شکل دهی ورق های فلزی بخش گسترده ای از تغییر شکل فلزات می باشد که از دیرباز مورد توجه صنعتگران و محققین بوده است و با گذشت زمان در تکامل فرایند شکل دهی ورق های فلزی پیشرفت های وسیعی صورت گرفته است. ایده تغییر شکل ورق های فلزی تقریبا یک قرن پیش با شکل دهی و ساخت ظروف آشپزخانه و ساخت اشیاء هنری براساس آزمایش ها و روش های تجربی صنعتگران شکل گرفت و با پیشرفت های علمی ناشی از تحقیقات محققان و صنعتگران، روش های تجربی پایه علمی به خود گرفت و امروز به صورت یک فرایند پیچیده و با اهمیت صنعتی در آمده است به نحوی که توان ساخت قطعات با روش شکل دهی ورق های فلزی یکی از مهمترین ارکان اقتصادی یک کشور به خصوص در صنایع خودرو تلقی می گردد.
از جمله ویژگی های تولید قطعات با این روش، انعطاف پذیری و قابلیت شکل پذیری زیاد، کمی وزن، سطح خوب و هزینه کمتر ساخت ورق های فلزی است. با این روش می توان قطعات با اشکال پیچیده را تولید کرد که ساخت آنها با روش های دیگر شکل دهی فلزات مشکل و پر هزینه است. شکل دهی ورق های فلزی با اغلب فرایند های شکل دادن حجمی متفاوت است. در شکل دهی ورق فلزی کشش حاکم است در حالی که فرایند های شکل دادن حجمی به طور عمده فشاری اند. به علاوه غالبا یک سطح یا هر دو سطح نواحی تغییر شکل آزاد است (یعنی ابزار آنها را نمی گیرد). در فرایند تغییر شکل ورق ها، ورق تحت تاثیر خم، واخم، کشش و اتساع و یا ترکیبی از آنها قرار می گیرد. بنابراین در این فرایند تغییرات فیزیکی محسوسی در ورق ایجاد می شود و غالبا با تغییر شکل های بزرگ که سبب پیچیده شدن فرایند می شود روبرو هستیم و در نتیجه تحلیل این فرایند کار خیلی ساده ای نیست. برای ورق های فلزی با خواص مادی متفاوت، تغییر شکل های حاصله در اثر اعمال نیروهای مشابه می توانند کاملا متفاوت باشند.
تغییر شکل ورق های فلزی به عواملی از قبیل خواص ماده و قابلیت شکل پذیری ورق، شکل هندسی قطعه، شرایط مرزی، طراحی فرایند و سرعت شکل دهی بستگی دارد. در ضمن عواملی چون ضریب ناهمسانگردی و پارامترهای ناشناخته دیگری تحلیل دقیق این فرایند را با مشکل روبرو کرده است.
برای رسیدن به شکل دلخواه، ورق باید تغییر شکل پایدار بدهد. حتی برای قطعات نسبتا ساده، ناهمسانگردی ورق فولادی، اختلاف در ضخامت ورق و اعوجاج موضعی در ابزار می تواند عمل دقیق آنالیز تغییر شکل را غیر ممکن سازند. لذا دانستن قابلیت تغییر شکل ورق فلزی برای تولید موفق قطعات ضروری است. به علت تاثیر پیچیده متغییرهای زیادی که روی شکل پذیری موثرند، پارامتر تنها و مشخصی وجود ندارد که بتواند قابلیت تغییر شکل را تحت شرایط مختلف پیش بینی کند. در شکل دهی ورق های فلزی، بررسی حد تحمل یک فلز در مقابل کرنش های مختلف با بهره گرفتن از منحنی FLD (منحنی حد شکل پذیری) انجام می پذیرد. در حقیقت این منحنی نشان می دهد که اگر شرایط اعمال نیرو طوری باشد که کرنش های به وجود آمده بالای این منحنی قرار بگیرند، قطعه به طور حتم در آن مناطق دچار گلویی شدن و پارگی می گردد. از طرفی این منحنی ها می توانند جهت بالا بردن عملیات شکل دهی و کاهش مراحل کشش مورد استفاده قرار گیرند.
اولین FLD[1] برای عملیات شکل دهی اتساعی یک ورق فولادی کم کربن با مقاومت پایین که در صنایع اتومبیل سازی و خانگی به کار می رود در سال 1963 منتشر گردید. این FLD در آزمایشگاه و با بهره گرفتن از یک پانچ صلب به دست آمده است. معیار های به کار برده شده برای پیدا کردن حداکثر کرنش، شروع گلویی شدن سطح ورق بود که البته توسط حس نمودن این مسئله آشکار می گشت. علت انتخاب این معیار این بود که در کارگاه های پرس کاری ایجاد چنین نقصی باعث عدم قبولی قطعات تولید شده می گشت.
چنین نتایج تجربی در طی سال های 65-1963 تنها مرجع استفاده از FLD در صنعت بود. در سال 1965 یک مقاله ای منتشر شد که باعث ایجاد یک پایه و اساس برای اینگونه FLD ها شد.
تحقیقات در طی سال های 1965 تا 1968 باعث به وجود آمدن دو مقاله دیگر در سال 1968 گردید. اولین مقاله توسط Keeler نوشته شد. او تحقیقات بسیار گسترده ای پیرامون طرف راست FLD نمود. کلیه تحقیقات وی در عملیات شکل دهی اتساعی صورت پذیرفت. دومین مقاله توسط Goodwin نوشته شد که وی تحقیقات خود را حول سمت چپ FLD متمرکز نمود و از آزمایشات کشش عمیق کمک گرفت.
از سال 1967 تحقیق روی مدل تئوری FLD صورت پذیرفت و حاصل آن مقاله ای بود که در سال 1967 توسط Marciniak ارائه گردید. که در آن پارامترهای محدودی از ورق در نظر گرفته شده بودند و به صورت ابتدایی بر روی حدود کرنش تحلیل صورت پذیرفته بود. از آن به بعد تحقیقات روی FLD و آنالیز تجربی کرنش به صورت جدی تر صورت پذیرفت و محققین زیادی روی این نمودارها کار کرده اند.
