سوء مصرف مواد یکی از مشکلات بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی مهم در بیشترکشورهاست.تحقیقات نشان می دهد که اعتیاد به مواد مخدر چند وجهی یا چند عاملی است و عوامل مختلف روانی، اجتماعی، فرهنگی و ژنتیکی در این زمینه دخیل است (کاپلان، سادوک، 2003).
سوء مصرف مواد همواره مشکلات متعددی را در گستره ی زندگی بشر به همراه داشته است ، از جمله افت سلامت عمومی ، افزایش مرگ ومیر ، آسیب های خانوادگی و اجتماعی ، از دست رفتن فرصت های آموزشی و شغلی ، افزایش نرخ درگیری با سیستم قضایی ، ایجاد چرخه ی مصرف مواد ، تداوم آسیب و بازیابی آن در نسل های بعدی .
ویژگی های شخصیتی از عوامل مهم سبب شناختی در گرایش به رفتارهای پرخطر از جمله مصرف سیگار، الکل، مواد مخدر و فعالیتهای جنسی ناایمن به شمار می روند (اولادی، نویدیان، فارسانی 1391).
از دیدگاه روان شناختی افراد سوء مصرف کننده مواد یک ویژگی شخصیتی آسیب پذیر دارند (بوند،2005).
لذا مشکل معتادان تنها مواد مخدر نیست، بلکه در اصل رابطه متقابل شخصیت و اعتیاد مطرح است (کتابی، ماهر، برجتعلی،1384).
و ساختمان شخصیتی برخی از افراد برای پذیرش اعتیاد مستعدتر از دیگران است (گرگانی،1990).
باورها و نگرش های افراد درباره ی مواد و پیامدهای مثبت و منفی مصرف آن ، در گرایش به مواد تاثیر دارد.
به عنوان مثال در صورتی که خود فرد نسبت به مواد ، نگرش مثبتی نداشته باشد و آن را راهگشای مشکلات خود تلقی نکند،احتمال کمتری وجود دارد که فرد اقدام به مصرف مواد کند، و یا در صورتی که فرد از اعتماد به نفس کافی برخوردار نباشد و در مقابل فشار همسالان که یکی از عوامل مصرف مواد محسوب می شوند، تسلیم نشود.
نتایج پژوهش محققین نشان داد که میان عوامل شخصیتی و گرایش به مصرف مواد ارتباط مستقیم و معنی داری وجود دارد (آدروم، نیک منش، بخشانی،2010).
مسئله مورد تحقیق، رگه های خاص شخصیتی است که می توانند نقش به سزایی در بروز اختلالهای رفتاری و از جمله رفتارهای اعتیادگونه و وابستگی به مواد مخدر و مشروبات الکلی ایفاء کنند. البته ضمن به چالش کشاندن این نقش، ما سعی داریم تحقیق را متمرکز بر وابستگی به مواد مخدر کنیم. پژوهشگران از دیرباز دنبال ارتباط رفتارهای ناسازگارانه و رگه های شخصیت بوده اند.
آیزنک و گاد جانسون[1] (1989) با پژوهشی نشان دادند که تیپ شخصیتی روان گسسته گرایی (شامل رگه های پرخاشگری، سرد خویی، خودمحوری، تکانشی،…) با رفتارهای بزهکارانه و ضد اجتماعی مرتبط هستند و حتی در بزرگسالی مؤلفه قوی برای وابستگی به الکل، سیگار و مواد مخدر می باشند. و به نظر آیزنگ (1997)، مهمترین تیپ یا عامل شخصیتی برای تبیین اعتیاد است.
در تحقیقات دیگر ویلس و همکاران[2] (1994) و ماس و ترامبلی[3] (1997)، رگه سرشتی هیجان جویی که شبیه نوجویی در نظریه کلونینجر است، را مرتبط با رفتارهای ضد اجتماعی و نیز بطور وسیع به کاربرد مواد روانگردان می دانند. که البته طبق نظر کلونینجر (1988)، مجموعه رگه های شخصیتی مربوط به سرشت چون تنوع طلبی، وابستگی به پاداش و… پیش بینی کننده خوبی برای سوء مصرف یا وابستگی به الکل می باشند.
و در نهایت می توان به تحقیق میلر[4] و همکاران (2003) اشاره کنیم که رگه های شخصیتی خوش مشربی در بُعد منفی (سرد مزاجی عاطفی، بی اعتمادی، سنگدلی و پرخاشگری)، بطور معناداری در بروز پرخاشگری و پایداری اختلال رفتاری در نوجوانان تاثیر می گذارند. و این رگه ها در سنین بزرگسالی قویاً با بروز شخصیت ضد اجتماعی و اعتیاد مرتبط هستند.
از مجموع رگه های شخصیتی ذکر شده در تحقیقات فوق، می توان نتیجه گرفت که برخی رگه های شخصیتی در رفتارهای ناسازگارانه و از جمله اعتیاد، مؤثر هستند.
مصرف مواد مخدر یکی از خطرناک ترین پدیده های جوامع انسانی در عصر حاضر به شمار می رود. امروزه وسعت اعتیاد بر جهان گسترش یافته، که به شکل بیماری مزمن و اجتماعی در آمده و باعث به خطر افتادن امنیت اجتماعی شده است.
در ایران طی 30 سال گذشته، اعتیاد رشد سالانه 8 درصدی داشته است. این معضل بیشتر از آن جهت اهمیت پیدا می کند که یکی از حادترین مسائل نسل جوان است و به دنبال آن منجر به زوال شخصیت و نیروی جسمانی افراد شده و به خروج جوانان از صحنه های فعال زندگی می انجامد (مرکز مطالعات ملی اعتیاد، 2001).
بدینوسیله استخراج برخی رگه های شخصیتی بوسیله آزمون کلونینجر در تحقیقمان (همچنانکه در بیان مسئله برخی از رگه ها را به اختصار بیان کردیم)، به موسسات آموزشی و تربیتی کودکان و نوجوانان، و حتی بزرگسالان (مراکز ترک اعتیاد و یا زندانها) نیمرخ پیش
بینی کننده رفتارهای ناسازگارانه خوبی ارائه خواهد داد. که از جمله این رفتارها، اعتیاد به مواد مخدر است. این نیمرخ می تواند در جهت پیشگیری مورد استفاده قرار گیرد، خصوصاً با این آمار رو به افزایش اعتیاد در کشور ما.
