: پرستار نقش مهم و اساسی در مراقبت از بیمار و سلامت وی ایفاء می کند. سلامت پرستاران به دلایل متعددی نسبت به سایر مردم جامعه در معرض خطر بیشتری است. یکی از مهم ترین دلایل ایجاد تنش و استرس در پرستاران که کمتر به آن پرداخته شده است، تعارض بین کار و زندگی خانوادگی است که می تواند تاثیر مهمی بر عملکرد و سلامتی پرستاران داشته باشد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط سلامت عمومی با تعارض کار و خانواده در پرستاران انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی 374 پرستار شاغل در هشت مرکز آموزشی درمانی شهر رشت به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب و با بهره گرفتن از ابزار سه بخشی شامل: پرسشنامه اطلاعات فردی و شغلی، پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) و پرسشنامه تعارض کار- خانواده کارلسون بررسی شدند. داده ها با بهره گرفتن از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی(اسپیرمن، من ویتنی یو و رگرسیون لجستیک چندگانه) در نسخه SPSS (17) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که 111نفر(7/29%) از واحدهای مورد پژوهش سالم و 263 نفر(3/70%) احتمال اختلال درسلامتی را دارند. همچنین در تمام حیطه های تعارض کار- خانواده و خانواده- کار شاخص های آماری(میانگین، میانه و انحراف معیار) در پرستاران با اختلال در سلامتی بالاتر از پرستاران سالم است(001/0 P<).مدل رگرسیون لجستیک چندگانه نشان داد که با تعدیل متغیرهای زمینه ای و مداخله گر حیطه تعارض کار- خانواده از نظر فشار و تعارض خانواده- کار از نظر زمان از حیطه های تاثیر گذار در سلامت پرستاران هستند همچنین از بین عوامل فردی و شغلی، مشارکت همسر(001/0 P<)، پست سازمانی (01/0 P<)، علاقه به شغل(008/0 P<)، داشتن شغل دوم (24/0 P<) و نگهداری از افراد سالمند و یا معلول در خانواده(05/0 P<) از عوامل مرتبط با سلامت پرستاران می باشد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اهمیت ایجاد تعادل در زندگی خانوادگی و شغلی پرستاران را به عنوان عامل مهمی در سلامت آنان مورد تاکید قرار می دهد. با آگاه نمودن مسئولین از نتایج این تحقیق می توان گام مهمی در جهت کاهش مشکلات پرستاران و افزایش کیفیت خدمات رسانی آنان برداشت.
کلید واژه ها: پرستاران/ سلامت عمومی/ تعارض کار- خانواده/ تعارض خانواده-کار
دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی رش
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات | |
بیان مساله | 1 |
اهداف پژوهش( هدف کلی و اهداف ویژه) | 7 |
سوالات پژوهش | 9 |
تعاریف نظری واژه ها | 10 |
تعاریف عملی واژه ها | 12 |
محدودیت های پژوهش | 15 |
پیش فرض های پژوهش | 15 |
فصل دوم : زمینه و پیشینه پژوهش | |
چهار چوب پژوهش | 16 |
بر مطالعات | 41 |
فصل سوم : روش اجرای تحقیق | |
نوع پژوهش | 60 |
جامعه پژوهش | 60 |
نمونه پژوهش، تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری | 60 |
مشخصات واحدهای مورد پژوهش | 60 |
محیط پژوهش | 61 |
ابزار گردآوری اطلاعات | 61 |
تعیین اعتبار علمی یا روایی ابزار | 63 |
تعیین اعتماد علمی یا پایایی ابزار | 63 |
روش گردآوری اطلاعات
|
65 |
روش تجزیه تحلیل داده ها و روش های آماری | 66 |
ملاحظات اخلاقی | 66 |
فصل چهارم : نتایج تحقیق | |
یافته های پژوهش | 67 |
فصل پنجم : بحث و بررسی یافته ها | |
تجزیه و تحلیل یافته ها | 95 |
نتیجه گیری نهائی یافته ها | 112 |
کاربرد یافته ها در پرستاری | 115 |
پیشنهادات براساس یافته ها | 117 |
فهرست منابع | 119
|
پیوست | |
پرسشنامه تعارض کار- خانواده کارلسون | |
پرسشنامه 28 سوالی سلامت عمومی گلدبرگ |
فهرست جداول و نمودارها: |
|
عنوان | صفحه |
جدول شماره 1: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب خصوصیات فردی، خانوادگی و شغلی | 67 |
جدول شماره 2 : شاخص های پراکنندگی مرکزی صفات کمی واحدهای مورد پژوهش | 71 |
جدول شماره 3: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب انتخاب سوالات مربوط به تعارض کار – خانواد از نظر زمان و تعیین م
میانگین آن |
72 |
جدول شماره 4: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب انتخاب سوالات مربوط به تعارض کار – خانواد از نظر فشار و تعیین میانگین آن | 73 |
جدول شماره 5: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب انتخاب سوالات مربوط به تعارض کار- خانواده از نظر رفتار و تعیین میانگین آن | 74 |
جدول شماره 6: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب انتخاب سوالات مربوط به تعارض خانواده- کار از نظر زمان و تعیین میانگین آن | 75 |
جدول شماره 7: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب انتخاب سوالات مربوط به تعارض خانواده- کار از نظرفشار و تعیین میانگین آن | 76 |
جدول شماره8: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب انتخاب سوالات مربوط به تعارض خانواده- کار از نظر رفتار و تعیین میانگین آن | 77 |
جدول شماره 9: تعیین میانگین کلی نمره تعارض کار- خانواده و خانواده- کار و ابعاد آن ها | 78 |
جدول شماره 10: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب انتخاب سوالات مربوط به حیطه جسمانی پرسشنامه سلامت عمومی و میانگین نمره این حیطه | 79 |
جدول شماره11: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب انتخاب سوالات مربوط به حیطه اضطراب و بی خوابی پرسشنامه سلامت عمومی و میانگین نمره این حیطه | 80 |
جدول شماره 12: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب انتخاب سوالات مربوط به حیطه اختلال در عملکرد اجتماعی پرسشنامه سلامت عمومی و میانگین نمره این حیطه: | 81 |
جدول شماره 13: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب انتخاب سوالات مربوط به حیطه افسردگی پرسشنامه سلامت عمومی و میانگین نمره این حیطه | 82 |
جدول شماره 14: توزیع فراوانی واحدهای مورد پژوهش بر حسب وضعیت کلی سلامت عمومی | 83 |
جدول شماره 15: تعیین نرمال بودن توزیع سلامت عمومی و تعارض کار – خانواده و خانواده – کار و ابعاد آن ها | 84 |
جدول شماره 16: تعیین ارتباط ابعاد سلامت عمومی با تعارض کار- خانواده | 85 |
جدول شماره 17: تعیین ارتباط سلامت عمومی(کیفی) با تعارض کار- خانواده | 86 |
جدول شماره 18: تعیین ارتباط ابعاد سلامت عمومی با تعارض خانواده- کار | 87 |
جدول شماره 19: تعیین ارتباط سلامت عمومی(کیفی) با تعارض خانواده- کار | 88 |
جدول شماره 20: برآورد ضریب رگرسیونی ارتباط سلامت عمومی و تعارض کار- خانواده با تعدیل متغیرهای فردی و شغلی بر اساس مدل لجستیک رگرسیون چندگانه | 89 |
جدول شماره 21: برآورد ضریب رگرسیونی ارتباط سلامت عمومی و تعارض خانواده- کار با تعدیل متغیرهای فردی و شغلی بر اساس مدل لجستیک رگرسیون چندگان | 92
|
نمودارها: | |
نمودار شماره 1: وضعیت سلامت عمومی واحدهای مورد پژوهش | 83 |
نمودار شماره 2: شدت ارتباط تعارض کار- خانواده از نظر فشار با سلامت عمومی | 90 |
نمودار شماره 3: مقایسه فاصله اعتماد 95% میانگین نمره تعارض کار- خانواده از نظر فشار بر حسب اختلال در سلامت عمومی | 91 |
نمودار شماره 4: شدت ارتباط تعارض خانواده- کار از نظرزمان با سلامت عمومی | 93 |
نمودار شماره5: مقایسه فاصله اعتماد 95% میانگین نمره تعارض خانواده- کار از نظرزمان بر حسب اختلال در سلامت عمومی
|
94 |
بیان مسئله:
سلامتی حق اساسی هر انسان و یک هدف اجتماعی است؛ تمام دولت ها و سازمان ها موظف به تامین سلامت افراد می باشند(1). سلامتی که دارای ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی است، شرط لازم و ضروری برای ایفای نقش های فردی و اجتماعی می باشد و همه انسان ها در صورتی
می توانند فعالیت کامل داشته باشند که هم خود را سالم احساس کنند و هم جامعه آن ها را سالم بداند(2). عوامل متعددی از قبیل ساختار زیست شناختی، سبک زندگی، محیط، وضعیت اقتصادی- اجتماعی و جنسیت بر سلامتی تاثیر گذار هستند. بدون تردید کسی که دچار اختلال در سلامتی است از بر عهده گرفتن تعهدات و الزامات فردی، خانوادگی و اجتماعی ناتوان خواهد بود(3). تعریف سازمان بهداشت جهانی[1] از سلامت نیز بیان کننده ارتباط بین ابعاد مختلف جسمی، روانشناختی، اجتماعی، معنوی و فیزیکی انسان می باشد(4).
