افزایش روز افزون تعداد مبادی و مقاصد از یک سو و افزایش حجم تعاملات میان انها از سوی دیگر لزوم طراحی شبکه های ارتباطی کارا را بیان می کند. عبارت کارا را میتوان از طریق کیفیتی تعبیر نمود که مطابق با ان کالا به میزان لازم در زمان ومکان مورد نیاز وبا حداقل هزینه ممکن تحویل شود. مدلهای مکان یابی[1] کاربردهای فراوانی در مسایل صنعتی ، شهری، مخابراتی و غیره دارند.
یکی از کاربردهای مهم این مدلها استفاده از انها در طراحی سیستم های توزیع وشبکه های ارتباطی ست.
در میان مسایل موجود در حوزه طراحی شبکه های ارتباطی ، مساله مکان یابی هاب[2] در طول دو دهه اخیر توجه زیادی را به خود معطوف ساخته است.
این حجم از توجه عمدتا به علت الزام زیرساختهای مدرن در سیستم حمل ونقل و ارتباطات است
واژه مدرن منعکس کننده ی کیفیتی از این پیکربندی ها است که از فرضیات شبکه های سنتی پیروی نمی کند،در شبکه های سنتی نقطه مقصد به دنبال تامین مستقیم تقاضا از مبادی است.
اما در سیستم های مدرن برخی از گره های شبکه به عنوان ساختار میانی و واسطه ای انتخاب می شوند، متعاقب ان تقاضا ی مقصد از طریق این ساختار واسطه ای برآورده می شود. این ساختار اصطلاحا شبکه هاب و اسپوک[3] خوانده می شود.
در واقع در مطالعات انجام شده می توان به دو عملکرد ویژه هاب اشاره کرد:
1- جمع اوری تقاضا و انتقال ان ها به سایر هاب در شبکه
2- دریافت تقاضا از سایر هاب در شبکه وتوزیع این مقادیر تقاضا به گره های تقاضایی که به آنها خدمت رسانی می کند
شکل (1-1). وظایف هاب درشبکه
1-2- مساله مکان یابی هاب
مساله مکان یابی هاب یکی از حوزه های تحقیقاتی مهم در زیرشاخه های مدلهای مکان یابی می باشد که به همین دلیل توجه زیادی در دهه های اخیر به آن شده است. مساله مکان یابی هاب شامل مکان یابی تسهیلات واسط(هاب ها) و طراحی شبکه هاب(تخصیص نقاط تقاضا به هاب ها) است.
مسایل مکان یابی هاب ، تعداد ارتباط های حمل ونقل را بین مبادی و مقاصد کاهش می دهد وبنابراین با بهره گرفتن از منابع کمتر می توان بصورت کاراتر تقاضای بین نقاط را ارضا کرد.
مساله مکان یابی هاب چند تفاوت عمده با مسایل مکان یابی سنتی دارد.همانطور که در شکل (1-2) نشان داداه شده است، در مسایل مکان یابی سنتی ، تقاضا برای خدمت در نقاط گسسته رخ می دهد. همچنین تسهیلات در نقاط گسسته استقرار داده شده اند و تابع هدف عمدتا مربوط به فاصله یا هزینه بین تسهیلات و نقاط تقاضا است.
در صورتی که در مسایل مکان یابی هاب جریان های بین مقاصد ومبادی بیانگر تقاضا هستند و تسهیلات واسطه ای به عنوان نقاط ارتباط یا یکپارچه سازی عمل می کنند. یک هاب به عنوان نقطه ارتباط این امکان را می دهد که جریان تغییر جهت بدهد،بعلاوه ممکن است عمل یکپارچه سازی چندین جریان مجزای با حجم کم را از مبادی مختلف به یک جریان با حجم بیشتر انجام دهد، یا برخلاف حالت قبلی یک جریان با حجم بالا را به چند جریان با حجم های پایین تر برای مقاصد متفاوت تقسیم کند.
