در دنیای امروز ، ورود به عرصه تجارت جهانی به عوامل بسیاری بستگی دارد . استانداردهای جهانی سال هاست كه با تجارت همراه شده و اكنون با وجود توافق ها، پیمان نامه ها و استانداردها ، زندگی مردم در سراسر دنیا آسان تر شده است . جهانی شدن داد و ستدها و بازارها بدین معنی است كه توافق نامه های جهانی و استانداردها می توانند به تجارت دو جانبه كمك كنند. نقش استانداردهای جهانی در موافقت نامه سازمان تجارت جهانی در زمینه منافع فنی به رسمیت شناخته شده است. این موافقت نامه اصر ار دارد كه دولت ها بر ای پیشگیری از بروز موانع غیر ضروری تجاری از استانداردهای جهانی استفاده كنند.اگر چه بیش از یک دهه از انتشار ایزو 147001 می گذرد، اما شواهد موجود نشان می دهد كه این استاندارد نسبت به ایزو 9000 دامنه كاربرد گسترده تری دارد و بیشتر مورد پذیرش عمومی قرار گرفته ، زیرا سیر فزاینده دریافت گواهینامه ایزو 147001 در جهان شگفت انگیز است و با توسعه دریافت گواهینامه های ایزو 9000 قابل مقایسه نیست. دلایل اقتصادی و تجاری زیادی برای استقرار سیستم مدیریت زیست محیطی براساس استاندارد ایزو 147001 وجو د دارد اما هنوز برخی از صنایع باور ندارند كه این استاندارد می تواند سبب موفقیت در صحنه رقابت جهانی شود(صلاحی وهمکاران ،1388) .
امروزه به دلیل سرعت یافتن توسعه صنایع و افزایش روز افزون تولید ضایعات در بخش های صنعتی و خانگی خطرات جدی و آسیب های جبران ناپذیری برمحیط زیست تحمیل شده است از این رو سازمان ها نیازمند استقرار سیستم مدیریت محیط زیستی می باشند. سیستم مدیریت زیست محیطی ابزاری است كه سازمان را قادر می سازد تا به آن سطحی از عملكرد زیست محیطی كه مقرر می دارد ، دست یابد و آن را به طور نظام یافته كنترل نماید. به طور كلی هدف ازبرپایی سیستم نظام مدیریت زیست محیطی بر مبنای استاندارد بین المللی ایزو 14700 تحكیم حفاظت ازمحیط زیست وجلوگیری ازآلودگی در توازن با نیازهای اجتماعی و اقتصادی جامعه می باشد ( توکلی وهمکاران ،1390).
با توجه به اهمیت رعایت استانداردهای زیست محیطی درجهان وتاثیر احتمالی آن برنوع وتاثیر توجه سرمایه گذاران به شرکت ها درتحقیق حاضر تاثیر رعایت این استانداردها برمحتوای اطلاعاتی ارقام حسابداری مورد بررسی قرار می گیرد.
1-2- بیان مسئله
با توجه به رشد روز افزون جمعیت و محدود بودن منابع طبیعی در دسترس و معیارهای نادرست توسعه كه فقط رشد اقتصادی آن در نظر گرفته می شود ،بدون آنكه از مسایل زیست محیطی ناشی از آن نظیر افزایش آلودگی، ایجاد ضایعات و تخریب محیط زیست سخنی به بیان آورده شود، عدم محاسبه هزینه های زیست محیطی در قیمت تمام شده محصول كه در نهایت تفكر رایگان پنداشتن محیط زیست را بدنبال دارد و همچنین استفاده نادرست از منابع و عدم توجه به نسلهای آینده موجب گردیده مسائل زیست محیطی در سطح مجامع بین المللی مانند كنفرانس ریودوژانیرو مورد توجه متخصصان و سیاستمداران قرار گیرد . در ایران نیز مانند سایر كشورهای جهان بحث حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار از برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی مورد توجه قرارگرفته است . بر اساس اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حفاظت محیط زیست یک وظیفه عمومی تلقی شده و فعالیتهای اقتصادی كه با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن همراه است ممنوع می باشد .نگرش سیستمی به مسئله محیط زیست نیازمند به یک سیستم مدیریت زیست محیطی می باشد و لازم است به صورت یكپارچه با سایر سیستمهای مدیریتی از جمله سیستمهای كیفیت، مالی و درآمد، ایمنی و بهداشت و همچنین سیستمهای انگیزشی كاركنان به مرحله اجرا درآید . اما برای ایجاد یک سیستم مدیریت زیست محیطی به یک الگو یا مدل برای اجرای صحیح آن نیازاست. استانداردهای سری ایزو 14700برای دست یابی به این منظور و ارائه یک مدل یا الگوی مناسب در سال 1996 توسط كمیته فنی 207 سازمان بین المللی استاندار سازی[1] به تصویب رسید (ریاضی وهمکاران ،1378).
