وظیفه بورس اوراق بهادار، ایجاد بازاری منظم و دائمی برای خرید و فروش انواع اوراق بهادار است كه از آن طریق جذب سرمایههای مردمی توسط شركت ها، امكانپذیر باشد. این وظیفه وقتی به نحو صحیح انجام میشود كه بازار به شكل یک بازار رقابت كامل عمل كرده و از درجه تخصصی بالایی برخوردار باشد. یكی از ویژگی های اساسی رقابت كامل، در دسترس بودن اطلاعات كامل به صورت رایگان و به سرعت و سهولت است. اگر قرار باشد مردم به میل خود سرمایهگذاری كنند باید اطلاعات مربوط به طور كامل و شفاف در اختیار مردم قرار داده شود. بورس باید حائز شرایطی باشد كه در هر لحظه بتواند اطلاعات را بطور دقیق منتشر كرده و با تفسیر آن در ویژگی های مورد نظر سرمایهگذاران، در هر لحظه ارزیابی صحیح از وضع و عملكرد اقتصادی شركت ها و همچنین قیمت سهام آنها ارائه دهد. قانون، مقررات و ضوابط بورس نیز باید برای تامین امنیت فعالیت در این بازار و حفاظت از منافع سرمایهگذاری عمل كند. از عمدهترین استفادهكنندگان اطلاعات شركتهای سهامی در بورس، سرمایهگذاران بالقوه در سهام شركتها هستند. این گروه معمولا اطلاعات مورد نظر خود را از طریق بورس بدست میآورند. بنابراین سهامداران و سرمایهگذاران از بازار سرمایه این انتظار را دارند كه صحت اطلاعات واصله توسط شركتهای پذیرفته شده در بورس را مورد تایید قرار دهد تا آن ها به مزایای خرید و نگهداری و فروش سهام خود نائل شوند. سهامداران و سرمایهگذاران برای ارزیابی شركتها از فاكتورهای مختلفی استفاده مینمایند كه از آن جمله، سود هر سهم [1]EPS و سود تقسیمی [2]DPS میباشد كه تغییرات آنها میتواند اطلاعاتی درباره وضعیت و عملكرد شركت در حال و آینده بدهد. بازار سرمایه هم مانند دیگر بازارها شامل تعدادی خریدار و فروشنده است كه رقابت بین فروشندگان باعث افزایش كارائی عملكرد شركت ها میشود و نشانه این كارائی شركت، در استفاده بهینه از سرمایه فراهم شده، افزایش سود و سودآوری آن شركت منعکس خواهد شد.
سود تقسیمی و سود هر سهم میتوانند بعنوان عواملی برای كنترل و ارزیابی عملكرد مدیریت شركت توسط سهامداران باشند.
عملكرد مدیری مطلوب و مورد پسند سهامداران است كه توانسته باشد علاوه بر حفظ كارائی عوامل مختلف در عملكرد شركت ، توان سودآوری شركت را نیز افزایش داده باشد و از طریق افزایش ارزش شركت و اجرای پروژههای دارای ارزش فعلی خالص مثبت، بر ثروت سهامداران افزوده باشد. همچنین رابطه بین سود تقسیمی و سود هر سهم نشاندهنده سیاست تقسیم سود شركت است . سیاست تقسیم سود میتواند باعث جذب سهامداران جدیدی برای شركت شوداین سوال که آیا تغییرات سود تقسیمی اطلاعاتی را درباره تغییرات سودهای آتی شرکت ها در بر دارد؟ موضوعی است که توجه زیادی را در تحقیقات، به خود جلب نموده است و به عنوان آزمونی از فرضیه علامت دهی سود تقسیمی نگریسته می شود.فرضیه علامت دهی سود تقسیمی بیانگر این موضوع است که تغییرات سود تقسیمی با خود اطلاعاتی را درباره سود آوری آتی شرکت در بر دارد. به طوری که مدیران شرکت ها به منظور انتقال چشم انداز روشن سود آوری و جریان های نقدی مثبت تر اقـدام به افزایش سود تقسیمی می نمایند. در این تحقیق فرضیه علامت دهی سود تقسیمی با در نظر گرفتن آثار متغیرهایی نظیر قابلیت پیش بینی جریان های نقدی،نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و بازده حقوق صاحبان سهام بررسی و آزمون شده است.
در فصل اول پس از بیان مسئله ، اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق و اهداف تحقیق را بیان نموده و سپس چارچوب نظری ، مدل تحلیلی و فرضیه تحقیق را ارائه می نمائیم.
سود سهام بازده ای است كه سهامداران عادی در قبال سرمایه گذاری كه در شركت انجام داده اند از شركت دریافت می كنند . هر شركتی
كه در دوره جاری سود سهام پرداخت نكـند این عمل شرکت بدان معنی است که، سود را دوباره در شركت سرمایه گذاری می كند تا ایجاد منفعت كند و به این ترتیب توانائی شركت را جهت پرداخت سود سهام در آینده افزایش دهد.