در هر مسیر بین مبدا ومقصد، حداقل یه هاب وجود دارد و همانطور که گفته شد به جای ارتباط مستقیم نقاط تقاضا ، همه مسیرها توسط شبکه هاب هدایت می شود.
حلیل تنش و تغییر شکل مخازن جدارضخیم کروی از جنس مواد تابعمند تحت بارگذاری فشار داخلی و اختلاف دما در این پایان نامه بحث شده است. پارامترهای مادی به صورت تابعی از شعاع در نظر گرفته شده اند که نقش با اهمیتی در رفتار این گونه مواد ایفا می کنند. برای مشخص شدن نقش بسزای آنها، چند نوع ماده دارای پارامترهای مادی متفاوت، تحت گرادیان دما و فشار داخلی قرار گرفته و بررسی شده اند. همچنین تفاوت آنها در به تسلیم رسیدن این گونه مخازن مشخص شده است. برای اطمینان از بررسیهای انجام شده، نتایج به دست آمده در حالت الاستیک با مقاله های دیگر مقایسه شده است. همچنین با مقایسه نتایج مربوط به بارگذاریها به نقش پر اهمیت اختلاف دما در تحلیل رفتار مخازن پی برده شد. سپس به
تحلیل الاستوپلاستیک این گونه مخازن پرداخته شد. برای تحلیل الاستوپلاستیک آنها از رفتار سختی سینماتیک خطی پیروی شده است. طبق بررسی و تحلیل رفتار آنها تحت بارگذاری چرخهای اختلاف دما و فشار داخلی ثابت که منجر به مشخص شدن دیاگرام تفکیک پدیده ها شد مشاهده کردیم که مخزن کروی تا اختلاف دماهای بالایی هنوز در حالت الاستیک باقی مانده است. همچنین ناحیهی الاستیک شیکدان، سطح زیادی را به خود اختصاص داده است و بعد از آن وارد ناحیهی پلاستیک شیکدان شده است. در واقع با این کار، رفتار ماده را قبل از بارگذاریهای متفاوت پیش بینی کردهایم.
1-1- پیشگفتار
برای یک جامد الاستیک، تغییر شكل ها پس از حذف بارهای اعمالی، بازگشت پذیر میباشند. در جامدات پلاستیک، بعد از برداشتن بار، تغییر شكلها در ماده باقی میمانند و به حالت اولیه برنمیگردند. این تغییر شكلهای غیرالاستیک در تعادل باقی میمانند. رفتار آنها فرض میگردد که به زمان وابسته نمی باشد. همان طور که در شکل 1-1-1، پیداست، تغییر شكل در جامدات الاستوپلاستیک سختی پذیر از دو قسمت تغییر شكل الاستیک و تغییر شكل غیرالاستیک تشكیل شده است. هنگامی كه تنش كمتر از تنش تسلیم ( ) باشد، كرنش پلاستیک صفر میباشد.
مدل تشابهی رفتار این نوع مواد به وسیله مدل سنت ونان توسعه یافته نشان داده شده است.
مدلهای گوناگونی برای توصیف سختی پذیری جامدات توسط تغییر شكل، ارائه گردیده است. سختی پذیری غیر ایزوتروپ و سختی سازی سینماتیک از جمله آنها هستند.
اگرچه اكثر مواد دارای سختی پذیری غیرایزوتروپ میباشند ولی به علت سادگی مدل سختی ایزوتروپ كاربرد فراوانی دارد .بهخصوص هنگامیكه بارگذاری شعاعی باشد یعنی اینكه بردار تنش در فضای تنش دارای جهت ثابتی میباشد. به صورت عمومی، یک ماده دارای سختی ایزوتروپ به مادهای گفته می شود كه مرز ناحیهی الاستیک آن تنها به یک پارامتر اسكالر وابسته باشد.
