ای کلی بر انواع تراسترها و مکانیزم تراستر گرم، معرفی تکپیشرانههای به کار رفته در این زمینه، مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم لیست مواد و تجهیزات آزمایشگاهی، روش انجام آزمایشات مربوطه، سیستم تست کاتالیست و روش آنالیز محصولات خروجی از راکتور بیان شده است. در فصل سوم نتایج و تحلیل آنها آورده شده است. در فصل چهارم نتیجه گیری کلی و پیشنهاداتی برای تحقیقات بعدی بیان گردیده است.
۱-۱-معرفی سیستمهای پیشرانش
پس از پرتاب ماهواره و قرار دادن آن در یک مدار معین، سیستم ویژهای برای تصحیح و کنترل مدار مربوطه احتیاج میباشد. برای این منظور از سه نوع سیستم پیشرانش استفاده می شود: سیستمهای گاز سرد، داغ و گرم. سیستمهای گاز سرد از یک گاز خنثی استفاده می کنند. این سیستمها سادهترین نوع سیستم پیشرانش هستند و شامل یک موتور میباشند و بنا بر کاربردشان ممکن است به صورت چندگانه نیز ساخته شوند. در سیستم پیشرانش گاز سرد، ضخامت و به تبع آن وزن بالای مخزن ذخیره، استفاده از آن را محدود کرده است. به علاوه به دلیل اینکه فشار تانک ذخیره عموما کاهشی است( مثل خروج گاز از یک بالن) در نتیجه به مرور زمان بازدهی آن کاهش مییابد. این سیستم برای کنترل مدار ماهوارهها استفاده می شود. امروزه از این سیستمها وقتی به ایمپالس و یا سطح تراست پایین احتیاج است و جایی که به کارگیری پیشرانههای شیمیایی دیگر به دلیل مسائل ایمنی دارای مشکلات خاصی است، استفاده می شود. سیستمهای پیشرانش گاز داغ، از اندازه بزرگتری نسبت به دیگر سیستمهای کنترل مدار برخوردار هستند و برای ماهوارههای بزرگ استفاده میشوند. در واقع سیستمهای پیشرانش گاز داغ، دو پیشرانهای اند. بدلیل ایمپالس تولیدی بالاتر نسبت به سیستم پیشرانش گاز گرم، عموما وقتی به نیروی تراست بالاتر احتیاج باشد از آنها استفاده می شود. سیستمهای پیشرانش گاز گرم به سیستمهای تک پیشرانه معروف هستند. دو نوع سیستم پیشرانش گاز گرم، کاتالیستی و حرارتی، وجود دارد. سیستمهای پیشرانش کاتالیستی، عموما به تامین انرژی گرمایشی نیاز ندارند، در نتیجه نسبت به سیستم تجزیه حرارتی، به تجهیزات کمتری احتیاج داشته و در بین انواع سیستمهای مورد
استفاده سیستمهای سادهتر و دارای حجم و وزن کمتری هستند. از اینرو به دلیل دارا بودن مزایای مختلف، سیستم پیشرانش کاتالیستی، سیستمی مناسب برای کنترل مدار ماهوارهها شناخته شده است. امروزه برای عملیات حساس و مهم، که دقت قرار گرفتن ماهواره در مدار مناسب، از اهمیت خاص برخوردار است، تمایل به سیستمهای میکروپیشرانش رو به افزایش است، که این امر نیز با بهره گرفتن از سیستم پیشرانش کاتالیستی محقق می شود[۴].
سیستم پیشرانش کاتالیستی از سه بخش عمده سیستم خوراکدهی، بستر کاتالیستی و نازل تشکیل شده است. سیستم خوراکدهی متشکل از مخازن خوراک و گاز فشرده برای تزریق تک پیشرانه، شیرهای کنترل و در نهایت انژکتورها میباشد. بستر کاتالیستی حاوی کاتالیست مناسب برای تجزیه تک پیشرانه است، که عمل تجزیه کاتالیستی در آن رخ میدهد. نازلها وظیفه شتاب دادن به گازهای خروجی را بر عهده دارند که در نهایت تراست مورد نظر را ایجاد کنند[۴].
پیشرانه ذخیره شده در مخازن خوراک پس از عبور از انژکتورها، در اثر برخورد با بستر کاتالیستی تجزیه شده و گازهای داغ و انرژی گرمایی تولید می کند. گازهای داغ با عبور از نازل شتاب میگیرند و تراست مورد نظر را ایجاد می کنند.
۲-۱-انواع تکپیشرانهها
به طور عمده هیدرازین به عنوان تکپیشرانه استفاده شده است. هیدروژن پراکساید، اتیلن اکساید، ایزو پروپیل نیترات و نیترومتان به عنوان تکپیشرانه مورد بررسی قرار گرفتهاند یا استفاده شده اند[۵]. از مزایای اتیلن اکساید، پایین بودن کشش سطحی، فشار بخار و ویسکوزیته است. اتیلن اکساید به دلیل موازنه کم اکسیژن در مولکولش، عملکرد پایینی دارد. عملکرد پایین و دمای اشتعال آدیاباتیک پایین آن، باعث شده است که امروزه بیشتر از آنکه به عنوان پیشرانه در سیستم پیشرانش کاتالیستی مورد استفاده قرار گیرد، در مولدهای گاز در راکتها استفاده شود[۴].
از ویژگیهای نیترومتان گرمای تشکیل نسبتا بالا، ویسکوزیته پایین و ایمپالس بالا به دلیل وجود اکسیژن بالا در مولکول آن میباشد. نقطه انجماد آن از هیدرازین و هیدروژن پراکساید پایینتر است. معایب آن فشار بخار بالا، ظرفیت حرارتی پایین، وجود اشکال در شروع احتراق( همراه بودن تجزیه آن با انفجار ) و سمیت بالای آن است. این عوامل باعث شده اند تا این ماده از عرصه کاربردهای عملی به دور نگه داشته شود[۶].
هیدروژن پراکساید غلیظ به عنوان تکپیشرانه تولید گاز در ایالت متحده آمریکا، روسیه و آلمان در موتورهای طراحی شده قبل از ۱۹۵۵ استفاده شده است. ایمپالس ویژه تئوری هیدروژن پراکساید ۹۰ % وقتی به عنوان پیشرانه تک جزیی استفاده می شود ۱۴۷ ثانیه است[۷]. هیدروژن پراکساید در بین تکپیشرانههای مذکور بالاترین دانسیته و نقطه جوش را داراست. همچنین هیدروژن پراکساید فشار بخار پایین، ظرفیت حرارتی و گرمای تشکیل نسبتا بالایی دارد. باید تجزیه آن در تمام مدت کنترل شود، زیرا در صورت تجزیه شدن در تانک ذخیره، کم کم فشار داخل تانک به دلیل تولید محصولات تجزیه افزایش یافته و حجم پراکسید هیدروژن داخل تانک کاهش مییابد. ممکن است در اثر تولید گاز و گرما دما افزایش یافته و اگر دما به ۲۶۰ درجه سلسیوس برسد، انفجار رخ میدهد[۴].
هیدرازین نه تنها به عنوان یک سوخت قابل ذخیره سازی عالی است، بلکه به عنوان یک تکپیشرانه که توسط کاتالیست مایع یا جامد مناسب تجزیه می شود نیز قابل استفاده است. این ماده بیش از ۱۵ سال در تانکهای غیر قابل نفوذ قابل ذخیره سازی است[۴].