از عوامل بسیار مهم اثرگذار بر سلامتی فرد شغل اوست. برخی مشاغل از طریق در معرض قرار دادن فرد با عوامل تنش زای متعدد و مختلف فیزیکی، جسمی، روان شناختی و اجتماعی بیش از سایر مشاغل سلامتی فرد را تهدید می کنند(3). سلامت کارکنان چه از بعد جسمی و چه از بعد روانی در محیط کار، از جمله مسائلی است که در سازمان ها مورد توجه زیادی قرار گرفته است. مطالعات متعددی نشان داده اند که سلامت ارتباط مستقیمی با عوامل درونی- اجتماعی دارد و این عوامل نیز نقش مهمی هم در وضعیت سلامت و هم در ایجاد بیماری بر عهده دارند(5). کار ابزار تامین نیازهای انسان است و طبیعتاً فردی که با انجام مقدار معینی از کار، نیازهای خود را تامین می کند باید به جنبه های دیگر زندگی خود نیز بپردازد چرا که کار تمام نیازهای انسان را ارضاء نمی کند(6).
امروزه بخش بهداشت و درمان به دلیل ارتباط مستقیم با سلامت انسان ها یکی از مهم ترین حوزه های توسعه پایدار در جوامع بشری به شمار می رود(7). یكی از ارزشمند ترین سرمایه های سازمان های بهداشتی و درمانی هر کشور، نیروی انسانی آن ها میباشد که در این میان پرستار نقش مهم و اساسی را در مراقبت از بیمار و سلامت وی ایفاء می کند(8). پرستاران از اعضای مهم در سیستم خدمات سلامت هستند که جامعه بشری به خدمات آن ها نیازمند است و آن ها تاثیر خود را در نظام سلامت از طریق ایفای نقش های مختلف انجام می دهند(9). کادر پرستاری حدود 80-60 درصد از نیروی انسانی بیمارستانها را تشکیل می دهند(9). به طوری که طبق آمار سال 1390، 170 هزار نفر از کارکنان پرستاری مرد و زن در بخش دولتی و خصوصی مشغول به كار می باشند و سالیانه 8000 نفراز پرستاران فارغ التحصیل به این تعداد اضافه می شوند(10). همچنین آمار ارائه شده از سوی سازمان نظام پرستاری شهر رشت در سال 1390، تعداد پرستاران شاغل در بیمارستان های دولتی شهر رشت را 1169 نفر گزارش نموده است. لذا با توجه به تعداد زیاد پرستاران، به خصوص پرستاران زن، بدیهی است آن ها در انجام مسئولیت جهت تامین بهداشت و سلامت جامعه نقش مهم و اساسی دارند زیرا ضمن مراقبت از سلامت و بهداشت جامعه و خانواده مسئول سلامت خود نیز هستند(12،11).
سلامت پرستاران به دلایل متعددی نسبت به سایر مردم جامعه در معرض خطر بیشتری است(13). سازمان بهداشت جهانی پس از مطالعه بر روی مشاغل پر تنش اعلام کرد که از 130 شغل مورد بررسی، پرستاران رتبه 27 را در مراجعه به پزشک از نظر مشکلات مربوط به سلامت کسب کرده اند(14). به علاوه مطالعات نشان دهنده بروز مشکلات مختلف روحی، به خصوص افسردگی و اضطراب در پرستاران می باشد(15). کار طولانی با بیماران بدحال، ایفای نقش حمایتی در ارتباط با بیماران سالخورده و ارائه مراقبت های ویژه به بیماران خاص، به خصوص، پرستاران زن را با توجه به ویژگی حساس بودنشان مستعد ابتلاء به انواع اختلالات روحی و روانی می کند(16). از دیگر مسائل، مشکلات جسمی پرستاران می باشد که به علت شرایط فیزیکی کار پرستاری، این افراد با آن مواجه می شوند. به طوری که کمردرد شایع ترین مشکل جسمی بیش از نیمی از زنان پرستار می باشد که باعث می شود حدود 18 درصد از آن ها کار خودرا ترک کنند و یا به مشاغل دیگر روی بیاورند. همچنین اختلالات خواب و ریتم های بیولوژیک از جمله مشکلاتی است که به وفور در میان این قشر یافت می شود(18،17).
گوستافسن[2] نیز در مطالعه خود، کیفیت خواب و سلامتی زنان را در ارتباط با شرایط کاری پرستاری بر روی160 نـمونه مورد مطالعه قرار داد و نتیجه گرفـت که 45 درصد از پرستاران، خـواب ناکافی 30 درصـد
مشکلات گوارشی و 62 درصد از درد کمـر و مفاصل شکایت داشتند و 35 درصد از آن ها دچار فرسـودگی
شغلی بودنـد(19).
در این میـان، یکی از مهـم ترین علل ایجاد کننده اختلال در سـلامت پرستاران که کمـتر به آن پرداخته شده، تعارض کار با خانواده[3] و خانواده با کار است[4] که می توانند تاثیرات مهمی بر عملـکرد پرستاران داشته
باشند. نتایج مطالعات بر روی تاثیر تعارض نقش در کار و خانواده اشخاص متناقض است. عده ای از پژوهشگران معتقدند که ایفای نقش های متعدد برای اشخاص سودمند است و سبب حفظ جایگاه اجتماعی و احساس مفید بودن می شود(14). در حالی که برخی دیگر مدعی هستند، تعدد نقش ها می تواند سلامت اشخاص را به خطر بیندازد(20). به طور کلی پیدایش و افزایش خانواده هایی که در آن زن و شوهر هر دو شاغل و دارای درآمد هستند، از تحولات اجتماعی هر کشور است. این حالت از زندگی خانوادگی به رغم بهره مندی از فواید ترکیب نقش، به دلیل نادیده گرفتن تقسیم سنتی کار در خانواده و نیز پذیرش و ایفای تعهدات بیشتر و جدیدتر، با فشارهایی مواجه است. یکی از این فشارها، تعارض متقابل کار با خانواده است که اگر مدیریت نشود، می تواند پیامدهایی ناخواسته بر کارکردهای خانواده و نیز سلامت روانی و اجتماعی اعضای آن داشته باشد(21). برای پرستاران مانند دیگر اقشار جامعه کار و پیشه به عنوان مهم ترین عامل شکل دهنده هویت اجتماعی، منبع تامین کننده خانواده و شکل دهنده روابط اجتماعی تلقی می شود؛ به همین دلیل است که امروزه توجه به محیط های شغلی و شرایط کار کارکنان امری است که به منظور بالا بردن کیفیت کار، حفظ سلامت و بهداشت کارکنان و همچنین بهره وری بیشتر و بهتر از طول مدت سنوات کاری مورد توجه قرار می گیرد(16). با وجود تمام اثرات مثبتی که کار و درآمد حاصل از آن روی زندگی هر انسانی دارد، مفهوم کار به شکل نامحسوسی در طول زمان تغییر کرده و روابط اجتماعی و خانوادگی انسان ها را در معرض تغییراتی گسترده قرار داده و نهایتاً سبب به وجود آمدن مشکلاتی برای افراد گردیده است(21).
مفاهیم کار و خانواده بیشترین و قوی ترین پیوند را با فرد و جامعه دارند که ایجاد تعادل بین آن ها از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار است. تعادل مورد نظر تعادلی پویاست که هر عنصر آن ضمن ارتباط و کنش متقابل با عنصر دیگر، نقش مکمل و حمایت کننده نیز دارد و برای رسیدن به چنین تعادلی لازم نیست یکی به نفع دیگری کنار گذاشته شود. این تعادل خود به خود ایجاد نمی شود و اگر رابطه بین کار و زندگی مدیریت نشود، تعارض بین آن ها زیان های جبران ناپذیری برای فرد، سازمان و جامعه در پی خواهد داشت(22).
روش بلا و اسپنله[5]، تعارض نقش ها[6] را محصول از دست رفتن شرایط تعادل نقش ها در جامعه می دانند(23). ابرکرامپی و همکاران[7] سه معنی جداگانه برای تعارض نقش در نظر می گیرند؛ در معنای اول تعارض نقش حاصل انتظارات ناسازگار دو یا تعداد بیشتری از نقش هایی است که فرد ایفای آن ها را به طور هم زمان برعهده دارد. در معنای دوم تعارض نتیجه اختلاف در تعریف نقش مشخص از سوی فرد و سایر شرکای نقش است و در معنای سوم تعارض ناشی از انتظارات متعارض نقش های مرتبط با یک نقش کانونی است. بنابراین هر گاه فرد در وضعیتی قرار بگیرد که مجبور به قبول هم زمان دو نقش شود که تکالیفی متداخل بر عهده اش می گذارند، تعارض نقش ایجاد شده است(24).
تعارض متقابل کار- خانواده مشکلی برای پرستاران و حرفه پرستاری محسوب می شود. بسیاری از پرستاران امروزه با چالش متعادل سازی نقش های شغلی و خانوادگی خود روبرو هستند. هنوز دقیقاً مشخص نیست که چگونه و چه تعداد از پرستاران آن را تجربه می کنند و کدام یک از ابعاد آن می توان تاثیر بیشتری بر عملکرد پرستاران داشته باشد. اما نتایج مطالعات، شیوع و تکرار بالای این پدیده را نشان می دهد که می تواند علتی برای ترک خدمت پرستاران باشد(25). کریز واکز[8] و همکاران در مطالعه خود بر روی پرستاران آمریکایی می نویسند که تعارض کار و خانواده ممکن است منجر به ترک حرفه و تشدید بحران کمبود پرستار گردد. به اعتقاد آنان پرستاران به دلیل شرایط شغلی از جمله پایین بودن حمایت سازمانی، تعداد نوبت های کاری، سختی کار، ساعات کاری طولانی و غیره بیشتر در معرض تعارض ناشی از کار و خانواده قرار دارند و هر ساله تعداد زیادی از پرستاران در آمریکا به دلیل عدم رضایت شغلی، کارشان را ترک می کنند که این امر علاوه بر اتلاف هزینه های صرف شده جهت آموزش آنان، موجب از دست دادن مهارت ها، تخصص و منابع نیز می شود(26).
