یِ مقالهاش تحتِ عنوانِ قومیت در نگرشِ خبرگان قانون اساسی ( خلیلی، 1387 ( به چهار نکتهیِ محوریِ مورد نظرِ رهبر انقلاب اشاره میکند. یکی از این دلایل برایِ این کاغذ واجدِ اهمیت اساسی است و دلالت هایِ معناییِ بسیاری را حامل است: « شتاب در تدوینِ قانونِ اساسی» ( همان ). عبارتِ پیشگفته تلویحا ما را ارجاع میدهد به مولفهای انحصاری و اساسی از حاکمیت و آن « اصلِ تصمیمگیریِ» است. وی سپس سراغِ اصلِ پنجمِ پیشنویسِ قانون اساسی رفته و به ذکر مفهوم قومیت در آن اشاره میکند: « در جمهوری اسلامی ایران همهیِ اقوام… از حقوقِ کاملا مساوی برخوردارند و هیچ کس را بر دیگری امتیازی نیست». اینجا هنوز قومیت بهشکلِ کامل نفی نشده است. و اما بعد از استحالهای ادبی ما را میآگاهاند که به نوعی مسخِ کافکایی ماننده است و طردِ زامزا و صحنه ازلیِ این طرد، سیبی است که در پشتِ کافکایِ قومیت فرو میرود. استحاله فوقالذکر، جایگزینیِ لفظِ « قومیت » است در اصلِ پنجمِ پیشنویس به « مردم ایران، ملتِ ایران و بدتر از همه، همگان» ( همان )در متنِ اصلی و مصوب.
همگان یا اقوام؟ تاکید بر هر یک، تاریخِ متفاوتی را برایِ ما رقم خواهد زد. زورِ کلمات و کلا محورِ جانشینی در قوانینِ مکتوب، محورِ بحران است. در همین نقطه کمی درنگ کرده و فرضیه خویش را از سرمی نویسم: پروبلماتیکِ قومیت در ایران به قوهیِ خود باقی خواهد ماند زیرا علومِ انسانیِ ایران نکتهای ظریف را در این میان از میان انداخته است. همگانِ همگن نیست. همگان، تسهیلِ استیضاحِ ایدئولوژی است. همگان بسطِ دایرهیِ شمولِ بشری نیست. همگان تعویقِ تفاوت است. همگان جمعِ یکایکِ افراد نیست، جمعِ یکایکِ سوژه هاست. همگان نفیِ امرِ توصیف است؛ توصیفِ یکایک. اتفاقی که به لحاظِ نظری اینجا میافتد، یککاسهکردن ـ و نه همکاسهکردن ـ جمجمهیِ قومیتها است و
تقلیلِ ردهبندی به رددادن است. نوعی به قولِ الن بدیو ( 1388 ) « حذفِ ادغامی »(inclusive exclusion ) در اینجا رخ میدهد. بهعلاوه، جایگزینیِِ سوسوریِ مذکور، پارادوکسِ مهمی را حامل است که نقدی درونمان ( immanent ) بر آن وارد است. و آن پارادوکس این است: دست زدن به کنشی غیراسلامی برای برساختنِ یک حاکمیتِ اسلامی، چراکه این جایگزینی در تحلیلِ نهایی یک کنشِ غصبی است ـ که تکلیفِ آن در اسلام مشخص است ـ و دایاسپارا چیزی نیست الا پرکندن و پراکندن؛ نیست الا غصبِ مکانِ « دیگری». خلاصه که پروبلماتیکِ قومیت از بدوِ اندراجِ آن در قانون اساسیِ جمهوری اسلامی شکل گرفته است و لذا خاستگاهِ آن خودِ حاکمیت و قانون است. خودِ نگرشِ خبرگان رهبری در تدوینِ قانون اساسی و تاکید بر « شتاب در تدوینِ قانون اساسی» این معظله را برساخته است. بهبیانِبهتر، خانه از پایبست ایران است. شتابِ پراکسیس از خصایصِ مهمِ آن است[1]. حاکمیت در برههیِ انقلابی در خطیرترین وضعیتِ تصمیمگیریهایش قرار میگیرد و « یک سامورایی باید در فاصلهیِ هفت نفس تصمیمش را بگیرد».[2] پساگسستِ گفتمانی در هیاتِ « قانون » متجسم میشود و به ناگزیر بهمعنایِ برساختنِ ( constructing ) و بهمعنایِ درستتر، نطفهریزان برایِ برساختهشدنِ یک صورتبندیِ گفتمانیِ (discursive formation )جدید و یک نظامِ ردهبندیِ جدید است.
