جریان پسابهای خروجی از صنایع مختلف عمدتاً حاوی مقادیر متفاوتی فلزات سنگین میباشد علاوه براین آب های زیر زمینی نیز با توجه به محل استخراج، حاوی مقداری از این فلزات میباشند. پساب خروجی از صنایع پتروشیمی و پالایشگاههای نفت و گاز، صنایع ریخته گری، صنایع تولید شیشه و…. حاوی مقادیر قابل توجهی فلزات سنگین از جمله سرب، مس، جیوه، روی و كادمیم میباشد. اكثر این فلزات سمی میباشند. تخلیه این پسابها در محیط باعث ایجاد مشكلات زیست محیطی میشود. این فلزات وارد زنجیره غذایی انسان شده و در بافت زنده تجمع میکنند. ارتباط انسان با فلزات سنگین در دههای اخیر و با ورود تکنولوژی و توسعه صنایع شیمیایی رو به افزایش بوده است[1].
استفاده از فلزات در فرایندهای صنعتی و محصولات تولیدی امروز نمودهایی از آن هستند: از جمله جیوه در پر كردن دندان استفاده میشود، سرب در بنزین خودروها وجود دارد كه هر روزه با افزایش تعداد خودروها مقدار این فلز سنگین در محیط زیست خصوصاً شهرهای بزرگ رو به افزایش است. همچنین سرب در رنگها، مواد آرایشی، شامپوها و دیگر موادی كه برای مو استفاده میشود وجود دارد. دهان شویهها، خمیر دندان و صابونها نیز حاوی مقادیری فلزات سنگین از جمله سرب میباشند.
در جوامع صنعتی امروز، گریزی از مواد شیمیایی و فلزات سمینیست. خصوصاً كه خیلی از مشاغل و حرفهها مستلزم قرار گرفتن در معرض فلزات سنگین هستند. افراد در تنها بیش از 50 شغل مستلزم برخورد با جیوه هستند، مثل: پزشكان، كاركنان كارخانجات
داروسازی، نقاشها، كاركنان چاپخانهها، فلزكارها، جوشكارها ، دكورسازها و سفالگرها.
تحقیقاتی كه روی اثرات سمیفلزات سنگین انجام شده، تائید میكنند كه این مواد میتوانند مستقیماً با مختل كردن عوامل مغزی و عصبی بر رفتار انسان اثر بگذارند. فلزات سنگین بر مواد انتقال دهنده پیامهای عصبی و عملكرد آنها تاثیر دارند و فرایندهای متابولیكی بیشماری در بدن را تغییر میدهند. سیستمهایی كه عناصر فلزی سمی، میتوانند آنها را تخریب كنند یا كارشان را با مشكل مواجه كنند جاهایی مثل: خون و عروق قلبی،مسیرهای سم زدایی بدن و مسیرهای تولید انرژی، آنزیم ها، سیستم گوارشی، ایمنی، اعصاب مركزی و محیطی، تولید مثل و مجاری ادراری هستند .
تنفس ذرات فلزات سنگین، حتی در مقادیر كم میتوانند اثر جدی روی سلامت انسان داشته باشند. فلزات سنگین میتوانند واكنشهایی حساسیتی را افزایش دهند، جهشهای ژنتیكی ایجاد كنند، با عناصر كمیاب مفید برای بدن در واكنشهایی بیوشیمیایی رقابت كنند و نیز مثل آنتیبیوتیكها عمل كنند و هر دو دسته مفید و مضر باكتریها را از بین ببرند. بیشتر اثر تخریبی فلزات سمی، ناشی از افزایش اكسید شدن رادیكالهای آزاد توسط آنها است. رادیكالهای آزاد به طور طبیعی وقتی سلولها با اكسیژن واكنش میدهند (اكسایش) تولید میشوند. اما در حضور فلزات سنگین سمییا كمبود آنتی اكسیدانها، به صورت كنترل نشده ای تولید میشوند. آنتی اكسیدانها مثل ویتامینهای A, C, E فعالیت رادیكالهای آزاد را كم میكنند.
فلزات سنگین همچنین میتوانند اسیدیته خون را افزایش دهند و بدن برای حفظ pH مناسب خون، كلسیم را از استخوانها بیرون میكشد. به علاوه فلزات سنگین شرایطی را ایجاد میكنند كه منجر به التهاب در شریانها و بافتها میشوند كه خود باعث خروج بیشتر كلسیم به سمت بافتها به عنوان بافر میشود اما مشكل دیگری ایجاد میشود، به طور مثال، سخت شدن دیواره شریان و انسداد پیشرونده.