هیدرازین به عنوان یک تکپیشرانه در کنترل جزئی و کنترل مسیر پرتابی راکتها برای کنترل ماهوارهها و دیگر فضاپیماها استفاده شده است. سیستمهای تکپیشرانهی هیدرازین، به طور گسترده برای کنترل مدار ماهوارهها و موشکها( حتی در اولین موشکها مثل دلتای V و آرین ۵ )، احتیاجات ایمپالس حدود ۱۰۰ ثانیه و کمتر را تامین کرده است. انواع مختلف این سیستم میتوانند ضربه ویژهای حدود ۲۳۵-۷ ثانیه، تراستی در حد ۳۵۰-۰/۷۵ نیوتن ایجاد کنند. اما این ماده دارای معایبی است. از معایب هیدرازین، سمیت و سرطانزایی آن است که از لحاظ زیست محیطی مشکل ساز است[۴]. یخ زدگی ناخواسته هیدرازین در فضا پیما یک مشکل طراحی است. در بسیاری از موارد، گرمکنهای الکتریکی اطراف تانکها و خطوط انتقال پیشرانه را فراگرفتهاند تا آنها را گرم نگه دارند و از یخ زدگی هیدرازین جلوگیری کنند[۸]. در شکل(۱-۱) یک طراحی خاص از بستر کاتالیستی دانهای[7] در راکت کنترل موقعیت و دیگر انواع موفق انژکتورهای هیدرازین آورده شده است[۷].
…………………………………………………………………………………………………………….. 116
5-1- سنجش میزان سرمایه اجتماعی………………………………………………………………… 116
5-1-1- روش تدوین پرسشنامه…………………………………………………………………………………………………….. 117
5-1-2- روش تکمیل پرسشنامه………………………………………………………………………………………………….. 119
5-1-3- روش تحلیل پرسشنامه…………………………………………………………………………………………………… 119
5-1-3-1- گروه ها و شبکه ها……………………………………………………………………………………………………… 120
5-1-3-2- اعتماد و همبستگی……………………………………………………………………………………………………. 120
5-1-3-3- تعاون و عمل جمعی…………………………………………………………………………………………………… 122
5-1-3-4- ارتباطات و اطلاعات………………………………………………………………………………………………….. 122
5-1-3-5- همبستگی اجتماعی…………………………………………………………………………………………………. 122
5-1-3-6- اقدامات سیاسی و توانمندسازی………………………………………………………………………………. 123
5-2- جمع بندی و نتیجه گیری………………………………………………………………………… 123
فصل ششم: راهکارها و پیشنهادات
6-1- راهکارها و پیشنهادات……………………………………………………………………………. 125
6-1-1- راهکارها و پیشنهادات در سطح کلان……………………………………………………………………………… 126
6-1-2- راهکارها و پیشنهادات در سطح خرد……………………………………………………………………………… 129
منابع
منابع……………………………………………………………………………………………………………… 131
منابع فارسی:…………………………………………………………………………………………………………………………………… 131
منابع لاتین……………………………………………………………………………………………………………………………………… 135
پیوست شماره یک: پرسشنامه ساکنین
فهرست جداول شماره صفحه
جدول 2-1- ویژگی های بخش رسمی و غیررسمی……………………………………………………………………………………… 9
جدول 2-2- اصطلاحات رایج برای توصیف سکونتگاه های غیررسمی………………………………………………………….. 19
جدول 2-3- معیارهای طبقه بندی سکونتگاه های غیر رسمی……………………………………………………………………. 20
جدول 2-4- عمده ترین طبقه بندی های تحلیل محله های تهیدستان……………………………………………………… 21
جدول2-5- دوره های زمانی و فعالیت های مرتبط بانک جهانی در سکونتگاه های غیررسمی………………………. 29
جدول2-6- دلایل تشکیل اسکان های غیررسمی در کشورهای در حال توسعه……………………………………………. 34
جدول2-7- اجزای پروژه بهسازی و ارتقای محله کم درآمدها……………………………………………………………………… 45
جدول 2-8- عناصر و اجزای بهسازی از نگاه ائتلاف شهرها…………………………………………………………………………. 45
جدول 2-9- شاخص های ظرفیت: عرصه ها و عوامل………………………………………………………………………………….. 56
جدول 2-10- ویژگی های حاکمیت خوب شهری……………………………………………………………………………………… 63
جدول2-11- تعاریف سرمایۀ اجتماعی از دیدگاه اندیشمندان مختلف………………………………………………………….. 69
جدول2-12- چهار نظریۀ اصلی سرمایۀ اجتماعی………………………………………………………………………………………. 76
جدول 2-13- ویژگی های الگوهای اندازه گیری سرمایه اجتماعی………………………………………………………………. 79
جدول2-14- شاخص های سرمایه اجتماعی……………………………………………………………………………………………… 82
جدول2-15- شاخص های سرمایه اجتماعی گروترت (1998)…………………………………………………………………… 82
جدول2-16- سنجه های محوری سرمایه اجتماعی، تعیین کننده ها و پیامدها……………………………………………. 83
جدول2-17- شاخص های سرمایۀ اجتماعی و معنای مفهومی شاخص ها………………………………………………….. 84
جدول 3-1- اهداف، راهبردها، سیاستها و اصول های سند ملی توانمندسازی……………………………………………….. 96
جدول 4-1- سطح خدمات محله هدف با توجه به سرانه پیشنهادی طرح تفصیلی شهر ساری…………………… 106
جدول 5-1- شاخص های سرمایه اجتماعی در سنجش سرمایه اجتماعی در محله هدف…………………………… 118
جدول 5-2- تحلیل پاسخ های شاخص اعتماد و همبستگی…………………………………………………………………….. 121
جدول 5-3- تحلیل میزان اعتماد به افراد مختلف جامعه…………………………………………………………………………… 121
جدول 5-4- تحلیل شاخص همبستگی اجتماعی……………………………………………………………………………………. 122
جدول 5-5- تحلیل تعیین کننده های شاخص اقدامات سیاسی و توانمندسازی……………………………………….. 123
جدول6-1- راهبردها و پیشنهادات تقویت سرمایه اجتماعی در سطح کلان………………………………………………. 127
جدول 6-2- راهبردها و پیشنهادات تقویت سرمایه اجتماعی در سطح خرد………………………………………………. 130
فهرست شکل ها شماره صفحه
شکل 2-1- تاثیر عوامل داخلی و خارجی در پیدایش و توسعه سکونتگاه غیررسمی…………………………………. 16
شکل 2-2- عوامل اصلی در شکل گیری اسکان های غیررسمی در کشورهای در حال توسعه………………….. 22
شکل 2-3- جنبه های مختلف فقر شهری…………………………………………………………………………………………….. 26
شکل 2-4- پیامدهای انباشتی فقر شهری…………………………………………………………………………………………….. 27
شکل 2-5- شکل گیری محله های فقیرنشین و رابطه آن با فقر……………………………………………………………. 27
شکل 2-6- چارچوب نظری توانمندسازی و ارتقای محیطی اسکان غیررسمی…………………………………………. 57
شکل 2-7- عوامل موثر بر تسهیل حاکمیت خوب…………………………………………………………………………………. 60
شکل 2-8- روابط کنشگران شهری……………………………………………………………………………………………………….. 62
شکل 2-9- ویژگی های حکمروایی خوب شهری…………………………………………………………………………………… 64
شکل 2-10- جایگاه سرمایه اجتماعی در توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی…………………………………… 67
شکل 2-11- سطوح تحلیل سرمایه اجتماعی……………………………………………………………………………………….. 80
شکل 3-1- چارچوب نظری سه سطحی در رابطه با شرایط ایران………………………………………………………….. 90
