با توجه به گسترش و اهمیت بازارهای سرمایه در شکلدهی سرمایه های کوچک، شناسایی نحوه رفتار سرمایهگذاران و قیمت سهام در بازار از اهمیت روز افزونی برخوردار است. با رشد و گسترش روز افزون تكنولوژی و دشوار شدن تصمیم گیریهای مدیریت، روابط اقتصادی و تجاری به طور قابل توجهی پیچیده گردیده و سیاستهای اقتصادی دولتها در جهت رشد و توسعه كشورها بر این پیچیدگیها افزوده است. در چنین شرایطی پیش بینی احتمال و زمان ورشكستگی شرکتها در تصمیم گیریهای ذینفعان بیرونی، که از مشتریان شرکت تا بانکها و مؤسسات اعتباری را در بر میگیرد، تأثیر بسزایی دارد و از سوی دیگر ذینفعان داخلی كه مدیران عالی شركت نیز جزء آن ها میباشند نیز با پیش بینی این بحران میتوانند تصمیمات مقتضی جهت مقابله با آن اتخاذ نمایند. لذا استفاده کنندگان از اطلاعات و ذینفعان نیازمند ابزارهایی برای پیش بینی ورشکستگی شرکتها هستند.
دراین فصل به بیان مسئله و ضرورت و اهمیت موضوع، فرضیه های تحقیق، اهداف تحقیق و تعریف واژه های اصلی تحقیق پرداخته و در پایان، ساختار کلی پایان نامه شرح داده می شود.
1-2. بیان موضوع و مساله تحقیق
یكی از شیوه های كمك به سرمایه گذاران ارائه الگوهای پیش بینی درباره دورنمای شركت است هر چه این پیش بینی ها به واقعیت نزدیكتر باشد تصمیمات صحیح تری اتخاذ می گردد و در نتیجه از ایجاد مشكلات نقدینگی و مالی سرمایه گذاران و در نهایت شركت ها
جلوگیری می شود. ورشكستگی یكی از مهمترین مسائل با اهمیت در سطح جهان است كه اقتصاد همه كشورها را تحت تاثیرخود قرار می دهد. ورشكستگی همواره طیف وسیعی از گروه های ذینفع از افراد، سازمان ها و به طور كلی بخش بزرگی از جامعه را به خود معطوف كرده است. ارائه تعریفی دقیق از گروه های ذینفع مسأله ورشكستگی بسیار مشكل است، اما میتوان مدعی شد كه بستانكاران، رقبا و نهادهای قانونی بیش از سایرین تحت تاثیر پدیده ورشكستگی قرار میگیرند.
سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان، تمایل زیادی برای پیش بینی ورشكستگی مالی شركت ها دارند، زیرا در صورت ورشكستگی، آنها بیشترین هزینه ها را محتمل خواهند شد (عرب مازار، 1387). یكی از عوامل اصلی بحران مالی و به دنبال آن ورشكستگی شركت ها، اعمال نكردن كنترل از طرف ذی نفعان مختلف شامل سهامداران، مدیران و عرضه كنندگان است (سلیمانی امیری، 1389). یكی از راه هایی كه می توان با بهره گرفتن از آن به بهره گیری مناسب از فرصت های سرمایه گذاری و همچنین جلوگیری از به هدر رفتن منابع كمك كرد، پیش بینی ورشكستگی است. به این ترتیب كه اولاً، با ارائه هشدارهای لازم می توان شركتها را نسبت به وقوع درماندگی مالی هوشیار كرد تا آنها با توجه به این هشدارها دست به اقدامات مقتضی بزنند و دوم اینكه، سرمایه گذاران فرصت های مطلوب سرمایه گذاری را از فرصت های نامطلوب تشخیص دهند و منابعشان را در فرصت های مناسب سرمایه گذاری كنند(مكیان و همكاران، 1389).
مسأله این است در سطح كشور و از جمله شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، شركتهایی دیده می شوند كه درمانده مالی هستند. این امر را می توان با مشاهده صورتهای مالی آن هاو گزارشهای حسابرسان و بازرسان قانونی متوجه شد، به عنوان مثال برخی از این شركت ها در بازپرداخت بدهیهای خود با مشكل مواجه هستند، بازدهی لازم برای پوشش هزینه های خود را ندارند، در واقع همه این مسائل حكایت از درگیر شدن این شركت ها با درماندگی مالی است، كه این امر ممكن است در نهایت منجر به ورشكستگی و انحلال آنها شود. بدین ترتیب منابعی که در این شركت ها، می توانست در فرصت های سود ده و ارزش آفرین سرمایه گذاری شود، به هدر رفته است و از دیدگاه کلی، تاثیر منفی بر روی شاخص های كلان اقتصادی خواهد گذاشت و این در حالی است كه كشور شدیداً نیازمند تخصیص بهینه منابع تولید و ایجاداشتغال است (ودیعی و میراسماعیلی، 1391).
دراین پژوهش به منظور پیش بینی ورشکستگی شرکتهای نمونه از مدل های فالمر[1] و زمیجوسکی[2] استفاده می شود و به طور کلی هدف این پژوهش، این است که به گونه ای تجربی به سرمایه گذاران و صاحبان سرمایه نشان دهد که شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران تا چه حد در اداره امور خود موفق هستند و به بیان بهتر میتوان با داده های منتشرهی صورتهای مالی آن ها، اطلاعاتی مبنی بر تداوم فعالیت و یا ورشکستگی آن ها را استخراج نمود و هم چنین میزان موفقیت هر شرکت را بر حسب نسبتهای مالی منتج از صورتهای مالی گزارش شده توسط مدیران آن ها، به صورت درصد احتمال پیش بینی ورشکستگی شرکت ها معرفی کرد.
[1]. Fulmer
[2] . Zmijewski
فرم در حال بارگذاری ...