· منحنی تنش-كرنش در كشش متقارن با منحنی تنش-كرنش در فشار نسبت به مبدأ است ( نقطه B در شکل 1-1-2 ).
· مرز ناحیهی الاستیک در همهی جهات، نسبت به مركز O متقارن میباشد
كاربردی ترین شمای سختی سازی غیرایزوتروپ، مدل سختی سینماتیكی خطی میباشد. در این مدل دامنه ناحیهی الاستیک ثابت باقی میماند ولی این دامنه در فضای تنش جابجا میگردد مركز ناحیهی الاستیک (نقطهی C در شكل 1-1-3 ) به نام تنش داخلی یا تنش برگشتی نامیده می شود .منحنی تنش-کرنش در كشش و فشار حول نقطهی C متقارن است. تحت یک تست كشش– پیچش، سطح تسلیم توسط
جابجایی سطح تسلیم اولیه و بوسیله بردار به دست میآید.
اثر باشینگر هنگامی مشخص می گردد كه بعد از یک تست كشش، یک تست فشار انجام گردد. معمولاً تست كشش ماده را در كشش سخت مینماید (حد الاستیک افزایش مییابد) ولی در جهت فشار ماده نرم میگردد. شكل 1-1-4، نشان میدهد كه حد الاستیک در فشار كمتر از حد الاستیک اولیه در فشار میباشد.
از بین دو مدل ذكر شده، سختی سازی سینماتیک به واقعیت نزدیكتر میباشد و تخمین بهتری از اثر باشینگر ارائه مینماید
در اثر بارگذاری دورهای كشش– فشار، خواص سختی سازی اكثر فلزات و آلیاژها در هنگام تست تغییر میكند . شكل 1-1-5، پارامترهای مورد استفاده برای یک سیكل پایدار تنشهای دورهای را نشان میدهد .برحسب نوع ماده، دما و حالت اولیهی آن سختیسازی و نرمیسازی رخ می ده
نرمی سیكلی هنگامی اتفاق میافتد كه در طول یک تست دورهای تحت دامنه كرنش ثابت، دامنه تنش كاهش مییابد (شكل1-1-6-(الف)) یا هنگامیكه در یک تست دورهای تحت دامنه تنش ثابت، دامنه كرنش افزایش یابد (شكل1-1-6-(ب)).
سختی سیكلی هنگامی اتفاق میافتد كه در طول یک تست دورهای تحت دامنه كرنش ثابت، دامنه تنش افزایش مییابد (شكل 1-1-6-(الف)) یا هنگامیكه در یک تست دورهای تحت دامنه تنش ثابت، دامنه كرنش كاهش یابد (شكل 1-1-6-(ب)).
اگر بارگذاری دورهای تنش متوسط غیر صفر باشد، اثرات دیگری ظاهر میگردند (شكل 1-1-7). این بارگذاری نامتقارن اعمالی موجب عدم رشد كرنش پلاستیک و ثابت ماندن آن در هر سیكل میگردد و یا اغلب موجب رشد آن در هر سیكل حتی بعد از پایداری حلقهی تنش-كرنش، میگردد .هنگامیكه دامنه كرنش اعمال گردد، رهاسازی و یا عدم رهاسازی تنش متوسط مشاهده میگردد. (شکل 1-1-8)]1[.
