كودكان سرمایه های ارزشمند وسازنده آینده جامعه هستند. آموزش و پرورش در دوره كودكی كه زمان شكل گیری شخصیت و ایجاد عادات مختلف و پیشگیری از بروز مشكلات است. آینده فرد و جامعه را بنایی نهد و مسیر حركت مملكت را مشخص می سازد. توجه به مسائل و مشكلات كودكان باعث پیشرفت و ترقی جامعه می شود و غفلت در رفع مشكلات آنان، خسارات جبران ناپذیری به بار می آورد. از این رو، سرمایه گذاری و برنامه ریزی در آموزش و پرورش ابتدایی، از حساسترین و مهمترین وظایف دست اندر كاران و مسئولان جامعه است و باید از اولویت ویژه ای برخوردار باشد.
هدف ما در اینجا آشنا ساختن خواننده با خصوصیات، شیوه های شناخت، برقراری ارتباط صحیح، نحوه كاركردن و درنهایت رفع مشكلات كودكان است. برای نیل به این هدف ابتدا تعاریف، اهداف، تاریخچه، ضرورت و اصول راهنمایی و مشاوره كودك مورد بررسی قرار گرفته، سپس مطالبی درباره خصوصیات دوره كودكی ارائه شده است تا دست اندركاران آموزش و پرورش و مشاوره كودك بتوانند رفتارهای عادی كودكان را از رفتارهای غیر عادی تشخیص دهند.
تعریف لغوی آموزش و پرورش پیش از دبستان
آموزش: عمل آموختن، یاد دادن تعلیم: تربیت، پرورش
پرورش: 1- تربیت، تعلیم، تأدیب 2- فرهنگ، تمدن 3- پرستیدن، پرستش 4- خوراك، خورش، غذا، طعام
پیش: OIS ]پب. Patis مقابل فلز است.
Paitis، پهـ (7) [Pe$Pat 1- (ق – مكان) جلو، قبل، قدام. مق. پس، پیش، وضع، حال، نهاد
جزوهای جسم بود جهشهای مختلف چنان كه نشستن و برخاستن و ركوع و سجود و چون دست و پا پدر و اندامهای دیگر را نهادهای ایشان سوی چشمهای راست و چپ و زیر و زبر (پیش و پس…) دانشنامه الهی 30
2- (ق- زمان) قبل؛ پس. بعد. پیش از 3- (هر – اضـ ) نزد ( حضور داشتن چیزی یا كسی را رساند)
4-(هر – اضـ ) طرف، جانب، سوی (پیش او رفت)
دبستان: ded – estan ]= رب + پب . rdipi نوشتن + ستان – پسـ 20 (امر)
آموزند؛ مكتب 2- (نو) (مزه) مدرسه ابتدایی- آموزشگاه نوآموزان كه بالاتر از كودكستان و پایین تر از دبیرستان است.
تاریخچه آموزش پیش دبستانی
تاریخچه آموزش پیش دبستانی در ایران به 80 سال پیش باز می گردد.
در سال 1298 مسیونر های مذهبی و اقلیت های دینی به احداث كودكستان ها و مراكز آموزش پیش دبستانی درتهران مبادرت نمودند .در همان اثنا زنده یاد جبار باغچهبان در سال 1303 به احداث باغچه اطفال در شهرستان تبریز مبادرت نموده و چند سال بعد در سال 1307 كودكستان دیگری در شهرستان شیراز دایر نمود. گفتنی است كه در آن اثنا تنها از كودكان خانواده های مرفه و كارمندان عالی رتبه ادارات در این مراكز ثبت نام به عمل می آمد . استقبال این خانواده ها از عملكرد مراكز آموزش پیش دبستانی (كودكستان ها( سبب گردیدكه طی مدت زمان كوتاهی در تهران وچندین شهر بزرگ دیگر كشور، كودكستان هایی توسط بخش خصوصی دایر گردد .از جمله مهمترین برنامه های این مراكز می توان به بازی های مرسوم ، آموزش مقدماتی خواندن و نوشتن ، نقاشی و بازی با عروسك و اشكال هندسی اشاره نمود.در سال 1303 شورای عالی فرهنگ ،به تصویب انحصاری آیین نامه احداث مراكز آموزش پیش دبستانی در شهرستان تهران و درسال 1304به تصویب این آیین نامه برای سایر شهرهای كشور مبادرت نمود.نخستین امتیاز تاسیس كودكستان توسط وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در سال 1310 صادر گردید.از این روی سال1310 آغاز فصل جدیدی در تاریخ آموزش پیش دبستانی ایران محسوب می گردد.نخستین آیین نامه ویژه كودكستانها و مراكز آموزش پیش دبستانی درسال 1312 به تصویب شورای عالی فرهنگ رسید. در ماده اول این آیین نامه ، سن كودكان جهت پذیرش در كودكستانها 4 تا 7 سال قید شده بود. این در حالیست كه درسال 1335 ، آیین نامه جدیدی جهت اداره كودكستانها به تصویب رسید كه طی آن سن كودكان ، 3 تا 6 سال تعیین شده بود. در سال1334 ، اداره مستقلی جهت رسیدگی و نظارت بر امور كودكستان ها تحت نظارت وزارت فرهنگ تاسیس گردید. در سال1340 ، اداره امور
كودكستانهای كشور منحل شده و وظایف مربوطه به اداره كل تعلیمات ابتدائی محول گردید. در آن اثنا دولت به تلاش هایی درجهت احداث كودكستان های دولتی مبادرت نموده و با احداث كودكستانها در شهرهای سراسركشور،كودكان خانواده های طبقه متوسط را تحت پوشش خود قرار داد. تا سال 1322 در سراسر كشور تنها تعداد 7 كودكستان وجود داشت و این در حالیست كه طی سال1331 به 74 و طی سال 51 13 به 431 مركز بالغ گردید. در همان اثنا تلاش هایی درجهت تربیت مربیان مراكز پیش دبستانی نیز آغاز گردید. درسال 1336 ، آموزشگاه های كودكیاری آغاز به فعالیت نمودند . اولین اساسنامه و برنامه درسی این آموزشگاه ها طی سال 1345 به تصویب شورای عالی فرهنگ رسید. چندسال بعد تدریس رشته كودكیاری یا آموزش و پرورش پیش ازدبستان در برخی دانشكده های علوم تربیتی من جمله مدرسه عالی شمیرانات و دانشگاه ابوریحان آغاز گردید.
