در جهان پیرامون ما پدیدههایی وجود دارند که خوشایند افراد نیستند، از قبیل: سیل، زلزله، مرض، مرگ و غیر اینها. از این گونه پدیده ها به شرور تعبیر می شود. مسئله شرور و راز آفرینش آنها، از گذشتة دور ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. شرور، دست آویزی برای ملحدان مبدأ و معاد شده است.
به راستی شرور از کدام سرچشمه نشئت گرفتهاند؟! از این جهت در طی تاریخ عدّهای برای حفظ قداست خداوند، آفرینش این امور را به او نسبت ندادهاند و برای آن خالق دیگری به نام اهریمن در نظر گرفتهاند که این اندیشه مشهور به ثنویّت شده است. در اسلام نیز حلّ مشکل شرور برای اندیشمندان اسلامی، همواره به صورت یک دغدغه مطرح بوده است. فلاسفة اسلامی گاه با قائل شدن به عدمی بودن شرور، منکر جعل استقلالی آن از سوی خداوند حکیم متعال شده اند. به نظر آنان شر، هموار نیستی است و نیستی علّت نمیخواهد. آنها وجود را مساوی خیر میدانند، به این صورت که خیر چیزی است که اشیاء به آن مشتاقند و چیزی را که همة اشیاء به آن اشتیاق دارند وجود یا کمالات وجود است و چیزی از اشیاء به عدم مشتاق نیست و عدم، مطلوب واقع نمی شود . هر چه قدر وجود تمامتر و کاملتر باشد خیریّت آن عالیتر و بیشتر است و وجودی که نور محض و فوق تمام است و همة اشیاء وجودشان از ناحیه اوست، خیر محض است و هر چه وجودات، وجودشان به مبدأ قیوم نزدیکتر باشد، خیریّتشان بیشتر است.
گاهی شرور را ضرورت جهان مادّه دانسته اند که به دلیل تزاحم و تضادّی که در مادّیات وجود دارد، به وجود میآیند و اگر ضرورت جهان مادّه نبود أصلاً به وجود نمیآمدند و گاه به دلیل آنکه خلقت کلّی جهان خیر است، خلقت آنها را منطقی دانسته اند. همچنین در قرآن کریم در مورد علّت شرور بحث شده است و یکی از مهمترین آن علّتها، آزمون و تربیت الهی بیان شده است؛ برای اینکه استعدادهای انسان شکوفا بشود، به مقام قرب الهی برسد و به فضایل بزرگ الهی دست باید. نویسنده در این رساله تلاش کرده آیات خیر و شر را از دید قرآنی و فلسفی مورد بررسی قرار دهد، ملاک خیر و شر واقعی را تبیین کند و مصادیق آن دو را در حدّ ظرفیّت رساله مورد کنکاش عقلی قرار دهد و آنها را بررسی نماید.
کلید واژه ها: خیر، شر، قرآن کریم، فلسفة اسلامی، خیر محض.
فهرست مطالب
مقدّمه.. 1
فصل اول.. 5
1ـ1ـ1. پیشینه تاریخی بحث شرّ. 6
1ـ1ـ2. معنای لغوی… 7
1ـ1ـ2ـ1 . خیر. 7
1ـ1ـ2ـ2. شر. 9
9
1ـ1ـ 3ـ 1. خیر …..9
1ـ1 ـ 3ـ2. شرّ. 11
1ـ1ـ4. تقابل خیر و شرّ. 13
1ـ1ـ 5. أقسام شر. 15
فصل دوم: تحلیل فلسفی آیات خیر در قرآن کریم.. 17
2ـ1. واژه شناسی خیر در قرآن.. 18
2ـ1ـ1. برّ. 18
2ـ1ـ2. معروف… 20
2ـ1ـ3. حسن.. 21
2ـ1ـ4. برکت… 22
2ـ1ـ5. صلح.. 23
2ـ1ـ6. نفع.. 24
2ـ2. مصادیق خیر در قرآن.. 25
2ـ2ـ1. ذات خداوند تبارک وتعالی و اسماء و صفات او 25
2ـ2ـ2. خیرات عبادی… 33
2ـ2ـ3. خیرات اخلاقی… 36
2ـ2ـ4. خیرات اقتصادی… 40
2ـ2ـ5. شعائر الهی… 43
2ـ2ـ6. آخرت و پاداشهای الهی و نتیجه و آثار اعمال خوب انسان.. 43
2ـ2ـ7. خیر بودن هر چیز خوش آیند و نیک…. 45
