“
بسیاری از اوقات ترس با استرس، به صورت یک جا در نظر گرفته میشود. حال آن که بین ان دو تفکیک وجود دارد، چنان که ترس بستگی به محرک شناخته شدهای دارد، در حالی که استرس، محرک ناشناخته و غیرمشخصی خواهد داشت. در مورد ترس، محرک تهدید کننده قابل ملاحظه و مشاهده است، ولی اضظراب به انتظار خطر بستگی دارد، آدمی از عامل، خطر میترسد ولی در استرس عامل ناشناخته است. ترس عبارت است از واکنش در مقابل یک خطر واقعی، ولی استرس عبارت است از واکنش در مقابل خطری که وجود ندارد(گنجی، ۱۳۷۶). در تقسیمبندی کلی دو نوع استرس وجود دارد. اول، نوعی که به طور طبیعی به عنوان عکسالعمل در مقابل استرس یا خطر تجربه میشود. مثلاً شخصی بتواند تهدید علیه امنیت یا سلامتیاش را به درستی تشخیص دهد یا وقتی سارق مسلحی تهدیدش میکند، یا هنگامی که ترمز اتومبیل ببرد. در این هنگام شخص احساس لرزه و رعشه میکند، دهانش خشک میشود، کف دستها و پیشانیش عرق میکند، ضربان قلبش سریعتر شود، در معدهاش احساس سوزش کرده و عصبی میگردد، او استرس و ترس روحی را تجربه میکند. بیشتر مردم این چنین احساساتی را به هنگام خطر یا فشار داشتهاند. همچنین اگر کسی مکرراً در موقعیت میعنی مورد حمله قرار بگیرد یا ترسانیده شود، یاد میگیرد که هر زمان با آن موقعیت مواجه شود، هراسان گردد. این یک عکسالعمل دفاعی معمول است این استرس را که یک عکسالعمل طبیعی به استرس موجود در محیط خارجی فرد است برونزا[۱۶] یا استرس تحریک شده مینامیم. عبارت فوق این عقیده را منعکس میکند، که فرد همیشه میتواند هنگام ظاهر شدن این نوع استرس منشأ قابل توجیه بر آن تشخیص دهد.
نوع دیگری از استرس وجود دارد که استرس درونزا[۱۷] نامیده میشود، اکنون شواهد جمع آوری شده نشان میدهد که نوع دوم استرس یک بسیاری است که به نظر میرسد قربانیان آن با یک آسیبپذیری ژنتیکی به آن زاده میشوند، این نوع معمول با علائمی از استرس شروع میشود که ناگهان و بدون هشدار و بیهیچ علت ظاهری، ضربه زننده هستند. گاهی به نظر میرسد که بخشهای متفاوتی از بدن از کنترل خارج میگردد. حتی ممکن است در غیاب هر نوع خطر یا استرس ظاهری قلب به سرعت بزند یا حالت سرگیجه، خفگی و تنگی نفس و یا احساس مورمور شدن ظاهر شود. ناگهانی بودن این علائم و این حقیقت که آن ها بدون هشدار و بدون وجود استرس آشکار ظاهر میشوند، بیماری را از نوع دیگر استرس یعنی پاسخ طبیعی به تهدید جدا میکند در واقع استرس برونزا و درونزا کاملاً متفاوت هستند( شیهان، ترجمه حریری، ۱۳۷۱).
تعاریف ارائه شده از استرس
اساساً استرس را نمیتوان در قلمرو آن چه تحت عنوان آزردگی مشخص میشود محدود کرد، چرا که احساس استرس نه تنها در بیماران افسرده، وسواسی و روان گسسته وجود دارد، بلکه در افراد بهنجار نیز به صورتهای مختلف، پدیدار میگردد. شاید به همین دلیل است که در مورد استرس نمیتوان تعریف مشخص و روشنی را ارائه داد، چرا که استرس در افراد مختلف به گونههای متفاوت بیان میشود. با توجه به موارد ذکر شده میتوان در زیر به تعاریفی در زمینه استرس پرداخت:
لافون استرس را این چنین تعریف میکند: استرس یک انتظار به ستوه آورنده است و ممکن است در تنشی گسترده، موحش و اغلب بینام اتفاق میافتد، این حالت که به شکل احساس و تجربه کنونی است مانند هر اغتشاش هیجانی در سطح همبسته روانی و بدنی در فرد پدید میآید و ممکن است یک تهدید عینی و استرسآور داشته باشد. در واقع استرس به عنوان احساسی رنجآور است که با یک موقعیت ضربهآمیز کنونی یا به انتظار خطری که به شئی نامعینی وابسته است تعریف میشود(دادستان، ۱۳۷۵)..