با توجه به فرضیه محتوای اطلاعاتی یا علامت دهی، آغاز پرداخت سود سهام توسط یک شركت و یا افزایش قابل توجه سود سهام توسط شركت، می تواند پیام های متفاوتی از دید سهامداران مختلف داشته باشد. پرداخت سود كم باعث كاهش عدم اطمینان سرمایه گذاران نسبت به دریافت بازده سرمایه شان می شود و همان طور كه در فرضیه علامت دهی عنوان شد افزایش سود سهام از دید سرمایه گذاران نشانه توانایی سود آوری آتی شركت بوده و به عنوان یک خبر خوب مبنی بر روشن بودن افق آینده شركت از دید مدیریت تفسیر می شود. از طرفی برخی سرمایه گذاران ممكن است افزایش سود سهام را نشانه در دست نبودن فرصت های سرمایه گذاری و رشد و توسعه و یا عدم استفاده شركت از این فرصت ها دانسته و در نتیجه افزایش سود سهام از دید آنها علامت مثبتی نیست. این دسته احتمالاً به فروش سهام این شركت ها اقدام خواهند كرد. به عبارتی نوع تصمیم شركت در توزیع سود و یا توزیع نكردن آن می تواند در حجم معاملات سهام شركت و ساختارسهامداران آن مؤثر باشد. احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این كه سرمایه گذاران نسبت به سود سهام بی تفاوت باشند و به خصوص با توجه به هزینه معاملات ، نسبت به آن عكس العملی نشان ندهند.(خوش طینت و حاجیان ، 1387 ،ص 5-4)
این موضوع كه آیا تغییرات سـود تقسیمی حاوی اطلاعـاتی در رابطه با سود های آتـی می باشد،یكی ازسوالاتی است كه توجه پژوهشگران بسیاری را به خود جلب نموده است. و به عنوان آزمونی از فرضیه اطلاع دهی سود تقسیمی مطرح شده است. در رابطه با اعتبار تجربی فرضیه علامت دهی سود تقسیمی یک نوع عدم توافق جمعی وجود دارد. به گونه ای كه گروهی از پژوهشگران اعتقاد به وجود یک رابطه مثبت و مهم مابین تغییرات سود تقسیمی و سود های آتی داشته و گروهی دیگراعتقاد به عدم وجود رابطه دارند .
یكی از فرضیات مهم حسابداری كه در دهه های اخیر توجه زیادی را به خود جلب نموده است، فرضیه علامت دهی سود تقسیمی می باشد. طی سالیان متمادی پژوهشگران مختلفی فرضیه علامت دهی را، كه بیانگر وجود یک رابطه مابین اعلام و پرداخت سود و پیش بینی سود های آتی است،را با در نظر گرفتن متغیرهای مختلفی همچون قابلیت پیش بینی جریان های نقدی،نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری ، و بازده های گذشته مورد بررسی و كنكاش قرار داده اند.
قابلیت پیش بینی جریانهای نقدی یكی از عوامل تعیین كننده كیفیت سود است، موضوعی كه در سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب نموده است . یكی از مواردی كه در بیانیه مفهومی هیئت استانداردهای حسابداری مالی به عنوان اهداف زیربنایی گزارشكری مالی مطرح شده، توانایی پیش بینی سود با توجه به جریان های نقدی آتی می باشد.نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری ، متغیری كه از آن به طور وسیع در حسابداری و علوم مالی به منظور ثبت درك بازار از فرصت های رشد آتی استفاده می شود نیز بر فرضیه علامت دهی سود تقسیمی تاثیر گذار است.
بازده حقوق صاحبان سهام،یكی از متغیرهایی كه به طور وسیعی توسط سهامداران جهت انجام سرمایه گذاری ها استفاده می شود نیز بر فرضیه علامت دهی سود تقسیمی تاثیر گذار است.در اكثر تحقیقاتی كه تاكنون انجام شده است، ارتباط مابین جنبه ای از كیفیت سود و رفتار پرداخت سود تقسیمی و آثار اطلاعیه ها رامورد بررسی قرار داده اند. در حالی كه هدف ما در این تحقیق پاسخ به سوالات زیر است:
1) آیا بین تغییرات سود تقسیمی و تغییرات سود آتی رابطه وجود دارد؟
1-1) آیا رابطه بین تغییرات سود تقسیمی و تغییرات سود آتی در شركت هایی كه قابلیت پیش بینی جریان های نقدی مختلفی دارند ، متفاوت است؟
2-1) آیا رابطه بین تغییرات سود تقسیمی و تغییرات سود آتی در شركت هایی كه نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری مختلفی دارند ، متفاوت است؟
3-1) آیا رابطه بین تغییرات سود تقسیمی و تغییرات سود آتی در شركت هایی كه بازده حقوق صاحبان سهام مختلفی دارند ، متفاوت است؟
2) آیا بین سود هرسهم و تغییرات سود آتی رابطه وجود دارد؟
1-2) آیا رابطه بین سود هرسهم و تغییرات سود آتی در شركت هایی كه قابلیت پیش بینی جریان های نقدی مختلفی دارند ، متفاوت است؟