اگر جای كلسیم از دست رفته پر نشود برداشت دائمیاین ماده معدنی مهم از استخوانها باعث پوكی استخوان میشود. مطالعاتی نشان میدهد كه هر مقدار جزئی از عناصر سمی، نتایج منفی بر سلامتی دارند. كودكان و سالخوردگان كه سیستم ایمنی ضعیف تری دارند در مقابل مسمومیت با این مواد، آسیب پذیرند.
: 96
1-4- انواع روابط و عناصر برقراری روابط: 96
2-4- ویژگیهای اقتصادی –اجتماعی جامعه نمونه تحقیق: 97
1-2-4- ویژگیهای جامعه نمونه تحقیق در سطح خانوار: 97
1-1-2-4- بعد خانوار: 97
2-1-2-4- ساختار سنی: 98
3-1-2-4- وضع سواد و تحصیلات: 100
3-4- ویژگیهای تولیدی خانوارها: 101
1-3-4- زراعت: 102
1-3-4- باغداری: 103
1-3-4- دامداری: 103
4-4- روابط شهر و روستا بر اساس کارکردهای وضع موجود: 104
1-4-4- روابط اقتصادی شهر و روستا: 105
1-1-4-4- روابط و مناسبات تولیدی: 105
2-1-4-4- مالکین ساکن شهر: 107
1-2-1-4-4- شیوه اداره اراضی مالکین ساکن شهر: 111
3-1-4-4- روابط پولی و نظام اعتباری روستاییان برای تولید محصولات کشاورزی.. 114
2-1-4-4- جریان کالا و تولیدات و مکانیسم بازار: 114
1-4-4- روابط اداری-سیاسی و خدماتی شهر و روستا: 120
1-1-4-4- توزیع فضایی و روابط پشتیبانی -ترویجی: 121
5-4- جمع بندی: 125
فصل پنجم
جمعبندی، نتیجه گیری، آزمون فرضیات و پیشنهادات
1-5-جمع بندی.. 128
2-5- آزمون فرضیات: 130
3-5- نتیجه گیری: 135
4-5- پیشنهادات: 138
. 139
. 142
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول شماره 1-1: طبقه بندی نقاط روستایی بخش مرکزی بر اساس فاصله از شهر زابلی.. 3
جدول شماره 2-1: وضعیت پراکندگی تعداد روستای مورد بررسی و خانوارهای نمونه. 4
جدول شماره1-2: پیوندها و وابستگیهای شهر و روستا 36
جدول شماره 1-3 : طبقه بندی ارتفاعی بخش مرکزی شهرستان مهرستان. 47
جدول شماره2-3: طبقه بندی شیب بخش مرکزی شهرستان مهرستان. 49
جدول شماره 3-3: موقعیت طبیعی سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان مهرستان. 51
جدول شماره4-3: میانگین درجه حرارت شهرستان مهرستان از 1986 تا 2005. 55
جدول شماره5-3: میانگین بارش شهرستان مهرستان از 1986 تا 2005. 58
جدول شماره 6-3: ضریب دو مارتن.. 60
جدول شماره 7-3: سرعت و جهت غالب باد در ایستگاه سراوان. 60
جدول شماره 8-3 : مقایسه استانی شهرستان مهرستان بر حسب تعداد شهر، بخش، دهستان و روستا در سال 1390 65
جدول شماره 9-3: تقسیمات شهرستان مهرستان بر حسب شهر، بخش، دهستان و روستا در سال 1390. 66
جدول شماره10-3 : توزیع جمعیت شهری و روستایی بخش مرکزی شهرستان مهرستان 1390. 66
جدول شماره 11-3 : پراکنش جمعیت و تراکم نسبی بخش مرکزی شهرستان مهرستان به تفکیک دهستان 1390 67
جدول شماره12-3: رده های جمعیتی سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان سال1390. 68
جدول شماره 13-3: گروه های سنی به تفکیک جنس در بخش مرکزی سال 1390. 70
جدول شماره 14-3: تعداد خانوار بخش مرکزی طی سالهای 13655- 1390. 72
جدول شماره 15-3: تعداد جمعیت بخش مرکزی طی سالهای 1375- 1390. 73
جدول شماره 16-3: تحولات بعد خانوار بخش مرکزی به تفکیک دهستان طی سالهای 1375- 1390. 74