کلونینجر تلاش کرده است با نگاه و تاکید بر پارامترهای زیست شناختی، یک چارچوب نظری محکم را در دو زمینه ی سرشت و منش پدید آورد. و همچنین در چاپ ششم کتاب روانپزشکی (سادوک و سادوک، 2000) این پرسشنامه مورد توجه قرار گرفت. با کاربرد این پرسشنامه می تواند یکی از مشکلات بالینی روان پزشکی در ایران یعنی سنجش شخصیتی را تا حدودی حل کند(کاویانی و پور ناصح، 384).
دلیل انتخاب آزمون سرشت و منش TCI، تحلیل دو عامل سرشتی و ومحیطی فرد، که او را به سرنوشت اعتیاد کشانده است و تاثیر همین دو عامل و شدت کمبودهای ذاتی و محیطی (والدین و محیط زندگی) که در گذشته فرد تحول یافته، و در مرکز اجتماع محور TC فرد را بیشتر در ترک اعتیاد یاری کرده است.
اهداف پژوهش:
1-از جهت تشخیصی: با اجرای آزمون شخصیت کلونینجر قادر خواهیم بود رگه های شخصیتی که با اعتیاد ارتباط دارند را شناسایی کنیم و افرادی را جذب کنیم که احتمال لغزش و خطای کمتری دارند. این هدف ما را درمشاهده افرادیکه میتوانند اعتیادشان راترک کنند و احتمال ناهماهنگیشان بامرکز TC کمتراست، یاری می دهد.
2- از جهت پیشگیری: ارائه طرح جامع صفات و حالات شخصیتی که می توانند میزان آسیب پذیری فرد (خصوصاً از سنین نوجوانی و ابتدای بزرگسالی) را نسبت به رفتارهای ناسازگارانه و خصوصاً اعتیاد مشخص کنند.
فرضیه تحقیق:
1- گروه خاصی از معتادین، تحت تاثیر رگه های شخصیتیشان قادر خواهند بود به بهبودی پایدار برسند.
متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش بر اساس مستقل یا وابسته بودنشان، مورد ارزیابی قرار می گیرند. ما قصد داریم با وجود رگه های شخصیتی منش و سرشت (متغیرهای مستقل)، به پیش بینی بهبود یا عدم بهبود رفتار اعتیاد به مواد مخدر (متغیر وابسته: در دو گروه در حال بهبود و بهبود یافته) دست بزنیم.
متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش به عبارت زیر میباشد:
.رگه های شخصیت که شامل نوجویی، آسیب گریز، پاداش وابستگی و پشتکار، خود راهبری و همکاری، خود فراوری می باشد.
چهار بعد مزاج به شرح ذیل می باشد:
1- نوجویی: فعال سازی رفتاری عبارت است از فراخوانی رفتار در پاسخ به محرکها و پدیده های نو و جدید(اخذ پاداش یا رهایی از تنبیه).
2- آسیب گریزی: بازداری رفتار در پاسخ به محرک های تنبیه و یا فقدان پاداش انجام می شود.
3- پاداش وابستگی:رفتاری که در گذشته تقویت دریافت کرده است،حتی در شرایطی که تقویت ادامه ندارد باز هم تکرار می شود(یعنی تداوم رفتار بعد از مدتی که پاداش قطع می شود).
4- پشتکار: نشانه های تنبیه متناوب به نشانه های پاداش احتمالی منجر می شود و انتظار می رود که فرد در امور تداوم داشته باشد.
سه بعد منش به شرح ذیل می باشد:
1-خودراهبری: برداشت از خود به عنوان یک فرد مستقل با ویژگی هایی مانند:خود متکی،دارای اعتماد به نفس،آگاه از نگرش دیگران،هدفمند،آمادگی برای مقابله با شرایط سخت.
2- همکاری: پنداشت از خود به عنوان بخشی از جوامع بشری که دارای ویژگی هایی مانند:دلسوز و حمایت کننده،صبور و صمیمی ،حس اجتماعی،یاری رسان،بی ریا و با وجدان،گرایش به امور خیریه و ….
3-خود فراوری: بر پایه مفهوم از خویشتن به عنوان بخشی از جهان و منابع اطراف آن.
در نظریه کلونینجر سرشت به پاسخ های هیجانی خودکار باز می گردد و تا حدودی جنبه ی وراثتی دارد و در سراسر زندگی استوار می ماند،از نظر ژنتیک همگن و از یکدیگر مستقل می باشند و این بدان معناست که ژن های مختلف بر فعال شدگی،تداوم و بازداری رفتار موثر است.ولی در مقابل منش به خودپندارها و اهداف و ارزشها و تجربیات فرد در زندگی برمی گردد،ویژگی های منشی تاثیر اندکی از انتقال وراثتی دارد و بیشتر تحت تاثیر محیط خانواده و حاصل یادگیری اجتماعی و فرهنگی است که در طول زندگی رشد می کند(پویان،بلندنظر،باعدی،سلیمان پور،1386).
-شخصیت : کلونینجر شخصیت را بعنوان ویژگی های خلقی فرد و ویژگی های منش فرد تعریف کرد (کلونینجر، 1986).
-اعتیاد: در معنای وسیع کلمه عبارتست از رفتاری که براثر عادت چنان بر فرد تسلط یابد که کاملاً و تا حدی رفتارهای سالم او را تحت سیطره خود بگیرد. و در عمل به استفاده زیاد از الکل و سایر مواد و داروهای محرک و مخدر اطلاق می شود البته اندازه ای که فرد به آن اتکا شدید عاطفی و جسمی پیدا کند. روان تحلیل گران و روان پزشکان اغلب بر این مسئله تاکید دارند که اساس اعتیاد میل غیر قابل کنترل برای رسیدن به لذت و کم کردن اضطراب در فردی است که اختلال شخصیت و منش دارد (شاملو، 1370).
.مرکز TC: در سال 1381 افتتاح وتا کنون هزاران معتاد برای پاک شدن به این مرکز مراجعه کرده اند، که بیش از نیمی از آنان اعتیاد را ترک کرده اند و دوره ی ترک 3 ماهه است.