ازجهت دیگرشرکت ها برای جلب توجه مشتریان، سهامداران، دولت ،کارمندان،……وحضوری پایدار درعرصه تجارت ورقابت باسایر شرکت هاوصنعت ها نیازمند به توجه ورعایت مقررات زیست محیطی می باشندانتظار می رود با شدت گرفتن توجه به محیط زیست ورعایت مسائل زیست محیطی سرمایه گذاران به شرکت هایی که این استانداردها رارعایت می نمایند توجه بیشتری نموده واین امرسبب افزایش محتوای اطلاعاتی ارقام حسابداری منتشره توسط این شرکت ها گردد.بنابراین محقق دراین پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که آیا رعایت استانداردهای محیط زیست برمحتوای اطلاعاتی ارقام حسابداری تاثیر می گذاردیاخیر؟
1-3- اهمیت وضرورت تحقیق
فشارهای فزاینده موجود درمحیط وآگاهی های محیطی،نیازبه مطالعه تعاملات بین بخش های اقتصادی با محیط را الزامی کرده است .حساب ملی سنتی براندازه گیری رشدوعملکرد اقتصادی تاکیددارد.به منظور ارزشیابی جامع تری از دوام وتوسعه،لازم است که پذیرش سیستم های مدیریت محیط و بررسی تعاملات بین محیط و عملکردرا مورد بررسی قرارداد. پذیرش سیستم های مدیریت محیطی توسط شرکت ها عموما˝ می تواند سبب تغییر ارتباط بین عملکرد اقتصادی وبازده محیطی شود .شرکت استفاده کننده ازسیستم های مدیریت زیست محیطی این توانایی رادارد که تشکیلات خود را مجددا طوری طراحی کند که تاثیرات نامطلوب آن بر محیط را به حداقل برساند .به علاوه٬با پذیرش سیستم های مدیریت زیست محیطی با کیفیت بالا٬احتمال دارد منجر به مواردی از کاهش استفاده از منابع پولی و طبیعی شود.باید توجه كرد كه ملاحظات زیست محیطی، كشور را هماهنگ با پیشرفت جامعه جهانی در مسیر توسعه پایدار قرار خواهد داد . به عنوان مثال ، در این بخش، پدید آمدن صنایع كوچك و بزرگ بدون در نظر گرفتن اثرات توسعه صنعتی و تولید آلاینده های آب، هوا، خاك ومانند آن بر محیط زیست ، تاثیرات گسترده و مخربی را در برداشته و خواهد داشت . به كارگیری استانداردهای مدیریت محیط زیست) ایزو 14700) نه تنها با قوانین و مقرارت زیست محیطی موجود در یک كشور منافات ندارد بلكه دستاوردهای آن می تواند محیط زیست یک جامعه را در جهت تدوین ضوابط، استانداردها وآیین نامه های اجرایی یاری دهد (فرامرز رسولی ،1384).
یک ضرورت كلیدی بررسی منابع، سودها و زیان های زیست محیطی درمعادله اقتصادی وهمچنین شناخت تاثیر قوانین زیست محیطی بر شرکت هاوعملکرد آن ها وتاثیر رعایت این استانداردها برنوع ونگاه سرمایه گذاران وفعالان بازار سرمایه به شرکت هامی باشد.
با توجه به مطالب ذکرشده وتوجه به اینکه تحقیقات کمی در این زمینه انجام شده است، انجام تحقیقی باموضوع ارزش گذاری رعایت استانداردهای زیست محیطی دربازار سرمایه ایران وتاثیر رعایت استانداردها بر محتوای اطلاعاتی متغیرهای بنیادی حسابداری ضروری به نظر می رسد.
یکی از صفات رذیله انسانی تعصب ناروا و وابستگی غیرمنطقی به چیزی است که اانسان را از درک حق و برتری دادن آن بر باطل، باز می دارد. تعصبهای ناروا در طول تاریخ بشر مشکلات عدیدهای را به وجود آورده است. سد راه هدایت انبیا شدن، درگیریهای ناروا و طولانی و برتری دادن عدهای به ناحق و بدون لیاقت، همه ریشه در تعصبهای ناروا دارد. امروزه نیز در جهان، تعصب باعث درگیریها، سلب آزادیها و خودمحوریهای نابهجا می شود. تعصب جاهلی، انسان را کور و کر نموده، از دیدن حق و قبول آن در هر جا و هر زمان باز می دارد(حسینی، 1386، ص 47). برای دوری از تعصب بیجا و عقاید ابلهانهای که معمولاً گریبانگیر نوع بشر می شود، هیچ نیازی به نبوغ فوق بشری نیست. بلکه با رعایت نکاتی می توان از بسیاری اشتباهات مضحک و نه همه اشتباهات بر حذر بود (راسل[1] ، 1950،ترجمه یوسف زاده، 1378، ص 56). به نظر می رسد برای دوری از تعصب بی جا عواملی مانند عزت نفس و خلاقیت می توانند مفید باشند.
عزت نفس، متأثر از عوامل درونی و بیرونی است. منظور از عوامل درونی، عواملی است که از درون نشأت میگیرد یا خود شخص آن را ایجاد می کند که از آن جمله می توان به نظرها، باورها و اعمال یا رفتار اشاره کرد. عوامل بیرونی همان عوامل محیطی اند. پیام هایی که کلامی و غیرکلامی انتقال پیدا می کنند و تجربه هایی که بانی و موجب آن والدین، آموزگاران، اشخاص مهم در زندگی و سازمان دهندگان فرهنگاند. صفات ناپسندی از قبیل لاف زدن، فخرفروشی، برتری طلبی، خودبزرگ بینی، بلندپروازی، قلدری، زیان رساندن به دیگران و …، به نوعی فقدان عزت نفس را نشان می دهد (خورند، 1383، ص 162).
یکی از ویژگیهای بارز انسان و محور اساسی و حیاتی او، قدرت اندیشه است. انسان در طول زندگی خویش هرگز از تفکر و اندیشه فارغ نبوده و با نیروی تفکّر صحیح تصمیم گرفته، توانسته است به حل مسائل و مشکلات بپردازد و به رشد و تعالی نایل گردد. بدین ترتیب تمام موفقیتها و پیشرفتهای انسان در گرو اندیشه بارور، پویا و مؤثر اوست. از پیچیدهترین و عالیترین جلوه اندیشه انسان، تفکر خلاق است. خلاقیت ایجاد طرحی جدید با ارزش و متناسب است، به بیان دیگر خلاقیت بکارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است. خلاقیت دارای عناصر تشکیل دهندهای مانند: قلمرو مهارتها، مهارتهای تفکر خلاق و انگیزه است. برای ظهور و تقویت خلاقیت در افراد باید نقطه تلاقی این سه عنصر مشخص گردد، زیرا این نقطه تلاقی، ترکیب پر قدرتی است که شخص را به سوی خلاقیت سوق میدهد. رشد و توسعه خلاقیت، وابسته به عوامل مختلف فردی و اجتماعی، مانند: هوش، خانواده، ویژگیهای شخصیتی و . . . است.(خورشیدی، آزادبخت و دیلمقانی، 1385). حال با توجه به وجود انواع تعصب ها (قومی، مذهبی، جنسی و …) خصوصاً در استان هرمزگان این پژوهش با هدف بررسی رابطه عزت نفس و خلاقیّت با تعصب در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی جاسک انجام گردید.
