هدف از انجام این تحقیق شبیهسازی جریان جابجایی طبیعی نانوسیال است. بر این اساس و به منظور آشنایی بیشتر با ویژگیهای این تحقیق، نیاز به درک بهتر مفاهیم مطرح شده مثل جابجایی طبیعی، خواص نانوسیال و جریان نانوسیال است. این فصل هر یک از مفاهیم فوق را به طور جداگانه معرفی کرده و ویژگیها و پیچیدگیهای آنها را به شکل اجمالی مطرح مینماید.
یکی از مسایل بسیار مهم در مکانیک سیالات حرکت سیالات در طبیعت و صنعت است که مهندسان همه روزه با آن سروکار دارند. برخی از جریانات حاصل از جابجایی طبیعی[1] ناشی از نیروی ارشمیدس است. در مبحث انتقال حرارت صفت “طبیعی“، به جریانهایی اختصاص مییابد که نتیجه اختلاف چگالی جرمی هستند، درحالیکه وقتی جریان در اثر گرادیان فشار و یا شرایط مرزی سرعت اتفاق میافتد، جابجایی اجباری[2] اصطلاح مناسبتری است. بعضی از نویسندگان و محققین، بین جابجایی طبیعی داخلی (در محوطه بسته) و خارجی (اطراف اشیا) دچار اشتباه میگردند. الگوهای رفتاری این دو متفاوت از هم بوده و دومی جابجایی آزاد[3] نیز نامیده می شود. اختلاف چگالی در اثر اختلاف فاز، اختلاف غلظت و یا دما ایجاد می شود. حبابهای بخار در آب نمونه ای از حالت اول هستند. قانون ارشمیدس بیان می کند که
نیروی خالص به طرف بالا که به حباب وارد می شود، برابر است با شتاب جاذبه ضرب در اختلاف بین جرم جابجا شده از آب و جرم بخار حباب، که این نیروی شناوری باعث بالا رفتن حباب می شود. حرکتهای نفوذی نمونه ای از حالت دوم هستند که در آن، طبیعت سعی می کند غلظت محلول را در جهت ماکزیمم کردن آنتروپی یکسان کند. مسألهای که در پیش روست، مثالی برای حالت سوم است که از این به بعد به بررسی آن پرداخته می شود. به عنوان بخشی از کاربردهای صنعتی و مهندسی و نمونههای عملی این جریان، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
جابجایی هوا و تهویه در داخل بناها و ساختمانها، تانکرهای ذخیره مایعات، ساختار سلولهای خورشیدی، خنک کاری تجهیزات الکترونیکی، انتقال حرارت طی رشد کریستالها و جریان بین دیواره های رآکتور هستهای.
میدانیم وقتی قسمتی از سیال نسبت به قسمت دیگر گرمتر باشد، منبسط شده و چگالی آن کم می شود. به همین دلیل است که گردابههای حرارتی در اتمسفر و اقیانوسها ایجاد میگردند و یا بالنهایی که با هوای گرم پر میشوند، بالا میروند. جابجاییهای طبیعی به دو دسته تقسیم میگردند که هر کدام با الگوهای رفتاری خاصی مشخص میشوند. اولین دسته که “گرمایش از سطح زیرین”[4] نام دارد، در اثر حرارت دادن یک صفحه زیرین که سیال سردتری در روی آن در جریان است، ایجاد میگردد. مشخصه اصلی این دسته، وجود ساختارهای بزرگ و منسجم در سیال مانند پلومها[5]، سلولهای حرارتی[6] و سلولهای رایلی-بنارد[7] است. دومین دسته به “گرمایش از کنارهها”[8] معروفند که صفحه عمودی گرم سادهترین مثال این دسته به شمار میرود. مشخصه اصلی این دسته هم گرادیانهای شدید دما و سرعت در لایه های مرزی است.
امروزه، تحقیقات مکانیک سیالات در این خصوص به دو زمینه مطالعاتی محدود می شود. زمینه مطالعاتی اول اندازه گیری تجربی داده های جریان و دیگری، شبیه سازی عددی معادلات ریاضی حاکم بر جریان است. مطالعه در هر کدام از این زمینهها مشکلات مخصوص به خود را دارد. کار تجربی از نااطمینانیهایی که در شرایط مرزی وجود دارد و همچنین مشکل اندازه واقعی مدل رنج میبرد و معمولا پر هزینهتر از روش عددی است. هر چند برای اثبات درستی روش عددی و بدست آوردن فرضیات و ثوابت تجربی، روش تجربی همواره لازم است. اما اگر یک مدل عددی برای حالت خاصی به کمک داده های تجربی تأیید شود، نتایج آن مدل برای حالتهای مشابه نیز قابل استناد است، بدون اینکه برای آن حالتها نیاز به هزینه کار تجربی باشد و این نقطه قوت شبیه سازی عددی است.