اکنون محافلِ علمی متفقالقولاند که قوانینِ اساسی همچون تمامیِ متون، در بِستر و موقعیتمند( contextualized and situated) هستند و وابسته به کانتکستِ تدوینِ خویش. خودِ نفسِ این تدوین در آن زمان در موقعیتی انقلابی و پروبلماتیک رخ داده است و دیگر قابلِ حل نیست، مگر اینکه تجدیدِ نظر شود در 36 اصلِ قانون اساسی که به مفهومِ قومیت پرداختهاند. اگر هم بشود کاری کرد، باید از همین گزارهها شروع کرد. سعیِ من در این کاغذ ردگیریِ قوه یِ قومیت است در طولِ دورهیِ زندگانیام، تا نشان دهم که تصمیمِ حاکمیتِ وقت چگونه انسانی تولید کرده است و این تصمیم، چگونه به تمامیِ وضعیتهایِ انسانِ مذکور منضم است، ابعادِ قفسِ وبریِ منتج از این تصمیم برایِ اقوام چه اندازه است و چگونه میتوان از زندگی در این قفس به نوعی زندگیِ قفسیِ آزادتر اندیشید و از کارکردهایِ این تضاد در راستایِ مفصلبندی (articulation )و رسیدن به یک زیستجهانِ (Life-World ) بهتر بهره برد. سعی بر این است که در یک خودقومنگاره مفاهیمِ مرتبط با قومیت را در « تجربه زیسته»یِ خویش مشاهده کنم، بفهمم، بفهمانم ـ در معنایِ وبریِ آن ـ و از این طریق یک حاشیه یِ مسکوت را به سخن در آورم و به همراه مخاطبانم در یک استیضاحِ وسریِ معکوس، حاکمیت و سازوکارهایِ ایدئولوژیک آن را صدا بزنیم.
[1] – به یاد بیاورید لوکاچ و تایل اکسیون ها Teilaktionen را. این واژه به معنایِ عملِ مسلحانه ی خُرد، در بخش پنجِ متنِ پری اندرسون درباره گرامشی و در مقامِ یک «تلکتیک» و یک «اقدام سازمانی برایِ تسخیرِ قدرتِ دولتی» بهکاررفته است. این « عملِ مسلحانه جزئی» در متنِ مورد نظر در ارجاع به تشخیصِ درستِ زمانه و زمانِ درست برایِ انقلاب است. و این انقلاب عطف به آرایِ لوکاچ نه سلبی و عینی، بلکه تمهیدی است برایِ زنده نگاهداشتِ وضعیتِ انقلابی در یادِ پرولتری. نک: معادلات و تتناقضات، آنتونیو گرامشی، تهران:طرح نو، 1389 .
– [2] این جملهایست که صدایی خارجی در فیلمِ Ghost Dog جارموش آنرا از رویِ کتابِ «درطریقتِ سامورایی» می خواند. منظورم این است که انقلاب به نوعی بودن در وضعیتِ یک سامورایی است.