جدول شماره 17-3 : وضعیت سواد و آموزش در بخش مرکزی به تفکیک جنس و دهستان طی سالهای 1390. 75
جدول شماره 18-3 : وضعیت شاخص های اشتغال در بخش مرکزی به تفکیک دهستان طی سالهای 1390. 76
جدول شماره 19-3: توزیع شاغلان در بخشهای عمده اقتصادی بخش مرکزی شهرستان مهرستان در سال 1390. 77
جدول شماره 20-3: تعداد بهره بردار و مساحت زمینهای زراعی.. 79
جدول شماره 21-3: تعداد بهره بردار و مساحت زمینهای زراعی آبی.. 79
جدول شماره 22-3: تعداد بهره بردار و مساحت زمینهای زراعی دیم. 80
جدول شماره 23-3: سطح كاشت، میزان تولید و عملکرد در هکتار محصولات زراعی شهرستان مهرستان در سال 1392 81
جدول شماره 24-3: تعداد بهره برداریهای دارای دام و تعداد دام آن ها 82
جدول شماره 25-3: تعداد بهره برداریهای دام كوچك و تعداد دام آن ها 83
جدول شماره 3-3: موقعیت طبیعی سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان مهرستان. 51
جدول شماره4-3: میانگین درجه حرارت شهرستان مهرستان از 1986 تا 2005. 55
جدول شماره5-3: میانگین بارش شهرستان مهرستان از 1986 تا 2005. 58
جدول شماره 6-3: ضریب دو مارتن.. 60
جدول شماره 7-3: سرعت و جهت غالب باد در ایستگاه سراوان. 60
جدول شماره 8-3 : مقایسه استانی شهرستان مهرستان بر حسب تعداد شهر، بخش، دهستان و روستا در سال 1390 65
جدول شماره 9-3: تقسیمات شهرستان مهرستان بر حسب شهر، بخش، دهستان و روستا در سال 1390. 66
جدول شماره 26-3: بهره برداریهای دارای گاو و گوساله و تعداد دام. 83
جدول شماره 27-3: تعداد و مساحت بهره برداریهای با زمین باغی.. 84
جدول شماره28-3: سطح بارو و غیر بارو(هکتار) و میزان تولید(کیلوگرم) محصولات باغی شهرستان مهرستان در سال 1392 85
جدول شماره 29-3 : خدمات زیربنایی و تعداد روستاهای برخوردار بخش مرکزی به تفکیک دهستان سال 1390. 87
جدول شماره 30-3 : خدمات اداری -سیاسی و تعداد روستاهای برخوردار بخش مرکزی به تفکیک دهستان سال 1390 88
جدول شماره 31-3: خدمات بهداشتی-درمانی و تعداد روستاهای برخوردار بخش مرکزی به تفکیک دهستان سال 1390 89
جدول شماره 32-3: خدمات آموزشی و تعداد روستاهای برخوردار بخش مرکزی به تفکیک دهستان سال 1390. 90
جدول شماره 33-3 : خدمات تجاری-بازرگانی و فرهنگی و تعداد روستاهای برخوردار بخش مرکزی به تفکیک دهستان سال 1390. 91
جدول شماره 34-3: خدمات پشتیبانی-ترویجی و تعداد روستاهای برخوردار بخش مرکزی به تفکیک دهستان سال 1390 92
جدول شماره 35-3: خدمات ارتباطی و تعداد روستاهای برخوردار بخش مرکزی به تفکیک دهستان سال 1390. 93
جدول1-4: طبقه بندی خانوارهای نمونه تحقیق.. 98
جدول 2-4: توزیع سنی سرپرستان خانوار جامعه نمونه. 99
جدول 3-4: وضعیت سواد سرپرستان خانوار جامعه نمونه. 100
جدول 4-4: وضعیت اشتغال خانوار جامعه نمونه. 101
جدول 5-4: میانگین برداشت تولیدات زراعی خانوارهای نمونه. 103
جدول 6-4: میانگین برداشت تولیدات زراعی خانوارهای نمونه. 103
جدول 7-4: میانگین تعداد دام خانوارهای نمونه. 104
جدول 8-4: مقدار زمین زراعی و باغی در اختیار خانوارهای نمونه و نوع مالکیت آنها 106
جدول 9-4: شیوه بهره برداری و میزان زمین در اختیار مالکین ساکن شهر. 108