1-2 بیان مسأله
تعصب[2] از نظر لغوی به معنای جانبداری کردن، حمایت و سخت گرفتن است (معین، 1362، ص 11). تعصب در روان شناسی و رشته های مرتبط آن معادل پیش داوری و منظور از آن نگرشی منفی و خصمانه نسبت به فرد یا گروهی خاص است که بر اساس اطلاعات ناقص یا نادرست و بدون داشتن تجربه مستقیم در مورد آن فرد یا گروه، شکل گرفته باشد و بر پایه آن، قضاوت شود(صلیبی، 1382، ص 259).
اما در کل می توان تعصب را اینچنین تعریف نمود: تعصب یعنی موضعگیری قبل از کسب اطلاعات کافی که ممکن است مربوط به یک چیز، عقیده، یا شخص معیّن و یا حتی درباره وجهی از یک کار علمی باشد(کاپلان و سادوک،1996،ترجمه پورافکاری، 1372).
فرد متعصب، از نظر شناختی، دچار خطایی بنیادین است؛ او اجازه نمی دهد محتوای دانش و آگاهی های جدید با محتوای دانش و آگاهی های پیشین ویی درگیر شوند و در تعامل باشند. از نظر پیاژه ذهن، اطلاعات رسیده از جهان خارج را بازسازی و تفسیر و تعبیر مجدد می کند تا آن را با چارچوب درونی خود منطبق گرداند. بیان این مسئله مهم، ما را با مهم ترین خطای فرد متعصّب، آشنا می سازد؛ این گونه افراد، به ذهن خود اجازه چنین تفسیری را نمی دهند و تلاش می کنند تا آن را متوقّف سازند؛ البته همان گونه که اشاره شد، ممکن است فقط در زمینه ای خاص چنین رفتاری را بروز دهند(فلاول[3] ،1928،ترجمه ماهر،1377، ص 19).
افراد متعصب می ترسند که با پذیرش تغییر نفوذ اطلاعات و آگاهی های جدید، خود و موجودیتشان در معرض خطر قرار گیرد؛ کنترل اوضاع و شرایط را از دست بدهند و دیگر نتوانند بر اوضاع جدید مسلّط گردند. آنها با این که خود تجربه ای و آگاهیِ دقیقی از یک مسئله خاص ندارند، به محض شنیدن آن از فرد مقابل، با آن مخالفت می کنند؛ مخالفتی نه از روی آگاهی، بلکه صرفاً بدان دلیل که با سازه های شخصی آنها جور در نمی آید (راس[4]،1992، ترجمه جمالفر، 1373، ص 160).
بنابراین تعصب یک باور یا رفتار است که با حرارت بیچون و چرا، به ویژه برای اهداف یا دینی یا در برخی موارد ورزشی، یا با شور و شوق
وسواسی برای تفریح یا سرگرمی انجام شود. جرج سانتایانا تعصب را اینچنین تعریف کردهاست: تلاش خود را مضاعفکردن وقتی هدف را فراموش کردهاید(دانشنامه آزاد ویکیپدیا، 1392).
تعصب یک گرایش است و این گرایش با عوامل مختلفی در ارتباط است (ارونسون[5]،2008،ترجمه شکرکن، 1382، ص 340). عزت نفس از جمله عواملی هست که ممکن است در جلوگیری از بروز این رفتار نقش داشته باشد یا بنحوی با این متغیر در ارتباط باشد(رومان، 1387).
عزت نفس[6] جنبه ای از خودپنداره است که از قضاوت هایی که فرد درباره ارزش خود و احساس های مرتبط با این قضاوت ها ناشی می شود(شیهیان[7]،1964،ترجمه مهدی گنجی،1384). عزت نفس سازه ای است که بر نحوه ی ارزشیابی شخص از خود و اندازه گیری احساس وی از خود ارزشیاش در مقایسه با این که چگونه است و آرزو دارد چگونه باشد، دلالت دارد. ارزیابی مثبت از خود که در قالب عزت نفس بیان می شود برای بهزیستی ذهنی مثبت و ضروری است. عزت نفس به عنوان یک سپر و محافظ در مقابل ناسازگاری روانشناختی عمل می کند و باعث ارزیابی مثبت فرد از زندگی می شود (زانگ[8] ، 2005، ویلیام جیمز[9] 1980)،عزت نفس را به عنوان احساس خودارزشی که از نسبت موفقیت های واقعی بر موفقیت های ادعا شده به دست می آید تعریف کرده است. منظور او از موفقیت های ادعا شده، برآورد موفقیت های بالقوه ای است که بوسیله ارزش ها، آزمان ها و آرزوهایمان از آن آگاهی پیدا می کنیم (کار[10] ، 2004؛ ترجمه پاشاشریفی و نجفی زند، 1385). احساس بیچارگی و ناتوانی و مورد تبعیض و تعصب قرار گرفتن منجر به کاهش عزت نفس افراد می گردد(ارونسون، 2008،ترجمه شکرکن،1387). در تحقیقی که توسط شرمن وجفری[11](2011)، بر روی57نفر از دانش آموزان انجام شد. نتایج نشان داد که عزت نفس پایین می تواند تعصّب نژادی را افزایش دهد و تعصب نژادی نتیجه ی عزت نفس پایین است. همچنین در پژوهشی که توسط جردن، اسپنسر وزانا[12] (2005)، از دانشگاه واترلو انجام شد نتایج نشان داد که افراد دارای عزّت نفس بالا از افراد دارای عزت نفس پایین، تعصب وتبعیض قومیّتی بیشتری دارند و از آن به عنوان تکنیکی دفاعی استفاده می کنند.همچنین بامیستر و همکاران [13](2003)، در بخشی از پژوهش خود نشان دادند که عزت نفس بالا ممکن است که تعصب و تبعیض را افزایش دهد. از طرفی تحقیقات انجام شده در خصوص آسیب شناسی روانی حكایت از آن دارد كه علت بسیاری از رفتارهای آسیب زای فرزندان در خانه و مدرسه مانند پرخاشگری، اضطراب، بزهكاری، مصرف سیگار، افت تحصیلی و مواردی از این قبیل، ریشه در كمبود یا ضعف«عزت نفس» آنان دارد. در واقع هرچه فرد از خودباوری و عزت نفس بالاتری برخوردار باشد از موقعیت و كارآمدی بالاتری برخوردار بوده و از آسیب های روانی- اجتماعی نیز مصون خواهد ماند(بیابانگرد،1372).
