وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

دانلود پایان نامه ارشد : مطالعه چگالی تراز هسته ای با استفاده از مدل لایه ای

 

 

چگالی تراز تک ذره­ای،  یکی از عناصر مهم در بررسی ساختار هسته می­باشد، زیرا در تعیین چگالی تراز هسته،  نقش مهمی دارد. در بررسی چگالی تراز تک ذره­ای از روش­های مختلفی استفاده شده­است که از آن جمله به روش­های مکانیک کوانتومی از قبیل روش تابع گرین، روش اسموث و روش جابجایی فاز می­توان اشاره کرد، که در این روش­ها بازه انرژی به دو ناحیه تقسیم می­ شود، ناحیه انرژی پیوسته و نواحی انرژی مقید که بیشتر تمرکز روی نواحی پیوسته است.

 

یکی دیگر از روش­ها در بررسی چگالی تراز تک­ذره­ای روش نیمه کلاسیکی می­باشد که در این روش از میدان متوسط برای محاسبات استفاده شده است، که میدان متوسط نوترون شامل جملات پتانسیل هسته­ای و برهمکنش اسپین مدار و برای پروتون علاوه بر این جملات، پتانسیل كولنی را نیز دربرمی­گیرد. تاکنون برای محاسبه چگالی تراز تک ذره­ای با بهره گرفتن از روش نیمه کلاسیکی پتانسیل­های مختلفی برای هسته­های كروی و تغییر شكل یافته پیشنهاد شده است که از جمله آنها به پتانسیل چاه مربعی متناهی و نامتناهی، پتانسیل نوسانگر هماهنگ و پتانسیل وودز-ساکسون می­توان اشاره کرد. در روش محاسبه مستقیم پارامتر چگالی تراز با بهره گرفتن از این روش، انتخاب پتانسیل میدان میانگین برای بدست آوردن چگالی تراز تک ذره­ای   و مقدار آن در انرژی فرمی نقش تعیین کننده ­ای دارد[1].

 

انرژی فرمی بصورت انرژی بالاترین حالت تک ذره­ای پرشده در حالت پایه هسته تعریف می­ شود. مقدار انرژی فرمی برای پروتون و نوترون متفاوت است[2].

 

در هسته­های سنگین به دلیل نزدیک شدن ترازها به همدیگر و همپوشانی­های آنها تمایز بین ترازها سخت می­باشد و با افزایش انرژی، ترازها بیشتر بهم نزدیک می­شوند. به همین دلیل چگالی تراز برای هسته­های سنگین دارای اهمیت قابل توجهی است. چگالی تراز یکی از پارامترهای مهم ساختار هسته به حساب می ­آید که با بهره گرفتن از آن سایر پارامترهای ترمودینامیکی هسته از قبیل دما، آنتروپی، فشار و ظرفیت گرمایی را می­توان بدست آورد[3,4].

 

بطوركلی برای محاسبه چگالی تراز از دو روش مستقیم وغیر مستقیم استفاده می­ شود. در روش غیرمستقیم با محاسبه آنتروپی و تابع پارش هسته و با بهره گرفتن از رابطه بین آنتروپی و چگالی تراز هسته­ای، چگالی تراز محاسبه می­ شود. به عنوان مثال به مدل­های آماری BCS [3] ، SMMC [4] و SPA+RPA [5] می­توان اشاره کرد[5-7].

 

در محاسبه چگالی تراز بطور مستقیم از روش­های آماری که به صورت تئوری ارائه می­شوند استفاده می­ شود. به عنوان مثال به مدل­های آماری CTM [6] ، FGM [7] ، BSFGM [8] و GSM [9] می توان اشاره کرد. در این مدل­ها پارامتر چگالی تراز بطور تئوری و نیمه تجربی محاسبه می­ شود. در بسیاری از مطالعات مربوط به محاسبه برهمکنش­های هسته­ای، فرمول­های تحلیلی مربوط به چگالی تراز ترجیح داده می­شوند[3,8-10].

 

در این مدل­ها پارامترهای چگالی تراز بطور تئوری و نیمه تجربی محاسبه می­شوند. در بسیاری از مطالعات مربوط به محاسبه برهمکنش­های هسته­ای، فرمول­های تحلیلی مربوط به چگالی تراز ارجعیت دارند.

 

در مدل دمای ثابت،CTM  بازه انرژی به دو بخش تقسیم می­ شود که در بخش انرژی­های پایین از ثابت بودن دما می­توان استفاده کرد و در انرژی­های بالا مدل گاز فرمی مورد استفاده قرار می­گیرد. مسئله اصلی در این مدل ایجاد ارتباط بین نواحی کم انرژی و نواحی انرژی بالاست. این مدل پدیده­شناختی براساس فرمول بت  که در آن برهمکنش­های هسته­ای لحاظ نمی­ شود، بنا شده است[11].

 

ساده­ترین بیان تحلیلی برای بررسی چگالی تراز مدل گاز فرمی است که در آن هسته­ها بدون برهمکنش در نظر گرفته شده واز اثرات تجمعی صرفنظر می­ شود. مدل  BSFGMبا اعمال برخی اصلاحات در مدل گاز فرمی و با درنظرگرفتن جفت شدگی­های نوکلئونی در بر همکنش­های هسته­ای، ارائه شده است، این مدل در همه­ی انرژی­ها برای بررسی چگالی تراز مورد استفاده قرار می­گیرد.

 

در مدل BSFGM چگالی تراز هسته­ای دارای دو پارامتر چگالی تراز تک ذره­ای و انرژی جابجایی برانگیختگی است. معمولا این پارامترها به

پایان نامه

 عنوان پارامترهای قابل تنظیم از طریق برازش داده ­های تجربی تعیین می­شوند. اگرچه برای محاسبه پارامتر چگالی تراز، به جز برازش از مدل­های مختلف هسته­ای مثل مدل قطره مایع، مدل لایه­ای و رابطه نیمه تجربی نیز می­توان استفاده کرد و این پارامتر را بطور مستقیم محاسبه نمود.

 

 

 

1-1     مدل­های هسته­ای

 

 

 

مدل­های هسته­ای تقریب­ها و فرض­هایی هستند که برای شناخت ساختار هسته و نیروی هسته­ای و بر اساس شواهد تجربی معرفی می­شوند و به دو دسته تقسیم می­ شود مدل­های نیمه کلاسیکی (Semi-classical models) یا مدل­های ذره­ای مانند مدل قطره مایع (Liquid drop model) و مدل­های کوانتومی (quantum mechanics models) مثل مدل لایه­ای (Shell model).

 

 

 

1-2مدل قطره مایع

 

 

 

با توجه به اینکه در هسته هر نوکلئون با نوکلئون­های مجاور خود برهمکنش می­ کند و به هر نوکلئون از اطراف توسط نوکلئون­های مجاور نیرو وارد می­ شود، در نتیجه نوکلئون­های داخل هسته را می توان در حال حرکت فرض کرد. در ضمن نیروی هسته­ای ضمن اینکه جاذبه است، دارای یک جمله دافعه نیز می­باشد که نوکلئون­ها را در یک فاصله معینی از همدیگر نگه می دارد. با توجه به اینکه وضعیت نوکلئون­ها در هسته مانند وضعیت مولکول­ها در مایع می­باشد ماده هسته­ای را می­توان سیال هسته­ای نامید. هر نوکلئونی که در نزدیکی لایه­ی هسته­ای قرار دارد نیروی خالصی به سمت داخل احساس می­ کند به طوری که موجب می­ شود سطح خارجی خود را به کمترین مقدار سازگار با حجم خود تغییر دهد. شکل هندسی که این سازگاری را دارد کروی است. بنابراین شکل هسته را بصورت کروی می­توان فرض کرد. با توجه به این توضیحات می­توان هسته را مانند یک قطره مایع در نظر گرفت.

 

انواع مدل­های تجمعی هسته­ای (Collective model) همانند مدل دورانی (Rotational model) و مدل ارتعاشی (Vibrational model) در محاسبات از مدل قطره مایعی استفاده می­ کنند. با توجه به این اصل که دوران و ارتعاش هسته بطور کامل مشابه دوران و ارتعاش یک قطره مایع معلق می­باشد.

 

 

 

1-3 مدل لایه­ای

 

 

 

مدل لایه­ای یکی از مدل­های هسته­ای به حساب می ­آید که با در نظر گرفتن پتانسیل میدان متوسط و پتانسیل ناشی از برهمکنش نوکلئون­ها، تراز­های نوترون و پروتون هسته را با دقت بالایی نتیجه می­دهد. فرض اساسی در مدل لایه­ای این است که علی­رغم جاذبه شدید بین نوکلئون­ها که انرژی بستگی کل هسته را ایجاد می­ کند حرکت هر نوکلئون در واقع مستقل از نوکلئون­های دیگر است، اگر تمام جفت شدگی­های بین نوکلئونی یا تمام برهمکنش­های زوجیت نادیده گرفته شوند، مدل لایه­ای را مدل لایه­ای تک ذره­ای می­گویند. بنابراین در مدل لایه­ای تک ذره­ای هر نوکلئون در پتانسیل متوسط یکسان با سایر نوکلئون­ها حرکت می­ کند. بنابراین انتخاب یک پتانسیل هسته­ای مناسب مهم است. پتانسیل هسته­ای مناسبی که بتوان نوکلئون­ها را تحت آن پتانسیل در ترازهای انرژی قرار داد بایستی بتوانند نظام هسته را توجیه کند و با آزمایش و تئوری هماهنگ باشد. پتانسیل­های هسته­ای معرفی شده عبارتند از پتانسیل کروی، پتانسیل چاه مربعی متناهی و نامتناهی، پتانسیل نوسانگر هماهنگ و پتانسیل وودز-ساکسون.

