رشد و دگرگونی سریع روابط اقتصادی، منجر به رقابت شدیدی در عرصه تجارت ، صنعت و سرمایه گذاری شده است. لذا شرکت ها برای بقا و گسترش فعالیت های خود، نیاز به انجام سرمایه گذاری های مناسب و به موقع دارند.گزارش های مالی شرکت ها باید اطلاعاتی فراهم نماید که برای سرمایه گذاران بالقوه و بالفعل، بستانکاران و سایر استفاده کنندگان، در سرمایه گذاری های منطقی، اعطای اعتبار و تصمیمات مشابه سودمند باشد.گزارش های مالی بایستی اطلاعات لازم برای ارزیابی وضعیت مالی و بنیه اقتصادی بنگاه، ارزیابی عملکرد و توان سودآوری، ارزیابی چگونگی تامین مالی و مصرف وجوه نقد، ارزیابی چگونگی ایفای مسئولیت مباشرت مدیریت و انجام تکالیف قانونی و فراهم کردن اطلاعات مکمل برای درک بهتر اطلاعات مالی ارائه شده و پیش بینی وضعیت آتی را فراهم نماید. در نتیجه این گزارش ها اهمیت بسزایی در تحقق اهداف یاد شده دارند و افزایش کیفیت آنها می تواند موجب کاراتر بودن سرمایه گذاری شرکت ها و حفظ و توسعه منابع آنها گردد.
امروزه سیستم های اطلاعاتی حسابداری، نقش بسیار مهمی در گردش فعالیت سازمان ها ایفا نموده و در مجموعه محیط اقتصادی کشورها وظیفه ای با اهمیت بر عهده دارند. بسیاری از تصمیمات اقتصادی بر اساس اطلاعات حاصل از این سیستم ها اتخاذ شده و سهم عمده ای از مبادلات اوراق بهادار به خرید و فروش سهام شرکت ها اختصاص دارد که آن نیز به نوبه خود می تواند تحت تاثیر ارقام و اطلاعات حسابداری باشد. هرگونه تحقیق در زمینه نحوه اثرگذاری اطلاعات حسابداری بر طیف وسیع تصمیم گیرندگان ذینفع درشرکت ها به درک بهتر از چگونگی نقش این اطلاعات و ضرورت افشای بیشتر و بهتر آنها کمک میکند. از آنجا که سهامداران و بستانکاران، دو گروه اصلی استفاده کننده اطلاعات مالی اند و فراهم آوردن اطلاعات مربوط و قابل اتکا برای این دو گروه از دغدغه های اصلی مدیریت و سیستم های اطلاعاتی حسابداری به شمار می رود، توجه به کیفیت اطلاعات تهیه شده برای این دو گروه ضرورتی خاص دارد .
نقش اصلی گزارشگری مالی، انتقال اثربخش اطلاعات مالی به افراد برون سازمانی به روشی معتبر و به موقع است که یکی از اهداف عمده آن فراهم ساختن اطلاعات لازم برای ارزیابی عملکرد و توان سودآوری بنگاه اقتصادی است. شرط لازم برای دستیابی به این هدف، ارائه اطلاعات مالی به نحوی است که ارزیابی عملکرد گذشته را ممکن سازد و در سنجش توان سودآوری و پیش بینی فعالیت های آتی بنگاه اقتصادی مؤثر واقع گردد. اما با وجود سازوکارهای نظارتی یکسان بر گزارشگری مالی شرکت ها، به نظر می رسد که شرکت ها از کیفیت گزارشگری مالی یکسانی برخوردار نیستند و این امر بیانگر آن است که احتمالا عوامل متعدد دیگری باعث ایجاد تفاوت در کیفیت گزارشگری مالی شرکت ها می شود . کیفیت گزارشگری مالی، دقت و صحت گزارشهای مالی در بیان اطلاعات مربوط به عملیات شرکت، خصوصا جریان های نقدی مورد انتظار، به منظور آگاه نمودن سرمایه گذاران می باشد. طبق بیانیه مفهومی شماره یک هیأت استانداردهای حسابداری مالی، گزارشگری مالی باید اطلاعات سودمندی فراهم نماید که سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه را درانجام تصمیم گیری های منطقی یاری نماید. همچنین طبق بیانیه شماره 37 هیأت استانداردهای حسابداری مالی، گزارشگری مالی اطلاعاتی فراهم می کند که سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه را در ارزیابی مبالغ، زمان بندی وعدم قطعیت وجوه نقد دریافتی آتی یاری می نماید. لذا عموما از اندازه گیری کیفیت اقلام تعهدی به عنوان شاخصی برای کیفیت گزارشگری مالی استفاده می شود، بر اساس این دیدگاه که اقلام تعهدی، ارزش اطلاعاتی سود را با کاهش اثر نوسانات ناپایدار در جریان های نقدی بهبود می بخشد. همچنین اقلام تعهدی، برآوردهایی از جریان های نقدی و درآمد های آتی هستند.