(الف)- اعمال دامنه تنش ثابت، راست- رشد کرنش پلاستیک، چپ- عدم رشد کرنش پلاستیک
(ب)- اعمال دامنه کرنش ثابت، راست- رها سازی تنش متوسط، چپ- عدم رها سازی تنش متوسط
1-2- مواد هدفمند (تابعمند)
در سالهای اخیر با توسعه موتورهای پرقدرت صنایع هوافضا، توربینها و راکتورها و ماشینهای دیگر نیاز به موادی با مقاومت حرارتی بالا و مقاومتر از لحاظ مکانیکی احساس شده است. در سالهای قبل در صنایع هوافضا از مواد سرامیکی خالص جهت پوشش و روکش قطعات با درجه کارکرد بالا استفاده میشد. این مواد عایقهای بسیار خوبی بودند ولی مقاومت زیادی در برابر تنشهای پسماند نداشتند. تنشهای پسماند در این مواد مشکلات زیادی از جمله ایجاد حفره و ترک مینمود. بعدها برای رفع این مشکل از مواد کامپوزیت لایهای استفاده شد. تنشهای حرارتی در این مواد نیز موجب پدیده لایه لایه شدن میگردید. با توجه به این مشکلات طرح مادهای مرکب که هم مقاومت حرارتی و مکانیکی بالا داشته و هم مشکل لایه لایه شدن نداشته باشد، ضرورت پیدا کرد. بنابر مشکلاتی که در صنایع مختلف برای مواد تحت تنشهای حرارتی بالا وجود داشت، دانشمندان علم مواد در سال 1984 میلادی در منطقه سندایی ژاپن برای اولین بار مواد تابعمند (FGM[1]) را به عنوان مواد با تحمل حرارتی بالا پیشنهاد نمودند. از آن پس روی مواد تابعمند تحقیقات وسیعی انجام شد. مواد تابعمند، مواد کامپوزیتی با ریزساختار ناهمگن میباشند، که خواص مکانیکی آنها بطور ملایم و پیوسته از یک سطح به سطح دیگر جسم تغییر می کند. نوع رایج آن، ترکیب پیوستهای از سرامیک و فلز میباشد. این مواد از اختلاط پودر فلز و سرامیک بدست میآیند. تغییر فلز و سرامیک از یک سطح به سطح دیگر کاملاً پیوسته میباشد. بگونهای که یک سطح از جنس سرامیک خالص و یک سطح فلز خالص است. بین دو سطح ترکیب پیوستهای از هردو میباشد. مادهی سرامیک مقاومت دمایی بالایی را بهخاطر رسانایی گرمایی کم دارا میباشد و از طرفی ماده فلزی چکش خوار، از شکستگی یا ترک بهخاطر تنش حرارتی ممانعت به عمل میآورد. خواص مکانیکی نیز با توجه به نوع ترکیب، تغییرات پیوستهای در جهت ضخامت دارد. این مواد با توجه به پیوستگی ترکیب مواد تشکیل دهنده دارای خواص مکانیکی مؤثری نسبت به مواد کامپوزیت لایهای میباشد. حال آنکه امروزه مواد تابعمند، همراه با غیر یکنواختیهای فضایی که عمداً در آنها ایجاد می شود، محبوبیت زیادی در محیطهای دمایی بالا کسب نموده اند. مواد تابعمند بیشتر برای پوشش های عایق حرارتی به کار میروند. به دلیل خاصیت تغییر پیوستهی مواد در فضای با مقیاس ماكروسكوپیك، گاهی اوقات استفاده از مواد تابعمند، از نظر رفتار مكانیكی نسبت به مواد با ساختار فیبری، بخصوص تحت بارهای حرارتی، ترجیح داده می شود. چون شكاف درونی یا مرزی در آنها وجود ندارد، پیكهای تنش در ساختارهای مواد تابعمند زمانی كه نیروی خارجی به آنها اعمال میگردند؛ میرا میشوند و در نتیجه از شكست بدلیل عدم پیوستگی درونی و تمركز تنش جلوگیری می شود. امروزه مواد تابعمند در زمینه های وسیعی همچون مکانیک محیطهای پیوسته، الكترونیك، شیمی، اپتیك، بیودرمانی و غیره مورد استفاده قرار میگیرند ]2و3[.