از طرفی خلاقیت[14] نیز یکی از مؤلفه های موثر بر تعصب می باشد که فرایندی روانی است که منجر به حل مساله، ایده سازی، مفهوم سازی، ساختن اشکال هنری و نظریه پردازی می شود که بدیع و یکتاست (حائری زاده، 1381). به طور کلی خلاقیت فرایندی فکری و روانی است و محصول خلاقیت، پدیده ای نو و جدید و در عین حال دارای ارزش نیز می باشد. البته خلاقیت یک توانایی عمومی است و در همه ی افراد کمابیش وجود دارد (سلیمانی، 1384). و افراد خلاق نیز دارای ویژگی هایی نظیر انگیزه پیشرفت سطح بالا، کنجکاوی فراوان، علاقه زیاد به نظم و ترتیب، قدرت ابراز وجود و خودکفایی، شخصیت غیرمتعارف و کامروا، پشتکار و انضباط در کارها، استقلال و دارای طرز فکر انتقادی و افکر شهودی می باشند(سیف، 1388). دیوید بوهم در کتابی با نام«درباره خلاقیت»برای نشان دادن خلاقیت چند نکته کلیدی را مطرح میکند.او میگوید تعصب داشتن، بت کردن یک اندیشه یا پارادایم و به دام دوئیتهایی مانند انتزاعی و ذهنی،تضادها،عقل و شهود،مطلق و نسبی و…افتادن باعث کور شدن خلاقیت میشود.او میگوید برای رسیدن به خلق و ابداع تازهها باید به ادراکهایی توجه کنیم که برای آنها تعریفی نداریم(بوهوم،1998).
نتایج برخی تحقیقات نشان داده که عزت نفس با خلاقیت رابطه دارد ( باتلر[15]، 1998، میرعلی یاری، 1379)؛ اما تحقیقات زیادی نیز مبنی بر عدم رابطه بین این دو متغیر می باشند (فروغی، 1375؛ عباسی، 1387).در رابطه با انعطاف پذیری ذهنی واجتناب از تعصب که توانایی به تعویق انداختن قضاوت فوری و تعصب در مواقعی است که در یک وضعیت مبهم قرار می گیریم،داوری سریع درباره ی یک راه حل مانع از راه حل های ابتکاری می شود پس خلاقیت با تعصب و قضاوت نمی تواند همزمان عمل کند.همچنین استفاده از تصورات قالبی، تعصب ، پیش فرض ها ، عادات و شتابزدگی در ارزیابی از موانع خلاقیت به شمار می آیند
(دانشنامه آزاد ویکیپدیا، 1392). پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیا دریافته اند که انسان ها دارای تعصبی پنهان علیه خلاقیت هستند. باوجود آنکه انسان ها خواهان ایده های خلاقانه هستند اما هنگامی که احساس عدم قطعیت و دلواپسی دارند- یعنی در زمانی که می خواهند به یک راه حل خلاق برای مسئله شان برسند- نمی توانند ایده های خلاقانه را تشخیص دهند. بنا به عقیده پژوهشگران، ریشه این مسئله در عدم قطعیت نهفته است(مدیکال اکسپرس[16]،2011).
