زغال ماده سبک، شکننده و سیاهرنگ باقیمانده از نیمسوختن چوب یا دیگر اندامهای گیاهی و جانوری است که قسمت اعظم ترکیبهای آن تبدیل به کربن شده است. زغال ترکیبی از گوگرد، شیل، کائولن، کانیهای رسی و کربناتی بوده و ترکیبهای موجود در خاکستر زغال، سیلیس، اکسید آلومینیوم و سایر مواد مانند Fe2o3,Cao,Mgo میباشد.
به دلیل کیفیت پایین زغال در سالهای اخیر، نیاز به شستشوی زغال افزایش یافته است. ناخالصی های موجود در زغال به دو دسته خاکستر و سولفور تقسیم می شوند. هر چند ناخالصی های دیگری چون فسفر و نمک وجود دارند ولی مقدار آنها کم است[1].
بیش از 60 درصد زغال جهت تولید انرژی الکتریکی و حدود 25درصد آن جهت تولید کک متالوژیکی استفاده می شود. زغال ککشو باید مشخصات زیر را داشته باشد [2]:
خاکستر:6%، رطوبت:5 %، گوگرد: %1، مواد فرار: %23،دانه بندی :23- میلیمتر
مواد معدنی با عیار متوسط، عمدتا به نوعی آرایش برای جدا کردن باطله و افزایش کیفیت محصول برای ارائه به بازار نیاز دارند. معمولا این واحد فراوری نزدیک چاه اصلی یا مدخل تونل اصلی احداث میشود. قسمت عمده باطله ای که به همراه کانیهای مفید استخراج می شود شامل دیواره، سقف و کف میباشد و بخشی از آن ممکن است به صورت ناخالصی و مواد زائد درون رگه یا لایه باشد که باطله همراه زغالسنگ بیشتر مربوط به قسمت دوم میباشد. این مواد طی مراحل کانه آرایی از مواد مفید جدا وکنسانتره نهایی بدست می آید.
در کشور ایران با توجه به ذخایر عظیم آهن و باتوجه به مطالعات انجام شده و تایید قابلیت استفاده از آنها در تولید آهن، ذخایر زغال سنگ مورد توجه قرار گرفت. به نحوی که با توجیه اقتصادی ایجاد کارخانه ذوب آهن، معادن زغالسنگ متعددی در مناطق البرز و کرمان فعال و کارخانه های تغلیظ زغال برای تولید با مشخصات مورد نیاز صنعت راه اندازی شد که در این میان میتوان به کارخانه زغالشویی انجیرتنگه اشاره کرد. سالانه میزان قابل توجهی از زغال در باطله جیگ و فلوتاسیون این کارخانه به هدر میرود.
بطور سنتی زغال با روش جداسازی ثقلی فرآوری میشده است، که این روش بیشتر برای زغالهای درشت (اندازه های با قطر بیش از یک میلیمتر) مناسب بوده است. زغال های ریز (ذرات با اندازه قطر کمتر از یک میلیمتر) بطور کلی دور ریز میشدند. این روش برای دهه گذشته مناسب بوده است که ذخایر عظیم زغال در دسترس بوده است. در صورتیکه، در دهه اخیر کاهش قابل توجهی در ذخایر ذغال
مخصوصا ذخایر با کیفیت زغال مشاهده شده است. بنابراین بازیابی و فرآوری زغالهای ریز شامل بازیابی از باطله های روش های استخراج سنتی پر اهمیت جلوه می کند. علاوه بر این به علت شرایط زمین شناسی، مقدار ذرات ریز در ذخایر رگه ای با قابلیت معدنی زغال به بیش از 35 درصد و برای دیگر ذخایر به 60 درصد میرسد[1]. لذا بکارگیری روش های فرآوری زغال های ریز رو به افزایش می باشد[2].
چندین روش و محرک برای شستشو و خلوص زغال های ریز وجود دارد. افزایش قوانین سختگیرانه زیست محیطی ایجاب می کند که ذرات ریز زغال را از نهر ها و رودخانه های جاری و از آبی که در پروسه فرآوری بکار رفته است، با بازگرداندن آن به سیکل تولید، بزداییم. افزایش توسعه اهداف تخصصی چون تبدیل کردن به گاز، تبدبل به مایع و سوخت های فسیلی در این دوره روی داده است. علاوه بر این پروسه فرآوری زغال های ریز ممکن است فقط بوسیله کاهش و تقلیل تراز سولفور از اکثر زغال ها بوسیله زدودن بسیار دقیق پیریت های پراکنده شده صورت گیرد[3].
پروسه فرآوری زغال ریز بسیار پیچیده تر و پرهزینه تر از شستشوی زغال های درشت میباشد. عملیات فلوتاسیون موثرترین روش برای عمل آوری زغال های ریز می باشد، هر چند كه به استناد خصوصیات سطحی زغال همچون آگلومراسیون روغن در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته اند. زغال ریز بطور كلی در یک مرحله پروسه فلوتاسیون انبارشی كه در آن هیچ طبقه بندی اولیه در خوراك صورت نگرفته باشد، عمل میآید. اگرچه در بیشتر موارد بهتر است بوسیله عملیات جداسازی شكستگی های اندازه مختلف یا در نهایت بوسیله شناسایی اندازه های مختلف كه رفتارهای متفاوت دارند، شرایط چرخشی عملیات را فراهم سازیم[4].
سنتیک كف فلوتاسیون برای اندازه های مختلف شكستگی های زغال بخوبی شناخته نشده است. شاید زمان ماندگاری در سلول فلوتاسیون برای شكستگی های اندازه مختلف تغییر كند، تغییر های كوچك در مسیر چرخش فلوتاسیون می تواند در سرتاسر پروسه مفید باشد. اندازه های مختلف می توانند در سرعت های مختلف بسته به نوع و غلظت واكنشگرها بازیابی گردند. برای مثال، فلوتاسیون منحصر بفرد برای شكستگی های با اندازه باریک می تواند سبب افزایش بازیابی زغال برای اندازه مذكور با افزودن عامل واكنشگر مهیا كند، در صورتیكه فلوتاسیون انتخابی برای دیگر اندازه ها در مخزن موازی سلول های كف فلوتاسیون ممكن است بی ثمر باشد. اضافه می گردد كه فلوتاسیون منحصر به فرد اندازه های مختلف، فعل و انفعال میان اندازه های مختلف ذرات ریز نسبت به سنتیک های فلوتاسیون هنوز ناشناخته مانده است. فلوتاسیون جدایشی شكستگی های با اندازه های منحصر بفرد می تواند با انتخاب بهتر، بازیابی بهتر و یا هر دو با بكارگیری حداكثری ظرفیت طرح فلوتاسیون به بهبود بهره وری تفكیک منتهی شود. بكارگیری سرعت فلوتاسیون برای ارزیابی و بهبود كارایی پروسه فلوتاسیون زغال بطور كلی نادیده گرفته شده است[3].
در فلوتاسیون زغال سرعت فلوتاسیون و مقادیر مربوط به قابلیت تولید و بهره وری سلول بر حسب تن بر كیلو وات ساعت و تن بر متر مكعب حجم سلول نسبت به عملیات فلوتاسیون خیلی از كانی ها بسیار مهم و با اهمیت می باشد. این امر به علت مقدار واحد پایین زغال و هزینه بالای مرتبط با آن در عملیات فلو تاسیون در مقایسه با دیگر روش های زغالشویی می باشد[5].
این تحقیق شامل 6 می باشد. در فصل دوم ابتدا کلیاتی از کارخانه فلوتاسیون و تعیین پارامترهای فیزیکی نمونه بیان می شود. سپس در فصل بعدی تئوری فلوتاسیون زغال بیان می شود و بدین ترتیب در فصل چهارم روند آزمایشات صورت گرفته توصیف می شود. فصل پنجم آزمایشات سنتیک و نتایج آن رابیان می کند و در نهایت نتیجه گیری محتوای فصل ششم را شکل می دهد.