در این فصل به معرفی موضوع تحقیق و اهمیت و ضرورت انجام آن پرداخته شده که شامل بخشهای زیر است:
چارچوب و ساختار تحقیق
ارائه الگوی جامع سنجش انگیزش کارکنان صنعت نفت
انگیزش، مفهومی است پیچیده که همواره مورد توجه جامعه شناسان و روان شناسان بوده است ، ولی در عین حال این دو گروه هیچگاه نتوانسته اند در باب ماهیت ، علل و معادلهای مفهومی انگیزش به اجماع دست یابند. بونگ[1](1996) بر اساس تحقیقات خود به این نتیجه رسید که اغلب مطالعات و تئوریهای ارائه شده در حوزه انگیزش بگونهایست که نتوانسته یک مدل ساده که توانایی در برگیری تمام اثرات داخلی و خارجی بر روی انگیزش را داشته باشد، ارائه دهد چرا که این مدلها عموماَ بر روی یکی از دو حالت زیر تمرکز کرده اند:
بر این اساس وی معتقد است که مدلهای انگیزش به دو دستهی مدلهای شناختی و مدلهای شناختی-اجتماعی تقسیم میشوند. بونگ (1996) برای داشتن یک مدل جامع انگیزش دو روش را پیشنهاد میدهد: روش اول شامل یک مدل کلی است که طیف گسترده ای از متغیرهای انگیزشی را در بر می گیرد و روش دوم از طریق ایجاد چندین مدل انگیزشی است که هر کدام بر روی یک بعد مشخص متمرکز می شوند. و در نهایت وی پیشنهاد میدهد که روش اول به علت سهولت در استفاده از آن، کاراتر میباشد.
بر این اساس تحقیق حاضر ضمن توجه به برداشتهای متفاوت از مفهوم انگیزش در مکاتب جامعهشناختی و روانشناختی ، میکوشد با رویکردی جامع و با طراحی مدل تلفیقی که در پرتو نظریه های مطروح تدوین شده است ، ضمن طراحی و تست مدل نظری، به سنجش انگیزش کارکنان در بخش ستاد صنعت نفت ایران بپردازد. همچنین تحقیق حاضر ضمن سنجش انگیزش به کار در جامعه مورد مطالعه در پرتو مبانی نظری، رابطه منفرد عوامل موثر بر آن را مورد تدقیق قرار میدهد. لزوم توجه به تحلیل چند متغیره انگیزش به کار از آن جهت است که پدیده ها و واقعیتهای انسانی و اجتماعی دارای تاثیرات متقابل هستند و شبکه ای از مناسبات و روابط پیچیده بر آنها حاکم است. از این رو توجه صرف به روابط دو متغیره کفایت نمی کند و استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه ضرورت مییابد. بدین ترتیب تحقیق حاضر می کوشد نتایج رگرسیون چندگانه را که در پیمایش انجام شده تاثیرات شبکه ای، جمعی و همزمانی متغیرهای مستقل بر متغیر وابستهی انگیزش به کار را اندازه گیری کرده است ، عرضه نماید.
. 40
4-2- انتخاب پارامترها 40
4-2-1- مقیاس پذیری.. 41
4-2-1-1- Scale up.. 41
4-2-1-2- Scale in.. 41
4-2-1-3- Scale out 41
4-2-2- تعداد Map Taskهای همزمان.. 41
4-2-3- حجم قطعات تصاویر. 42
4-2-4- تعداد تکرار داده ها روی شبکه. 42
4-2-5- حجم داده مورد بررسی.. 42
4-3- برنامه مورد استفاده. 42
4-4- بررسی پارامترها 44
4-4-1- سناریو اول: تاثیر مقیاس پذیری عمودی(Scale Up) بر زمان پردازش… 44
4-4-2- سناریو دوم: بررسی تاثیر مقیاس پذیری (Scale in) بر زمان پردازش… 47
4-4-3- سناریو سوم: بررسی تاثیر حجم قطعات تصاویر بر زمان پردازش… 52
4-4-4- سناریو چهارم: بررسی تاثیر تعداد Map Task های همزمان بر زمان پردازش… 55