کیفیت گزارشگری مالی سبب ارتقای سودمندی اطلاعات مالی می شود. بنابراین واضح است که قانون گذاران و سرمایه گذاران برای داشتن گزارشگری مالی باکیفیت بیشتر، هم عقیده هستند زیرا اعتقاد نهایی این است که کیفیت گزارشگری مالی به طور مستقیم روی بازارهای سرمایه اثرگذار است .بنابراین با توجه به این که کیفیت گزارشگری مالی تأثیر با اهمیتی بر بازارهای سرمایه دارد می توان نتیجه گرفت که در سطح کلان، کیفیت گزارشگری مالی دارای اثرات اقتصادی است. همچنین در ارتباط با فرصتهای سرمایه گذاری، شرکتی که از انعطاف پذیری بالایی جهت استفاده از این فرصت ها برخوردار باشد، چشم انداز روشنی از آینده آن متصور است و از جمله خط مشی های مؤثر در ایجاد فرصت های سرمایه گذاری، کاربرد سیاست های تقسیم سود مناسب می باشد .
رابطه بین سیاست تقسیم سود و سرمایه گذاری در بازار ناقص بسیار مهم می باشد. زیرا شرکت ها به راحتی نمی توانند اوراق بهادار منتشر نمایند یا اقدام به اخذ وام نمایند، پس سعی می کنند که از منابع مالی داخلی یعنی سود انباشته استفاده کنند. لذا اگر مدیران مالی با فرصت های سرمایه گذاری روبرو باشند که خالص ارزش فعلی مثبت داشته باشند و منابع مالی نیز محدود باشد، در این صورت سیاست های سرمایه گذاری و سیاست های تقسیم سود با یکدیگر مرتبط خواهند شد.
تقسیم سود از دو جنبه بسیار مهم قابل بحث است. از یک طرف عاملی اثرگذار بر سرمایه گذاری های پیش روی شرکت هاست. چرا که تقسیم سود موجب کاهش منابع داخلی و افزایش نیاز به منابع خارجی می شود. از طرف دیگر بسیاری از سهامداران شرکت خواهان تقسیم سود نقدی هستند. از این رو مدیران با هدف حداکثر کردن ثروت، همواره باید بین علایق مختلف آنان و فرصت های سودآور سرمایه گذاری تعادل برقرار کنند. بنابراین تصمیمات تقسیم سود که از سوی مدیران شرکت ها اتخاذ می شود بسیار حساس و دارای اهمیت است .