شکل 4-1- موقعیت محله هدف در شهر ساری………………………………………………………………………………….. 100
شکل 4-2- موقعیت محله هدف در ناحیه 3 شهر ساری………………………………………………………………………. 100
شکل 4-5- نوع مصالح بکارگرفته شده در ساخت و سازهای محله هدف………………………………………………. 108
شکل 4-6- بنایی با سازه ناپایدار در انتهای کوی غفاری………………………………………………………………………. 109
شکل 4-7- بنایی با سازه مصالح بنایی در محدوده جنوبی کوی آزادی…………………………………………………. 109
شکل 4-8- سازه ساختمان در لبه شرقی محدوده –حاشیه حریم لوله گاز……………………………………………. 109
شکل 4-9- آبگرفتگی معبر اصلی کوی آزادی و شکل 4-10- آبگرفتگی معبر اصلی کوی غفاری…………… 110
شکل 4-11- نقاط بحرانی دفع آب های سطحی در محله هدف…………………………………………………………… 110
شکل 4-12- نظام آبراهه ها و پیاده راه های بین اراضی کشاورزی قبل از تکوین بافت…………………………… 111
شکل 4-13- مورفولوژی بافت بر حسب نظام راه یابی…………………………………………………………………………. 112
شکل 4-14- نظام گونه شناسی بافت بر حسب دانه بندی قطعات و نظام توده و فضا……………………………. 113
شکل 4-15- سلسله مراتب نظام دسترسی در وضع موجود………………………………………………………………….. 113
شکل 4-16- عرض معابر موجود در محله هدف…………………………………………………………………………………… 114
شکل 4-17- پوشش کف معابر در وضع موجود در محله هدف……………………………………………………………… 114
شکل5-1- پیوند میان مدل اعتماد و مدل پیوستگی پاکستون در سنجش سرمایه اجتماعی…………………… 117
فصل اول: کلیّات پژوهش
1-1- طرح مسأله
با توجه به رشد افسار گسیخته شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه، فقر و محرومیت از مسائل محوری و اساسی به شمار میرود که شهرها با آن دست به گریبان هستند. رشد پدیده فقر شهری و عمیقتر شدن شکاف طبقاتی در شهرهای بزرگ باعث شده است که گروههای کم درآمد در غالب اجتماعات محلی در فضاهای جغرافیایی خاص شکل گیرند که از روند کلی توسعه برکنار مانده و به اصطلاح به حاشیه رانده شده، هستند. در واقع، شهرهای بسیاری از کشورهای کمتر توسعه یافته با مشکل عمیق انطباق نیافتگی الگوهای رفتاری و فنآوری وارد شده از کشورهای بیشتر توسعه یافته روبرو میباشند، از بازتابهای این انطباق نیافتگی، اغتشاش در ساختار فضایی و بروز پدیده اسکان غیررسمی در این شهرها بوده است که به ویژه با توجه به ویژگیهای ساختار فضایی و مکانیزم های هدایت و کنترل شهری در آنها در سالهای اخیر با رشد و گسترش قابل ملاحظهای مواجه بوده اند، لذا توجه جدی به بهبود وضعیت این سکونتگاه ها به دلیل پیامدهای منفی آن در ابعاد مختلف ضرورت دارد. از آنجا كه راه حلهایی همچون حذف و تخریب یا دادن خدمات صرف از سوی سازمانهای ذیربط بدون پذیرفتن حق شهروندی و بكارگیری نیروی شراكتی این اجتماعات هیچكدام راهگشا نبودهاند، لذا باید در جستوجوی راه حلی ریشهای و درونزا در نحوه مواجهه با این سكونتگاهها بود تا بتوان به یكپارچگی این محلهها با محلههای رسمی شهر دست یافت. دیدگاه مبتنی بر توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی بیشترین تلاش خود را متوجه نحوه واکنش تهیدستان و کم درآمدهای شهری به حل مسئله مسکن و سرپناه خود و راهحلها و راهکارهای توانمندسازی آنها و سامانبخشی سکونتگاههای غیررسمی کرده است. این راهبرد بر بسیج تمامی امکانات بالقوه و منابع و تمامی عوامل برای ایجاد مسکن و بهبودی در شرایط زندگی جوامع فقیر تاکید دارد و به مردم این فرصت را میدهد که شرایط خانه و محل زندگی خود را با توجه به اولویتها و نیازهایشان بهبود بخشند. در روش توانمندسازی مرکز توجه، ساکنان شهر و مردم هستند و دولت متعهد میگردد که تسهیلات لازم را برای آنان فراهم کند. در راستای توانمندسازی سکونتگاههای غیر رسمی توجه به سرمایه های اجتماعی این سکونتگاهها می تواند نقش موثری در ارتقاء کیفیت محیطی آنها داشته باشد. نظریه سرمایه اجتماعی به وسیله چهار مولفه معرفی می شود که عبارتند از: اعتماد، همکاری، مشارکت مدنی و ارتباطات متقابل. مشارکت فرایندی است که در آن مردم محلی میتوانند با هم برای ایجاد تغییر در زندگی خود کار کنند و در تصمیم گیری در رابطه با مسایل پیرامون زندگی خود نقش فعال داشته باشند. سرمایه اجتماعی مجموعه هنجارهای موجود در سیستمهای اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه شده و موجب پایین آمدن سطح هزینه های تبادلها و ارتباطها می شود. سرمایه اجتماعی در جوامع نقشی به مراتب مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی ایفا می کند. بگونهای که در نبود سرمایه اجتماعی اثربخشی سایر سرمایهها در جامعه کاهش یافته و بدون سرمایه اجتماعی پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار میشوند از این رو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل محوری برای دستیابی به توسعه محسوب می شود. این رساله به دنبال بهره گیری از سرمایه های اجتماعی سگونتگاههای غیررسمی در فرایند توانمندسازی و بکارگیری آن در نمونه مورد مطالعه میباشد.
1-2- ضرورت و اهمیت موضوع مورد مطالعه
بنابر اعلام مرکز اسکان بشر ملل متحد در سال 1996 یک پنجم جمعیت جهان فاقد خانهای در شأن زندگی انسان بودند که دامنۀ گستردهای از بیسرپناهها و خیابان خوابها تا آلونکنشینان را در بر میگرفت (potter,1998:137). نگرانکنندهتر اینکه این نسبت و تعداد برای برای کشورهای «جنوب» در حال افزایش بوده به طوریکه در منطقهای با رونق اقتصادی آسیا-اقیانوسیه، حدود 60 درصد جمعیت شهری در سال 2000 طبق برآورد اسکاپ بدینگونه مسکن گزیدهاند(2). در همین ارتباط، کمیسیون جهانی آینده شهرها در قرن بیست و یکم میلادی نیز هشدار داده است که به موازات رشد ابرشهرها، فقر شهری در کشورهای جنوب افزایش یافته و بخش عمده ای از رشد شهرنشینی بر پایه اقتصاد غیررسمی و همراه با گسترش سکونتگاههای غیررسمی صورت خواهد گرفت و این گرایش را «غیررسمی شدن شهرنشینی» نامیده است (Drakakis,2000:154). در کشور ما نیز اسکان غیررسمی با رشدی سریعتر از رشد شهرنشینی به تعبیری رسمی، مواجه بوده و برآورد می شود که یک پنجم جمعیت شهری در اینگونه سکونتگاهها مستقر باشند. از اینرو، اسکان غیررسمی، مسألهای گذرا و با ابعاد محدود نبوده و توافقی بر بقاء، باز تولید و بسط آن وجود دارد که حاکی از عدم کفایت راهحل ها و سیاست های شهری متداول است و رهیافت ها و اقدامات نوینی را می طلبد.