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فصل اول: شناخت مفاهیم (مسکن)
تعاریف و سلسله مراتب همجواری در مسکن
واحد همسایگی………………………………………………………………………………………………………………….9
محله………………………………………………………………………………………………………………………………..12
عوامل ایجاد مطلوبیت در محله مسکونی………………………………………………….13
شناخت اجتماع و مسکن اجتماعی
مجتمع های مسکونی با ارتفاع متوسط
فضای باز و بسته شهری…………………………………………………………………………….30
فصل دوم: بلند مرتبه سازی
گسترش عمودی شهر
نظریه های جامعه شناسی شهری……………………………………………………………….35
ساختمان های بلند و نظریه توسعه شهری…………………………………………………..37
تعریف مسکن بلند مرتبه و پیشینه آن، نیازها
قواعد اخلاقی توسعه بلند مرتبه ها
بررسی دیدگاه های مربوط به بلند مرتبه سازی……………………………………….45
بررسی تجربه زندگی
مجتمع مسکونی بلند مرتبه و شهر، محیط، انسان
ارتباط ساختمان بلند با محیط شهری………………………………………………………………57
عملکرد ها و فعالیت های اجتماعی
مقیاس اجزای نمای شهری
کالبد ساختمان بلند مرتبه
سکو، در طراحی ساختمان های بلند
جمع بندی
فصل سوم: پایداری اجتماعی
تعاریف و صفات پایداری و پایداری اجتماعی
پیوند های اجتماعی………………………………………………………………………………………….90
بررسی عوامل پایداری اجتماعی در مسکن
عدالت اجتماعی…………………………………………………………………………………………..93
پیوستگی عرصه ها
3-2-2-1- غرور و احساس تعلق به مکان………………………………………………………………….94
3-2-2-2- تعاملات اجتماعی……………………………………………………………………………………97
3-2-2-3- ایمنی / امنیت ……………………………………………………………………………………..102
3-2-2-4- کیفیت درک شده از محیط سکونت…………………………………………………….108
3-2-2-5- رضایت از خانه و محله ……………………………………………………………………….110
3-2-2-6- مشارکت در گروه دسته جمعی / فعالیت های مشارکتی……………………..112
3-2-2-7- ضرورت حضور فعال همه گروه های سنی در جامعه…………………………..113
تعامل کودک و فضا
ایمنی و ساختمان های بلند…………………………………………….122
سیستم های دال مسطح ………………………………………………………………………126
فصل چهارم: نمونه و مصادیق موردی
4-1- طراحی پایدار اجتماعی (چارچوبی برای اقدام عملی)………………………………….131
نمونه موردی 4……………………………………………………………………………………..135
استراتژی های پایداری اجتماعی در داخل محوطه های مسکونی…………136
فصل پنجم: خلاصه معیارها و ضوابط طراحی
فصل ششم: خواسته های کارفرما و نیازهای انسان در مسکن
فصل هفتم: تقرب به طرح
منابع
معماری بیان هنری است که همه مردم خواه و نا خواه در معرض آن قرار می گیرند. مردم در فضای معماری زندگی و کار می کنند، و عشق می ورزند. با این همه، به گفته والتر بنیامین، معماری معمولاً به ناخودآگاه رانده شده و به شیوه ای آشفته درک می شود. هر بنایی از آسمان خراشها گرفته تا مقبره ها، ضرورتاً به مردم مربوط می شود.
پایداری اجتماعی در مجتمع های مسکونی وضعیتی است که در آن، ساکنان از زندگی در خانه و مجتمع خود رضایت دارند و از همسایگی با سایر ساکنان لذت می برند. مجموعه شرایط زندگی به نحوی است که با گذشت زمان تعاملات اجتماعی بیشتر می شود و بیشتر افراد نسبت به محل زندگی خویش تعلق خاطر و دلبستگی می یابند. بنابراین به صورت ناخودآگاه حافظ سلامت و پایداری آن هستند و در نگه داری و بهبود وضعیت موجود، مشارکت و هماهنگی دارند. در نتیجه عمر مفید و ارزش مادی واحدهای مسکونی این نوع مجتمع ها در شرایط برابر بیشتر از سایر مجتمع هاست. پایداری اجتماعی بهره وری مجتمع های مسکونی را به حداکثر می رساند. و نوعی تعالی بخشیدن به زیستن را شکل می دهد. پس باید فضاهایی متمایز برای فعالیت های مختلف انسان فراهم آورد و آنها را به نحوی به هم پیوند داد، که محتوای عاطفی آن کنش خاص در حیات آدمی، که در آن فضاها رخ می دهد، باشد.
برای ایجاد سکونتگاه پایدار ( پایداری نه تنها در مفهوم ادبیات غربی آن ) بلکه در فرهنگ بومی، باید در معنای بستر تعالی انسان، شکل گرفته شود و زمینه سازی برای تعالی روح انسان باشد. با توجه به تعامل کالبد با رفتارهای انسانی، ایجاد پایداری اجتماعی برای بالا بردن کیفیت زندگی صورت می گیرد.
خانۀ آدمی در بلوک های مسکونی در پشت چند پنجره یکنواخت و هم شکل با دیگران، قرار دارد که نه فقط برای میهمان، بلکه برای افراد خانواده نیز تشخیص آن از بیرون مشکل است. (پاکزاد، جهانشاه، 1386) معماری که تنها در پی برآوردن نیازهای فیزیکی موجودی به نام انسان باشد نمی تواند کامل باشد. در واقع می توان گفت معماری مناسب، معماری است که در پی برآوردن همزمان نیاز های فیزیکی و معنوی او با هم باشد. بدین مضنون که این معماری سعی در برقراری رابطه سازنده و مفید بین انسان ها و اجتماع از یک سو و نیز ارتباط آنان با محیط طبیعی به عنوان بستر رشد انسان دارد. (رخشنده رو، مهدی، 1386)
در اثر این برنامه ریزی و طراحی و به ویژه انبوه سازی های کلیشه ای، انسان ها به صورت توده در کنار هم قرار می گیرند و به جای گروه های اجتماعی هدفمند، انبوهه ای از افراد تشکیل می شود که کنار هم قرار گرفتن آن ها فقط ازدحام و شلوغی و هرج و مرج را در پی دارد. در چنین شرایطی افراد خانواده برای تامین حداقل امنیت و آرامش از جمع فرار می کنند و به کنج خانه پناه می برند و غرامت و محرومیت اجتماعی از اینجا آغاز می شود (سجادی قائم مقامی، پروین؛ پوردیهیمی، شهرام؛ ضرغامی، اسماعیل؛ 1389). پس با توجه به پایداری اجتماعی حس تعلق به مکان افزایش می یابد و ارتباطات سالم و مناسب برای مجتمع های مسکونی بر پایه روابط اجتماعی مطلوب شکل می گیرد و مفهومی دیگر از حیات مدنی را رقم می زند.
در طراحی پایدار باید به پایداری اجتماعی، به اندازه مصرف انرژی و تاثیر محیط، ساختمان ها و شهرها اهمیت داده شود. (ریچارد راجرز، 1383) بنابراین خانه مناسب و شایسته برای انسجام اجتماعی و رفاه شخصی و استقلال فردی نیازی اساسی است و اگر خانه سازی روندی پایدار نگیرد هیچ جامعه ای نخواهد توانست به توسعه ی پایدار دست یابد.
توجه به محل سکونت افراد، به عنوان اولین فضای آرامش بخش و امن در زندگی آنها، به ما در زنده نگه داشتن بار مفهوم اجتماعی و دستیابی به جامعه ای با حیات سالم کمک می کند و برای رهنمون به آینده ایی با شکوه سوق می دهد. به عبارتی دیگر مسکن بلند مرتبه و طراحی آن از آغاز پیدایش تاکنون چالشی مهم برای معماران بوده است، بخشی از مشکلات و عدم تحقق پایداری در طرح ساخت مسکن بلند مرتبه به بازشناخت مسایل فرهنگی و اجتماعی باز میگردد.
تبعات این اوضاع، صدمه به بنیان و سلامت خانواده و افراد و جامعه است. به طوری که حتی روابط داخلی خانواده، تحت تاثیر کالبد نامناسب خانه، ضعیف می شود و بی حرمتی ها در داخل خانه نهادینه می شود. با تضعیف اعتبار خانواده، اعتیاد و سایر ناهنجاری های اجتماعی فرصت بروز و نفوذ به اعماق جامعه را پیدا می کند. (ضرغامی، اسماعیل، 1389)
با توجه به این نابسامانی ها، پی جویی اصول پایداری مجتمع های مسکونی برای نیل به توسعۀ پایدار اهمیت خاصی دارد و برای بالا بردن کیفیت زندگی باید، صورت بگیرد. پس با نگاهی عمیق به مساله مسکن در شهر های امروزی می توان پی برد که تعادل میان خلوت و تعاملات اجتماعی وجود نداشته و هر دو رنگی کمرنگ به خود گرفته اند. (عینی فر، علیرضا، 1381)
محدوده مكانی پروژه نیز به دلیل عدم توجه به مجموعه های بلند مرتبه مسکونی و دور ماندن آنها از مسایل اجتماعی و تعاملات اجتماعی ساکنین، شهر شیراز پیشنهاد می گردد و سعی داریم با ارائه طرحی عملی، به ارتقاء سطح فرهنگ و رفاه همشهریان در این مجموعه ها کمک کنیم.
هدف این پروژه توجه به آسیب ها و مشکلات موجود و در پی یافتن آن دلایل و ریشه های این مسایل در مجتمع های مسکونی بلند مرتبه و نیز طرح راهکارها و الگوی مناسب طراحی برای رسیدن به کیفیت مطلوب روابط اجتماعی در ساختمان ها و به ویژه در فضاهای باز و مشترک بین ساختمان ها است.
با توجه به رشد جمعیت و شهرنشینی، راهبرد بلند مرتبه سازی، در زمان حاضر رواج یافته است. به علت تجمیع كاربران در سطحی محدود، لازم است تا رویكرد پایداری در فرایند طراحی و مرحله بهره برداری مورد توجه قرار گیرد. پس توجه به زمینه های مختلف اجتماعی و الگوهای رفتاری در طراحی فضاهای عمومی در طبقات می تواند به افزایش کیفیت تعاملات و پایداری اجتماعی در این ساختمان ها کمک کند.