امروزه در جهان بسیاری از مردم به دلایل بلاهای طبیعی، جنگ و زیر ساختهای ضعیف خالص سازی آب، به آبی بهداشتی دسترسی ندارند. بر طبق آمارهای موجود و به نقل از سازمان جهانی بهداشت، حدود یک میلیارد نفر به منابع آبی سالم و بهداشتی دسترسی نداشته و این میزان چیزی حدود یک ششم جمعیت کره زمین را در بر می گیرد.
فلزات سنگین به دلیل تجمع زیستی شان، عدم زیست تخریب پذیریشان، سمیتشان به عنوان تهدیدی جدی برای بشر محسوب می شوند. رشد صنعت و کاربرد فلزات سنگین در فرایند های صنعتی زیاد، منجر به افزایش غلظت فلزات سنگین در فاضلاب ها و محیط شده، بنابراین جداسازی و حذف آن ها از آب های آلوده، پساب ها و آب آشامیدنی بسیار ضروری می باشد.
روش های مختلفی برای حذف فلزات سنگین از آبهای صنعتی به كار میروند از جمله : رسوب دهی شیمیایی، انعقادو ته نشینی، انعقاد الكتریكی، كاربرد رزین های تبادل یون، فرایند های جداسازی غشایی (اسمز معکوس، نانو فیلتراسیون، الکترو دیالیز)، جذب سطحی(جاذب
های متداول اصولاً شامل کربن فعال، زئولیت، خاک رس، موادپلیمری و زیست توده می باشد.) وجداسازی مغناطیسی.
آنچه در این مبحث، بیش از بیش دنبال آن هستیم، ایجاد بستری مناسب، برای دستیابی به آبی سالم، با کیفیت و مقرون به صرفه است. به یمن استفاده از شیوه های جدید مخصوصاٌ نانوتکنولوژی در تصفیه آب، شرایط ذکر شده برای ما میسر گردیده است، بطوریکه با توجه به حذف موثر آلاینده ها و کاهش هزینه های تمام شده تولید آب سالم، استفاده از این فناوری ها، نسبت به روش های قدیمی بیشتر مورد توجه و استقبال قرار گرفته است. از میان تکنولوژی های متداول به منظور جداسازی یون های فلزی سنگین از محلول های آبی، برای برطرف کردن نواقص و کاستی های این روش ها، جاذب نانو ذرات مغناطیسی آهن پوشیده شده با هیدروکسی آپاتیت که در آن تکنولوژی جداسازی مغناطیسی با فرایند جذب سطحی ترکیب شده به کار رفته است.
هیدروکسی آپاتیت به دلیل ظرفیت جذب بالای فلزات سنگین، جذب سریع، حلالیت کم در آب، زیست- سازگاری، در دسترس بودن، سهولت تهیه، هزینه ی پایین و پایداری در مقابل ترکیبات اکسنده و کاهنده یک ماده ی ایده ال برای جداسازی فلزات سنگین می باشد.
تثبیت HAP بر سطح نانو ذرات مغناطیسی منجر به رفع مشکل برگشت ناپذیری، افزایش بازده فرایند جذب و بازیافت جاذب، جذب انتخاب پذیر و اختصاصی، بالا رفتن سرعت جذب، جلوگیری از اکسیداسیون سریع هسته اکسید آهن در محیط آبی شده وامکان جداسازی سریع و ساده ی جاذب با اعمال یک میدان مغناطیسی را فراهم می کند. بنابراین می توان انبوهی از فاضلاب را در دوره ی زمانی خیلی کوتاه بدون تولید هیچ آلودگی، با عملیات ساده، اقتصادی و راندمان بالا تصفیه نمود.
در این پایان نامه در فصل اول به توضیح نانو فناوری، نانو ذرات، نانو ذرات مغناطیسی، طبقه بندی مواد از لحاظ مغناطیسی، نانو ذرات اکسید آهن، روش های سنتز و کاربرد نانو ذرات اکسید های آهن، اصلاح سطح، هیدروکسی آپاتیت، خواص هیدروکسی آپاتیت، روش های سنتز و کاربرد هیدروکسی آپاتیت، پرداخته شده است. در فصل دوم اثرات فلزات سنگین بر روی انسان و محیط زیست، ضرورت جداسازی فلزات سنگین از آب، کاربرد فناوری نانو در صنعت آب، روش های جداسازی فلزات سنگین، جاذب γ-Fe2O3@HAP، مروری بر مطالعات قبلی مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل سوم مواد، تجهیزات مورد استفاده و روش کارهای انجام شده بیان شده. در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل و بیان نتایج حاصل از تحقیق و پیشنهادات پرداخته شده است.