تحولات و روندهای اجتماعی معاصر- فرایند توسعه، گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن- جهان پیرامون ما را دگرگون ساخته است. بر اساس تخمینهای علمی (پویمن، 1384: 16)، بیش از صد هزار سال است که انسان روی زمین زندگی می کند. با این حال، در طول کمتر از 200 سال گذشته، انسانها توانسته اند سراسر فضای زیست را به گونه ای جدی تغییر دهند. این تغییرات، پیامدهای زیست محیطی نگران کننده ای در پی داشته اند، به گونه ای که «امروزه ما در وضعیتِ بحرانی بیسابقهای به سر میبریم. مردم اعصار دیگر، به یقین همان قدر دچار قحطی گسترده، آشفتگی اجتماعی و جنگ ویرانگر بوده اند که ما هستیم. لیکن تنها در روزگار ماست که بقای آدمی و نیز جانداران دیگر، در معرض تهدید قرار گرفته است. مسمومیت آب و هوا، ویرانی جنگلها که وجودشان نقش حیاتی دارد، تخریب جبرانناپذیر خاک و شبح جنگ هستهای و شمار زیاد مسائلِ اکولوژیکی، جهان را تهدید می کنند.» (وولف، 1386: 33). همچنین، مسائلی نظیر تغییرات جهانی آب و هوا، متأثر از فعالیتها و دستاوردهای انسانی میباشد. از این رو، فعالیتهای بشر تأثیرات مخربی بر اتمسفر زمین داشته است. بر این اساس، ضرورت اقدام جهانی برای پاسخ به مسائل زیست محیطی اجتناب ناپذیر میباشد (به نقل از سینگر، 48:1388).
از حدود دو سه دهه پیش است که توجه به نقش دین در موضوع محیط زیست اهمیت یافته است. این توجه با درنظرگیری قدمت دین در طول تاریخ و نیز آموزههای مندرج در متن دین و تأثیر آن در زندگی انسان بوده است. در میان پژوهشها و تحقیقات صورت گرفته در مورد نقش دین، ارجاعات فراوانی به مقاله لین وایت به چشم میخورد. مقالهای که به بررسی ریشه های تاریخی بحران محیطزیست
پرداخته است. لین وایت، تعامل و رابطه انسان با طبیعت را بسته به نگرش و جهانبینی انسان میدانست. به باور او این نگرش و جهانبینی، برآمده از فرهنگ و دین است. او با بررسیِ اجمالیِ سبک زندگی انسان در طول دورانها – بهخصوص دوران وسطا و رنسانس– و نیز عوامل شکلدهنده بحران، رابطه انسان با طبیعت را مخرب ارزیابی نمود. از آنجا که باور انسانها شکلدهنده رفتار آنها با محیط زیستشان است، ریشه این تخریب را در باور به آموزهی یهودی – مسیحی قلمداد نمود. این باور که خداوند همه خلقت را تنها برای اهداف انسانی آفریده و انسان که به صورت خدا آفریده شده است بر سایر موجودات برتری دارد و می تواند به مقتضای غایات خود طبیعت را به استثمار کشد. وایت، بحران موجود را یک مسأله دینی میداند بنابراین راهحل وضعیت موجود را هم دینی میداند؛ یعنی این دین است که می تواند محیط زیست را از بحران نجات دهد. رویآوری به دینی جدید و یا بازیابی دین قدیم راهحلی است که وایت ارائه مینماید ((White, 1967: 1206.
سیدحسین نصر، از جمله صاحبنظران برجسته در خصوص نقش دین در بحران محیط زیست و از نخستین افرادی است که به مسأله محیط زیست از زاویهای نو نگریسته است. ارجاعات به نصر در دائرۀالمعارف دین و طبیعت به ویراستاری تیلور و نیز توجه به پیامهای زیستمحیطی وی، نشانگر اهمیت دیدگاه های او در خصوص دین و بحران محیط زیست است. دیدگاه نصر در خصوص بحران فعلی بر این است که تا وقتی به ریشهها و مبانی نیندیشیم کاری از پیش نمیرود. بنابراین او نیز همچون وایت نگرش انسان را در مواجهه با طبیعت مهم میداند. نصر هم، به بررسی عوامل ظاهریِ شکلدهنده بحران پرداخته است با این تفاوت که براساس نتیجه تحقیقات او، بحران محیط زیست ریشه در بحران معنوی انسان دارد (Nasr, 2007). بحران معنوی نیز در اثر فقدان مابعدالطبیعه (علم قدسی یا علم به امر قدسی) و به تبع آن تخریب انسجام رابطه انسان و طبیعت، در غرب رخ داد. در حالیکه چنین دانشی در مشرق زمین به حیات خود ادامه داده است؛ بنابراین بر ضرورت رویآوری به سنتهای شرقی تصریح میورزد.