متغیرهای مورد مطالعه در پژوهش عبارتند از :
– افراد: منظور از افراد در این پژوهش، افراد مذکر است که در فاصله سنی 20 تا 49 سال قرار دارند.
– افراد معتاد: منظور از افراد معتاد در این پژوهش افرادی است که در نتیجه استعمال مکرر و مداوم مواد مخدر مثل تریاک، هروئین و حشیش و… معتادند و جهت ترک اعتیاد به مرکز TC شهر مشهد مراجعه کرده اند.
– گروه معتادین: شامل نمونه ای از افراد معتاد به مواد مخدر، خود معرف( افرادی که شخصاً یا توسط اطرافیان) به معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی معرفی شده اند و یا افراد معتادی که از طریق مقامات قضایی و انتظامی به مرکز بازپروری معرفی شده اند انتخاب خواهد شد.
-نرم هنجار: که همان نرمی است که دکتر کاویانی برای پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر ارائه داده است.
.رگه های شخصیت: که به وسیله سوالاتی که در پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر آمده نمرات به دست آمده و نمره گذاری می شوند.
-گروه یاور و فارغ التحصیل: مجموعه افرادی را شامل می شود که بیش از 7 ماه است که در مرکز بسر می برند و اعتیاد را ترک کرده اند و به درجه ای از ارتقاء شناختی و شخصیتی رسیده اند که قادرند گروه در حال بهبود را آموزش و یاری دهند.
-گروه در حال بهبود: افرادی را شامل می شود که بیش از یک ماه در مرکز هستند و تاکنون لغزش و مصرف مجدد مواد نداشته اند.
-آزمون سرشت و منش کلونینجر: این آزمون شامل 4 مولفه (نوجویی، آسیب گریزی، پاداش وابستگی و پشتکار) است که کمتر تحت تاثیر محیط است و بطور ژنتیک به فرد انتقال می یابد و ابعاد سرشت را می سنجد. همچنین سه مولفه محیطی (خود راهبری، همکاری و خود فراوری) به این آزمون اضافه شده است که ابعاد منش را می سنجد که کلاً شامل 125 سوال است و بر اساس مدل زیستی اجتماع شخصیت است.
[1]Eysenck&Gudjonsson
[2]Wills et al
[3]Masse &Tremblay
[4]Miller et al
در متون اسلامی سبک های فرزندپروری[1] فعالیتی پیچیده شامل رفتارها، آموزشها، تعامل ها و روش هایی است که جدا و در تعامل با یکدیگر بر رشد معنوی، عاطفی در ابعاد فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد. از دیدگاه اسلام، مسئولیت تربیت فرزند در دوران کودکی بر عهده پدر و مادر است تا آنجا که یکی از حقوق فرزندان به شمار آمده است. امام صادق (ع) سه حق را بر پدر لازم می دانند که یکی جدیت در تربیت اوست. ایشان می فرمایند: فرزند بر پدر سه حق دارد؛ انتخاب همسر مناسب برای او، نام نیک نهادن بر او و جدیت در تربیت فرزند (بیرامی، بهادری و خسروشاهی، 1389).
از نظر تاریخی مدارس همواره بر آموزش تحصیلی كودكان، تقویت مهارت های آنها در خواندن، نوشتن و حساب كردن متمركز بوده اند، اما امروزه متخصصان آموزش و پرورش دریافته اند كه چالش های سبز فایل و خواست های كنونی جامعه، نیازمند مهارت های افزوده ای در حیطة آگاهی هیجانی، تصمیم گیری، تعارض اجتماعی و حل تعارض اند (نیکوگفتار، 1388). بارها اصطلاح پرخاشگری[2] را شنیده ایم، اما هنگامی كه می خواهیم آن را تحلیل یا تعریف كنیم كاری بسیار مشكل است و این اصطلاح مبهم به نظر می رسد، كشتارهای دسته جمعی، قتل های انفرادی، تجاوز، تبعیض، محروم كردن از حقوق اولیه، همه گویای چهرة زشت و خشن انسان نسبت به همنوعان خود است (کریمی، 1385). نتایج پژوهش ها نشان داده است كه پرخاشگری از شاخص های مهم پاره ای از اختلالات روانی مانند اختلال سلوك و اختلال شخصیت ضداجتماعی به شمار می آید. همچنین رفتار پرخاشگرانه با بیماری های جسمانی مانند بیماری قلب و عروق و سردرد تنشی نیز در ارتباط است. علاوه بر این، پژوهش های دیگر نشان می دهد كه افراد پرخاشگر نسبت به سایرین از نظر شیوة تفكر متفاوت هستند، آنها راهبردهای مثبت كمتری نسبت به افراد دیگر ارائه می دهند، بیشتر اطمینان دارند كه راهبرد پرخاشگرانه سازگارانه تر است و این طور قضاوت می كنند كه راهبردهای پرخاشگرانه كمتر باعث آسیب می شود (عارفی و رضویه، 1388).
پرخاشگری یكی از مسائل مهم در دوران دانش آموزی است و به عنوان یک مشكل شدید و رو به افزایش در میان نوجوانان و جوانان شناخته شده است. در حال حاضر پرخاشگری یک مسألة اجتماعی و یكی از موضوعات اساسی بهداشت روانی[3] به حساب می آید. مشاهده جهان اطراف نشان می دهد كه این مشكل رفتاری در بین همة انواع جانداران، طبقات اجتماعی- اقتصادی و مراحل مختلف سنی دیده می شود. مسائل مرتبط با خشم مانند رفتارهای مقابله ای، خصومت و پرخاشگری از علل اصلی مراجعة نوجوانان و جوانان به مراكز مشاوره و روان درمانی است (سوخودولسكی و همکاران[4]، 2008). عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینكه باعث ایجاد مشكلات بین فردی و جرم و بزه و تجاوز به حقوق دیگران می شود، ممكن است درون ریزی [5]شود و باعث انواع مشكلات جسمی-روانی مثل زخم معده، سردردهای میگرنی و افسردگی گردد (نیكولسون[6]، 2013).