روش حل پراکندگی توسط یک کره از زمانهای خیلی قبل وجود داشته است. در 1908، مای به منظور توضیح رنگ های متنوع در جذب و پراکندگی توسط ذرات کلوئیدی کوچک طلا معلق در آب، این تئوری را توسعه داد. کار دبای که موضوع پایان نامه دکترایش، به فشار تابشی بر ذرات کروی مربوط میشد. او به جای کار کردن مستقیم با مولفههای بردارهای میدان ؛ تابع پتانسیل[1] مشتق شده از بردار هرتز[2] را به کار برد،همان کاری که مای انجام داد[1].
مقاله مای )1908(تحت عنوان «ملاحظات اپتیکی در محیط های غیرشفاف[3]، به خصوص ذرات طلای کلوئیدی» تنها بیانی از فرمول های پراکندگی نیست؛ بلکه به علت هر دو جنبه آزمایشگاهی و محاسباتی اهمیت داشته است[2]. محاسبه رنگ های تابان که از ذرات فلزی کلوئیدی پراکنده میشوند، توسط فارادی( 1857) مطالعه شد .[3]
کارهایی که در پراکندگی مای )1908( مرجع قرار گرفته بودند توسط افراد زیر ارائه شدند[1] :
تامسون[4] (1893) در مورد کره های کاملاً بازتاب کننده،
ریلی[5] در مورد کره های دی الکتریک کوچک
و لورنز[6] (1898،1880 ) در مورد کره های جاذب کوچک.
هر چند این تئوری توسط چندین محقق قبل از مای کار شده بود و حتی تاریخچه آن به نیمه قرن نوزدهم بر می گردد . لوگان[7] (1965-1962) یک تاریخچه قابل ملاحظه را دنبال کرده است، کلبش[8]در 30 اکتبر 1861 مقالهای تحت عنوان «درباره بازتاب روی یک سطح کروی» ارائه داد و در 1863 منتشر شد. یک سال قبل از اینکه تئوری الکترومغناطیس نور توسط ماکسول پیشنهاد شود. در این مقاله کلبش حل کلی برای معادله موج کشسان بر حسب تابع موج برداری به دست آورد، که توسط نویسنده های بعدی استفاده شد. هر دولورنز (1890،1898) و دبای (1909)کار کلبش را مرجع قرار دادند.
مسئله موج کشسان بسیار پیچیده تر از هر دو مسئله موج الکترومغناطیسی یا صوتی است. حل اخیر می توان از تجزیه تحلیل کلبش با قرار دادن سرعت انتشار امواج طولی به سمت بی نهایت به دست آورد برای کسب اطلاعات بیشتر میتوان به کتاب پراکندگی نور کرکر[9] (1969) مراجعه نمود[1].
نه مای و نه دبای هیچ کدام جز اولین کسانی نبودند که یک جواب برای مسئله کره به دست آورده بودند. تعیین اینکه دقیقاً چه کسی در این امر اولین بوده کار ساده ای نیست. هر چند لورنز یک مدعی قوی برای این افتخار است.
حل کره روکش شده توسط کرکر و ادن[10] (1951) برای اولین بار انجام شد؛ که می توان آن را به کره چندلایه تعمیم داد [2].
در سال 1975 ، ایساكی و همكاران[11] برای نخستین بار مفهوم سیمهای كوانتومی و نقاط كوانتومی را ارائه دادند[4] . در سال 1982، دو دانشمند روسی به نـامهای اکیموف[12] و اوموشچنکو[13] مشاهده اولین محدودیت کوانتومی [14]را گزارش کردند [5]. پیشرفت منظم نقاط کوانتومی در علم و فن آوری پس از سال 1984 به دست آمد، زمانی که لوئیس بروس[15] رابطه بین اندازه و گاف انرژی نانو ذرات نیمه هادی به دست آورد [6,7]. با این حال برای ساخت موفقیت آمیز نقاط کوانتومی کلوئیدی Cdx(x=S,Se,Te) توسط ماری[16] و همکاران با اندازه قابل تنظیم زمانی نزدیک به یک دهه به طول انجامید [8].