کم توجهی به بخش غیر رسمی در برنامه ریزی شهری کشورهای در حال توسعه به دلیلی وام گرفتن برنامه ریزی این کشورها از الگوهای برنامه ریزی شهری رایج در غرب میباشد. چراکه در کشورهای توسعه یافته، بخش غیررسمی ماهیتی متفاوت از آن چه در کشورهای در حال توسعه وجود دارد، دارد و برنامه ریزی رسمی در این بخش جایگاه چندانی ندارد. بخش غیررسمی عمدتا از دو جنبه ارتقاء و ساماندهی محیط شهری و ارتقای زندگی فقرا می تواند مورد توجه مدیران و برنامه ریزان شهری قرار گیرد. در حالیکه نگرش غالب مدیریت شهری در برخی از کشورها و از جمله در ایران حذف بخش غیررسمی از عرصه عمومی شهر و ساماندهی (به مفهوم حذف) بخش غیر رسمی به خاطر مشکلاتی چون سد معبر است. در حقیقت بخش غیررسمی نوش داروی مشکل اشتغال در شهرهای در حال توسعه و عنصری تعیین کننده در توسعه شهری است. و این اتفاق نظر وجود دارد که بخش غیررسمی از توانمندی فراوانی در برنامه ریزی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی برخوردار است و ساماندهی آن می تواند منافع زیادی را برای بازیگران عرصه شهری، به ویژه کم درآمدان و نیز مدیریت شهری دربرداشته باشد.
توانمندسازی، زمینهسازی برای ارتقای شرایط اجتماع محلی از راه گسترش و بکارگیری ظرفیت موجود است. در حقیقت توانمندسازی برنامه حل مسئله از درون بر پایه توسعه اجتماعات محلی است. در این الگو ظرفیت های محلی برای پاسخگویی به نیازهای اجتماع شکوفا می شود که در آن مشارکت به مثابه نکته کلیدی در جهت بهره گیری از توان جمعی نگریسته می شود. اعتماد و مشارکت اجتماعی دو مولفه اصلی سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی پدیده ای ضروری برای یک زندگی اجتماعی توام با پیشرفت و موفقیت است. در این پژوهش، تلاش بر آن است تا با نگاه و تأکید بر سرمایه های اجتماعی موجود در سکونتگاههای غیررسمی، راهکارهایی در جهت هر چه اجراییتر کردن برنامه های ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاههای غیررسمی ارائه شود.
[1] Habitat
[2] اصطلاح کشورهای «جنوب» که توسط کمیسیون برانت از اوایل دهۀ 80 میلادی رایج شد، معادل کشورهای در حال توسعه، توسعه نیافته و یا جهان سوم به کار گرفته شده است.
[3] ESCAP
[4] Mega cities
[5] Informalized urbanization
[6] متأسفانه آمار دقیقی از جمعیت اسکان غیررسمی در ایران وجود ندارد و این برآورد کارشناسی مبتنی بر مطالعات پراکنده به ویژه گزارشات تهیه شده در مرکز مطالعات شهرسازی و معماری ایران در سال 1374 تحت عنوان «حاشیه نشینی در ایران، آثار و پیامدهای آن بر شهرها»می باشد.
[7] Informal Sector
ازجمله مسائل مهم در مدیریت بحران حوادث غیرمترقبه طبیعی به ویژه زلزله، مکان یابی بهینه به منظور اسکان شهروندان در هنگام و یا پس از بروز حادثه میباشد. یكی از مشكلات بزرگ سازمانهای درگیر در مدیریت بحران شهری، فقدان یک مدل مكانی جامع به منظور اعمال مدیریت واحد در انتقال ساكنین شهر به مکانهای اسكان موقت از پیش تعیین شده پس از وقوع حادثه میباشد. بهینهسازی فرایند اسکان موقت در سه فاز تعیین مکانهای بهینه امن، تعیین مسیرهای بهینه و تخصیص جمعیت به اماکن امن صورت می گیرد. هدف از انجام این تحقیق پیاده سازی و بررسی نتایج الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچه (ACO ) در مکان یابی پناهگاه اسکان موقت با تعیین مسیرهای بهینه و تخصیص جمعیت به مکانهای امن در شهر کرمان بعنوان منطقه مورد مطالعه میباشد.
با ایجاد تغییرات لازم در اجرای الگوریتم ACO در حل مسئله فروشنده دورهگرد، مراحل مربوط به مکانیابی و تخصیص در قالب یک مدل مکانی طراحی شده است. این مدل بر اساس یک تابع هدف به منظور کمینه کردن هزینه انتقال جمعیت بلوک های ساختمانی و سه محدودیت میانگین سرریز/کمریز، حداکثر تعداد مکانهای انتخاب شده و میانگین تناسب مکانی، به گونه ای طراحی شده است که قیود مسئله تضمین کننده کیفیت جوابهای مدل میباشد. برای تصمیم گیری در مورد بهینه بودن راه حل ها در ACO از روش ارزیابی چند معیاره استفاده شد.
به منظور بهبود نتایج، حساسیت مدل نسبت به تغییر پارامترهای فرومون و تابع ابتکاری الگوریتم ACO مورد ارزیابی قرار گرفت و مقادیر مناسب و بهینه آنها تعیین شد. با در نظر گرفتن قیود تعیین شده و همچنین نمودار همگرایی تابع هدف، بهترین عملکرد در کاهش نهایی تابع هدف توسط مدل مشخص شد و علاوه بر آن، نتایج حاصل از تست تکرارپذیری نشان دهنده پایداری و ثبات جوابهای الگوریتم مورد بررسی میباشد. نتایج تخصیص جمعیت به مکانهای امن، وابستگی انکارناپذیری به نحوه توزیع اماکن امن و ظرفیت آنها و همچنین پراکندگی و جمعیت بلوکهای ساختمانی دارد. میانگین فاصله طی شده تا نزدیکترین مکان امن در مدل نهایی تخصیص برابر با 1200 متر می باشد اما به دلیل عدم توزیع مناسب این مکانها با توجه به توزیع جمعیت در سطح شهر، بیش از 40 درصد جمعیت فاصله ایی بیش از 1500 متر را تا نزدیکترین مکان امن انتخاب شده باید طی کنند. در نتیجه جستجو و تاسیس مراکز امن جدید برای کاهش این فاصله ضرورت دارد. نتایج نشان می دهند که استفاده از الگوریتم ACO، قابلیتهای زیادی برای ترکیب با سیستمهای اطلاعات جغرافیایی برای حل مسئله مکان یابی و تخصیص که نیازمند محیط شبیهسازی پویا (تغییر ترکیب مکانهای امن – تغییر ظرفیت) میباشند، دارا می باشد.
کلمات کلیدی: مدیریت بحران، اسکان موقت، مکانیابی و تخصیص، الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچه(ACO)، مسافت طی شده، مکان امن، شهر کرمان
1- فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- طرح مسئله
طی یکصد سال گذشته، سیزده زلزله به بزرگی بیشتر از هفت ریشتر در ایران اتفاق افتاده و این در حالی است که روستاهای ما در برابر زلزله 5 ریشتری و شهرهای ما در برابر زلزله 6 ریشتری به شدت آسیب پذیر هستند. کاهش اثرات جانبی زلزله یا به عبارت دیگر، کاهش آسیبهایی همچون اجتماعی و زیربنایی در زمان وقوع زلزله، زمانی به وقوع خواهد پیوست که فازهای مختلف مدیریت بحران در تمامی سطوح برنامه ریزی مد نظر قرار گیرد. اما هر تصمیم گیری و برنامه ریزی صحیح، نیازمند اطلاعات صحیح، دقیق و به روز و تحلیل آن ها میباشد. به دلیل اینکه اکثر اطلاعات مورد نیاز در مقوله شهری و زلزله بیشتر ماهیت مکانی دارند، لذا علم و فناوری سیستم اطلاعات
جغرافیایی با قابلیت جمع آوری دادههای مکانی و غیر مکانی، ذخیره سازی، بروزرسانی، آنالیز، مدلسازی و نمایش اطلاعات مکانی میتواند به عنوان علم و فناوری بهینه، در جهت ساماندهی و تجزیه و تحلیل جامع و سریع اطلاعات و کمک به اخذ تصمیمات مناسب در مدیریت بحران، مورد استفاده قرار گیرد(آقامحمدی، 1379). از طرفی باید توجه داشت که محیط سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، محیطی استاتیک میباشد و قابلیت شبیه سازی پویا را ندارد. هوش مصنوعی به ویژه عاملهای هوشمند قادر به رفع نقاط ضعف بوده و میتوانند در تعامل و حتی ترکیب با سیستمهای اطلاعات جغرافیایی نقشی موثر در مدیریت بحران ایفا کنند (رجبی، 1388).