با توجه به نقش مهم دوره دانشجویی در آینده افراد و نیز موارد مطرح شده در بالا و نتایج متناقص در تحقیقات انجام شده به خصوص در مورد وجود رابطه بین متغیرهای عزت نفس و تعصب و متغیرهای خلاقیت و تعصب خلأ پژوهشی به وضوح دیده می شود و عدم تحقیقات کافی در خصوص رابطه متغیرهای مرتبط با تعصب و نیز نقش مهم این متغیرها در تعصب دانشجویان وضرورت بررسی مجدد رابطه ی عزت نفس با تعصب پژوهشگر را بر آن داشت تا به این سئوال پاسخ دهد که آیا بین عزت نفس و خلاقیت با تعصب در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد جاسک رابطه معناداری وجود دارد؟
[1] .Russel,B
[2] .Prejudice
[3] .Fellovel,J
[4] .Russ,A
[5] .Aronson,E
[6] .Self-esteem
[7] .Shihian,I
[8] .Zhang,Y
[9] .James,W
[10] .Kure,A
[11] .Sherrman & Jeffry
[12] .Jordan , spencer & Zanna
[13] .Baumeister,R.,Jennifer D., Campbell, Joachim., Krueger & Kathleen
[14] .Creativity
[15] .Butler,
[16] .Medical express
. 89
2-4- پوشش در قوانین و سیاستهای پیش از انقلاب. 89
1-2-4- پهلوی اول. 90
2-2-4- پهلوی دوم. 94
3-4- سیاستگذاری پوشش پس از پیروزی انقلاب اسلامی. 96
1-3-4- دهه اول (سالهای 57 تا 68). 96
1-1-3-4- بخشنامهها و اطلاعیههای سازمانهای قضایی و اجرایی 101
2-1-3-4- قوانین مجلس. 106
1-2-1-3-4- قانون بازسازی نیروی انسانی وزارتخانهها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت. 106
2-2-1-3-4- لایحه امر به معروف و نهی از منکر. 106
3-2-1-3-4- قوانین رسیدگی به تخلفات اداری(مصوب 1362، 1365، 1371، 1372). 107
4-2-1-3-4- ماده 102 قانون مجازات اسلامی. 107
5-2-1-3-4- قانون مقررات انتظامی هیأت علمی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و تحقیقاتی كشور. 108
6-2-1-3-4- قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباسهایی كه استفاده از آنها در ملاء عام خلاف شرع است و یاعفت عمومی را جریحهدار میكند.. 108
3-1-3-4- مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی. 109
1-3-1-3-4- آییننامه انضباطی دانشجویان دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی. 109
2-3-1-3-4- آئیننامه حفظ حدود و آداب اسلامی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی. 110
2-3-4- دهه دوم (سالهای 1368 تا 1378). 110
1-2-3-4- چند بخشنامههای از قوه قضائیه. 111
2-2-3-4- دولت. 112
1-2-2-3-4- آییننامه اجرایی قانون رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباسهایی که استفاده از آنها در ملاء عام خلاف شرع است و یا عفت عمومی را جریحهدار میکند.. 112
2-2-2-3-4- مصوبات کمیسیون سیاستگذاری در امور اجرایی مبارزه فرهنگی با مظاهر فساد. 113
3-2-3-4- مصوبات مجلس. 117
1-3-2-3-4- قوانین رسیدگی به تخلفات اداری. 117
2-3-2-3-4- كتاب پنجم قانون مجازات اسلامی. 117
4-2-3-4- شورای عالی انقلاب فرهنگی. 118
1-4-2-3-4- آییننامه انضباطی دانشجویان جمهوری اسلامی 118
2-4-2-3-4- اصول، مبانی و روشهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف 119
3-3-4- دهه سوم (سالهای 78 تا 88). 121
1-3-3-4 دولت. 121
1-1-3-3-4- آییننامه اجرایی مدارس. 121
2-3-3-4- مجلس. 121
1-2-3-3-4- قانون ساماندهی مد و لباس. 121
3-3-3-4- شورای عالی انقلاب فرهنگی. 122
1-3-3-3-4- سیاستهای مقابله با تهاجم فرهنگی. 122
2-3-3-3-4- سیاستهای فرهنگی تبلیغی روز زن. 123
3-3-3-3-4- سیاستهای فعالیتهای بینالمللی زنان. 124
4-3-3-3-4- منشور حقوق و مسئولیتهای زنان در جمهوری اسلامی ایران 124
5-3-3-3-4- شاخصهای ارزیابی آموزش عالی. 125
6-3-3-3-4- راهبردها و راهکارهای گسترش فرهنگ عفاف. 125
7-3-3-3-4- سیاستهای ارتقاء مشارکت زنان در آموزش عالی 126
8-3-3-3-4- راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب 126
4-3-4- سیاستگذاری پوشش در صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. 127
1-4-3-4- راهبردها و اهداف کلان. 127
2-4-3-4- سیاستها و راهکارها. 133
3-4-3-4- وظایف. 135
1-3-4-3-4- صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. 136
2-3-4-3-4- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. 140
4-4-3-4- اقدامات و عملکردها. 142
1-4-4-3-4- صدا و سیما. 142
1-1-4-4-3-4- اقدامات سال 1385. 142
2-1-4-4-3-4- اقدامات سال 1386. 146
2-4-4-3-4- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. 152
1-2-4-4-3-4- اقدامات سال 1385. 152
2-2-4-4-3-4- اقدامات سال 1386. 163
فصل پنجم: نتیجهگیری. 172
پیوستها. 204
منابع:. 257
لباس و پوشش یكی از شئون انسانی و زیرمجموعههای فرهنگ است که به خصوصیات متفاوت فردی و اجتماعی انسان مربوط میشود. لباس پرچم وجود آدمی است كه از اعتقادات و فرهنگ و آداب و رسوم وی سخن میگوید. پیدایش لباس منشأهای گوناگونی دارد، منشأ روانی، امنیتی، اجتماعی، اخلاقی و دینی. مفسرین در تفسیر آیه 26 سوره اعراف (7) لباس را از جمله نعمات الهی به بشر دانستهاند. (حسینی شاه عبدالعظیمی، 1363: ج 4، 29 و قرائتی، 1383: ج 4، 44 و مکارم شیرازی، 1374: ج 6، 133)
لباس به عنوان یک پدیده فرهنگی قدمتی به اندازه زندگی بشر داشته و در سراسر زندگی انسان و تا هنگام مرگ همراه اوست. پوشاک به مثابه همراه همیشگی انسان دارای اهمیت فراوانی است که تأثیرات و کارکردهای مختلفی چون فرهنگی، مذهبی-آیینی، سیاسی، اقتصادی، نشانهشناسی و ارتباطی، زیباییشناسی، مردمشناسی، روانی، اقلیمی و…. دارد و میتوان آن را از دیدگاههای مختلفی از قبیل روانشناسی، اخلاق، اقتصاد، جامعهشناسی، مذهب، قانون، تاریخ و جغرافیا بررسی کرد.