در ضمن معماری و شیوه ساخت و ساز ساختمان های امروزی و به کارگیری معماری پایدار در ساختمان های بلند مرتبه می تواند تا حد زیادی از ازدیاد عوارض مربوط به جهان صنعتی و مصرفی بکاهد و اگر شیوه ساخت و ساز به همین روال کنونی ادامه پیدا کند، عوارض جبران ناپذیری برای محیط ایجاد خواهد کرد.
این تحقیق از تحقیقات کاربردی است که هدف آن توسعه ی دانش طراحی در فضاهای زندگی به منظور ارتقای پایداری مجتمع های مسکونی است و به طور خاص، کشف اصول پایداری از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی و تحلیل نتایج است.
تحلیل و تفسیری که بر روی بخش های مختلف تعریف شده، در موضوع پروژه قرار می گیرد و در هر یک از بخش ها تلاش بر آن بوده تا بدون پیش فرض و پیش داوری تنها به بیان و تحلیل داده ها براساس مستندات و پژوهش های مرتبط پرداخته و در هر بخش محور های مرتبط با سایر بخش ها مورد توجه و مقایسه با سایر اجزا آن بخش قرار گیرد. در نهایت دیدگاه و نگاه نگارنده از پس این مقایسه بیان گردد.
فصل اول: طرح تحقیق – این فصل در حكم نقشه چگونگی انجام دادن تحقیق است و زیر مجموعه هایی چون بیان مسئله، سوالات، سوابق و اهمیت موضوع و … را در بر می گیرد.
فصل دوم: مبانی نظری پایه – فصل دوم شروعی بر مبانی نظری طرح است و به زیر مجموعه هایی چون مفهوم سكونت، مفهوم پایداری و پایداری اجتماعی، مبانی نظری مرتبط با مسکن در ارتفاع و واحد همسایگی، روانشناسی محیط و … اختصاص می یابد.
فصل سوم: بررسی نظرات و دیدگاه های مختلف در خصوص ساختمان های بلند و نیز بررسی نقش و تاثیر متقابل ساختمان های بلند، بخش هایی است که بدان پرداخته می شود و با نگاهی تاریخی، بررسی ریشه ها و عوامل مختلف در شکل گیری و توسعه این گونه مسکونی در ایران و جهان مطرح می شود. از سوی دیگر بیان بخشی از ضوابط و چارچوب های خدماتی و ساختاری از قبیل سازه و تاسیسات در تکمیل شناخت عوامل مهم در ساختمان های بلند مسکونی به کار گرفته شده است.
فصل چهارم: در قسمت تعاملات اجتماعی، به بررسی رابطه محیط و رفتارهای اجتماعی و نیز عرصه های عمومی در مجموعه های مسکونی پرداخته شود که نشان از تامین کیفیت مناسب برای عرصه های عمومی به ویژه در طبقات بالا دارد.
فصل پنجم: مبانی طراحی و طرح – درفصل پنجم وارد مبانی طراحی می شویم و از مرحله نظر به عمل حركت می كنیم تا به مسكنی در ارتفاع با رویکرد معماری پایدار برسیم. این فصل زیرمجموعه هایی چون دلایل انتخاب سایت، محدودیت ها و پتانسیل های سایت پیشنهادی نحوه رسیدن به طرحی منسجم و ارزیابی هریک از شاخص ها را در خود می گنجاند.
بسیاری از مفاهیم و ویژگی هایی که امروزه در محافل علمی ایران و جهان حول مقوله توسعه پایدار مطرح است، در تاریخ کهن معماری و شهرسازی پایدار مطرح است و شروع موضوع مسكن بهینه در جهان را شاید بتوان به دوران معماری مدرن و همزمان با رشد جمعیت شهرها و شروع مبحث بلند مرتبه سازی توسط معمارانی چون لوكوربوزیه همگام دانست. مجموعه هایی چون پروت آیگو آمریكا و شهر كارگری هیلتون و… از این قبیلند كه به دلیل عدم توجه به هویت فردی ساكنان و دیگر مسایل، نتوانستند خواسته ها و نیازهای ساکنین خود را تامین کنند.
مشکلاتی همچون مسئله اشراف، ارتباط نامناسب واحدها با یکدیگر و سایر مسایل اجتماعی در یک مجموعه مسکونی همواره از مهم ترین دغدغه های طراحان در این خانه ها بوده است. هر چند که لوکوربوزیه سرانجام در بنایی چون اونیته دابیتاسین، نمودی از تفکر و تخیل اجتماعی خود در سه بعد را تجسم کرد که نشان از ارتباط فرد و اجتماع در بنا دارد و تجسمی معمارانه از مسایل اجتماعی را مطرح کرده است (مزینی، منوچهر، 1380). اما در این بین تلاش هایی به صورت بنیادی صورت گرفته که به صورتی جدا هر کدام از اجزای طراحی را شناسایی و ارزیابی کرده اند؛ اما هیچگاه جنبه ی کاربردی به خود نگرفته است.
فصل اول: شناخت مفاهیم (مسکن)
نوربرگ – شولتز در نشان دادن نقش و اهمیت خانه از گاستون بچلار این چنین نقل قول می کند که: «آدمی پیش از افکنده شدن به جهان در گهواره خانه نهاده شده است» و می نویسد که در خانه، آشنایی با جهان بی واسطه صورت می پذیرد، آن جا نیازی به گزینش مسیر و جستجوی هدف نیست، جهان در خانه و حول آن به سادگی ارزانی گردیده است. می توان گفت: خانه مکانی است که وقوع زندگی روزمره را در خود گرفته است. زندگی روزمره معرف چیزی است که تداوم خود را در هستی ما حفظ کرده و از این راه همچون تکیه گاهی آشنا به پشتیبانی ما می نشیند. پس علت چیست که با وجود نهاده شدن در گهواره خانه می باید خود را به جهان افکند و اجتماع را جزیی از خود دانست؟
پاسخی که می توان ارائه نمود، آن است که بشر مقصود از زندگی را در خانه نیافته و نقشی را که هر فرد در زندگی می پذیرد، از اعمال متقابلی که در جهانی عمومی و مبتنی بر ارزش های مشاع واقع شده، تشکیل می دهد. برای مشارکت ناچار به ترک گفتن خانه و گزیدن هدفی مشخص می باشد. با این اوصاف که بعد از انجام وظیفه اجتماعی خود به خانه عقب نشینی می کند تا هویت فردی خود را بازیابد. (شولتز، نوربرگ، 1381)
سکونت بیانگر برقراری پیوندی پرمعنا بین انسان و محیطی مفروض می باشد. این پیوند از تلاش برای هویت یافتن یعنی به مکانی احساس تعلق داشتن ناشی گردیده است (شولتز،1381). بدین ترتیب، انسان زمانی بر خود وقوف می یابد که مسکن گزیده و در نتیجه هستی خود را در جهان را تثبیت کرده باشد. مفهوم مسکن علاوه بر مکان فیزیکی، محیط مسکونی را نیز در بر می گیرد که شامل تمامی خدمات و تسهیلات ضروری مورد نیاز برای بهزیستی خانواده و طرح های اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است (ناپ، 1982، ص 12). در واقع تعریف و مفهوم عام مسکن یک واحد مسکونی نیست بلکه کل محیط مسکونی را شامل می شود (پورمحمدی، 1379، ص 3)؛ به عبارت دیگر مسکن چندی بیش از یک سرپناه صرفاً فیزیکی است و تمامی خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای همزیستی انسان را شامل می شود و باید حق تصرف طولانی و مطمئن برای استفاده کنندگان آن فراهم باشد (مخبر، 1363، ص 18).
مردمی که در مجموعه ای با طراحی خوب و فضاهای باز با معنی زندگی می کنند و دارای خدمات اجتماعی مختص به خودشان در یک فاصله ساده پیاده می باشند گرایش به حس تعلق به مکان در آن ها بسیار آگاهانه تر خواهد بود. همچنین تمایل بیشتری برای وفاداری به آن نشان خواهند داد. همچنین بیشتر کسانی که در یک پهنه کلان از راه ها و خانه ها زندگی می کنند، حس همسایه بودن را نخواهند داشت. با این وجود ممکن است این گونه استدلال شود که پنج یا شش هزار نفر هیچگاه همدیگر را نخواهند شناخت و به معنای واقعی کلمه هیچگاه با هم همسایه نخواهند بود (پوردیهیمی، شهرام، 1382).