در پژوهش پیشرو دیدگاه های نصر و وایت انتخاب شده است زیرا که دیدگاه وایت به دیدگاهی کلاسیک و جهانی تبدیل شده است؛ یعنی بهعنوان منبعی برای بحث از مقوله دین و بحران محیط زیست. دیدگاه نصر نیز که اندکی پیش از وایت، مطرح شده است، اگرچه نسبت به دیدگاه وایت، از شهرت کمتری برخوردار است، اما در کتابها و کنفرانسهای جهانی در خصوص دین و بحران محیط زیست مطرح شده است. هر دو دیدگاه، توجه به ریشه های بحران را در حل آن ضروری میدانند و از این رو به بررسی ریشهها و مبانی بحران محیط زیست پرداختهاند.
نصر نیز مانند وایت ریشه های بحران محیط زیست، را دینی میداند، اما با این تفاوت که دوری از باورهای دینی و به کار نبستن آن است که موجب بحرانی شدن وضع موجود است نه خود دین. در حالیکه از نظر وایت، برخی آموزههای دینی موجب نگرش مخربانه به طبیعت و ظهور بحران شده است. با این حال بنابر هر دو دیدگاه راهحل بحران در رجوع به دین است.
رویکرد اصلی این پژوهش، بررسی و تبیین دیدگاه های لین وایت و سیدحسین نصر در مورد نقشی است که دین در بحران محیط زیست ایفا می کند. علیرغم شهرت دیدگاه لین وایت به نقش منفی دین در بحران محیط زیست و واکنشهای مختلف به این دیدگاه، بررسی دیدگاه های وایت و نصر، حکایت از این دارد که دین نه تنها مخرب نیست بلکه برای حفظ محیط زیست و هماهنگی با طبیعت باید زیستی مبتنی بر دین داشت.
انسان ذاتا موجودی کمال گراست و وجود وی دنبال کمال رسیدن در تمام زمینهها است لذا دنبال تعریف و هدفی است که به بیانی خوبیها و زیباییها را درون آن هدف تبیین کند. از مواردی که همه انسانها علیرغم تعاریف مختلف و دیدگاههای متفاوت، به بررسی آن پرداختهاند موضوع زیبایی است که خود کمالی برای انسان معرفی شده است. نحوه بیان موضوع در افراد مختلف، متفاوت است که این بستگی به مبنای فکری آن شخص دارد. فیلسوفان بزرگ مسلمان، در نوشتهها و آثار خود مستقیم به زیباییشناسی نپرداخته اند، اما در نوشتههای ایشان به موضوعاتی اشاره شده که در سبز فایل فیلسوفان معاصر آن عناوین را ذیل مبحث زیباییشناسی بررسی میکنند.
دربررسی نظرات فیلسوفان باید پیشینه تاریخی آن نیز مورد بررسی قرار گیرد. سوالی مطرح است که چه لزومی دارد در بررسی نظرات یک فیلسوف در ابتدا به پیشینه تاریخی و تاریخ فلسفه آن پرداخته شود؟ کلام واضح و روشن است چرا که تاریخ فلسفه بستری را شكل
میدهد كه خود فلسفه درون آن معنا مییابد، فلسفه از لامكان به وجود نمیآید واگر نظر و ایدهای در کلام یک فیلسوف یافت میشود قطعا ریشههای آن بحث در کلام فیلسوفان سابق دیده میشود. لذا در بررسی نظرات زیباییشناسانه ابنسینا، نظرات فلاسفه قبل از ابنسینا بویژه ارسطو و فارابی بسیار حایز اهمیت است. این کلام بدان معنا نیست که فیلسوف جدید الزاما همان سخن پیشینیان را تکرار کرده باشد بلکه عموما مطلبی بر دانش پیشینیان میافزایند که این مسأله در ابنسینا به خوبی مشهود است.