 

با اعمال پتانسیل چاه مربعی و نوسانگر هماهنگ ترازها به صورت تبهگن بدست می­آیند. پتانسیل شعاعی وودز-ساكسون به همراه پتانسیل ناشی از برهمکنش اسپین مدار ترازهای هسته­ای و اعداد جادویی را که نشان دهنده لایه ­های بسته هسته­ای هستند به درستی نتیجه می­دهد[13].

 

با حل معادله شرودینگر برای پتانسیل­های میدان میانگین، بدون در نظر گرفتن جفت­شدگی نوکلئون­ها، ترازهای انرژی و معادله موج نوکلئونی بدست می­آید. ترازهای انرژی تک-نوکلئونی نوترونی و پروتونی بعنوان یک پارامتر اساسی در تعیین پارامترهای ترمودینامیكی هسته از قبیل دما، آنتروپی، فشار و ظرفیت گرمایی نقش ایفا می­ کنند. چگالی تراز هسته­ای بصورت تعداد ترازهای هسته در واحد انرژی برانگیختگی مؤثر تعریف می­ شود.

 

در فصل دوم این پژوهش، به بررسی چگالی تراز تک ذره­ای و روش­های مختلفی که در بررسی چگالی تراز تک ذره­ای دارای اهمیت اند پرداخته ایم. در فصل سوم چگالی تراز هسته­ای و مدل­هایی که در آنها پارامترهای چگالی تراز بطور تئوری و نیمه تجربی محاسبه می­شوند معرفی شده ­اند و همچنین شیوه ­های برازش و اثرات تجمعی نیز ارائه شده ­اند. در نهایت در فصل چهارم پارامتر چگالی تراز در مدل BSFGM بصورت تابعی از چگالی تراز تك ذره­ای با بهره گرفتن از مدل نیمه كلاسیكی برای پتانسیل­های نوسانگر هماهنگ، چاه پتانسیل مربعی و پتانسیل وودز-ساکسون برای تعدادی از هسته­های سبک، متوسط و سنگین محاسبه شده اند و نتایج بدست آمده با نتایج سایر روش­ها مقایسه شده است.

 

 

دانلود پایان نامه ارشد : ارائه شاخصی ترکیبی جهت سنجش توسعه انسانی مبتنی بر آموزه‌های اسلامی

359

 

5-2- گام اول: تبیین چارچوب نظری جامع و یكپارچه 360

 

5-3- گام دوم: انتخاب مراجع اطلاعاتی و پایگاه‌های داده متناسب با ابعاد و مولفه‌های مربوطه 361

 

5-4- گام سوم: اسناد داده‌های مفقود با مقادیر جایگزین. 365

 

5-5- گام چهارم: انجام تجزیه و تحلیل چند‌متغیره بر روی داده‌ها و شاخص‌های منفرد 372

 

    • 5-5-1- بُعد اجتماعی – فرهنگی. 376

 

    • 5-5-2- بُعد اقتصادی – رفاهی. 382

 

    • 5-5-3- بُعد مذهبی – اخلاقی. 388

 

    • 5-5-4- بُعد علمی – آموزشی. 392

 

  • 5-5-5- بُعد سیاسی – حکمرانی. 395

5-6- گام پنجم: نرمال‌سازی داده‌ها 397

 

5-7- گام ششم: وزن‌دهی و تجمیع ابعاد و شاخص‌های عاملی‌نهایی. 398

 

    • 5-7-1- فرایند تحلیل شبکه‌‍‌ای (وزن‌دهی ابعاد) 398

 

    • 5-7-2- مدل‌سازی پویای رشد اقتصادی (رویکرد اول در وزن‌دهی مولفه‌ها) 412

 

  • 5-7-3- فرایند سلسله مراتبی (رویکرد دوم در وزن‌دهی مولفه‌ها) 446

5-8- گام هفتم: ارائه و انتشار نتایج‌ رتبه‌بندی شاخص‌تركیبی‌نهایی. 451

 

5-9- جمع‌بندی و نتیجه‌گیری. 454

 

فصل ششم: جمع‌بندی بحث، نتیجه‌گیری و پیشنهادها 455

 

6-1- خلاصه روند شاخص‌سازی‌ترکیبی. 456

 

6-2- خلاصه و جمع‌بندی روند شاخص‌سازی‌ترکیبی توسعه‌انسانی مبتنی بر آموزه‌های اسلامی. 464

 

6-3- نتایج و پیشنهادات.. 481

 

6-4- ملاحظات و محدودیت‌های مفهومی پژوهش… 485

 

6-5- ملاحظات و محدودیت‌های تکنیکی و مدل‌سازی پژوهش… 487

 

پیوست‌ها 490

 

پیوست شماره (1): آزمون ریشه واحد متغیرهای مدل. 490

 

پیوست شماره (2): نتایج برآورد مدل‌های 5 گانه 502

 

فهرست منابع  509

 

1-1- بررسی روند تحولات فکری در غرب و تغییر مفهوم توسعه

 

پس از جنگ جهانی دوم عوامل متعدد و در عین حال مرتبط با یکدیگر، در مورد توجه خاص به توسعه اقتصادی مطرح و ارائه شد که ناظر به زوایای گوناگونی از مسائل علمی و سیاسی و اجتماعی بود (عربی،1383، ص20). از اواخر دهه های1940و 1950 که دستیابی به توسعه اقتصادی در دستور کار کشور های توسعه نیافته قرار گرفت تا به امروز که هنوز بسیاری از کشورها خود را ناکام یافته اند، مفهوم توسعه و نگرش به جامعه توسعه یافته دچار تحولات زیادی شده است.

 

هنگامی که مشکلات اقتصادی کشورهای جهان سوم و ضرورت پرداختن به مباحث توسعه در صدر دغدغه های اقتصاددانان قرار گرفت، تنها دست مایه آنان میراث فکری کلاسیک ها و نئوکلاسیک ها، انقلاب کینزی و تجربه برنامه تازه مارشال در احیای اقتصادی کشورهای اروپایی بود.مرکز ثقل و محور این مباحث تا دهه 1970، رشد اقتصادی بوده است.در این مورد می توان مباحث مطرح شده توسط بزرگترین اقتصاددانان توسعه آن دوره را شاهد آورد.(عربی و لشگری،1383، ص 25)

 

نظریه مراحل رشد اقتصادی یکی از اولین نظریاتی بود که در حوزه اقتصاد توسعه مطرح شد. بر حسب نظریه مراحل رشد اقتصادی، فرایند توسعه چون رشته ی مراحل متناوبی که تمام کشورها باید از آن عبور کنند، بررسی شد. این نظریه اساسا یک نظریه اقتصادی توسعه بود و به این ترتیب توسعه مترادف با رشد اقتصادی شد (تودارو، 1366، ص 116).

 

استدلال این بود که در مرحله اولیه توسعه آنچه که باید هدف اصلی باشد رشد است، نه توزیع عادلانه. آنان بر اساس نظریه رخنه به پایین می پنداشتند که توسعه یک پدیده صرفا اقتصادی است که در آن، منافع سریع ناشی از رشد کلی تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه به طور خود به خود، منافعی را برای توده های مردم به صورت شغل و دیگر فرصت های اقتصادی فراهم می آورد.(جهانیان،1382، ص 127)

 

با ظهور نتایج ناخوشایند طرح های توسعه وگذشت بیش از یک دهه تمرکز بر افزایش رشد اقتصادی، خوش بینی اولیه اقتصاددانان به ناامیدی گرایید.(عربی،1383، ص34) این وضعیت ناخواسته، از وجود اشکالات و نواقص اساسی در تعریف توسعه و نگرشی که در مورد آن وجود داشت حکایت می کرد. در دهه 1970 ، اعتراضات زیادی برای کنار گذاشتن تولید ناخالص ملی به عنوان شاخص توسعه صورت گرفت

پایان نامه

 و بسیاری از اقتصاددانان و سیاستمداران، ضمن حمله به وجود فقر گسترده و توزیع ناعادلانه درآمدها و بیکاری ، خواستار توجهی بیشتر به توزیع درآمدها و ارائه تصویر جدیدی از توسعه شدند. (تودارو، 1366،ص 134)

 

محبوب الحق، اقتصاددان شهیر پاکستانی، در مورد لزوم تغییر نگرش راجع به توسعه، با اشاره به اینکه راهی که توسعه با هدف قرار دادن افزایش درآمد ملی در پیش گرفته، به بدفرجامی انجامیده و ماهیت انسانی خود را از دست داده است، اعلام کرد که باید از دل مشغولی به سنجش حساب های ملی دست کشید. وی می نویسد: رشد اقتصادی شرط لازم توسعه اقتصادی است، نه شرط کافی. کیفیت این رشد به اندازه کمیت آن دارای اهمیت است. کانون توجه به توسعه باید انسان باشد و هدف های عمده ای چون کاهش بنیادی فقر و امکان برخورداری عادلانه را از فرصت های اقتصادی دنبال کند. (گریفین،1376 ،ص17)

 

در اواخر همین دهه الگوی نیازهای اساسی شکل گرفت که خاستگاهش، همان دغدغه های ناشی از بی تفاوتی به توزیع درآمد و عدم تامین رفاه فقیرترین افراد یک مجموعه چند صد میلیونی که در فقر مطلق و عمدتا در کشورهای در حال توسعه به سر می بردند، بود و بر اساس رویکردهایی در زمینه اهداف و سیاست گذاری توسعه بر محور رفع نیازهای اساسی، استوار گردید. (عربی، 1383، ص36)

 

در طی دو دهه 1980 و 1990 ، مباحثی که از دهه 1970 شروع شده بود، گسترش بیشتری پیدا کرد و نخست مفهوم توسعه پایدار در قالب رعایت اصول حفظ محیط زیست به عنوان راهبردی از هماهنگی اهداف توسعه و جهانی که بشر در آن زندگی می کند مقبولیت یافت و  سپس، به توسعه پایدار انسانی گسترش یافت. در این برهه مفهوم توسعه کاملا از مفهوم رشد اقتصادی متمایز شد و هر کدام تعریف جداگانه ای داشتند.