– استرس یک حالت احساسی و هیجانی است که از خصوصیات برجسته آن تولید حالت بیقراری و دلواپسی است که با اتفاقات زمان و شرایط تناسب ندارد (معانی، ۱۳۷۰).
– استرس حالت هیجانی ناخوشایند و مبهم و وضعیت تحریک تشدید شده هیجانی است که اساسا نگرانی یا ترس را هم دربر دارد( آرتور، ۱۹۹۹؛ فرانکو، ۱۳۷۰).
– استرس را در واقع همه انسانها تجربه میکنند، استرس احساس ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند تا از احساسهای جسمی همراه میگردد(آلن و همکاران، ۱۳۷۲).
اما تعریف D.S.M.I.V – از استرس این گونه است :
نگرانی پیشاپیش نسبت به خطرها، بدبختیهای آینده، توأم با احساس بیلذتی، با نشانه های بدنی تنش، منبع پیشبینی نشده میتواند درونی یا بیرونی باشد( به نقل از گلدبرگ، ترجمه پورافکاری، ۱۳۶۸).
و نهایتاًً این که با استرس عبارت است از احساس مبهم و توأم با ناراحتی که اغلب منشاء و علت مشخصی ندارد، و برای فرد شناخته شده نیست( همان).
فیزیولوژی استرس
دستگاه عصبی خودمختار[۱۸] (ANS) و غدد درونریز[۱۹] Eg نقش مهمی در استرس دارند. میتوان گفت دستگاه عصبی خود مختار واسطه دستگاه عصبی مرکزی[۲۰] و غدد درون ریز است. دستگاه عصبی خودمختار در اکثر موارد موجب فعالیت غدد درون ریز میشود و غدد درونریز با پسخوراند[۲۱]، فیزیولوژیک فعالیت عصبی را تعدیل میکند کنش دستگاه عصبی خود مختار این است که بدن را در محیط متغیر، ثابت نگه میدارد( پناهی شهری، ۱۳۷۲).
فعالیت دستگاه عصبی خود مختار و غدد درونریز موجب بروز علائمی میگردد که در تشخیص استرس دارای اهمیت زیادی میباشد. به هنگام بروز استرس بیقراری و تنش عضلانی مشهود است، فرد سریعتر سخن میگوید، راه میرود و این تنش شدید موجب هدر رفتن انرژی و بروز خستگی میشود که بسیار آن را به صورت فشار توضیح میدهد. احساس فشار در عضلات پیشانی و گیجگاهی موجب نوعی سردرد تنشی[۲۲] میشود و فرد احساس میکند چیزی محکم دور سر او بسته شده است و معمولاً از این حالت درد در پیشانی شکایت میکند.لرزش اندام در بیماران استرسی به علت تنش عضلانی محسوستر است، به هنگام کارهای ارادی و تمرکز و دقت کاهش مییابد و موجب شکایتهای روانی بیمار میگردد و این تصور به فرد دست میدهد که مبادا قدرت فکری خود را از دست داده باشد، تظاهرات حرکتی در حالت استرس بسیار بارز است. استرس مزمن نیز معمولاً توأم با اختلالات روان تنی است( شافر[۲۳]، ۱۹۸۴؛ به نقل از پناهی شهری، ۱۳۷۲).
سبب شناسی استرس
عواملی که سبب ایجاد و حالت استرس شخص میشوند و به دو دسته کلی تقسیم میشوند: گروه اول، آن دسته عواملی هستند که با اثرگذاری بر روی ساختمان بدن و جسم، موجب استرس میگردند، گروه دوم؛ عواملی که برخاسته از طرز تفکر و بینش فرد است و سبب استرس درونی میگردد.
گروه اول : عوامل جسمی و فیزیکی ،
۱- کم کاری یا پرکاری تیروئید[۲۴]
۲- نزول شدید قند خون[۲۵]
۳- پرکاری مرکز غده فوق کلیوی
۴- افزایش هورمون کورتیزول
۵- مسمومیت با داروهای محرک
۶- قطع ناگهانی این داروها
الف) الکل
ب ) مسکنها :
“
فرم در حال بارگذاری ...