با توجه به خصوصیتهای مواد تابعمند و پیوسته تغییر کردن رفتار موادی آنها، پارامترهای آنها به صورت تابع وابسته در نظر گرفته شده است. در اینجا پارامترهای ماده مانند مدول الاستیسیته، ضریب رسانندگی گرمایی، ضریب انبساط گرمایی، تنش تسلیم و ضریب پراگر به شکل توابع توانی از شعاع نمایش داده شده اند. این توابع، تغییرات خواص مواد تابعمند را در طول ضخامت مخزن به صورت آرام و پیوسته مقرر می کنند.
بازار بورس اوراق بهادار پیچیدگی پویای بسیار زیادی دارد . تحقیقات صورت گرفته برای بررسی بازار معمولا از کارایی لازم برخوردار نیستند ، دلیل آن همین پیچیدگی پویاست.
در این پایان نامه با بهره گرفتن از روش پویایی سیستم[1] بازار بورس اوراق بهادار تهران را بررسی می کنیم . در این فصل ابتدا تعریفی از مساله ارائه می دهیم و سپس ضرورت انجام این تحقیق و اهداف آن را بیان می کنیم . نو آوری ها و محدودیت های تحقیق در ادامه فصل مورد بحث قرار می گیرند .
1-2. بیان مساله
اهمیت بازار سرمایه از جند زاویه قابل بررسی است . وارد شدن سرمایه بالقوه سرمایه گذاری اثرات مثبت بسیاری برای اقتصاد دارد ، از طرفی سرمایه را از بازار هایی مضر برای اقتصاد کشور مانند بازار خرید و فروش آزاد ارز خارج می شود و از طرف دیگر این سرمایه وارد بازاری می شود که موجب شکوفایی اقتصاد کشور می گردد . بازار خرید و فروش اوراق بهادار همواره با ریسک هایی همراه است که جذابیت سرمایه گذاری در این بازار را تهدید می کند .
بررسی بورس اوراق بهادار دغدغه بسیاری از تحلیل گران اقتصادی است . اینکه چه عواملی باعث ایجاد جذابیت و چه عواملی موجب کاهش جذابیت آن در بین سرمایه گذاران بالقوه می شود . رشد اقتصادی و رشد بازار سرمایه ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند .
از آنجا که قیمت یک سهم دارای رفتار پویاست ، بررسی بازار سهام با روش های آماری ، شبکه های عصبی و هوش مصنوعی معمولا نتیجه مطلوبی برای بررسی کلیت رفتار یک بازار با پیچیدگی های دینامیکی بسیار زیاد ندارد . پویایی سیستم ابزار های جالبی برای بررسی یک ساختار اقتصادی در اختیار می گذارد .
مساله اصلی بررسی شاخص کل بازار بورس اوراق بهادار تهران به عنوان معیار مهم برای ارزیابی بازار است . در این تحقیق قصد داریم با بهره گرفتن از روش پویایی سیستم مدلی کلی برای بازار سهام ارائه دهیم و عوامل موثر بر شاخص کل را مورد بحث و بررسی قرار دهیم . میزان رشد یا کاهش شاخص کل و نوسات آن عامل مهمی برای جذب سرمایه است .
بنابراین در این پایان نامه ابتدا نقش عوامل کلیدی موثر بر شاخص کل مورد بررسی قرار گرفته و سپس با بهره گرفتن از نمودارهای علی حلقوی ، نمودار های جریان رسم شده و مدل را با بهره گرفتن از نرم افزار Vensim شبیه سازی می کنیم و سپس عوامل موثر بر آن را بررسی می کنیم .