درسال1350 ، اداره كل تعلیمات ابتدایی به دفتر برنامه ریزی آموزش ابتدایی تغییر نام داده و واحد كودكستان های این اداره، عهده دارمسئـولیت طرح و برنامه ریزی آموزش و پرورش پیش دبستانی گردید. درسال1354، با توجه به توسعه كودكستانها و تربیت مربیان كودك، دفتر برنامه ریزی آموزش ابتدایی به دفتر آموزش كودكستانی و ابتدایی تغییر نام داده و بالاخره درسال 1359 در اداره كل و سپس در دفتر آموزش عمومی ادغام گردید . طبق آخرین آیین نامه كودكستانها كه در سال 1349به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید، تشكیل كلاسهای آمادگی ضمیمه آموزش ابتدایی گردیده و سن كودكان كودكستانی 3 تا 6 سال تعیین گردید. درسال 1353 ، وزارت آموزش و پرورش طبق انتشار بخشنامه ای به اعمال اصلاحاتی در آیین نامه مذكور مبادرت نمود. مطابق این تغییرات تنها آندسته از كودكانی كه از سن 5 سال تمام برخوردار بودند از حق ثبت نام دركلاسهای آمادگی بهره مند گردیدند.
درگذشته امتیاز تاسیس مهدهای كودك ویژه كودكان رده های سنی 3 تا 6 سال به وزارت آموزش و پرورش و مجوز تاسیس مراكز مراقبتی كودكان زیر رده سنی3 سال به اتاق اصناف واگذار گردید. ازسال1354، سازمان های دولتی موظف به تاسیس مهدهای كودك شده و ضوابط آنها از سوی سازمان زنان تنظیم گردید. درسال1356، در بودجه كل سازمان های دولتی، بودجه لازم جهت احداث مهدهای كودك ویژه فرزندان زنان كارمند پیش بینی شده و سازمان زنان مسئولیت تشكیل و نظارت بر آنها را عهده دار گردید. پس از انقلاب اسلامی ، بر اساس تصمیم گیری هیات وزیران، با انحلال سازمان زنان ، سازمان ملی رفاه خانواده، سازمان تربیتی شهرداری تهران و انجمن ملی حمایت از كودكان، اجازه تاسیس مهدهای كودك به وزارت بهداری و بهزیستی و سپس به سازمان بهزیستی محول گردید. درحال حاضر صدور مجوز و نظارت بركلیه مهدهای كودك دولتی و خصوصی بر عهده سازمان بهزیستی كشور است. ازسال 1372 كلیه كلاسهای آمادگی ضمیمه مدارس دولتی به علت كمبود جا منحل گردید.گفتنی است كه این كلاسها 30 سال پیش درسال1349 و با تصویب شورای عالی آموزش و پرورش تشكیل شده بود . ازجمله انواع مهدهای كودك كه درحال حاضر درسراسركشور فعالیت دارند میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
ــ مهدهای كودك خصوصی كه توسط بخش خصوصی احداث گردیده اند.
ــ مهدهای كودك خود محوركه وابسته به موسسات دولتی بوده و با كمك هزینه های دولتی و والدین كودكان اداره میگردند.
ــ مهدهای كودك كارگری كه متعلق به كارخانجات بوده و تحت پوشش وزارت كار فعالیت دارند.
ــ مهدهای كودك ادارات آموزش و پرورش كه به ثبت نام از فرزندان زنان شاغل درآموزش و پرورش مبادرت می نمایند.
ــ مهدهای كودك انجمنهای حمایتی سازمان بهزیستی كه به ثبت نام از كودكان تحت پوشش بهزیستی و درصدی از افراد عادی مبادرت می نمایند.
ــ مهدهای كودك انجمنهای روستایی كه به ثبت نام از كودكان روستایی مبادرت می نمایند.
تاریخچه فوق بیانگر این واقعیت است كه سهم دولت در تاسیس مهدهای كودك بسیار ناچیز بوده و عمدتا به تنظیم آیین نامه ها و اعطای مجوزهای قانونی محدود بوده است به نحویكه پس از تشكیل اولین مهدهای كودك ، وزارت آموزش و پرورش به تاسیس مهدهای كودك دولتی پس از 42 سال مبادرت نمود. درحال حاضر برای كودكان زنان غیر شاغل مهد كودك دولتی وجود نداشته وكلاسهای آمادگی ضمیمه مدارس دولتی نیز از سال 1372 منحل گردیده است. علاوه بر این تعداد فارغ التحصیلان رشته كودكیاری با توجه به نیاز مهدهای كودك ، بسیار اندك بوده و دوره های باز آموزی بهزیستی ویژه مربیان و مدیران ، چه از لحاظ مدت زمان و چه از لحاظ تعداد نفرات تحت پوشش هر دوره آموزشی، جوابگوی نیاز مهدهای كودك نمی باشد. . بعنوان مثال از سال 61 13تا 69 13یعنی ظرف مدت زمان 8 سال تنها 1215 نفر ازمدیران و مربیان موفق به گذراندن دوره های آموزشی كوتاه مدت بهزیستی شده اند و این در حالیست كه این رقم درمقایسه با تعداد مدیران ومربیان مهدهای كودك بسیار ناچیز می باشد.
علاوه بر این تعداد مهدهای كودك نسبت به جمعیت كودكان در ایران بسیار ناچیز می باشد.. بعنوان مثال طی سالهای1360- 1359 تعداد مهدهای كودك بر2971 ، تعداد كودكان بر 172002، تعداد كلاسها بر6340 و تعداد كاركنان بر9356 نفر بالغ می گردید واین درحالیست كه طی سالهای 68 ـ 67 تعداد مهدهای كودك بر 2547 ، تعداد كودكان ثبت نامی بر177979، تعداد كلاسها بر5951، تعداد كاركنان بر1983و تعداد كودكان رده های سنی1 تا 6 سال بر12میلیون نفر بالغ گردید . ضــمنا تعداد مهدهای كودك خصوصی شهرستان تهران طی سال1370 بر200 مركز، طی سال1371بر174مركز و طی سال1372بر170 مركز بالغ گردید.