2ـ2ـ8. مخلوقات خداوند.. 45
2ـ3. ملاک تشخیص خیر و شرّ. 58
فصل سوم: تحلیل فلسفی آیات شرّ در قرآن کریم.. 72
3ـ1. واژه شناسی شرّ در قرآن.. 73
3ـ1ـ1. سوء 73
3ـ1ـ2. ضرّ. 73
3ـ1ـ3. فساد. 74
3ـ1ـ4. منکر. 75
3ـ1ـ5. قبیح.. 75
3ـ1ـ6. إثم.. 76
3ـ2. مصادیق شرّ. 76
3 ـ 2ـ1. شرور طبیعی… 76
3ـ2ـ1. بلاها، آثار تکوینی أعمال و عذاب گنهکاران.. 77
3ـ2ـ1 ـ2. بلاها، امتحان إلهی و موجب تکامل وجودی… 85
3ـ2ـ 1ـ3. بلاها و مصائب عامل توجّه، بیداری دل و رجوع به حق.. 88
3ـ2ـ 1ـ4. جداسازی نیکان از بدان و راستگویان از دروغگویان.. 89
3ـ2ـ1ـ 5. بلا برای تربیت انسانها 90
3ـ2 ـ2. شرور اخلاقی… 92
3ـ2ـ2ـ1. خیر بودن سرشت و أمیال و غرایز آدمی… 92
3ـ2ـ2ـ2. مختار بودن انسان.. 94
3ـ2ـ3. مرگ…. 106
3ـ2ـ3ـ1. واژه شناسی مرگ در قرآن.. 106
3ـ2ـ3ـ2. حقیقت انسان.. 108
3ـ2ـ3ـ3. اثبات روح برای انسان.. 110
3ـ2ـ3ـ4. آیات دال بر تجرّد نفس….. 112
3ـ2ـ3ـ5. موقعیت روح نسبت به بدن.. 114
3ـ2ـ3ـ6 . ضرورت مرگ…. 123
3ـ2ـ3ـ7. حقیقت مرگ…. 127
3ـ2ـ3ـ8. وجودی بودن مرگ…. 134
3ـ2ـ4. شیطان.. 139
3ـ2ـ4ـ1. حقیقت شیطان.. 141
3ـ2ـ4ـ2. جن بودن شیطان (ابلیس) 141
3ـ2ـ4ـ3. جن در قرآن.. 142
3ـ2ـ4ـ4. فلسفه وجود شیطان.. 145
نتیجه گیری.. 155
فهرست منابع.. 162
مقدّمه
اهمیت و ضروت بحث
مسأله شرور یکی از مسائل مهمی است که فکر اندیشمندان موحّد را از دیر زمان به خود مشغول داشته است و هر کدام فراخور ذوق و استعداد خود پاسخی به این مسأله دادهاند. در جهان پیرامون ما پدیدههایی وجود دارد که خوشایند افراد نیستند از قبیل سیل، زلزله، مرض و مرگ و غیر اینها. از این گونه مسائل به شرور تعبیر می شود. این مسئله ذهن اندیشمندان در علوم مختلفی را به خود مشغول داشته. متکلمان اسلامی با اذعان به وجود المها و مصیبتها و انواع ضرر و زیانهای مادّی و جسمی و روحی ـ که به مجموع آنها عنوان شر اطلاق می شود ـ تلاش می کنند که سازگاری شرور را با صفات کمالی الهی نظیر عدالت و حکمت اثبات کنند. متکلمان بدین منظور بدون انکار وجود شرور و با طرح اصل «عوض» و «انتصاف» میخواهند مدعای خود را اثبات کنند. همچنین عرفای اسلامی نیز از این منظر به این مسئله توجه کرده اند که، مظاهر بد و شریر چگونه با خیر محض بودن حق سازگارند. حکما و فلاسفة اسلامی هم با طرح اصل عدمی بودن شرور و اینکه شروری که وجود ندارند، نسبت به خیرات جهان هستی در اقلّیتند و اینها لازمة جهان مادّی میباشد، به آن پاسخ دادهاند، بعضی مفسّرین هم در خلال بعضی از آیات قرآن کریم بحثهایی در مورد علت شرور در کتابهایشان آوردهاند. علمای فلسفة دین و دین پژوهی هم از آنجایی که این مسئله در لباس جدید توسط مکاتب الحادی مطرح شده، در مقام پاسخ گویی به آن برآمدهاند. بی تردید مسئلة شرور در جهان هستی برای هر اندیشمندی و همچنین مردم عادّی به صورت یک مسئلة مهم تلقّی میشده است. از آن هنگام که انسان پا به عرصة خاک نهاد خویشتن را هم آغوش رنج و رنجوری یافته و مواجهه آدمی با حوادث اندوهبار