کارکردهای گوناگون لباس سبب ظهور مسائل مختلف در حوزه اجتماع مانند مسائل اخلاقی-اجتماعی(عفاف و حجاب، فساد اخلاقی و ناهنجاری های اجتماعی و طرح مسئله امنیت اخلاقی-اجتماعی)، فرهنگی(مد و مدگرایی، تهاجم فرهنگی و غربگرایی و غربزدگی در پوشش، هویت ملی و طرح مسئله لباس ملی) و اقتصادی(سلطه اقتصادی و تبدیل شدن کشورها و جوامع به بازار مصرف تولیدات کشورهای بیگانه و آسیب به تولیدات داخلی) شده است. بر این اساس پوشش یکی از نمادهای فرهنگی و از ارزشهای خاص هر جامعه و فرهنگ و به خصوص فرهنگ اسلامی-ایرانی ما به شمار میرود که در طی چند دهه عمر انقلاب همواره با مسائل فرهنگی و اجتماعی دیگری گره خورده و مورد سؤال واقع شده است.
از سوی دیگر توجه به نقش حکومت در زمینه فرهنگ سازی در این زمینه انکارناپذیر بوده و در نگاهی عمیقتر، ضروری و اساسی است. در سدهی اخیر موضوع پوشش همواره مورد توجه جوامع اسلامی، اندیشمندان و رهبران فرهنگی و دولتها بوده است. در جمهوری اسلامی ایران نیز حجاب و عفاف در طول چند دهه اخیر همواره یکی از معضلهای مهم فرهنگی و اجتماعی جامعه بوده و مورد توجه صاحبنظران، کارشناسان و مسئولان دستگاههای فرهنگی جامعه قرار گرفته است. در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی طرحها و برنامههای مختلفی از سوی نهادها و سازمانهای مختلف در جهت گسترش و نهادینه سازی فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه، تدوین و تصویب شده است.
حال با توجه به اهمیت و ضرورت پوشش به عنوان یکی از مهمترین مسائل فرهنگی جوامع و به خصوص جامعه ایران از یک سو و نقش بیبدیل و غیرقابل انکار حکومتها در این زمینه، بجاست که سیاستهای دولت در این زمینه را مورد سؤال قرار دهیم و بپرسیم حکومت در قبال این مسئله مهم فرهنگی چه اقداماتی انجام داده و سیر تحول سیاستگذاری و مداخله دولت در حوزه پوشش افراد جامعه پس از انقلاب اسلامی ایران تا کنون به چه صورت بوده است.
بیشتر مسائل و تصمیمات مالی بلند مدت شرکت ها بر مواردی مانند سرمایه گذاری ساختارسرمایه ، تقسیم سود یا ارزشیابی شرکت ها متمرکز شده اند و سرمایه گذاریهای کوتاهمدت شرکت ها در دارایی های جاری و یا منابع تامین مالی شده آنها با سررسیدهای کمتر از یک سال که سهم عمده ای از اقلام صورت وضعیت مالی را به خود نسبت میدهند، کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. در صورتی که این اقلام از عوامل اصلی صورت وضعیت مالی هستند (تروئل و سولانو،2006، ص1).[1]
سرمایه در گردش عبارت است از دارایی جاری شرکت و سرمایه در گردش خالص، عبارت است از دارایی جاری منهای بدهی جاری; که از آن به عنوان معیاری برای اندازهگیری تواننقدینگی شرکت به کار میرود. هرقدر مقدار آن در شرکت بالا باشد، توان نقدینگی بالا است.
در این فصل پس از بیان مسئله پژوهش به تعریف موضوع پژوهش پرداخته و در ادامه بیان اهمیت و ضرورت پژوهش بررسی می شود. همچنین اهداف پژوهش را در قالب اهداف ویژه، علمی وکاربردی بیان می کنیم. چارچوب نظری پژوهش که بنیان اصلی طرح سؤال و موضوع پژوهش بوده است، در این فصل آورده شده و در ادامه به فرضیه های پژوهش نیز اشاره شده است.
1- پیشکاری (1375) در پژوهش خود تحت عنوان “بررسی مدیریت سرمایه در گردش در شرکت های منتخب ایرانی ” که از طریق پرسشنامه انجام شده است سؤالات زیر را مطرح کرده است:
آیا مدیریت سرمایه در گردش در شرکت های ایرانی وجود دارند؟
2-آیا روش های مختلفی که در ارزیابی سرمایه در گردش استفاده می شود بر بهای تمام شده کالا یا خدمات آنها تأثیر دارد؟
3-آیا میزان سرمایه در گردش مناسب در شرکت های نمونه اندازه گیری می شود؟
در کل از پرسشنامه های بیست شرکت که به طـور نمـونه انتخـاب شده بودند، دریافتند که 67 درصد از شرکت ها از روشی که برای مدیریت سرمایه در گردش خود استفاده می کنند، باعث تأثیر بر بهای تمام شده کالا یا خدمات خود شده اند و نیز این که 71 درصد از شرکت ها با مدیریت مناسب سرمایه در گردش خود توانسته اند حجم بهینه ای از سرمایه در گردش را انتخاب کنند.
2- ایزدی نیا و تاکی (1389) به بررسی تأثیر مدیریت سرمایه درگردش بر قابلیت سوددهی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1387 الی 1380 پرداختند. بازده کل دارایی ها به عنوان معیار اندازه گیری برای قابلیت سوددهی در نظر گرفته شده است، نتایج رگرسیون نشان می دهد چرخه تبدیل وجه نقد با بازده دارایی ها یک رابطه معکوس ومعنی داری را به وجودآورده است وهمچنین سرمایه گذاری بالا در موجودی کالا وحساب های در یافتنی منجر به پایین آمدن سوددهی می شود.