نتیجه تحقیقات روی FLD تئوری به طور بسیار محدودی از دهه 70 به بعد عرضه گردیده که می توان علت آن را اهمیت FLD در صنعت قالب سازی دانست که کلیه اطلاعات آن به صورت درون سازمانی باشد.
به منظور رسم و بررسی منحنی های حد شکل پذیری روش های مختلفی وجود دارد. ابتدایی ترین و در عین حال پر هزینه ترین این روش ها، روش تجربی و انجام آزمایش های عملی می باشد. Hecker از یک روش عملی برای رسم منحنی FLD استفاده کرد که امروزه نیز قالب مورد استفاده وی برای انجام آزمایش های حد شکل پذیری کاربرد دارد. او از یک سنبه نیم کروی برای این منظور استفاده کرد. در این پژوهش نیز از این روش استفاده شد.
1-2- فولادهای کم کربن
فولادهای کم کربن (Wt%C≈0/06 یا کمتر) را معمولا نوردکاری سرد می کنند، مگر آنکه ضخامت ورق زیاد باشد (≥≈2mm)، و پس از تابکاری به منظور تبلور مجدد در 600 تا 700oC آنها را به بازار عرضه می کنند. این فولادها از طریق شمش ریزی تولید می شوند و فرآورده های حاصل را، بر اساس فرایند ریخته گری آنها، به دو دسته تقسیم می کردند: فولادهای ناآرام و فولادهای آرام. فولاد نا آرام فولادی است که پیش از انجماد اکسیژن زدایی نشده است. در حین انجماد شمشی از این نوع فولاد، کربن و اکسیژن حل شده در آن به شدت با یکدیگر واکنش می کنند و حباب های CO به شدت متصاعد می شوند (غلیان یا نا آرامی) و فاز مذاب را به جوشش در می آورند. این جوشش سبب شکستن لایه های مرزی می شود و جدانشینی کربن در مرکز شمش را ممکن می کند، در نتیجه شمش حاصل و ورق تولید شده از آن سطحی بسیار کم کربن دارند. این سطوح پاکیزه از معایب ناشی از وجود ذرات کاربید عاری اند. بر عکس، فولادهای آرام را با افزودن آلومینیوم یا سیلیسیوم در حین ریختن شمش، یا درست قبل از ریختن آن، اکسیژن زدایی می کنند. این عناصر اکسیژن مذاب را می گیرند، در نتیجه اکسیژن برای ترکیب با کربن و تولید CO باقی نمی ماند و از جوشش مذاب خبری نیست. بنابراین انجماد در سکون کامل انجام می شود (به همین دلیل این نوع فولاد را فولاد آرام می نامند)، و تشکیل لایه های مرزی مانع از جدانشینی به سمت مرکز می شود]1[.
در سال های اخیر، ریخته گری پیوسته تا حدود زیادی جانشین شمش ریزی شده است و فولاد هایی که ریخته گری پیوسته می شوند همواره آرام اند. تمایل به ریخته گری تختال های هر چه نازک تر به جایی رسیده است که کارخانه ای تختال را با ضخامت فقط 2in(50mm) می ریزد. با نازک تر شدن تختال ها، میزان عملیات نوردکاری لازم نیز کاهش می یابد. در نتیجه در هزینه ها صرف جویی می شود. اما ممکن است ساختار حاصل از این عملیات ناخالص تر و بافت های حاصل از آن نامناسب تر باشند.
منحنی تنش-کرنش کششی فولاد کم کربن تابکاری شده پدیده نقطه تسلیم مشخص را نشان می دهد (شکل 1-2). بارگذاری اساسا کشسان است، تا اینکه در ناحیه ای تسلیم رخ دهد (نقطه A). آنگاه ناگهان بار افت می کند و تنش تسلیم کاهش می یابد (نقطه B). افزایش طول نمونه با رشد ناحیه تسلیم شده، در تراز تنشی کم و بیش ثابت، ادامه می یابد.
در این مرحله بین نواحی تغییر شکل یافته و تغییر شکل نیافته مرزی کاملا مشخص، به نام نوار لودرز ایجاد می شود. در پس این جبهه، همه فلز به یک اندازه کرنش یافته است. کرنش لودرز، یا افزایش طول در نقطه تسلیم، معمولا بین 1 تا 3% است. تنها پس از آنکه نوارهای لودرز طول نمونه را پیمود (نقطه C)، کرنش-سختی و کرنش یابی یکنواخت آغاز می شود. سرانجام به نقطه استحکام کششی (نقطه E) می رسیم، نمونه باریک می شود، و سرانجام می شکند (نقطه F).
شکل 1-2: منحنی های تنش-کرنش فولاد کم کربن که پیر سازی کرنشی را نشان می دهند]1[.
اگر در نقطه ای مانند D از نمونه باربرداری شود، و پس از گذشت زمان کوتاهی آن را دوباره بارگذاری کنند، منحنی تنش-کرنش در نقطه های D، E و F بر منحنی اولیه منطبق می شود. اما اگر در فاصله باربرداری و بارگذاری دوباره به فولاد فرصت پیر سازی کرنشی داده شود، نقطه تسلیم جدید َA پدید می آید، استحکام کششی به َE افزایش می یابد، و از میزان افزایش طول یکنواخت کاسته می شود. از دیدگاه شکل پذیری، این نوع پیر سازی کرنشی نامطلوب است زیرا نمای کرنش-سختی و افزایش طول یکنواخت را کاهش می دهد و کرنش های پیشرونده ایجاد می کند.