این یک واقعیت است که در بسیاری خیابان ها و مجموعه های مسکونی حس همجواری و همسایگی بین ساکنین وجود دارد، علی الخصوص در نواحی کارگری جایی که مردم زود جوش تر هستند و رغبت بیشتری برای کمک به همدیگر دارند این حس بیشتر به چشم می خورد. تردیدی نیست که اینگونه از روابط حسنه همجواری، از سوی کسانی که از آن لذت می برند واجد ارزش است و مورد توجه قرار می گیرد؛ از طرف کسانی که آن را آزمایش نموده اند، شکی نیست که این ارتباط صمیمی در خیابان یا دسته های مسکن شکل می گیرد. اگر این مفهوم را بپذیریم، همسایگی بزرگتر می تواند از پهلوی هم قرار گرفتن تعدادی از همسایگی های کوچکتر ساخته شود که بین دویست تا چهارصد نفر را شامل می شود که هر کدام کانون خود را به شکل یک فضای باز عمومی دارا هستند.
دویست یا سیصد نفر یک مرکز خرید شلوغ یا یک مدرسه راهنمایی را پشتیبانی نخواهد کرد و همانطور که می دانیم هر دو این عناصر، عناصر اصلی و جوهری یک محله هستند، بنابراین بهتر است که به این گونه از ساخت و سازها لفظاً «گروه مسکن» اطلاق گردد تا از خط معنی آن با منطقه ای بزرگتر اجتناب گردد. مدرسه و مراکز خرید هم چنان کانون محله را شکل داده اند اما خانه هایی که با چنین معیاری تقسیم بندی شده اند، فضای باز خودش را دارا بوده و همچنین ممکن است یک فضا یا سالن اجتماعات عمومی نیز داشته باشد (پوردیهیمی، شهرام، 1382).
“واحد همسایگی” از مفاهیم نظری با تاثیرات گسترده ای بود که در ایالات متحده در دهه بیست شکل گرفت. این نظریه، بر پایه مفهوم شعاع نفوذ یک دبستان بود، منطقه ایی که شریان های اصلی آن را در بر گرفته بودند تا منطقه ای امن برای رسیدن کودکان به مدرسه پدید آورد. قرار بود شب ها بزرگسالان از این دبستان، به عنوان مرکز محله استفاده کنند (مامفورد، 1954، ص 259 – 261).
از نخستین سال های قرن بیستم، کلارنس آرتور پری در آمریکا مشغول مطالعه بر روی مسایل واحد های متشکل از بناهای مسکونی و تاسیسات خدماتی مربوط به آن ها بود. وی در سال 1923 مقاله ای تحت عنوان “واحد همسایگی” نوشت و نظرات خویش را در این زمینه بیان کرد. مهم ترین انگیزه پری، برای اثبات لزوم ایجاد خدمات اساسی بود که باید در نزدیکی ساختمان های مسکونی مستقر می شدند. از این رو عرصه استقرار این خدمات را همسایگی خانوادگی نامید. این مجموعه ها می توانستند واحدهای بنیادی در سلسله مراتب شهری نیز به حساب آیند (زیاری، کرامت الله، 1381). انگیزه دیگر پری از مطرح کردن ایده واحد همسایگی، تقویت زندگی جمعی در شهرهای صنعتی آمریکا بود که به صورت تهدیدآمیزی دچار ضعف شده بود. پری وجود اتومبیل و مخاطرات و مزاحمت های ناشی از آن را خطری برای انسان ها و زندگی جمعی آن ها می دانست و پیشنهاد می کرد که مسیرهای دسترسی به خدمات نباید توسط خیابان های اصلی قطع شوند. خدماتی که وی برای این واحدها پیشنهاد می کرد عبارت بودند از حداقل یک دبستان، چند مغازه و زمین های بازی و ورزش، سالن اجتماعات با قابلیت تبدیل شدن به تئاتر، کتابخانه، باشگاه ورزشی (پاکزاد، جهانشاه، 1386).
در مورد مفهوم همسایگی می توان گفت: همسایگی مترادف است با حالتی که واجد شرایط فیزیکی، پیوند، تماس، پیوستگی، وابستگی و … بین دو یا چند شی باشد. به تعبیر عام جامعه شناسی می توانیم همسایگی را نمونه کامل یک گروه نخستین بدانیم و آن را به عنوان همجواری در همزیستی اعضا یا گروه های اجتماعی توصیف کنیم که این همجواری در همزیستی موجب شناخت نسبت به هم و روابط اجتماعی در ابعاد مختلف می باشد. مفهوم همسایگی در مجتمع های زیستی از دو بعد کالبدی و ذهنی قابل بررسی است. هر یک از این دو بعد شرط های لازم مفهوم همسایگی هستند و تواما باید وجود داشته باشند تا همسایگی شکل بگیرد (سلطان زاده، حسین، 1368).
سیستمهای پیشنهاددهنده در تجارت سیار از جمله موضوعات پراهمیت سالهای اخیر بوده اند که با ظهور تکنولوژیهای بیسیم و تسهیل حرکت تجارت الکترونیکی از محیطهای سیمی به سوی بیسیم مورد توجه قرارگرفتهاند. تجارت سیار بهمعنای انجام فعالیتهای تجارتالکترونیک از طریق محیطهای بیسیم، به طورخاص اینترنت بیسیم، و وسایل دستی سیار میباشد که با پیدایش تکنولوژی بیسیم در عرصه اینترنت و استفاده روزافزون از وسایل سیار توجه به آن رو به افزایش است[1,2]. به کاربردهای تجارت سیار دو خصوصیت ویژه تحرک[1] و دسترسی وسیع[2] نسبت دادهشدهاست[1,3] که اولین خصوصیت بر امکان از بین رفتن محدودیتهای مکانی و دومین خصوصیت بر امکان از بین رفتن محدودیتهای زمانی در استفاده کاربران از خدمات این نوع کاربردها تاکید دارد[1,3,4,5]. اینکه کاربران برای انجام فعالیت هایی چون بانکداری الکترونیکی یا خرید الکترونیکی محصولات، قادر به جایگزینی وسایلی چون تلفنهای سیار و همراههای شخصی دیجیتال (پی.دی.اِی)[3] بهجای کامپیوترهای شخصی باشند، تسهیلات زیادی را برای آنها و فرصتهای جدیدی را نیز برای کسب وکارها فراهمخواهدکرد و لزوم توجه به این عرصه را برای محققان نمایان میسازد[1,3].
اما پیادهسازی سیستمهای پیشنهاددهنده در محیطهای سیار بدون درنظرگرفتن پارامترهای تاثیرگذار در این محیط چندان مناسبنخواهدبود. مجموعه این پارامترها، اطلاعات زمینه را تشکیل می دهند [6].
عملکرد سیستمهای پیشنهاددهنده معرفی منابع مورد نیاز کاربران به آنهاست. این منابع میتوانند مواردی مانند اطلاعات خاص مورد نیاز کاربر و یا کالاهایی مانند کتاب یا فیلم مورد علاقه یک کاربر را از میان انبوه کالاهایی که کاربر با اطلاعات آنها روبروست، دربرگیرند[7,8,9]. درسیستمهای پیشنهاددهنده، سه مجموعه داده اصلی یعنی مجموعه کاربران ©، مجموعه اقلام قابل توصیه(S) (مانند کتاب، فیلم، موسیقی و غیره) و مجموعه داده هایی که رابطه میان دو مجموعه قبلی را تعریف می کنند، وجوددارند. مجموعهS می تواند شامل صدها، هزارها و حتی میلیونها کالا در کاربردهای مختلف بوده و به طور مشابه مجموعه C نیز می تواند چنین وضعیتی را داشته باشد. ارتباط میان دو مجموعهC و S مبتنی بر ساختار امتیازگذاری است که میزان مفید بودن یا مورد علاقه بودن کالا را برای کاربر مشخص می کند. این ارتباط با تابعی تحتعنوان تابع سودمندی، u، به صورت رابطه زیر تعریف می شود[7]:
(1-1) |
که در آن Ratings، مجموعه مرتبی مانند اعداد صحیح غیرمنفی یا مجموعه اعداد حقیقی در بازهای معین میباشد.
در سیستمهای پیشنهاددهنده مقادیر u معمولاً فقط بر روی زیر مجموعه ای از دامنه C×S تعریفشدهاست و نه بر تمام آن و قسمت های نامشخص این دامنه را باید با استفاده از داده های موجود بهصورت تخمینی مشخص نمود. هدف نهایی سیستمهای توصیهکننده با ارائه پیشنهاد اقلام با بالاترین امتیازات تخمینی به کاربران محقق می شود به طوریکه برای هر کاربر ، اقلام با حداکثر میزان سودمندی انتخاب و معرفی میگردد[7].
تا به امروز روشهای پیشنهاددهی زیادی ارائه شدهاست که این روشها و متدولوژیها در دستهبندیهای زیر قرار میگیرند[7,9,10]:
در نگاهی دیگر روشهای پیشنهاددهی، اعم از مبتنی بر محتوا و فیلترسازی مشارکتی به دو دسته روشهای مبتنی بر حافظه[6]و مبتنی بر مدل[7] تقسیم میشوند. درمقایسه با الگوریتمهای مبتنی بر حافظه، الگوریتمهای مبتنی بر مدل، با بهره گرفتن از روشهای یادگیری ماشین[8] مدلی را با بهره گرفتن از مجموعه امتیازات موجود ایجاد کرده و از آن بهمنظور پیشگویی امتیازات استفاده می کنند[7,10,11].