به دلیل پیچیدگی و چند وجهی بودن موضوع تعادل بین کار و خانواده و تحقیقات اندک در این مورد اغلب در درک و تفسیر آن مشکلاتی به وجود می آید. بر اثر همین برداشت نادرست است که بسیاری از افراد کار و خانواده را به دو امر کاملاً جدا از هم تقسیم می کنند که منافع یک طرف به ضرر طرف مقابل تمام می شود و منجر به تعارض کار – خانواده می گردد(27).
تعارض کار- خانواده یک منبع استرس است که بسیاری از اشخاص آن را تجربه می کنند(28،27). تعارض کار- خانواده به عنوان یک شکل از تعارض درون نقشی تعریف می شود که در آن فشار نقش درحیطه کار و خانواده به طور متقابل در بعضی از جهات ناسازگار است بدین معنی که مشارکت در نقش کاری و یا خانوادگی را دشوار می سازد(28). کارلسون[9] و همکاران معتقدند که کار و خانواده می توانند اثر متقابل و نقش مکمل برای یکدیگر داشته باشند؛ به این صورت که با کار کردن نیازهای خانواده برآورده می شود و حمایت خانواده موجبات تقویت روحی و جسمی کارکنان را فراهم می آورد(28). در مقابل رابینز[10] بیان می کند که تعارض بین کار و خانواده الزاماً سبب ایجاد مشکل می شود(29).
نتایج تحقیق میشل[11] بر روی پرستاران هشت کشور اروپا یی نشان داد که تعدد نقش یکی از دلایل عمده تضاد بین وظایف خانودگی و شغلی فرد است وی معتقد است تعارض نقش در خانواده و محیط کار می تواند سلامت پرستاران را تهدید کند. اختلالات سلامت عمومی در نمونه های مورد مطالعه وی از شیوع بالا 6/43 درصد برخوردار بوده است. به عقیده میشل تضاد نقش، ابهام نقش، تقبل بیش از حد وظایف، تداخل کار با زندگی شخصی و خانوادگی از جمله عوامل بسیار مهم در وقوع اختلال سلامتی در پرستاران می باشد(30).
دوره پس از زایمان به دلیل اثراتی که بر کارایی تولیدمثلی و آبستنی مجدد دارد، به عنوان یک مرحله مهم در زندگی تولید مثلی گاو ماده محسوب می شود. آلودگی رحم به باکتری ها، به طور معمول در طی دو هفته ابتدایی پس از زایش رخ میدهد (Noakes et al. 2009; Sheldon and Dobson 2004). 80 تا 100 درصد گاوها آلودگی باکتریایی رحم را در دو هفته اول پس از زایش دارند (Földi et al. 2006). در این مدت دامنه وسیعی از فلور میکروبی در رحم تکثیر می کنند. هر چند رحم بیشتر گاوها در فرایندهای بازسازی رحم و بازگشت آن به اندازه طبیعی، در طی پنج هفته اول پس از زایش، از این آلودگیهای باکتریایی پاک میشوند اما در تعدادی از گاوها این آلودگیها توسعه پیدا کرده و عفونتهای رحمی قابل تشخیص با معاینه بالینی را ایجاد می کنند (Noakes et al. 2009; Sheldon et al. 2006a).
اندومتریت پس از زایش به صورت التهاب محدود به اندومتریوم (لایه داخلی رحم) که 21 روز یا بیشتر پس از زایش و بدون نشانه های بیماری عمومی رخ میدهد، تعریف شده است (Sheldon et al. 2006a). تشخیص اندومتریت بالینی با قطر گردن رحم بیش از 5/7 سانتیمتر در ملامسه راست رودهای بعد از روز 20 پس از زایش یا از حضور ترشحات مهبلی موکوسی-چرکی یا چرکی بعد از روز 26 پس از زایش تعریف شده است (LeBlanc et al. 2002a).
میزان شیوع اندومتریت در کشورهای مختلف بسیار متفاوت بوده است. این میزان از 5/4-6/2 در اسپانیا (Lopez-Gatius 2003)، 10 درصد در بریتانیا (Noakes et al. 2009)، 25 درصد در ژاپن (Gautam et al. 2009)، تا 53 درصد در ایالات متحده (Gilbert et al. 2005) متغیر بوده است که این تفاوت می تواند به دلیل عدم توصیف روشهای تشخیصی، معیارهای متفاوت درجه بندی عفونتهای رحمی، دوره پس از زایشی که هنگام تشخیص عفونت گاو در آن قرار داشته، تعداد زایش گاو و مدیریت متفاوت گلهها باشد (Lewis 1997; Noakes et al. 2009). در مطالعات قبلی در گاوداریهای ایران میزان وقوع اندومتریت بالینی درجه 1 تا 3 بیش از 50 درصد بود (احمدی و همكاران، اطلاعات منتشر نشده).
اندومتریت تاثیرات نامناسب بر تولیدمثل و باروری گاو گذاشته و خسارات اقتصادی فراوانی را وارد میآورد. حضور باکتری در رحم، التهاب و آسیبهای بافتی اندومتریوم را در پی دارد و سبب تأخیر در بازسازی رحم و همچنین به خطر افتادن حیات رویان می شود (Azawi 2008; Sheldon et al. 2006a). همچنین عفونت باکتریایی رحم و یا مواد تولید شده از این باکتری ها سبب سرکوب ترشح LH هیپوفیز و نقص در عملکرد و رشد فولیکولهای تخمدانی پس از زایمان و در نتیجه اختلال در تخمکگذاری می شود (Opsomer et al. 2000; Sheldon et al. 2002b). بنابراین اندومتریت سبب کاهش احتمال باروری شده و افزایش فاصله زایش تا اولین تلقیح و افزایش نسبت تلقیح به ازای آبستنی (از 2 به 42/2) و افزایش فاصله زایشها (10 تا 31 روز) را در پی دارد (Azawi 2008; LeBlanc et al. 2002a; Noakes et al. 2009). گاوهای مبتلا به ترشحات مهبلی چرکی برای آبستن شدن به میانگین 30 روز زمان بیشتر نسبت به گاوهای غیر مبتلا نیاز دارند که حداقل ضرر اقتصادی طولانی شدن روزهای باز را دارد که حدود 3 دلار در روز میباشد (Dubuc 2011). پس اندومتریت می تواند سبب کاهش میزان باروری و افزایش نرخ حذف به دلایل ناباروری شود. نتیجه اینکه اندومتریت می تواند اثر فراوانی در کاهش سودآوری گلههای گاو شیری داشته باشد. این خسارات به دلیل افزایش فاصله زایمان تا آبستنی مجدد، افزایش میزان حذف، کاهش تولید شیر و تحمیل هزینه های درمان میباشد (Drillich 2006; LeBlanc et al. 2002a) به گونه ای که خسارات آن را برای هر گاو مبتلا 166 پوند (Noakes et al. 2009) محاسبه کرده اند.
عوامل بیماریزای اندومتریت بسیار پیچیده هستند. بسیاری از مطالعات پیشنهاد کرده اند که باکتری های بیماریزا نقش مهمی در بروز و وخیم شدن اندومتریت دارند (Sun et al. 2011). معمولترین شروع کننده های عفونت اندومتریت باکتری های بیماریزای فرصت طلب غیر اختصاصی هستند که در اطراف زمان زایمان و پس از آن رحم را آلوده می کنند (Sheldon et al. 2006a). به نظر میرسد عفونت رحم به Escherichia coli در اوایل دوره پس از زایش، راه را برای عفونی شدن توسط سایر باکتری ها هموار می کند (Westermann et al. 2010; Williams et al. 2005). متعاقب آن رشد زیاد باکتری های بیماریزایی چون pyogenes Trueperella (Arcanobacterium pyogenes) (که معمولا باکتری هایی چونFusobacterium necrophorum و Prevotella melaninogenicus همراه با آن هستند) به لایه های اندومتریوم نفوذ می کنند (Drillich 2006; Noakes et al. 2009; Sheldon et al. 2006a). میزان عفونت ایجاد شده و نتیجه آلودگی را گونه باکتری بیماریزا، میزان باکتری وارد شده و توانایی گاو برای بروز پاسخ ایمنی مناسب تعیین می کنند که می تواند از عفونت رحمی شدید همراه با به خطر افتادن زندگی تا عفونت خفیف لایه داخلی رحم متغیر باشد (Noakes et al. 2009; Sheldon and Dobson 2004). گرچه در پایدار شدن و باقی ماندن عفونت در رحم عواملی چون مساعد بودن محیط رحم، فاکتورهای ژنتیکی و ایمنی ذاتی و اکتسابی حیوان دخالت دارند اما شدت اندومتریت و آسیبهای وارده به رحم ارتباط مستقیمی با جنس و گونه باکتری های آن دارد. Trueperella pyogenes معمولترین باکتری مرتبط با بیماریهای رحمی و اندومتریت است (Bicalho et al. 2010; Sheldon et al. 2004; Yavari et al. 2007). در کنار آن باکتری هایی چون Fusobacterium necrophorum و melaninogenicus Prevotella و Escherichia coli از دیگر باکتری های بسیار مطرح در آسیبهای رحمی و در رده اول بیماریزایی برای رحم هستند (Sheldon and Dobson 2004; Williams et al. 2005). در ضمن این باکتری ها به رشد همدیگر کمک کرده و اثرات هم را تشدید می کنند (Sheldon and Dobson 2004; Westermann et al. 2010). به گونه ای که T. pyogenes کمک به ایجاد محیط بیهوازی برای رشدF. necrophorum وmelaninogenicus P. می کند. F. necrophorum اندوتوکسین کشنده سلولهای دفاعی را تولید می کند که توانایی سیستم دفاعی میزبان برای پاکسازی رحم از T. pyogenes را محدود می کند. در همین حال melaninogenicus P. مواد تداخل کننده در فاگوسیتوز را تولید می کند (Sheldon and Dobson 2004). در نتیجه این سه باکتری معمولا در کنار هم و در ارتباط با هم جداسازی شده اند.