یكی از مباحث محوری در کلام فیلسوفان بحث زیبایی است. فیلسوفان اسلامی تعاریف و دیدگاههای ویژه درباره زیبایی دارند، به عقیده ایشان زیباییهای موجود در این عالم جلوههای ناقص و مقیدی از زیبایی مطلق یعنی حق تعالی هستند.
مباحثی که در باب زیبایی در کلام فیلسوفان مسلمان بدان پرداخته میشود، ذیل مباحث مربوط به صفات كمالیّه وجمالیّه حق تعالی مطرح میشود.
صدرالمتاّلهین شیرازی میفرماید: هر زیبایی و كمالی رشحهای و پرتوی از زیبایی و كمال خداوند است. . یا در جای دیگر میفرماید: هو مبدأ كل خیر و كمال و منشأ كلّ حُسن جمال. یعنی حق تعالی سرچشمه هر نیكی و كمال، و منشأ هر زیبایی و حُسن است.[1] وی هر زیبایی را كه در این جهان است، سایه و پرتوی از زیبایی موجود در جهانهای بالا و عوالم دیگر میداند كه البته در آن عوالم خالی و عاری از هر گونه نقص و شائبه و تغییرند؛ اما در این جهان مشوب به ماده و نقص و تغییرند. هر نیرو، كمال و منظره و زیبایی كه در این جهان فرودین یافت میشود، در حقیقت سایه و تصویرهایی هستند از آن چه در آن جهان است. این امور تنزّل یافته و متكثّر شدهاند و به صورت جِرم درآمده اند، بعد از آن كه از هر گونه نقص، عیب، بری و پاك، و از هرگونه غبار، زنگار و تاریكی عاری بودند.
فیلسوفان اسلامی، سرشت زیبایی را در ارتباط و نزدیکی آن چیز با خدا دیدهاند که البته در این سیر تحت تأثیر منابع فکری نوافلاطونی مانند اثولوجیای منسوب به ارسطو بودند که در واقع تألیفی مبتنی بر انئادهای افلوطین است.
به طور کلی، فیلسوفان اسلامی خلاقیتهای ادبی و هنری را به عنوان غایتِ فینفسه لحاظ نمیکردند. بلکه علاقه و هدف آن ها تبیین ارتباط این خلاقیتها با غایات کاملاً، فکری و عقلانی باید باشد. ولذاست که در تعاریف زیبایی در کلام فیلسوفان مسلمان غایت اهمیت ویژهای دارد. و درنظر به غایت میتوان مسیر فکری ایشان را به خوبی تبیین کرد.
تاریخ شکل گیری کلام امامیه، بزرگان و اندیشمندانِ نخستین این دانش، ارتباط اینان با یکدیگر و اهلبیت علیهمالسلام در عصر حضور، مباحث کلامی و روشهای مورد استفاده اینان در فرایند تکلم و … از جمله مباحث مهمی است که سهم بهسزایی در به دست دادن تاریخی از تفکر شیعه دارد. امروزه این مشکل از سوی برخی مطرح میشود که کلام امامیه نه در محتوا و نه در روش، اصیل نیست و ریشه در آموزههای اصیل تشیع ندارد و اندیشمندان نخستین شیعه را متهم به ظاهرگرایی و دوری از هر گونه خرد ورزی می کنند که در سایه آن تفکراتی چون تجسیم یا تشبیه را به ایشان نسبت میدهند.
هشام بن سالم، شخصیتی است که منابع از وی به عنوان یکی از نخستین دانشوران و متکلمان شیعی یاد کردهاند. وی در عصر امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام زندگی میکرد و همراه با هشامبنحکم ، مومن طاق و زرارةبناعین تلاش میکرد به تبیین مبانی فکری شیعه، نظریه پردازی و دفاع از آموزههای مکتب اهل بیت علیهم السلام بپردازد.