مقایسه تحولات سه دهه اخیر حاکی از آن است که این تحولات نسبت به گذشته تفاوت اساسی دارد که علت اصلی این اختلافات مربوط به انقلابی است که در این دهه ها رخ داده است. شرایط و روش های انجام كسب و كار مدام در حال تغییر و تحول بوده و هر روزه گزینههای بیشتری در اختیار كسب و كارها قرار میگیرند.گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات در تمامی ابعاد زندگی بشر تحولی بنیادین ایجاد کرده و دنیای کنونی را در جریان یک انقلاب کامل قرار داده است. امروزه، فناوری اطلاعات و ارتباطات محور توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای مختلف قرار گرفته است. تجارت الکترونیک یکی از نمونه های عینی انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات در عرصه های اقتصادی است. ظهور اینترنت و تجاری شدن آن در دهه های اخیر شیوه های سنتی تجارت را متحول نموده و تجارت الکترونیکی انقلابی در شیوهها و رویههای تجاری گذشته ایجاد کرده است. یکی از مصایق تجارت الکترونیک، بیمه الكترونیكی است که به عنوان بخشی از تجارت الكترونیک و موجی كه كمتر از انقلاب صنعتی نیست در دنیا از رشد بیسابقهای برخوردار بوده است و بیمه و به طور كلی موسسات مالی از جمله صنایعی هستند كه تجارت الكترونیک میتواند نقش بسزایی در رشد و توسعه آنها ایفا كند، چرا كه صنعت بیمه صنعتی است با حجم زیاد اطلاعات، لذا دارای زمینه مناسبی جهت استفاده گسترده از تكنولوژی اطلاعات میباشد[2].
بیمه الکترونیکی، در یک نگاه کلی به فراهم ساختن امکان دسترسی مشتریان به خدمات بیمهای با بهره گرفتن از واسطه های ایمن بدون حضور فیزیکی اطلاق میشود. به عبارت دیگر، بیمه الکترونیکی به معنای استفاده از روشهای الکترونیکی برای کمک به مبادله کالاها و خدمات بیمهای است[4]. بیمه الکترونیک علاوه بر کاهش دادن هزینههای اداری و مدیریتی (داخلی) از طریق مکانیزه شدن مراحل کار،
باعث می شود تا نوعی ارتباط شبکهای بین واحدهای شرکتها به وجود آید و اطلاعات مدیریتی ارتقا پیدا کند. همچنین خریداران هزینه کمتری خواهند داشت. بیمه الكترونیک زمانی تحقق خواهد یافت كه مخاطبان آن از آن استقبال نموده و سعی در بكارگیری آن داشته باشند[2].
اما با وجود این مزایا، موانع و چالشهای زیادی در استقرار بیمه الکترونیکی وجود دارد که در یک دسته بندی کلی، شامل موانع ساختاری، زمینهای و محتوایی میشود. ایجاد زیرساخت های لازم در این راستا از جمله مهمترین اولویتهای لازم در ارائه بیمه الکترونیکی است[2]. تنظیم چارچوب مقاله به این صورت است كه ابتدا
تجارت الکترونیک و مسائل و ویژگی های آن مطرح گردیده، سپس با مطالعه مقالات مختلف درخصوص بیمه الکترونیک مسائل پیش روی صنعت بیمه و نیز مزایای استفاده از تجارت الکترونیک در این صنعت و تاثیر آن بر بخش های مختلف بررسی گردیده و در آخر راهکارها و پیشنهادات جهت پیشروی هر چه بهتر تجارت الکترونیک در این صنعت را بررسی خواهیم کرد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
جهت انجام پروژه تعریف شده در این رساله دکترا مباحث تحقیق حاضر در دو فصل ارائه شده است. فصل اول با مروری بر منابع و مستندات موجود، تعریفی جامع در زمینه ترکیبات سولفوره فرار، مشکلات زیست محیطی ناشی از آنها و روش های مختلف تخریب آنها بدست می دهد. فصل دوم مشتمل بر اهداف رسالۀ در دست، نوآوری های تحقیق و جزئیات تفصیلی جهت اجرای این مهم می باشد.