با گسترش روز افزون علم نانو دریچه های جدیدی در دنیای علم گشوده شده است به گونه ای که توسعه این علم در دهه های اخیر امکان
ساخت طیف جدیدی از ادوات را فراهم آورده است[9] . علم نانو با ورود به دنیای اپتیک امکان ساخت ادوات نوری متنوعی را فراهم آورده است. ساختارهای نانویی بازتابنده و جذب کننده نور با بازدهی بالا برای محدودهی وسیعی از وسایل اپتو الکترونیک[17] و سیستم های کاربردی به کار می رود. از سلولهای خورشیدی[18] و آشکارسازهای[19] ساده گرفته تا بازتابنده های پیشرفته نور مبنی بر کاربرد هایش؛ شامل آن هایی که برپایهی جذب چند فوتونی نور[20] اند. از این دید گاه میتوان به جذب دو فوتونی فلورسانس القایی[21] به عنوان یک پدیده اپتیک غیر خطی قدرتمند اشاره کرد ؛ که برای کابردهای تصویربرداری زیستی به خصوص برای تصویربرداری از بافت های عمیق [10] و برای فوتو دینامیک درمانی[22] [11] به کار میرود. در فوتو دینامیک درمانی فوتونی که توسط دو فوتون کم انرژیتر تولید شده برای تولید گونه های اکسیژن واکنش دار[23] یاخته سمی در بافت سرطانی استفاده می شود. در مورد اخیر، متمرکز کردن اشعه نزدیک مادون قرمز[24] در بافت سرطانی -که به نزدیک مادون قرمز نسبتاً شفاف است – میتواند در نفوذ بافت عمیق و به تبع آن تخریب انتخابی سلول های بدخیم از طریق جذب دو فوتونی فلورسانس القایی مؤثر-تولید ROS واداشته شده را نتیجه دهد[11]. با توجه به نانو ساختارها برای تصویر برداری زیستی بر مبنای TPAF یک نیاز بلند مدت به فلوئورفورهای[25] TPAF غیرسمی در بالاترین درخشندگی قابل حصول وجود دارد. به دلیل مزایای متعدد نقاط کوانتومی بر دیگر فلوئورفورها ،از جمله: الف)طیف جذبی پهن و خصوصیات اختیاری نشر قابل تنظیم؛ ب)بازده کوانتومی بالا؛ ج)پایداری فوتوشیمیایی نسبتاً بالا و د)سطح مقطع جذب دو فوتونی نسبتاً بزرگ، نقطه های کوانتومی[26] نیمه رسانا توجه زیادی را به عنوان نانو ذره TPAF به خود جلب کرده است [12]. نقاط کوانتومی نیمههادی با تحریک الکتریکی توسط گسترهی وسیعی از طول موجها در فرکانسهای کاملاً مشخصی به فلورسانس میپردازند، به این شکل که فرکانسی از نور را جذب کرده و در فرکانسی مشخص- که تابع اندازه آنهاست- به نشر نور میپردازند. نقطه های کوانتومی عمدتاً در کاربرد های اپتوالکترونیک مانند لیزر های نیمه هادی، آشکار سازهای نوری یا حافظه های نوری استفاده میشوند.
فصل دوم را با نقطه های کوانتومی شروع میکنیم. ابتدا نگاهی تاریخی به نقاط کوانتومی داریم وسپس از دید فیزیکی به آن میپردازیم. نقطه های کوانتومی نانو بلورهای نیمه رسانای با ابعاد بین 2 تا 10 نانومتر هستند که قطر فیزیکی آن ها از شعاع اکسیتون بوهر[27] کوچکتر است. بنابراین شعاع اکسیتون و اثر تحدید کوانتومی[28] و بررسی تغییر اندازهی نقطه کوانتومی با تغییر در خواص اپتیکی را بیان میکنیم.
در این مسیر برای به کار بردن تابع دی الکتریک فلز نجیب، از مدل درود[29] بهره میگیریم. ثابتهای اپتیکی فلزات نجیب از زمان درود اندازه گیری شدهاند. برای مقایسه با تئوری، تلاش مداومی برای افزایش دقت آزمایشگاهی صورت میگرفت. از نتایج اولیه دیده شد که تئوری الکترون آزاد درود در ناحیه مرئی و فرابنفش ناموفق بود. بعد از تئوری کوانتوم، تشخیص داده شده بود که جذب در ناحیه مرئی و فرابنفش، به علت گذار از نوار پر d به نوار رسانشsp بوده است. ذکر این نکته ضروری است که در این رساله تأثیر گذار درون نواری در ثابت دی الکتریک فلزات در نظر گرفته نشده است. زیرا این اثر در محدوده طول موج فرابنفش و مرئی اتفاق میافتد و محدوده طول موجی که اینجا بررسی می شود 800 تا 950 نانومتر است[13].