 

پس از آنکه تک بعدی بودن و خطی بودن توسعه نفی شد و توسعه فرایندی چند بعدی قلمداد گردید که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقر مطلق است، توجه به انسان و ابعاد گوناگون حیات او افزایش یافت (عربی، 1383، ص38).

 

سازمان ملل متحد به موازات تحول مفهوم توسعه یافتگی، در جهت توسعه کشورها تا کنون رویکردهای متفاوتی را دنبال کرده است كه آخرین آنها از سال 1991 آغاز شده است. با مروری بر آنها در می‌یابیم كه رویكرد‌های اعمال شده به توسعه از نگاه اقتصادی محض به نگاه انسانی در حال تغییر بوده است. درگزارش توسعه انسانی سال 1991 سازمان ملل در مورد تعریف توسعه انسانی چنین آمده است: “توسعه انسانی روندی است كه طی آن امكانات افراد بشر افزایش می یابد. هرچند این امكانات با مرور زمان می تواند اساسا دچار تغییر در تعریف شود، اما دركلیه سطوح توسعه، مسئله برای مردم عبارت است از: برخورداری از زندگی طولانی همراه با تندرستی، دستیابی به دانش و توانایی نیل به منابعی كه برای پدید آوردن سطح مناسب زندگی لازم است. چنانچه این سه امكان غیرقابل حصول بماند، بسیاری از موقعیت های دیگر زندگی دست نیافتنی خواهد بود”.

 

در بین شاخص ها و نماگرهای مطرح توسعه، شاخص توسعه انسانی از مقبولیت بیشتری بین اندیشمندان برخوردار است خصوصاً كه اصلاحاتی در جهت بهبود این شاخص صورت گرفته و می گیرد و این شاخص توسط سازمان های بین‌المللی به شكل سالانه برای كشورهای مختلف جهان اعلام می گردد.

 

1-2- مفهوم متحول توسعه

 

از اواخر دهه های 1940 و 1950 که دست یابی به توسعه اقتصادی در دستور کار کشورهای توسعه نیافته قرار گرفت و هدف اساسی برنامه های آن کشورها قلمداد گردید، تا به امروز که هنوز بسیاری از آن کشورها خود را ناکام یافته اند ، مفهوم توسعه و نگرش به جامعه توسعه یافته، دچار تحولات زیادی شده است. این تحول، از سویی به جهت ارائه نظریه های گوناگون درباره راه های نیل به توسعه و یا عوامل بازدارنده آن و از سوی دیگر، به جهت تحول در منظور از توسعه و هدف غایی جوامع در حال توسعه بوده است. مروری فشرده بر بعضی از دیدگاه ها و نظریه های توسعه و پیگیری تحولات مفهومی آن به منظور دریافت تعریف و تصویری همه جانبه تر از توسعه، راهی است که می تواند ما را به ابعاد گوناگون و جوانب مختلف آن رهنمون گردد و بدین لحاظ، در ادامه به سیر چنین تحولی اشاره می کنیم(عربی و لشکری، 1383، ص24).

 

1-2-1- رشد اقتصادی، محور مباحث توسعه

 

هنگامی که مشکلات اقتصادی کشورهای جهان سوم و ضرورت پرداختن به مباحث توسعه در صدر دغدغه های اقتصاددانان قرار گرفت، به دلیل آن که ابزار فکری مورد نیاز، برای تحلیل جریان رشد اقتصادی در کشورهایی را که دارای ساختار روستایی و کشاورزی و فاقد ساختارهای جدید بودند، در اختیار نداشتند، دچار نوعی غافل‌گیری شدند. تنها دست مایه های آنان ، میراث فکری کلاسیک ها و نئوکلاسیک ها، انقلاب کینزی و تجربه تازه برنامه مارشال در احیای اقتصادی کشورهای اروپایی بود و با تکیه بر آنها، می خواستند تا با طرح دیدگاه های نوین، ماهیت و علل عقب ماندگی اقتصادی و عوامل کلیدی روند توسعه اقتصادی را روشن کنند (عربی و لشکری، 1383، ص25).

 

مرکز ثقل و محور این مباحث، حتی پس از آن که مباحث توسعه، دارای الگوهای نظری متفاوتی گردید و تا دهه 1970، رشد اقتصادی بوده است. در این مورد، می توان مباحث مطرح شده توسط بزرگ‌ترین اقتصاددانان توسعه آن دوره را شاهد آورد؛ برای مثال، تلاش های اقتصاددانان آمریکای لاتین در قالب اکلا (ECLA)[3] که سرانجام به ظهور مکتب ساختارگرایی انجامید، رشد اقتصادی را هدف خود قرار داده بود. آنان در پی تحقق رشد در کشورهای خود، ساختار درونی اقتصاد آن کشورها را بررسی کرده و با معرفی ویژگی ها و لزوم تغییر در آن، ادبیات جدیدی را در مباحث توسعه، به نام «موانع توسعه» گشودند. آنان ضمن برشمردن این خصوصیات، مانند وجود بخش کشاورزی سنتی یا تکنولوژی و بهره‌وری پایین در کنار بخش مدرن با تکنولوژی بسیار پیشرفته و عدم انعطاف‌هایی که مانع تعدیل آسان عدم تعادل‌هاست و با کشش‌پذیری درآمدی بالا در کشورهای اقمار برای وجود واردات کالاهایی ساخته شده و کشش پایین درآمدی تقاضا در کشورهای مرکز برای واردات مواد اولیه و …، موانع پویایی رشد داخلی را نیز معرفی کردند. آنان برای این که گره کوری که بازرگانی خارجی در فرایند توسعه ایجاد کرده بود گشوده شود، سیاست جایگزینی واردات را همراه با اقداماتی منتخب و معتدل در حمایت از بازرگانی، معرفی کردند. بدین ترتیب، مشکلات ناشی از وخیم‌تر شدن رابطه مبادله مرتفع شده و افزایش درآمد سرانه و رشد اقتصادی تامین گردید (مایر و سیرز، 1382، ص238-245). بنابراین، ساختارگراها اگرچه میان رشد و توسعه اقتصادی تمایز قائل بودند، اما هم چنان رشد، محور اصلی مطالعات آنان بود. هم‌چنین رویکرد آنان در سیاست‌های حمایتی، نمایانگر ویژگی مهم تحلیل‌های اقتصاددانان توسعه در دهه‌ های آغازین، یعنی مردد دانستن الگوی نئوکلاسیک‌ها و تلقی مثبت از دستاوردهای انقلاب کینزی بود.

 

تعمیم نظریه اشتغال کوتاه مدت کینز به یک نظریه رشد بلندمدت در چارچوب مدل هارود- دومار[4] نیز از نمونه های بارز نفوذ تفکر کینز و در عین حال، محوریت رشد اقتصادی است. در این معادله، رشد اقتصادی برابر با کسری از نسبت پس انداز به درآمد ملی و نسبت سرمایه به تولیدات است و به صورت (که در آن g نماینده رشد، s نماینده نسبت پس انداز به درآمد ملی و k نماینده نسبت سرمایه تولید است) نشان داده می‌شد. این معادله، متضمن این معنا بود که میزان رشد را می‌توان با به حداکثر رساندن پس اندازهای ناشی از رشد تولید و به حداقل رساندن نسبت یا ضریب سرمایه به تولید،[5] به اوج رساند (مایر و سیرز، 1382، ص36). از همین رو، مشکل اساسی کشورهای توسعه نیافته، قابل تشخیص بود: در اکثر کشورهای فقیر، مانع و یا محدودیت اصلی توسعه، سطح نسبتاً پایین تشکیل سرمایه جدید است. این مدل، کاملاً موثر بود و مقبولیت گسترده ای یافت و اثرات آن تا به امروز باقی ماند و حتی عده ای باور کرده‌اند که اقتصاددانان چنین می اندیشند که سرمایه، کلید توسعه اقتصادی است (kindleberger, 1965, p186). معادله فوق، بستر لازم را برای ورود مباحث جدیدی تحت عنوان دایره شیطانی فقر یا دایره باطل فقر[6] به ادبیات توسعه فراهم آورد. راگنار نرکس[7] چند سال پس از انتشار مقاله روزنشتاین ـ رودان[8] که در آن، مانند آدام اسمیت، بر اهمیت گسترش بازارها به منظور سودآور نمودن صنایعی که نیاز به ایجاد تقاضا برای محصولاتشان داشتند تاکید کرده بود (Meier, 1995, p349)، نقش بازارها را در عقب ماندگی کشورهای توسعه نیافته به گونه ای منسجم مطرح نمود. از نظر نرکس، اقتصادهای توسعه نیافته تحت تاثیر دو عامل، اسیر دور باطلی از رکود و فقر هستند. این دو عامل که به نحو مسلسل گونه تاثیر فزاینده ای بر یکدیگر دارند، عبارتند از:

 

  1. پایین بودن سطح درآمد که موجب ضعف قدرت خرید و کوچکی حجم بازار می‌گردد و درنتیجه آن، انگیزه و میل به سرمایه گذاری نیز کاهش می یابد؛

2- پایین بودن سطح تولید، منجر به پایین بودن سطح درآمد و درنتیجه، ظرفیت پس انداز می شود؛ بنابراین، امکان پس انداز در سطح ملی نیز تضعیف گشته و به دلیل انباشت سرمایه ناچیز، حجم تولید نیز محدود خواهد ماند.