الگوریتمهای هوشمند در GIS قابلیت آن را در قاعدهمند کردن تصمیمات به طور مناسبی ارتقاء بخشیدهاند که برنامه ریزی مکانی پیچیده و بهینه سازی منابع از آن جمله میباشند (Birkin, et al., 1996; Bong, et al., 2004). ازجمله روشهای هوش مصنوعی که از آن به عنوان یک روش فراابتکاری یاد میشود، الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچه (ACO) میباشد. این روش اولین بار توسط دوریگو در رساله دکترا خود در سال 1992 به عنوان یک راه حل چند عامله برای حل مسائل پیچیده بهینه سازی توسعه داده شده است. اولین کاربرد موفق آن، حل مسئله فروشنده دوره گرد (TSP) میباشد(Dorigo, 1992) که سبب شد تا کارایی آن در حل سریع مسائل بهینهسازی ترکیبی اثبات شود. در سالهای اخیر کاربردهای فراوانی از بکارگیری در مسائل بهینهسازی پیچیده نظیر انتخاب اشیاء و تشخیص حالت چهره، مسیریابی وسایل نقلیه(White, et al., 1998)، تخصیص(Maneizzo, et al., 1994)، طراحی و بهبود شبکه حمل و نقل و تکنیکهای فراگیری ماشین(Parpinelli, et al., 2002) و… ارائه گردیده است.
با توجه به آنچه درمورد اهمیت و ضرورت توجه به بحران زلزله و لزوم برنامه ریزی برای مقابله با پیامدهای بعد از آن بیان شد، در این تحقیق با بهره گرفتن از قابلیتهای سیستم های اطلاعات جغرافیایی و الگوریتم ACO، مکانیابی پناهگاههای اسکان موقت بعد از زلزله به منظور تخصیص جمعیت آسیب دیده، به عنوان یک مسئله بهینه سازی در دنیای واقعی انجام گرفته است.
1-2- ضرورت انجام تحقیق:
امروزه با توجه به روند رو به رشد جمعیت و تراکم جمعیتی در مناطق شهری علیالخصوص در شهرهای پر جمعیت و مستعد از نظر لرزهخیزی، لزوم نگرشی همه جانبه و فراگیر به حوادث طبیعی و فجایع ناشی از بروز آن ها بیش از پیش جلوه نموده است. اثرات زیانبار ناشی از تمرکز بیش از اندازه جمعیت در محدودههای خاص شهری در کنار فقدان برنامه ریزی پیشگیرانه و عدم آمادگی لازم جهت مقابله با حوادثی نظیر زلزله تهدیدی بسیار جدی و مهم برای جان شهروندان و تداوم حیات شهری به شمار میرود (باقرپور،1389).
ازجمله مسائل مهم در مدیریت بحران به ویژه در زمینه حوادث غیرمترقبه، مکان یابی بهینه به منظور اسکان شهروندان در مواجهه و یا پس از بروز حادثه میباشد. به دلیل دخالت عوامل و پارامترهای متعدد در این مسئله، مکان یابی این گونه اماکن دارای پیچیدگی زیادی است( صمدزادگان و همکاران, 1384). در ایران مکانگزینی برای اسکان موقت به طور تجربی پس از بروز سانحه و بدون در نظر گرفتن استانداردهای لازم توسط سازمانهای امدادرسان انجام میگیرد. تجربیات به دست آمده از موارد گذشته نشان میدهد که هنگام بحران اگر ضوابط برنامه ریزی و اجرای اسکان موقت از قبل معین نشوند، در ایجاد سکونتگاه موقت و تخصیص بلوکهای جمعیتی به نواحی امن، عوامل غیرقابل پیش بینی دخالت کرده و به انواع مختلف بر کیفیت آن اثر میگذارند. عدم رعایت مکانگزینی صحیح ممکن است فاجعه دیگری به مراتب وخیمتر از سانحه اولیه به دنبال داشته باشد(اشراقی, 1385). در راستای مدیریت اضطراری بحران ناشی از زمینلرزه و جلوگیری از تلفات سنگین جانی با توجه به تراكم بالای جمعیتی و تنوع عوارض شهری، طراحی و پیاده سازی یک مدل بهینه سازی و جامع به منظور مكانیابی بهینه مکانهای اسكان و تخصیص جمعیت به آن ها در چهارچوب یک سیستم اطلاعات مكانی از اهمیت بالایی برخوردار است( صمدزادگان و همکاران, 1384).
زمانی که بخواهیم مکانیابی را در فضای ترکیبی دادهها و با لحاظ کردن اهداف متعدد اجرا و فرایند بهینهسازی مکانی را بروی اهداف انجام دهیم، به دلیل وجود محاسبات پیچیده و زمان بر و علما در بعضی مواقع غیر ممکن بودن اجرای مدل، روشهای مرسوم در این زمینه کارایی لازم را در ارائه نتایج بهینه نخواهند داشت. ورود روشهای هوش مصنوعی از جمله هوش جمعی به عنوان Geocomputation در GIS به منظور بهینه سازی هر چه بیشتر فرایند مکانیابی درحلاینمشکلکمکبسزایینموده اند(LI, et al., 2009).
پیچیدگی موجود در توزیع مكانی جمعیت و ساختمانها در كنار خصوصیات مكانی و توصیفی دیگر عوارض شهری كه منجر به تعریف انواع مختلف سطوح دسترسی میشود، باعث شده است تا در این نوع مدلسازی با معیارهای بهینهسازی معمول در این نوع مسائل(فاصله تا کاربریهای سازگار و ناسازگار و همچنین حداقل کردن هزینههای بهینهسازی) درگیر شویم (صمدزادگان و همکاران 1384). با این وجود، یكی از مشكلات بزرگ سازمانهای درگیر در مدیریت بحران شهری، فقدان یک مدل مكانی جامع به منظور اعمال یک مدیریت واحد در انتقال ساكنین شهر به مکانهای اسكان موقت از پیش تعیین شده پس از وقوع حادثه میباشد. این مسئله، به نوبه خود وابسته به مكانیابی بهینه مکانهای اسكان موقت ساکنین با توجه به معیارهای مطرح بهینهسازی درگیر در مسئله تحت بررسی میباشد.