2-2) آیا رابطه بین سود هرسهم و تغییرات سود آتی در شركت هایی كه نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری مختلفی دارند ، متفاوت است؟
3-2) آیا رابطه بین سود هرسهم و تغییرات سود آتی در شركت هایی كه بازده حقوق صاحبان سهام مختلفی دارند ، متفاوت است؟
3) آیا بین تغییرات سود هرسهم و تغییرات سود آتی رابطه وجود دارد؟
1-3) آیا رابطه بین تغییرات سود هرسهم و تغییرات سود آتی در شركت هایی كه قابلیت پیش بینی جریان های نقدی مختلفی دارند ، متفاوت است؟
2-3) آیا رابطه بین تغییرات سود هرسهم و تغییرات سود آتی در شركت هایی كه نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری مختلفی دارند ، متفاوت است؟
3-3) آیا رابطه بین تغییرات سود هرسهم و تغییرات سود آتی در شركت هایی كه بازده حقوق صاحبان سهام مختلفی دارند ، متفاوت است؟
:
شعر حماسی، اشعار وصفی که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگیها، افتخارات و بزرگواریهای قومی یا فردی میباشد به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان گردد. حماسه سرایان قرن بیستم در ایران تحت تأثیر رویدادهای اجتماعی بوجود میآید. زبان حماسه از نظر بلاغت دارای نکات ویژه خود میباشد. موضوع حماسه، اساطیری، پهلوانی، عرفانی میباشد. حماسههای معروف جهان به حوزه ادبیات سانسکریت، یونانی، رومی، فارسی تقسیم میشوند. قهرمانان حماسی دارای صفات و ویژگیهای منحصر به فرد و گاهاً خداگونه میباشند. اسطوره به عنوان آبشخور اصلی و مام حماسه در ادبیات مورد بررسی واقع میشود.
از اسطورههای ایرانی به زروانی خدایی، و مزدایسنه و جهان شناسی مانی نام برده میشود. حماسه و اسطوره دارای رابطهی تنگاتنگی میباشند، به نحوی که حماسه از بطن اسطوره پدید میآید. حماسه تنها در فرهنگ و ادب مردمانی پدید میآید که دارای تاریخ کهن و اسطورههای دیرینهاند. اگر اسطوره را از حماسه برداریم، حماسه والاییاش را از دست میدهد. مثلاً در داستان رستم و اسفندیار، اگر اسطورهی سیمرغ و رویین تنی اسفندیار برداشته شود، داستان گیرایی محسوسی نخواهد داشت. اسطورهها آنسجام بخش هویت ملی است که به مرور زمان مردم آن ها را سرلوحهی باور خود قرار دادهاند.
مکتبهای اسطوره شناسی، اسطوره را به عنوان تصویر نمادین پدیدههای طبیعت و تصویر نمادین مسائل اجتماعی و اندیشههای پیش از تاریخ، آرزوهای روانی مردم باستان و روان نژند امروزی، تعقلی کردن نمادین اعمال آیینی آسیای غربی در عهد باستان و… شناخته است.
فرق اسطوره و حماسه از نظر زمان میباشد که اسطوره زمان آغازین است و حماسه آنتقال آرکی تایپهای فرهنگی یک جامعه را بر عهده دارند.
اسطوره با خرافات و فولکلور نیز متفاوت است. اسطوره آیینی است که امروزه دیگر به آن باور ندارند و اگر ایمان داشته باشند مانند قصه اصحاب کهف مذهب است. یعنی قبول داستان اصحاب کهف مذهب ولی تفسیر آن اسطوره است.
اسطوره شرح تاریخ است. ایرانیان کهن، دوران جهان را به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم میکنند.
مهدی اخوان ثالث شاعر چیره دست خراسانی در توس زاده میشود و بعد از خدمات فراوان به ادبیات این مرز و بوم با محرومیت از تمام مشاغل دولتی و بدون حقوق بازنشسته میشود. وی بنا بر وصیت خود کنار فردوسی به خاک سپرده میشود.
سبک اشعار وی با تکیه بر هنجار گریزی زمانی و سبک خراسانی و آمیختن زبان کهن با زبان گفتار امروز مطالعه شده است. در هنجار گریزی زمانی که به آن آرکائیسم نیز گفته میشود، این مطلب که هم به کارگیری واژههای قدیمی و هم بهره گیری از ساختهای دستوری کهن را در آرکائیسم (کهن گرایی زبان) خواهیم یافت، مورد توجه است.
سبک خراسانی یکی دیگر از ویژگیهای سبک شناختی اخوان است. از نظر واژگان، تعبیرها و ترکیبها، ساختهای آوایی و دستور زبان، اشعار وی نماینده سبک خراسانی در شعر نو نیمایی است. ویژگی دیگر اخوان ثالث پیوند زبان ادبیانه و باستان گونه با زبان عامیانه و
گفتاری است. او زبان استوار و رسای خراسانی را با زبان محاورهای کوچه و بازار همراه میسازد. قلمرو زبانی شعر اخوان، گسترهای است که از دورترین دورههای شعر فارسی تا زبان عامه مردم در این دوره را در بر میگیرد. ساختار روایی شعر اخوان و بهره گیری او از زبان عامهی مردم طبیعتأ سبب میشود که اصطلاحات و عبارتهای آنان را به کار ببرد.