با توجه به اینکه اندومتریت اثری بر سلامت ظاهری گاو مبتلا ندارد از روشهای گوناگونی برای تشخیص آن در گاو استفاده کرده اند (Youngquist and Threlfall 2007) که شامل: ملامسه رحم از راه راستروده (Drillich 2006; Lewis 1997)، بررسی حضور ترشحات چرکی در واژن و دهانه خارجی گردن رحم (LeBlanc et al. 2002a; Williams et al. 2005)، اولتراسونوگرافی (Barlund et al. 2008; Oral et al. 2009)، بیوپسی رحم و مطالعات آسیبشناسی (Bonnett et al. 1991)، مطالعات سلول شناسی (Ahmadi et al. 2005; Oral et al. 2009; Yavari et al. 2009) و مطالعات میکروبشناسی (Földi et al. 2006; Yavari et al. 2007) میباشد اما این روشها بیشتر برای تایید اندومتریت استفاده میشوند و کمتر برای تشخیص عامل بیماریزا قابل استفاده هستند یا اینکه وقتگیر، با حساسیت پایین و پیچیده هستند.
باید توجه داشت که تشخیص قطعی اندومتریت بر اساس معاینه بافتشناسی و آسیبشناسی از نمونههای بیوپسی اندومتر و یا با بررسی باکتریشناسی نمونههای جمعآوری شده از مجرای رحم قابل اطمینان است. با توجه به اینکه بیوپسی بر بافت رحم و گردن رحم اثرات نامطلوب گذاشته و ناباروری ایجاد می کند، استفاده از آن روشی قابل توصیه و مناسب نمی باشد (Youngquist and Threlfall 2007). اما در کشت باکتری ها نیز محدودیتهایی وجود دارد که استفاده از آنها را دچار ابهام می کند. به عنوان مثال، برای کشت برخی باکتری ها مثلF. necrophorum باید شرایط خاص (اجبار در استفاده از محیط کشت اختصاصی، ایجاد شرایط خاص بیهوازی و همچنین مدت زمان طولانی مورد احتیاج برای کشت) فراهم شود که این روش را تبدیل به فرایندی زمانبر، هزینهبر و با زحمت زیاد کرده است. نکته مهم دیگر اینکه در مطالعات باكتری شناسی جدا شدن باكتری به عنوان دلیلی قاطع مبنی بر وجود عفونت در رحم تلقی میشود، چنانچه از آن به عنوان یک شاخص برای تعیین موارد مثبت کاذب روش واژینوسکوپی استفاده شده است (Westermann et al. 2010) ولی در صورتی كه چرك مشاهده و باكتری جدا نشود نمیتوان نتیجه گرفت که وجود چرك، ناشی از التهاب غیر عفونی است به خصوص در مورد باکتری های سخت رشد و بیهوازی چونF. necrophorum وmelaninogenicus .P. در بسیاری مطالعات تعداد زیادی نمونه رحمی بدون رشد هیچ گونه باکتری گزارش شده است (Ahmadi et al. 2007; Westermann et al. 2010). از جمله در مطالعه یاوری و همکاران از كشت رحم 89 راس گاو مبتلا به اندومتریت بالینی تهیه شده از گاوداریهای 5 استان، فقط از 35 مورد (3/39 درصد) باكتری جدا شد و تنها در 19 گاو دو باکتری بیماریزای اصلی (T. pyogenes و E. coli) مشاهده شد (Yavari et al. 2007). در صورت مشاهده چرك و جدا نشدن باكتری (7/60 درصد) نمیتوان نتیجه گرفت که وجود چرك، ناشی از التهاب غیرعفونی است. بنابراین معرفی و استفاده از روشهایی که کاستیها و مشکلات مطالعات باکتری شناسی بر مبنای کشت را از میان بردارد، دارای اهمیت بسیار است و احتیاج است که تعیین شود آیا روشهای پیچیدهتر مثل PCR دقت تشخیص را افزایش خواهند داد (Westermann et al. 2010).
در حال حاضر PCR به عنوان یک فنآوری قدرتمند برای تشخیص و توصیف میکروارگانیسمها بدون احتیاج به کشت تایید شده است (Guo et al. 2012). برخی تلاشها برای شناسایی باکتری ها از ترشحات رحمی توسط PCR صورت گرفته است (Bicalho et al. 2012; Guo et al. 2012; Liu et al. 2009). به کار گرفتن روش multiplex PCR سبب سهولت و افزایش سرعت انجام کار و هزینه کمتر نسبت به روش استاندارد می شود (Tramuta et al. 2011) اما پروتکلهای اندکی برای تشخیص عوامل عفونی ترشحات اندومتریت به روش multiplex PCR پیشنهاد شده اند (Sun et al. 2011).
بنابراین اهداف این مطالعه در ابتدا جستجوی باکتری های بیماریزای اصلی رحم
(T. pyogenes، F. necrophorum، melaninogenicus P. و E. coli) در گاوهای مبتلا به اندومتریت به روش PCR بود. در روش PCR بررسیها مستقیم بر روی ژنوم نمونه صورت
میگیرد و در صورت حضور باکتری قطعههای خاص از DNA آن را تکثیر کرده و حضور آن را با حساسیت بسیار معین می کند. این روش شناسایی باکتری هایی را که در محیطهای کشت سخترشد و دیر رشد هستند مثل F. necrophorum وmelaninogenicus P. امکان پذیر میسازد. چنانچه در مطالعهای وسیع كشت باكتریایی از رحم گاوهای مبتلا به اندومتریت بالینی انجام داده شد اما دو باكتری نامبرده فوق جدا نشدند (Yavari et al. 2007). همچنین تلاش شد تا یک پروتکل multiplex PCR برای این باکتری های بیماریزا طراحی شود. بررسی ركورد شاخص های تولیدمثلی در راستای شناسایی اثرات ابتلا با باکتری های اصلی بیماریزای رحم گاوهای شیری نیز از دیگر اهداف مطالعه بود.
1-1-کلیات
امروزه سازمان ها یکی از اصلی ترین ارکان زندگی بشری به حساب می آیند . و نقش آنها در قرن بیست و یکم بیش از پیش نمایان شده است . آدمی از ابتدا تا انتهای عمر خود به انواع سازمان ها برای رفع نیاز ها و همچنین حرکت در جهت رشد و پیشرفت نیازمند است و ناگزیر از ارتباط با سازمان ها است . یکی از سازمان هایی که امروزه مورد توجه جدی قرار گرفته است نظام آموزش عالی است . نظام آموزش عالی که یکی از نهاد های مهم اجتماعی است ، در سطوح مختلف جامعه مسئولیت تعلیم و تربیت همه جانبه افراد را بر عهده دارد و موظف به انتقال فرهنگ ، ارزش ها ، پرورش اجتماعی سیاسی ، تربیت نیروی متخصص ، حفظ وحدت اجتماعی و رشد فردی است که در نظام آموزشی در چارچوب ساختار رسمی صورت می گیرد . (طاهری زاده ، سلیمی و صالحی زاده ، 1390) از وظایف خطیر دانشگاه ها، توسعه علمی است. توسعه پایدار و همه جانبه جز بر مدار دانشگاه و نظام آموزشی پاسخگو و كارآمد، میسر نخواهد شد. توسعه انسان، محور اصلی برنامه ریزی توسعه متوازن فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. نقش دانشگاه به عنوان حافظه عقلانی و انتقادی هر جامعه، مطرح است و نمی توان نقش آن را به انتقال صرف محفوظات و اطلاعات خلاصه كرد. دانشگاه فعال و پویا فقط به انتقال و تعلیم دانش روز اكتفا نخواهد كرد، بلكه با تأكید بر پژوهش در مرزهای دانش، به تولید علم بومی یا علم و فناوری ملی نیز می پردازد.