در مکانیابی پناهگاه اسکان موقت، به دلیل نیاز به مساحت زیاد جهت اسکان جمعیت، با مسئله متفاوتی نسبت به دیگر مسائل مکان یابی مواجه هستیم. چرا که مکانهای قابل استفاده و مجاز برای این منظور از قبل شناسایی شدهاند. بر خلاف قاعده معمول، هدف یافتن مکانهای جدید نیست بلکه بهینهیابی ترکیبی از مکانهای موجود میباشد. ولی با در نظر گرفتن جمعیت شهر و نسبت جمعیت نیازمند به اسکان موقت، نیازی به بکارگیری تمامی آنها نمی باشد. بنابراین انتخاب یک مجموعه از مکانهای موجود از بین حالتهای مختلف، مسئلهایست که نیازمند بکارگیری روشی مناسب، هدفمند و علمی میباشد. باتوجه به اینکه بهینهسازی فرایند اسکان موقت در سه فاز تعیین مکانهای بهینه امن، تعیین مسیرهای بهینه و تخصیص جمعیت در اماکن هدف صورت می گیرد (Saadat seresht, et al., 2009)، هدف از انجام این تحقیق پیادهسازی و بررسی نتایج الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچه در بهینه سازی مکانیابی پناهگاه اسکان موقت با در نظر گرفتن همزمان فاز دوم و سوم در اجرای آن می باشد. این نوع بهینه سازی با در نظر گرفتن هر سه مولفه اسکان موقت به طور همزمان در یک مدل و با بهره گرفتن از الگوریتم ACO، در ایران به صورت مدون و کامل کمتر مورد توجه محققین قرار گرفته است. تحقیقات انجام شده بیشتر در فاز سوم اسکان موقت (تخصیص جمعیت) بوده و مرحله اول و دوم در بعضی موارد به صورت پیش فرض بهینه در نظر گرفته و در نواحی خاصی از تهران مورد تحقیق قرار گرفتهاند. در این تحقیق با ایجاد تغییرات لازم در اجرای الگوریتم ACO، مراحل مربوط به مکان یابی و تخصیص جمعیت طراحی شده است. این مسئله با تعیین یک تابع هدف هزینه و سه محدودیت میانگین سرریز/کمریز، حداکثر تعداد مکانهای انتخاب شده و میانگین تناسب مکانی طراحی شده است. تابع هدف، هزینه انتقال جمعیت بلوکهای ساختمانی را کمینه مینماید، ضمن اینکه میزان میانگین سرریز/کمریز مکانهای امن، تعداد مکانهای انتخاب شده و دارا بودن تناسب مکانی بالاتر از میانگین، به عنوان قیود، تضمین کننده کیفیت جواب های مسئله میباشد. استفاده از روش ارزیابی چند معیاره در ترکیب با الگوریتم ACO به عنوان تابع هیوریستیک، یکی دیگر از مواردی است که در این تحقیق اجرا شده است.
آبزیان از ارزش غذایـی بالایی برخوردارند و امروزه نقش مهمی در تامین جیره غذایی جوامع بشری ایفاء میکنند. بهرهبرداری بهینه میتواند در حفظ این ذخایر خدادادی کمک نماید. از سویی صید بیرویه، عوامل مخرب زیست محیطی، تخریب زیستگاه ها، آسیب پذیـری جوامع آبزیان، قابلیت محدود بازسازی ذخایر و از سوی دیگر نیاز جوامع انسانـی، باعث به خطر افتادن جمعیت آنها میشود.
لذا، به منظور بهرهبرداری صحیح و توسعه پایدار لازم است همواره روند تغییرات جمعیت آبزیان را زیر نظر داشت. یكی از راههای موجود برای رسیدن به این هدف، انجام تحقیقاتی منظم است تا بتوان هرگونه تغییرات احتمالی در جمعیتهای مختلف آبزیان را تعیین نمود.
بررسیهای انجام شده در خلیجفارس نشان داد كه شرایط محیطی در این منطقه همواره تحت تاثیر تغییرات شدید سالانه قرار دارد. وجود نوسانات شدید شرایط محیطی از جمله تغییرات درجه حرارت و شوری آب در طول سال در خلیجفارس موجب آشفتگی محیط زیست دریایی شده و در خصوصیات بیولوژیک و رفتاری آبزیان تاثیر می گذارد. بنابراین، غلظت زیاد نمك و حرارت زیاد آب دراین منطقه همراه با تغییرات شدید آب و هوایی از جمله عوامل موثر در اكوسیستم این منطقه بهشمار میآید. تعویض و جابجایی آب از طریق تنگه هرمز از سایر عوامل موثر در تغییرات شرایط محیطی این منطقه میباشد كه در نتیجه آن آبها با شوری كمتر و اكسیژن و مواد غذایی بیشتر وارد خلیجفارس میشوند (نیکویان و همکاران، 1384).
گرچه به نظر میرسد كه ماهیان خلیجفارس قادرند میزان بالای درجه حرارت و شوری را تحمل نمایند ولی تغییرات شدید شرایط محیطی در آبهای سطحی آثار بیشتری بر ذخایر سطحزی خلیجفارس در مقایسه با كفزیان دارد، زیرا تغییرات درجه حرارت و شوری اغلب در لایههای سطحی آب محسوستر است. این امـر مـوجب نوسانات شدید فصلی در گسترش و پراكندگی گونههای سطحزی در مقایسه با گونههای كفزی گردیده است. وفور گونههای ریز و بزرگ ماهیان سطحزی به خصوص در ماه های سرد سال در خلیجفارس مؤید همین تغییرات است. ماهی ساردین كه از گونههای سطحزی بهشمار میرود، در نواحی ساحلی و در مناطقی یافت میشود كه آب دارای درجه حرارت كمتری میباشد. ولی زمانی كه درجه حرارت آبهای سطحی به حداكثر خود در تابستان میرسد، این ماهیان بیشتر به عمق آب و نزدیک به بستر دریا مهاجرت می كنند كه دارای درجه حرارت كمتری است (نیکویان و همکاران، 1384).
به طوركلی، چرخه حیات گونههای مختلف آبزیان تا حد زیادی به شرایط زیست آنها بستگی دارد لذا، میتوان ادعا نمود كه كاربرد دانش اقیانوسشناسی جهت معضلات صید و صیادی در نتیجه درك بهتر ذخائر آبزیان و محیط آنها میسر میباشد و با درك این روابط است كه میتوان سیستمهای پیشبینی وضعیت صیادی را قانونمند نمود (ولی الهی، 1374).
اكوسیستم خلیجفارس با دارا بودن شرایط خاص هیدروگرافیک و اكولوژیک یكی از نادرترین اكوسیستمها در سطح بیوسفر میباشد. تنوع زیستی انواع ماهیان، حضور جنگلهای حرا در سواحل ایرانی خلیجفارس، وجود جزایر متعدد و استراتژیک در این گستره آبی، استخراج و صدور نفت از این منطقه، تبخیر بالای آب، از مهمترین عواملی هستند كه در تبیین این شرایط خاص و ویژه موثر میباشند (غفاری چراتی، 1375).
پیشرفت تكنولوژی دریایی و ساحلی، می تواند فشارهای محیطی زیادی بر خلیجفارس وارد نماید. این فشارها میتواند ناشی از كشتیرانی، بندرگاه ها، صنایع نفت و پتروشیمی، معادن، نمك گیری، ماهیگیری، نوسازی و كشاورزی بر محیط دریایی باشد (Sheppard et al., 1992 ; Price 1993).
موسسه تحقیقات شیلات ایران به منظور بررسی و پایش جمعیت آبزیان و تعیین فصل و میزان صید هرگونه از آبزیان، هر ساله گشتهای منظم تحقیقاتی را در خلیجفارس و دریای عمان انجام میدهد. برای انجام این امر مهم، تجهیزات گرانقیمت و هزینهبری مثل شناور مجهز به وسایل و ادوات تحقیقاتی، منابع انسانی ماهر، هزینه زیادی را بر تحقیقات شیلات تحمیل میکند که این امر اجتناب ناپذیر است.
با توجه به گستردگی كار و وسعت منطقه مورد بررسی و تنوع گونهای زیاد با انتخاب یک مدیریت واحد، كل آبهای خلیجفارس به حوزههای آبی سه استان خوزستان، بوشهر و هرمزگان تقسیم بندی شد و آبهای هر استان نیز با توجه به وسعت تحت پوشش آن به تعدادی زیر منطقه تقسیمبندی شدند (پارسامنش، 1373 مربوط به آبهای خوزستان؛ نیامیمندی و خورشیدیان، 1373 مربوط به آبهای استان بوشهر؛ ولی نسب و همكاران، 1373 مربوط به آبهای استان هرمزگان). گشتهای تحقیقاتی در هر استان به صورت فصلی به مورد اجرا درآمده و سپس یک گزارش مشترك مـــربوط به كل آبهای خلیجفارس تدوین گردید (کامبوزیا و همکاران، 1375).