 

نرکس معتقد است که مسئولیت شکستن دور باطل فقر و یا خروج از دایره شیطانی، وظیفه دولت است که با بهره گرفتن از ابزارهایی که در اختیار دارد، می تواند با به کار گرفتن کم و بیش منظم سرمایه، در مقیاس وسیعی از صنایع مختلف (رشد متوازن)، مشکل ناشی از حجم کوچک بازار را از بین ببرد (مایر و سیرز، 1382، ص27). موریس داب[9] نیز از منظر افزایش رشد به توسعه می نگرد و معتقد است که غنا یا فقر هر کشور در ابزارهای سرمایه ای تولید، تنها عامل حاکم بر بهره وری آن کشور است. وی می‌گفت: من فکر می کنم اگر انباشت سرمایه را به مفهوم رشد ـ کمی، کیفی و به طور هم زمان ـ موجودی ابزارهای سرمایه به عنوان عامل تعیین کننده روند توسعه اقتصادی بدانیم، زیاد به بیراهه نرفته ایم (مایر و سیرز، 1382، ص27).

دانلود پایان نامه ارشد : مطالعه سبک زندگی سلامت محور زنان واقع در سنین باروری (49 – 15 ساله ) در شهر شیراز

 

 

یکی از ارکان عمده پیشرفت جوامع، ارتقاء بهداشت و تامین سلامت افراد می­باشد. از آنجا که رفتار ارتقاءدهنده سلامت به عنوان یک موضوع کلیدی در مفهوم ارتقاء سلامت[1] توجه ویژه­ای به خود جلب کرده است، لذا کاربرد الگوهای رفتاری مثبت در زندگی نه تنها در ارتقاء سلامت فردی بلکه در حفظ، بهبود و پیشبرد سلامت عمومی و برنامه ­های مرتبط با آن نقش به سزایی دارد.

 

تعریف سلامت در مرکز دیدگاه رفتار ارتقاء دهنده سلامت، قرار می­گیرد. در این مرحله سلامتی با بهره گرفتن از کیفیت­های مثبت که توسط سازمان جهانی بهداشت[2] پیشنهاد شده است، تعریف می­ شود. سلامتی به معنی تحقق بخشی به پتانسیل انسان و حفظ تعادل و جهت گیری هدفدار در محیط است (طل و همکاران، 1390 : 443).

 

مهم­ترین جنبه اهداف و استراتژی­ های سازمان جهانی بهداشت در طرح «سلامت برای همه» در سال 2000، تاکید بر «ارتقای سلامت» بود. این مفهوم در اولین کنفرانس بین المللی ارتقای سلامت که در سال 1986 در اتاوای کانادا برگزار شد، به عنوان جریانی تعریف شد که «طی آن مردم تلاش می­ کنند سلامت خود را افزایش دهند و کنترل بهتری بر آن داشته باشند» (سونمزر و دیگران[3] ، 2012 : 1241). به عبارت دیگر این مفهوم اشاره می­ کند به «جریان توانمندسازی مردم برای افزایش کنترل و مدیریت سلامتشان و پیشرفت دادن آن جهت دستیابی به وضعیت بهزیستی کامل اجتماعی، فیزیکی و روانی. پس افراد و گروه­ها باید قادر به تشخیص آرزوها و مطلوبات خود برای جبران نیازها و تغییر یا انطباق با محیط باشند» (سازمان جهانی بهداشت : 1986).

 

ارتقاء سلامت با توجه به نقش محوری آن در مراقبت­های بهداشتی مورد توجه روز افزون است. امروزه با توجه به هزینه بالای مراقبت­های بهداشتی لزوم تغییر رویکرد درمانی به رویکرد پیشگیری بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در همین راستا، سازمان جهانی بهداشت معتقد است ارتقاء سلامت شامل تشویق سبک زندگی سلامت محور، ایجاد محیط­های حمایتی برای سلامت، تقویت اقدام جامعه، جهت­دهی مجدد خدمات بهداشتی و تعیین سیاست­های بهداشت عمومی است (آدامز[4]، 2000 : 23).

 

امروزه انجام رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت یکی از بهترین راه­هایی است که مردم توسط آن می­توانند سلامتی خود را حفظ و کنترل کنند (مروتی شریف آباد و دیگران 2003 : 24). زیرا تحقیقات بسیاری نشان داده است که علت بسیاری از بیماری­های مزمن، سبک زندگی و رفتارهای انسان است (شعبان، 2007 :  24).

 

سبک زندگی سلامت محور، عبارتی است که به وفور در مباحث ارتقای سلامت، سلامت همگانی و اجرای مداخلات مربوط به سلامت به کار می­رود. سبک زندگی سلامت­محور، منبعی ارزشمند برای کاهش شیوع و تاثیر مشکلات بهداشتی، و نیز منبعی با ارزش برای ارتقای سلامت، سازش با عوامل استرس­زای زندگی و بهبود کیفیت آن است (نوری، 1385 : 8).

 

مفهوم «سبک زندگی» متکی بر این ایده است که مردم به طور معمول الگوی قابل تشخیصی از رفتار (برای مثال، مسایل عادی کار، فراغت، زندگی اجتماعی و …) را در زندگی روزانه­شان به نمایش می­گذارند. شیوه زندگی به عنوان یکی از تعیین کننده­ های سلامت و بیماری مورد تاکید قرار گرفته است. تعریفی که للوند[5] از شیوه زندگی ارائه کرده است، به قرار زیر می­باشد : «مجموعه تصمیمات اتخاذ شده توسط افراد که بر سلامتشان تاثیر می گذارد و از سوی دیگر کما بیش تحت کنترل خود آنهاست. عادات بد بهداشتی افراد، موجب ایجاد مخاطرات خود خواسته برای آنها می­ شود. وقتی مخاطرات مذکور موجب بیماری یا مرگ شود، می­توان شیوه زندگی قربانی را عامل مؤثر یا موجب بیماری یا مرگش دانست» (للوند، 1974؛ به نقل از نوری، 1385 : 8). همچنین سبک زندگی سلامت محور توسط والکر[6] چنین تعریف شده است : «الگویی چند بعدی از ادراکات و اعمال آغاز شده با انگیزه خود شخص که به تدوام و تقویت سطح سلامت و خود شکوفایی شخصی کمک میکند» (والکر، 1990 : 270). پندر[7] رفتارهای سبک زندگی سلامت محور را به 6 بخش تقسیم می­ کند : مسئولیت در قبال سلامتی، ورزش، تغذیه، روابط بین فردی، رشد روحی و مدیریت استرس (پندر، 1996؛ به نقل از آدامز، 2000 : 2 ).

 

تعریف سازمان جهانی بهداشت حاکی از آن است که الگوهای رفتاری به طور مداوم در پاسخ به شرایط متغیر اجتماعی و محیطی تعدیل می­شوند. طبق تعریف مذکور، تلاش برای بهبود سلامت از طریق توانمندسازی مردم برای تغییر شیوه زندگی­شان باید هم در راستای تغییر فرد و هم در راستای تغییر شرایط زیستی و اجتماعی موثر در رفتار یا شیوه زندگی تنظیم گردد. تعریف سازمان جهانی بهداشت بیشتر مؤید آن است که شیوه زندگی ایده آل یا حداکثری وجود ندارد و عوامل زیادی در تعیین راه مناسب برای زندگی هر فرد موثرند (نوری، 1385: 8).

 

اهمیت یافتن مبحث ارتقاء سلامت نتیجه تغییر در ماهیت مسایل سلامتی است که صاحب نظران علوم سلامت از آن با عنوان «انتقال اپیدمولوژیک»[8] یاد می­ کنند. در گذشته عامل بسیاری از بیماری­ها و به تبع آن مرگ و میرها، عفونت بوده است، لذا در اواخر قرن نوزدهم با تغییراتی که در سبک زندگی افراد (تغذیه و بهداشت فردی) اتفاق افتاد، این نوع بیماری­ها کاهش یافته و جای خود را به بیماری های مزمن داده است، که نمی توان از طریق دارو درمان کرد. بیماری­های مزمن اغلب بر حسب شرایط زندگی ناسالم ایجاد شده اند. این بیماری­ها را می توان از طریق تغییر در سبک زندگی کاهش داد. با تغییر علل مرگ و میر از بیماری­های عفونی به بیماری­های مزمن، توجه مراقبان بهداشتی به سرچشمه این بیماری­ها، یعنی سبک زندگی و رفتار انسان­ها معطوف گشته است. عواملی مانند استعمال سیگار، الگوی تغذیه نامناسب، نداشتن فعالیت جسمی، صدمه دیدن و غیره از مهم ترین عوامل مرگ و میر بوده ­اند (قاسمی و دیگران، 1387 :184 – 183).

 

گزارش هاروارد از پیشگیری سرطان و کنترل علت­های آن در سال 1996 نشان می دهد که بیشتر علت­های عمده مرگ و میر و ناتوانی در جوامع مدرن، مربوط به سبک زندگی ناسالم مانند : سیگار کشیدن، شیوه زندگی راکد و عادات غذایی نامناسب می­باشد (لام و دیگران[9]، 2006 : 1846).