چون ضخامت فلز از مرز چند نانومتر تجاوز نمیکند اصلاح مدل درود به علت کاهش پویش آزاد میانگین الکترون ها[30] را نیز بررسی مینماییم . هنگامی که مقیاس طول فلز قابل مقایسه یا کمتر از پویش آزاد میانگین الکترون ها باشد، در نتیجه حرکت الکترون های آزاد توسط مرزهای فیزیکی ساختار فلزی محدود می شود. و مسیر میانگین متوسط الکترون های آزاد کاهش مییابد. بنابر این مدل درود برای فلزات خیلی نازک باید اصلاح شود. در فصل دوم این اصلاح در مدل درود انجام میدهیم. با بهره گرفتن از نرم افزار متلب[31] قسمت موهومی و حقیقی تابع دی الکتریک را برای مس، طلا و نقره رسم مینماییم.
در فصل سوم از معادلات ماکسول[32] شروع کرده و بسط یک موج تخت را بر حسب هماهنگهای کروی برداری مینویسیم. سپس تعامد هماهنگهای کروی را اثبات میکنیم و ضرایب بسط موج تخت تابشی را بهدست میآوریم. با توجه به رابطه میدان مغناطیسی و الکتریکی و با توجه به خواص هماهنگ های کروی برداری و بسط میدان الکتریکی و مغناطیسی بر حسب این هماهنگها و شرایط مرزی؛ ما به یک دستگاه معادلاتی دوازده معادله و دوازده مجهول میرسیم با بهره گرفتن از نرم افزار متمتیکا[33] به صورت تحلیلی این دستگاه معادلاتی را حل نموده و حال که ضرایب بسط به دست آمدند ما میدان الکترومغناطیسی را در هر موقعیتی داریم و میتوانیم میدان الکتریکی در هر موقعیتی را نسبت به میدان تابشی اولیه بهدست آوریم. هر چه افزایش میدان الکتریکی بیشتر باشد اثر فوتودینامیک درمانی و تصویربرداری از بافتهای سرطانی بهتر انجام میگیرد.
در فصل چهارم نمودار افزایش میدان الکتریکی را به عنوان تابعی از پارامترهای مختلف از قبیل ضخامت لایه دی الکتریک،طول موج،شعاع نقطه کوانتومی،گذردهی نسبی دی الکتریک رسم می نمائیم.
در نهایت نتیجه گیری و پیشنهادهایی برای ادامه کار را در فصل پنجم ارائه میدهیم
برای پاسخ دادن به شرایط در حال تغییر در عرصه اقتصاد و تجارت، و نیز تاثیر مسایل مربوط به جغرافیای سیاسی[1] و فناوریهای مخرب، شرکتهای تولیدکننده محصولات صنعتی مجبور شدند تا مبادرت به انجام برنامه ریزی استراتژیک، که شامل طراحی شبکه زنجیر تامین[2] (SCND) می شود، نمایند. بویژه در صنعت خودروسازی، عوامل فراوانی چون بازارهای آسیایی، معرفی فرآورده های جدید مثل خودروهای هیبریدی[3] و برقی، ادغام شرکتها در یکدیگر و به تملک درآمدن شرکتها توسط شرکتهای دیگر، نرخ برابری ارزهای در حال نوسان، هزینه های مربوط به سوخت که به طور فزاینده بر نوسانات آن افزوده می شود، شرکتها را بر آن داشت تا اقدام به تجزیه و تحلیل و بهبود استراتژی های مربوط به زنجیره تامین خود نمایند. بعلاوه، زنجیرههای عرضه تولید صنعتی مدرن با مشتریانی روبهرو است که خواهان افزایش در تنوع فرآورده ها، چرخه حیات محصول کوتاه مدتتر، هزینه پایینتر، کیفیت بهتر و واکنش سریعتر هستند. برای موفقیت در بازارهایی که به شکل فزایندهای جهانی گردیده و رقابتی است، شرکتها باید پیوسته تلاش کنند تا در حالی که برای رویارویی با این شرایط غیره منتظره برنامه ریزی می کنند، از هزینه های زنجیره تامین بکاهند و خدمات مشتریان را بهبود دهند] 1[.