آمارفوق نشانگر افزایش دائمی تعدادكودكانی ثبت نامی مراكز آموزش پیش دبستانی و مهدهای كودك و كاهش تعداد مهدهای كودك و كادر ویژه آن می باشد . آمار سال 68 ـ67 مبین این واقعیت است كه تنها 5 ر1درصد كودكان رده های سنی 1 تا 6 سال و 5 ر2درصد كودكان رده های سنی 3 تا 6 سال ا ز امكانات آموزشی وتفریحی مهدهای كودك استفاده نموده اند. درضمن تعداد كودكان هركلاس بر 30 نفر و نسبت كودكان به كادر آموزشی به نسبت 25 به1 بوده است.به عبارت دیگر به ازای هر 1 پرسنل، 25 كودك وجود داشته است . چنانكه قبلا نیز بدان اشاره گردید رده های سنی 1 تا 6 سال در رشد و پرورش شخصیت كودكان ،از نقش اساسی برخوردار بوده و از این روی آموزش پیش دبستانی به عنوان بخشی از نظام آموزش عمومی محسوب شده و دولتها به برنامه ریزی و سرمایه گذاری در این عرصه مبادرت می نمایند .در كشور ایران آموزش پیش دبستانی در واقع به بخش خصوصی واگذار گردیده وبدین ترتیب خانواده های كم در آمد و متوسط قادر به بهره گیری از امكانات مهدهای كودك نمی باشند و این درحالیست كه كودكان خانواده های مواجه با مشكلات اقتصادی و فرهنگی از نیاز بیشتری به توجه و آموزش برخوردار می باشند. به این ترتیب به دلیل وجود كمبودها ، نواقصات زیاد و برنامه های نادرست و عدم برخورداری از كادر مناسب و عدم اولویت دولت به آموزش كودكان در دوره های پیش دبستانی، اكثریت كودكان با مشكلات عدید ه ای در روند آموزشی و رشد شخصیتی خود مواجه می گردند.
سرمایه گذاری درامور كودكان پیش دبستانی آثار پیش گیرانه بر آسیب های دوران نوجوانی و جوانی وبزرگسالی دارد . بسیاری از انحرافات اخلاقی ریشه دركمبودهای روحی و روانی دوران كودكی دارند. ارتباط اولیه كودك با الگوهای شخصیتی، آینده او را رقم میزنند .برخلاف تصورات عمومی مبنی بر عدم سود آوری سرمایه گذاری در مهدهای كودك چنین سرمایه گذاری هایی به معنای تربیت نیروی خلاق ، هدفمند و آگاه آتیه هر ملت و عوامل بازدارنده بسیاری از آسیب های اجتماعی مطرح می باشند . در مقطع آموزش پیش دبستانی ،والدین و مربیان كودك به شناسایی توانایی های بالقوه كودكان و رشد وتوسعه چنین توانایی هایی مبادرت نموده، شعور و رفتارهای های روانی كودك شكل گرفته و هـدایت صحیـح تجربیات كودك بــه خصوصیات روانی می انجامد كه شخصیت او را پرورش میدهند. درجریان حضور درمراكز آموزش پیش دبستانی است كه كودك شناخت نزدیک به واقعیتی از خود بدست آورده و خواسته های او به عنوان تبلوری از رشد عاطفی ،عقلی و اجتماعی او شكل می گیرد.
:
دنیایی كه در آن زندگی می كنیم شاهد تحولات شگرفی است . سرعت این تحولات روز به روز بیشتر می شود به طوری كه به هیچ وجه با گذشته های دور قابل قیاس نیست . اگر بخواهیم آمادگی همراهی و توان لازم برای همگامی با این تحولات داشته باشیم به ناچار باید اطلاعات ، دانش ، ابزارها و توانمندی های مناسب و ضروری را در خود ایجاد و شكوفا كنیم . در این میان هم مدیر علاوه بر توانایی های فنی نیاز به داشتن مهارت هایی در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران را باید لازمه ی كار خود قرار دهد چون كار مدیر دستیابی و رسیدن به اهداف سازمانی است حال برای رسیدن به این اهداف سازمانی از مهارتهای ارتباطی كه بنحوی برطرف مورد نظر خود بتواند نفوذ پیدا كند باید استفاده كند . هر روز كه می گذرد همه ما چه به عنوان یک فرد ، مدیر ، سازمان و شركت در محدودة گسترده تر و پیچیده تری از ارتباط با دیگران قرار می گیریم .
مهارت ایجاد ارتباط مؤثر و كارآمد یكی از مهمترین مهارت های لازم برای هر مدیر به شمار می رود زیرا موفقیت یک مدیر بیش از آنكه به توانایی های تكنیكی اش مربوط باشد به توانایی او در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران بستگی دارد نتایج تحقیقی كه توسط نشریه Fortune بر روی 200 مدیر از شش شركت انجام شده حاكی از آن بوده كه بزرگترین عامل شكست مدیران ، ضعف مهارت های ارتباطی آنان بوده است . ( Ertel , 1999 , 23 )
یكی از مهمترین مهارت های ارتباطی ، مهارت در مذاكره1 است[1] ، مذاكره یعنی راه نفوذ در دیگران به منظور مبادله ی افكار یا اشیاء مادی است، مذاكره مهم ترین و رایج ترین وسیله برقراری ارتباط بین انسان هاست . و چون تمام نیازها ، ادامه زندگی ، امنیت ، آسایش زندگی ، رفاه اقتصادی ، افزایش آگاهی ، بالابردن سطح زندگی و پیشرفته ترین سطح این است كه ، با دیگران برای تأمین نیازهای خود به توافق برسند.
روابط به دلیل وجود اهداف مشترك وجود دارد ، و بر این دلالت دارد كه ابزار دستیابی به این اهداف توسط طرف های در حال مذاكره تقسیم می شوند ، بنا بر این فرایند مذاكره خریدار و فروشنده به طور همزمان با عناصر همكاری و تعارض روبرو می شوند . همكاری ،اهداف متقابل و فردی را تأمین می كند در حالی كه تعارض محیط رقابتی را برای دو طرف فراهم می كند برای اطمینان از این كه این توافق از نفع شخصی شان حمایت می كند . ( wimsaatt and Gassenheimer , 1996 , 21 )
برای حداقل كردن این تعارض و برای رسیدن به راه حل های مصالحه ، استفاده و كاربرد
مهارت های مذاكره و انتخاب تاكتیک های مناسب مفید است .