جدول 10-4: تعداد مالک ساکن شهر در روستاهای نمونه و شیوه بهره برداری آنها 111
جدول 11-4: نحوه فروش مازاد تولیدی خانوارهای نمونه. 115
جدول 12-4: نحوه فروش مازاد تولیدی محصولات باغی خانوارهای نمونه به تفکیک روستا 116
جدول 13-4: مکانهای اصلی تامین نیازهای اساسی خانوارهای نمونه (به درصد) 121
فهرست نقشهها
عنوان صفحه
نقشه 1-1: پراکندگی روستاهای نمونه بخش مرکزی شهرستان مهرستان. 5
نقشه شماره1-3: موقعیت بخش مرکزی در شهرستان، استان و کشور 44
نقشه شماره 2-3: توپوگرافی و پراکنش فضایی سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی.. 48
نقشه شماره 3-3: طبقات شیب و پراکنش سکونتگاه های بخش مرکزی شهرستان مهرستان. 50
نقشه شماره 4-3: وضعیت توپوگرافی شهرستان مهرستان در مقایسه با شهرستانهای مجاور 52
نقشه شماره 5-3: پراکنش فضایی طبقات جمعیتی سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان مهرستان. 69
نقشه شماره 1-4: پراکنش فضایی روستاهای نمونه دارای مالک ساکن شهر. 110
نقشه شماره 2-4: پراکنش فضایی شیوه بهره برداری در روستاهای نمونه دارای مالک ساکن شهر. 112
نقشه شماره 2-4: مکان فروش مازاد محصولات باغی خانوارهای نمونه به تفکیک روستا 118
نقشه4-4: پراکنش فضایی و مراجعات پشتیبانی-ترویجی روستاهای نمونه. 124
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار 1 -3: میانگین ماهیانه درجه حرارت هوای ایستگاه سراوان طی سالهای 2005-1986. 54
نمودار 2-3: میانگین ماهیانه بارش ایستگاه سراوان طی سالهای 2005-1986. 56
نمودار 3-3: پراکندگی فصلی بارش در شهرستان سراوان. 57
نمودار 4-3: منحنی آمبروترمیک بر اساس داده های دما و بارش ایستگاه سراوان. 59
نمودار 5-3 : هرم سنی جمعیت بخش مرکزی سال 1390. 71
نمودار 6-3 : تعداد خانوار بخش مرکزی از سال 1375-1390. 72
نمودار 7-3 : تحولات جمعیتی بخش مرکزی از سال 1375-1390. 73
. 78
نمودار1-4: وضعیت تعداد خانوارهای نمونه تحقیق.. 98
نمودار 2-4: توزیع سنی سرپرستان خانوار جامعه نمونه. 99
نمودار 3-4: وضعیت سواد سرپرستان خانوار جامعه نمونه. 100
نمودار 4-4: وضعیت اشتغال خانوار جامعه نمونه. 102
نمودار 5-4: مقدار زمین زراعی در اختیار خانوارهای نمونه. 106
نمودار 6-4: مقدار زمین باغی در اختیار خانوارهای نمونه. 107
نمودار7-4: مساحت زمینهای زراعی در اختیار مالکین ساکن شهر. 109
نمودار7-4: مساحت زمینهای باغی در اختیار مالکین ساکن شهر. 109
نمودار 8-4: محل فروش مازاد محصولات زراعی خانوارهای نمونه. 117
نمودار 9-4: محل فروش مازاد محصولات باغی خانوارهای نمونه. 117
فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل 1-1: فرایند انجام تحقیق.. 7
شکل 1-5: روابط بین یافته های تحقیق در راستای تایید فرضیه اول. 132
شکل 2-5: روابط بین یافته های تحقیق در راستای تایید فرضیه دوم. 134
بیان مسئله و ضرورت تحقیق