زندگانی و رویارویی او با مصیبتها و فلاکتهای آن، پرسشهایی را فرا روی ذهن جستجوگر او قرار میداد. شرور دست آویزی برای ملحدان و منکران مبدأ شده است. آنها که میگویند مبدئی در عالم نیست. اگر چند مورد نظم و خیر مشاهده می شود، چند مورد شر و نابسامانی هم مشهود است، اگر خیر و نظم دلیل وجود مبدأ است، شر و بی نظمی دلیل انکار مبدأ است. همچنین شرور دست آویزی است برای قائلین به تعدّد مبدأ، به نام ثنویین که شبهة یزدان و اهریمن را در ذهن اینها مستقر کرده است. گاهی ملحدان مشکل شرور را در تضاد با صفات خداوند مثل خیرخواهی مطلق و قدرت مطلق خداوند قرار میدهند. میگویند اگر شر در جهان از روی قصد و ارادة خداست، پس او خیرخواه نیست و اگر شر در جهان مخالف با قصد اوست پس او قادر مطلق نیست. پس لذا شر یا مطابق قصد و غرض اوست یا مخالف قصد و غرضش. بنابراین یا خدا خیرخواه محض نیست و یا قادر مطلق نیست. منتقدان افکار دینی سعی دارند، متألهین را متقاعد کنند که از قید اطلاق دست بردارند. اگر کسی حاضر شود بگوید: «خداوند خیرخواه محض نیست» یا «قادر مطلق نیست» با شرور مواجه نمیگردد. گاهی این گونه میگوید که: آیا میتوان به وجود شر باور داشت و در همان حال، خداوند را عادل دانست؟ و گاهی نیز میگویند: آیا پدید آمدن شرور در عالم هستی، منافی حکمت پروردگار نیست؟ و همچنین آیا میتوان جهان حاوی شر را، نظام احسن و بهترین جهان ممکنی که خداوند آفریده است، دانست؟ و در نهایت اینکه اگر خدا خیرخواه محض، قادر و دانای مطلق است و جهان را به بهترین وجه ممکن آفریده است، در این صورت شرور از چه منبعی سرچشمه میگیرند؟ و چرا او آنها را از بین نمیبرد و چگونه در قضای الهی دخالت می کند؟
پیشینه بحث
بحث شرّ یک مسألة جدید نیست بلکه از دیرهنگام توسط حکما و فلاسفه مورد بررسی و موشکافی قرار گرفته است. أصل عدمی بودن شرّ از أفلاطون و تقسیمات عقلی پنج گانهای که دربارة موجودات ممکن میتوان فرض کرد از أرسطو نقل شده است. فلاسفة اسلامی مانند ابن سینا در کتب فلسفی خود مانند: اشارات والهیات شفا دربارة خیر و شر صحبت کرده اند و جامعترین سخنان را فیلسوف اسلامی ملاصدرا
در کتاب ارزشمند اسفار آورده و حکمای متأخر که به طور عمده از پیروان مکتب او به شمار میروند، چندان نکته جدیدی بر آن نیفزودهاند. همچنین از شرّ و خیر در ضمن تفاسیر به صورت پراکنده مطالبی بیان شده است ولی نگاه فلسفی به آیات قرآن کریم می تواند موضوع جدیدی باشد. استاد مطهّری هم در عدل الهی به این بحث پرداخته ولی محور کار عدل الهی است، نه خیر و شر قرآنی.
همچنین در مسئلة خیر و شر مقالات متعددی نوشته شده اما به صورت پراکنده و از نگاه های دیگر به این مئسله توجّه شده امّا نگارنده تلاش کرده در این رساله با نگاهی تفسیری – فلسفی به موضوع نگریسته و تا جایی که در وسعش بوده به صورت کافی و وافی به این موضوع پرداخته است.
روش تحقیق در این رساله فلسفی، تحلیلی و تفسیری است و با مراجعه به کتب حکمای اسلامی و مفسرین مصادیق خیر و شرّی که در آیات قرآن آمده، تبیین شده است.