در بخش زبان شعر اخوان به گونههای فرا هنجاری که فراتر رفتن از شکل معمول و متداول زبانی است و همچنین به شیوههای گوناگون آن را از لحاظ واژگان، آوا، معنایی و… پرداخته میشود. گونههای قاعده افزایی نیز یک بخش دیگر از زبان شاعری اخوان است؛ که به توازن آوایی و دستوری و توازن واژگانی پرداخته شده است. نهایتاً آخرین بخش بررسی اشعار اخوان ثالث، اندیشهی اخوان میباشد که در قالب شکست سیاسی پس از کودتای مرداد ظاهر میشود. حاصل چنین گرایش و نگرش نفی اندیشی ناامیدی است؛ که از ویژگیهای اندیشه اخوان است. او چنان از هرگونه بهبود و اصلاحی چه در عرصهی سیاست و اجتماع و چه در ساحت زندگی بدبین است، که حتی نسیمی را که میخواهد به باغ بی برگ و عریان او جامهای از بهار بپوشد، میراند.
نفی حرکت و تلاش به عنوان آخرین نمودار اندیشه اخوان میباشد، که از نظر او هر مژده و نوید فریبی بیش نیست، و حتی آزادی نیز دروغی تکراری می کند برای به دست آوردن چه چیزی باید برخاست و به راه افتاد.
شعر زمستان اخوان توصیف شب زمستان تاریخی که بر سر این ملت گذشته است، حقیقتاً توصیفها و تصویرهای آن، گزارشی از احوال و رفتار مردم سرما زده آن روزگاران است.
آتشی شاعر (متولد 1312 و وفات 1384) پر آوازهی جنوبی که در سرودن اشعار حماسی دارای تبحّر بود. برای شناساندن شعر آتشی ابتدا به مفاهیم و مضامین در شعر جنوب اشاره میشود. شاعر جنوب با توجه به فراز و فرودهایی که در این خطه داشته و محرومیتهایی که همیشه با آن دست به گریبان بوده شعر میسراید. به سبب همین امر است که وقتی اشعار شاعران جنوب را میخوانی، عناصر طبیعی و بومی آن چنان ملموس می کند که ناخودآگاه شعر را به جلو میراند. مضامین طبیعی یکی از موارد مفاهیم و مضامین در شعر جنوب است. مضامین معنوی نیز به همراه رنگ در مضامین شعر جنوب توجه شده است.
ساختار زبان شعر آتشی در دو شکل ممکن قاعده افزایی که شامل قواعدی است که به قواعد حاکم بر زبان خودکار اضافه شود، و هنجار گریزی که به صورت انحراف از قواعد زبان است، مورد بررسی واقع میشود.
بومی گرایی در شعر آتشی به گونهای است که شعر آتشی دقیقاً توصیف شاعرانه و انعکاس حیات خود او و پیرامونیاتش از آغاز تا پایان است که پیرامونیان اعم از انسان، حیوان، درخت، مکان، رویداد و… است. عناصر بومی در شعر آتشی دو گونه عنصر زبانی که واژگان گویش و دیگری عنصر غیر زبانی که نام اشخاص، امکنه، رویدادهای مهم تاریخی منطقه و… است، را شامل میشود.
نو آفرینی یکی دیگر از مولفههای اشعار آتشی است که به حوزهی حماسههای محلی که با قدرت بیان شگفتی شکل میگیرد و بومی گرایی و همچنین تخیل مربوط میشود.
در جهان شعری آتشی یعنی جهانی که شاعر توانمندانه و فرزانه با سبک و سیاق خود آن را پدید میآورد. باری نگرش جهان شعری وی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رو به هر چه انسانیتر کردن جهان است، اندیشهی آتشی را با مطالعهی اولین اثر او یعنی آهنگ دیگر او را جستجوگر گمشدهای مییابیم که با در نظر داشتن یأس به فضای پیرامون خود شکل مییابد.
در بحث اندیشهی آتشی در آواز خاک او را به نوعی دچار نوستالژی، روستا، اسب و یاغی گری مییابیم. «آن توسن سرکش و اسب وحشی که در آهنگ دیگر دیده میشود به سوی آرامش میرود و مهار میشود، شعرها با حفظ مضمون و حماسی و جنوبی بودن، آرامتر شده، و یک مقدار اندیشههای تازه در اشعارم به وجد آمده است» (ر.ک. آتشی، 1382: 202).
خنجرها، بوسهها و پیمانها همراه با شعر ظهور معروفترینهای آتشی میباشند. آتشی شاعر اسطوره گرایی نیست، مخصوصاً به اسطورههای ایرانی عنایت چندانی نشان نداده است. وی شاعر مدرن گراست. درصد بیشتر شعر او را اسطورههای یونانی تشکیل میدهد. آتشی از اسطورههای ایرانی قرائتی نو به دست داده است. مثلاً سیاوش در اسطورههای ایرانی نماد عصمت و پاکی است ولی برای آتشی نماد تقدیر مرگ است.