طراحی شبکه زنجیره تامین، عبارت است از برنامه ریزی استراتژیک زنجیرههای تامین، که به تعداد، موقعیت مکانی، و ظرفیت تاسیسات و مراکز توزیع، فناوری تولیدی که در هر یک از تاسیسات بکار گرفته می شود، انتخاب عرضهکننده، تصمیمات در خصوص مسأله ساختن یا خریدن[4]، و طراحی شبکه حمل و نقل مربوط می شود] 2[. طراحی شبکه زنجیره تامین، فناوری، فرایند و دارایی های تولیدی یک شرکت ظرف سالهای آینده را مشخص می کند، سالهایی که طی آن شرکت باید دارای توان رقابت با شرکتهای دیگر را داشته باشد و همچنین بتواند تقاضاهای مشتریان را به بهترین نحو برآورده نماید.
علاوه بر این، معمولا تصمیمات استراتژیک مستلزم هزینه های سرمایه گذاری بالا هستند، هزینههایی که به راحتی قابل بازگشت نیستند. بنابراین، برای موفقیت بلند مدت هر شرکت تولیدی، طراحی شبکه زنجیره تامین بسیار ضروری است. چهار جنبه اصلی این مساله عبارتند از (1) توپولوژی یا مکانشناسی[5] زنجیره تامین، (2) زمانبندی تصمیمات، (3) لحاظ کردن عدم قطعیت به دلیل تصادفی بودن[6] داده های ورودی، و (4) هدف حداکثر کردن سود] 3[. برای پشتیبانی از مدیران هنگام اتخاذ تصمیمات در مورد این مسأله به شدت پیچیده، به مدلهای کمی، مبتنی بر داده[7] نیاز است] 2[. در این پایان نامه، سعی می شود در راستای مدلکردن واقعیتر شبکه توزیع در سیستمهای زنجیره تامین، این شبکه با در نظر گرفتن تقاضاهای تصادفی و با بهره گرفتن از روش برنامه ریزی تصادفی دو مرحله ای فرموله شود.
1-2- بیان مسأله
در این پایان نامه، یک مسأله طراحی شبکه توزیع در یک سیستم زنجیره تامین مورد مطالعه قرار میگیرد. این مسأله شامل مکان یابی کارخانهها و انبارهای توزیع و تعیین بهترین استراتژی برای توزیع محصول از کارخانهها به انبارهای توزیع و از انبارهای توزیع به خردهفروشها است. هدف این مسأله عبارت است از پیدا کردن تعداد، مکان و ظرفیت بهینه برای کارخانهها و انبارهای توزیع طوری که تقاضای خرده فروشها برآورده شده و هزینه کل طراحی شبکه کمینه شود. برخلاف اکثر تحقیقات انجام شده در زمینه طراحی شبکه توزیع زنجیره تامین، در این تحقیق فرض می شود که گزینه های مختلف برای ظرفیت کارخانهها و انبارهای توزیع وجود دارد. همچنین در این تحقیق یک شبکه توزیع چند محصولی در نظر گرفته می شود، یعنی توزیع بیش از یک محصول مدنظر است. در نهایت، تقاضا به صورت احتمالی در نظر گرفته شده، سعی در مدلسازی این مسأله با بهره گرفتن از رویکرد برنامه ریزی احتمالی دو مرحله ای می شود. در برنامه ریزی احتمالی دو مرحله ای متغیرهای تصمیم به دو دسته تقسیم میشوند: متغیرهای مرحله اول که شامل تصمیمهای استراتژیک بلند مدت هستند و متغیرهای مرحله دوم که شامل تصمیمهای عملیاتی و کوتاه مدت هستند. در مدل مورد مطالعه تصمیمهای مرحله اول عبارتند از: تعیین تعداد، مکان و ظرفیت کارخانهها و انبارهای توزیع و تصمیمهای مرحله دوم عبارتند از نحوه انتقال محصولات از کارخانهها به انبارهای توزیع و از انبارهای توزیع به خرده فروشها.
