………………………………………………………………………………………………………………………………………
97
5-5- پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده ……………………………………………………………………………………………………………….
98
5-6- محدودیتهای پژوهش ……………………………………………………………………………………………………………………………
99
5-7-خلاصه فصل……………………………………………………………………………………………………………………………………………
فهرست منابع و مأخذ
102
منابع فارسی ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………
108
منابع لاتین ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
112
ضمائم و پیوستها ………………………………………………………………………………………………………………………………………….
فهرست اشکال | |
صفحه | عنوان |
7 | شکل شماره (1-1) مدل مفهومی سنتوریدیز و کریستی ……………………………………………………………………………………….. |
16 | شکل شماره (2-1) مدل اولیه پذیرش فناوری دیویس (TAM)…………………………………………………………………………… |
17 | شکل شماره (2-2) مدل مفهومی پژوهش ………………………………………………………………………………………………………… |
68 | شکل شماره (3-1) مدل مفهومی سنتوریدیز و کریستی…………………………………………………………………………………………. |
شرایط بازارهای مالی به عنوان یكی از اساسیترین بازارهای هر كشور به شدت بر بخشهای واقعی اقتصاد اثر گذار بوده و از سایر بخشها نیز تأثیر میپذیرد. یكی از اجزای مهم بازارهای مالی بازار سرمایه است، بازار سرمایه به عنوان آینه تمام نمای اقتصادی یک جامعه كاركردهای مختلفی را بر عهده دارد. یكی از این كاركردهای اساسی ایجاد سازوكارهایی است كه به افزایش نقدشوندگی ابزارهای تامین مالی و نهایتاً افزایش امنیت سرمایه گذاری منجر می گردد . امروزه در بسیاری از بازارهای مالی پیشرفته، مدیریت ریسك و بكارگیری
ابزارهایی برای كاهش نوسانات قیمت اوراق بهادار به منظور كمینه نمودن احتمال بازده منفی دارایی ها بسیار متداول می باشد. وجود تنوع در ابزار های مالی یكی از عوامل موثر در ایجاد انگیزه در جلب مشاركت سرمایه گذاران در بازار های نظام مند سرمایه است . از این رو انواع مختلفی از صندوقهای سرمایه گذاری با هدف جمع آوری وجوه از سرمایه گذاران غیر حرفه ای و اختصاص آن به سبدهای سرمایه گذاری كارا، كاهش ریسك سرمایه گذاری و كسب بازده ای متعارف پا به عرصه ظهور گذاشتند (اعتمادی و دیگران،1388).
بدین ترتیب راه اندازی صندوق های سرمایه گذاری در سهام، از آرزوهای دیرین فعالان بازار سهام ایران بود كه به همت قانون گذاران و فعالان بازار سرمایه، اولین صندوق سرمایه گذاری در سهام از ابتدای سال 1387، فعالیت خود را آغاز كرد. صندوقهای سرمایه گذاری مشترک تمایل دارند از طریق مزایای تنوع بخشی، مدیریت حرفهای، نقدشوندگی و صرفهجویی نسبت به مقیاس سرمایه گذاران را جذب کنند.
با توجه به این كه مدتی هر چند كوتاه از آغاز فعالیت صندوق های سرمایه گذاری در كشور می گذرد، این سؤال مطرح است كه چه رابطهای بین مدیریت صندوقهای سرمایه گذاری مشترک و عملکرد این صندوقها وجود دارد.
بر همین اساس فصل اول این مطالعه به کلیات پژوهش اختصاص دارد. بنابراین، ابتدا به تعریف مساله مورد بررسی پرداخته می شود. سپس پرسشهای مورد تحقیق بیان می شود. در ادامه فرضیه های تحقیق، روش پژوهش، حدود زمانی و مکانی پژوهش و اهداف آن تبین می شود و در پایان ساختار رسالهی حاضر بیان میگردد.