اسطورهها در اشعار آتشی با دو رویکرد ساختن تصویرهای بدیعی و دیگر تحلیل شاعرانه برخی از عناصر اسطورهای مطالعه میشود. بیشتر اسطورههای آتشی هم عینی وهم ذهنی است. از مجموعه دیدگاههای آتشی دربارهی شخصیتهای اسطورهای، چنین بر میآید که او به سه شخصیت اسطورهای، تهمینه، سیاوش و شغاد توجه خاصی نشان داده است. به نظر میرسد سبب عمدهی توجه آتشی به این شخصیتها، نشان دادن ابعاد و خصوصیات گوناگون زندگی افراد است که در وجود بعضی از شخصیتهای اسطورهای به اصطلاح نهادینه شده است.
در این میان، اخوان شاعری اسطوره گر است. سرشاری شعر او از اساطیر باستانی، از یک سو ریشه در دلبستگی او به فرهنگ و ادب دیرینه ایران دارد، از یک سوی دیگر فضای باستانی و حس حماسی «داستان – شعر»هایش را کاملتر میکند؛ و از دیگر سو شاید نشانهی گریز شاعر از واقعیتهای تلخ این روزگار، و پناه بردن او به ساحت اسطورههاست.
به کارگیری عناصر اسطورهای در شعر اخوان ثالث به دو صورت بهره گیری به همان شکل نخستین و دیگر به صورت باز آفرینی و باز سرایی جلوه می کند. در مورد دوم مثلاً «قصه شهر سنگستان» و «کتیبه» از جمله این موارد است. اخوان داستانهای خود را به صورت نماد، تمثیل و رمز میسراید؛ و با زبانی نمادین و رمز آمیز سخن میگوید. کهن گرایی در فضا سازی اشعار وی به گونهای است که خواننده اسطورههای کهن را به یاد میآورد. خلاصه مطلب اینکه اخوان ثالث اندیشههای بکار رفته در اشعار وی از بهرام ورجاوند، گیو، توس، درفش کاویانی، زال زر، سیمرغ و پشوتن برادر اسفندیار میتوان نام برد.
فیزیک کرمچاله از ابتدا به وسیله فلام[1] در سال 1916 مطرح شده و اندیشه های فلسفی آن از سال 1928 در کارهای ویل نمایان شد [1]. محاسبات جدی روی آن در کارهای «اینشتین» و روزن در سال 1935 دیده می شود که البته کلمهی کرمچاله هنوز به این نام مطرح نبود و بنابراین اینشتین و روزن موضوع کار خود را یک پل که بین دو ورقه در فضای فیزیکی، وجود داشت، معرفی کردند. اینشتین در آن زمان یک دیدگاه دو حالتی ذاتی بین تئوری میدان و تئوری ذره داشت. حتی در سطح کلاسیک او به پاسخ این سؤال فکر میکرد که چگونه یک شیء ذرهگونه تکین ممکن است با یک تئوری میدان پیوسته نسبیت عام یکی شود و در آن جای بگیرد. مثل:
“تعدادی از نویسندگان گاهگاهی به این نقطهنظر احتمالی که ذارت مادی ممکن است به عنوان تکینگیهای میدان درنظر گرفته شوند فکر می کنند که این فکر با این نقطهنظر را نمیتوانیم بپذیریم”[1].
اینشتین در مقاله 1935 خود به نام «مسئله ذره در نسبیت عام» به همراه روزن تلاش می کند یک مدل هندسی از ذرات بنیادی فیزیک که درهرجا محدود و تکین باشند، بسازد.
این تلاشها شامل حلهایی میشوند که از راه مشاهدات ریاضی در فضای فیزیکی یک ذره به عنوان پل[2]، دو ورقهی مشخص از فضای فیزیکی را به هم ربط دهد. مدلی که آنها ساختند باید به شکست منتهی میشد اما روشی که این نظریه شکست خورد، می تواند جالب باشد و برای پیشگویی نظریه های بعدی مورد استفاده قرار گیرد. «اینشتین» و «روزن» درمورد دو نوع خاص از پلها که (1) خنثی و (2) شبهباردار هستند، بحث میکردند که البته بحثشان به راحتی قابل تعمیم است.
(الف) پل خنثای اینشتین و روزن چیزی بیشتر از اینکه ما میبینیم که یک تغییر مختصات مناسب تکینگی شوارتز شیلد را محو می کند، نیست. به خاطر اینکه در زمان اینشتین دو نوع تکینگی ( ) تکینگی مختصاتی ( ) تکینگی ذاتی (فیزیکی)، که امروزه ما میشناسیم وجود نداشت (به صورت متمایز) و هیچ شناخت جامع و عمیقی از رفتار هندسهی شوارتز شلید در همسایگی افق رویداد به چشم نمیخورد و برای بسیاری از فیزیکدانان آن زمان، افق همان تکینگی بود. مثلاً درمورد هندسهی شوارتز شیل:
این تغییر مختصات منطقه شامل تکینگی را دور میریزد و دوبار منطقه به طور حدی تخت را میپوشاند و منطقه نزدیک به عنوان یک پل ربطدهنده با تفسیر می شود. به عنوان یک مثال میتوان سطح یک کره را با ثابت نگهداشتن به صورت نشان داد. این سطح یک کمترین مقدار در دارد . درواقع میتوان یک قسمت خیلی باریک را به عنوان گلوگاه تعریف کرد و منطقه نزدیک به آن یک پل و یا به صورت فیزیکیتر یک کرم کرمچاله نامیده شود.