اهمیت توجه به مناسبات شهر و روستا تا بدانجاست که بسیاری معتقدند، برای فهم و تعدیل پویایی جریان فقر در کشورها، بویژه کشورهای در حال توسعه که در معرض شهرنشینی، یا به سخن بهتر، شهرگرایی شتابان قرار دارند، تنها در غالب تاکید بر نحوه و دامنه روابط متقابل و تعامل میان عرصه های روستایی و شهری قابل فهم و چارهجویی استاین تاکید از آن رو است که دهههای اخیر، به خاطر وجود بستگیهای موجود بین محیطهای روستایی و شهری، نوعی پیوستگی شکننده بین این دو عرصه زیستی پدیدار شده استاین پیوستگی در قالبی نظامور عمل می کند و بر این مبنا، انچه در یکی از این دو عرصه اتفاق میافتد، لاجرم بر عرصه دیگری نیز اثرگذار خواهد بود (سعیدی،1390، 74). روابط شهر و روستا مجموعه روابط کالبدی-فضایی، اجتماعی-اقتصادی و حقوقی سیاسی سکونتگاه های روستایی با کانونهای کوچک و بزرگ شهری را شامل می شودبحث از روابط شهر و روستا در بررسیهای علوم اجتماعی، به ویژه مطالعات جغرافیایی، از سابقه نسبتا طولانی برخوردار است، اما سرآغاز بحثهای جدی و علمی در این باره به دهه 1940 برمیگردد (سعیدی، 1387، 395). در دوره معاصر هانس بوبک[1] جغرافیدان اتریشی برای نخستین بار (1948م) با بررسی این مناسبات در ایران، موضوع را به شیوهای نوین و در چارچوب نظریهای تازه مورد توجه و بررسی قرار دادهانس بوبک در نوشتههای پیشتاز خود در زمینه روابط شهرها و حوزه پیرامونی(روستایی) در کشورهای شرق اسلامی، بویژه ایران، این گونه روابط سلطه را در قالب نظریه سرمایهداری بهرهبری و مناسبات انگلی شهری-روستایی مطرح ساخته است ( سعیدی، 1390، 79). از آنجا که هر نظام کلیتی متشکل از اجزاء و عناصر مرتبط و قاعدتا هماهنگ به منظور نیل به هدف معین به شمار آورد(سعیدی، 1388، 3). میتوان نظام بهره برداری را نظامی شامل مجموعه ای از نیروهای تولیدی و روابط اجتماعی مترتب بر آن به حساب آورد نظام بهره برداری یک مفهوم حقوقی و در عین حال اجتماعی-اقتصادی است که بر مبنای آن، روابط حقوقی و مناسبات اجتماعی-اقتصادی افراد در ارتباط با زمین، نوع و حدود مالکیت، حق تصرف، نحوه بهره گیری از عوامل تولید، بویژه زمین وآب و نهایتا نظام کار تعیین گرددبر همین بنیاد، گونه روابط و مناسبات در عرصه سکونتگاهی و روابط فضایی، از جمله روابط شهر و روستا و نیز تفاوتهای مکانی-فضایی نیز تجلی مییابنددر ارتباط با روابط شهر و روستا، گذشته از سایر روندها، فرایند مبادله مازاد محصول از اهمیت ویژهای برخوردار است (سعیدی و مکانیکی ، 1387، 5 ). روستاهای بخش مرکزی شهرستان زابلی با 169 آبادی روستایی و 8353 خانوار با 34877 نفر جمعیت و اتکا بر اقتصاد و نظام تولیدی خود روابطی را با شهر زابلی برقرار کرده اند ، خرما محصول غالب روستاهای ناحیه زابلی است که در تامین درامد روستائیان ناحیه نقش عمدهای دارد . روستائیان در زمینه بازاریابی این محصول مشکلاتی از جمله نبود امکانات نگهداری، اصناف و تشکلها مواجهند . در این بین دلالان شهری با پیش خرید این محصول به صورت نارس و سپس با بسته بندی و انتقال آن به سردخانهها داخل شهر با قیمت بسیار بالاتر به فروش میرسانند در این میان روستائیان که تولید کننده هستند بیشترین ضرر را متحمل میشوند چرا که به بازار دسترسی ندارند و محصول را با قیمت ارزان میفروشند. با ادامه این روند یعنی تولید(خرما) در روستاهای ناحیه زابلی و خارج شدن قسمت اعظم سرمایه از نظام تولیدی و انتقال به شهر، منجر به رشد شهر زابلی و واپس ماندن روستاهای پیرامونی می شود.