سپر ماهیان و کوسه ماهیان به طورکلی و با نام عمومی ارائه شده و شناسایی گونهای نمیشوند.-[1]
:
هنر مانند دانش و فلسفه وسیله ای است برای شناخت واقعیت علم و نقش تخیلی در هنر بیش از علم است و نقش تعقل و انتزاع در علم بیش از هنر است. هر اثر هنری تجلی تازه ای از پیكار دائم انسان ها با طبیعت است كه برای شناخت بیشتر صورت گرفته و در این پیكار هر لحظه آفرینش تازه ای در هنر به وجود می آید و هر كدام از پدیده های هنری یا نظریه های مربوط به هنر با این فرض آغاز می شود كه انسان در برابر شكل ، سطح و حجم اشیائی كه حاضر به حواس او باشند واكنش نشان می دهد و بعضی از آرایش ها در تناسب شكل ، سطح و حجم اشیاء لذت بخش شده و حس تشخیص روابط لذت بخش یا همان حس زیبایی شناختی را در فرد القا می كند. در هر صورت ، هنر بیان هر آرمانی است كه هنرمند توانسته باشد آن را به صورت تجسمی تحقق بخشد (گاردنر[1] ، 1980، به نقل از سعدی پور و فرامرزی 1379 ،سعدی پور ،1380).
شیلر[2] جامعه شناس آلمانی و هربرت اسپنسر[3] معتقدند كه هنر و انواع آن ناشی از غریزه بازی اند در صورتی كه مارشال[4] معتقد است كه هنر به هر شكل كه باشد برای تزیین و جلب نظر دیگران پدید آمده است و به اعتقاد افرادی چون فروید[5] هنرها همگی از عقده های جنسی سرچشمه می گیرند. در واقع تمامی این نظریه ها به نوعی هنر را به غریزه نسبت می دهند و به اعتقاد برخی نیز آفرینش هنر یا هنر آفرینی نوعی بازی است که برای كسب قدرت و تسلط بر مقتضیات زندگی به كار می رود و افرادی چون گروس به این اصل اعتقاد داشتند و بیان كردند كه هنر از تجلیات غریزه بازی است (آریان پور ، 1370 ،آرین ، 1378).
كهن ترین شكل های شناخته شده هنر به نقاشی تعلق دارد. نخستین نمونه های شناخته شده شعر به عصری بس متأخر تعلق دارد در پی منشأ هنرهای تجسمی به ویژه نقاشی كه از نقاشی های غارنشینان عصر دیرینه سنگی به ما شناخته شده است ، برجسته ترین نكته ماهیت فوق العاده نمایشی آنهاست و از آن زمان تا كنون همواره هنرمندان در زمینه هنرهای تجسمی چون نقاشی و مجسمه سازی برای تجسم تخیل خود مهارتی را به كار می برند كه آفرینش خود را به زیبایی های فریبندگی ظاهری به وحدت كمال رسانیده كه اینها همه از ذهن آگاه آنها سرچشمه می گیرد(آرنولد ، 1976 ،به نقل از فرامرزی ،1363).
هنرمندان تجسمی نظیر نقاشان ، طراحان و مجسمه سازان كه در كارها و آثار هنری شان خلاقیت و زیبایی شناسی خاصی وجود دارد اغلب در زمینه حل مسائل ریاضی و مفاهیم آن نیز خلاقیت نشان می دهند. این افراد اغلب دانشمندان و محققین را ترغیب می كنند كه پروژه ها و طرح های پژوهشی خود را با دیدگاهی تازه و جدید بررسی كنند. بر خلاف قوانین سخت و بعضاً خشك علمی ، قوانین مربوط به هنر از زیبایی و انعطاف پذیری خاصی برخورداربوده و هنرمندان آزاد و موفق آزادانه به ذهن و فكر خویش اجازه پرواز داده و این آزادی فكر و اندیشه همراه با خلاقیت موجود در مغز آنها به عنوان یک فرایند جریان یافته و به خلق آثار بزرگ و اساسی و حل مسائل پیچیده علمی كمك می كند. هنر همواره ذهن خالق خویش را منعكس كرده . این انعكاس با خلاقیت و ادارك هنر رابطه مستقیمی دارد (زایدل[6] كاشر[7] ،2005).
هنر كه پدیده ای است همراه با خلاقیت موجب بهبود و تغییرات در ادراك و شناخت افراد می شود و كل این فرایند در مغز رخ می دهد به گونه ای كه نوروپسیكولوژیست ها همواره در جستجوی پاسخ به این مسأله كه چگونه سازماندهی و پردازش اطلاعات در مغز می تواند بر فرایند درك هنر مؤثر باشد و بالعكس بررسی ها و مطالعات گوناگونی انجام داده اند. پژوهشگران بر اساس مطالعات خود به این نتیجه رسیده اند كه جنبه ها و ابعاد گوناگون سازماندهی مغز نقش مهمی را در خلق هنر و درك آن ایفا می كند و تجربه ادراكی هنر از طریق فرایند فعالی كه دربرگیرنده اطلاعات حسی ، پردازش آنها ، یادآوری تجربیات گذشته و انگیزه ها و اهداف فعلی است ایجاد می شود. بر اساس یافته ها و پژوهش های گوناگونی كه نوروپسیكولوژیست ها در این زمینه انجام داده اند مشخص شده كه انتقال دهنده های شیمیایی در مغز به ویژه «سروتونین»ها در خلاقیت ، درك و بیان هنر مؤثرند. نقش این انتقال دهنده ها و مواد شیمیایی موجود در مغز در خلاقیت افراد به ویژه افرادی كه با كارهای هنری ، تجسم ، تخیل و ادراك فضایی سرو كار دارند از طریق كالبدشكافی و بررسی مغز برخی افراد هنرمند یا ریاضی دان بدست آمده است. یافته های این پژوهش ها حاكی از آن است كه سطح سروتونین در مغز این افراد طبیعی و گاهی بالاتر از حد طبیعی است. بعضی دیگر از نوروپسیكولوژیست ها همین مطالعات را علاوه بر ریاضی دانان و هنرمندان روی مغز افراد عادی كه گاهی كارهای هنری و عملیات تجزیه و تحلیل و محاسبه را انجام می دهند ، انجام داده و یافته های بررسی های آنها مشابه نتایج
قبلی بود(زایدل و همكاران ،2005 ، لووی[8] ، 2004 ، اوتسكا[9] ، 1996).
ریاضیات برای عامه مردم موضوع مهمی تلقی شده و در واقع این فعالیت ذهنی كه دارای سیستم های پیچیده ای از مفاهیم بینایی ، فضایی و هندسی است بسیار انتزاعی است و شكست در یادگیری مفاهیم و مهارت های بنیادی آن بسیار آزار دهنده است و همواره دانش آموزان در مدارس با ترس از شكست در یادگیری ریاضی مواجه اند و گاه از اولین سال ورود به مدرسه این ترس آغاز شده و گاهی هرگز پایان نمی پذیرند. طی سه دهه اخیر تعداد دانش آموزان كه دارای مشكلات در یادگیری ریاضی هستند رشد چشمگیری پیدا كرده و حدود 6 درصد كودكانی كه در سنین مدرسه هستند در فرایند یادگیری ریاضی مشكلاتی دارند و حالتی كه سبب به وجود آمدن مسائل دائمی در محاسبه فرایند عددی می شود اغلب به عنوان «حساب نارسایی» نامیده می شود(سوسا[10]،2001 ،به نقل از استكی ، 1386 ، كاپلان و سادوك ،2008).