نتیجه این مشاهدات این است که پل بدون بار اینشتین و روزن و یا همچنین کرمچالهی شوارتز شیلد به طور مشخص به یک قسمتی از هندسهی شوارتز شیلد که به صورت بیشینه توسعه یافته است، اختصاص دارد. درواقع با این فرضیات این پل قابل عبور نخواهد بود. چون گذر از به به هرکسی نیرویی به سوی تکینگی خمش وارد کرده و حالتی همچون پرش به داخل یک سیاهچاله را به وجود خواهد آورد.
(ب) پل شبه باردار اینشتین – روزن قابل توجه و جالب است. آنها برای ساختن چنین پلی با این ویژگی با کمک هندسهی رایزنر – نوردستروم
(1-3)
دریافتند که باید یک تحریف کاملی از تئوری را انجام دهند. بدین معنی که آنها مجبورند علامت جمله در تانسور الکترومغناطیس را وارون کنند که البته چگالی انرژی الکترومغناطیسی منفی خواهد شد و هندسه به صورت زیر درخواهد آمد:
(1-4)
و با تغییرات و ما خواهیم داشت:
(1-5)
ما در و یک افق داریم. همان جایی که اینشتین و روزن آرزو داشتند الکترون باشد. اما دلیل اینکه تئوری آنها مورد بیاعتنایی قرار گرفت، این بود که در ، حل رایزنر – نوردستروم یک تکینگی عریان دارد. درواقع هیچ افقی ندارد و درنتیجه هیچ ساختار پلمانندی ممکن نیست و به همین خاطر اختلال در تئوری برای جلوگیری از ظهور تکینگی عریان بود.
اگر ما همچنان روی ایدههای نسبیت عامی خود درمورد مسأله ذارت بنیادی پافشاری کنیم و یک نگرش هندسی را از آنها ارائه دهیم، خواهیم دید که هر ذرهی بنیادی را با یک تکینگی عریان (به جز ذرهی هیگز) مدلسازی کردهایم و برای آن ساختار قائل شدهایم که این با مشاهدات آزمایشگاهی ذرات بنیادی در تضاد کامل است. اثباتهای مستقیم از ساختار داخلی ذرات بنیادی همچون الکترون نشان میدهد که این سیستمها در مرتبه های انرژی پایینتر از ذرهگون هستند ( ).
میتوان نظریات اینشتین – روزن را کمی نیز کلیتر مطرح کرد. بعد از کارهای پیشگامانهی 1935 اینشتین – روزن، این حوزه کاری برای 20 سال متوقف شد. علاقه به کار در این زمینه جدید در سال 1955 به وسیله ویلر[3] پدیدار شد. نظریه های نهایی در مقاله های وی روی ژئونها[4] نشان میدهد که ویلر به توپولوژی در نسبیت عام علاقمند بوده است.
ژئونها به طور فر ضی ناپایدارند اما بعضی از حلهای آنها برای ترکیب با رابطههای میدان اینشتین – ماکسول پایدار میماندند. درواقع کلمه ژئون به وسیله ویلر برای نمایش یک جوهره از الکترومغناطیس و گرانش مطرح شد. به زبان مدرن امروزی ژئون به عنوان یک شبهسالیتون الکترومغناطیسی گرانشی ناپایدار فرضی می تواند بهترین باشد. اولین کسی که اسم کرمچاله را با این نام برای بار اول مسکوک کرد ویلر بود. شکل 1-1 اولین شکل از چیزیاست که ما امروزه در ادبیات علمی به عنوان کرمچاله میشناسیم. بنابر قوانین الکترومغناطیسی که در آن و خطوط نیروی میدانها می تواند از دهانهی یک طرف تونل وارد و همان تعداد خطوط به اندازه مساوی از دهانهی دیگر خارج شود. ویلر در این مقطع دو نگرش کلاسیک و کوانتمی را دنبال کرد. در نگرش کلاسیک ویلر به همراه مایزنر به این نتیجه رسیدند که از لحاظ کلاسیکی گرانش، الکترومغناطیس بار غیرکوانتیده و جرم به عنوان خصوصیات فضای خالی خمیده (هندسی) هستند. در نگرش کوانتمی ایده بسیار جالب و خارقالعاده کف فضا-زمان مطرح شد.
وی همچنین از هندسهی ریمانی منیفلدها در توپولوژی غیربدیهی نیز برای توجیه کلاسیکی خود بهره برد. این پروژهی خیلی بلندپروازانهی او یکی از دقیقترین و ریزترین موارد استفاده از توپولوژی مجرد، همولوژی، شبههمولوژی و فرمهای دیفرانسیلی در فیزیک بود. درواقع نقطهنظر اساسی وی این بود که فیزیک هندسه است. همچنین در این مقاله بود که برای اولین بار کلمهی کرمچاله به جامعه علمی معرفی شد.