جدانشینی نیتروژن (و تا حدود کمتری کربن) حل شده بین نشین، در نابجایی ها سبب ایجاد اثر نقطه تسلیم است. در آغاز برای به حرکت در آوردن نابجایی ها از محل اتم های بین نشین به تنش بیشتری نیاز است، و هنگامی که نابجایی ها آزاد شدند، برای ادامه حرکت به تنش کمتری نیاز دارند. اما آهنگ پخش نیتروژن در نابجایی ها به اندازه ای هست که فولاد ناآرام در دمای اتاق طی چند هفته یا ماه، و در دمای 100oF، طی چند روز پیرسازی کرنشی شود. فولادهایی که با آلومینیوم آرام شده اند در برابر پیرسازی کرنشی مقاومترند، زیرا در این فولاد ها آلومینیوم با نیتروژن ترکیب می شود. اما پیرسازی کرنشی در دمای بالاتری، مانند دمای چرخه پخت رنگ اتومبیل (~200oC) انجام می شود. در این مرحله، پیرسازی کرنشی مطلوب است، زیرا شکل دادن به پایان رسیده است و در نتیجه بازگشت نقطه تسلیم، مقاومت فلز در برابر فروبری افزایش می یابد. در صنعت، از طریق تخت کاری غلتکی نقطه تسلیم را از بین می برند. در فرایند ورق را روی غلتک خمکاری و خمگشایی می کنند. روش دیگر نوردکاری بازپختی است که در آن کاهشی بسیار اندک ~%0/5 انجام می شود. اختلاف مهم دیگر بین فولاد های آرام و ناآرام، در درجه ناهمسانگردی است. در فولادهای آرام، که طبق رابطه زیر تعریف می شود بین 4/1 و 8/1 است، در حالی که در فولادهای ناآرام بین 1 و 4/1 متداولتر است. بسته به عملیات نوردکاری و تابکاری انجام شده روی هر نوع فولاد، تغییرات چشمگیری در مقدار در هر دسته مشاهده می شود. مطابق شکل 2-2 مقادیر بزرگتر و n با افزایش اندازه دانه ها توام اند. تابکاری ناپیوسته، که در آن کلاف های بزرگ ورق طی چند روز به آهستگی گرم می شوند تا به دمای تابکاری برسند، سبب درشت تر شدن دانه ها، نسبت به تابکاری پیوسته، می شود که به سرعت انجام می گیرد. اما معمولا از درشت تر شدن دانه ها از اندازه دانه شماره 7 ASTM جلوگیری می کنند، زیرا در غیر این صورت اثر پوست نارنجی شدید می شود. در طی چند دهه گذشته تابکاری پیوسته تا حدود زیادی جای تابکاری ناپیوسته را گرفته است. تابکاری پیوسته، به جای 4 یا 5 روز که برای تابکاری کلاف ورق لازم است، در طی حدود 10 دقیقه انجام می شود و خواص یکنواخت تری را در ورق ایجاد می کند. هر گاه آهنگ سرمایش بیشتر باشد (60 تا 80oF/S) ورق مستحکم تر و سختی پذیر می شود. تشخیص این نکته مهم است که تغییرات شدیدی نسبت به خطوط روند نشان داده شده در شکل 2-2 دیده می شود. چنین تغییراتی در کارخانه های مختلف و در یک کلاف، از مرکز تا لبه ورق، و در امتداد طول آن دیده می شود.
ورق گرم نورد شده از ورق سرد نورد شده ارزانتر است، اما سطح آن چندان صاف، و ضخامت آن یکنواخت نیست. در این ورق ها به طور نمونه می باشد.
امروزه صنایع خدماتی نقش اساسی و مهمی در رشد و توسعه اقتصادی كشورها ایفا می كنند و در این میان نقش و اهمیت جایگاه صنعت بیمه به عنوان صنعت مولد و حمایت كننده از صنایع دیگر بر کسی پوشیده نیست. از سوی دیگر جهان بیمه به سرعت در حال تغییر و تحول و رقابتی شدن است و لازمه پیشرفت، ادامه حیات و باقی ماندن در صحنه، درك درست نیازهای مشتریان و جلب رضایت آنان می باشد.از این رو چالش بزرگ خدمات، جلب رضایت مشتری است(نوری،1382،ص10). به اعتقاد هلیر و همکارانش [1] رضایت را می توان به عنوان درجه ای کلی از خرسندی و خوشی حس شده در مشتری دانست که نتیجه ، توانایی آن خدمت در برآوردن خواسته ها، توقعات و نیازهای مرتبط با خدمت برای مشتری است . یی [2]رضایت را حالتی میداند که پس از مصرف محصول یا استفاده از خدمت، برای مشتری حاصل می شود؛ به عبارتی دیگر رضایت ر ا می توان به عنوان فرایند درك و ارزیابی مشتری از تجربه مصرف محصول یا استفاده از خدمات تعریف کرد.اگر سازمانها بخواهند به رضایت مشتری دست یابند، باید سطح رضایت مشتر ی را اندازه گیری کنند زیرا هیچکس نمی تواند چیزی را که قادر به اندازه گیری آن نیست، مدیریت کند(هو[3]، 1995،ص21). رضایت مشتری، عاملی است که میزان موفقیت سازمان را در برقراری ارتباط با مشتری تعیین می کند. بنابراین اندازه گیری آن بسیار مهم است . بحث رضایت بیمه گذارا ن – به عنوان مشتریان شرکتهای بیمه – از کیفیت خدمات این شرکت ها، در نهایت امر تعیین کننده بقاء یا عدم بقاء این شرکت ها در بازار بیمه خواهد بود (موون[4]،1994،ص20). در دنیای مملو از پیچیدگی و تغییر و تحول امروز، سطح رقابت سازمانی همواره در حال افزایش است بدیهی است که در عرصه رقابت جهانی سازمان هایی موفق تر عمل خواهند کرد که بتوانند سازوکارهای مثبت را در رقابت پیش روی خود بهتر به منصه ظهور برسانند. به عبارتی دیگر سازمانهایی خواهند توانست از پالاینده گزینش سخت محیطی عبور کنند که از هرگونه ناخالصی بری
بوده و بتوانند اعتماد و رضایت خاطر عوامل تعیین کننده و استراتژیکی محیطی را جلب کنند (زروندی،1388،ص12). اگر سازمان تنها به هدف های مادی کارکنان توجه کند و هدف های معنوی را نادیده بگیرد، کارکنان در سازمان به عملکرد اندک گرایش مییابند، زیرا توقعات آنها برآورده نشده است، هرگاه هدف های مادی و معنوی افراد از سوی سازمان مورد توجه قرار گیرد، آنان با تمام توان خود در جهت تحقق اهداف سازمان تلاش و کوشش خواهند نمود. از آنجاکه بخش مهمی از عمر ما در محیط کاری سپری می شود و بسیاری از روابط و مناسبات اجتماعی ما در ساعات کاری شکل می گیرد. می توان از کار به عنوان بخش بسیار مهم و زندگی انسان یاد کرد با توجه به اهمیت ابعاد مختلف کار در زندگی انسان ها، می توان گفت که تعهد سازمانی و تمایل به انجام کار نیز تاثیر بسزایی در نحوه خشنودی انسان ها از وضیعت زندگیشان دارد(زروندی،1388،ص12).