یكی از نقش های مدیر از نظر مینتز برگ نقش مذاكره كننده است.(رضائیان1380، 19)
یكی از عوامل اساسی و بسیار مهم بر موفقیت و پیشرفت شركت ها برخورداری مدیران این سازمان ها از مهارت ها و فنون مذاكره می
باشد كه این خود یک عامل بسیار مهم در موفقیت و انجام مذاكرات و عقد قراردادها می باشد پس یكی از توانمندی های مهارتهایی كه برای مدیر لازم است فراگیری و كسب مهارت مذاكره است .
تعریف موضوع تحقیق:
در دنیای امروز ، دگرگونی هایی بسیار زیاد همراه با گسترش رقابت درزمینه های متنوع ، بویژه در بازارها مشاهده می شود بازاریابی از محدوده ی تولید ، قیمت گذاری ، شناسایی بازار و توزیع كالا فراتر رفتند و شركت ها مجبور به ایجاد تماس و ارتباط با خریداران بالقوه و بالفعل می نماید با توجه به تغییر در زمینه مفهوم بازاریابی كه از كسب سود از طریق افزایش فروش برمبنای تولید به كسب سود از طریق ارضای نیاز خریداران بر مبنای خریدار و مصرف كننده تغییر جهت داده خواه ناخواه مصرف كننده و خریدار كه در این مفهوم فرصت مشاركت پیدا نموده است به آنان نیز حق تصمیم گیری مربوط به كارشان داده شده است دراین جا اهمیت مذاكره بیش از هر زمانی دیگر روشن دیده شده است و هر چه افراد بیشتری در تصمیم گیری ها مشاركت داشته باشند احتمال عدم توافقها نیز بیشتر خواهد شد با توجه به این موارد آشنایی مدیر و بازاریاب با مهارت های اساسی مذاكره امروزه از اهمیت خاصی برخوردار شده است . آشنایی و نهایتاٌ سلطه به اصول و مهارت هایی در مذاكره مدیران را به این توان مجهز می كند كه در جریان ارتباطات با دیگران از پایین ترین و ابتدایی ترین مذاكرات تا بالاترین حد خودش یعنی مذاكرات بین المللی با طرف های مذاكره به نحوی مذاكره كنند كه توافق حاصل از مذاكرات معقول ، منطقی و در بیشتر مواقع به نفع خود باشد .
بنابراین مساله اصلی تحقیق به صورت زیر تعریف می گردد:
رابطه بین مهارت مذاكره مدیران بازرگانی با فروش شركتهای كاشی و سرامیک چگونه است؟
تاریخچه و سابقه موضوع تحقیق :
با بررسی تحقیقات انجام شده در داخل كشور كه از طریق مطالعه پایان نامه ها در كتابخانه ها و مركز اسناد و مدارك و بررسی پایان نامه های خارجی كه از طریق سایت UMI انجام گرفت , سابقه ای از انجام پروژه ای مرتبط با موضوع وجود ندارد.
فقط تحقیقی در سطح بین الملل توسط رون آندریا كه طی سال 2005 مهارت مذاكره در فروش را مورد بررسی قرار داده كه هدف از این تحقیق شناسایی راه حل هایی جهت اجرای مذاكرات فروش بود در این تحقیق 2000فروشنده به طور یكسان از 500 شركت ثروتمند از همه صنایع را مورد بررسی فرار دا د.و محققانی دیگر نظیر تونی مانینگ و باب ربرتسون بروی مهارت مذاكره و نفوذ در دو بخش طی سال 2003 و پولینس و دیگران كه در مورد تفاوت های فردی و انگیزش در استفاده از مهارت های مذاكره در سال 2000 را مورد تحقیق قرار داده اند.
اهمیت و ضرورت تحقیق :
مذاكره امروزه یكی از با اهمیت ترین و مهمترین كار هر مدیر به حساب می آید . هر مدیر خواه ناخواه مرتبط با افراد زیر دست و مافوق و كلیه افرادی كه به نحوی با سازمان مرتبط در تماس اند برخورد دارد این ارتباط خود نشان دهنده مذاكره است یعنی این ارتباطات به همین جا ختم نمی شود . بلكه وقتی این ارتباطات از مرزهای سیاسی كشورها می گذرد رابطه پیچیده تری تحت عنوان روابط خارجی پیش می آید كه این نوع ویژه ای از مذاكرات و توانمندی های فوق العاده ای را طلب می كند این فرایند امروزه با سرعت و تنوع و پیچیدگی خاص خودش به پیش می رود كه این یک حقیقت غیر قابل انكار و قطعی به شمار می آید عدم تسلط به اصول فوق باعث خواهد شد كه ، علاوه بر منافع فرد سازمانی ، منافع كلان و ملی نیز در معرض تضییع و خطر قرار می گیرد . بنا بر این برای حفظ منافع خرد و كلان و تقویت فرهنگ مذاكراتی باید به نحو شایسته ای اقدام مثبت و سریعی در این زمینه ایجاد ، توسعه و تقویت این عامل انجام گیرد با این وجود در ایران بسیاری از مدیران روش درست انجام كار مذاكره را نمی دانند هر چند این افراد جهت انجام امور تجاری خود دائماٌ در حال مذاكره اند ، لیكن حرف انجام عملی دلیل بر آن نمی شود كه آن عمل درست انجام شود ، مذاكره هم احتیاج به دانش و مهارت خاص خود دارد كه مدیران ما بایستی با این مهارت ها آشنایی پیدا كنند و آن را به خوبی فراگیرند و از جنبه علمی آنر ا بیاموزند با برخورداری از مهارت در مذاكره بدون اتلاف وقت و انرژی و منابع به راحتی می توانند از نقطه نظرات هم مطلع شوند و به خوبی از این مذاكرات سود ببرند .
از ضروریات این تحقیق آن است كه با توجه به جنبه رقابتی شدن امروزه شركت ها,انتصاب مدیرانی كه بتوانند فروش شركت را بالا ببرنداز اهمیت بالایی برخوردار است.
