یکی از اصول مسلم در بیان معارف دینی، مخاطب شناسی است. شناخت مخاطب و دانستن سطح درک و دریافتش نسبت به مسائل و قدرت تحلیل وی، از نکات ضروری در انتقال معارف است. از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نیز نقل شده که فرمودند: «ما پیامبران مأموریم با مردم به اندازه عقل و فهمشان سخن بگوییم.»[1]
امامان شیعه نیز همواره در بیان عقاید و افکار و نیز در مقام پاسخگویی به سؤالاتی که از حضورشان پرسیده میشد، به این نکته عنایت ویژه داشتهاند و گاه مخاطب را امر میکردهاند که کلامشان را برای کسی نقل نکند یا تنها برای عده خاصی نقل کند. از حضرت امیر (علیهالسلام) نقل شده که به حذیفة بن یمان فرمودند: «با مردم نسبت به آنچه علم ندارند و ظرفیت درک و دریافتش در آنها وجود ندارد سخن مگو که طغیان میکنند و کافر میشوند. برخی از مسائل، پیچیده و مشکل است و اگر بار آن بر کوهها هم نهاده شود، طاقت تحمل آن را ندارند.»[2]
اما در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات، که در کمتر از ثانیهای و با فشردن یک یا چند کلید میتوان حجم فراوانی از اطلاعات را جابجا نمود، مخفی نمودن عقاید و افکار، امری بس دشوار است و دیگر چیزی به عنوان عقاید سرّی و مخفی کمتر مصداق پیدا میکند. کلامی که دیروز تنها برای خواص و در زیرزمینها و پشت درهای بسته نقل میشد، امروز آشکارا و به سهولت در میان تمامی افراد دهان به دهان میچرخد و دیگر نمیتوان عقیدهای را پنهان نگاه داشت.
افکار و عقاید شیعی نیز از این امر مستثنا نیستند. تمامی آنچه در کتب روایی شیعه موجود بوده و زمانی به عنوان اسرار از آنها یاد میشده است، امروزه در اختیار عموم قرار گرفته و این امر پیامدهای ناگواری را نیز به دنبال داشته است.
در برخوردها و ارتباطات با برخی از برادران مسلمان غیرشیعی در ایران و دیگر کشورها، سؤالاتی از کاتب پرسیده شد که این حقیقت را
روشنتر نمود؛ سؤالاتی در خصوص روایاتی که در کتب شیعه نقل شده و آنها را به صراحت کافر معرفی کرده است و بسیاری از عقایدشان را باطل دانسته است. این امر باعث میشد تمامی تلاش کاتب برای ایجاد الفت و برادری در چشم آنها منافقانه جلوه کند و اعتماد آنان را سلب نماید و آنان را وادار به پرسیدن این سؤال کند که: با وجود این همه روایات که در کتب شیعه نقل شده و ما را کافر میداند، چگونه ممکن است به شعارهای شما مبنی بر تقریب و برادری و … اعتماد کنیم؟!
در چنین شرایطی باید تلاش شود تا عقاید و افکار حقه شیعه در حد امکان با بیان ساده و علمی و قانع کننده به مخاطب انتقال یابد و تا اندازهای سؤالات او را پاسخ دهد.
از همین رو، تصمیم بر آن شد تا با مطالعه روایات مرتبط با این موضوع پاسخ قابل قبولی را در ابتدا برای خود و سپس برای دیگران بیابم.
تحقیق حاضر که در چهار فصل ارائه شده، به بررسی موضوع کفر مخالف از دیدگاه روایات شیعی پرداخته است. فصل اول رساله به کلیات اختصاص یافته است. در فصل دوم بررسیهای معناشناختی انجام شده و فصل سوم که بخش عمده این تحقیق است، به بررسی حکم مخالف در روایات شیعی پرداخته است. فصل چهارم و پایانی رساله نیز نتیجهگیری بر اساس روایات معارض را بر عهده دارد.
از آنجا که موضوع این تحقیق بررسی روایات است، طبعاً مهمترین منابع آن، مصادر روایی شیعه و شروح و حواشی آنهاست و بیشترین ارجاعات به این گونه منابع اختصاص دارد. سعی شده است در ارجاع به مصادر روایی، از منابع دست اول و قدیمیتر که دارای اعتبار بیشتری هستند استفاده شود. کتب روایی شیعه، از جمله کافی شریف، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، توحید صدوق و کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر و همچنین شروحی که بر آنها نوشته شده، از جمله مرآة العقول مرحوم مجلسی و شرح مرحوم ملاصالح مازندرانی بر اصول کافی بیش از سایر منابع در این نوشته مورد استفاده قرار گرفته است. در بخش پیشینه پژوهش مسأله و نقد منابع به معرفی اجمالی برخی از این منابع خواهیم پرداخت.
امید است تحقیق پیش رو، به گوشهای از سؤالات و شبهات موجود در این زمینه پاسخ دهد و این قدم ناچیز، عاملی برای ایجاد الفت و برادری میان امت اسلام و رفع موانع پیش روی اتحاد و یکپارچگی مسلمانان مذاهب مختلف باشد.
فرم در حال بارگذاری ...