ادراک خود کارآمدی به انتظارات افراد در مورد تواناییشان برای عمل در موقعیتهای آینده بر میگردد. افرادی بااحساس خود کارآمدی بالا احتمالاً در برخورد با مشکل، بیشتر تلاش میکنند، در تلاشهایشان استقامت میورزند، در طول انجام مسائل آرام هستند تا اینکه برانگیخته باشند و افکارشان را تحلیل گرانه سازمان میدهند (پروین، سروان و جان،2003، نقل از زمانی،1385). در بین افکار خود ارجاعی که بر انگیزه احساسی و عملکرد انسانها تأثیر میگذارند، اثر هیچچیزی فراگیرتر از قضاوت افراد در مورد خود کارآمدی آن ها نمیباشد (پروین و جان،1999، نقل از زمانی،1385)
افرادی که کارایی شخصی کمی دارند، احساس میکنند که در اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده و ناتواناند. آن ها معتقدند هر تلاشی که میکنند بیهوده است. هنگامی که آن ها با موانع روبه رو میشوند، اگر تلاشهای اولیهی آن ها در برخورد با مشکلات بینتیجه بوده باشد، سریعاً قطع امید میکنند. افرادی که کارایی شخصی بسیار کمی دارند حتی تلاش نمیکنند بر مشکلات غلبه کنند، زیرا آن ها متقاعد شدهاند که هر کاری انجام دهند بیهوده است و تغییری در اوضاع ایجاد نمیکند. کارایی شخصی میتواند انگیزش را نابود سازد، آرزوها را کم کند، با تواناییهای شناختی تداخل نماید و تأثیر نامطلوبی بر سلامت جسمانی بگذارد (شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی،1383).
افرادی که کارایی شخصی زیادی دارند و معتقدند که میتوانند به طور موثر با رویدادها و شرایطی که مواجه میشوند برخورد کنند، از آنجایی که آن ها در غلبه بر مشکلات انتظار موفقیت دارند، در تکلیفها استقامت نموده و اغلب در سطح بالایی عمل میکنند. این افراد از اشخاصی که کارایی شخصی کمی دارند، بر تواناییهای خود اطمینان بیشتری داشته و تردید کمی نسبت به خوددارند، آن ها مشکلات را به چالش میبینند و نه تهدید و فعالانه موقعیتهای جدید را جستجو میکنند. کارایی شخصی زیاد، ترس از شکست را کاهش میدهد، سطح آرزوها را بالا میبرد و توانایی مساله گشایی و تفکر تحلیل را بهبود میبخشد (همان منبع).
بندورا(1990) به نقل از دی نوبل و همکاران،2000؛ به نقل از شماعی زاده،1384) این مسئله را مطرح میکند که خود کارآمدی روی الگوهای فکری افراد تأثیر داشته و میتواند در افزایش و یا کاهش سطح عملکرد موثر باشد، به ویژه اگر فردی سطح بالایی از خود کارآمدی را دارا است او به احتمال بیشتر اهداف چالش انگیز را بر میگزیند و سطح انگیزه و موفقیت عملکرد او نیز بالاتر خواهد بود. سطح بالای خود کارآمدی به اشخاص کمک میکند تا تلاش خود را تا رسیدن به اهداف خود ادامه دهند.
روانشناسی سلامت تحت عنوان علم مطالعه نقش روانشناسی در سلامت و تندرستی تعریف شده است. در این راستا، روانشناسی سلامت به بررسی باورهای سلامت و رخدادهای پیشبینی کننده سلامت در انسانها میپردازد. روانشناسی سلامت همچنین به بررسی باورها درباره بیماری و چگونگی ادراک افراد از بیماری میپردازد. انسان موجود پیچیدهای است و بیماریها حاصل عوامل متعددی هستند و تنها یک عامل مثلاً، ویروس یا باکتری علت بیماری نیست. روانشناسی سلامت تلاش میکند مدل سادهای از سلامتی و عوامل چندوجهی مرتبط با بیماری جسمی ارائه کند (اگدن،2008).