 

دپارتمان خدمات انسانی و سلامتی آمریکا در سال 1996 و سازمان جهانی بهداشت در سال 2003 اعلام کرده ­اند که عدم فعالیت فیزیکی بهمراه غذا و سبزیجات ناکافی عوامل خطرآفرین بیماری­های قلبی-عروقی و نوع خاصی از سرطان­ها هستند. همچنین پژوهش­های بسیاری نشان می­دهد که افراد ناسالم تمایل دارند که تعدادی از رفتارهای سبک زندگی ناسالم را انجام دهند. رفتارهایی که خطر برای سلامتی­شان را افزایش می­دهد (بین و برگ[10]،1990؛ سفتون و ونکل[11]، 1994؛ فروچارت و همکاران[12]، 1998؛ به نقل از لام و دیگران، 2006 : 1846).

 

انتقال اپیدمولوژیک بهمراه آگاهی از ارتباط بین وضعیت سلامتی و سبک زندگی و درک این مهم که مراقبت پزشکی لزوماً توانایی­اش را به کنترل اختلالات در جوامع مدرن محدود کرده است- منجر به نوعی انتقال در مدل سلامت و بیماری از دهه­ 1970 به بعد شده است. در پی این تغییر، مدل ترکیب عوامل اجتماعی- روانی جایگزین مدل صرف پزشکی شده است (پل و توماس، 2002 :32). بدین ترتیب لزوم پرداختن به تعیین کننده­ های اجتماعی سلامت و بیماری و رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت، از جمله سبک زندگی سلامت محور امری ضروری به نظر می­رسد.

 

از آنجا که فعالیت­های ارتقاءدهنده سلامت و شیوه زندگی بهداشتی، استراتژی­ های اصلی تسهیل و حفاظت از سلامتی هستند (محمدی زیدی و همکاران، 1390 : 104)، لذا توجه به سلامت و رفاه اجتماعی زنان که نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند، نه تنها به عنوان یک حق انسانی شناخته شده، بلکه تاثیر آن در سلامت خانواده و جامعه نیز اهمیت روزافزونی یافته است. سلامت زنان به طور کلی چارچوب مفهومی یک رویکرد مرتبط و موثر را در برنامه ­های ارتقاءسلامت و پیشگیری از بیماری ارائه می دهد و از آنجا که نقش زنان در مراقبت از خود و در منزل از کودکان، سالمندان، بیماران و سایر اعضای خانواه بسیار با اهمیت است (احمدی و همکاران، 1387 : 116)، بنابراین انتخاب هر نوع سبک زندگی به وسیله زنان، نه تنها بر زندگی شخصی خودشان، بلکه بر رفتارها و سبک زندگی سایر افراد نیز تاثیر می گذارد. زیرا این گروه از افراد جامعه می­توانند به عنوان یک مجرا و کانال ترویج دهنده مسایل مربوط به ارتقای سلامت خود، خانواده و جامعه باشند.

 

سنین باروری به دلیل تاثیرگذاری بر مجموعه تغییرات و انتقال­های عمده در زندگی زنان از اهمیت فوق العاده­ای برخوردار است. لذا انتخاب نوع سبک زندگی و رفتارهای مرتبط با آن، نه تنها نقشی اساسی در سلامتی زنان دارد بلکه پیامدها و نتایجی در سال­های آینده خواهد داشت که می تواند بر عملکرد و بهزیستی جسمی، روانی- ذهنی و اجتماعی آنان موثر باشد. هم­چنین این امکان را به وجود می­آورد که در آینده نسل­های سالم­تری داشته باشیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-2- بیان مسئله

 

 

 

با توجه به گذار اپیدمولوژیک و تغییر در ماهیت مسایل سلامتی و بیماری­ها، از حاد به مزمن، امروزه بیماری­های غیرواگیردار به علت پدیده نوسازی جوامع، پیشرفت فناوری و تراکم جمعیت در مناطق شهری، تغییر سبک و شیوه زندگی و گرایش افراد به عادات نامناسب شیوع گسترده­ای پیدا کرده است (پل و توماس، 2002 :7 ).

 

از آنجا که زنان بخش عمده­ای از جمعیت را تشکیل می­ دهند و همواره از آنان به عنوان محور سلامت خانواده و جامعه یاد می­ شود، توجه به سلامت آنان و رفتارهای مرتبط با آن مانند سبک زندگی، به علت تاثیرگذاری بر سلامت سایر افراد، اهمیت بسزایی دارد.

 

کجرویک (1377: 21) در بررسی خود تحت عنوان «زنان در سلامت و بیماری» به این نتیجه می­رسد که اگر چه زنان بیشتر از مردان عمر می­ کنند و ظاهراً از نظر ژنتیک بر مردان برتری دارند (با توجه به بعضی از بیماری­های مغلوب در زنان که در مردان غالب است)، اما اغلب بیش از مردان دچار بیماری می­شوند.

 

مای[13] در یک بررسی ابتدا به اهمیت موضوع سلامت برای مادر و جنین اشاره می­ کند و سپس نشان می­دهد که رفتارهای ناسالم یا سبک زندگی ناسالم مثل سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و عدم استفاده صحیح از دارو، ممکن است هم سلامت مادر و هم سلامت جنین را به خطر بیاندازد (مای، 2001؛ لین و دیگران[14]، 2009 : 651).

 

لئون و لانگی[15]، سبک­زندگی را، روش­زندگی مردم معرفی می­ کنند که تحت­تاثیر متقابل خصوصیات فردی و تعاملات اجتماعی و محیط زندگی قرار می­گیرد. (لئون و لانگی،2000؛ به نقل از یداالهی و دیگران، 1385 : 82).

 

سلامتی مستلزم ارتقاء سبک زندگی بهداشتی است. از آنجا که سبک زندگی علاوه بر جنبه فردی، دارای جنبه و تاثیرات اجتماعی می­باشد، لذا انتخاب نوع و کیفیت زندگی هر فردی می ­تواند اثرات عمده­ای بر زندگی سایر افراد داشته باشد.

 

کاکرهام سبک زندگی سالم را اینگونه تعریف می­ کند : «سبک زندگی؛ الگوهای جمعی از رفتارهای سالم مبتنی بر انتخاب­های مردم و مطابق با موقعیت زندگی آنان است. فعالیت­هایی مثل استفاده از الکل، سیگار­کشیدن، بستن کمربندایمنی و … می­توانند موفقیت زندگی یک شخص را تقویت یا تضعیف سازد». وی هم­چنین لزوم تحقیق در مورد سبک زندگی سالم را یادآوری می­ کند اما معتقد است اندازه گیری و

پایان نامه

 تجزیه و تحلیل نباید در سطح فردی متوقف شود، بلکه بایستی با در نظر گرفتن الگوهای جمعی رفتار مربوط به سلامتی که سبک زندگی سلامت محور را تشکیل می­دهد، گسترش یابد. سبک های زندگی مختلف باید در ارتباط با زمینه­ اجتماعی که در آن رخ می­دهند، مورد توجه قرار گیرند (قاسمی و دیگران، 1387 : 189).

 

در دهه گذشته سازمان جهانی بهداشت به میزان زیادی بر اهمیت سبک زندگی سالم تاکید کرده است. بحث­های اولیه در مورد سبک زندگی در درجه اول بر تغذیه، ورزش، سیگار و استفاده از الکل متمرکز بود درحالی که امروزه درک سبک زندگی و رابطه آن با سلامتی تغییر کرده است. در همین راستا یکی از اهداف تعیین شده سازمان جهانی بهداشت تا سال 2020 ارتقاء سبک زندگی سالم در بین افراد است که بر اساس آن تمامی کشورها باید تا سال2020 فعالانه راهبردهایی را که در بهبود زندگی فردی و اجتماعی مؤثر هستند در دستور کار خود قرار دهند و عواملی که به سلامتی افراد آسیب می­رسانند مثل فعالیت­های فیزیکی نامناسب، تغذیه غلط، روابط فردی معیوب، استفاده از مواد مخدر و رابطه جنسی غیر ایمن را کاهش دهند. دارا بودن سبک زندگی خاص دلالت بر انتخاب آگاهانه یا ناآگاهانه یک سری از رفتارها دارد (یداللهی، 1385 : 82-81).

 

زنان به طور کلی حوادث و انتقال­های عمده­ای همچون ازدواج، بارداری، مادر شدن و … را در زندگی خود تجربه می­ کنند لذا هر مرحله از این انتقال­ها و تجارب، مستلزم سبک زندگی خاصی است که نه تنها با مسئله سلامت زن که با کیفیت سلامت و سبک زندگی دیگر اعضای خانواده و در مرتبه­ی بالاتر، سایر افراد جامعه در ارتباط است. مثلاً میزان بهره­مندی یک زن تازه ازدواج کرده از سلامت جسمی، روحی- روانی و اجتماعی بر ادامه زندگی زناشویی وی بسیار مؤثر است یا سبک زندگی مادران در دوران بارداری و بعد از آن با میزان سلامت کودک در ارتباط است، هم­چنین با توجه به نقش همراهی زنان در دوران کهنسالی با شریک زندگی خود، سلامت و نوع سبک زندگی آنان از اهمیت روزافزونی برخوردار است. در نتیجه متناسب با احساس مسئولیت پذیری بیشتر زنان در قبال سایر اعضا و با توجه به نقش تعیین­کنندگی آنان در خانواده و جامعه، از زنان انتظار بیشتری می­رود که توجه عمده­ای به سلامت خود و سایر اعضاء نشان دهند. بنابراین این برای زنان بسیار مهم است که سبک زندگی سالمی داشته باشند و پیگیری بیشتری جهت ارتقاءسلامت خود و سایر اعضاء نشان دهند.

 

از جمعیت 75149669 نفری کشور در سال 1390، 22390943 آن را زنان در سنین باروری تشکیل می­دهند. با این وجود، تحقیقات بسیار اندکی به مطالعه سبک زندگی سلامت محور زنان در این سنین پرداخته­اند.