[1] Hellier et al, 2003
[2] Yi, 1990
[3] HO
[4] Mowen
گسترش بی رویه اراضی شهری از مهمترین مسائل و معضلات برای مدیران و برنامه ریزان شهرها در سطوح گوناگون است. از آنجاییکه امروزه بررسی روند تغییرات کاربری اراضی به کاربری شهری و شناسایی پارامترهایی که در این تغییرات مؤثر می باشند نقش اساسی در تصمیم گیریها و برنامه ریزی های بلند مدت بازی می کنند، لذا کشف قوانین و روابط مؤثر در تغییر سایر کاربریها شهری و همچنین پیش بینی روند توسعه شهرها در آینده با روش های دقیق و کارآمد بیش از پیش ضرورت دارد.
از آنجاییکه در منابع علمی داخلی از مدلهای پویا در مسائل شهری –بخصوص گسترش شهرها- کمتر استفاده شده است ، بنابراین ارزیابی قابلیت استفاده از این مدل ها در مناطق مختلف می تواند گام مهمی در جهت توسعه آنها باشد. مدلهای سلول های خودکار یا به اختصار (CA) به دلیل داشتن ماهیت دینامیک و همچنین ساختاری ساده در مدل سازی عوارض طبیعی و فیزیکی سطح زمین ، کاربرد نسبتا وسیعی در پیش بینی تغییرات کاربری اراضی و همچنین توسعه اراضی شهری یافته است.
با بهره گرفتن از داده های موجود در زمان گذشته و بررسی وضعیت توسعه اراضی در آن زمان می توان پارامترهای تاثیرگذار در رشد اراضی را شناسایی نموده و از آنها برای پیش بینی روند توسعه در آینده استفاده نمود. در واقع محققین مسائل شهر ی با تعریف مدل CA_ANN بر اساس پارامترهای مورد نظر خود و اجرای آن در بستر زمان قادر خواهند بود گسترش فضایی اراضی شهری در آینده را پیش بینی کرده و به درجه نسبتا مطلوبی از انطباق با واقعیت دست یابند.
1-1- طرح مسئله و ضرورت تحقیق
جهانی که در آن زندگی می کنیم، مرتبا در حال تغییر است. عوامل مؤثری در این تغییر و تحولات نقش دارند که آنها را می توان به طور کلی به دو دسته طبیعی و انسانی دسته بندی کرد. این عوامل ، در مکانها و شرایط مختلف تأثیرات متفاوتی را بر روی پدیده ها و عوارض سطح زمین دارند. بر اساس نظریه های موجود ، شهرها سیستم هایی پیچیده، باز ، پویا و خود سازمانده هستند که در فرایند توسعه آنها، بسیاری از نشانه های پیچیدگی مانند: ابعاد فرکتال، خودمانندی، خودسازماندهی، ظهور و … وجود دارد( تورنس[1] ،2001 ).
از سوی دیگر مدلهای فضایی ، ابزارهای مفیدی را برای درك فرایند توسعه شهری در اختیار برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان قرار می دهند ( اوکادا و ژانگ [2]،2008) و با ابزار مدل سازی می توان سیستم پیچیده شهری، الگوهای فضایی و روندهای رشد شهری را شبیه سازی کرد و درك بهتری از سیستم شهر به عنوان یک کل، به دست آورد.
در راستای دستیابی به یک مدل بهینه به منظور شبیه سازی گسترش شهری ، در ده های اخیر تکنیک های فراوانی به کار گرفته شده و مورد توجه قرار گرفته اند. یکی از این تکنیک ها استفاده از سلول های خودکار جهت شبیه سازی رشد شهری می باشد .
آنچه مسلم است اینکه در فرایند شبیه سازی ، کالیبره کردن نیاز به پیدا کردن وزن هایی (ارزش ها) از پارامترهای شبیه ساز دارد که بتواند بهترین تناسب با توسعه واقعی را داشته باشد و با وجود گذشت چندین دهه از استفاده از این روش در برنامه ریزی شهری و تلاش پژوهشگران در دستیابی به یک مدل کاربردی جهانی به منظور پیش بینی پیچیدگی های سیستمهای شهری ، هنوز کمبودهای در زمینه کالیبره کردن مدل سلولهای خودکار احساس می شود. اشاره به مطالعات در زمینه کالیبره کردن در شبیه سازی از طریق سلول های خودکار(CA) از جمله تلاش های وو[3] و وبستر[4] (1998) با بهره گرفتن از ارزیابی چند معیاره (MCE ) و همچنین پروفسور ژی لی[5] (2006) ، استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای کالیبره کردن مدل CA نتایج متفاوتی بدست داده است.