:
كودكان ما امروزه در خانه ای پا به دنیا میگذارند كه تلویزیون در آن به طور میانگین هفت تا هشت ساعت در روز روشن است. حالا دیگر بیش از آنكه از مادربزرگها داستان و از پدربزرگها خاطره بشنویم این تلویزیون است كه داستانهای مربوط به انسانها، زندگی و ارزشهای آن را برای ما بیان میكند.
تلویزیون، امروزه به عنوان عمومی ترین و پرمخاطب ترین رسانه جمعی، سهم عمده ای در آموزش و تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر فرهنگ و روح و روان جمعی دارد.
تاثیر پذیری اكثریت خاموش جامعه از تلویزیون و برنامههای ماهواره ای تلویزیونی بسیاری از اوقات كشورهای جهان سوم را با بحران فرهنگی روبرو كرده است.
تلویزیون هر روز بر ما تسلط بیشتری مییابد و ما بایستی نگران آثار مخرب برنامههای تلویزیونی برای كودكان و خانوادههای خود باشیم. این حق ماست و میبایستی عكس العمل نشان دهیم. اگر چه تلویزیون فی نفسه مطرود نیست اما برنامههای تلویزیونی در مجموع زیانبار بوده اند. در غرب به نوعی و در شرق به شكلی دیگر خطر برنامههای مخرب و منحط تلویزیونی احساس میشود.
ما بدبختانه فرزندانمان را با تلویزیون تربیت میكنیم وقتی میخواهیم آنان را ساكت كنیم برای آنان تلویزیون روشن میكنیم و یا آنان را به تماشای برناههایی كه خودمان هم نمی دانیم چه هستند دعوت میكنیم. خودمان هم متاسفانه عادت كرده ایم به آنچه پخش میشود فقط خیره شویم و نگاه كنیم. بشر با تولید نیازمند به شناخت دنیای اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحیه مدنی میتواند به صورتی سالم و سازنده انجام گیرد اما به نظر میرسد تلویزیون یک مانع اصلی بر سر راه رسیدن به دنیای بهتر است پس ما بایستی از آثار سوء این جعبه جادویی آگاه شویم و در ارتباط با تلویزیون مسؤولیت خود را بپذیریم.
«تلویزیونی كه میتواند دارای اثرات كاملاً مخرب باشد میتواند به صورت ابزار مفیدی نیز در خدمت تعلیم و تربیت درآید تلویزیون میتواند چنین باشد ولی خیلی غیر محتمل است كه چنین بشود.»
ساخت برنامههای با ارزش وقت بیشتر و تخصص بالاتری لازم دارد اما افرادی كه بتوانند برای مدت زمان پخش برنامههای بد بسازند زیاد هستند و این مسأله را حل میكند.
نمی توان كودكان را برای زمانی كه در مقابل صفحه تلویزیون صرف میكنند سرزنش كرد و اینكه آنها تقصیری ندارند كه از طریق تلویزیون اطلاعات دگرگون شده را دریافت میدارند.
جان كندری میگوید: قرار نیست كه تلویزیون از بین برود از سویی خیلی كم احتمال دارد كه تلویزیون فضای مناسبی را برای اجتماعی كردن كودكان ایجاد كند.»
در گذشته كودكان ناظر فعالیت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طی یک نسل به آنان آموخته بود الگویی برای نسل آینده میشد اما اكنون باید دریابیم كه كودكان از محیط اطراف خود چه چیزهایی را فرا میگیرند؟ عواملی كه محیط اطراف آنان را میسازد چه نام دارد؟ و تلویزیون به عنوان یكی از این عوامل چه میكند و چه باید بكند؟
در كتاب تلویزیون خطری برای دموكراسی زیر عنوان « چرا بچهها تلویزیون تماشا میكنند؟» آمده است كه : انگیزه كودكان از نشستن در پای تلویزیون با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان برای سرگرمی به تماشای تلویزیون میپردازند ولی كودكان ضمن اینكه طالب سرگرمی هستند غالباً برای فهمیدن دنیای اطراف به تلویزیون مینگرند. بزرگترها معمولاً اهمیت كمتری برای تلویزیون قایل هستند و به آن با یک ساده باوری آگاهانه نگاه میكنند». تبلیغات تلویزیونی روی شخصیت كودكان، باورهای كودكان و اعمال كودكان به شدت مؤثر میافتد. معمولاً كودكان از دو سالگی تماشای فیلمهای كارتونی را شروع و تقریباً در 6 سالگی به تماشای تلویزیون عادت میكنند. یعنی قبل از اینكه به مدرسه بروند با تلویزیون دوست میشوند.
به نظر میرسد ورود تلویزیون به عنوان معلم به اعتبار معلم و معلمی پایان بخشیده است یا دارای این چنین قدرتی است زیرا امروزه دانش آموزان در حالی قدم به مدرسه میگذارند كه به شدت از تكنیک تلویزیون و اثرات روانی آن متأثر شده اند و در حالی كه مكانیسم تصویری و بصری تلویزیون ریشه در اعماق آنان دوانده است با سیستم كتاب و حروف چاپی وارد یک نزاع درونی و روانی میشوند این درگیری قربانیان زیادی را میطلبد. كودكان و دانش آموزان كه نمی توانند و یا نمی خواهند از طریق قرائت آموزش ببینند و یا اصولاً توانایی خواندن را ندارند نوآموزانی كه قادر به درك تسلسل منطقی حتی یک پاراگراف نیستند و نمی توانند افكار خود را برروی چند جمله مكتوب متمركز كنند دیگر قادر نیستند بیش از چند دقیقه به بیان شفاهی معلم ویا یک سخنرانی توجه كنند و ارتباط منطقی جملات و مطالب را به خاطر
بسپارند و یا حتی فراگیرند.»