 

با توجه به مباحث ذکر شده، درک بهتر از رفتارهای سلامتی زنان در سن باروری و تعیین کننده های جمعیتی و اجتماعی- اقتصادی آن این امکان را به وجود می­آورد که سلامت این گروه اجتماعی در جنبه­ های متفاوتی به منظور ارتقاء کیفیت زندگی، افزایش یابد.

 

در این پژوهش تلاش شده است با توجه به تعریف سازمان جهانی بهداشت از سلامت و رفتارهای ارتقاءدهنده آن مانند سبک زندگی سلامت محور، به موضوع پرداخته شود. لذا پژوهش حاضر به دنبال بررسی ابعاد سبک زندگی سلامت محور زنان است، این که سبک زندگی سلامت محور زنان در شهر شیراز به عنوان نمونه، چگونه است و تعیین کننده­ های جمعیتی و اجتماعی – اقتصادی آن کدامند؟

 

 

 

 

 

 

 

1-3- اهمیت و ضرورت

 

 

 

با توجه به نقش کلیدی و عمده سلامت افراد در عملکرد و ایفای نقش فردی و اجتماعی آن­ها، سلامت و ابعاد مختلف آن اهمیت روزافزونی پیدا کرده است. نگاه ویژه اندیشمندان از جمله جمعیت شناسان و ایجاد زیر شاخه­هایی مانند جمعیت­شناسی سلامت، از پیامدهای چنین اهمیتی است.

 

همچنین از آنجا که سلامت و ارتقای آن به کانون مطالعات بسیاری از متفکران و متخصصان تبدیل شده است و در بعد عمومی، امروزه بیشتر افراد، سعی در انجام رفتارهای پیشگیرانه قبل از ابتلا به بیماری و ارتقای سلامت خود دارند، لذا پرداختن به رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت از اهم فعالیت­های روزمره هر فردی است (پل و توماس، 2002 : 7).

 

رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت به عنوان عامل زمینه­ای در عدم ابتلا به بسیاری از بیماری­ها شناخته شده است و ارتقاءسلامت و پیشگیری از بیماری­ها مستقیماً با این رفتارها در ارتباط می­باشد (اندریو[16]، 2001؛ به نقل از حبیبی سولا و دیگران، 1386 : 333). آمار ارائه شده در مورد دلایل اصلی مرگ و میر، بیانگر آن است که 53 درصد از علل مرگ و میرها به سبک زندگی و رفتارهای غیر بهداشتی مربوط می باشد (استنهوپ و دیگران[17]، 2000 : 575). اهمیت سبک زندگی بیشتر از آن جهت است که برکیفیت زندگی و پیشگیری از بیماری­ها مؤثر می­باشد. برای حفظ و ارتقای سلامتی، تصحیح و بهبود سبک زندگی ضروری است.

 

با توجه به تحولات عمده اجتماعی در کشور و تعریف و بازبینی مجدد نقش و جایگاه زنان در خانواده و جامعه و همچنین تغییر در وضعیت جمعیت کشور بخصوص تحولات ساختار سنی، احتمال مرگ و میر کمتر زنان، زنانه شدن هرم سنی در سنین کهنسالی و احتمال بیشتر ابتلای آنان به بیماریهای مزمن آشنایی با سبک زندگی سلامت محور زنان و تأثیر عوامل جمعیتی و اجتماعی- اقتصادی و سلامتی موثر بر آن ضرورت می­یابد.

 

این آشنایی هم برای زنان و آگاهی از وضعیت خودشان مفید است و هم شناخت آن برای سایر گروه های اجتماعی و هم آماده ­سازی برای یک نقش محوری مثبت در جامعه و برنامه ­ریزی در مورد آنان مورد استفاده قرار می­گیرد (زنجری، 1390 : 12). همچنین، وجود خلاءها وکمبودهای تحقیقاتی پیرامون موضوع سبک زندگی سلامت محور زنان و تعیین کننده­ های اجتماعی- اقتصادی و جمعیتی آن در ایران با توجه به اینکه اکثر تحقیقات در حوزه سبک زندگی سلامت محور در ارتباط با سایر گروه­های آسیب پذیر جامعه مانند کهنسالان صورت گرفته است و از آن جا که زنان به عنوان یکی از گروه­های تعیین­کننده سلامت جامعه در ارتباط با موضوع مورد بحث کمتر مورد توجه قرار گرفته­اند، ضرورت تحقیق و مطالعه درباره آن را افزایش می دهد.

 

از طرف دیگر، با توجه به دوره های مختلف زندگی زنان، گریز از عوامل استرس زا و دوری از مواجهه با تغییرات شتابنده امکان پذیر نیست. درچنین وضعی آنها می توانند خود را برای مقابله مؤثر با موقعیت پر استرس زندگی آماده کنند، که امکان بهزیستی و تامین سلامت جسمی و روانی را از پیش فراهم نموده باشند. تقویت قوای جسمی و روانی، استحکام بخشیدن به جان مایه های درونی و شخصیتی و همچنین ارتقاء کیفیت روابط، و حمایت­های اجتماعی از طریق تعمیق ارتباط­ها و تخفیف تعارض­ها، راهبردهای اساسی هستند که تا اندازه زیادی تندرستی انسان را تامین می کنند (پیروی، 1389 : 302).

 

 

 

 

 

 

 

1-4- اهداف تحقیق

 

 

 

هر تحقیقی دارای اهداف خاصی است که باید پژوهشگر بدان توجه کند، هدف باید صریح و روشن باشد و از تناقض­گویی پرهیز شود، و طوری طراحی شود که قابل پژوهش و عملی باشد (ساروخانی، 1382 : 147) .

 

پژوهش با مشخص کردن اهداف، می ­تواند جهت و مسیر خود را نمایان سازد. اهداف این پژوهش به دو دسته­ی کلی و جزئی تقسیم می­ شود .

 

هدف کلی این پژوهش «بررسی سبک زندگی سلامت محور زنان واقع در سنین باروری (49-15 ساله) در شهر شیراز» می­باشد.

 

با توجه به هدف کلی تحقیق، اهداف جزئی شامل موارد زیر می­باشد :

 

– بررسی میزان برخورداری زنان از سبک زندگی سلامت محور.

 

– بررسی ارتباط عوامل جمعیتی (سن، بعد خانواده، وضعیت تاهل و وضعیت اشتغال) با سبک زندگی سلامت محور زنان.

 

– بررسی ارتباط عوامل اجتماعی- اقتصادی (تحصیلات، درآمد، هویت طبقاتی، میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، میزان مطالعه در حوزه­ سلامت، حمایت اجتماعی) با سبک زندگی سلامت محور زنان.

 

– بررسی ارتباط عوامل سلامتی (سلامت عمومی خودگزارش شده، خودکارآمدی سلامت، سابقه­ بیماری و آگاهی زنان از رفتار سلامتی) با سبک زندگی سلامت محور.

پایان نامه ارشد : مطالعه فلوریستیکی و زیستگاهی کوههای روستای سیوند شهرستان مرودشت، استان فارس

 

 

 

 

1-1- کلیات

 

 

 

جوامع گیاهی تامین کننده‌ی غذای دام‌های وحشی و اهلی، مآمن و پناهگاهی برای وحوش و تامین کننده‌ی بسیاری از گیاهان دارویی و خوراکی است. پوشش گیاهی تنظیم کننده‌ی جریان آب‌های سطحی و زیرزمینی است و اهمیت زیادی در حفظ خاک و جلوگیری از فرسایش دارد (33).

 

گیاهان، طیف بسیار وسیعی از موجودات را شامل می‌شوند که بین آن‌ ها تفاوت‌های زیادی وجود دارد. این تفاوت‌ها در شکل، اندازه، خصوصیات ریخت شناسی، تشریحی، فیزیولوژیکی، تغذیه، چرخه زندگی، تولیدمثل و بسیاری از صفات دیگر قابل مشاهده می‌باشد این تفاوت‌ها سبب می‌شود که گیاهان در شاخه‌ها و گروه‌های کوچک و بزرگ قرار گیرند(32)

 

شناخت علمی گیاهان در هر یک از این زمینه‌ها، چه از نظر پژوهش و چه به لحاظ کاربرد، اهمیت بنیادی و کلیدی حاصل کرده است. برای شناخت بهتر گیاهان، دانش سیستماتیک یا تاکسونومی که روش رده‌بندی گیاهان بر پایه اختصاصات و صفات ثابت و اصلی و مشترک آن‌ ها قرار دارد، به ما امکان می‌دهد تا طبق قاعده و نظم معینی، به طور دقیق گیاهان را بشناسیم(26).

 

 

 

 

 

 

 

1-2- تعریف فلور و فلوریستیک

 

 

 

Floristics)): شاخه ای از علم گیاهشناسی است که به شناسایی و لیست کردن همه گونه‌های گیاهی یک منطقه می‌پردازد.

 

به کتاب و یا دیگر آثاری که رستنی‌های یک منطقه را شرح می‌دهد (Flora)  گفته می‌شود. رستنی‌های یک منطقه را نیز، فلور((Flora می‌نامند(13).

 

برسی فلوریستیکی هر منطقه ازاهمیت بالایی برخوردار است. زیرا فهرست فلوریستیک شناسنامه‌ای برای هر منطقه است که حضور گیاهان و وضعیت آن‌ ها را نشان می‌دهد. هم چنین بررسی فلوریستیکی هر منطقه موثرترین روش برای مدیریت و حفاظت از محیط زیست است(14).

 

فلورهر منطقه نتیجه واکنش‌های جامعه زیستی در برابر شرایط کنونی و تکامل گیاهان در دوران گذشته است. (38).