4-4-5- سناریو پنجم: بررسی تاثیر تعداد تکرار تصاویر بر زمان پردازش… 58
4-4-6- سناریو ششم: بررسی پارامتر حجم دادهها 63
4-4-7- سناریو هفتم: تاثیر مقیاس پذیری افقی(Scale Out) بر زمان پردازش… 65
4-5- نتایج.. 68
5- بررسی و تحلیل یافتههای تحقیق… 71
6- نتیجهگیری و پیشنهادها 77
فهرست جدولها | ||
عنوان | صفحه | |
جدول 3‑1: زمان صرف شده نسبت به حجم داده ورودی در [32] 23 جدول 3‑2: خلاصه پژوهش های انجام شده در زمینه پردازش تصویر بکمک مدل نگاشت کاهش… 38 جدول 4‑1: مشخصات سیستم برای بررسی مقیاس پذیری عمودی.. 45 جدول 4‑2: ساختار کلاستر اول با 16ماشین. 48 جدول 4‑3: ساختار کلاستر دوم با 8 ماشین. 48 جدول 4‑4: ساختار کلاستر سوم با 5 ماشین. 48 جدول 4‑5: پیکربندی حالت سریال. 49 جدول 4‑6: ساختار کلاستر با 7 ماشین. 53 جدول 4‑7: نتایج بررسی پارامتر حجم قطعات تصاویر. 53 جدول 4‑8: نتیجه تاثیر تعداد Map Taskها بر زمان پردازش در روش دوم. 56 جدول 4‑9: نتایج بررسی پارامتر تعداد تکرار 59 جدول 4‑10: تغییر زمان پردازش با افزایش حجم تصاویر ورودی.. 63 جدول 4‑11: نتایج بررسی تاثیر مقیاس پذیری افقی برزمان پردازش.. 66 جدول 4‑12: مدل پیشنهادی.. 69 جدول 5‑1: مقادیر پیشنهادی برای پارامترها در بررسی موردی.. 74 |
فهرست شکلها
عنوان | صفحه | |
شکل 2‑1: مراحل مدل نگاشت کاهش… 12 شکل 2‑2: شمای کلی مدل برنامه نویسی نگاشت کاهش… 12 شکل 2‑3: نحوه اجرای برنامه WordCount در نگاشتکاهش… 13 شکل 2‑4: برخی از شرکتهایی که از هدوپ استفاده میکنند. 14 شکل 2‑5: نمونهای از یک کلاستر هدوپ.. 14 شکل 2‑6: ذخیره فایل در فایل سیستم توزیع شده هدوپ.. 16 شکل 2‑7: نحوه نوشتن فایل درHDFS. 17 شکل 2‑8: ساختار کلی یک کلاستر هدوپ.. 18 شکل 3‑1: تاثیر افزایش داده ها بر زمان پردازش در کلاسترهای مختلف.. 21 شکل 3‑2: تاثیر تعداد Map Task هایی که بطور همزمان روی هر نود اجرا می شوند بر زمان پردازش.. 22 شکل 3‑3 : تاثیر افزایش حجم تصویر بر زمان پردازش در الگوریتم Auto-Contrast 26 شکل 3‑4 : تاثیر افزایش حجم تصویر بر زمان پردازش در الگوریتم تشخیص لبه. 26 شکل 3‑5: تاثیر افزایش حجم تصویر بر زمان پردازش در الگوریتم Color Sharpening. 27 شکل 3‑6: تاثیر افزایش نود بر زمان پردازش در دیتاست کوچک.. 30 شکل 3‑7: تاثیر افزایش تعداد نود بر زمان پردازش در دیتاست بزرگ.. 30 شکل 3‑8: تاثیر افزایش نود بر زمان پردازش در دو حالت توزیع داده ها 31 شکل 3‑9: تاثیر افزایش نودها بر کارایی در الگوریتم بازیابی تصاویر. 32 شکل 3‑10: نحوه رفتار الگوریتم بازیابی تصاویر با افزایش داده 32 شکل 3‑11: پیچیدگی محاسباتی با اجرای برنامه MLC.. 33 شکل 3‑12: تاثیر حجم داده ورودی بر اجرای برنامه MLC.. 34 شکل 3‑13: ساختار ترکیب Hadoop و Cuda. 35 شکل 3‑14: نمودار جریان داده در ترکیب Hadoop با Cuda. 36 شکل 4‑1: نتیجه اجرای برنامه تشخیص لبه روی تصاویر. 43 شکل 4‑2: تغییر مقیاس عمودی.. 45 شکل 4‑3: تاثیر مقیاس پذیری عمودی بر زمان پردازش در حالت سریال و موازی.. 