كودكان بر خلاف بزرگسالان كه با دیگر رسانهها ارتباط دارند بیشتر با تلویزیون در ارتباط هستند. به عقیده پژوهشگران علت علاقه كودكان به تلویزیون این است كه به آنان امكان میدهد تا در ماجراهای پشت پرده زندگی كودكانه خود رسوخ كنند و دنیا و مردم را بهتر بشناسند. وقتی كودكان ما به دنیا میآیند باید كار دشواری را انجام دهند و آن انطباق پذیری به شكل صحیح روشن میشود و برآنان است كه كودكان را برای وظایف آینده آماده كنند اما وقتی دیگر كسی به كودكان كمك نمی كند كه دنیا را بشناسد آنان دست به دامان تلویزیون میشوند. در حال حاضر پدران و مادران وقت اینكه دنیای وسیع اطراف را به كودك بیاموزند از دست داده اند و از سویی تلویزیونی برای كودكان دست یافتنی ترین دریچه به دنیای افراد بالغ است. پس تلویزیون به كودك یک تصویر یا خیال دگرگونه ارائه میدهد زیرا در تلویزیون بیننده بیشتر از آنچه میبیند تأثیر میپذیرد و این نگرانی در مورد كودكان كه بزرگ میشوند وجود دارد.
تا زمانی که چارچوب نظری هر موضوع علمی مورد توجه و بررسی قرار نگیرد، فرایند پیشبرد تدریجی اهداف آن نیز دارای ابهام است. بدین منظور در این فصل مساله تحقیق و ضرورت و اهمیت آن و همچنین اهداف و روش تحقیق و روش گرداوری اطلاعات مطرح خواهد شد.
نتایج نظرسنجی درخصوص بررسی میزان استفاده كودكان و نوجوانان از رسانهها كه به تازگی در مركز تحقیقات صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران انجام شده است، نشان میدهد 9/99 درصد كودكان و نوجوانان به تلویزیون دسترسی دارند و این گروه در شبانه روز به طور متوسط 4 ساعت و 16 دقیقه تلویزیون تماشا میكنند.
كودكان و نوجوانان از بین شبكههای تلویزیونی، بیشتر برنامههای شبكه پنج (44 درصد) و سه سیما (42 درصد) را تماشا میكنند. همچنین 52 درصد از این گروه به رادیو دسترسی دارند كه 32 درصد شنوندگان كودك و نوجوان به شبكه پیام گوش میدهند.
گفتنی است 33 درصد كودكان، به ماهواره دسترسی دارند و 82 درصد بینندگان این گروه برنامههای ماهواره ای، شبكههای فارسی زبان را تماشا میكنند. 81 درصد كودكان و نوجوانان به دستگاه های صوتی و تصویری مانند VHS،VCD، DVD، 57درصد به رایانه و 49 درصد به دستگاه هایی مانند میكرو، پلی استیشن، سگا و… دسترسی دارند.
شایان ذكر است عمده ترین ژانر مورد علاقه كودكان و نوجوانان در فیلمهای ویدئویی مهیج و ترسناك (21 درصد) است.
نظرسنجی اخیر دربردارنده آماری نو و در عین حال نگران كننده است. به نظر میرسد با رشد چشمگیر ضریب نفوذ رسانهها در خانوارهای ایرانی، به شكل قابل توجهی شاهد تغییر الگوی تماشا و سلیقه مخاطبین كودك و نوجوان هستیم.
نگارنده نیک به یاد دارد كه در سالهای نه چندان دور، پربیننده ترین برنامههای سیما در حوزه مخاطبان كودك و نوجوان، انیمیشنهای دوبعدی و دلنشین عمدتا ژاپنی بود و ساعات اوج شنیدن رادیو توسط همین گروه مخاطبین، هنگام پخش سلام كوچولو بود و شب بخیر كوچولو».اما نظرسنجی اخیر بیانگر این نكته است كه پربیننده ترین شبكههایی رادیویی و تلویزیونی نزد كودكان، یعنی شبكههایی مثل شبكه سه سیما و رادیو پیام، اتفاقا شبكههایی هستند كه نه گروه برنامه سازی خاص كودكان در آن ها فعال است و نه هیچ برنامه ای برای این مخاطبان دارد.
نفوذ بلاشك ماهوارهها و انواع دستگاههای نمایش فیلم خانگی به همراه سیل انبوه فیلمهای رنگارنگ در دسترس این مخاطبان، اندك كورسوی چراغ برنامههای كودك و نوجوان رادیو و تلویزیون ملی را هم به قهقرا میبرد. www.kayhannews.ir
لذا انتشار نتایج این نظرسنجی، به عنوان سندی قابل تأمل درباره میزان و نحوه استفاده كودكان و نوجوانان از انواع رسانههای دیداری و شنیداری، میتواند محرك و انگیزه خوبی برای نظریه پردازان و تحلیل گران رسانه ای باشد تا با بررسی وضعیت كنونی و پس از آن ریشه یابی موضوع بحث، به طرح ساختارهای مدون و بدیع الگوسازی رسانه ای بپردازند. فراموش نكنیم نیمی از اقبال ابررسانهها از جهت تولید برنامههایی همسو و مطابق طبع مخاطبان خود است؛ اما كدام طبع؟! طبع و تمایلی كه رسانه، طی فرایند حساب شده سلیقه سازی، مخاطبان خود را به نحو شایسته و مطلوب سیاستهای خود، همسو كرده است. سلیقه ذاتی مخاطب او را پای این رسانهها نمی كشاند، بلكه سلیقه ای تماشای این برنامهها را در نهاد مخاطب طلب میكند، كه از سوی سلیقه سازان رسانه اكتساب نموده است.
هم تولیدكنندگان برنامههای تلویزیونی، و هم پدران و مادران خوب میدانند كه دسترسی كودك به تلویزیون دشوار نیست. نه در قفسه ای قفل شده نگهداری میشود و نه روشن كردن آن برای كودكان دشوار است. متاسفانه این واقعیت نشان از بی اعتنایی جامعه به كودك و شرایط جسمی و روحی او دارد.
در یک جمع بندی كلی میشود گفت كه تلویزیون و رادیو، دیوارههای حائل میان جهان كودك و دنیای بزرگسالان را از میان برداشته است. و این، از سه راه مرتبط به هم صورت میگیرد، نخست آن كه درك و فهم پیام آن ها نیازی به راهنما ندارد، دوم این كه نه عنصر تفكر و نه حالت جسمی خاصی را نظیر ساكت و مرتب نشستن در كلاس درس- طلب نمی كنند و بالاخره سوم آن كه هیچ گونه درجه بندی و تقسیم بندی ویژه ای برای تماشاچیان خود در نظر ندارد.