اگر چه انسان در حوزه های مختلف با مسائل متنوعی رو به رو است با این حال می توان اصولی كلی را در نظر گرفت كه تقریباً در هر نوع مسائلی كاربرد دارد و شامل مجموعة پیچیده ای از مؤلفه های شناختی، رفتاری و نگرشی و فرایندهای چندمرحله ای است. هوش هیجانی[7] نوعی پردازش اطلاعات هیجانی است كه شامل ارزیابی صحیح، بیان مناسب و تنظیم سازگارانة هیجان می شود. همچنین هوش هیجانی به طور گسترده ای به عنوان ظرفیت درك و كنترل هیجانات خود و دیگران تعریف می شود.
نظریة هوش هیجانی دیدگاه جدیدی دربارة پیش بینی عوامل مؤثر بر موفقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی را فراهم می كند. با توجه به اینكه پرخاشگری نوعی، هیجان محسوب می شود و یكی از مؤلفه های هوش هیجانی مدیریت هیجانات است به نظر می رسد با بهره گرفتن از آموزش هوش هیجانی و بکارگیری سبک های فرزندپروری، بتوان پرخاشگری را در افراد مهار كرد. ارتباط هوش هیجانی با عملكرد بهتر و موفق تر در محیط های تحت تنیدگی و همراه با فشار روانی اجتماعی نشان داده شده است. این پژوهش هم بدنبال مطالعه سبک فرزندپروری والدین و هوش هیجانی با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر است.
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[8] از مشخصات بارز اختلال سلوك در كودكان از پرخاشگری و ناسازگاری در روابط بین فردی نام می برد كه مشكلات رفتاری بین فردی، رفتاری و هیجانی مختلفی را برای این كودكان و خانواده های آنان ایجاد می كند. روانشناسان اجتماعی پرخاشگری را به صورت آسیب رساندن عمدی به دیگران و خشونت را نیز مبادرت كنشی عمدی برای آسیب رساندن جسمانی به دیگران تعریف می کنند (فرجاد و محمدی اصل، 1387). دلوکیو و الیوی[9] (2005) پرخاشگری را رفتار قابل مشاهده كه به قصد آسیب رساندن به دیگران باشد، تعریف می کند. رفتارهای ضداجتماعی و پرخاشگری در زمرة شایع ترین علل ارجاع كودكان و نوجوانان به كلینیک های بهداشت روانی هستند. عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینكه می تواند موجب ایجاد مشكلات بین فردی و جرم شود، درون ریزی را نیز به همراه دارد و موجب بروز انواع مشكلات جسمی و روانی، مانند زخم معده، سردرد و افسردگی می شود. ماتسون[10] (2007) معتقد است كه انواع شدید مشكلات رفتاری می تواند بسیار خطرناك باشد. به رشد شخصی صدمه بزند، فرصت های یادگیری و رفتار سازگارانه را كاهش داده و سرانجام كیفیت زندگی شخصی را تحت تأثیر قرار دهد. رفتار پرخاشگرانة دوران كودكی می تواند به عنوان یک عامل پیش بینی كننده برای بزهكاری، سوء مصرف مواد، افسردگی، افت تحصیلی و … باشد. شواهد نشان می دهد كه رفتار ضداجتماعی دوران خردسالی با ناتوانی های دوران بزرگسالی در ارتباط است (به نقل از دان و فایت[11]، 2010).
دیدگاه های نظری، عوامل مختلفی را در بروز رفتارهای پرخاشگرانه مؤثر می دانند. فابیان[12] (2010) ارتباط بین اختلالات عصب شناسی و عصب روانشناختی، و پرخاشگری و خشونت را شایان توجه می داند. مك اندرو[13] (2009) نقش و مقدار ترشح هورمون ها در بروز رفتارهای پرخاشگرانه را مؤثر می داند. از نظر دانگجوسو و همکاران[14] (2008) تعاملات نامناسب بین سیستم های سروتونین و دوپامین در كرتكس پیشانی احتمالاً ساز و كار مهمی است كه ارتباط بین پرخاشگری تكانشی و اختلالات پیرو آن را به دنبال دارد. دیدگاه یادگیری
اجتماعی عوامل مختلفی مانند تجربه های گذشتة فرد، پاداش هایی كه از تجربه های گذشته یا حال نصیب افراد می شود و مشاهدة رفتار دیگران را در بروز پرخاشگری مورد توجه می دانند (به نقل از ریچاردسون و هاموگ[15]، 2007).
هوش هیجانی[16] آخرین و جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط بین تعقل و هیجان است. علی رغم دیدگاه ها، نگاه واقع بینانه به ماهیت انسان نشان می دهند که انسان برای سازگاری و چالش در زندگی به عملکرد منسجم قابلیت های هیجانی و منطقی وابسته است. در برخی مواقع محققان ادعا می کنند که خود آگاهی و زندگی درونی به طور چشم گیری توسط تجربه های هیجانی مشخص می شود، لذا هوش هیجانی می تواند با مشکلات هیجانی زیادی که ریشه در تجارب میان فردی و درون فردی دارند، مرتبط باشد (آستین و همکاران[17]، 2005). در این پژوهش هم این سؤال مطرح است که آیا سبک فرزندپروری والدین و هوش هیجانی با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه دارد؟
خانواده به عنوان اولین کانون اجتماعی، عوامل مختلفی دارد که یکی از عوامل تأثیرگذار بر رشد فرزندان بویژه رشد روانی آنها، چگونگی روش های تربیتی والدین در چارچوب خانواده است. روش تربیتی والدین در تکوین شخصیت و هم چنین سازگاری آنان با وضعیت مختلف اجتماعی مؤثر است. روابط مطلوب میان والدین و فرزندان در سلامت روان فرزندان تأثیر فراوان دارد. ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سال ها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. در متون اسلامی نیز فرزندپروری فعالیتی پیچیده شامل رفتارها، آموزش ها، تعامل ها و روش هایی است که جدا و در تعامل با یکدیگر بر رشد معنوی، عاطفی در ابعاد فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد. از دیدگاه اسلام، مسئولیت تربیت فرزند در دوران کودکی بر عهده پدر و مادر است تا آنجا که یکی از حقوق فرزندان به شمار آمده است (پرچم و همکاران، 1391). هوش هیجانی، تركیب عاطفه با شناخت و هیجان با هوش است. بنابراین می تواند در توانایی به كارگیری هیجان ها به منظور كمك به حل مشكلات و داشتن زندگی اثر بخش باشد. شناخت احساسات و توانایی ها را می توان در برانگیختن خودمان و دیگران استفاده كنیم و بدانیم آیا این هیجان ها و عواطف موجب تسهیل یا مانع برقراری تعامل با دیگران می شود (گلمن[18]، 2009).