 

برای شناخت فلور و پوشش گیاهی یک منطقه داشتن اطلاعات کلی از تاریخچه، اکولوژی، منابع شناسایی، موقعیت جغرافیایی، عوامل دیرینه شناسی و ویژگی‌های کمی و کیفی آن فلور ضروری است(39).

 

 

 

 

 

1-3- تعریف زیستگاه

 

 

 

زیستگاه‌ها واحد‌های ساختمانی اساسی از محیط زیست هستند که توسط حیوانات و گیاهان اشغال می‌شوند که به عنوان واحد برای توصیف مکان و مدیریت حفاظت محیط زیست مهم هستند(6).

 

به طور کلی زیستگاه به نوع محلی اشاره دارد که یک گونه گیاهی از نظر اکولوژیکی به آن محل سازش یافته است. نوع محل با توجه به جامعه گیاهی  و محیط فیزیکی آن مشخص            می شود(15).

 

یک موجود زنده ممکن است دارای دو یا تعداد بیشتری زیستگاه متقابل باشد که بتواند در آن‌ ها بقای خود را حفظ کند(28). بیشتر زیستگاه‌ها براساس ویژگی‌های رویشی آن‌ ها تقسیم بندی می‌شوند.

 

می توان به راحتی پراکنش بسیاری از موجودات زنده به ویژه نمونه‌های بزرگتر را بر حسب برخی واحد‌های زیستگاهی نظیر جنگل، علفزار، ساحل و دریاو..مورد مطالعه قرار داد. با این حال حتی درون این قبیل واحد‌های محیطی یا زیستگاها اغلب گونه‌ها پراکنش مخصوص به

پایان نامه

 خود دارند.

 

 

 

 

 

1-4- پیشینه مطالعات فلوریستیک

 

 

 

تردیدی نیست که اولین جمع‌ آوری کنندگان گیاهان در ایران به احتمال بسیار زیاد طبیبان و کسانی بوده‌اند که برای مداوای امراض مردم داروهای گیاهی را تجویز می‌کرده‌اند. مرحوم  پروفسور احمد پارسا كه از بنیان‌ گذاران علم گیاه‌‌شناسی نوین در ایران است، از ابن سینا – دانشمند بزرگ ایرانی –  به عنوان بنیان ‌گذار فلور در آسیا و ایران یاد می‌كند(39).

 

سرآغاز‌ سفرهای گیاهشناسان خارجی به ایران احتمالاً در سال 1684 میلادی بود كه دكتر كمپفر انگلیسی به جنوب قفقاز, رشت, قزوین, اصفهان, شیراز و كرانه‌های خلیج فارس رفت. پس از بازگشت به اروپا یک مجموعه بزرگ از گیاهان مختلف جمع‌ آوری کرد. پس از او تا سال1977 حدود 41 گیاه شناس اروپایی جمع‌ آوری گیاهان ایران را انجام دادند (9). گیاه شناسان دیگری كه در این زمینه  فعالیت كرده‌اند محققان زیر قابل ذكرند: گملن، میشوكس، اولیویه، برونی‌ یر، بلانژ، اوشر، الوی، بونژ، كافر و  بوآسیه – همه از  فرانسه – برنمولر، ‌هوشكنخت، هوپر، فیلد، لازار، رشینگر (مؤلف مجموعه‌ی گرانبهای فلورا ایرانیكا كه یكی از معتبرترین منابع شناسایی برای فلور ایران است)، آلن، گائوبا و غیره (39).

 

تا قبل از تاسیس هرباریوم در ایران گیاه شناسان غربی به علت نبود دانشگاه، موزه گیاه شناسی و هرباریوم گیاهان جمع‌ آوری شده را به خارج ایران منتقل می‌کردند. اولین موزه گیاهشناسی در ایران توسط گائوبا در سال 1312 در محل دانشکده کشاورزی فعلی کرج پایه گذاری شد(2).

 

در دوران بعد از تاسیس اولین هرباریوم در ایران و به ویژه از زمانی که حجم حضور خارجیان از جمله گیاه‌شناسان در این کشور کاهش چشمگیری یافت، پس از یک دوره رکود طولانی، گیاهشناسی در ایران به صورت جهشی پیشرفت نمود و اغلب این دستاوردها نیز حاصل تلاش گیاه‌شناسان ایرانی بوده است(39).

 

در استان فارس هرباریوم دانشگاه شیراز در سال 1963 توسط مارتین ال گرانت تاسیس شد پس از آن دکتر ممتاز حسن بخاری که به عنوان استاد گیاهشناسی بخش زیست‌شناسی مشغول به کار بود از سال 1988-1972 کارهای گرانت را ادامه داد و به جمع‌ آوری گیاهان استان فارس و استان‌های مجاور پرداخت.

 

و از سال 1368 تاکنون توسط دکتر خسروی کارهای گیاهشناسی و جمع‌ آوری گیاهان ادامه پیدا کرد و هم اکنون نیز ادامه دارد. هم اکنون نزدیک 100 هزار نمونه گیاهی در این هرباریوم نگهداری می‌شود (11).

 

در دانشگاه شیراز نیز افرادی بر روی گیاهان استان فارس در قالب کار پایان نامه مطالعاتی انجام داده‌اند که از آن جمله می‌توان به بردبار شیبانی(5)، پور مهدی(7)، حاتمی(10)، جعفر پور(8)، صفری(22)، مرادی محمود آبادی(31)، مظلومی(34)، اسدی(2)، زارع(18) و سادات سیدی(20) اشاره کرد.

 

در منطقه مورد مطالعه نیز افرادی جمع‌ آوری‌هایی انجام داده‌اند که از آن جمله می‌توان به اتو استاف در سال 1885 ، بهبودی در سال 1949 و خسروی  در سال 1390 اشاره کرد.

 

 

 

 

 

1-5- ویژگی‌های سرزمین ایران

 

 

 

کشور پهناور ایران با مساحتی حدود 1648000 کیلومتر مربع به دلیل وضعیت خاص پستی و بلندی‌ها و عوامل آب و هوایی دارای شرایط زیستی و اکولوژیکی گوناگونی است. کشور ایران به دلیل تضادهای گسترده اقلیمی، پیشینه تاریخی زیستی و نیز توان بالای گونه‌زایی زیستگاه‌های مساعدی را جهت استقرار گونه‌های متنوع گیاهی و جانوری پدید آورده است و وجود مناطقی مانند مناطق خزری، کویری، کوهستانی و گرمسیری حاشیه خلیج فارس زیستگاه‌های متنوعی را فراهم ‌آورده است که به نوبه خود بر تنوع زیستی ایران ‌افزوده است (30).

 

فلور نسبتا غنی و متنوع ایران از یک‌سو و وسعت نسبی زیاد کشور از سوی دیگر از دیرباز کاوشگران خارجی و در سال‌های اخیر گیاه‌شناسان علاقه مند فعال ایرانی را به خود جلب کرده است که حاصل آن‌ ها کشف و جمع‌ آوری نمونه‌های گیاهی بسیار زیاد از این پهنه‌ی وسیع و پر برکت است. لیکن هنوز از اهمیت این کاوش‌ها کاسته نشده و مطالعات فلورستیکی منطقه با روش‌های جدید اهمیت خاصی دارد. اما به رغم تلاش‌های فراوان که به دست گیاه‌شناسان خارجی و ایرانی صورت گرفته، هنوز کارهای زیادی در پیش‌رو داریم (37).

 

 

 

 

 

1-6- نواحی فلوریستیکی ایران:

 

 

 

امروزه کل خشکی‌های کره زمین طبق سیستم ارائه شده توسط آرمن تختجان- گیاه شناس ارمنستانی- به 6 قلمرو، 35 ناحیه و 152 حوزه تقسیم می‌شود (49).

 

قلمرو‌های ششگانه عبارتند از:

 

هولارتیک، پالئوتروپیک، نئوتروپیک، کاپ، استرالیا و آنتارکتیک

 

فلور ایران به دو قلمرو هولارکتیک و پالئوتروپیک تعلق دارد. بخش کوچکی از نواحی جنوبی کشور در امتداد سواحل خلیج فارس و دریای عمان به قلمرو پالئوتروپیک و بقیه نقاط کشور به قلمرو هولارکتیک متعلق است(شکل1-1).

 

در طبقه‌بندی که حاصل جمع‌بندی نظرات پژوهشگران متعددی از جمله زهری است و سازگاری بیشتری با واقعیات دارد نواحی رویشی ایران اینگونه شرح داده می‌شود.

 

1-قلمرو هولارکتیک

 

-زیر قلمرو بورال

 

– ناحیه اروپا سیبری

 

– زیر حوزه هیرکانی

 

– زیر قلمرو تتیان (مدیترانه)

 

– ناحیه ایران- تورانی

 

– زیر حوزه ارمنستان- ایران

 

– زیر حوزه کردستان- زاگرس

 

– زیر حوزه ایران مرکزی

 

– ناحیه صحرا عربی

 

2- قلمرو پالئو تروپیک

 

– زیر قلمرو آفریقا

 

– ناحیه صحرا- سندی

 

– حوزه نوبو- سندی(46).