در این بررسی، تلویزیون جایگاه ویژه تری دارد. در كنار و در ارتباط با دیگر رسانههای ارتباط جمعی الكترونیكی- كه پیوندی با كتاب و ادبیات مكتوب ندارند- تلویزیون شرایطی را پدید آورده است كه به دوران قبل از ظهور ماشین چاپ كاملا شبیه و یكسان میباشد. همه ما به لحاظ ساختار جسمی و بیولوژیک یكسان هستیم، قادریم تصاویر را دیده و با شنیدن عبارات و جملات مربوط به آن، با آن پیوند برقرار سازیم. اطلاعات و پیامهائی كه تلویزیون ارسال میكند، برای همه یكسان است. رمزی و رازی و ماجرائی و پیامی نیست كه در پرده اسرار بماند و یا فقط به سمع و نظر تماشاچی ویژه ای برسد. و ناگفته پیداست، اگر رمز و رازی از زندگی و جهان بزرگ ترها، برای كودكان و نوجوانان وجود نداشته باشد، مقوله ای به نام طفولیت یا كودكی دیگر موضوعیت نخواهد داشت.
اما چاره چیست؟! تلویزیون دارای تكنیكی است كه ورود همه كس را به میدان خود ممكن ساخته است. هیچ تجربه قبلی و هیچ اندوخته علمی و تئوری و فنی و مالی و هیچ گونه قدرت و توان و دانش خاصی را طلب نمی كند. هم خردسال شش ساله و هم انسان شصت ساله، شرایط لازم را برای بهره بردن از هر آنچه عرضه میشود دارا میباشند. حتی زبان تلویزیون و نوع ارائه و بیان مطالب، محدودیتی ارائه نمی كند. در زبان گفتاری میتوانیم حروف یا كلماتی را طوری زمزمه كنیم كه كودك حاضر در محفل توان فهم آن را نداشته باشد. و یا از عبارات و لغاتی استفاده كنیم كه از حوزه تصور و درك خردسال به دور باشد. اما زبان تلویزیون و صحنههای آن واضح، گویا و از هرگونه پیچیدگی به دور است. هر آن چه كه بر روی صفحه ظاهر میشود در معرض دید كودك قرار دارد و آن هم با وضوح كامل.
هیچ گونه محدودیتی و هیچ گونه انحصاری در دانستن و مطلع شدن، در تلویزیون وجود ندارد؛ و این مهم ترین تفاوت بارز میان كودك در سنین كودكی و جهان بزرگسالان، از میان برداشته شده است. نه تنها كودك در سنین كودكی یا بزرگسالی در جهان بزرگسالان، كه اصولا هر گروه و دسته ای از اجتماع، به دلیل برخورداری از نوعی دانش انحصاری، از دیگران متمایز میباشند. اگر همه افراد میدانستند، آنچه را كه یک وكیل دعاوی میداند، دیگر وكیل و وكالت معنی نداشت. اگر دانش آموز هر آنچه را كه معلم او میداند، میدانست. دیگر تفاوتی میان معلم و شاگرد وجود نداشت؛ همچنین اگر دانش آموزان سال پنجم ابتدائی، هر آنچه را كه دانش آموزان سال دوم یا سوم راهنمائی میدانند، بداند، دیگر چه ضرورتی برای درجه بندی كلاسهای درس وجود دارد.
با عنایت به این نكات و رجوعی دوباره به آماری كه در ابتدای این مطلب ارائه شد، تفكیک گروههای سنی و دسته های مخاطبان برنامههای مختلف تلویزیونی، به نحوی كه این تقسیم بندی از سوی گیرنده پیام هم قابل درك باشد، بیش از هر زمان دیگری ضروری می کند. از سوی دیگر، اطلاع رسانی و آگاه سازی والدین از پیامدهای استفاده بدون نظارت كودكان و نوجوانان، به موازات طرحهای محدودكننده تماشاگران، به شكل قابل توجهی در خور توجه است. هر چند شاهد پذیرفته شدن این سیكل آزاردهنده در جامعه هستیم كه استفاده كودكان و نوجوانان از تلویزیون تا تماشای آخرین برنامههای شامگاهی ادامه دارد و تا والدین خود را به سمت اتاقهای خود بدرقه نكنند و آنها را نخوابانند، خود به خواب نمی روند.
در اینجا باز لزوم هم اندیشی میان اساتید و نخبگان دانشگاه، سیاستگزاران رسانه و منتقدان حوزه كودك و رسانه به شدت احساس میشود.
:
کاهش درآمد حاصل از صدور نفت و نوسانات شدید آن، افزایش جمعیت کشور، کاهش قدرت خرید، درآمدهای نفتی در نتیجه به هم خوردن رابطه مبادله به نفع کشوری صنعتی و پیشرفته در راه تجارت با کشورهای جهان سوم و از همه مهتر پایان پذیر بودن منابع طبیعی و از جمله نفت باید زنگ خطر را برای ما و خصوصاً برنامه ریزان و سیاست گذاران اقتصادی کشور به صدا در آورده و ما را به این باور رسانده باشد که توسعه صادرات غیرنفتی و رهایی یافتن از اقتصاد تک محصولی متکی به درآمد های نفتی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. امروز توسعه صادرات غیرنفتی تنها افزایش درآمدهای ارزی از طریق صدور انواع کالاهای ساخته شده و خدمات محدود نمی شود. بلکه توسعه صادرات نقش مهمتری را به عنوان یک استراتژی رشد و توسعه اقتصادی به عهده دارد. در اجرای استراتژی توسعه صادرات
بخشهای مختلف اقتصادی شامل صنعت، معدن، خدمات، بهداشت، کشاورزی، و غیره…. مورد توجه قرار می گیرد.
با توجه به نکته که کشورمان به دلیل شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی جزء محدود کشورهای دنیا است که قابلیت بالایی در تولید محصولات کشاورزی داراست و از نظر تنوع در بخش باغداری و محصولات باغی سومین کشور دنیا پس از کشورهای چین (اول) و ترکیه و آمریکا (مشترکاً دوم) می باشد. می توان به عنوان بخشی از استراتژیهای توسعه صادرات کشور به بخش کشاورزی و باغداری معطوف شد و با تولید انواع محصولات کشاورزی و باغی علاوه بر تامین نیازهای داخل به صدور این محصولات و درآمدی که ارزی حاصل از آن چشم داشت.