1-2 موضوع تحقیق
موضوع این تحقیق، ارائه روشی برای پیشنهاددهی آگاه از زمینه در تجارت سیار میباشد. با پیدایش تکنولوژی بیسیم در عرصه اینترنت و استفاده روزافزون از وسایل سیار، پیادهسازی سیستمهای پیشنهاددهنده در محیطهای سیار با توجه به محدودیتهای خاص آن چون هزینهبر بودن زمان اتصال و تبادل داده، محدودیت پهنای باند، کیفیت پایین اتصال و محدودیتهای ورودی و خروجی وسایل سیار، نیاز به بررسی بیشتر را در جهت ارائه اطلاعات مرتبطتر و شخصیسازیشدهتر میطلبد. بررسی تاثیر اطلاعات زمینه بهعنوان شرایط و محیط دربرگیرنده کاربر و بهعنوان اطلاعاتی که بر فرایند تصمیم گیری وی تاثیرگذارند، برخروجی اینگونه کاربردها، مسالهای است که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتهاست.
1-3 پیشینه تحقیق
ظهور تکنولوژیهای بیسیم و استفاده رو بهافزایش وسایل سیار، فرصتهای زیادی را پیش روی کاربردهای تجارت الکترونیک قراردادهاست. با توجه به محدودیتهای خاص محیطهای سیار، ارائه اطلاعات بهصورت شخصیسازیشدهتر و سفارشیشدهتر یکی از اهداف مهم کاربردهای تجارت سیار است. درنظرگرفتن اطلاعات زمینه بهعنوان شرایط و محیط دربرگیرنده کاربر و بهعنوان اطلاعاتی که بر فرایند تصمیم گیری وی تاثیرگذارند، در ارائه خروجی اینگونه کاربردها از جمله مواردی است که میتوان از آن در جهت ارائه اطلاعات مرتبطتر به کاربران بهره گرفت.
سیستمهای پیشنهاددهنده همواره از جمله موضوعات پر اهمیت در حوزه تجارت الکترونیک بوده است. سیستمهای پیشنهاددهنده سیار آگاه از زمینه در آغاز راه هستند. دسته مهمی از سیستمهای آگاه از زمینه را سیستمهای آگاه از مکان تشکیل میدهند. یانگ، چنگ، و دایا[12]، یک سیستم پیشنهاددهنده آگاه از مکان برای محیطهای سیار ارائهدادهاند که هدف آن توصیه وبسایت فروشندگان با در نظرگرفتن علایق و پیشفرضهای مشتری و همچنین فاصله مکانی وی با مکان فیزیکی مشخصشده در وبسایتها میباشد. در روش مزبور، دو فاکتور فوق به طور جداگانه محاسبه شده و سپس بر اساس ترکیبی از آنها به پیشنهاد وبسایتها پرداخته می شود. یکی دیگر از این نوع سیستمها پروکسیمو[13] است که یک سیستم پیشنهاددهنده آگاه از مکان برای محیطهای داخلی چون موزهها و گالریها است. این سیستم بر اساس علایق و پیشفرضهای کاربر به پیشنهاد اقلام پرداخته و مکان اقلام را بر روی نقشهای بر روی وسیله همراه کاربر نمایش میدهد.
استفاده از سایر اطلاعات زمینهای علاوهبر مکان نیز مورد توجه توسعهدهندگان این نوع سیستمها قرارگرفتهاست. پخش موسیقی یکی از حوزه های کاربردی پرمصرف در میان کاربران سیار میباشد و به همین دلیل استفاده از پیشنهاددهندههای آگاه از زمینه در این حوزه مورد توجه قرارگرفته است. از آنجایی که تاثیر موسیقی بر روح و جسم انسان ثابت شدهاست، انتخاب موسیقی با توجه به شرایط می تواند وضعیت دوستداشتنیتری را فراهمکند و افراد را در انجام فعالیتهایشان یاری رساند. مثلاً موسیقی می تواند کارایی فرد را در حال انجام تمرینات فیزیکی بهبود بخشد، اضطراب را کاهش دهد و میزان یادگیری را بهبود بخشد. [14] یکی از تحقیقاتی است که در این حوزه ارائهشدهاست. در این تحقیق علاوهبر بررسی روشهای فیلترسازی مبتنیبر زمینه و مرور پیشنهاددهندههای سیار آگاه از زمینه موسیقی، پیشنهاددهنده سیار آگاه از زمینه AndroMedia ارائه شدهاست. پیشنهادات با توجه به زمینه جاری کاربر که با بهره گرفتن از حسگرهای بلوتوث در سمت برنامه مشتری بدست میآیند و همچنین سلایق کاربر تهیه میشوند. همچنین در مرجع [15] نیز پیشنهاددهی آگاه از زمینه موسیقی در محیطهای سیار مورد بررسی قرارگرفتهاست. در تحقیق پارک، یو و چو[16] نیز یک سیستم آگاه از زمینه موسیقی با بهره گرفتن از شبکه های بیزین فازی و تئوری سودمندی ارائهشدهاست. فرایند پیشنهاددهی تحلیل شده و سودمندی آن مورد ارزیابی قرارگرفتهاست.
گردشگری نیز یکی از حوزه های جذاب برای پیادهسازی پیشنهاددهندههای سیار آگاه از زمینه میباشد. امروزه گردشگران انتظار دارند که دسترسی شخصی به اطلاعات گردشگری در هر زمان، هر مکان و در هر شرایطی را داشتهباشند. راهنماهای گردشگری سیار، چنین اطلاعاتی را در اختیار کاربران قرار میدهند. در مرجع [17] خلاصهای از کارهای انجامشده در زمینه راهنماهای گردشگری سیار تحت وب انجام گرفتهاست. همچنین در مرجع[18] تاثیر آگاهی از زمینه در سیستمهای اطلاعاتی گردشگری سیار مورد بررسی قرار گرفتهاست. در [19] نیز یک کاربرد توریستی سیار با نام COMPASS ارائهشدهاست. در این تحقیق به بررسی ترکیب آگاهی از زمینه با سیستمهای پیشنهاددهنده پرداخته شدهاست. پارامترهای زمینهای این تحقیق شامل زمان و مکان میباشند. این سیستم خدمات خود را با نیازهای کاربر که بر اساس علایق و زمینه جاری وی مشخص می شود، تطبیق میدهد.
در [20] نیز یک سیستم پیشنهاددهنده تصاویر با بهره گرفتن از یک روش داده کاوی که ترکیبی از روشهای مبتنیبرمحتوا و مبتنیبر اطلاعات زمینه میباشد ارائهشدهاست. اطلاعات زمینه استفادهشده در این تحقیق شامل زمان و مکان هستند. لی، ونگ، جنگ و دای[21]، یک سیستم توصیهکننده آگاه از زمینه برای کاربردهای تجارت سیار ارائهدادهاند. در این تحقیق از مدل چندبعدی موجود در سیستمهای OLAP برای نمایش فضای توصیهگری و از روش مبتنی بر کاهش فضا بهمنظور کاهش فضای توصیهگری به فضای دوبعدی و انجام عملیات توصیهگری در فضای مزبور استفادهکرده اند.
استفاده از آنتولوژی و وب معنایی در سیستمهای پیشنهاددهنده سیار آگاه از زمینه نیز در تحقیقات بسیاری مورد توجهقرارگرفتهاست[22,23,24]. تکنولوژیهای وب معنایی، دسترسی هوشمند و کارا به اطلاعات را بهبود بخشیدهاند. از آنتولوژی میتوان برای مدلسازی زمینه و همچنین برای مدلسازی ارتباط زمینه با سایر مجموعهداده ها استفادهنمود. در تحقیق حاضر، یک روش جدید پیشنهاددهی آگاه از زمینه در تجارت سیار ارائهشدهاست.
1-4 اهمیت و ارزش تحقیق
استفاده از سیستمهای پیشنهاددهنده آگاه از زمینه در تجارت سیار یک فرصت است. با توجه به افزایش کمی کاربران وسایل سیار درکشور و گسترش کمی و کیفی زیربنایی تجهیزات سیار، آشنایی با مفاهیم، اصول و کاربردهای تجارت سیار و جهتگیری در جهت ارتقاء مفاهیم کاربردی و بومیسازی آنها ، فرصتی استثنایی را در اختیار صاحبان صنایع و کسب و کارها و کاربران سیار قرار میدهد و توجه به این جنبه از پیشرفت در مراکز علمی و تحقیقاتی امری ضروری و اجتنابناپذیر بهنظر میرسد.