نکته قابل ملاحظه و دقت اینکه برآیند انگارههای اعتقادی و تئوریها و متد کلامی افرادی چون هشام بن سالم یا هشامبنحکم و … فرضیه مذکور را فرو میریزد؛ روشی که نشان از نحوهای تلاش خردگرا در سایه آموزههای مکتب اهل بیت علیهم السلام دارد.
نگارنده تلاش نموده بدون هرگونه پیش داوری یا انگیزه تطهیر هشام بن سالم از نسبتهای کژ اندیشانه، به کشف واقع از اندیشهورزیهای او بپردازد.
کلیدواژه: هشام بن سالم، اندیشه های کلامی، تشبیه، اصحاب امام صادق علیه السلام، جوالیقیه
کلام شیعه در عصر نخستین، به خصوص دوره حضور ائمه علیهم السلام در مقایسه با جریان های رقیب در اوج بالندگی قرار داشت. ولی آثار و اندیشه های این دوره شکوفا از تاریخ اندیشه شیعه در گذر تاریخ به فراموشی سپرده شده است؛ با تاسف حتی یک اثر کلامی هم از دوره نخستین در دست نیست. برای باز شناسی آرا و اندیشه های دوره نخستین کلام شیعه ضروری است، ابتدا اندیشوران آن دوره کاوش و بررسی شوند.
هشام بن سالم جوالیقی در بین متکلمان و اندیشمندان نخستین امامیه و به ویژه در نزد امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام از جایگاه والایی برخوردار بود. ضرورت این نوشتار از اینجا روشن تر می شود که اندیشه های هشام بن سالم تحت تاثیر شرایط عمومی حاکم بر فضای علمی کنونی مبنی بر عدم توجه به تاریخ اندیشه و تراث پیشینیان، هیچگاه نگاه پژوهشگران را به خود مشغول نکرده است. جایگاه برتر فکری هشام بن سالم و نیاز جامعه علمی به بازخوانی تفکرات اندیشوران نخستین، ما را بر آن داشت که به واکاوی شخصیت و اندیشه های کلامی هشام بن سالم بپردازیم.
با توجه به مطالب گفته شده، بررسی آرا كلامی هشام بن سالم در میراث حدیثی و كلامی امامیه اهمیت بسیار دارد كه به برخی از جنبه های آن اشاره میكنیم:
1 . بررسی آرا و جریان های فکری منسوب به هشام بن سالم در كتب رجال و فرقه نگاری، بر مبنای تحلیل روایات وی.
عرفان نظری نه برپایه نظریههای خطاناپذیری، معیارناپذیری و توصیفناپذیری بلکه بر پایه نظریه سنجشپذیری گزارههای عرفانی به میزان نیاز دارد تا صدق و خطای گزارههایش به دست آید و در پی آن نتایجی چند حاصل شود. این میزان یک دستگاه شناختاری است که بر گزارههای عرفان نظری نظارت دارد و بر پایه اصول موجود در آن که به نوعی دلیل صدق هستند، به عنوان معیارهای متناسب با آن گزارهها به سنجش میپردازد.
میزان عرفان نظری بردو قسم است: یکی میزان دینی که بر گزارههای نقلی تکیه دارد و دیگری میزان عقلی که بر گزارههای عقلی مبتنی است و هر یک از این دو میزان دارای دو گونه معیارهای پایه و غیرپایه هستند. معیارهای پایه معیارهای ضروری، واقعی و یقینی هستند که به نحو مطلق صادق هستند و لذا خطاناپذیر، خلافناپذیر، انکارناپذیر و ابطالناپذیرند. اما معیارهای غیرپایه معیارهای محدود، تدریجی الحصول و نظری هستند که به نحو مشروط صادق میباشند؛ هر چند در عین احتمال صدق، امکان خطا، انکار و ابطال در آنها وجود دارد.