فرقه بابیه از انحرافات مهم اجتماعی در تاریخ ایران است که با فرهنگ و عقاید مردم ایران ارتباط تنگاتنگی داشته است. در این پژوهش که با عنوان بررسی زمینه های اجتماعی پیدایش بابیه در ایران شیعی انجام گرفته است، با توجه به نظریات اجتماعی، به تعریف مفاهیم اصلی در جنبشهای اجتماعی پرداخته ایم و ایدئولوژی بابیه را از منظر این نظریات و مفاهیم مورد بررسی قرار داده ایم. پس از آن تعریف باب، معانی آن، تاریخچه ی بابیگری و رهبران و کنشگران آن را بررسی کرده ایم. با توجه به اینکه حوادث تاریخی در بستر جامعه و تحولات آن شکل می گیرد اوضاع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دوره ی بابیت مورد ارزیابی قرار گرفته است. نقش استعمار به عنوان زمینه ی اجتماعی خارجی و تاثیر کشورهای استعمار گر و اهداف آن ها در رشد و شکل گیری بابیه بررسی شده است. این بررسی از این جهت دارای اهمیت است که آشنایی با فضای آن دوره و آسیب شناسی آن به شناخت جریان های انحرافی در جامعه فعلی و چگونگی تشخیص و مقابله با آن کمک می کند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که عواملی همچون استبداد شدید حاکم بر جامعه در حوزه ی سیاست داخلی در کنار سیاست های نادرست خارجی از جمله اعطای امتیازات به کشورهای غربی و پدیده استعمار، نقش قابل ملاحظه ای داشته است. شرایط نامساعد اجتماعی از جمله پایین بودن سطح دانش و بی سوادی در کنار شیوع بیماری های واگیر دار در این زمینه تاثیر گذار بوده است. در حوزه اقتصادی نیز عدم تملک کشاورزان بر زمین های کشاورزی به همراه وضع مالیات های سنگین توسط دولت به شکل گیری این فرقه و گرایش مردم به آن نقش اساسی داشته است.
1-1 پیشگفتار
بابیگری بهعنوان یک جنبش اجتماعی در قرن سیزده هجری در ایران پا به عرصه وجود گذاشت و بهعنوان حرکتی علیه سنتهای دینی و اجتماعی حاکم بر جامعه به وجود آمد. این جنبش در کنار حکومتهای استعماری و در مقابل فرهنگ اسلامی قرار گرفت عنوان ابزار استعمارگران مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
از نظر اجتماعی بروز این جنبش در ایران زمانی بود که پس از جنگهای ایران و روس به علت افزایش تماس بافرهنگ خارجیها و تازه شدن افکار، نخبگان ونیز عوام را به خود مشغول کرده بود و در نتیجهی چنین عواملی بود که فضا و زمینه برای ظهور و رشد حرکتهای اجتماعی فراهم شده بود.
در چنین شرایطی جنبشهای اجتماعی و اصلاحی چندی در ایران شکل گرفت و در این فضا برخی به فکر تغییر فرهنگ ملی حاکم و ایجاد نوآوریهای مذهبی افتادند. درنتیجه این طرز تفکر بود که فرقههایی مانند شیخیه، بابیه و حتی بهائیه در کنار مکاتب سکولار در ایران
ظاهر شدند و همواره در مقابل حرکتهای احیاگر سنتهای ملی ـ دینی ایستادند و حرکتهای سنتشکن را تأیید کردند. با این طرز فکر کلی این فرقهها دست استعمار گران قرار گرفتند.
برای بیان ضرورت مطالعه جنبشهای مذهبی ایران ازجمله بابیت باید گفت که ایدئولوژی نقش اساسی در ایجاد تشکلهای سیاسی دارد. نظری به جنبشهای اجتماعی خشککنان درصد سال اخیر نشان میدهد که همهی آنان از نوعی ایدئولوژی مذهبی بهرهمند بودهاند. از سوی دیگر نظری به ایدئولوژیهای غیرمذهبی و طرز تفکر و تلقی مردم ایران نسبت به آن ها از عدم موفقیت اینگونه مرامها در این سرزمین حکایت میکند.
شدت دوری جستن مردم جامعهی ما از ایدئولوژیهای سکولار بهاندازهای است که در تاریخ پنجاه سالهی اخیر ایران قدرتمندان سیاسی بهراحتی توانستهاند آنان را از صحنهی سیاست حذف کنند و حتی برای مشروع جلوه دادن سرکوب مخالفان خود آنان را به وابستگی به این دسته از اندیشهها متهم نمایند. این امر نشان میدهد که در جغرافیای سیاسی ایرانزمین، برای ایجاد حرکتهای سیاسی و اجتماعی استفاده از ایدئولوژیهای مذهبی بهمراتب کارسازتر از ایدئولوژی سکولاراست که نمونههای آن در تاریخ ایران فراوان ثبتشده است.
دولت مقتدر کورش کبیر با اتکا به ایدئولوژی مذهبی زرتشت قوام گرفت و دولت ساسانیان برای تجدید آن شکوه به وجهی از همان ایدئولوژی تمسک جست اولین دولت پایدار ملی با تشکیل حکومت صفویه و با ایدئولوژی مذهب شیعه به وجود آمد و حدود 200 سال دوام یافت.