از سوی دیگر با افزایش جمعیت در نقاط شهری در طی سالهای اخیر، شهرها با گسترش فیزیکی روبرو بوده اند. شهرمهاباد به دلیل موقعیت خاص ژئوپلتیک خود از این قاعده مستثنی نیست و در طی سالهای اخیر با رشد سریع جمعیت و بالتبع توسعه فیزیکی بدون برنامه مواجه بوده است. مطالعه و مدلسازی روند گسترش این شهر با بهره گرفتن از روش [6]CA-ANN می تواند راهنمای برنامه ریزان شهری جهت شناسایی روند توسعه و مقایسه آن با برنامه ریزیهای انجام شده طی طرحهای جامع شهری و اطلاع از صحت و سقم پیش بینی های انجام شده و یاریگر آنان برای ارائه برنامه های توسعه شهری و خدمات رسانی به شهروندان باشد.
این تحقیق در صدد است که با ارزیابی مدل های بکار گرفته شده و بررسی تئوری های رشد شهری ، مدل منطبق با رشد شهری شهر مهاباد را استخراج نموده و نتایج آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و در پیش بینی گسترش آتی شهر مورد استفاده قرار داده شود.
نتایج حاصل از این تحقیق با توجه به شناسایی روش بهینه و شبیه سازی گسترش آینده شهر مهاباد می تواند به منزله ملاکی در زمینه چگونگی برنامه ریزی به عنوان الگویی برای نهادهای دست اندرکار استفاده شده و از آن به عنوان معیار و الگوی اصلاح رویه ها و شیوه های اجرایی در زمینه پیش بینی های آتی بکار گرفته شود
1-2-اهداف پژوهش
1-2-1-اهداف کلان
1-2-2-اهداف خرد
1-3-سوالات پژوهش
1-4-فرضیه تحقیق و مدل تحقیق
1-5-روش شناسی تحقیق
این پژوهش بر اساس اهداف آن ، تحقیقی کاربردی و از لحاظ روش و ماهیت آن در رده تحقیقات تجربی – تحلیلی و اکتشافی قرار می گیرد .
1-6-روش و ابزار گردآوری اطلاعات:
در تحقیق حاضر با توجه به مبانی نظری، اهداف و روش های تحقیق و اینکه تحقیق از نوع مطالعات کاربردی است ، لذا در مطالعات از شیوه های :
1-7-جامعه آماری و تعداد نمونه و روش نمونه گیری (در صورت لزوم):
جامعه آماری این تحقیق شهر مهاباد با جمعیتی حدود دویست هزار نفر که برپایه آخرین سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵ خورشیدی، این شهر جمعیتی بالغ بر 201657 نفر داشته است.
مهاباد در ارتفاع ۱۴۵۰ تا ۱۵۳۸ متری از سطح دریا و با مساحت ۲۵۹۱ کیلومتر مربع در موقعیت طول جغرافیایی ۴۵ درجه و ۴۳ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۶ درجه و ۴۶ دقیقه شمالی ازاستوا قرار گرفته و با دو بخش، مرکزی و خلیفان دارای ۲۲۴ روستا دارای سکنه میباشد. که دارای سرانه مسکونی 204 نفر در هکتار می باشد.
8-روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
در این پژوهش ابتدا با بررسی و طبقه بندی تصاویر ماهواره ای در طی چند دوره زمانی متفاوت با بهره گرفتن از روش فازی (FUZZY) روند رشد در طی دهه های مختلف را شناسایی کرده و از طریق روند مذکور شبکه های عصبی آموزش خواهند دید و در فرایند شبیه سازی استفاده خواهند شد. این فرایند با بررسی روند رشد تاریخی شهر مهاباد در دوره های متفاوت زمانی و تئوری های رشد شهری فاکتورهای اصلی تاثیر گذار بر روند رشد انجام می شود. در این میان سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)جهت رقومی کردن این فاکتورها و تحلیل های فضایی پارامترهای بکار گرفته می شود و در ادامه از الگوریتم شبکه های عصبی مصنوعی(ANN) جهت تخصیص وزن مناسب به پارامتر ها مورد نظر استفاده نموده و در نهایت این الگوریتم با سلول های خودکار( CA ) جهت شبیه سازی تغییرات آتی شهر تلفیق خواهد شد. علاوه بر این برای تجزیه و تحلیل داده های مربوط به شبیه سازی و توسعه شهری از نرم افزارهای IDRISI ANDES و GEOSIMULATION بهره گرفته شده است.
افشای اطلاعات توسط شرکت ها یكی از ابزارهای مهم مدیران به منظور انتقال اطلاعات مربوط به عملكرد مالی و هدایت شرکت به سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و سایر افراد ذینفع است. از دلایل مهم تقاضا برای افشای اطلاعات، مسائل نمایندگی و عدم تقارن اطلاعات می باشد . بازار سرمایه یكی از بازارهایی است که در آن، اطلاعات شفاف بر عملكرد آن به شدت مؤثر است. به عبارتی، نقصان اطلاعات باعث افزایش هزینة مبادلات و ناتوانی بازار در تخصیص بهینة منابع می شود(پورحیدی و حسین زاده، 1391).
در نگاهی کلی، شفافیت مالی و افشای کامل و منصفانه اطلاعات ، برای کارکرد مطلوب بازار سرمایه کارا ، عامل حیاتی تلقی می شود (حساس یگانه و قمی ، 1385)
اما از دیدی دقیقتر، شفافیت عموماً به سه دسته تقسیم میشود؛ 1) تعریفهای مبتنی بر ذینفعان اطلاعات، 2) تعریفهای مبتنی بر مسئولیت پاسخگویی و 3) شفافیت از ابعاد قانون (طاهری، 1389).
اطلاعات هر چه شفاف تر و قابل دسترس تر باشد می تواند منجر به اتخاذ تصمیم های صحیح تری در زمینة تخصیص بهینة منابع شود و در نهایت منجر به رسیدن به کارآیی تخصیصی می شود که هدف نهایی بازار سرمایه است(تجویدی، 1387).از اینرو افشای اطلاعات توسط شرکت ها نقش حیاتی را در کارایی بازار سرمایه ایفا می کند.