2– ترکیبات سولفوره فرار
نشر مواد بودار یک مشکل زیست محیطی متداول است و می تواند مشکلات جدی در همسایگی محل انتشار ایجاد کند. در میان این مواد بوزا، ترکیبات آلی فرار حاوی سولفور (VOSCs)[1] که از صنایع مختلفی تولید می شوند حجم زیادی را دربر می گیرند و می توانند سبب مشکلات زیست محیطی جدی شوند که سلامت عمومی را تهدید می کند. این ترکیبات عمدتا شامل دی متیل سولفید، دی متیل دی سولفید، متان تیول، کربن دی سولفید، کربونیل سولفید و اتان تیول می باشند [30]. طبیعت و غلظت مولکولهایی که توسط سلولهای بویایی تشخیص داده می شوند در افراد مختلف و نیز در شرایط محیطی مختلف نظیر دما، فشار و رطوبت فرق می کند. انسانها قادر به تشخیص مقادیر بسیار اندک مواد بودار می باشند. تخمین زده می شود که تنها 108 یا 109 مولکول از گازهای بودار در بینی برای تشخیص بو کافی است. این در حالی است که 1 میکروگرم از اتیل مرکاپتان در هوا تقریبا شامل 1016 مولکول است، یعنی 107 یا 108 برابر میزان لازم برای تشخیص. حساس بودن انسان به بو، کنترل دقیق میزان ضایعات بودار را، اگر این ضایعات در نزدیکی محل سکونت انسانها تولید شوند، ضروری می سازد [22].
3– نشر ترکیبات سولفوره فرار
هر دو منبع طبیعی و انسانی در تولید ترکیبات آلی سولفوره و انتشار آنها در اتمسفر سهیم هستند.
3-1– منابع طبیعی
اصولا سولفید هیدروژن (H2S ) در اتمسفر، از احیاء سولفات که احتمالا در محیط آلی بی هوازی رخ می دهد، تولید می شود. دیگر منابع تولید H2S شامل کاتابولیسم ترکیبات آلی سولفوردار هتروتروپیک (پروتئینها، گلوتاتیون)، متابولیسم سولفور و احیاء شیمیایی سولفات آب دریا است. سولفید هیدروژن مدت ها بعنوان جزء اتمسفری غالب در چرخۀ بیوژئوشیمیایی سولفور شناخته شده است. ولیکن، با شناسایی
غلظت های کم ولی قابل توجه از دی متیل سولفید (Me2S ) در آب اقیانوس ها، این عقیده که گازهای سولفوره اصلی در چرخه بیوژئوشیمیایی سولفور ترکیبات آلی نظیر Me2S ، متان تیول (MeSH )، دی متیل دی سولفید (Me2S2)، دی سولفید کربن (CS2) و کربونیل سولفید (COS) هستند، تقویت شد. منبع اصلی Me2S، محیط دریایی است جایی که Me2S از شکست آنزیمی دی متیل- بتا- پروپیوتتین[3] که توسط بسیاری از
گونه های جلبک ها تولید می شود، تشکیل می شود. در محیطهای خاکی، Me2S و MeSH عمدتا در طی تخریب ترکیبات سولفوره با منبع بیولوژیک مانند آمینواسیدهای متیونین و سیستئین و مشتقات آنها،
S – متیل متیونین[4] و S – متیل سیستئین[5] ، تولید می شوند. سهم واکنش های متیلاسیون، احیاء
دی متیل سولفوکسید (DMSO ) و تخریب لیگنین در تولید Me2S هنوز مشخص نیست. کلی و اسمیت[6] (1990 )، تشکیل Me2S را نتیجه اکسیداسیون و دیمریزاسیون MeSH بیان کردند. در حدود 30% ازCOS موجود در اتمسفر، از اکسیداسیون CS2 نشأت می گیرد در حالی که سهم اقیانوس ها و منابع خاکی طبیعی 28 و 24 % می باشد. فعالیت های انسانی مقادیر طبیعی CS2 را افزایش می دهد: سهم ضایعات صنایع شیمیایی 58
% است. از طرف دیگر سهم اقیانوس ها و منابع خاکی طبیعی در کل CS2 موجود در اتمسفر، 34 و4 %
می باشد [26].