1-5 اهداف تحقیق
هدف از این تحقیق ارائه یک روش پیشنهاددهی مناسب برای تجارت سیار با درنظرگرفتن پارامترهای مرتبط با زمینه بهمنظور بررسی چگونگی تاثیرگذاری آن بر نتایج میباشد. سیستمهای پیشنهاددهنده در تجارت سیار از جمله موضوعات پراهمیت سالهای اخیر بوده اند که با ظهور تکنولوژیهای بیسیم و تسهیل حرکت تجارت الکترونیکی از محیطهای سیمی به سوی بیسیم مورد توجه قرارگرفتهاند. زمینه موضوعی کلیدی در تعاملات بین انسان و کامپیوتر است و درحقیقت، هدف نهایی در محاسبات آگاه از زمینه سادهترکردن نحوه این تعامل و ارتباط میباشد. تاثیر پارامترهای مختلف مانند سلایق و نیازهای کاربری، روز، زمان، آب و هوا و همراه بر بهبود کیفیت پیشنهاددهی در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتهاست.
. 121
5-2- نتایج حاصل از توصیف داده ها 123
5-3- نتایج حاصل از تحلیل و تبیین داده ها 124
5-4- پیشنهادها 127
منابع.. 139
ضمائم.. 150
فهرست جدولها
جدول 2-1- جدول متنخوانی خلاصه تحقیقات داخلی و خارجی انجامشده 18
جدول 2-2- سهم حضور مردم در محیط فیزیکی بر اساس کیفیت آن. 53
جدول 2-3- نظریات و فرضیات تحقیق.. 65
جدول 3-1- ساختارهای سلامت اجتماعی با توجه به سطوح تحلیل و پیوستار اندازهگیری.. 78
جدول 3-2- شاخصهها و گویه های متغیر وابسته (سلامت اجتماعی) 82
جدول 3-3- تعریف مفهومی و گویه های متغیر امنیت اجتماعی.. 83
جدول 3-4- گویه های شاخصهای متغیر دلبستگی مکانی.. 86
جدول 3-5- شاخصها و معیارهای متغیر قابلیت پیادهمداری.. 87
جدول 3-6- تعریف مفهومی و شاخصهای متغیر امکانات ارتباطی.. 88
جدول 3-7- جدول آلفای کرونباخ برای مفاهیم مورد استفاده در تحقیق.. 89
جدول 4-1- جنسیت… 94
جدول 4-2- فراوانی و درصد سن پاسخگویان به تفکیک محله. 94
جدول 4-3- توزیع فراوانی نمونه بر اساس سلامت اجتماعی.. 95
جدول 4-4- توزیع فراوانی نمونه بر اساس امنیت اجتماعی.. 95
جدول 4-5- توزیع فراوانی نمونه بر اساس دلبستگی مکانی.. 96
جدول 4-6- توزیع فراوانی نمونه بر اساس قابلیت پیادهمداری.. 97
جدول 4-7- توزیع فراوانی نمونه بر اساس امکانات ارتباطی.. 97
جدول 4-8- آمارههای گروه مورد آزمون.. 99
جدول 4-9- آزمون فرضیهی مقایسهی بین دو محله ازلحاظ سلامت اجتماعی.. 99
جدول 4-10- آزمون کولموگروف-اسمیرنف… 100
جدول 4-11- خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل دلبستگی مکانی.. 100
جدول 4-12- نتایج تحلیل واریانس…. 101
جدول 4-13- نتایج مربوط به ضرایب رگرسیونی دلبستگی مکانی و سلامت اجتماعی.. 102
جدول 4-14- خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل امنیت اجتماعی.. 103
جدول 4-15- نتایج تحلیل واریانس…. 103
جدول 4-16- نتایج مربوط به ضرایب رگرسیونی امنیت اجتماعی و سلامت اجتماعی.. 104
جدول 4-17- خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل قابلیت پیادهمداری.. 105
جدول 4-18- نتایج تحلیل واریانس…. 105
جدول 4-19- نتایج مربوط به ضرایب رگرسیونی قابلیت پیادهمداری و سلامت اجتماعی.. 106
جدول 4-20- خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل امکانات ارتباطی.. 106
جدول 4-21- نتایج تحلیل واریانس…. 106
جدول 4-22- نتایج مربوط به ضرایب رگرسیونی امکانات ارتباطی و سلامت اجتماعی.. 107
جدول 4-23- آزمون فرضیات در دو محله. 108
جدول 4-24- نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری محلهی لبخندق.. 110
جدول 4-25- نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری محلهی مهرآوران.. 113
جدول 4-26- خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل محیط فیزیکی.. 114
جدول 4-27- نتایج تحلیل واریانس…. 115
جدول 4-28- نتایج مربوط به ضرایب رگرسیونی محیط فیزیکی و سلامت اجتماعی.. 115
جدول 4-29- خلاصه آمارههای مربوط به برازش مدل محیط اجتماعی.. 116
جدول 4-30- نتایج تحلیل واریانس…. 116
جدول 4-31- نتایج مربوط به ضرایب رگرسیونی محیط اجتماعی و سلامت اجتماعی.. 116
جدول 4-32- تأثیر محیط فیزیکی و اجتماعی بر روی سلامت اجتماعی به تفکیک محله. 117
فهرست شکلها
شکل 2-1- رابطه الگوی سلامت و رویکردهای امنیت اجتماعی.. 39
شکل 2-2- سلسلهمراتب نیازهای مازلو. 43
شکل 2-3- مدل روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته برگرفته از چارچوب نظری.. 71
فهرست نمودارها
نمودار4-1- مدل معادله ساختاری محلهی لبخندق.. 109
نمودار4-2- مدل معادله ساختاری محلهی مهرآوران.. 111
کلیات
شهر محل تجمع انسانها کنار هم است؛ همراه با امکاناتی که ساخته دست خودشان میباشد. انسانها در کنار یکدیگر جمع شده اند تا نیازها و مشکلات خود را سریعتر و بهتر رفع کنند. یکی از نیازهای انسان، نیاز برقراری ارتباط با دیگران است. انسان موجودی اجتماعی است و امکان زندگی منفرد برایش دشوار است. شهرهای امروزی که مملو از ساختمانهای کوچک و بزرگ و سر به فلک کشیده است، از وسایل موتوری پُرشده و مکان مناسبی برای انسان و تأمین نیازهای اجتماعیاش نیست. امروزه انسانمدار بودن شهرها جای خود را به ماشینمدار بودن داده است و این خود باعث مشکلاتی در سلامت روانی و اجتماعی انسانها شده است. طبق تعریفی که سازمان جهانی بهداشت (1948) ارائه داده است، سلامت انسانها تنها مربوط به جسم آنها نمی شود، بلکه دارای پیچیدگیهای بیشتری است. طبق تعریف این سازمان، سلامتی انسانها علاوه بر وجوه جسمی و فیزیکی آنها، بر وجوه یا ابعاد روانی و اجتماعی آنها هم مربوط می شود. این ابعاد اجتماعی و روانی در محیط زندگی انسانها (شهر) مورد تهدید واقعشده است و کمتر موردتوجه میباشد.
وجوهی که یک شهر می تواند بر روی شهروندان خود تأثیر بگذارد، ابعاد فیزیکی و اجتماعی آن شهر است. انسان در شهر هم در یک فضای فیزیکی قرار دارد و هم در یک فضای اجتماعی که این دو عوامل تأثیرگذار بر انسانها میباشند. انسانها روزانه با سپری کردن عمر خود، از آنها تأثیرهای مثبت و یا منفی دریافت می کنند. این محیطهای فیزیکی و اجتماعی جزو عوامل تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی شهروندان
میباشد و با تغییر در شرایط این دو محیط میتوان به تغییر در شرایط شهروندان به سمت بهبود آن کمک کرد. درواقع، شهر پدیدهای اجتماعی- مکانی است، با بُعدی زمانی که مدنی است. هر مکان، محل زندگی مردمی است که تحرک، رمز تشکیل، توسعه و استمرار آنان است. این تحرکها در تمامی مکانهای شهر اثر ملموس میگذارد و سازندهی شکلی جدید از معادلهای میشود که هیچگاه پایدار نمیماند؛ همچنین در این صورت، کیفیت ساختار شهر بیش از هر چیز به میزان انطباق سازمان کالبدی آن با سازمان اجتماعی شهر مربوط میشود.
شالودهی سازماندهی کالبدی-اجتماعی در شهرهای قدیم بر نظام محلهبندی و سلسلهمراتب تقسیمات آن (بازار و مرکز شهر، محله، کوی و…) استوار بوده که هم به روابط اجتماعی و اقتصادی شهر و هم به روابط اداری، ارتباطی و خدماتی شهر، سازمان میداده است؛ بنابراین، محله بخشی از تقسیمبندی کالبدی-فرهنگی شهر با حوزه یا فضای جغرافیایی مشخص، وابستگیها، علاقهها، احساسات، تعلقات اجتماعی، روابط همسایگی و الگوی مشترک زندگی است که در استیلای سلسلهمراتب فضای شهر قرار دارد. از گذشتههای دور، محلات بهعنوان سلولهای حیات شهری دارای نقش اساسی در زندگی ساكنان آن ها داشتهاند. با توجه به اینكه درگذشته محلات شهری، مكانی برای گردآمدن افراد با ویژگیهای قومی، نژادی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی مشترك بوده است؛ به دنبال تجمع بیشتر افراد با ویژگیهای مشترك در یک محدوده، آن بخش از شهر دارای هویت خاص و شناختهشدهای بوده كه سبب تمایز آن از دیگر بافتهای اطراف میگردید (وحیدا، 1391: 36).