مطالعات نشان داده كه دسته ای از كودكان با نارسایی های ویژه ،در یادگیری « حساب نارسا[11]» هستند. حساب نارسایی ، اساساً عبارت است از نا توانایی در انجام مهارت های مورد انتظار مربوط به حساب با توجه به ظرفیت هوشی و سطح آموزشی كه با آزمون های میزان شده فردی ارزیابی می شود. كودكان حساب نارسا در یادگیری و به یادآوری اعداد و ارقام دچار مشكل بوده و در مهارت های محاسبه نظیر جمع ، تفریق ،ضرب و تقسیم كند و فاقد دقت و تمركز لازم هستند و در بسیاری از موارد این اختلال تؤام با اختلالات خواندن و نوشتن به ویژه نارساخوانی است. حساب نارسایی تا حدودی به علت عوامل ژنتیكی و نیز نقص نورولوژیک در ناحیه پس سری نیمكره راست مغز ایجاد می شود اما عوامل محیطی ، آموزشی ،شناختی ، تكاملی ، هیجانی ، و اجتماعی و فرهنگی نیز در بروز آن بی تأثیر نیستند(كاپلان و سادوك ،2005 ، گاردنر ،2005 ، آندریاس[12] ، 2005).
پژوهشگران طی مطالعاتی گوناگون نشان داده اند كه كودكان حساب نارسا در واقع در پردازش اطلاعات مشكل دارند و یكی از مهم ترین فرایندهای مربوط به پردازش در آنها پردازش اطلاعات بینایی[13] است. مهارت های پردازش اطلاعات بینایی از جمله ادراك روابط فضایی ، حافظه بینایی و تجسم ، تشخیص شكل از زمینه و ثبات شكل همگی نقش مهمی را در یادگیری كودكان ایفا می كنند و اگر به مواد آموزشی ارائه شده در مدارس توجه كنیم اهمیت این مسأله روشن می گردد زیرا تقریباً 70 درصد اطلاعات جهت یادگیری مواد درسی از طریق بینایی ارائه می شود و در انجام تكالیف منزل نیز این مهارت های پردازش اطلاعات بینایی نقش مهمی را ایفا می كنند و در كنار راهكارهای ارائه شده چون رویكردهای حسی ، حركتی و ادراكی حركتی پژوهشگران همواره از راهبردهایی با خلاقیت و تجربه خود نیز استفاده می كنند تا بلكه بتوانند مشكلات پردازش اطلاعات بینایی كودكان با نارسایی های ویژه در یادگیری را بر طرف كنند(لرنر[14] ، 1996 ، دانش ، 1384 ، عشایری ، 1368 ، به نقل از علی نژاد ،1385).
بسیاری از پژوهشگران ، روانشناسان و متخصصین از گذشته های دور تا كنون همواره در صدد بودند كه در كنار درمان های متداول اختلالات ذهنی ، جسمی و روانی از هنر در قالب آموزش هنر و هنر درمانی نیز بهره مند شوند. مطالعات و بررسی ها نشان داده كه هنر به ویژه استفاده از هنرهای تجسمی نظیر نقاشی و سفال می تواند در كاهش و بهبود مشكلاتی چون اختلالات رفتاری ،ارتباطی ، كمبود توجه ، تمركز و بیش فعالی ، اختلالات نافذ رشدی ، سندرم دان و حتی اختلالات یادگیری مؤثرباشند. در رابطه با بهره گرفتن از ابزار هنری چون نقاشی و سفال در زمینه اختلالات یادگیری پژوهشگران مطالعات زیادی انجام داده و یافته ها حاكی است كه هنرهای تجسمی می تواند مشكلات یادگیری كودكان نارسانویس ، حساب نارسا و نارسا خوان را به حداقل برساند و هدف از استفاده از ابزار هنری این است كه بتوان مشكلات آنها را برطرف كرده و با فعالسازی نیمكره های مغزی آنها از طریق درك هنر به ارتقاء و پیشرفت تحصیلی آنها كمك كرد(كیس و دالی [15] ، 2008 ، زایدل ، 2006 ،آندریاس ، 2005 سیلور[16] ، 2001 ، گاردنر ، 2001).
بیان مسئله
هنر به عنوان پدیده ای زیبایی شناختی از قدرت خاصی برخوردار است به گونه ای كه می تواند نیروهای متعارض درون فردی ، بین فردی ، و جامعه را بهبود بخشیده و سازگاری بهتری را برای صاحب اثر هنر ایجاد كرده و بعضاً مشكلات او را حل كند. علاوه بر درك و فهم حالات هیجانی و عاطفی مراجع به وسیله هنر از هنر می توان برای بهبود قدرت شناخت و ادراك افرادی كه در شناخت و ادراك خود مشكلاتی دارند استفاده كرد و این خود پایه و اساس هنر درمانی است و هنر درمانی نیز خود شامل طیف گسترده ای از كاربردهای درمانی عناصر هنر است كه در یكسوی این طیف ، هنر به عنوان وسیله ای برای ارتباط غیر كلامی مؤثر است و هنر در پیوند با تداعی كلامی و تفسیر آن وآثار هنری امكاناتی را فراهم می كند برای درك و فهم حالات هیجانی كه در مراجع وجود دارد و در سوی دیگر طیف ، درمان از خود فرایند هنری مشتق می شود. در رابطه با این قدرت درمانی هنر مطالعات گوناگونی انجام گرفته و بررسی ها نشان می دهد كه یكی از بخش های مهم هر درمانی ، كه می تواند بسیار مفید باشد ، «هنرهای تجسمی[17]» است (عناصری ، 1380 ، میرزا بیگی ،1382 ، لاندگارتن[18] ، 2003 به نقل از هاشمیان و ابوحوزه ، 1386).
هنرهای تجسمی چون نقاشی ، طراحی و سفال از مهم ترین عوامل در بیان مقاصد ،افكار ، عقاید و نیازهای درونی بشر محسوب می شوند كه از دیرباز تا كنون همواره مورد استفاده انسان بوده است. اشتغال به این فعالیت خلاقه اعم از آفرینش و خلق یک نقاشی ، درست كردن یک مجسمه و یا كاربرد آن می تواند علاوه بر پرورش حس زیبایی و ذوق هنری انسان ، نقش مؤثری در رشد شخصیت ، شناخت ، بینش و حل مشكلات و نابسامانی های روانی و درمان وی داشته باشد.(لاندگارتن ،2003 ،كیس و دالی ، 2008).
در نقاشی ها و ترسیمات كودكان می توان اطلاعات مناسبی از ویژگی های شخصیتی آنها به دست آورد و توانایی های ذهنی ، شاختی ، اداركی ، ویژگی های عاطفی و خصوصیات هیجانی ، ناكامی ها ، فشارها و تمایلات درونی كودك را می توان از طریق نقاشی های او بازشناسی كرد. این قبیل فعالیت های هنری علاوه بر كمك به تشخیص نوع اختلالات ، مشكلات و
بیماری ، شیوه مؤثری در رهاسازی عواطف و احساسات متراكم و فشارهای درونی به شمار
می رود(دادستان،1384).
آموزش هنرهای تجسمی در بسیاری از مشكلات كودكان به ویژه مشكلات مربوط به یادگیری آنها راهگشاست.در واقع آموزش هنرهای تجسمی می تواند فرایند یادگیری و رشد تمام مهارت های مرتبط با یادگیری را تسهیل كند. مطالعات و بررسی های انجام گرفته در این زمینه نشان می دهد كه هر دو نیمكره مغزی هنر را از جنبه های گوناگونی درك كرده و آموزش هنر می تواند مشكلات شناختی و ادراكی را كاهش دهد و نیز برخی بررسی ها حاكی از این مطلب است كه هنرهای تجسمی موجب رشد بسیاری از مهارت ها و توانایی های كودك می شود
(زایدل ،2006 ، كیس و دالی ، 2008).