46 شکل 4‑4: ساختار مقیاس پذیری Scale In. 47 شکل 4‑5: تاثیر تعداد ماشینها با تعداد مپرهای مختلف بر زمان پردازش.. 50 شکل 4‑6: تاثیر تعداد ماشینها با تعداد مپرهای برابر بر زمان پردازش.. 51 شکل 4‑7: مقایسه روشهای موازی با تعداد وظایف مختلف، با پردازش سریال. 51 شکل 4‑8: نمودار تاثیر حجم قطعات تصاویر بر زمان پردازش.. 54 شکل 4‑9: تاثیر تعداد Map Task های مختلف بر زمان پردازش در روش دوم. 57 شکل 4‑10: نمودار تاثیر تعداد تکرار بر زمان پردازش.. 60 شکل 4‑11: تاثیر تعداد تکرار تصاویر بر توان عملیاتی. 62 شکل 4‑12: نحوه تغییر زمان پردازش با افزایش حجم تصاویر ورودی.. 64 شکل 4‑13: تغییر مقیاس افقی. 65 شکل 4‑14: نحوه تاثیر مقیاس پذیری افقی بر زمان پردازش.. 67 |
فهرست نشانههای اختصاری
HDFS Hadoop Distributed File System
GFS Google File System
GPGPU General Purpose Graphics Processing Units
IaaS Infrastructure as a Service
PaaS Platform as a Service
SaaS Software as a Service
VM Virtual Machine
امروزه با افزایش روشهای مختلف اخذ اطلاعات گسسته مانند دوربینهای دیجیتال، پویشگرها و ماهوارهها، پردازش تصویر کاربرد فراوانی یافتهاست. از زمینههای پر کاربرد پردازش تصویر میتوان نجوم، زیست شناسی و پزشکی را نام برد. پردازش تصاویر ارسالی از ماهوارهها و تشخیص پلاک اتومبیلها از نمونههای کاربردی و شناختهشدهی مسائل پردازش تصویر هستند.
با افزایش کاربردهای تصاویر رقمی[1] در حوزههای مختلف، هر روز بر حجم تصاویر موجود در پایگاههای داده افزوده می شود. در پردازش تصاویر ارسالی از ماهوارهها حجم وسیعی از تصاویر برای پردازش ارسال میشوند که برای پردازش این حجم وسیع از تصاویر، نیاز به کامپیوترهای قدرتمندی است تا با سرعت بالایی تصاویر دریافتی را پردازش کنند. در سالهای اخیر تلاشهای بسیاری در زمینهی پردازش دادههای حجیم صورت گرفتهاست. در این بین، پردازش موازی و بطور خاص پردازش توزیع شده یکی از پر طرفدارترین این روشها میباشد.
در بیشتر روشهای توزیع شده برای پردازش دادهها، برنامه نویس باید دانش کافی در برنامه نویسی و شبکه داشته باشد و نیز بتواند مسائل مربوط به زمان اجرا را مدیریت و برطرف کند کهاین کار نیازمند تخصص و مهارت بالایی در برنامه نویسی و مباحث شبکهاست. لذا روشهایی که در آن کاربر بتواند با سهولت بیشتری برنامههایش را ایجاد و اجرا کند بسیار مورد استقبال قرار میگیرد.
یکی از تکنولوژیهایی که امروزه توجه بسیاری را به خود جلب کرده و تحول بزرگی در بسیاری از زمینههای مختلف کامپیوتری به ارمغان آوردهاست رایانش ابری است. ابرها بسیاری از نیازها در زمینهی فناوری اطلاعات را بصورت یک سرویس ارائه میدهند که این سرویس از طریق اینترنت قابل دسترسی است. در این پژوهش به بررسی چالشهایی که کاربران برای اجرای مسائل پردازش تصویر خود در روی ابر و افزایش کارایی آن مواجهند میپردازیم و هدف این پژوهش ارائه روشی برای افزایش کارایی پردازش تصاویر در روی ابر که یک محیط توزیع شدهاست ارائه میشود. بطوریکه طی آن کاربر بتواند برنامههای خود را بصورت بهینه تر و کاراتری تولید، اجرا و مدیریت کند.