شرکت ها افشای اطلاعات را از طریق انتشار صورت های مالی، یادداشت های توضیحی،گزارش هیأت مدیره،و نظایر آن انجام می دهند. علاوه بر این، برخی از شرکت ها علاوه بر افشای حداقل اطلاعات براساس استانداردهای مربوط و سایر قوانین و مقررات، به افشای اضافی اطلاعات به صورت اختیاری می پردازند. از اینرو می توان افشای اطلاعات توسط شرکت ها را به دو دستة افشای اجباری و اختیاری تقسیم نمود. یكی از موضوعات مهمی که در رابطة با افشای اطلاعات توسط شرکت ها مطرح است، پیامد های اقتصادی افشای اطلاعات می باشد. افشای اجباری و اختیاری اطلاعات می تواند دارای پیامدهای اقتصادی متعددی باشد که از جملة این پیامدها می توان به بهبود نقدشوندگی سهام در بازار سرمایه، کاهش هزینة سرمایة شرکت ها و افزایش کاربران و افزایش توان پیش بینی استفاده کننده از اطلاعات اشاره نمودکه این موارد نیز نهایتا منجر به افزایش ارزش شرکت می گردد. بنابراین شناسایی عواملی که بر سطح افشای شرکت ها موثر است ضروری است و از طرفی ونگ و همکاران(2011) بیان نمودند که با افزایش سطح کیفیت حاکمیت شرکتی شرکت ها میزان افشای شرکت ها افزایش می یابد و همچنین شرکت های بزرگ سطح افشای بالاتری نسبت به شرکت های کوچک دارند. لذا این تحقیق با هدف بررسی تاثیر اندازه شرکت و کیفیت حاکمیت شرکتی بر افشای مطلوب اطلاعات طراحی و اجرا خواهد شد که در ابتدا کلیات تحقیق مطرح خواهد شد ، سپس در فصول بعدی ادبیات و پیشینه تحقیق،روش تحقیق و نتیجه گیری تشریح خواهد شد.
تشکیل و توسعه شرکت های سهامی، باعث تفکیک مالکیت از مدیریت و پیدایش تضاد منافع بین گروه -های مختلف ذینفع، از قبیل مدیران و سهامداران شده است. به دنبال پیدایش تضاد منافع در شرکت های سهامی، بحث نظریهی نمایندگی مطرح می شود(برتا و بوزالان، 2008)[1]. بر اساس این نظریه، مدیران به عنوان نمایندگان سهامداران ممکن است به گونه ای عمل کنند یا تصمیمهایی را اتخاذ
کنند که لزوماً در راستای بیشینه کردن ثروت سهامداران نباشد. بنابراین، باید ساز و کار کنترلی یا نظارتی کافی برای محافظت سهامداران در مقابل تضاد منافع ایجاد شود. موضوع شفافیت صورتهای مالی و کیفیت افشای اطلاعات ارائه شده در آن، به عنوان یک راهکار عملی مورد توجه قرار گرفته است. شفافیت و کیفیت افشای اطلاعات، همچنین یکی از جنبه های با اهمیت حاکمیت شرکتی و یکی از مهمترین عوامل دستیابی به یک بازار سرمایه کارا است.
افشای اطلاعات حسابداری كه از دیرباز بعنوان یكی از مهمترین مسائل مورد توجه محققین بوده است، حاصل نهایی یک سیستم حسابداری به شمار میرود. در واقع هدف نهایی سیستم حسابداری فراهم نمودن اطلاعات برای اشخاص ذینفع در قالب گزارشهای درون سازمانی و برون سازمانی می باشد. اما از آنجا كه یک سیستم حسابداری در محیط حاكم بر شركت اطلاعات مالی شرکت را تحت عنوان گزارشهای مالی در اختیار ذینفعان قرار میدهد لذا عوامل محیطی حاكم بر شركت بر فرایند مذكور اثر گذار خواهد بود. شركتها در جهت كنترل عوامل محیطی و رسیدن به اهداف اقدام به تدوین یک نظام مطلوب برای هدایت شركت به سمت اهداف مینمایند كه تحت عنوان حاكمیت شركتی از آن یاد می شود. نظام حاكمیت شركتی اقدام به تنظیم و هدایت عوامل محیطی از جمله روابط میان مدیران و مالكان مینماید و تحت تئوری نمایندگی به بررسی این موضوع می پردازد، در همین راستا وجود حاکمیت شرکتی مطلوب یعنی وجود قوانین، مقررات، ساختارها، فرایندها، فرهنگ ها و نظام هایی که موجب دستیابی به هدف های پاسخگویی، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان می شود باعث افزایش سطح افشا توسط شرکت ها می گردد (پارچینی، 1388).
با توجه با مطالعات انجام شده در این زمینه عوامل انگیزشی که باعث افزایش افشای مطلوب توسط مدیران می شود عبارتست از:
افزایش افشای شرکت ممکن است به خاطر عمر شرکت باشد(اوسو اسنا ،1998)[2].
شرکتهای بزرگ تمایل دارند در سطح جهانی حضور داشته باشند بنابراین ممکن است تمایل زیادی به تهیه اطلاعات بیشتر داشته باشند بنابراین شرکتهای با اندازه بزرگ سطح افشای بیشتری دارند(ایترج و همکاران، 2011).
تحقیقات زیادی وجود رابطه مثبت بین سودآوری[3] و سطح افشای را بیان کرده اند مانند:(کرف[4]، 1961)، (بلکویی، 1981 )، (ولیس، 1987 )، (واتس و زیمبرمن، 1986)[5].
به علت مسئولیت پاسخگویی مدیران و اهداف مالی و تجاری خاص آنها، افشا ضرورت پیدا می کند(لاتریدز[6]، 2008).