تحولات شگرف پایان قرن بیستم و پیش بینی انقلاب های علمی، اطلاعاتی و مدیریتی در قرن بیست و یكم، مبین ابهام اساسی فرا روی بشر در مواجهه با آینده است. در دوره ای كه مضاعف شدن تولید علم و دانش به كمتر از پنج سال رسیده ، مسئله ای اساسی به نام انفجار اطلاعات، تحولی عظیم و واقعیتی غیر قابل انكار است. نقش محوری دانشگاه ها و نظام آموزش عالی در شكل گیری و رهبری این تحولات، انكار ناپذیر است(سبحانی نژاد و افشار، 1388) وجود آموزش عالی برای تضمین آینده اجتماعی اقتصادی تمام كشورها امری حیاتی است. امروز رشد فناوری مستلزم نیروی كاری است كه فرهیخته، انعطاف پذیر و از نظر تسلط بر فناوری توانا باشد و برای مقابله با مشكلات پیچیده جامعه و اقتصاد جهانی، آمادگی بهتری داشته باشد. دانشگاه ها بهترین تشكیلاتی هستند كه با ارائه دانش و مهارتهای سطح بالا با محتوایی متناسب با نیازهای اقتصادی صلاحیت های شغلی به اشخاص می دهند و بنا به گفته كناپر و كراپلی، سكوی پرش برای ورود به بازار كار هستند. (محمدی مهر ، ملکی ، خوشدل و عباس پور، 1390)
با توجه به مطالب ذکر شده می توان گفت یکی از فاکتورهای موفقیت دانشگاه برای توسعه علمی و پاسخگویی به شرایط موجود نوآوری می باشد . نوآوری، عبارت است از تغییری معنی دار كه برای بهبود خدمات و فرایند های سازمانی و ایجاد ارزشهای جدید برای ذینفعان سازمان ها صورت می گیرد و برای دست یابی به ابعاد جدید عملكرد بر رهبری سازمان تمركز دارد. تأكید دپارتمان های حوزه تحقیق و توسعه برای نوآوری در موسسات آموزش عالی به منظور ارتقاء ارزش آموزشی برای دانشجویان و بهبود اثر بخشی تمامی فرایند های یادگیری محور و كارآیی فرایند های پشتیبان، رویه های یادگیری محور امری حیاتی و ضروری است. دانشكده ها و دانشگاه ها باید به گونه ای مدیریت و رهبری شوند كه نوآوری به عنوان یک فرهنگ و بخش طبیعی فعالیت های روزانه در آمده و به عنوان دانش افزوده برای همه اعضای هیئت علمی و دانشكده مطرح شود. توانایی تسریع در انتشار و تبدیل این دانش به سرمایه كه محركی برای بهبود آموزشی می باشد، امری ضروری است. پیشبرد و هدایت حركت نوآوری، اجرا و پیگیری اصلاحات و بهبود ها اغلب برای بسیاری از دانشكده ها و دانشگاه ها بی نهایت مشكل است. در برخی موارد، هر موسسه آموزشی ممكن است روشی ویژه به خود داشته باشد كه تا اندازه ای نوآورانه است. هر دانشكده یا دانشگاه می تواند نشریات و مطالبی را منتشر كند كه معرفی كننده برنامه ها و فعالیتهای جدیدی است كه با هنجارهای دانشگاهی متفاوت هستند و شیوه جدیدی را (دست كم برای موسسه) ابداع می كنند و افرادی توانمند را برای هدفهای مناسب در نظر بگیرد. در هر صورت این فعالیت های جدید و دیگر تغییرات برای بسیاری از بخشها به صورت تصادفی هستند نه سیستماتیك. تعداد محدودی از مؤسسات آموزشی به كنترل خوبی بر پیامدهای حاصل از نوآوری دست یافته اند و بسیاری از موسسات آموزشی كه زمان و تلاشهای قابل ملاحظه ای را صرف بهبود عملكرد خود كرده اند كه اغلب به الگوی پیشین بازگشت داشته اند. پر روشن است كه بسیاری از موسسات آموزشی فاقد یک چارچوب سیستماتیک هستند كه به آنها اجازه بدهد تا به طور مؤثری تغییرات مدیریت و نوآوری را تشویق كنند و به نتایج مثبت و رو به افزایش حاصل از تلاشهای خود دست یابند. (شرفی،1387)
همچنین با پیچیده شدن جوامع، نیازهای فردی و اجتماعی نیز پیچیده می شوند. بدین سبب وظیفه و مسئولیت مدرسان و اساتید امروز در فرایند آموزش و تدریس نسبت به گذشته سنگین تر و پیچیده تر شده است. یكی از مؤثرترین و كارسازترین مؤلفه های نظام آموزشی عالی را اعضای هیئت علمی و اساتید دانشگاه تشكیل می دهد و عملكرد و سلوك حرفه ای آنان بیش از هر چیز در روش های تدریسشان متجلی خواهد شد. آگاهی و شناخت اساتید از اصول و روش های علمی می تواند آن ها را در كار خود موفق و مؤید سازد. امروزه كار تدریس نیز همچون مشاغل دیگر به تخصص های دیگری نیاز دارد. (طاهری زاده، 1390)
بدین منظور توجه به تدریس اساتید و مهارت های آنان می تواند نقش عمده ای در شکل گیری نوآوری دانشگاهی داشته باشد و همچنین بر روند یادگیری دانشجویان تاثیر بگذارد. چرا که تدریس و یادگیری دو وازه لازم و ملزوم هستند و مهارت در تدریس می تواند به گرایش دانشجویان نسبت به انواع یادگیری ها از جمله یادگیری مادام العمر دامن زند . ارکان اساسی در هر دانشگاه ، استاد ، دانشجو و محیط آموزشی است . مطابق دیدگاه طراحی سیستماتیک آموزشی ، استاد اصلی ترین عامل برای ایجاد موفقیت مطلوب در تحقق اهداف آموزشی می باشد . یک استاد می تواند کمبود امکانات آموزشی و نقص کتب را جبران نماید . در واقع عملکرد و ویژگی های اساتید باعث دستیابی به اهداف آموزشی و یادگیری دانشجو می گردد. نقش استاد در سازندگی افراد و جوامع از دیرباز مورد تاکید قرار گرفته است . در گزارش کمیته اروپایی یادگیری یکی از شاخص های کیفی در یادگیری مادام العمر استاد معرفی شده است. (محمدی مهر ، ملکی ،
خوشدل و عباس پور، 1390)
اعضای هیات علمی مسئولیت عمده را در قبال یادگیری دانشجویان به عهده دارند و از این رو انتظار می رود که به قول سوبینسکی الهام بخش یک رنسانس آموزشی باشند . (ساکتی و پارسا ، 1386) مفاهیم یادگیری مادام العمر و شهروندی به مطالعات كومبس و همچنین لینگراد بر می گردد و پس از آن درگزارشات یونسكو در مورد یادگیری برای زیستن و یادگیری به عنوان گنج درون دنبال شده است. یادگیری در سرتاسر زندگی برای جوامع دموكراتیک لازم است. آموزش نباید به تحصیل رسمی ختم شود بلكه بزرگسالان باید به آموزش در سرتاسر زندگی خود دسترسی داشته باشند. چنین ایده ای بر مفهوم جامع یادگیری بنا شده و با كسب دانش، تجدید و استفاده از آن مرتبط است. یادگیری سراسر عمر، نه تنها به این معناست كه افراد باید از فرصت های ایجاد شده توسط جامعه متنفع شوند، بلكه جوامع باید فرصت های جدیدی را برای افراد خود تدبیر نمایند. در این دیدگاه جامعه باید بر اندیشه یادگیری برای زیستن با یكدیگر كه در برگیرنده توسعه درك دیگران، پیشینه و عادات آنها و ارزشهای معنوی، فرهنگی و اجتماعی است بنا شود، تا افراد، یكدیگر را با درك چگونگی مدیریت تضادها، به شیوه هوشمندانه و مسالمت آمیز، تأیید نمایند .