بیان سؤالات أصلی و فرعی و فرضیه هایی در حل مسئله شر
بررسی خیر و شر هستی شناختی از نگاه قرآن از مسائل مهم الهیات بالمعنی الأخص فلسفه میباشد؛ یعنی نگاه قرآن و فلسفة اسلامی به مرگ و زندگی و وجود موجودات و حوادث و بلایا چگونه است؟
سؤالهای أصلی و فرعی تحقیق این گونه است:
1ـ خیر و شرّ طبیعی از نگاه قرآن و فلسفة اسلامی چگونه تبیین می شود؟
2ـ خیر و شر اخلاقی چگونه؟
3ـ نگاه قرآن و فلسفة اسلامی به مرگ و وجود شیطان چگونه است؟
4ـ ملاک تشخیص خیرات و شرور چگونه است؟
فرضیه هایی که در این مسئله میتوان بیان کرد به این صورت است:
1ـ جهان موجود همه شر است و موجود خیری نمیتوان یافت.
2ـ جهان خیر کثیر دارد همراه با شر قلیل.
3ـ جهان همه خیر است و شرور عدمی هستند.
4ـ جهان همه خیر است و شر به نوع نگاه ما باز میگردد.
چارچوب کلی رساله
در این رساله از دو منظر قرآنی و فلسفی به مسئلة خیر و شرّ نگاه شده و پایان نامه به سه فصل تقسیم شده است. درفصل اول به پیشینه تاریخی بحث شرّ،معنای لغوی خیر وشرّ،معنای إصطلاحی،تقابل خیر وشرّ و اقسام خیر وشرّپرداختیم. درفصل دوم مسئلة خیر مورد بررسی قرار گرفته ، به این صورت که اولاً واژه هایی که در قرآن بر معنی خیر دلالت دارند بیان شده، ثانیاً چیزهایی که قرآن آنها را به عنوان خیر معرفی کرده ذکر شده است و ثالثاً ملاک تشخیص خیر و شرّ از نگاه قرآن مورد دقت نظر قرار گرفته است،درذیل مصادیق، خیر از منظر فلسفی مورد بررسی قرار گرفته و نظر فلاسفه و حکمای مسلمان بیان شده است.
درفصل سوم به سراغ موضوع شرّ رفته و به بیان چهار مصداق از مصادیق اموری که شرّ قلمداد میشوند پرداختهایم.
آن مصادیق عبارتند از: 1ـ شرور طبیعی و حوادث دردناک و اندوهناک مثل زلزله و سیلهای خانه خراب کن، طوفانهای شدید، بیماریهای مهلک، گرسنگیها، قحطیها، خشکسالیها و نارحتیها و رنجهایی که از جانب طبیعت انسان را تهدید می کند. 2ـ شرور اخلاقی، یعنی شروری که از نفس انسان و اختیارش سر میزند مانند قتلها، غارتها، دزدیها، جنگها، ظلمها و انواع گناهان اخلاقی دیگر که عقل و شرع از آنها نهی کرده است.3ـ مرگها و نیستیها و فناها. اینکه چرا مرگ مقرّر شده است، چرا انسان به دنیا میآید و پس از انکه لذت حیات را چشید و آروزی زنده ماندن در او زنده شد به دیار نیستی فرستاده می شود. پدیدهای که در مذمت آن حرفها زدهاند، مانند شعری که به خیام منسوب است:
ترکیب پیالــــهای که در هم پیوست بــشکستــن آن روا نمـیدارد مســت
چندین قد سرو و نازنین و سرو دست از بهر چه ساخت و ز برای چه شکست[1]
4 ـ وجودی به نام شیطان که در آئین زردشتی به عنوان اهریمن و خدای زشتیها شناخته می شود و همچنین در آئین اسلام از شرّ و وسوسههایش به خدا پناه میبریم.[2]
این شروری را که ذکر شد از نگاه قرآنی و فلسفی، مورد بحث و بررسی قرار دادهایم.