شیوه های فرزندپروری را می توان مجموعه ای از رفتارها دانست که تعاملات والد- فرزند را در طول دامنه گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کند. بامریند[19] (1991) که مطالعات طولی برجسته ای را با مشاهده تعامل های والدین با فرزندان خود انجام داد، شیوه های فرزندپروری را شامل رفتارهای گوناگون متنوع و بهنجار و طبیعی می داند. بامریند دریافت که شیوه های مختلف فرزندپروری والدین در دو بعد با یکدیگر تفاوت دارند. بعد اول توقع و کنترل و بعد دوم پذیرندگی و اجابت کنندگی می باشد. ترکیب گوناگون دو بعد توقع/ کنترل و پذیرندگی/ اجابت کنندگی چهار شیوه فرزندپروری را به وجود می آورد که پژوهش بامریند بر سه شیوه آن متمرکز است؛ مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیرانه. چهارمین شیوه یعنی شیوه کناره گیر (مسامحه کار) را محققان دیگری مورد مطالعه قرار داده اند. سبک مقتدرانه با پذیرش و روابط نزدیک، روش های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب مشخص می شود. سبک مستبدانه از نظر پذیرش و روابط نزدیک پایین و از نظر کنترل اجباری بالا و از نظر استقلال دادن پایین است. والدین با سبک فرزندپروری سهل گیرانه روش مهرورز و پذیرا را نشان داده، متوقع نیستند و کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند. این والدین به فرزندان خود اجازه می دهند تا در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند، حتی اگر هنوز قادر به انجام این کار نباشند. بامریند دریافت که مطلوب ترین نتایج تحولی که سبب سازگاری های مختلف در فرزندان در رشد همه جانبه آنان می شود، با شیوه فرزندپروری مقتدرانه والدین در ارتباط است (به نقل از برنز[20]، 2006).
پرخاشگری رفتاری اجتناب ناپذیر یا تغییرناپذیر نیست، برعكس چون ناشی از تعامل پیچیدهای بین رویدادهای بیرونی، شناخت ها و ویژگی های شخصی است، می توان آن را پیشگیری كرد یا كاهش داد. روش های مختلفی برای پیشگیری و كنترل پرخاشگری پیشنهاد شده است كه از آن جمله می توان به درمان اختلالات عصبی[21] و عصب روانشناختی[22]، اصلاح عادت غذایی افراد، از بین بردن زمینه های ناكامی و حضور الگوهای غیرپرخاشگرانه اشاره کرد. میر و همکاران[23] (2008) نقش مداخله های شناختی، دارلی و همكاران[24] (2000) نقش تنبیه و كارمانز و همكاران[25] (2003) بخشایش را در کاهش پرخاشگری مؤثر می دانند (آقایی نژاد و همکاران، 1392).
با توجه به مطالب فوق، این پژوهش هم با هدف مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین و هوش هیجانی با پرخاشگری در نوجوانان دختر شهرستان سیاهکل به اجرا در می آید. در همین رابطه سازمان ها، افراد حقیقی و حقوقی مختلفی از یافته های این تحقیق بهره مند خواهند شد که از آن جمله می توان به؛ سازمان های روانپزشکی، بهزیستی، آموزش و پرورش، مدیران، دانشجویان، معلمان، اولیاء دانش آموزان و کلیه افرادی که علاقه مند به کسب آگاهی در زمینه موضوع پژوهش هستند اشاره کرد.
[1] – Parenting Style
[2] – Aggression
[3] – Mental Health
[4] – Sukhodlsky & et al
[5] – Importing
[6] – Nicholson
[7] – Eemotional Intelligence
[8] – Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorder
[9] – Delvecchio & Olivey
[10] – Matson
[11] – Dunn & Fait
[12] – Fabian
[13] – McAndrew
[14] – Dongiu Seo & et al
[15] – Richardson & Hammock
[16] – Emotional Intelligence
[17] – Austin
[18] – Golman
[19] – Baumrind
[20] – Berns
[21] – Neurological Disorders
[22] – Neuropsychological
[23] – Meier & et al
[24] – Darley & et al
[25] – Karremans & et al
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین مسئولیت اجتماعی با تعهد سازمانی در کارکنان بانک کشاورزی استان اردبیل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان بانک کشاورزی استان اردبیل تشکیل میدهند که در سال 1393 در مدیریت و شعبات بانک کشاورزی مشغول به کار بودند. برای این منظور تعداد 125 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای لازم پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد که بین مسئولیت اجتماعی و تعهد سازمانی رابطه معنیدار در سطح 001/0 وجود دارد؛ و همچنین بین مؤلفههای مسئولیت اجتماعی با تعهد سازمانی و مؤلفهای تعهد سازمانی با مقیاس مسئولیت اجتماعی و نیز بین مؤلفههای در دو متغیر از نظر آماری رابطه معنیداری به دست آمد. متغیرهای رضایت شغلی و جنسیت رابطه معنیداری به دست آمد. بین تعهد سازمانی و متغیرهای جمعیتشناختی ازجمله جنسیت، تحصیلات، وضعیت تأهل، سن، سابقه و وضعیت استخدامی کارکنان و همچنین بین جنسیت، تحصیلات، وضعیت استخدامی و سن کارکنان با مسئولیت اجتماعی رابطه معنیداری به دست آمد؛ اما بین وضعیت تأهل و سابقه کاری با مسئولیت اجتماعی کارکنان رابطه آماری مشاهده نشد.
کلیدواژهها: جامعهشناختی، مسئولیت اجتماعی، تعهد سازمانی، کارکنان بانک کشاورزی.