یادگیری مادام العمر مترادف نوینی برای یادگیری است و دستاورد رشد تصاعدی اطلاعات است . توسعه دانش، مهارت ها، علایق و فرصت های یادگیری در زندگی در فرایند یادگیری مادام العمر توسط افراد حفظ می شود. یادگیری مادام العمر در برگیرنده فرایند یادگیری از گهواره تا گور بدون تحمیل اجبار و با میل و علاقه فردی است. (محمدی مهر و همکاران، 1390) یادگیری مادام العمر همواره از شکلی به شکلی دیگر ، جدای از نظام رسمی آموزش ، در جریان بوده است . دلیل این امر آن است که انسان در هر مرحله از زندگی تا زمانی که زنده و فعال است به آموختن موضوعات جدید نیاز دارد . با ورود قرن بیست و یکم ضرورت تطبیق فعال با تغییرات سریع فناوری آشکارتر شده است . دیگر در این شرایط انباشته اطلاعاتی فرد در دوران تحصیل جوابگوی نیازهای آتی وی نبوده و با ناپایدار شدن اطلاعات ، تاکید از آموزش رسمی بر یادگیری شخصی و مادام العمر تغییر جهت یافته است . در نظام های نوین مسئولیت یادگیری بر عهده فراگیر گذاشته شده است و یادگیران براساس نیاز یا علاقه موضوعات یادگیری را انتخاب می کنند . . در این شرایط محور یادگیری از معلم محوری به دانش آموز محوری تغییر یافته و نقش و جایگاه معلم از آموزنده دانش به نقش هدایت کننده و راهنما تبدیل شده است . (افضل نیا ، اشکوه و کلوی ، 1389) از طرفی به عقیده كندی و همكارانش (1994) در عصر حاضر، مهمترین وظیفه دانشگاه به ویژه در دوره كارشناسی، فراهم كردن زمینه های تحقق ایده یادگیری مادام العمر است. دانشگاه باید علاوه بر تدارك فرصت های یادگیری متنوع و متعدد، در صدد پرورش یادگیرندگان مادام العمر باشد. این مؤسسه برای انجام بخش دوم رسالت خود باید تلاش كند دانشجویان را به دانش، نگرش ها، و مهارت هایی مجهز كند تا انگیزه و توانایی لازم برای تداوم یادگیری را در آنها افزایش دهد. (نصر اصفهانی و بقراطیان، 1385)
بنابراین در زمانی كه یادگیری مادام العمر چالش مهمی است كه هر فرد و هر جامعه ای با آن مواجه است، دانشگاه ها می توانند عرصه بزرگی را برای تحقق آن فراهم آورند. آنچه در آموزش دانشگاهی حائز اهمیت است تجهیز دانشجویان به نگرش ها و مهارت هایی جهت یادگیری توسط خودشان هم در آموزش رسمی و هم بعد از فراغت از تحصیل است . و ایجاد نگرش به این موضوع که یادگیری در زمینه های خیلی متنوعی هم در نشست های علمی دانشگاهی و هم در جلسات غیر علمی ، در جامعه ، محیط کار و خانواده اتفاق می افتد. و رسالت مهم دانشگاه در قرن بیست و یکم ، تربیت یادگیرندگان مادام العمر است (محمدی مهر ، 1390)
-2- بیان مساله
در دنیای امروزی ، توان سازگاری و اداره کردن تغییرات عنصر اصلی موفقیت و بقای هر سازمان است و کسب این توانایی ها خود ، مستلزم توجه سازمان به خلاقیت و نوآوری افراد است . سازمان های موفق ، سازمان هایی هستند که خلاقیت و نوآوری نوک پیکان حرکت آنان را تشکیل می دهد ، به عبارتی سازمان های امروزی برای ادامه حیات ، بایستی پویا بوده و مدیران و کارکنان آنها افرادی خلاق و نوآور باشند تا بتوانند سازمان را با این تحولات منطبق ساخته وجوابگوی نیازهای جامعه باشند . می توان گفت در سیستم اقتصاد جهانی و رقابت روز افزون موجود ، خلاقیت و نوآوری در حکم بقا و کلید موفقیت سازمان است . . پیتر دراکر معتقد است در جهانی که دستخوش دگرگونی بوده و امنیت آن هر روز در معرض تهدید است ، تنها راه بقا ابداع و نوآوری است . افزایش رشد اقتصادی ، بالابردن بهره وری و تولید تکنولوژی ، کالاها و خدمات جدید از جمله فواید خلاقیت و نوآوری است که جیمز استونر نیز به آن اشاره کرده است. (حسینی و صادقی، 1389) در دنیای امروز كه رشد و گسترش علم و تكنولوژی از عناصر مهم پیشرفت و توسعه در همه ابعاد فرهنگی، علمی، اقتصادی و اجتماعی به حساب می آید و نهادها و نظام های آموزشی و پژوهشی، نقش بس عظیم و پر اهمیت دارند. (سبحانی نژاد ، 1388) امروز نقش تعیین کننده دانشگاه های نسل سوم در رشد و توسعه ی کشورها و ارتباط نزدیک آن با توسعه اقتصادی و همچنین استفاده از ظرفیت دانشگاه ها در خلق ، جذب ، اشاعه و استفاده از فناوری ، به یک باور عمومی تبدیل شده است . (حبیبی رضائی و سیاه منصوری، 1391)
نوآوری در آموزش، پدیده ای نیست كه مختص امروز باشد، بلكه می توان گفت كه نسبت به گذشته ها حجم، تنوع و دامنه كاربرد آن افزایش و زمان پراكنش آن كاهش یافته است. برای مثال استفاده از پاپیروس در نوشتن به هزاران سال پیش می گردد. در قرن 18 جین باپتیست [1] آموزش همزمان [2] را ابداع كرد. یعنی به جای نظام آموزش یک معلم/ یک شاگرد [3] كه از دوران قدیم رایج بود، نظام آموزشی یک معلم / چندین شاگرد را ایجاد و با خلق این نوآوری آموزشی، راه را برای آموزش همگانی[4] هموار كرد. بی تردید امروزه با توجه به توسعه و گسترش پیشرفت های فناورانه، سهم نوآوری های آموزشی بسیار بیشتر شده است(حسینی خواه ، 1387) نوآوری از كلمه لاتین “Etavonnl”به معنی ساختن یک چیز جدید استخراج شده است. منظور از نوآوری، خلاقیت متجلّی شده و به مرحله عمل رسیده است. به عبارت دیگر، نوآوری، اندیشه خلّاق تحقق یافته است كه به بهبود فرایندها و فراورده ها منجر می شود، موانعی كه جز با نوآوری، بهینه سازی، راه های میان بر و دسترسی به فناوری های برتر با تكیه بر داشته های موجود، عملی نخواهد بود. نوآوری دارای مصادیق مختلفی چون ساختن و معرفی یک چیز جدید و مفید در ذهن و آغاز یک عمل برای بار نخست، به كارگیری و عملی ساختن تفكرات جدید ناشی از خلاقیت، فرایند تبدیل ایده به محصول خدمات، روش ها و برنامه های نو می باشد(سبحانی نژاد ، 1388) به اعتقاد برخی محققان نوآوری را می توان مجموعه ای از عملیات فنی ، صنعتی و تجاری معرفی نمود. مارکوس نیز نوآوری را به عنوان معرفی یک واحد تغییر تکنولوژیکی دانسته که منظور خود را از تغییر تکنولوزیکی به نقل از شوچیتی یک محصول خدمت و یا استفاده از فرایندی جدید معرفی کرده است.
نوآوری یک فرایند است که در این فرایند ابتدا فرد اجازه می دهد تصورش ( تصوری که به قول اینشتین از دانش مهم تر است ) به آسمان ها صعود کند ، سپس آن را به زمین می آورد و مهندسی می کند ( مهندسی ایده ) تا تبدیل به ایده گردد . سپس ایده ها را از طریق مدیریت ایده به ایده های عملی ، مفید و مناسب تبدیل می کند . (خلاقیت ) ؛ به دنبال آن ایده ها را به کالا ، خدمات و فرایند تبدیل می نماید و نهایتا با تجاری کردن محصولات ، خدمات و فرایند های جدید یا توسعه یافته در بازار ، فرایند نوآوری خاتمه می یابد . (نصیری واحد و احمدی ، 1388)
هر نوآوری جدید، در بردارنده تركیب جدیدی از ایده ها، قابلیت ها، مهارت ها، منابع و . . . است. در نتیجه هر چه گستره عوامل درون یک سیستم خاص وسیعتر باشد، حوزه تركیب آن ها به روش های مختلف و ارائه نوآوری جدید كه پیچیده تر و پیشرفته خواهند بود، وسیع تر می شود. (حلیمی ، 1387)
تعاریف متعددی از نوآوری دانشگاهی مطرح شده است. اما براساس مجموع تعاریف نوآوری دانشگاهی نویسندگانی مانند نورت و اسمالبون ( 2008)، فورستبو و همکاران ( 2007)، رانکو ( 2004)، میتوان تعریف جامعی از نوآوری دانشگاهی ارائه کرد. نوآوری دانشگاهی عبارت است از استعداد کلی سازمان در معرفی محصولات جدید به بازار، بهبود خدمات و فرایندهای سازمانی و ایجاد ارزشهای جدید برای صاحبان سازمانها( فورستبو و همکاران 2007) و به طور کلی برای همه جوامع به دلیل ارتباط آن با انعطافپذیری و تولید بسیار مهم و اساسی است( رانکو، 2004).
لو و چن(2010) نوآوری دانشگاهی را مشتمل بر تغییرات در ساختار و فرایندهای یک سازمان در راستای به کارگیری مفاهیم جدید مدیریتی، کار و عملیاتی مانند به کارگیری کار گروههای تخصصی در تولید، مدیریت زنجیره تأمین یا سیستم های مدیریت کیفیت در نظر گرفتهاند. (کشاورز ، 1392)
در چند دهه اخیر، اندیشمندان اقتصادی ادیان مطالعات و تحقیقات گسترده و فراوانی را در زمینهی اقتصاد دینی( تجزیه وتحلیل رفتارها، نهادها و سیاست های اقتصادی با توجه به زمینههای دینی) انجام دادهاند که حاصل آن به صورت گنجینهای غنی در اختیار جامعهی علمی قرار دارد. در این میان، مطالعه دربارهی اندیشه اقتصادی یهودیت، مسیحیت واسلام رونق بیشتری دارد؛به طوری که اندیشمندان الهیاتی و اقتصادی این سه دین توحیدی ضمن تشکیل انجمنهای علمی وبرگزاری کنفرانسهای سالانه، مجلات علمی و مجموعهی بسیار وسیعی از کتب و مقالات را در مورد اندیشهی اقتصادی ادیان مذکور تألیف کردهاند.
پرسش بسیار مهمی که برای این اندیشمندان مطرح است،این است که اقتصاد مطلوب و مورد نظر دین کدام است و چه ویژگیهایی دارد؟ دستیابی به پاسخ این پرسش مستلزم بررسی دیدگاهها و نظریات اقتصادی همهی ادیان بزرگ شرقی و غربی است که کار بسیار دشوار و بزرگی است و تنها گروههای بزرگ علمی از عهدهی پاسخ گویی به آن بر میآیند.