در دنیای امروز كه ارتباطات موجب اشتراك فكر و تبادل علم می شود، شبكه های اجتماعی را می توان از بسترهای مؤثر در تولید علم، اشتراك عقاید و رشد فردی و اجتماعی دانست. هدف كلی هر شبكة اجتماعی، ایجاد سرمایة اجتماعی و تسهیل ارتباط بین متخصصان و حرفه مندان است. تبدیل سرمایة فردی به سرمایه اجتماعی، از مسائل مهم و مورد توجه تمامی حوزههای علمی است. از این طریق، دانش فردی به دانش جمعی تبدیل و در واقع از دانایی جمعی برای حل مسائل و مشكلات دنیای علم بهرهبرداری میشود. شبکه های اجتماعی زمینه ای از شبکه است که در سالهای گذشته بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در یک تلاش برای تنظیم یک اساس اینترنت غیر آمرانه و غیر انحصاری، مهندسان شبکه شروع به ساخت شبکه های اجتماعی نمودند. مدیریت و کنترل شبکههای بزرگ مانند شبکه های اجتماعی همیشه دردسرهای مخصوص به خود را دارد.
در پی گسترش روزافزون شبكههای رایانهای، ارتباط سازمانها و مشتریان مختلف با اینترنت و افزایش استفاده از تجهیزات رایانشی همراه مانند تلفن همراه و تبلت، محققان و متخصصان به فكر طراحی و ایجاد راهكارهای نوین برای بهینهسازی این ارتباطات افتادند؛ مدیریت تجهیزات سیار، الگوی جدید آدرسدهی و نامگذاری در اینترنت، مدیریت دسترسی كاربران، امنسازی ابرهای رایانشی و كاربردهای مختلف مجازیسازی را میتوان از جمله مهمترین ایدههایی دانست كه امروزه در حال تكامل هستند.
همانطور كه مشخص است هر ایدهای باید پیش از پیادهسازی عمومی، در آزمایشهای مرتبط موفقیت لازم را كسب كند. برای بررسی ایدههای فوق نیز، باید علاوه بر محیط آزمایشگاهی مناسب، ترافیک واقعی كاربر شبیهسازی شود تا نتیجه آزمایش این راهكارها به واقعیت نزدیک باشد و مقیاسی واقعگرایانه نسبت به استفاده عمومی به دست آید.
اما معمولا آمادهسازی این چنین آزمایشگاهی نیازمند صرف هزینههای گزاف است كه اتلاف وقت زیادی را نیز به دنبال خواهد داشت. چه
بسیار ایدههای درستی كه به دلیل برخورد با چنین موانعی و نبود امكان آزمایش در شبكهها و ترافیک واقعی كاربران، از بین رفته و به دست فراموشی سپرده میشود كه این موضوع در نهایت سد راهی برای پیشرفت فناوری است.
احتمالا شما نیز با خواندن جملات قبل و عبور از كلمات «شبكههای واقعی» و « ترافیک واقعی كاربران» به این نتیجه رسیده باشید تنها محیط واقعی برای انجام این آزمایشها و ارزیابی فناوریهای آینده شبكه جهانی، «اینترنت» است . SDN یا Software Defined Networking راهكاری است كه به وسیله پروتکلی به نام OpenFlow امكان انجام آزمایشها روی اینترنت را به نحوی فراهم میكند كه در استفاده كاربران اینترنت اخلالی ایجاد نشود [6,7].
SDN یا شبکههای نرمافزارمحور سعی دارند هوشمندی شبکهها را بیشتر کرده و با انتقال بخش کنترل دادهها از سوئیچ و روتر سختافزاری به لایههای نرمافزاری مجازی شبکه و بهرهگیری از یک کنترلر نرمافزاری متمرکز، قابلیتهایی مانند برنامهریزی، مقیاسپذیری، انعطافپذیری، خودکارسازی، هوشمندی و توسعه نرمافزاری شبکه توسط سازمانها را فراهم کنند[8]. از SDN به عنوان بزرگترین تحول چهار دهه شبکه های کامپیوتری نام برده میشود.