فصل اول:
کلیات تحقیق
1ـ1ـ بیان مسئله
واحدهای اقتصادی در جهت تحقق اهداف خود نیازمند سازوکاری میباشند که بتواند توازنی بین منافع شرکت و ذینفعان ایجاد کند. درنتیجه مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت مطرح میگردد. طی دو دهه گذشته مسئولیت اجتماعی شرکت بهطور قابلتوجهی از سوی واحدهای اقتصادی موردتوجه قرار گرفته است. مسئولیت اجتماعی شرکت بر مسائل مهمی از قبیل اخلاق، محیط، امنیت، آموزش، حقوق بشر و . . . تأکید دارد. اگرچه اجرای مسئولیت اجتماعی شرکت دارای هزینههای اولیهای برای شرکت است اما درنهایت به دلیل بهبود شهرت شرکت، کاهش هزینهها در بلندمدت و افزایش تقاضا، موجب افزایش فروش و سود و منجر به بهبود عملکرد شرکت در بلندمدت
میشود.
در جمعبندی از تعاریف مسئولیت اجتماعی میتوان گفت که مسئولیت اجتماعی عبارت است از: مجموعه ارزشها، باورها و دانشهای مشترک انسانی و محیطی در میان کارکنان در انجام فعالیتهای معطوف به تولید و یا ایجاد ارزشافزوده به معنی دیگر اینکه در وجود کارکنان چه ارزشها و نگرشهای درونی شده و مورد پذیرش سازمانی قرار گرفته است مسئولیت اجتماعی این اجزا را به هم وصل میکند؛ و فعالیتها را حول چهارچوب خاصی به حمایتکننده تجارت، تقویتکننده گفتگو، با ذینفعان اصلی باشد سامان میدهد و در قبال عملکرد خود در برابر اجتماع بهگونهای که هم منافع گروههای درونی شرکت و هم منافع گروههای بیرونی شرکت تأمین گردد؛ و درنهایت موجب بهبود جامعه فراهم گردد. درنهایت مقصود از مسئولیت اجتماعی این است که چون سازمانها تأثیر عمدهای بر سیستم اجتماعی دارند لاجرم چگونگی فعالیت آن ها باید بهگونهای باشد که براثر آن زیانی به جامعه نرسد و در صورت رسیدن زیان، سازمانهای مربوطه ملزم به جبران آن باشند (ایراننژاد، 1371). پژوهش پیرامون رابطه بین تعهد سازمانی و مسئولیت اجتماعی آنهم در بین کارکنان امری بس فوقالعاده و حساس است. شناخت این مهم در طراحی استراتژیهای کلان متخصصان امور مربوطه اهمیتی بسزا دارد. مسئولیت اجتماعی کارکنان با تنظیم روابط اجرایی هر سیستم به کاهش پیچیدگی روابط اجتماعی کمک میکند و رفتار دیگران را قابل پیشبینی میسازد. این امر خود به افزایش اعتماد اجتماعی و درنتیجه به افزایش احساس امنیت اعضای جامعه و کاهش ناهماهنگی شناختی آنان کمک میکند (فنگر، 1959) و درنهایت ثبات رفتاری اعضای جامعه را سبب میشود. بنابراین مسئولیت اجتماعی کارکنان عاملی برای ارضای نیازهای اعضای جامعه و درنتیجه همبستگی و انسجام اجتماعی میشود (دورکیم، 1938).
یکی از عوامل پنهان ولی تأثیرگذار در رفتار شغلی کارکنان، میزان تعهد آن ها به سازمان است توجه به تعهد نیروی انسانی از اهمیت زیادی برخوردار است و شناخت وضعیت تعهد سازمانی کارکنان میتواند مدیران را در پیشرفت و بهبود کارکنان یاری رساند (رجببیگی، 1387). تعهد سازمانی نوعی نگرش، احساس وابستگی و تعلقخاطر به سازمان است. تعهد سازمانی حالتی روانی است که بیانگر نوعی تمایل، نیاز و الزام به ادامه اشتغال در یک سازمان است مدل تعهد سازمانی الن و میر با تفکیک تعهد عاطفی، تعهد هنجاری و تعهد مستمر، نقش هر یک را در تعهد سازمانی یادآور شده است از نظر آن ها تعهد عاطفی، مجموعه تعلقخاطر به یک سازمان است که از طریق پذیرش ارزشهای سازمانی و تمایل به ماندگاری به وجود میآید. تعهد هنجاری احساس دین و الزام به ماندن در سازمان است و تعهد مستمر، مبتنی بر فعالیت در سازمان و عدم تمایل به ترک آن به دلیل هزینهها و زیانهایی است که از ترک سازمان نصیب فرد میشود (آلن و میر، 1990). در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی و ارزیابی قرار میدهد بنابراین تعهد بر اساس ماهیت خود فرد را سازمان پیوند میدهد و این پیوند احتمال ترک شغل را کاهش میدهد. ترک شغل افراد ازجمله مواردی است که با عدم تعهد سازمانی همراه است (زند، 1390).
به نظر میرسد با توجه به پژوهشهای انجامگرفته درزمینهی متغیرهای پژوهش ارتباطی بین مسئولیت اجتماعی با تعهد سازمانی افراد وجود داشته باشد بنابراین در پژوهش حاضر به دنبال پاسخ دادن به این سؤال هستیم که آیا بین مسئولیت اجتماعی و تعهد سازمانی کارکنان بانک کشاورزی استان اردبیل رابطه معنیداری وجود دارد؟
:
با توجه به موج جهانی شدن، بسیاری از مفاهیم و تعاریف در زندگی اجتماعی- اقتصادی بشر امروز تغییر کرده اند. توسعه فناوری اطلاعات و گسترش آن به بازارهای پولی و بانکی جهان، علاوه بر ساده کردن فرایند کاری مربوط به مشتریان بانک ها، روش های جاری بانکداری را نیز متحوّل و دگرگون ساخته است. [حسنی و همکاران، 1387، ص 9-12].