مدیران ممکن است افشای داوطلبانه و پیش بینیها را برای نشان دادن آگاه بودن مدیر نسبت به تغییرات اقتصادی محیط شرکت ارائه کند(حلمی حمامی، 2009 (.
در سال های اخیر مطالعات بسیار زیادی در زمینه بررسی ارتباط میان كیفیت گزارشگری مالی یا سطوح افشا در گزارشهای سالانه و ویژگیهای شركتها (مانند: انواع حاکمیت شرکتی، اندازه شرکتها، سودآوری و….)انجام شده است. به عنوان مثال، میتوان به مطالعاتی مانند: ثقفی و ملکیان (1377)، كاشانیپور و رحمانی (1388)، اوسو اسنا (1998)[7]، کوک (2002)[8]، (ایترج و همکاران، 2011) و… اشاره كرد. بررسی گزارشهای سالانه شركتها نشان میدهد كیفیت اطلاعات افشا شده در چنین گزارشهایی متفاوت است و تفاوت در افشای شركتها به احتمال زیاد در نتیجه تفكرمدیریت و فلسفه فكری آنان و همچنین صلاح دید آنان در مورد افشای اطلاعات برای مقاصد سرمایه گذاری است.
افزایش افشای مطلوب شرکت ها علاوه برحل مشكلات نمایندگی منجر به كاهش عدم تقارن اطلاعاتی گردیده و در نتیجه شفافیت و جلب اعتماد سرمایهگذاران را در پی خواهد داشت. در ابعادی وسیعتر آن باعث رونق بازارهای سرمایه می شود كه بر تخصیص بهینه منابع در اقتصاد كشور كمك شایانی خواهد نمود.
حال با توجه به مباحث مطرح شده مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که آیا اندازه شرکت و کیفیت حاکمیت شرکتی بر سطح افشای اطلاعات تاثیر دارد؟ میزان تاثیرهریک ازمتغیرها بر کیفیت حاکمیت شرکتی چیست؟ جنبه مجهول آن کدام است؟
بنابراین برای سنجش هریک از متغیرهای تحقیق و همچنین رسیدن به جواب سوالات تحقیق و آزمون فرضیه ها از مدل برگرفته شده از تحقیق ایتدرج،ونگ و همکاران(2011) با انجام تعدیلات لازم استفاده می شود که در قسمت روش تحقیق به صورت کامل تشریح خواهد شد.
:
بی شک بیماری اعتیاد، یک معضل بزرگ و رویدادی در حال رشد و فزاینده است. در جوامع امروزی کمتر کشور پیدا می شود که با مسئله اعتیاد دست و پنجه نرم نکند. امروزه مساله اعتیاد دیگر مشکلی فردی تلقی نمی شود.شخص معتاد علاوه برزیانهای جسمی و روانی که بر پیکرهء وجودی خود وارد می سازد در سطحی وسیعتر بهداشت روانی و اجتماعی افراد مرتبط با وی یعنی اعضای خانواده اش,دوستان و همسالان و همکارانش و در نهایت کل افراد یک جامعه انسانی را نیز به مخاطره می اندازد.
علاوه بر آن مصرف مواد مخدر زیانها و خسارتهایی را از بعد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به کشورها وارد می کند.
استعمال مواد مخدر به عنوان مسئله مهم مورد تحقیق و بررسی بهداشت عمومی در سراسر جهان است؛کهدر معنای لغویش به عنوان نوعی وابستگی جسمی و روانی تعریف میشود اما در معنای پویشی و روانشناختی نوعی اختلال و بیماری به حساب می آید. اگرچه از بارزترین آسیب های روانی و اجتماعی است که پویایی انسانی را به مخاطره انداخته است و امکانات مادی و معنوی یک جامعه را تباه می سازد. بیماری اعتیاد بیماری وسوسه آمیزی است که افراد درگیر با آن به تنهایی برای رهایی از آن و رسیدن به نقطه نسبی از سلامت جسم و روان موفق نخواهند بود.
2-1-بیان مسئله:
پدیده سوء مصرف مواد مخدر به عنوان یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی بخصوص درمیان نسل جوان توجه بسیاری از متخصصان و مسئولین سیاسی ,فرهنگی,تربیتی و آموزشی در اکثر کشورها را به خود معطوف ساخته است.
در كشور ایران به دلیل وجود بافت جوان جمعیتی این موضوع پیچیدگی خاص خود را یافته است. لذا شناسایی و تبیین درست آن برای یافتن راهحلهای مناسب ضروری به نظر میرسد.بر طبق آمار رسمی در ایران نیز شمار مصرف کنندگان مواد مخدر نزدیک به 1/8 تا 3/3 میلیون نفر برآورد شده است که مواد افیونی بیشترین مواد مصرفی را تشکیل می دهند.(مکری.2002)
بررسی ها همچنین نشان می دهند 20/0 تا 90/0 معتادانی که تحت درمان قرار می گیرند دچار عود یا بازگشت به مصرف مجدد مواد می گردند . مروم مطالعات گذشته نشان میدهد اثر بخشی درمانهای نگهدارندهء دارویی بدون مداخله های روانی_اجتماعی به علت اطاعت دارویی پایین و میزان بالای ریزش ضعیف می باشد.(بوالهری.1387)
انسان برای مداوای بیماری ها، تسکین درد و کاهش رنج روان خود هزاران سال است که از مواد مخدر استفاده می کند اما سود مصرف مواد امروزه پا را از مرزهای بهداشتی درمانی فرانهاده و به عنوان یک معضل روانی- اجتماعی تبدیل شده است. افزایش مصرف مواد مخدر طی سدۀ گذشته نگرانیهای روزافزونی را برای کلیۀ جوامع در پی داشته است. کشور ایرانبه دلیل اینکه در سر راه یکی از مسیرهای اصلی حمل و نقل مواد افیونی قرار دارد و نیز بهدلایل تاریخی-اجتماعی، یکی از قربانیان مواد مخدر در جهان به شمار میرود . (حیدریوهمکاران، 1382).