آزمایشگاه های اجتماعی یک بستر آزمایش شبکه های اجتماعی می باشد که با بهره گرفتن از این آزمایشگاه ها ، محققان قادرند آزمایشاتی با پروتکل های جدید و برنامه های کاربردی برای شبکه های اجتماعی در یک محیط واقعی انجام دهند. با این وجود در این بسترهای آزمایشی انجام بعضی آزمایشات مانند آزمایش روی لایه دوم شبکه (L2) مقدور نبود و ما برای رسیدگی به این مشکل ما تصمیم گرفتیم سیستمی را توسعه دهیم تا به محققان آزمایشگاه های اجتماعی اجازه انجام آزمایش بر روی L2 را نیز بدهد. علاوه بر این تصمیم گرفتیم تا با بهره گرفتن از تکنیک شبکه های نرم افزار محور (SDN) به این هدف برسیم. SDN معماری ای است که به پژوهشگران این امکان را می دهد تا بر روی L2 آزمایش کنند. ما این معماری را با بهره گرفتن از پروتکل OpenFlow SDN که به پژوهشگران اجازه مدیریت توپولوژی های تجربی L2 خود را می دهد پیاده سازی می کنیم. SDN یک استاندارد شبکه جدید است که امکان نوآوری بوسیله محققان ، کاربران،توسعه دهندگان برنامه ها/سرویس ها و … را بخوبی کمپانی های سازنده ممکن می سازد.
ازجمله مهمترین مصالحی كه در پروژه های مختلف عمرانی مانند احداث كانالهای خاكی، سدهای خاكی و غیره مورد استفاده قرار میگیرد، خاك است. خاکهای رسی[1] مواد طبیعی شدیداً پیچیدهای شامل مقدار زیادی از دانه های رسی پراکنده با قطر کوچکتر از 0/002 میلیمتر هستند که تأثیر زیادی را در فرایندهای فیزیکی، مکانیکی و شیمی-فیزیک واقع در درون این مواد دارند. خاکهای رسی تمام خواص رئولوژیکی را دارا میباشند که خزش[2] خاکهای رسی یکی از متداولترین، آشکارترین و قابللمسترین این خواص است. به دلیل طبیعت پیچیده خاک رسی، جنبه های زیادی بر روی رفتار خزشی آنها تأثیر میگذارد، مانند ترکیب (مثلاً حجم دانه های رسی)، تاریخچه تنش، تغییرات دما، محیط بیوشیمیایی و دگرگونیهای خاک. در مقایسه با مواد ماسهای، خاکهای رسی معمولاً تغییرشکلهای خرشی بالایی را از خود نشان میدهند. بهعنوانمثال میتوان به نشستهای بلندمدت، تغییرمکانهای شیبدار و افقی ساختمانها و سازههای ژئوتکنیکی، یا لغزش آرام شیبهای طبیعی و تودههای خاک اشاره نمود.
ازجمله عواملی که باعث رفتار غیرخطی مصالح می شود، وابستگی رفتار آنها به زمان است که گونه نظریهپردازی شده آن بهصورت شناخته شده پدیده خزش یا تحکیم ثانویه[3] میباشد.
خزش یا وارفتگی عبارت است از افزایش تدریجی تغییرشکل یک ماده در طول زمان که در حالت ساده تحت اثر بار ثابت قرار دارد. بسیاری از مصالح مانند فولاد، بتن، خاک، سنگ و… در رفتارشان خزش نشان میدهند.
بر اساس مشاهدات واقعی سازههای قدیمی و شیبهای طبیعی، وجود خزش در خاکهای رسی از زمانهای قدیم شناخته شده است. بااینحال، بررسی جدی این پدیده در اواسط قرن 19 ام و به دلیل فعالیتهای ساختمانسازی شدید، شروع شده است. میتوانیم بگوییم که در طول قرن اخیر و به طور عمده در طول سالهای اخیر، تغییرشکلهای خزشی و خزشهای برشی در خاکهای رسی به یکی از مهمترین مسائل مکانیک خاک تبدیل شده است.
مثالهای مستند متعددی از رفتار خزشی میتوان بیان نمود که برخی از آنها درنهایت منجر به گسیخته شدن و تخریب سازه شده اند؛ مانند برج کج پیزا و فاجعه مخزن Vayount در ایتالیا.
میتوان دریافت که مطالعه رفتار خزشی خاکها بهطورکلی و رفتار خزشی خاکهای رسی بهطور خاص برای پیش بینی بهتر رفتار صحرایی سازهها و دامنهها خیلی مهم است. این کار همچنین برای اجتناب از مسائل تغییرشکل بلندمدت قابلتوجه که می تواند منجر به شکست سازهها شود، ضروری است.