تحوّلاتی که صنعت بانکداری در دهه های اخیر با آنها رو به رو بوده است، باعث ایجاد تغییرات عمده ای در شکل پول و سیستم های انتقال منابع شده است. این دو مفهوم در واقع ایجاد کننده نوع جدیدی از بانکداری تحت عنوان بانکداری اینترنتی می باشد. به عبارت دیگر بانکداری اینترنتی را می توان استفاده از تکنولوژی پیشرفته شبکه ها و مخابرات جهت انتقال منابع (پول) در سیستم بانکداری معرفی نمود. [عالمی، تقدسی فر، 1387، ص 17].
تغییراتی که به واسطه ظهور اینترنت یا به طور اعم فناوری اطلاعات و ارتباطات در زندگی یکایک افراد جوامع مختلف ایجاد شده، باعث گردیده که سرعت نشر مفاهیم، فناوری نوین و نیز خدمات تازه افزایش چشمگیری یابند. با رشد سریع اینترنت، بانکداری آنلاین نقش بسیار مهم و اساسی در پرداخت های الکترونیکی پیدا کرده و در حقیقت بستر مناسبی را برای تراکنش های مالی ایجاد نموده اند.[مینگ، 2009]. شبکه جهانی وب به طور اساسی انتظارات مشتریان را در مورد سرعت، دقّت، قیمت و خدمات تغییر داده، فاصله جغرافیایی معنای
خود را از دست داده و در دسترس بودن خدمات، سهولت و سرعت توزیع خدمات باعث ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان ها از جمله بانک ها شده است. این تحوّلات زمینه پدیده هایی مانند بانکداری سیّار، بانکداری اینترنتی و بانکداری مجازی گردیده است.[یزدانی فرد، 1384، ص2]. بانکداری اینترنتی به مشتریان اجازه می دهد که از طریق وب سایت بانک، سریع تر و با هزینة کمتر در مقایسه با شعب سنّتی و نبودن محدودیّت زمانی و مکانی، تعاملات الکترونیکی بانکی گسترده ای داشته باشند. [کراتر و فالانت، 2008]. ثبات، حفظ و بقاء، پیشرفت و توسعه جوامع امروز تنها از طریق رفع معضلات با بهترین روش ممکن میسّر است. مؤسسات و سازمان های مالی- خدماتی چون بانک ها به عنوان بخشی کوچک اما مهّم از جامعه بشری از این قاعده مستثنی نبوده و نیستند. از این رو برای ادامه حیات، سبقت گرفتن از رقبا در بازار رقابت و توسعه و پیشرفت خویش، باید در کوتاهترین زمان، نسبت به شناسایی و معضلات و مشکلات و حل آنها اقدام کنند. در این راستا بهترین راه جهت این امر، شناخت علایق، نیازها و خواسته ها و آگاهی از نظرها و پشنهادات و انتقادات کارکنان و مشتریان است که به نوعی از خدمات بانک ها منتفع می شوند و با برخورداری از خدمات آنها موجبات بقای بانک ها و ایجاد منافع را برای آنها فراهم می آورند. [ مجیدی نیا، 1383، ص 22].
در حال حاضر بخش در حال رشدی از مشتریان که تمایل دارند عملیات بانکی خود را با بهره گرفتن از سیستم های الکترونیکی و بدون مراجعه به شعبه انجام دهند، در حال پیدایش است. در واقع می توان گفت استفاده از بانکداری اینترنتی امروزه دیگر جز لاینفکی از خدمات بانکداری می باشد.[رحمتی غفرانی، 1388، ص 3]. این فناوری و روش های کارکرد و نگرش افراد، سازمان ها و دولت ها را دگرگون ساخته است و باعث ایجاد صنایع نوین، مشاغل جدید و خلاقیّت در انجام امور شده است. دسترسی تعداد زیادی از مردم جهان به شبکه جهانی اینترنت و گسترش ارتباطات اینترنتی بین افراد و سازمان های مختلف از طریق دنیای مجازی، بستری مناسب برای برقراری مراودات تجاری و اقتصادی فراهم کرده است. [سید جوادین، سقطچی، 1385، ص 30].
در هر صورت این تحقیق به دنبال بررسی پذیرش بانکداری اینترنتی توسط مشتریان بانک سپه استان گیلان است که در پایان راه کاره هایی به منظور افزایش پذیرش این نوع بانکداری ارائه می گردد. در این فصل به کلّیات تحقیق پرداخته می شود.
جهان کنونی جهانی است پر از تغییرات شتابان دگرگونی های بسیاری در ارکان جامعه صورت گرفته و پیشرفت های سریع علوم و تکنولوژی انسان را با وضعیتی روبرو ساخته که کمتر شباهتی با گذشته دارد. یکی از علومی که تحولات بسیاری داشته علم مدیریت است که پا به عرصه نوینی از حیات خود گذاشته و در پاسخ به چالش های محیطی به جستجوی روش های تازه پرداخته است. یکی از تحولات اساسی که در مدیریت ایجاد شده است تحول در نجوه نگرش به سازمان[1] است. تا چند دهه گذشته سازمان ها به عنوان ابزارهایی برای ایجاد هماهنگی بین افراد و کنترل افراد در راستای دستیابی به اهداف بودند. ولی امروزه سازمان ها با نگرش وسیع تر در نظر گرفته می شوند و مفاهیمی چون فرهنگ[2] و ارتباطات سازمانی[3] توجه ویژه ایمی شود. تقریباً در دهه گذشته بسیاری از دانشمندان و محققان مدیریت به بررسی نقش فرهنگ و ارتباطات در عملکرد[4] سازمان ها پرداخته و تحقیقات و مطالعات فراوانی نیز در این زمینه انجام گرفته است.
ارتباطات سازمانی یک موضوع پیچیده و نقش آن در عملکرد سازمان بسیار حائز اهمیت است.
توجه به فرهنگ و ارتباطات سازمانی منحصر به مراکز علمی نیست، بلکه سازمان های تجاری و تولیدی نیز از آن بعنوان کلید موفقیت یاد نموده اند.
ارتباط[5] برای هماهنگی فعالیت های گروهی، اجرای وظایف رهبری و انجام وظایف مدیریتی لازم است. بنابراین مدیرانی که مدیریت خود را با توجه به مفاهیم ارتباطات سازمانی اعمال نمایند به وضوح از موفقیت بیشتری برخوردار خواهند گردید.