معیارهای پایه در میزان دینی احتجاجات نام دارند که ادله پیشااجتهادی، ادله مثبته، مدارک کافی، منشأ قطع بالمعنی الاخص و مدارک ثابت و معیارهای غیرپایه در این میزان تنجیزات نام دارند که ادله اجتهادی، ادله منجزه، مدارک مشروط، منشأ قطع بالمعنی الاعم و مدارک متغیر هستند. اما معیارهای پایه در میزان عقلی ضروریات نام دارند که اصول عام و همگانی، پیشاتجربی و پیشا استدلالی و ضروری الصدق هستند و معیارهای غیرپایه همان نظریات هستند که اصول غیرهمگانی، استدلالی اما پیشاتجربی و ممکن الصدق و الخطا هستند.
میزان دینی یک دستگاه نظارتی بر گزارههای عرفان نظری است که بر پایه ادله دینی به سنجش آن گزارهها میپردازد و این سنجش نخست با احتجاجات صورت میگیرد که به صرف استخراج و عرضه مستقیم گزارهها به آنها کافی است؛ اما اگر چنین معیاری به دست نیامد، به سراغ تنجیزات باید رفت که پس از استخراج منجّزات و استنباط اجتهادی دلیل متناسب سنجش صورت میگیرد. اما میزان عقلی یک دستگاه سنجشگر ناظر بر عرفان نظری است که بر اساس اصول عقلی به سنجش گزارههای عرفانی میپردازد. این سنجش نخست با ضروریات صورت میگیرد که به صرف استخراج و عرضه مستقیم گزارهها به آنها انجام میگیرد و اگر چنین معیاری به دست نیامد، سنجش با معیارهای غیرپایه یعنی همان نظریات متناسب که به روش استدلالی محض به دست میآیند، صورت میگیرد.
کلید واژه
گزاره عرفانی، سنجشپذیری، میزان دینی، میزان عقلی، احتجاجات، تنجیزات، ضروریات و نظریات.
عرفان اسلامی به گونه علمی در دو شاخه تجسد پیدا کرده است؛ یکی عرفان عملی به نام علم سلوک و دیگری عرفان علمی و نظری به نام علم مشاهده و مکاشفه. هر یک از این دو یک ساختار مستقل همراه با موضوع و مسائل منحاز دارند و مجموعهای از گزارههای عرفانی میباشند.
روی سخن این پژوهش، بررسی و تبیین معیارهای سنجش گزارههای عرفان نظری به عنوان یکی از مسایل معرفتشناسی در حوزه فلسفه عرفان نظری است. بر این پایه که « لکل علم معیار » معیار صدق و خطای گزارههای عرفان نظری چیست؟ یعنی اگر صدق منطقی به معنای مطابقت گزاره با واقع باشد، با چه معیاری میتوان مطابقت گزارههای عرفان نظری با واقع را سنجید؟
پیش از پاسخ، باید بر این نکته توجه داد که این تحقیق و سنجش بر آن است تا معیاری عام برای همه عرفان پژوهان نشان دهد؛ چه آنان که اهل شهود نیستند، اما با قدر دانستن ارزش شناختاری گزارههای عرفانی، به دنبال حقیقت با عنصر یقین هستند تا صواب را دریابند و از خطا درگذرند و چه آنان که اهل شهودند و از مشاهداتشان گزارش دادهاند. زیرا امکان خطا در گزارششان وجود دارد؛ برای نمونه چه بسا تحت تأثیر پیش فرضها و باورهایشان بوده باشند و در هنگام گزارش از آن تأثیر پذیرفته باشند و توصیفشان را رنگ خورده باشد. لذا به معیاری برای شناخت صواب و خطای گزارش خویش نیاز دارند.