نقش محلات شهری در پاسخ به نیاز ارتباط رودرروی انسانها با یکدیگر بسیار بااهمیت است. ارتباط چهره به چهره از نیازهای مهم انسان اجتماعی است و فقدان چنین ارتباطات بیواسطهای می تواند تبعات منفی زیادی بر سلامت روانی و اجتماعی افراد داشته باشد. بهطور سنتی، فضاهای باز شهری محل چنین ارتباطاتی بوده اند. با پیشرفت سریع ارتباطات در چند دهه گذشته نیاز به رابطه رودررو بهعنوان عاملی کاربردی تقلیل یافته است، ولی نیاز اجتماعی-فرهنگی و روانی به این نوع ارتباط هنوز جایگاه رفیع خود را حفظ کرده است (و خواهد کرد). مفهوم «محل» از همه بهتر با تصور جایگاه مشخص می شود که اطلاق می شود به محیط مادی فعالیت اجتماعی که بهگونهای جغرافیایی مشخص شده باشد. در جوامع پیش از مدرن، مکان و محل غالباً بر هم منطبق بودند، زیرا ابعاد مکانی زندگی اجتماعی برای بیشتر آدمها و از بیشتر جهات، تحت چیرگی حضور یا تحت تسلط فعالیتهای محلی بود. پیدایش مدرنیت با تقویت روابط میان دیگرانِ غایب، بیشازپیش مکان را از محل جدا ساخت؛ این دیگران از جهت محلی از هرگونه موقعیت همکنش رودررو به دورند (گیدنز، 1387: 23). شهر در هرلحظه و زمان كیفیت زندگی خود را وامدار تعامل میان محیط انسانی با ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی خاص خود از یکسو و محیط كالبدی به مفهوم فضای ساختهشده از سوی دیگر است و این در حالی است كه هردوی این عرصهها با ارتباطی متقابل، فضای طبیعی شهر را از طریق تصمیمات و دخالتهایی كه در آن به اقتضای نیازهایشان داشته، دگرگون ساختهاند (فلامکی، 1367: 57).
تردیدی نیست كه كمرنگ شدن ارتباطات دوستانهی همسایگی بهعنوان تضعیف سنتی مطلوب و تخریب یک نهاد اجتماعی با كاركردهای مثبت و مفید متعدد، برای جامعه بشری عموماً و در كشور ما بخصوص، امری اجتنابناپذیر است.
این پایاننامه به پنج فصل تقسیم شده است. فصل اول به بیان مسئله مورد تحقیق و اهمیت و ضرورت تحقیق پرداخته شده است. در فصل دوم به بیان پیشینهی تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور و آوردن نظریات مرتبط و بدست آوردن مدل نظری که از چارچوب نظری گرفته شده است، پرداخته شده است. در فصل سوم تحقیق به بیان روش و ابزار تحقیق، نمونه گیری، روایی و پایایی ابزار تحقیق و تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای مورد بررسی، پرداخته شده است. فصل چهارم شامل یافته های تحقیق است و در فصل پنجم به نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات تحقیق پرداخته شده است.
فصل اول
کلیات
هرگاه از مفهوم سلامت سخن به میان می آید بیشتر به بعد جسمانی آن توجّه می شود. درحالیکه رشد و تعالی جامعه در گروی تندرستی آن جامعه از ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی است. گلداسمیت سلامت اجتماعی را «ارزیابی رفتارهای معنیدار مثبت و منفی فرد در ارتباط با دیگران» تعریف می کند و آن را یکی از اساسیترین شاخصهای سلامت هر کشوری معرفی می کند که منجر به کارا بودن فرد در جامعه میگردد (لارسون، 1993: 285). داشتن تعاملات اجتماعی مثبت و برخورداری فرد از اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی و شبکه روابط بالا برای داشتن زندگی اجتماعی بهتر، اولین و مهمترین مرحله از سلامت اجتماعی میباشد که متأسفانه توجّه کافی به آن در محیط شهری نشده است. ازآنجاییکه سلامت اجتماعی مفهومی است كه در بستر اجتماع و روابط بین افراد در شبکههای اجتماعی نمود و ظهور پیدا میکند، میتوان گفت كه محیط اجتماعی و فیزیکی سالم و استاندارد محلات در شکلگیری آن میتوانند نقش اساسی ایفا كنند.
در فضاهای شهری با ساختمانهای چندطبقه، فاصلههای زیاد بین ساختمانها و فعالیتها و افرادی که اغلب با یکدیگر بهعنوان یک غریبه رفتار می کنند؛ این شرایط، آنها را بیشتر به اعمال جرم هدایت می کند؛ زیرا احتمال کنترل کمتری از سوی ساکنان بر رفتارهای افراد وجود دارد. همهی این موارد باعث بروز شرایط استرسزا در افراد می شود که آنهم بهنوبهی خود سلامت روانی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین فضاهای شهری فقط ساختمانها و ماشینها دیده میشوند، مردم اگر هم باشند بسیار انگشتشمارند، زیرا حرکت پیاده تقریباً غیرممکن بوده و شرایط برای حضور در فضاهای عمومی مجاور ساختمانها بسیار نامطلوب است. فضاهای خارجی، بزرگ و غیرانسانیاند. باوجود فاصلههای زیاد در طرح این فضاها، چیزی برای تجربهی خارجی وجود ندارد و فعالیتهای محدودی هم که به چشم میخورند در فضا و زمان پراکنده گشتهاند. در چنین شرایطی بیشتر شهروندان ترجیح می دهند در داخل خانه و جلوی تلویزیون یا در بالکن و یا در هر فضای خصوصی خارجی اینچنینی، باقی بمانند؛ ولی در فضاهای شهری با ساختمانهای کوتاه و به هم چسبیده، با چیدمانی برای عبور و مرور پیاده و فضاهایی خوب برای حضور فرد در خارج از خانه؛ در خیابانها و در کنار سکونتگاهها، ساختمانهای عمومی، محلهای کار و غیره. در اینجا میتوان ساختمانها، مردم در حال رفتوآمد و مردمی که در فضاهای خارجی در نزدیک ساختمانها میایستند را دید، زیرا در اینجا فضاهای خارجی احساس راحتی به مردم داده و آنها را دعوت به استفاده می کنند. چنین شهری، شهری سرزنده است. شهری که فضاهای داخلی ساختمانهایش با فضاهای خارجی قابلاستفاده تکمیلشدهاند و شهری که فضاهای عمومیاش به مردم اجازه می دهند تا از آنها استفاده کنند.
در شهرهای سنتی ایران مانند شهر یزد نیز به اعتبار وجود ویژگیهای كالبدی خاص زمانهشان، وجود همبستگی اجتماعی میان ساكنان، نوعی حس تعلقخاطر و امنیت را برای اهالی هر محله به همراه داشته كه خود سرچشمهی ایجاد سرمایه اجتماعی موجود در این محلهها بوده است. وجود اعتماد، همبستگی و روح تعاون و همكاری در ادارهی امور محله ازجمله نشانگرهای وجود این ویژگی هستند. در حقیقت، رشد بطئی كالبد محلهها درگذشته، ضمن حفظ ارزشهای محیط اجتماعی خود، پاسخگوی نیازهای ساكنان خود نیز بودند. مثل نیاز ارتباط برقرار کردن که آن توسط وجود امکانات ارتباطی، اعم از مسجد، حسینیه، سالنهای ورزشی و غیره میباشد. با گذر زمان، ایجاد گسست در سازمان فضایی محلهها و بهتبع آن از میان رفتن اعتبار و هویت كالبدی، درنهایت از بین رفتن سازمان اجتماعی موجود در محلههای شهری را به دنبال داشته است. به دنبال این مسئله، كاهش كمی و كیفی تعاملات اجتماعی اتفاق افتاد و این در حالی است كه در مباحث نظری، میزان و نحوه تعاملات اجتماعی میان ساكنان، وجود یا عدم وجود سرمایه اجتماعی را رقم میزند. نبود فضاهای جمعی متناسب با نیاز امروز ساكنان، كاهش تعاملات اجتماعی و ارتباطات چهره به چهره را در میان آنها به دنبال داشت تا آنجا كه ساكنان را نسبت به یكدیگر بیگانه ساخت. این در شرایطی است كه تجربه نشان میدهد كه بهبود كیفیت محیط فیزیکی و اجتماعی و فضای پیادهراههای محله، بهگونهای كه شرایط را برای افزایش تعاملات اجتماعی در آن فراهم آورد، می تواند رنگ تعلق، حس هویت، حس اعتماد و درنتیجه آن همبستگی اجتماعی را در میان ساكنان تقویت كنند كه همگی از مؤلفه های مؤثر در شکلگیری سلامت اجتماعی به شمار میروند.