سرمایهگذاری در بازارهای سرمایه، یكیاز موارد ضروری واساسی در فرایند رشد و توسعهاقتصادی هر كشور است. از بورس اوراق بهادار می توان به عنوان نماد بازار سرمایه یاد کرد. مدیران سرمایه گذاری، مدیران پرتفوی و سایر اشخاص حقیقی و حقوقی كه در این بازار به معاملات سهام و سایر دارایی های مالی میپردازند، برای حفظ وافزایش ارزش سبد سرمایهگذاری خود باید عوامل مختلف مؤثر بر بازده پرتفوی دارایی های مالی خود تحت شرایط مختلف اقتصادی را مطالعه نموده و سعی کنند، منابع مالی خود را در داراییهای مالی سرمایهگذاری نمایند كه بیشترین بازده و كمترین ریسك را برای آنان در برداشته باشد. (طالب نیا، 1389).
اکثر سرمایهگذاران در مقطع سرمایهگذاری نقدشوندگی را به عنوان مزیت سرمایهگذاری در نظر میگیرند، و به سرمایهگذاری در اوراق سهامی میپردازند(درصورت ثابت بودن نسبی سایر شرایط) که دارای نقدشوندگی بالا است. هرچه قابلیت نقدشوندگی یک سهم کمتر باشد آن سهم برای سرمایهگذاران جذابیت کمتری خواهد داشت، مگر اینکه بازده بیشتری عاید دارنده آن گردد. شواهد تجربی نشان می دهد که عامل عدم نقدشوندگی در سرمایهگذاریها می تواند نقش مهمی را ایفانماید. به عبارت دیگر برخی سرمایهگذاران ممکن است به سرعت به منابع مالی خود نیاز داشته باشند که در چنین شرایطی قدرت نقدشوندگی میتواند اهمیت زیادی داشته باشد. نقدشوندگی به معنای سرعت تبدیل سرمایهگذاریها به وجه نقد است. به عبارت بهتر منظور از نقدشوندگی صرفا سهولت خرید و فروش سهام می باشد.
معیار های زیادی برای نقدشوندگی در مطالعه های پیشین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در یک دستهبندی میتوان این معیارها را به دو دستهی معیار های اطلاعاتی و معیارهای معاملاتی نقدشوندگی تقسیم کرد (رحمانی، حسینی، رضاپور،1389). در مورد معیار های اطلاعاتی اعتقاد براین است که در قبال اطلاعات به طور مستقیم واکنش نشان می دهند، و ابراز و افشا یا عدم افشای به موقع اطلاعات مورد نیاز و مورد انتظار منجر به تغییر در این معیارها میگردد. معیارهای معاملاتی بیشتر از رفتار سرمایهگذاران تاثیر می پذیرد.
همچنین در مطالعات گذشته تاثیر عوامل متعددی بر این معیار ها مورد مطالعه قرار گرفته است. عواملی چون سود نقدی ،کیفیت افشا، اندازه شرکت، نوسان بازده، از جمله این عوامل هستند. با مطالعه و بررسی این مطالعات نمیتوان عامل عدم تقارن اطلاعات را نادیده
گرفت. چرا که در اکثر این مطالعات تاثیر متغیر مستقل پژوهش بر نقدشوندگی سهام از مجرای تاثیر متغیر مستقل بر عدم تقارناطلاعاتی مورد بررسی قرار گرفته است. این بحث یعنی چگونگی تاثیر عدمتقارناطلاعاتی بر نقدشوندگی به صورت زیر تبیین می شود.
هزینه بازارگردان ها به سه بخش تقسیم می شود:هزینه های فرایند سفارش، هزینه های نگهداری موجودی و هزینه های انتخاب نادرست. هزینه های فرایند درخواست خرید و فروش(سفارش)، هزینههایی هستند که به طور مستقیم با ارائه خدمات بازارگردانی در ارتباط است و شامل اقلامی همچون عضویت در بورس، اجاره فضای بورس، هزینه های کامپیوتری، هزینه های خدمات اطلاعاتی، هزینه های نیروی کار می باشد. هزینه های نگهداری موجودیها، هزینههایی است که یک بازارگردان به دلیل مسئولیتی که در تجهیز سرمایهگذاران به فوریتهای مبادله(نقدشوندگی)دارد، متحمل می شود.