اگر بخواهیم به تقسیم بندی کرمچالهها بپردازیم باید به طور کلی آنها را به دو نوع (1) کرمچالههای اقلیدسی (2) کرمچالههای لورنتسی تقسیم کنیم. این تقسیم بندی بر این اساس استوار است که درواقع منیفلدی که کرمچاله در آن قرار میگیرد لورنتسی باشد یا یک منیفلد ریمانی است. به طور آزمایشگاهی فیزیکی واقعیتر به نظر میرسد که در نسخه لورنتسی اتفاق بیفتد. درواقع حالت وجودی منیفلد با نسخه اقلیدسی تیرهتر است به عنوان یک تعریف کاربردی از یک کرمچاله میتوان گفت:
“یک کرمچاله به هر منطقه فشردهشدهی فضا-زمان با یک محدوده سادهی توپولوژی گفته می شود که در داخل دارای یک توپولوژی غیربدیهی خواهد بود”.
کرمچالههای لورنتسی خود به دو گونه (1) پایدار (شبهپایدار) و (2) ناپایدار (زودگذر) تقسیم میشوند. که هر کدام به دو نوع جهان –خارج و جهان- داخل تقسیم میشوند. اگر کرمچالهای منطقههایی از یک فضا – زمان را به هم مربوط کند داخلی و اگر دو منطقه از دو فضا – زمان را به هم مربوط کنند خارجی نامیده میشوند، که هر کدام از نوع ماکروسکوپی و میکروسکوپی وجود دارند.
همواره در یک محیط عملیاتی جنگ الکترونیک[1] پالسهای متعددی از رادارهای فعال در منطقه موجود میباشد. یكی از روشهای تشخیص تهدیدات هوایی، دریایی و زمینی، استفاده از تحلیل سیگنال راداری است كه توسط اینگونه تهدیدات حمل میشوند. ازآنجاییکه رادار به عنوان یکی از مهمترین حسگرها[2] در این حوزه مورد استفاده قرار میگیرد، لذا شناسایی دقیق و سریع رادارهای موجود در یک منطقه عملیاتی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
برای شناسایی رادارها، واحد پردازش اطلاعات نقش مهمی را بر عهده دارد که یکی از بخشهای مهم این واحد، کلاسهبندی رادارهای کشف شده میباشد. در این تحقیق از الگوریتم SVM[3] برای این منظور استفاده شده است که با توجه به نتایج بهدستآمده از شبیهسازیها و مقایسه آن با چند روش دیگر، الگوریتم مذکور بهترین کارایی را دارد.
1-1- پیشگفتار
در دنیای امروزی، اطلاعات به عنوان یکی از فاکتورهای تولیدی مهم پدیدار شده است. درنتیجه تلاش برای استخراج اطلاعات از دادهها توجه
بسیاری از افراد دخیل در صنعت اطلاعات را به خود جلب نموده است. پیشرفتهای حاصله در علم اطلاعرسانی و فناوری اطلاعات، فنون و ابزارهای جدیدی را برای غلبه بر رشد مستمر و تنوع بانکهای اطلاعاتی تأمین میکنند. این پیشرفتها هم در بعد سختافزاری و هم نرمافزاری حاصلشدهاند.
دادهکاوی یکی از پیشرفتهای اخیر در راستای فنآوریهای مدیریت دادههاست. دادهکاوی مجموعهای از فنون است که به شخص امکان میدهد تا ورای دادهپردازی معمولی حرکت کند و به استخراج اطلاعاتی که در انبوه دادهها مخفی و یا پنهان است کمک میکند.
سیستمهای پشتیبان الکترونیکی یا ESM[1]، سیستمهای منفعل هستند که تشعشع امواج تولیدی را از بسیاری از سیستمها، دریافت و ویژگیهای هر یک از پالسهای دریافت شده را اندازهگیری میکنند و سپس پالسهایی که متعلق به ساتع کنندهای مشابه باشند را برای تعیین و استخراج پارامترها و ویژگیهای رادار کشف شده دستهبندی میکنند و هدف آن جستجو، رهگیری، مکانیابی و تحلیل سیگنالهای راداری در دیدهبانی و مراقبت از منطقه نظامی میباشد ]5[ ]6[ ]9[ ]11[.
بهطورکلی سیستمهای شناسایی رادار دارای چهار جزء اصلی شامل آنتن، گیرنده، پردازشگر(شامل پردازش سیگنال و داده) و نمایشگر میباشد و عمل کلاسهبندی و تفکیک رادارها در قسمت نمایشگر این سیستمها با مقایسه با آرشیو اطلاعات راداری انجام میشود]19[.
در یک محیط جنگ الکترونیک، رشته پالسهای مربوط به رادارهای فعال در محیط با هم ادغام شده و توسط گیرندههای سیستم شنود راداری دریافت میشوند. این رشته پالسها دارای ویژگیهای متفاوتی هستند که آن ها را از هم مجزا میسازند. این ویژگیها با توجه به نوع رادار و تهدیدها، متفاوت خواهد بود.
ویژگیهای مربوط به هر رادار با چند پارامتر اصلی مشخص میشوند که این پارامترها شامل جهت[2]، زمان دریافت پالس[3]، فرکانس، عرض پالس[4] و دامنه پالس[5] است]14[ ]16[ ]17[ که با جمع آوری تعداد زیادی از این ركوردها و مؤلفههای مشخصه میتوان یک مجموعه داده مرجع و كارآمد تشكیل داد كه برای شناسایی، پیشبینی، دستهبندی و برچسبگذاری رادارها از آن استفاده میشود.