در این تحقیق، پژوهنده برآن است تا به بررسی و مقایسه دو محله با بافت متفاوت از یکدیگر یعنی محلهی لبخندق با بافت سنتی و محلهی مهرآوران با بافت جدید در شهر یزد بپردازد و میزان سلامت اجتماعی ساکنین این دو بافت را مقایسه نماید. بنابراین به بررسی ساختار محیط اجتماعی و فیزیکی امروز شهر یزد و رابطهی میان این دو محیط و اینکه آیا این عوامل میتوانند بر روی سلامت اجتماعی افراد در دو محیط فیزیکی متفاوت تأثیر بگذارند، پرداخته می شود. ارائه راهکار برای تقویت نقاط مثبت و رفع موانع موجود و بالا بردن سطح سلامت اجتماعی محلات ازجمله نیازهای زندگی در شهر است.
[1] World Health Organization (WHO)
[2] Health
[3] Goldsmith
سیگنال تابعی از یک یا چند متغیر مستقل است كه اطلاعاتی را در مورد یک پدیدة فیزیكی یا بیولوژیكی در بردارد. موجودات زنده از سلول گرفته تا ارگانهای بدن، سیگنالهایی با منشاء بیولوژیكی تولید می كنند. این سیگنالها به صورت الكتریكی، مكانیكی یا شیمیاییاند. سیگنالهای الكتریكی نتیجة دپلاریزاسیون سلولهای عصبی یا ماهیچة قلبیاند. صدای تولید شده توسط دریچههای قلب نمونهای از سیگنالهای مكانیكی است. این سیگنالهای بیولوژیكی یا سیگنالهای حیاتی برای تشخیص پزشكی و تحقیقات زیست-پزشكی مورد استفاده قرار میگیرند.
سیگنالهای حیاتی در سطح بدن وضعیت درونی و فعالیت الكتریكی بدن را منعكس میكنند. بنابراین با بهره گرفتن از اندازهگیری غیر تهاجمی اطلاعاتی درباره ارگانهای داخلی فراهم میکند. الكتروكاردیوگرام توسط كاردیولوژیستها برای اهداف تشخیصی استفاده میشود و اطلاعات كلیدی درباره فعالیت الكتریكی ECG[1] ارائه میدهد. بنابراین با نمایش دائمی این سیگنال میتوان تغییرات فعالیت الکتریکی قلب را در طول زمان مشاهده نمود که این تغییرات،شامل اطلاعات بسیارکلیدی برای پزشکان می باشد]1[.
قلب یکی از مهمترین اعضای بدن است که وظیفه پمپ کردن خون در سیستم قلبی عروقی را به عهده دارد. چنانچه عملکرد قلب از نظم طبیعی (ریتم) خود خارج شود، گردش خون به خوبی انجام نمی شود و این امر میتواند خطرهای جدی برای فرد به دنبال داشته باشد، از این رو تشخیص درست و به موقع آریتمیهای قلبی از اهمیت به سزایی برخوردار است. یکی از راه های شناخته شده برای تشخیص به موقع این آریتمیها بررسی فعالیتهای الکتریکی قلب با بهره گرفتن از سیگنالهای الکتروکاردیوگرافی یا به اختصار ECG، است. تغییرات معنی داری از ساختار قلب بیماران و ضربانهای آن با بهره گرفتن از این سیگنالها قابل تشخیص هستند]2[. در چندین سال اخیر،طبقهبندی خودکار سیگنالهای الکتروکاردیوگرام توجه زیاد مهندسین پزشکی را به خود جلب کرده است. به واسطه این سیگنالها یک متخصص قلب اطلاعاتی مفید درباره ریتم و عملکرد قلب خواهد داشت. بنابراین آنالیز آن نشان دهنده ی یک راه مؤثر برای شناسایی و درمان انواع بیماریهای قلبی است]3[.
برای طراحی یک سیستم هوشمند تشخیص آریتمیهای قلبی از روی سیگنالهای الكتروكاردیوگرافی،لازم است ابتدا ویژگی های مناسبی از
روی این سیگنالها استخراج شود. با توجه به اینكه ضرایب موجك قادرند اطلاعات زمان-فركانس سیگنال را به طور توام توصیف كنند، یکی از انتخاب ها برای استخراج ویژگی از یک سیگنال الكتروكاردیوگرافی خواهد بود. در این راستا باید تعداد سطوح تجزیه و نوع موجك مشخص شوند. همچنین، نتایج تحقیقات قبلی نشان داده است كه برای استخراج ویژگی از سیگنالهای الكتروكاردیوگرافی خانواده دابیچز و هار در مقایسه با سایر موجكها بسیار مناسبتر هستند ]4[. تشخیص پزشك براساس اطلاعات زمانی و ریختشناسی استخراج شده از سیگنال الكتروكاردیوگرافی است. در حالی كه گاهی اوقات تحلیل موجک بر روی سیگنالهای قلبی به تنهایی برای طبقهبندی کافی نیست و به همین دلیل استفاده از دیگر مشخصه های موجود در سیگنالهای قلبی برای طبقهبندی بیماریهای قلبی ضروری است. برای توصیف کاملتر سیگنالهای الکتروکاردیوگرافی علاوه بر ویژگیهای موجک از ویژگیهای زمانی نیز استفاده میشود. ]4[.
از آنجائی که ECG پزشک را قادر میسازد تا فعالیت الکتریکی قلب را ثبت کند، میتوان به کمک آن بیماریهای قلبی را تشخیص داد. برای از بین بردن خطای انسانی و همچنین استفاده از بانکهای اطلاعاتی موجود در تشخیص دقیق و سریع بیماریها، از آنالیز خودکار کامپیوتری استفاده میشود.. بنابراین در این پژوهش سعی در تشخیص خودکار بیماریهای قلبی شده که در آیندهای قابل پیش بینی سبب حذف اشتباهات انسانی در تشخیص بیماریها میشود. هدف از انجام این تحقیق ارائه یک روش مناسب برای تشخیص خودکار 5 بیماری مهم قلبی، شامل نارسائیهای RBBB[2]،LBBB[3] و PVC[4] وAPC[5] وP[6] میباشد.
در این پژوهش ابتدا دادههای مربوط به سیگنال ECG از پایگاه داده تهیه میشود و پیش پردازش آن ها جهت انتخاب سیگنالهای مناسب و همچنین پنجرهگذاری روی آنها انجام خواهد شد. سپس ویژگی های مناسبی استخراج و بر اساس این ویژگیها عمل طبقهبندی انجام میشود. مراحل فوق با بهره گرفتن از نرم افزار متلب صورت خواهد گرفت.
انتشار پتانسیل عمل در قلب، یک جریان ایجاد میکند. این جریان به نوبه خود تولید یک میدان الکتریکی می کند که میتواند با بهره گرفتن از یک سیستم اندازهگیری ولتاژ تفاضلی به صورت خیلی ضعیف در سطح بدن بدست آید. سیگنال اندازهگیری شده به این طریق، هنگامی که به وسیله الکترودهایی در مکانهای استاندارد گرفته شود، به عنوان الکتروکاردیوگرام یا به اختصار ECG شناخته میشود. سیگنال ECG معمولی، در رنج ±2mv است و برای ثبت آن نیاز به دستگاهی با پهنای باند 0.5 تا 15هرتز میباشد. به عبارت دیگر ECG یک نمایش گرافیکی از فعالیت قلب به صورت سیگنال الکتریکی است که در طول یک دوره زمانی ثبت شده است[5].
وجود فعالیت الكتریكی برای ایجاد ضربان در قلب ضروری است. خونرسانی كافی به بافتهای بدن، مستلزم تعداد ضربان كافی قلب بوده و هم چنین باید زمانبندی و توالی انقباضات عضلانی قلب به دقت هماهنگ باشند. ضربانساز طبیعی قلب، “گره سینوسی- دهلیزی SA ” است كه یک گروه میكروسكوپی از سلولهای الكتریكی تخصص یافته قلبی میباشند و در بالای دهلیز راست واقع شدهاند. به دنبال ایجاد یک تحریک الكتریكی توسط “گره سینوسی– دهلیزی “، یک ضربان قلب ایجاد میشود. این تحریک از طریق مسیرهای اختصاصی به سلولهای بافت عضلانی دیوارههای قلب منتقل میشود. این تحریک ابتدا حفرههای فوقانی قلب یعنی دهلیزها را منقبض میكند و خون را به داخل بطنها میراند. سپس تحریک به ناحیه دیگری از سلولهای الكتریكی تحت عنوان “گره دهلیزی- بطنی “، كه در بالای بطنها واقع شده است، منتقل میگردد. این گره به شكل یک ایستگاه تأخیری در مسیر تحریک عمل میكند و اجازه میدهد دهلیزها به طوركامل تخلیه شوند. پس از یک فاصله كوتاه زمانی، تحریک از طریق مسیرهای شاخهای وارد بطنها شده و منجر بهانقباض آنها میگردد.
سیگنال ECG در طول هر سیکل کاری قلب، دارای منحنی مشخصهای به صورت شکل 1-1 است.