سلامت و بیماری نتیجه تعامل میان نیروهای زیستی، روانی و اجتماعی است. دیدگاه کنونی درباره سلامت و بیماری، دیدگاهی وسیع است که شامل تأثیر متقابل جنبههای زیستی، روانی و اجتماعی زندگی شخص است. این دیدگاه جدید را الگوی زیستی-روانی-اجتماعی میخوانند. در این مدل، سلامت و بیماری محصول ترکیب عوامل زیر در نظر گرفته میشود:
الف)-ویژگیهای زیستشناختی (مثلاً، زمینههای ژنتیکی)
ب)-عوامل رفتاری (مثلاً، سبک زندگی، استرس و باورهای سلامتی)
ج)-شرایط اجتماعی (مثلاً، تأثیرات اجتماعی، روابط خوشایندی و حمایت اجتماعی)(اگدن[1]،2008). فرد سالم از نظر اجتماعی، اجتماع را به صورت یک مجموعه معنادار، قابلفهم و بالقوه برای رشد و شکوفایی دانسته و احساس میکند که به جامعه تعلق دارد، از طرف جامعه پذیرفته میشود و در پیشرفت آن سهیم است. بین مفهوم سلامت روانی و سلامت اجتماعی فاصله نزدیکی وجود دارد. همچنین، نتایج مطالعات نشان دادهاند که معیارهای (مقیاسهای) سلامت اجتماعی همبستگی مثبت با معیارهای سلامتی روانی دارند (سام آرام،1389).
مفهوم سلامت اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت مورد توجه قرار گرفته است و جنبه اجتماعی آن را با محور قرار دادن فرد مورد بررسی قرار میدهد. سلامت اجتماعی در جوامع مختلف، دارای تعاریف متفاوتی است. مجموع نظرات درباره بعد اجتماعی سلامت را میتوان در سه دسته یا سه رویکرد قرارداد:
1-سلامت اجتماعی به مثابه جنبهای از سلامت فرد در کنار سلامت جسمی و روانی
2-سلامت اجتماعی به مثابه شرایط اجتماعی سلامت و بخش و
3-سلامت اجتماعی به مثابه جامعه سالم (رفیعی و همکاران،1389).
بیشتر تعارضهایی که در خانواده بین نوجوان و والدین به وجود میآید، ناشی از مهارتهای ناکافی در امر مذاکره و گفتگو بین اعضای خانواده، عدم توافق نسبت به قواعد و مسئولیتها، ارزشها و مهارتهای ضعیف در حل مسئله، مهارتهای ارتباطی ضعیف، دریافتهای شناختی تحریفشده، ضعف در توانایی درک دیدگاه دیگران، عدم مهارت کافی در کنترل خشم، ضعف در مهارتهای تصمیمگیری جرات ورزی است. در تعارض به وجود آمده بین والدین و فرزندان نمیتوان به طور قطع مشخص نمود که در ایجاد آن چه کسی بیشترین تأثیر را داشته، اما میتوان گفت که عدم آگاهی والدین و فرزندان از مهارتهای ارتباطی و همچنین نداشتن مهارت در حل مسائل بین فردی باعث بروز ناسازگاری و تعارض شده است (ریچارد و داج[2]، 1982 به نقل موسوی، 1389).
2-1- بیان مسئله
اعتیاد یک بیماری جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است (گلانتر[1]،2006). و یکی از جدیترین معضلات بشری در سالهای اخیر است که پایهها و بنیانهای جامعه انسانی را تضعیف میکند و پیشگیری از آن نیازمند کاربرد نظریههای متعدد رشتههای علمی مختلف، روشها و فنون متنوع است (یونسکو[2]،1994). طبق گزارش دفتر پیشگیری از مصرف مواد و جرم سازمان ملل متحد در سال 2005، کشور ایران دارای بیشترین تعداد سوء مصرف کنندگان مواد افیونی به نسبت جمعیت در جهان است و بالاترین شیوع سوء مصرف با 8/2 درصد در بین افراد در ایران وجود دارد (ضیایی،1388). این بیماری گسترش جهانی داشته و بر جریانات جاری و حاکم بر محیط خانواده و به ویژه روابط میان زن و شوهر و فرزندان آنان نقش بسزایی دارد. در زمینه وابستگی به مواد، عوامل گوناگون روانشناختی، اجتماعی، خانوادگی و زیستشناختی درگیر هستند (مجید، کولدر و استرود[3]،2009؛ فرانکویس، اوریاکومب و تینگول،[4]2000). در بین این ابعاد و عوامل، خود کارآمدی از اهمیت ویژهای برخوردار است (رومر و هنسی[5]،2007). و یکی از کارامدترین موضوعات در نظریهها و الگوهای تغییر رفتار به ویژه نظریه شناخت اجتماعی بندورا بوده و تأثیرات آن در زمینههای گوناگون از جمله سوء مصرف مواد مخدر بارها گزارش شده است (بورلسون و کامینر[6]،2005). خود کارامدی به باورهای افراد درباره تواناییهایشان در سامان دادن انگیزهها، منابع شناختی و اعمال کنترل بر یک رخداد معین اشاره دارد. یکی از جنبههای اساسی خود کارامدی این باور است که فرد از راه اعمال کنترل میتواند بر پیامدهای زندگی خود اثر بگذارد، به ویژه در هنگام رویارویی با عوامل تنش زا، داشتن احساس کنترل بر شرایط، عاملی مهم در سازگاری با موقعیتهای گوناگون است (مسعود نیا،1386). خود کارامدی داوری و قضاوت درباره قابلیتها و تواناییهای فرد برای سازماندهی و اجرای دورههای عمل مورد نیاز برای مدیریت موقعیتهای پیشایندی موثر بر زندگی است (بندورا[7]،2006).