بلایای طبیعی سالانه عامل کشته شدن میلیونها نفر و موجب ایجاد ناتوانی و خسارتهای مالی در سراسر جهان می شود. ایران نیز به عنوان یک کشور در حال توسعه یکی از مستعدترین مناطق جغرافیایی برای حوادث غیرمترقبه محسوب میگردد و آن را یکی از ده کشور بلاخیز دنیا میدانند که تقریبا 90 درصد از جمعیت آن در معرض بلایای طبیعی قرار دارند. با توجه به اینکه بلایای طبیعی بهداشت، سلامت و رفاه جامعه را تحت تاثیر قرار میدهند، ارائه خدمات سلامتی مناسب عامل اصلی بقا و کاهش مرگ و میر و رفاه افراد در مراحل بعد از وقوع چنین حوادثی میباشد. از طرفی سوانح و بحرانها اغلب ناگهانی میباشند و در صورت تدریجی بودن نیز به بشر فرصت کافی نداده و ضایعات، خسارات و تخریبهای شدید محیطی را به دنبال میآورند.
به طور طبیعی، اولین اقدام انسان در برخورد با بحران و سوانح عبارت است از نجات و كاهش اثرات واقعه كه با وجود زمان بسیار كم نیاز به واكنش سریع دارد. واكنش سریع كه بخش بسیار مهم مدیریت بحران را تشكیل میدهد، شامل شناسائی، ارزشیابی، تصمیم گیری و اقدامات اضطراری موقت میباشد كه تمام مراحل این واكنش در زمان بسیار كوتاه حتی گاهی در چند ساعت صورت میگیرد، در نتیجه یكی از اقداماتی كه جهت مدیریت بحران صورت میگیرد اندیشیدن تدابیری جهت امداد رسانی پس از وقوع آن است. زیرا سوانح طبیعی علاوه بر تلفات انسانی موجب تخریب مراکز تولید موادغذایی (کارخانجات صنایع غذایی، مرغداریها، کشتارگاهها)، مراکز ذخیره مواد غذایی (انبارها، سردخانهها، سیلوها) و مراکز توزیع مواد غذایی و داروئی و خدماتی (فروشگاه ها، مراکز پخش و غیره) می شود و در نتیجه در بین مردم اضطراب و نگرانی شدیدی ایجاد میگردد.
در این پایان نامه سعی بر آن است تا با ارائه مدلی ریاضی تحت دو سناریو مسیرهای بهینه برای کمکرسانی به افراد خسارت دیده از
تسهیلات کمکرسانی را تعیین نموده و در آن شعاعهایی با توجه به شدت و مرکز حادثه در نظر گرفته شود و با توجه به این که حادثه می تواند مسیرهای ارتباطی را نیز تحت تاثیر قرار دهد. در سناریو اول اولویت کوتاهترین مسیر را توسط الگوریتم پیشنهادی الغنیم [2] بدست آورده و مدل سناریو دوم مدل پیشنهادی این تحقیق بوده است. فرضیات مساله پیشنهادی به قرار زیر در نظر گرفته میشوند:
مدلی که در این پایان نامه ارائه شده است در واقع برای برنامه ریزی مدیریت بحران پس از وقوع یک سانحه طبیعی است. در دنیای واقعی یک از معضلاتی که مدیران و مسئولین با آن مواجهه هستند اتخاذ تصمیمات اشتباه است که سبب از دست رفتن زمان و به وجود آمدن هزینه اضافی در سیستم می شود. مدلی که در این پایان نامه ارائه شده است در واقع یک ابزاری برای کمک به مدیران و مسئولین به وجود میآورد تا تصمیمات اتخاذ شده باعث کمینه کردن زمان و هزینه شوند. از آنجایی که این دو هدف در تضاد با هم قرار دارند شرایطی برای مدیران برآورده می کند تا یک تصمیم اتخاذ شود که یک تعادلی را در دستیابی به هدف فوق به وجود آورد.
1-2- ساختار پایان نامه
در ادامه در فصل 2، ادبیات موضوعی مسائل مسیریابی و مکان یابی- تخصیص را مورد بررسی قرار خواهیم داد. در فصل 3، زمینه های علمی تحقیق شامل دستهبندی مسائل مکان یابی، مقوله عدم قطعیت و احتمالی بودن تقاضای مشتریان و مساله مکان یابی- تخصیص بطور مفصل تشریح خواهند شد. در فصل 4، در سناریو اول به تشریح مساله و الگوریتم پیشنهادی مقاله الغنیم ]2[ پرداخته و در سناریو دوم مدل پیشنهادی را ارائه نموده و برخی از ویژگیهای مدل را بررسی خواهیم نمود. با توجه به ویژگیهای مدل پیشنهادی سناریو دوم، روش حلی را برای مدل ارائه نمودیم و سپس با ارائه مسائلی تصادفی سعی شده به اعتبارسنجی مدل پرداخته شود. در نهایت، توسعههای آتی به همراه نتیجه گیری در فصل 5 ارائه شده اند.