1ـ1.کلیات
1ـ1ـ1. پیشینه تاریخی بحث شرّ
بحث در مورد شرور به قبل از خلقت انسان بر میگردد، زمانی که خداوند به فرشتگان فرمود: من میخواهم بر روی زمین خلیفه و جانشین قرار دهم، فرشتگان به عنوان سؤال برای درک حقیقت و نه به عنوان اعتراض عرض کردند: آیا در زمین کسی را قرار میدهی که فساد کند و خونها بریزد؟! [3]
ملائکه از کلام خدای تعالی که فرمود: میخواهم در زمین خلیفه بگذارم، چنین فهمیدند که این عمـل باعث وقـوع فـساد و خـونریزی در زمین میشـود، چــون میدانسته اند که موجود زمینی بخاطر اینکه مادّی است، باید مرکّب از قوائی غضبی و شهوی باشد، و چون زمین دار تزاحم و محدود الجهات است، و مزاحمات در آن بسیار می شود، مرکّباتش در معرض انحلال، و انتظامهایش و اصلاحاتش در مظنّه فساد و بطلان واقع می شود، لاجرم زندگی در آن جز بصورت زندگی نوعی و اجتماعی فراهم نمی شود و بقاء در آن بحدّ کمال نمیرسد جز با زندگی دسته جمعی، و معلوم است که این نحوة زندگی بالأخره بفساد و خونریزی منجر می شود.[4] و شاید بتوان این را اوّلین بحث و گفتگو در مورد شرور، مخصوصاً شرور اخلاقی بیان کرد. همچنین تاریخ بحث از شرور به بلندای تاریخ بشریت میباشد. انسان همواره خود را با مصیبتها، دردها و شرور روبرو میدیده و مسئله شرّ یکی از کهن ترین مسائلی است که از دیرباز اندیشه آدمی را به خود مشغول داشته، از آن هنگام که انسان پا به عرصه خاک نهاده، خویشتن را هم آغوش رنج و مصیبت یافته و همراه شیرینی لذت و کامیابی تلخی محنت و ناکامی را نیز چشیده است. همچنین از مباحث اصلی و بنیادین ادیان الهی، طرح مسائل اخلاقی و بررسی راه های تخلّق به اخلاق حسنه و زدودن رذائل نفسانی است و بحثهای اخلاقی نیز بدون شناخت خیر و شرّ نمی تواند کامل و جامع باشد، از قدیمی ترین کتب اخلاق یونانیان میتوان از کتاب نیکوماخس ارسطو نام برد که بحث مستقلّی دربارة خیر و شرّ دارد. قدیمی ترین کتاب دینی که دربارة این مسئله سخن به میان آورده است، کتاب ریگ ودا ـ سامهیتا در آیین هندو است. قدمت آن به دوازده یا پانزده قرن قبل از میلاد مسیح بر میگردد. این کتاب با توهّمی خواندن شرّ در صدد پاسخ به آن برآمده. کتاب دیگر اوستا است. قدمت آن حدوداً به دو قرن پیش از میلاد میرسد. این متن دینی به جای پاسخ گویی به شبهة شرّ، تسلیم آن شده و شرّ را به خدایی دیگر به نام «اهریمن» در مقابل خدای خیرخواه (یزدان) نسبت میدهد.[5]
1ـ1ـ2. معنای لغوی
1ـ1ـ2ـ1 . خیر
کلمة خیر 196 بار در 178 آیة قرآن تکرار شده است. راغب در مفردات در مورد این کلمه میفرماید:
«الخیر ما یرغب فیه الکلّ، کالعقل و العدل و الفضل و الشّیء النافع و ضدّه: الشّر»[6]
خیر چیزی است که هر کس به آن رغبت دارد، مثل عقل، عدل و هر چیزی که سودمند است و ضدّ آن شرّ است. اصل واحد در این مادّه انتخاب کردن و برگزیدن چیزی و تفضیل آن بر دیگری است پس در مادّة «خیر» دو قید وجود دارد: 1ـ انتخاب و اختیار 2ـ تفضیل، و این دو قید در جمیع صیغههایی که از این مادّه مشتق میشوند، ملحوظ میشوند. بنابراین خیر در مقابل شرّ است، پس خیر به چیزی گویند که از بین افراد انتخاب و اختیار شود.[7]
در معنای خیر مقایسه وجود دارد، اما «برتری» لزوماً در همة موارد نیست، زیرا هر جا سخن از برتری است، پای ترجیح در میان است؛ مثلاً اگر کسی را اعلم بنامند، باید فرد یا افرادی دارای این فضیلت باشند و مقایسه نیز صورت گیرد و یکی از دو طرف ترجیح داشته باشد. در خیر یکی از این دو امر هست و آن، مقایسه با غیر است و ضرورتی ندارد که در طرف قیاس نیز این مادة فضیلت باشد. از این رو در آیة شریفة «قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ» [8]، مقایسة «ما عندالله» با «لهو»، فقط یکی از دو امر یعنی مقایسه هست و امر دیگری که برتری باشد، در لهو به هیچ روی نیست بنابراین خیر به معنای «أخیر» نیست که همزة آن حذف شده باشد.
فرم در حال بارگذاری ...