موضوعی که در این تحقیق مورد بررسی قرار خواهد گرفت «بررسی موانع صادرات مرکبات کشور و ارائه راهکارهایی برای افزایش صادرات آنها می باشد» کشور ما سرزمین پهناوریست که از شرایط آب و هوایی بسیاری متنوعی برخوردار است. همین شرایط آب و هوایی و اقلیمی متنوع زمینه بسیار مساعدی را برای تولید انواع و اقسام محصولات کشاورزی فراهم آورده است. بخشی از این تولیدات به مصرف داخلی می رسد و بخش قابل توجهی از آن نیز قابل صدور به سایر کشورهای دنیا است.
مرکبات نیز به دلیل همین شرایط مساعد آب و هوایی و خاک مناسب در اغلب نقاط کشور به ویژه شمال و جنوب کشور قابل کشت و پرورش است و ذکر این نکته ضروری است که تولید فعلی مرکبات کشور در تولید این محصولات می توان با افزایش سطح زیر کشت و در نتیجه تولید آن به افزایش صادرات آن امیدوار بوده پس با توجه به ظرفیت موجود صاردات این محصولات می توان مقدار قابل توجهی ارز وارد سیستم اقتصادی کشور کرد و با توجه به اینکه در برنامه های اقتصادی دولت برای صادرات محصولات غیرنفتی اهمیت خاصی قائلند. لذا بررسی و تخصص پیرامون این موضوع می تواند راهگشا باشد. در این راستا تحقیق حاضر به بررسی و تبیین مواننع موثر بر افزایش صادرات مرکبات می پردازد و تلاش بر این است که مولفه ی مهمی نظیرتسهیلات و نگهداری انبار سیستم بسته بندی، سیستم حمل و نقل و انجام بازاریابی به طور صحیح و میزان اهمیت و تاثیر هر یک از این چها مولفه در افزایش صادرات مرکبات مورد بررسی و شناسایی قرار گیرد.
بشر از دیرباز برای رفع نیازهای خود اقدام به مبادله كالا و خدمات نمود، با مرور زمان و با پیشرفت علم،نحوه ی تبادل كالاها و خدمات از روش خود كفایی به مبادله پایاپای تبدیل شد، با اختراع پول روزنه ی جدیدی، در جهت پیشرفت انسان به سوی راحتی بیشتر گشوده شد. با وارد شدن علم به این چرخه، و ظهور علم اقتصاد و روشهای مختلف تبادل كالاها وخدمات، تجارت جهانی پای به عرصه ای گذاشت كه هر روز پیشرفت آن قابل ملاحظه بوده و امروزه با جهانی شدن وتبدیل دنیا به دهكده ی جهانی، راهی جز یافتن راه های سریع، موثر و كم هزینه وجود ندارد.
با ظهور اینترنت، این گام اساسی برداشته شد، و عمل تبادل الكترونیكی دادهها یا EDI به عنوان سر منشا تجارت الكترونیكی، دوره ی جدیدی از اقتصاد و تجارت را رقم زده است. امروزه تمامیكشورها و سازمانها برای بقا باید در تجارت الكترونیكی وارد شده امور خود را به صورت اینترنتی و با بهره گرفتن از خدمات شبكه انجام دهند.
در این پژوهش سعی شده با بررسی عملكرد یكی از پیشتازان این امر در ایران چگونگی ورود به این بازار را بررسی نماییم. امید است این پژوهش راه گشایی باشد برای كسانی كه تمایل به ورود به این عرصه را دارند.
بررسی عملكرد سایت بازار بیز در جذب مشتریان و ارائه راهكارهای اقتصادی
هدف از این تحقیق بررسی عملكرد سایت BazaarBiz در جذب مشتریان ارائه راهكارهای اقتصادی و نگهداری آنها و اجرای CRM ونیز بررسی موفقیت این سایت در امر e- marketing میباشد.
با توجه به این كه در كشور ما هنوز تجارت الكترونیک به طور كامل انجام نمیشود ونیز به دلیل عدم شناخت مردم از این روش تجاری ونیز با تاكید بر این موضوع كه دنیای امروز بر پایه استفاده از EDI,IT پیش میرود، وارد نشدن به این عرصه، میتواند موجبات عقب ماندگی بیشتری اقتصاد كشوری را فراهم آورد لذا وارد شدن e-business , e- commerae یكی از واجبات هر سازمان با شركتی میباشد.
با توجه به گسترش IT در دنیای امروز والكترونیكی شدن امور، ائم از تجارت آموزش، انتقال اطلاعات، تبلیغات واینكه امروزه كوچكترین و پیش پا افتاده ترین كارها نیز از طریق اینترنت صورت میگیرد، و با فراگیر شدن استفاده از اینترنت در پیش رفتن به سمت الكترونیكی كارها از جمله تجارت، كه سابقه ای طولانی در سطح جهان دارد در كشور ما امری ضروری است.
یافتههای برخی از مهمترین پژوهشهای انجام شده مربوط به مساله مورد پژوهش:
با توجه به جدید بودن و به روز بودن موضوع پژوهشهای چندانی روی این موضوع انجام نگرفته است. و از طرفی پژوهشهای صورت گرفته نیز به صورت كلی بوده وبر فرهنگسازی تجارت الكترونیک و یا بررسی آن در ایران بوده است و هیچ پژوهش به صورت خاص و تخصصی بر این موضوع متمركز نشده است، اما یافتههای بدست آمده شامل مزایا و معایب e- commore نحوههای جابجایی پول، بحث امنیت، تبلیغات و بررسی داشته اند.
1- فروش online از لحاظ اقتصادی دارای عملكرد مطلوبیست.
2- میزان ماندگاری مشتریان در سایت باعث افزایش فروش میشود.
3- به روز رسانی و ایجاد عوامل جذاب باعث بالا رفتن آماره بازدید كنندگان میشود
4- نبود پول الكترونیكی موجب كاهش كارایی این سیستم میشود.
(متغیرهای مستقل) f= متغیر تابع
متغیرهای مستقل شامل مشتریان جذب و نگهداری مشتری و ارضای خواسته مشتری
متغیر وابسته عملكرد سایت (عرضه كالا و فروش)