گزارش سازمان ملل در سال 2005 حاکی است ایران بالاترین آمار به دست آمده معتادان به هروئین و تریاک را در جهان دارد. براساس این گزارش در ایران از هر هفده نفر، یک نفر معتاد به مواد مخدر است.این رقم حدود 20/0 جامعۀ ایران است (سپهرمنش، احمدوند، و
موسوی، 1387 و نوری مقدم 1388).
آمارهای منتشره از سوی سازمان های بین المللی، به خصوص سازمان بهداشت جهانی و یا کمیته کنترل مواد مخدر یونسکو، حکایت از افزایش فزاینده این مواد در سطح دنیا دارد؛ تنها تفاوت موجود بین کشورها و در رده های سنی مختلف، الگوی مصرف آنهاست. گسترش این روند باعث نابودی تمامی بنیاد های اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی یک جامعه شده و آنرا از درون دچار تباهی و فساد کرده و نهایتا به انحطاط خواهد کشانید.(سازمان بهزیستی.1387)
اعتیاد به انواع مواد مخدر از معضلات مهم در جامعه ایران به شمار میرود كه مسئولان و خانواده ها را نگران نموده و لازم است که برای رفع آن تدابیر و اندیشههای مختلفی داشته و به مرحله اجرا گذاشته شود. آمارهای منتشره از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر نشان می دهد که بیش از 2 میلیون معتاد در کشورمان وجود دارند. این موضوع سبب شده است که کشورمان به عنوان یکی از کشورهایی که بیشترین تعداد معتاد به مواد مخدر را دارد مطرح گردد. به همین دلیل مدیران در برنامه ریزیهای اجتماعی خود اهمیت زیادی را برای مقوله ترک اعتیاد و درمان مناسب آن قایل هستند.درسالهای اخیر موضوع ترک اعتیاد به عنوان یک موضوع تخصصی و بین رشته ای مطرح می باشد که با توجه به نگرانی هایی که در زمینه گرایش جوانان به اعتیاد در سالهای اخیر مطرح شده است لازم است تا روش های موفق و اثر بخش در زمینه اعتیاد شناسایی گردد. روش های مختلفی تاکنون در مورد ترک اعتیاد مطرح گردیده است و هر ساله تعداد زیادی از معتادان سعی می کنند تا به روش های متعدد اعتیاد خود را ترک نمایند. درمان از طریق متادون به عنوان یک روش درمانی نگهدارنده در سالهای اخیر از سوی پزشکان به معتادان پیشنهاد گردیده است و نتایج مطلوبی را به همراه داشته است. معمولا افرادی که برای ترک اعتیاد خود مراجعه می نمایند اگر از حمایتهای اجتماعی بالاتری برخوردار باشند میزان موفقیت بیشتری را در چرخه ترک اعتیاد تجربه می کنند. به اعتقاد دیویدسون (2010) حمایت اجتماعی می تواند زمینه و شرایط مناسب را برای ترک افراد فراهم آورد. معتادان در صورتی که از شبکه اجتماعی حمایتگر مناسبی برخوردار باشند می توانند دشواری مراحل ترک را آسان تر طی نمایند.استانتون (1989)بیان می کند که مناسبترین شیوه برخورد با معتادان برای درمان این است که علاوه برفرد معتاد در پرداختن به مسائل اوبه روند اعتیاد و خانواده او نیز توجه شود و غلاوه براین لازم است که بر الگوهای رفتاری خانواده وی نیز دقت کافی شود.
از طرف دیگر مفهوم قابل بررسی بعدی روش مقابله ای[3] اشخاص با یک مشکل یا رویداد است.راهبرد مقابله ای یا شیوه مقابله افراد با شرایط و و موقعیت های مختلف با یکدیگر تفاوت دارد. به نظر لازاروس و فولکمن(1984) مقابلهکسری تغییرات با دوام و تلاشهای رفتاری و شناختی ایجاد شده توسط شخص است که به منظور کنترل و اداره خواسته های بیرونی و دورنی ویژه ایست که بر منابع و توانایی های فرد برتری یافته اند و به وی فشار طاقت فرسایی وارد می سازند. به نظرلازاروس (2004) مقابله دوکارکرد مهم دارد:1-تنظیم هیجانهای ناگوار و درمانده کننده و 2-در پیش گرفتن کنشی برای بهبود و تغییر مسئله ای که باعث ناراحتی شده است.
بر این اساس ما دو نوع مقابله داریم:مقابله معطوف به حل مسئله[4] و مقابله هیجان مدار[5].
راهبرد مقابله مسئله محور روش های فعالی است که به صورت عمل کردن یا اندیشیدن در جهت برطرف کردن مشکل ایجاد شده بکار گرفته می شود.
راهبرد مقابله عاطفه محور شیوه هایی است که از طریق آنها افراد به سطح بهینه از تنظیم هیجانی و توانایی برخورد با احساسات شدید و بحرانی دست می یابند.(سارنی2010)
افراد معتاد در روند زندگی، زمانی که با رویدادهای مسئله ساز که نیاز به بررسی و حل کردن اساسی دارند به چه طریقی عمل می کنند. چه تفاوتی هایی در افراد مختلف در نحوه روبرو شدن و مقابله با مشکلات وجود دارد.(ابراهیمی.1385)
به دلیل اهمیت خاص پدیده اعتیاد ونیز باتوجه به عوامل متعددی که می توانند هم به عنوان پیش درآمد ظهور چنین معضلی مطرح شوند وهم به دلیل کاستی هایی تلقی گردند که باعث تداوم در مصرف مواد مخدر یا لغزش وبازگشت دوباره به مصرف گردند در این رساله به بررسی و مقایسه میزان حمایت اجتماعی، راهبرد مقابله ای و سلامت روانی در معتادان گمنام بامعتادان تحت درمان با متادون پرداخته شده است.
1- General Health Question (GHQ(
2- coping strategies
1-Coping strategies
1-Problem solving
2-Emotional bass