هزینههای انتخاب نادرست به این دلیل ایجاد می شود که ممکن است، بازارسازها با افرادی وارد معامله شوند که از اطلاعات بیشتری نسبت به آنان برخوردار باشند. به عبارت دیگر طرف دوم معامله دارای اطلاعات نهانی باشند. بازاراسازها برای مقابله با این ریسک اقدام به افزایش شکاف بین قیمتهای خرید و فروش پیشنهادی می نمایند. بدین طریق سعی در تضمین امنیت مالی خود دارند. با فرض این که کیفیت افشای اطلاعات بالا باشد و شرکتها مبادرت به افشای بهتر و بیشتر اطلاعات نمایند
احتمال وجود اطلاعات نهانی و به تبع آن احتمال عدمتقارناطلاعاتی کاهش خواهد یافت، و بازارسازها ریسک انتخاب نادرست را در حد پایینی ارزیابی خواهند نمود، در نتیجه کاهش این ریسک، نقدشوندگی سهام و بازار افزایش خواهند یافت.
از سوی دیگر، در سالهای اخیر به ویژه پس از وقوع رسوایی های مالی، توجه بسیاری به کیفیت سود جلب شده است. کیفیت سود مفهومی است که دارای جنبه های متفاوتی است و از این رو تعاریف مختلفی از آن شده است. یک تعریف مهم از کیفیت سود مبتنی بر پایداری سود است؛پایداری سود به معنای تکرار پذیری سود جاری است. هر چه پایداری سود بیشتر باشد، شرکت توان بیشتری برای حفظ و استمرار سودهای جاری دارد وکیفیت سودبالاتر خواهد بود. (ثقفی، 1389)
موضوع پرهزینه بودن ضعف کیفیت سود از دیرباز مورد علاقه و مناقشه دانشگاهیان و متخصصان حوزه مالی بوده است. ارتورلویت[1] ریئس سابق بورس اوراق بهادار امریکا مهمترین سودمندی کیفیت بالای استانداردهای حسابداری را بالا بردن نقدشوندگی و کاهش هزینه های سرمایهای میداند.
مدل تحلیلی کسانی مثل کیلی[2] (1985)و گلستون[3] ، میلگروم(1985) نشان میدهد که عدمتقارناطلاعاتی،ریسک هزینه گزینش نادرست را برای بازارسازهاافزایش میدهد. در واکنش به ریسک گزینش نادرست شکاف بین قیمتهای پیشنهادی خریدوفروش توسط بازارسازهاافزایش داده می شود، گسترش این شکاف به کاهش نقدشوندگی سهام منجر می گردد نقدشوندگی می تواند به هزینه های دستیابی به سرمایه راتحت تاثیرقرار دهد. طبق شواهد امیهود و مندلسون(1986) سرمایه گذاران درنظردارندتابازده سرمایهگذاری شان را خالص از هزینههای معامله و نقدشوندگی به حداکثر برساند.بعضی از سرمایه گذاران شامل افراد درون سازمانی مانندمدیران، تحلیلگران آنهاومؤسسه هایی که از این افراد، اطلاعات دریافت می کنند به اخبار محرمانه دسترسی دارند(ایسلی و اوهارا،2004)هر چه اطلاعات محرمانه بیشتر باشد،دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام بین سرمایه گذاران افزایش می یابد و لذا بازده سرمایه گذارانی که به این گونه اطلاعات دسترسی ندارند، کاهش پیدا می کنند.(چانگ و همکاران 2009)
به عنوان نمونه قائمی و وطن پرست (1384) نشان داده اند که در بورس اوراق بهادار تهران، افزایش عدم تقارن اطلاعاتی بین معامله گران دامنه قیمت پیشنهادی خریدو فروش سهام راوسیع تر می کند. اما قضیه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام ریشه در جریان عرضه و تقاضای غیرعادی دارد. عرضه وتقاضای غیرعادی درنتیجه وجود اطلاعات محرمانه بوجود می اید؛ هنگام وجود اخبار محرمانه بد عرضه سهام زیاد می شود و قیمت پیشنهادی فروش نیز کاهش می یابد بالعکس،هنگام وجود اخبارمحرمانه خوب ، تقاضا زیاد و قیمت پیشنهادی خرید نیز افزایش می یابد. چنانچه اطلاعات محرمانه وجود نداشته باشد، آثاراطلاعات عمومی موجود توسط بازارسازها در قیمت سهام منعکس می شود. یعنی بازارسازها در هنگام دریافت اطلاعات، قیمت را به سطح مناسب هدایت می کنند و در ، نتیجه خرید و فروش غیرعادی هم صورت نمی گیرد(رضازاده و آزاد، 1387)