در واقع مدیریت اموری چون ارتباطات انسانی، عواملی مؤثر بر ارتباطات، گروه های رسمی[6] و غیر رسمی[7]، روش های بهبود ارتباطات و موانع ارتباطی در سازمان حائز اهمیت است. ( Gill, 2002: 56).
ارتباطات را به عنوان خونی به حساب می آورند که در رگ حیات سازمان جریان دارد و نبود ارتباطات باعث بروز اختلال در قلب سازمان خواهد شد. خلاصه اینکه بدون ارتباطات مؤثر انجام وظایف سازمان و ادامه حیات آن امکان پذیر نخواهد بود.
ارتباطات سازمانی فرایندی[8] است که به وسیله آن سیستمی را برای گرفتن اطلاعات و تبادل معانی به افراد و ارگان های مختلف داخل و
خارج سازمان راه اندازی می کنند. ارتباطات، نظامی برای هماهنگی و یکپارچه سازی و ایجاد زمینه مشترک برای فعالیت سازمان و در نهایت افزایش بهره وری سازمان است.
می توان یک سازمان را به بدن انسان تشبیه کرد که مدیریت، سر آن است، یعنی سازمان یک موجود زنده و نظم یافته است. همانطور که بدن انسان برای انتقال پیام های مغز که کی بخورد، کی بخوابد، کی بایستد و .. به سیستم عصبی تکیه دارد؛ یک سازمان هم به ارتباطات سازمانی برای رسیدن به اهداف خود نیازمند است. اگر در بدن انسان، اختلال فیزیکی یا عصبی به وجود بیاید یعنی مانعی در راه جریان آزاد پیام ها ایجاد شود، عواقب منفی به دنبال خواهد داشت به همین صورت اگر مشکلی در ارتباطات سازمانی ایجاد شود، باید به صورت سریع و کامل برطرف شود. درک مفهوم ارتباطات سازمانی، اثربخشی کارکنان سازمان را افزایش می دهد و کمبود اصول ارتباطات سازمانی باعث ایجاد مشکل در سازمان می شود.
نیروی انسانی، مهم ترین و ارزشمندترین عامل، از منابع مختلف تولید است. عامل انسانی در سازمان، کلیه کارکنان شاغل در سازمان اعم از مدیران، سرپرستان، کارشناسان، کارمندان و کارگران را در سطوح مختلف شغلی در بر می گیرد و اشتغال از جمله مسائلی است که همیشه، دولت ها و ملت ها را به خود مشغول داشته است. هر چند شغل و حرفه به ظاهر، به بعد معیشتی انسان ها مربوط می شود، ولی با بعد فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنان نیز ارتباطی تنگاتنگ دارد.
رضایت شغلی[9] حوزه ای است که در آن دیدگاه های روان شناسی اجتماعی[10]، جامعه شناختی[11]، اقتصادی[12]، علوم سیاسی[13] و تربیتی[14] هر یک به سهم خود در آن سخن گفته اند. امروزه در هر کشوری، هزاران هزار شغل و حرفه وجود دارد که افراد به آن اشتغال داشته، به زندگی خود ادامه می دهند. آنچه همواره مورد توجه روان شناسان و اندیشمندان علوم اجتماعی بوده رضایت شغلی افراد و آثار این رضایت در روحیه آن ها و بازدهی کارشان می باشد. اگر کسی به شغل خود علاقه مند باشد، خلاقیت و استعداد وی در زمینه کاری اش شکوفا خواهد شد و هرگز دچار خستگی و افسردگی نخواهد شد. به عکس، اگر کسی از حرفه اش راضی نباشد هم خودش دچار افسردگی و سرخوردگی می شود و هم کارش بی نتیجه خواهد بود.
نقش عامل انسانی در پیشبرد امور جامعه، دارای اهمیتی خاص است و مؤثرترین رکن تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود. پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی لازمه توجه خواص به آموزش نیروی انسانی متعهد، متخصص، ماهر و کوشش در افزایش عوامی مؤثر در رضایت شغلی او دارد.
نیروی انسانی متعهد در سازمان، با کردار و اعمال خود و اتخاذ تصمیمات صحیح و بموقع، می تواند زبان های مادی را بزودی جبران و تأمین کند، در واقع، همواره برای سازمان ارزش افزوده، ثروت و فایده ایجاد می کند و بر سرمایه های مادی سازمان می افزاید. نیروی انسانی متعهد بیش از هزینه ای که صرف تربیت، تجهیز و آموزش او شده است، برای سازمان فایده و ارزش به وجود می آورد. برعکس، نیروی انسانی ناراضی، غیرمتعهد، غیرکارآمد و ناآگاه، ممکن است با تصمیمات و اعمال غلط خود بر مشکلات و زیان های سازمان می افزاید. از این رو شناخت عوامل مؤثر بر رضایت کارکنان سازمان از اهمیت خواصی برخوردار است و در این زمینه مطالعات بسیار از طرف پژوهشگران حوزه مدیریت و منابع انسانی انجام گرفته است و نظریه های مختلفی در این باره طرح شده است. به نظر می رسد که مدیران سازمان ها باید با آگاهی از این نظریه ها و بکار گیری مناسب و اقتضایی آنها، در این موارد از ریزش بی دلیل سرمایه های سازمان جلوگیری نموده و از زبان های حاصله جلوگیری نمایند.
در خصوص ارتباطات، اکثر پژوهشگران متفق القولند که ارتباطات، فرایندی تعاملی است که در آن ( برای مثال 2 نفر یا بیشتر به تعامل با محیط و یکدیگر می پردازند ) و همچنین نمادین و انتزاعی است. ( برای مثال در هر یک از تعاملات ارتباطی همانند نمایش یا تئاتر، موضوعات از سطوح متفاوتی از انتزاعات برخوردارند ). پس برای مطالعه ارتباطات سازمانی، ابتدا باید فهمید که چگونه عرصه سازمانی روی فرایند های ارتباطی اثر می گذارد و چگونه ماهیت نمادین ارتباطات، آنها را از سایر مشکل های رفتار سازمانی متمایز می کند. به این منظور ناگریز از مطالعه رابطه متقابل بین مفاهیم سازمان و فرایندهای ارتباطی هستیم.