3-آناند و پراکاش گوپتا (2002)[2] در پژوهش خود عملکرد مدیریت ســرمایه در گردش شــرکــت هــا را بــین ســـال های 1998 تــا 2001 مــورد بـررسی قرار دادند. در این پـــژوهش تعداد 427 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شده بود. در این پژوهش برای ارزیابی عملکرد مدیریت سرمایه در گردش شرکت ها را از معیارهای چرخه تبدیل وجه نقد، گردش چرخش عملیاتی و گردش سرمایه در گردش استفاده شده بود. نتایج پژوهش حاکی از این بود که معیارهای انتخاب شده برای ارزیابی عملکرد مدیریت سرمایه در گردش علاوه بر اینکه برای ارزیابی مدیریت سرمایه در گردش مفید می باشند، به تجزیه و تحلیل مخاطره و بازدید شرکت ها کمک میکند.
4-سامیلوگ ودیمیرنس (2008)[3] مطالعه صورت گرفته توسط ایشان برروی یک نمونه از شرکت های تولیدی ترکیه ای طی دوره 2007-1998 به منظور بررسی ارتباط بین سود آوری ومدیریت سرمایه درگردش نشان داد که دوره حساب های دریافتنی، دوره موجودی کالا واهرم ها بطور منفی و با اهمیتی بر سودآوری شرکت تأثیر می گذارد. درحالیکه رشد شرکت (درغالب فروش ها) بطور مثبت و با اهمیتی بر سودآوری شرکت تأثیر می گذارد. با این وجود چرخه تبدیل وجه نقد، اندازه شرکت و دارایی های مالی ثابت از لحاظ آماری تأثیر با اهمیتی بر سود آوری شرکت های مورد بررسی ندارد. نتایج نشان می دهد که سودآوری شرکت از طریق کاهش دوره حساب های دریافتنی وموجودی کالا افزایش می یابد.
درطول قرون و اعصار هیچ کلمه ای به اندازه کلمه آزادی بحث انگیز نبوده است. آزادی به پرمعناترین و مورد توجه ترین واژه در جوامع انسانی تبدیل شده و دراین بین فلاسفه و دانشمندان هر عصر با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی، شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی موجود به تلاش برای تعریف آزادی و حل مسائل حاشیه ای آن پرداختند. همچنین می توان گفت: هیچ کلمه ای همانند واژه آزادی مورد بد فهمی و کژفهمی ها نبوده است. به نام آزادی و در دفاع از آن در طول تاریخ خون ها ریخته شده، جنگ ها بوجود آمده، شکنجه ها صورت گرفته و توسط ادبا، شاعران، سیاستمداران، فیلسوفان و حتی مردم عادی در مدح و ستایش یا نکوهش آن سخن ها گفته شده و کتاب ها به نگارش درآمده است.
مفهوم آزادی از بدو پیدایش فلسفه سیاسی تاکنون یکی از مهمترین مفاهیمی بود که اندیشمندان و فلاسفه درعلوم انسانی به آن پرداخته اند و هر یک با توجه به نگاه خود نسبت به ایجاد یک جامعه مطلوب معنای خاص خود را درباره این مفاهیم بیان داشته اند، در این میان دو تن از اندیشمندانی که درعصر حاضر می توان به آراء آنها در مورد ایجاد جامعه مطلوب که در آن آزادی و عدالت حاکم باشد به هایک و رالزاشاره نمود. در این پژوهش سعی شده است که معنا و مفهوم واژه آزادی از نقطه نظر این دو اندیشمند مورد توجه قرار گرفته و تلاش گردد که وجوه اشتراک و افتراق آراء این دو اندیشمند در ارتباط با مفهوم آزادی فهمیده شود. برای رسیدن به این هدف این پژوهش به چند فصل تقسیم شده است که در فصل اول سعی بر آن است تحت عنوان کلیات تحقیق به بیان مساله، اهمیت و ضرورت، اهداف، سئوالها پرداخته شود و در فصل دوم تحت عنوان چارچوب نظری تحقیق و بیان مباحث نظری پیرامون آزادی به معنی مفاهیم و تفسیرهایی از مفهوم آزادی و تحقیقات انجام شده توجه شده است. درفصل سوم مفهوم آزادی در آراء هایک وراهکارهای دست یابی به آن و در فصل چهارم مفهوم آزادی درآراء رالز و راهکارهای دست یابی به آن مطرح است. درفصل پنجم به وجوه اشتراک و افتراق آراء هایک و رالز درباره مفهوم آزادی توجه شده است و در فصل ششم خلاصه، نتایج و پیشنهادات در مورد این پژوهش ارائه گردیده است.
دراین پژوهش سعی بر آن بود تا با رویکردی علمی و با بهره گرفتن از شیوه ای توصیفی و تحلیلی آراء هایک و رالز در مورد مفهوم آزادی به صورت تطبیقی بررسی شود. در این راستا از منابع و ماخذ گسترده ای شامل کتب، مقالات، فصل نامه ها و… از دیدگاه ها و نظرات بسیاری بهره برداری شده است، بدین سبب این پژوهش می توان یکی از منابع مفید در حوزه اندیشه سیاسی و شناخت آراء هایک و رالز باشد اما این پژوهش نیز مانند هر پژوهش دیگری عاری از ایراد و انتقاد نیست.
هایک و رالز دو تن از فیلسوفان سیاسی غرب در قرن بیستم هستند و شناخت و درک صحیح مبانی فکری آنان دارای اهمیت می باشد. آزادی از جمله مفاهیم بنیادینی است که آن دو اندیشمند پیرامون آن نظراتی ارائه نمود ه اند، لذا شناخت این مفهوم به صورت تطبیقی در آراء هایک و رالز حائز اهمیت است.