————– 84
4-1- معرفت——– 84
4-2- توحید——— 89
4-3- كشف——— 94
4-3-1- مراتب كشف– 96
4-4- تفرید———- 99
4-5- جمع——— 101
4-6- حیرت——– 105
4-7- حضور و غیبت– 108
4-8- یقین———- 110
4-9- تجلّی——— 113
4-10- فناء——— 117
خلاصه————- 121
نتیجه گیری و پیشنهادها
5-1- نتیجهگیری—— 123
5-2- پیشنهادها—— 126
منابع و مآخذ——— 127
چكیده
نفی خواطر به معنای زدودن و تخلیه ذهن و دل از هرگونه واردات، اندیشهها و
صورتهاست كه به منظور آماده سازی درون سالك برای حضور حق و تابش انوار تجلیّات الهی بر قلب او صورت میگیرد. با این توضیح، نفی خواطر از آموزههای بنیادین در سلوك عرفانی است و سالك ملزم است از آغاز سیر خویش تا انتها – كه فنای فیالله است – به آن اهتمام ورزد و به تبع عبور از مراحل متعدد سلوك، متناسب با آن مراتب و مراحل، نفی خواطر را مورد توجه قرار دهد. این تحقیق بر آن است تا كیفیت و ضرورت نفی خواطر را در سلوك عرفان اسلامی بررسی كند و علاوه بر ارائه روشهای تحقق آن، ضمن بیان اجمالی ارتباط نفی خواطر با سایر عناصر سلوكی، ثمرات و نتایجی را كه نفی خواطر در مسیر رسیدن به مقصود به بار خواهد آورد، تبیین نماید. از آنجا كه لازمه پرداختن به نفی خواطر، شناخت ماهیت خواطر، انواع آنها و روش تشخیصشان است، قبل از ورود به بحث، این موضوع مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. شایان ذكر است به دلیل عمومیت كاربرد نفی خواطر در كلیه مشربهای عرفانی، اشاره بسیار مختصری به نقش این آموزه در سایر ادیان شده است.
كلید واژهها: عرفان، سلوك عرفانی، سالك، خواطر، نفی خواطر
بیان مسأله
طریق عرفان و كشف حقیقه الحقایق، طریق زدودن و پیراستن وجود وبه تعبیری «اسقاط الاضافات» است. در این رهگذر «نفی خواطر» به مثابه مظهر اتمّ پاكسازی درون و اعظم مطهرات سرّ، تلقی
می شود كه در فرایند آن سالك با در اختیار گرفتن عنان ذهن و قلب خود، مانع ورود اغیار به آن ساحت میگردد. عنصر نفی خواطر به دلیل نقش قابل تأمل در گشودن باب حقیقت و شهود، در میان گرایشهای عرفانی سایر ادیان و به ویژه ادیان شرق كه دغدغه رهایی و فرزانگی دارند، نیز جایگاه در خور ملاحظهای دارد. متأسفانه علیرغم اهمیت شایان توجه نفی خواطر در سلوك عرفان اسلامی، طبق بررسیهای انجام شده، تحقیق مستقلی درباره آن مشاهده نشده و عمدتاً در ذیل دستورات سلوكی در كتابهای عرفانی مورد بحث قرار گرفته است. نفی خواطر و كنترل آن علاوه بر آن كه در طریقت عرفانی مورد توجه جدی است، در حیطه اخلاق در زندگی عموم مردم نیز بسیار تأثیرگذار خواهد بود و آنان را به سوی یک زندگی توأم با آرامش، صفا و معنویت سوق خواهد داد. امروزه اكثر افراد این خلأ را در زندگی پرهیاهوی خویش احساس كردهاند و از آنجا كه از معارف غنی خود آگاهی ندارند، به جنبشها و مسلكهای مدعی عرفان رو میآورند تا نیازهای معنوی خود را برطرف سازند. با عنایت به این مسأله، ضرورت پرداختن به موضوعاتی چون نفی خواطر با نگاه كاربردی و ارائه راهكارهای عملی می تواند از افتادن افراد جامعه به دام جریانات انحرافی نوظهور جلوگیری نماید. البته این تحقیق با توجه به عنوانش به تبیین این موضوع نمیپردازد، اما امیدوار است نتایج به دست آمده در این مطالعه زمینه ساز تحقیقات كاربردی قرار گیرد.