این واقعیت اهمیت ایدئولوژی مذهبی و بهتبع آن جنبشهای مذهبی در ایران رانشان میدهد ونیز توجه ما را به این نکته جلبتوجه میکند که در انجام حرکتهای پایدار و درنتیجه تغییرات باثبات در این سرزمین همواره جنبشهای مذهبی دخیل بودهاند.
این واقعیت تیغی دو دم است چرا که اصلاحگران میتوانند در بهبود اوضاع از این قاعده سود جویند و ناصالحان در به بند کشیدن و غارت ثروتهای او از آن بهرهمند شوند. از اینرو شناخت ابعاد و زمینههای اجتماعی بروز چنین جنبشهایی میتواند مصلحان حقیقی را از میان مدعیان دروغین اصلاحگری متمایز کند و سطح آگاهی مردم ومسوولان را بالا ببرد.
در ایران جنبشهای مذهبی فراوانی ظهور کردهاند که در این تحقیق بررسی جنبش بابیت زمینههای اجتماعی آن مد نظر است برای شناسایی این جنبش و حرکت لازم است همهی عوامل و زمینهها و ابعاد دخیل در ایجاد و ظهور این جنبش مورد بررسی قرار گیرد. قبل از بیان دقیقتر هدف این تحقیق لازم است منظور خود را از مفهوم ” جنبشهای اجتماعی ” بیان داریم.
اندیشمندان مختلف تعاریف متفاوتی از جنبشهای اجتماعی ارائه کردهاند. ازلحاظ تاریخی مباحث مربوط به جنبشهای ابتدا در نوشتههای مربوط به ” رفتارهای جمعی ” آورده میشد و برخی از متفکرین این دو مفهوم را یکی میدانستند.
برای مثال بلومر در مورد تعریف جنبشهای اجتماعی میگوید: «فعالیت جمعی برای استقرار نظم جدیدی از زندگی»[1].
نظر تورن تا حدی متفاوت است. او نظریهای در مورد تغییرات اجتماعی، کنش و انقلاب ارائه میکند همهی آن ها را جنبش اجتماعی تلقی میکند.
او عمدتاً جنبشهای اجتماعی را کنش اجتماعی سیاسی ـفرهنگی قلمدادمی کند. جنبشهای اجتماعی نه حادثه هستند و نه عواملی برای تغییر بلکه آنان کنش جمعی فاعلین میباشند که برای کنترل تاریخی گری مبارزه میکند یعنی کنترل منشأهای عظیم فرهنگی که معمولاً توسط آنان روابط محیط بر جامعه سازمان داده میشود[2].
برخی دیگر از نویسندگان جنبشهای اجتماعی را یک پدیده مشخص معرفی میکنند اما تعریف آن ها همهی ابعاد این پدیده را در برنمیگیرد مثلاً تیلی بر « مجموعهی خاصی از اعتقادات»[3] بهعنوان اساس جنبشهای اجتماعی تأکید میکند و مک کارتی به«نظریات و عقاید جمعیتی که نشانهی ترجیح آنان برای ایجاد تغییر در برخی از اجزای یک جامعه است»[4]، اهمیت میدهد. تعریفی که توسط گیدنز در این مورد وجود دارد جامع تراست وبیان میکند که «میتوان یک جنبش اجتماعی را بهعنوان کوششی جمعی برای نیل به منابع مشترک از طریق کنش جمعی خارج از محدودهی نهادهای تثبیتشدهی اجتماعی تعریف کرد»[5].
همهی تعاریف فوق تعاریف درستی از جنبشهای اجتماعی هستند اما هر کدام به بخشی از این مفهوم توجه کردهاند در واقع تعاریف فوق تعاریف جامع و مانعی نیستند. اما در نهایت با توجه به همهی تعاریف فوق میتوان از آن ها این تعریف را که از همه آن ها گرفتهشده و در واقع تلفیقی از تعاریف فوق است بیان داشت: جنبش اجتماعی عبارت است از حرکت مجموعهای از افراد انسانی در زمینهای از امکانات و لوازم و در بستری از محدودیتها بهصورت سازمانیافته به دنبال پیروی از یک رهبر با تعدادی از رهبران که همراه با ایدئولوژی مشخص هست به وجود میآید و به دنبال ایجاد تغییرات است که از این تغییرات ممکن است تدریجی باشد یا بنیادی.