آزادی طبق نظر برخی ازواژه اوستایی آزاته و یا واژه پهلوی آزاتیه گرفته شده است. قدیمی ترین تعابیر در مورد آزادی در آثار اندیشمندان یونان باستان آمده است. ماده 4 اعلامیه حقوق بشرو شهروند که در سال 1789 به دنبال انقلاب کبیربه وسیله مجلس موسسان فرانسه به تصویب رسید آزادی را چنین تعریف کرده است: آزادی عبارت است ازاختیارانجام هرآنچه به شخص دیگر آسیب نرساند. از این رو بهره گیری هر فرد از حقوق طبیعی خویش هیچ محدودیتی ندارد مگر حدودی که بهره مندی دیگر اعضای جامعه از همان حقوق را تضمین می کند، تعیین این حدود تنها برعهده قانون است(سن، 25:1389). آزادی برای حفظ سلامت جامعه و جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت و موقعیت ضروری می باشد.
دو موضوع مهم و اساسی زندگی هایک نخست آزادی و دوم نظم است و به عقیده وی آزادی مهمترین دستاورد تمدن مدرن و در عین حال شرط لازم برای دوام و بقای آن است. منظور وی از آزادی عمدتا آزادی سیاسی و مدنی فردی (محدود کردن قدرت دولت توسط قانون) است و معتقد است حکومت قانون اندیشه مرکزی آزادی سیاسی را تشکیل می دهد ودرمقابل رالز برای نهادینهشدن دموکراسی و آزادی، تحقق برابری « عدالت اجتماعی» را یک اصل میداند و می گوید حکومت قانون پیوند نزدیکی با آزادی دارد، بنابر آنچه گفته شد تطبیق مفهوم آزادی در اندیشه هایک و رالز مسئله این پژوهش است.
محوراصلی اندیشه هایک برمحورارزشهای لیبرالیسم راستین و آزادی های فردی تضمین شده و موکد در آن شکل گرفته است. آزادی فردی در مفهومی که هایک ازآن دارد زاییده و مخلوق قانون است و بیرون از جامعه مدنی نمی تواند وجود داشته باشد و حکومت قانون اگر درست فهمیده و به صورتی منسجم به اجرا گذاشته شود بایستی لزوما حافظ آزادی فردی باشد، درمقابل جان رالز درصدد آشتی میان عدالت اجتماعی و آزادی فردی می باشد، از دید اواصل اول عدالت از آزادی برابروفرصت های برابردفاع میکند، به عبارت دیگر در اصل اول که اصل بیشترین آزادی برابر خوانده می شود حقوق سیاسی و مدنی هر کس با دیگران برابر است. آزادی های اساسی را تنها میتوان به خاطر خود آزادی محدود کرد.
هایک آزادی فردی را درساخت مناسبات اقتصادی جامعه مهمتر و کارسازترازعدالت اقتصادی در زمینه توزیع درآمد می داند و پیشنهاد قطعی رالز این است که در صورت وجود تضاد بین آزادی و نیازهای اقتصادی، آزادی باید حق تقدم بی چون و چرا داشته باشد. محوراندیشه سیاسی هایک مفهوم آزادی است و به نظر وی آزادی صرفا ارزش نیست بلکه منبع و شرط اخلاقی ترین ارزش هاست. ارزش آزادی در امورپیش بینی نا پذیری است که از تحقق آن ناشی می شود. آن آزادی که پیشاپیش آثار مثبتش معلوم باشد آزادی نیست. او هوادار مفهوم منفی آزادی است، آزادی بدین معنا فقدان و نفی شرایط نا مطلوب است. وی معتقد است که آزادی وسیله ای برای رسیدن به یک هدف عالی سیاسی نیست، بلکه خود همان هدف عالی سیاسی است. در مقابل ازجمله مشهورترین تئوریها پیرامون عدالت و آزادی در غرب جدید تئوری عدالت جان رالز میباشد که کالبد اصلی آن را مفهوم آزادی تشکیل میدهد، بطوری که اگر دکترین آزادی را از تئوری عدالت او جدا کنیم آنچه بر جا میماند مدّلل و قابل دفاع نخواهد بود. وی معتقد است همیشه می توان آزادی را با استناد به اقلام سه گانه توضیح داد: کارگزاران آزاد، حدود یا قیودی که آنها از آن حدود و قیود آزاد و رها هستند و آنچه آنها آزادند انجام دهند یا ندهند. وی می گوید مهم است که بدانیم آزادی های اساسی باید به مثابه یک کل یا یک نظام ارزیابی شوند، یعنی ارزش یکی از آزادی ها به طورمعمول به مشخص کردن آزادی های دیگر بستگی دارد و این همبستگی باید عموماً در تدوین چا رچوب یک قانون اساسی و قانونگذاری مطمح نظر قرار گیرد، روشن است که هر گاه آزادی ها بدون محدودیت باشند با یکدیگر تصادم میکنند.
با توجه باینکه مفهوم آزادی علیرغم گذشت سالیان زیاد از بررسی و کنکاش بشرهیچگاه از صدرموضوعات مجادله ای چه درفضای کاملاً آکادمیک و چه درفضای کاملاً عمل گرا خارج نشده و اهمیت یگانه خود را حفظ کرده وتعابیر و تفاسیر مختلفی از ان ارائه گردیده و یكی از مناقشهانگیزترین بحث های روزگار ما و یک نیازحیاتی و فراتر از آن یک حق بزرگ است، بدین جهت شناخت این مفهوم به صورت تطبیقی در آرائ این دو اندیشمند حائز اهمیت است. حال باید دید که آیا میتوان وجوه اشتراک و افتراق را پیرامون مساله آزادی در نظریات این دو اندیشمند یافت و از آن به عنوان ابزاری برای درک بهتر از مفهوم آزادی و باز کردن افق های تازه ای در آزادی استفاده کرد یا خیر.