بر این اساس این تحقیق این پرسشها را فرا روی خود دارد: به راستی آیا عارف واقع را دریافته و متن واقع و واقعیت را آن گونه که در واقع است، دریافته و مشاهده کرده و به همان گونه گزارش داده است؛ یا نه، شهود واقع بر پایه باورهای پیشین بوده و گزارهها بر اساس آن باورها بوده است و یا اگر به فرض اصل واقعیت را به همان گونه که در واقع است، ادراک کرده، آیا نوع واقعیت را دریافته و آن را به صواب توصیف کرده و حکمی مطابق با واقع داده است و یا نه، فقط اصل واقعیت را دیده و در تشخیص نوع واقعیت به اشتباه رفته و در مقام توصیف و حکم به خطا رفته و به جای واقعیت از شبهه واقعیت گزارش کرده است؟ معیار و میزان تمایز صواب از خطا چیست؟
از باب تشبیه معقول به محسوس میتوان این مثال را ذکر نمود: کسی چوبی را که نیمی از آن در آب فرو رفته، دیده و در مقام گزارش حکم داده چوب از نیمه شکسته است؛ ولی دیگری از حکم به شکستگی چوب پرهیز کرده و گزارش شکستگی چوب را تکذیب کرده است. کدام یک به صواب گزارش دادهاند و حکمی صادق صادر کردهاند؟ آیا هر دو واقع را دیدهاند؟ یا واقعا اصل شکستگی را دیدهاند، ولی در حکم به نوع شکستگی اختلاف کردهاند؟ کدام یک به صواب حکم داده و کدام یک به خطا؟ ترازوی سنجش چیست؟ در اینجا معیار تمایز صواب از خطا قانون شکست نور در فیزیک است. اولی با آن که در رؤیت خطا نکرده و واقعا نیز شکستگی را رؤیت کرده، لیکن در توصیف و حکم به خطا رفته و به جای حکم به شکستگی نور در نقطه تلاقی چوب و آب، حکم به شکستگی چوب داده است.
به واقع اگر سنجش در عرفان نظری به گونه برجسته پی گرفته نشود و به پرسش معیارها به درستی پاسخ داده نشود، هرگز نمیتوان حقیقت را از پندار تمایز داد و بر پایه اعتماد عقلی و طمأنینه قلبی گزارههای عرفانی را پذیرفت و در مسایل هستیشناختی به آنها تمسک جست؛ تعارضات موجود در آن گزارهها را مرتفع ساخت؛ به اصول یقینی عرفانی دست یافت؛ آن اصول را به صورت اصول کلی عقلی مبدل ساخت؛ به معماری اصلاحگرایانه عرفان نظری دست زد و هستیشناسی عرفانی را به هستی شناسی دینی نزدیک ساخت.
با توجه به این توضیح، پرسش تحقیق بر روی چیستی معیار سنجش آن گزارهها متمرکز میشود؛ به این که با چه معیاری میتوان آنچه را که از عارفان به عنوان گزارههای عرفانی به ارث رسیده و محققان با آن مواجههاند، سنجید تا صواب و خطای آن گزارهها به دست آید؟ این پرسش موضوع اصلی و محوری تحقیق این رساله است.
در سنت عرفان نظری این میزان به یک اعتبار به دو قسم تقسیم شده است که به دلایلی حجیت صدق دارند و میتوانند معیار قرار گیرند: یکی میزان دینی که بر گزارههای نقلی تکیه دارد و دیگری میزان عقلی که بر گزاره های عقلی تکیه دارد.
مقصود از عقل و نقل چیست؟ مقصود از عقل به عنوان میزان در فرهنگ عرفان دانش عقلی است که به گونه سازمند از دو نوع معیار تشکیل شده است؛ یکی معیارهای پایه چون ضروریات و دیگری معیارهای غیرپایه چون نظریات. مقصود از نقل به عنوان میزان در فرهنگ عرفان همه مجموعه گزارههای معرفتی و اعتقادی است که از کتاب و سنت اصطیاد میشوند و به دو قسم معیارهای پایه چون احتجاجات و معیارهای غیرپایه چون تنجیزات تقسیم میشوند و در جایگاه میزان سنجش قرار میگیرند. بررسی کامل ماهیت و حجیت هر یک از این دو میزان همراه با تعریف و تشریح معیارهای پایه و غیرپایه در هر کدام از این دو میزان در این رساله انجام میگیرد. ان شاء الله تعالی.