از آنجا که یهودیت، مسیحیت و اسلام از جملهی ادیان بزرگ ابراهیمی هستند و با توجه به این که پیدایش، گسترش و تحکیم پایههای دانش جدید اقتصاد در کشورهایی صورت گرفته است که عموماً پیرو دین مسیحیت بودهاند و همچنین با توجه به گستردگی آرای اقتصادی اسلام و تجربهی تاریخی اقتصاد اسلامی در صدر اسلام و در طی دورهی تمدن بزرگ اسلامی ونیز با عنایت به این که یهودیت قدیمی ترین دین در میان سه دین اصلی دنیا است که ریشه در خاورمیانه دارند و تاریخچه این دین، سنتی بسیار غنی از تفکرات معنوی و قوانین اخلاقی در تمامی ابعاد وجودی انسان، از جمله بعد اقتصادی آن پدید آورده است، انجام مقایسهی تطبیقی میان اندیشهی اقتصادی یهودیت ، مسیحیت و اسلام می تواند ضمن ارائه پاسخی مقدماتی به پرسش اساسی مذکور ، گامی مثبت برای شناخت ویژگی های اقتصاد دینی و باز شناسی آن از اقتصاد غیر دینی متعارف باشد و زمینهی مطالعات بیشتر و کاراتر را در این حوزه از دانش فراهم کند.
صاحب نظران اقتصادی یهودی، مسیحی واسلامی برای دستیابی به اقتصاد دینی ؛ طی دو مرحله ، نظامهای مهم اقتصادی معاصر(سرمایه داری[1] و سوسیالیسم[2] ) و نظریهی اقتصادی متعارف (به ویژه قرائت نئوکلاسیک[3] آن) را نقد و ارزیابی کردهاند: مرحلهی اول ، مربوط به قبل از طرح اندیشهی اقتصادی دین است. در این مرحله، اندیشمندان دینی با انتقاد از روششناسی به کار رفته در اقتصاد متعارف که ارزشهای اخلاقی و معنوی را از نظریه و نظام اقتصادی حذف می کند و همچنین با نقد قضاوتهای ارزشی اقتصاد متعارف که ناسازگار با ارزشهای اخلاقی و معنوی دین ( اعم از یهودیت ، مسیحیت واسلام) است اقتصاد دینی را معرفی و از نظر علمی توجیه می کنند. در مرحله دوم که پس از پذیرش اقتصاد دینی و طرح اصول و نظریات اقتصادی دین است، صاحب نظران اقتصاد دینی با اتکا به معرفت جدید اقتصاد دینی به نقد اصول، نظریات و نظامهای اقتصادی متعارف می پردازند.
در واقع در مرحله اول ، به چرایی و علل وجودی اقتصاد دینی پاسخ داده میشود و در مرحلهی دوم نیز که تاکید مجدد بر لزوم مطالعات در زمینهی اقتصاد دینی است، به چیستی ( ماهیت) اقتصاد دینی پرداخته میشود؛ به عبارت دیگر ، ویژگیهای اقتصاد دینی از اقتصاد غیر دینی ، باز شناسی و معرفی می شود.
در این پژوهش، به مقایسه دیدگاههای اقتصادی یهودیت، مسیحیت واسلام می پردازیم با این هدف که با استخراج دیدگاههای اقتصادی مشابه و مشترک این ادیان ، درک عمیقتری از اقتصاد دینی و خصوصیات آن بهدست آوریم.
سوال اصلی که در این پژوهش بررسی شدهاست، این است که :جنبههای تشابه و تمایز دیدگاههای صاحب نظران اقتصادی یهودیت ، مسیحیت و اسلام در اصولی مانند کار، مالکیت، بازار، دولت و عدالت اقتصادی چیست؟ سوالات فرعی پژوهش نیز عبارتند از :
1-یهودیت از چه دیدگاه اقتصادی برخوردار است؟
2-مسیحیت از چه دیدگاه اقتصادی برخوردار است؟
3-اسلام از چه دیدگاه اقتصادی برخوردار است؟
با توجه به سوالهای مذکور فرضیههای زیر برای بررسی و ارزیابی در این پژوهش مطرح می شود :
1.یهودیت، مسیحیت و اسلام در ارائه مکتب اقتصادی بر اصول مشترکی تاکید دارند .
2.یهودیت دارای دیدگاه اقتصادی منسجم است .
هدف اصلی از انجام این پژوهش طرح دیدگاههای اقتصادی یهودیت، مسیحیت واسلام ازمنظر صاحبنظران اقتصادی این ادیان و انجام تحلیل تطبیقی میان آنها با تاکید بر مسایل مهم اقتصادی مانند کار، مالکیت، بازار، دولت و عدالت اجتماعی است .
به طور کلی در این پژوهش برای شناسایی، از روش اسنادی کتابخانهای استفاده شده است. دیدگاههای صاحب نظران اقتصادی یهودی ، مسیحی واسلامی داده های این پژوهش را تشکیل می دهند و بر دیدگاههای مشابه و مشترک صاحبنظران درون دینی و بین دینی تاکید شده است. برای بررسی سؤالات، ارزیابی فرضیهها و در نهایت دستیابی به اهداف این پژوهش، روش تجزیه و تحلیل تطبیقی دیدگاهها ، استفاده شدهاست. در این روش مجموعهی متون و نوشتههای معتبر صاحب نظران اقتصادی یهودی، مسیحی واسلامی به منظورمقایسهی اشتراکات و افتراقات دیدگاه های اقتصادی این سه دین بررسی خواهدشد. پژوهش حاضر به گرایشهای اصلی یهودیت ، مسیحیت واسلام می پردازد.
این پژوهش درچهار بخش سازماندهی شده است :در بخش اول ، به اندیشههای اقتصادی یهودیت در دو فصل سیر تاریخی اندیشههای اقتصادی یهود و مبانی اقتصادی یهود می پردازیم ؛ در بخش دوم، به اندیشههای اقتصادی مسیحیت در دو فصل سیر تاریخی اندیشههای اقتصادی مسیحیت و مبانی اقتصادی مسیحیت پرداخته میشود و در بخش سوم، به اندیشههای اقتصادی اسلام در دو فصل سیر تاریخی اندیشههای اقتصادی اسلام و مبانی اقتصادی اسلام میپردازیم و در بخش چهارم نیز با مقایسهی اندیشهی اقتصادی اسلام ، مسیحیت و یهودیت همانندیها و واگراییهای اصول اقتصادی بین آن ها را روشن میکنیم.این مقایسه نشان میدهد که با وجود تفاوتهای الهیاتی و عقیدتی فراوان در درون هر دین و دربین این سه دین بزرگ توحیدی هماننیهای بسیاری در مورد اصول اقتصادی آنها وجود دارد.
برای آشنایی اولیه، لازم است اشاره شود که پیوند دین و اقتصاد را میتوان در دو محور کلی سامان داد. یکی از این دو که اخیراً بیشتر رایج شده است، با عنوان «اقتصاد دینی»مورد بحث واقع می شود. دیگری در قالب اصطلاح «اقتصاد دین»- همانطور که از اصطلاح آن پیداست – یا تجزیه و تحلیل اقتصادی از دین مطرح است؛ برای مثال از اقتصاد دینی، میتوان از اقتصاد مسیحی، اقتصاد اسلامی، اقتصاد بودایی، اقتصاد یهودی و مانند آن نام برد. اما اصطلاح اقتصاد دین فراگیرتر است و هر نوع تجزیه و تحلیل اقتصادی از نقش اخلاقیات دینی، عقاید دینی و احکام دینی را در بر میگیرد. [6]
[1] . سرمایهداری :یک نظام اقتصادی است که در آن مالکیت ابزارهای تولید در دست مالکان خصوصی است و از این ابزار(عموماً) برای کسب سود در بازارهای رقابتی استفاده میشود.درآمد در این نظام حداقل دو شکل دارد: سود و دستمزد. همچنین متداول است که اجاره را به صورت درآمد حاصل از در کنترل داشتن منابع طبیعی به حساب آورند. در هر حال سود عبارت است از آنچه که بهخاطر مالکیت ابزار تولید به کسانی داده میشود که سرمایه را فراهم میکنند. در این نظام ؛ زمین، نیروی انسانی و سرمایه در اختیار گروهی از افراد جامعه است که سایر افراد جامعه با استفادهی مشروط و غیر رایگان از آنها به تولید مادی و معنوی میپردازند. در نظام سرمایه داری؛ تصمیم گیریهای شخصی سرمایه گزاری، تولید، توزیع، درامد، قیمت گذاری و عرضه ی مواد و خدمات را در یک اقتصاد بازار تعیین میکند. ویژگی بارز نظام سرمایه داری این است که تولید کالا در درجهی اول ، برای کسب سود انجام می گیرد و لزوماً برای رفع نیازهای انسان ها نیست.البته در مواردی نیز کسب سود با رفع نیازهای انسانی همراه است. در کلی ترین حالت، نظام سرمایه داری را می توان به دو دستهی نظام سرمایه داری دولتی (همچون اتحاد جماهیر شوروی پس از ۱۹۲۷ و چین کنونی) و نظام سرمایه داری غیرمتمرکز (غیردولتی) همچون ایالات متحدهی امریکاتقسیم کرد.
[2] . جامعهخواهی یا سوسیالیسم به انگلیسی: (Socialism) اندیشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی میکوشد، جامعهای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشتهباشند.هدف سوسیالیسم، لغو مالکیت خصوصی ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید است. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد؛ مانند مالکیت و ادارهی صنایع توسط شوراهای کارگری یا از طریق مالکیت و ادارهٔ دولتی صنایع غیر مستقیم باشد.