 

 

دانلود پایان نامه ارشد : ارائه مدلی امن برای سیستم­های مدیریت فرآیند کسب­و­کار در محیط­های سرویس­گرا

امروزه سازمان­ها برای ارائه محصولات و خدمات مناسب به مشتریان و حفظ و ارتقای جایگاه راهبردی خود باید از چالاکی و سرعت مناسبی برخوردار باشند تا در صورت بروز مسائل و مشکلات مختلف بتوانند مدل کسب­و­کار خود را تغییر داده و آن­را بهبود دهند. سازمان­هایی که برای رسیدن به اهداف سازمان از فناوری اطلاعات استفاده می­ کنند، هنگامی که بخواهند تغییری را در سیستم اعمال کنند باید تمامی جنبه­ های آن ازجمله فرایندها، قوانین، کاربران، مدل داده­ای و… را تغییر دهند؛ لذا برای انعطاف در برابر تغییرات به سیستم­هایی نیاز است که علاوه بر امکان استقرار مدل کسب­و­کار فعلی، امکان بهبود مدل کسب­وکار را نیز داشته باشد. با ظهور معماری سرویس­گرا، دریچه تازه­ای برای طراحی انعطاف­پذیر سیستم­های سازمانی به روی معماران نرم­افزار گشوده    شده­است. در این معماری، سیستم به صورت سرویس­های کاملاً استاندارد، مستقل از پلتفرم، قابل توسعه و انعطاف­پذیر تحلیل و طراحی شده و پیاده­سازی می­ شود. معماری سرویس­گرا از دو عنصر اساسی سرویس و پیام تشکیل شده است. هر سرویس شامل دو قسمت رابط­ سرویس و پیاده­سازی آن می­باشد. پیاده­سازی هر سرویس با هر فناوری و روی هر سکویی[1] امکان­ پذیر است، لذا سرویس نهایی مستقل از سکو و فناوری خواهد بود. هر سرویس، منطق کسب­و­کار و داده مخصوص به خود را دارد و سرویس­ها از یکدیگر مستقل هستند؛ در نتیجه با تغییر یک سرویس، سایر سرویس­ها دست‌خوش تغییر قرار نمی­گیرند. هر سرویس برای استفاده از عملکرد و یا داده ­های سایر سرویس­ها به رابط آن سرویس پیام می­فرستد و پاسخ خود را در قالب یک پیام دریافت می­ کند. سرویس­ها      می­توانند با قرار گرفتن در کنار یکدیگر و هم­نوایی[2] سرویس­ها با هم، کلان – فرایندهای کسب­ و­ کار را پیاده­سازی نمایند.

 

با وجود آنکه نسل قبلی سیستم­های مدیریت فرایند کسب­و­کار از گذشته تا به حال تحت قالب سیستم­های گردش کار حضور داشته است، اما این مفهوم در حال حاضر و با فراگیر شدن معماری سرویس­گرا و فناوری­ها و استاندارهای مربوط به آن شیوع بیشتری یافته است. به عبارتی در سال­های اخیر دو مفهوم معماری سرویس­گرا و مدیریت فرایند کسب­و­کار سبب هم­افزایی و تقویت یکدیگر شده ­اند. سیستم­های مدیریت فرایند کسب­و­کار سیستم­های مدیریتی هستند که کلیه فرایندهای کلان و خرد سازمان را خودکار می­نمایند. این سیستم­ها امکان شناسایی، مدل­سازی، استقرار، اجرا، مدیریت وظایف، یکپارچه­سازی با سایر سیستم­های اطلاعاتی، کنترل و بهبود فرایندهای کسب­و­کار سازمانی را به صورت استاندارد در اختیار سازمان قرار می­دهند. با همه مزایای گفته­ شده برای معماری سرویس­گرا باید به این نکته توجه کرد که این معماری دارای نقاط ضعفی هم می­باشد چرا که قابلیت انعطاف­پذیری و ویژگی باز بودن معماری سرویس­گرا سبب بروز مشکلات امنیتی و چالش­های جدیدی در این زمینه شده است؛ لذا اعمال مکانیسم­های امنیتی در سیستم­های مدیریت فرایند  کسب­و­کار مبتنی بر معماری سرویس­گرا سبب ارائه مدلی امن برای این سیستم­ها خواهد شد که در این پایان نامه به آن می­

پایان نامه

پردازیم.

 

در این فصل نگاهی به معرفی مسئله­ای که پژوهش بر حل آن تمرکز دارد، سابقه تحقیق، فرضیات موضوع و توجیه ضرورت خواهیم داشت. پس از پرداختن به موضوع تحقیق و ضرورت بحث، به ارائه­ اهداف خواهیم پرداخت. در انتها نیز روش تحقیق، ساختار و محتوای فصول تحقیق به طور مختصر ارائه خواهد شد.

 

1-2 طرح مسئله

 

در سیستم­های اطلاعاتی سنتی، مدل­سازی اطلاعات را نقطه شروع تصور می­کردند و برای مدیریت فرایندهای کسب­و­کار به یک پشتیبان سیستمی نیاز داشتند، که این موضوع را تحت عنوان مدیریت گردش کار مطرح کردند[4]. مدیریت گردش کار شامل فعالیت­ها و فرایندهای در حال گردش است که برای حفظ تعادل و برقراری روند ارتباطی بین فعالیت­ها به یک سامانه مدیریتی نیاز دارد. در سازمان­های تجاری نیز گردش کارها یا گردش فعالیت­ها نقش گردش فرایندهای کسب­و­کار را دارند که در تحقق سیستم­های اطلاعاتی سازمان نقش حیاتی را ایفا می­ کنند و می­توانند با یکدیگر تعامل داشته باشند؛ برای این تعامل نیاز به اداره، پیکربندی، مدیریت، مدل‌سازی، طراحی و تحلیل مناسب می­باشد که این اعمال تحت عنوان مدیریت فرایند کسب­و­کار تعریف می­ شود. در سیستم­های پیشین، کنترل و گردش فرایندهای کسب­و­کار داخل سازمان اکثراً دستی بود اما امروزه تکنولوژی­های مطرح فناوری اطلاعات در این سیستم­ها مورد استفاده قرار می­گیرد [5]. با بهره گرفتن از معماری سرویس­گرا، فرایندهای کسب­و­کار معنای واقعی خود را پیدا کرده ­اند، چرا که هدف این معماری اتصال سست در ارتباطات بین مؤلفه‌های نرم­افزاری است؛ لذا می­توان گفت اهداف مدیریت فرایند کسب‌وکار و معماری سرویس­گرا با هم منطبق هستند، زیرا فرایندها طراحی شده و پیاده­سازی آن‌ ها به صورت اتصال سست صورت می­پذیرد [6]. امروزه معماری سرویس­گرا برای ساخت راه­ حل­های سازمانی مبتنی بر سرویس مورد استفاده قرار می­گیرد، به طوری که این سرویس­ها به عنوان یک مؤلفه مستقل و هم‌راستا با کسب­و­کار برای انجام فرایندهای کسب­و­کار استفاده می­شوند[7].

 

معماری سرویس­گرا و مدیریت فرایند کسب­و­کار رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند و می­توان گفت در کنار یکدیگر معنای واقعی خود را پیدا می­ کنند[8]؛ لذا استفاده از هر دوی آن‌ ها نیازمند مدلی برای سیستم­های مدیریت فرایند کسب­و­کار است که مبتنی بر معماری سرویس­گرا باشد. معماری سرویس­گرا بدون داشتند یک مدل امنیتی، بیشتر به یک معماری فانتزی و رویایی شباهت خواهد داشت تا یک گونه عملیاتی و قابل اجرا لذا برای پوشش دادن به خلأ های امنیتی آن، به ارائه راه­حلی مبنی بر مدل امن باید تمرکز نمود. موضوع اصلی این تحقیق در بر گیرنده مدلی امن برای سیستم­های مدیریت فرایند کسب­و­کار در محیط‌های سرویس­گرا می­باشد.

 

1-3 سابقه تحقیق

 

با پیشرفت تکنولوژی و همچنین با توجه به نیاز روزافزون به فناوری اطلاعات، بسیاری از سازمان­ها به استفاده از فناوری اطلاعات روی آورده­اند بنابراین بر روی معماری سرویس­گرا تحقیقات فراوانی صورت گرفته است. در حالی که در زمینه مدیریت فرایند کسب کار به دلیل نو بودن تحقیقات کمتری نسبت به معماری سرویس­گرا انجام شده است. شرکت­های بزرگی چون اوراکل، آی­بی‌ام بر روی سامانه­های مدیریت فرایند کسب و کار با رویکرد معماری سرویس­گرا تحقیقاتی انجام داده­اند و کارهای با ارزشی را در این زمینه انجام داده­اند[9].

 

قوانین مربوط به مدیریت فرایند کسب و کار به رهبران سازمان کمک می­ کند تا بتوانند فرایندهای سودمند را شناسایی کنند. قوانین فوق متخصصین این حیطه را برای امتحان و مدل‌سازی فرایندها درگیر می­ کند[10] . معماری سرویس­گرا نیز برای استقرار و پیاده­سازی سریع این فرایندها به­کار برده می­ شود[11]. ایجاد دیدگاهی نزدیک‌تر میان مدیریت فرایند کسب و کار و معماری سرویس­گرا و بیان روند همگرایی آن‌ ها توسط فوزی کامون صورت گرفته است[12].

 

امروزه در پاسخ به چالش­های ناشی از پیچیدگی و تنوع سیستم­های اطلاعاتی که کسب و کار با آن روبرو می­باشد یینی لیو و همکارانش یک راه­حل برای ترکیب معماری سرویس­گرا و مدیریت فرایند کسب و کار پیشنهاد داده­اند[13]. همچنین کارهای با ارزش دیگری نیز در این زمینه انجام شده­است که ما در فصل دو به برخی از آن‌ ها اشاره می­کنیم.

 

1-4 فرضیات مسئله

 

برای ارائه مدلی امن در سیستم­های مدیریت فرایند کسب­و­کار مبتنی بر معماری سرویس­گرا یک سری مفروضات پیش­رو داریم که عبارتند از

 

 

 

    • چرخه حیات سیستم‌های مدیریت فرایند کسب و کار و مدل­های موجود.

 

  • چرخه حیات معماری سرویس­گرا و مدل­های مطرح شده در این زمینه.
 
مداحی های محرم