[3] . مکتب نئوکلاسیک یا مارژینالیسم، یکی از مکاتب اقتصادی است که با پایه قراردادن نظریات کلاسیکها، اقتصاد را از سطح کلان به سطح خرد کشید و رفتار فرد و بنگاه تولیدی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؛ از طرف دیگر هر دو طرف عرضه و تقاضا را در تجزیه و تحلیل اقتصادی داخل کرد. نام مكتب نئوكلاسیک به این دلیل به آن ها داده شده است که در نهایت به نتایج كلاسیكها رسیدند و عقاید آن ها را احیا كردند و در واقع نظریهشان زاییدهی افكار كلاسیكهاست. مكتب نهائیون (مارژینالیستها) نیز به این علت به آنها اطلاق شده كه اصل مطلوبیت نهایی، مورد توجّه و كاربرد تحلیلگران این مكتب اقتصادی بوده است؛ از اینرو، افكار این اقتصاددانان در تاریخ عقاید اقتصادی “انقلاب نهائیون” نامگذاری شده است.
[4] . Religious Economics
[5] . Economics of Religion
[6] . Anderson, Gary M., “Mr Smith and the preachers: the economics of religion in the Wealth of Nations”,vol. 96, no. 5, pp. 1066-1088.
در مطالعات مربوط به اقتصاد دینی در ابتدا و به عنوان محورهای اصلی، با مجموعه ای از اصول و مفروضات و عناصر دینی سروکار داریم؛ ولی در پژوهش دربارهی اقتصاد دین ( تجزیه و تحلیل اقتصادی از دین) بیشتر با نظریهها، پیشفرضها و ابزارهای اقتصادی مانند عقلانیت، هزینه – فایده، و … روبرو هستیم. به بیان دیگر، حوزه ها و عناصر این دو کاملاً متفاوت هستند؛ زیرا در اقتصاد دینی پیوند عناصری مانند الهیات، مبانی متافیزیک، کتب مقدس، کلام پیامبران، وحی و آمثال ان با اقتصاد مطرح است که این عناصر در قالب رویکرد مذکور میتوانند نظامها، نظریهها یا شعبههایی از علم اقتصاد متعارف را مورد تأیید یا نقد قرار دهند، حتی ممکن است خود آنها، نظریه و نظام اقتصادی خاصی را مطرح کنند که ممکن است آن نظریهها و نظامها، مکمل یا جایگزین برخی از قرائتهای اقتصاد متعارف باشند یا نباشند. همچنین در این رویکرد، ممکن است ادعا شود اصول ، مبانی و نهادهای دینی بررفتارهای اقتصادی مؤثر است و … [1]، اما در تجزیه و تحلیل اقتصادی از دین (اقتصاد دین) برای توضیح رفتارهای مذهبی از اصول و ابزارهای اقتصادی استفاده می شود. به بیان دیگر در اینجا رفتار مذهبی عمدتاً از منظر نظریهی «انتخاب عقلانی» بحث می شود؛ یعنی فروض اساسی تحلیل اقتصادی ( رفتار بیشینه گرایی، توجه به ترجیحات، تعادل بازار و امثال آن ) محور و مورد تأکید هستند. در این رویکرد از ترکیب دین و اقتصاد فرض می شود که مردم در برخورد با مذهب نیز با ابزارهایی مانند هزینه – فایده عمل میکنند و از پایبندی به عقیده و عمل دینی به افزایش رضایت مندی خود می اندیشند. بدیهی است در این رویکرد حتی انتخاب مذهب و میزان پایبندی به عقاید مذهبی و انجام امور مذهبی در اختیار فرد متدین و مذهبی است. [2]
انتقال حرارت به همراه تغییر فاز در بسیاری از پدیدههای فیزیکی در کاربردهای مختلف صنعتی و غیرصنعتی اتفاق میافتد و برخی از پدیدههای طبیعی در این زمینه عبارتند از: فرایند ذوب شدن برف، یخ زدن آب دریاچهها و سوختن شمع. بعضی از پروسههای صنعتی که همراه با تغییر فاز هستند عبارتند از: جوشکاری و ریختهگری.
فرایند انتقال حرارت به همراه تغییر فاز به خاطر کارهای انجام شده توسط استفان (Stefan) در سال 1889 به مسأله استفان معروف است.
در میان کاربردهای مربوط به فرایند تغییر فاز، واحدهای ذخیرهکننده انرژی حرارتی دارای اهمیت فراوان می باشند چرا که در اکثر پدیدههای فیزیکی که به همراه تغییر فاز هستند، این فرایند به صورت ناخواسته انجام میگیرد. مثلاً در صنعت ریختهگری اگر گرمای نهان آلیاژ کمتر باشد طبیعتاً انرژی، هزینه و زمان کمتری برای تولید نیاز خواهیم داشت ولی در واحدهای ذخیرهکننده انرژی هدف استفاده از گرمای نهان ذوب در طول تغییر فاز میباشد به همین جهت در سالهای اخیر واحدهای ذخیرهکننده انرژی مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. ظرفیت بالای ذخیرهسازی انرژی حرارتی باعث می شود تا امکان ساخت ذخیرهکنندههای کوچک فراهم گردد و بتوان آن ها را به صورت فشرده تولید کرد این ویژگی باعث میشود تا استفاده از واحدهای ذخیرهکننده انرژی در کاربردهای تجارتی که معمولاً با محدودیت ابعادی مواجهه هستند، استفاده فراوانی داشته باشد به عنوان نمونه میتوان از سیستم های ذخیره کننده انرژی همراه با تغییر فاز جهت تأمین انرژی حرارتی در مناطق مسکونی استفاده کرد.
برای بیان دلیل استفاده از پروسه تغییر فاز جهت تامین انرژی میتوان به این نکته اشاره کرد که یک کیلوگرم بتون میتواند حدود kJ/kg k 1 انرژی ذخیره کند در حالی که یک کیلوگرم Cacl2-6H2O مقدار 190 کیلو ژول انرژی را در طول تغییر فاز می توانند آزاد یا جذب نماید.
دانستن عوامل و پارامترهای موثر بر کارایی ذخیرهکننده و توانایی تعیین میزان تاثیر این عوامل بر کارایی سیستم باعث میشود تا بتوان عمل ذخیرهسازی و تخلیه انرژی را بهینه سازی نمود .
امروزه با توجه به کمبود و رو به پایان بودن منابع انرژی فسیلی و مسئله آلودگی هوای ناشی از مصرف این مواد برای تامین انرژی، موضوع استفاده از انرژیهای جایگزین اهمیت بیشتری یافته است. در حال حاضر نفت، گاز و زغال سنگ 80 درصد از انرژی مصرفی جهان را تامین میکنند. مصرف انرژی در پنجاه سال گذشته بیشتر از مصرف انرژی در دو قرن پیش از آن بوده است. سازمان اطلاعات انرژی آمریکا پیشبینی کرده است، مصرف انرژی جهان تا سال 2030 درحدود 57 درصد افزایش خواهد یافت. با توجه به معضلات سوختهای فسیلی (آلودگی محیط زیست، منابع محدود و پایانپذیر، تجدید ناپذیری و تأثیر مستقیم سیاست بر آن) دنیا به انرژیهای نو شامل خورشید، باد (برای ماشینهای بادی امروزی)، بیو انرژی، زمین گرمایی، هیدروژن، انرژی هستهای و … تمایل نشان داده است.
یکی از انرژی های نو انرژی خورشیدی می باشد که مهمترین موضوع در انرژی خورشیدی، جذب و ذخیره آن است. جذب انرژی خورشیدی توسط کلکتورهای مختلف برای اهداف متفاوتی از جمله: تولید برق، گرمایش آب، گرمایش فضا و … صورت میگیرد. فراوانی و ارزان بودن انرژی در بعضی از ساعات شبانه روز از دلایل مهم ذخیره انرژی است. انرژی خورشیدی در روز به وفور یافت میشود ولی یکی از اشکالات مهم این انرژی عدم دسترسی به آن در شب میباشد که به کمک ذخیره انرژی میتوان از این انرژی در ساعات نبود خورشید نیز بهره برد. در بعضی کشورها مثل چین که بیشتر از انرژی الکتریکی برای گرمایش منازل استفاده میشود، با توجه به ارزان بودن انرژی الکتریکی در روز و گران بودن تعرفه در شب حدود 5/1 برابر ( به دلیل ساعات اوج مصرف )، ذخیره انرژی از راهکارهای مهم به شمار میآید.
ذخیره انرژی به شکلهای مکانیکی، الکتریکی و حرارتی صورت میگیرد. ذخیره انرژی حرارتی به شکل محسوس (از طریق گرمای ویژه موادی مانند آب، زمین و …) و نهان (از طریق تغییر فاز موادی مانند پارافین، هیدراتهای نمک و …) انجام میگیرد، که در ادامه به بررسی انواع ذخیره های انرژی می پردازیم.
سیالات معمول مورد استفاده برای انتقال حرارت و ذخیره انرژی دارای ضریب رسانش حرارتی پایین میباشند، در حالی که فلزات دارای رسانش حرارتی بالاتر از سه برابر اینگونه سیالات میباشند. بنابراین استفاده از ذرات جامد فلزی در ابعاد نانو و ترکیب آنها با اینگونه سیالات برای افزایش ضریب رسانش حرارتی و در نتیجه افزایش راندمان حرارتی بسیار مطلوب به نظر میرسد. که درادامه همین فصل به راه های افزایش ارتقای کارایی سیستم پرداخته خواهد شد.
[1] Nano-Enhanced Phase Change Material