بندورا[8](2003) در نظریه شناختی – اجتماعی خود با پیش کشیدن مفهوم خود کارآمدی بر ادراک فرد بر خود کارآمدی شخصی به عنوان میانجی شناختی تاکید کرده است، بدین معنی که آدمی به هنگام انجام عمل، به داوری در مورد تواناییها و شایستگیهای خود میپردازد و این قضاوت بر تفکر، هیجان، عواطف تأثیر میگذارد. از سوی دیگر خود کارآمدی تنها زمانی بر کارکرد تأثیر میگذارد که شخص مهارتهای لازم برای انجام کاری ویژه را داشته باشد و برای انجام آن کار به اندازه کافی برانگیخته شود.
از آنجایی که خود کارآمدی والدگری بین ویژگیهای کودک، خانواده و دستاوردهای حاصل از درمان مانند بهزیستی روانی و بهبود مهارتهای رفتاری نقش میانجی را ایفا میکند (هاستیگز و براون[9]، 2002) نقص در توانایی خود کارآمدی میتواند منجر به بروز عملکرد سوء در بهبود بهزیستی و مهارتهای رفتاری در افراد شود. چنان که بهزیستی بر چگونگی ارزیابی افراد از زندگی خود دلالت داشته و متغیرهایی از قبیل رضایت از زندگی، خلق و خو، هیجانات مثبت و عدم افسردگی و اضطراب را دربرمی گیرد (مایرز[10]،2000). افرادی که تحت استرسورهای مختلف قرار میگیرند در مقایسه با سایر افراد افسردگی و اضطراب بیشتر، اعتمادبهنفس پایین تر، و نارضایتی بیشتری از زندگی را نشان میدهند (پرلین[11] ،منگن، لیبرمن و مولان،1981). که همه این علائم با سطح پایین بهزیستی مرتبط است (وان ولایت[12]،2001). تحقیقات متعدد رابطه مستقیمی میان فقدان بهزیستی شامل بروز مشکلات رفتاری در کودکان و وجود افسردگی مادران (فورهند و همکاران[13]،1982)، مشکلات رفتاری کودکان و وجود اضطراب در مادران (فانتوزو و همکاران[14]،2006) را نشان دادهاند. یکی از اساسیترین عوامل خانوادگی که میتواند بسیاری از مشکلات منبعث از خانواده را تحت تأثیر قرار دهد، رابطه ولی – فرزندی است. فقدان رابطه مناسب ولی – فرزندی منجر به بروز رفتارهای انحرافی و پرخطر در کودکان میشود (ناکامورا[15]،2005؛ هیل و همکاران[16]،2005) و از رابطه ولی – فرزندی باکیفیت به عنوان یک عامل محافظتکننده در برابر بسیاری از رفتارهای مشکلساز فرزندان یاد میشود (تیلسون و همکاران[17]،2004). نتایج پژوهشهای مداخلهای موجود در این زمینه بر استفاده از تکنیک های ابراز وجود، جرات ورزی،تنشزدایی، آموزش مهارتهای مقابلهای و … تاکید دارند (ارلینگ بانتیگو[18]،2005). اما در حوزه اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد – کودک باید گفت که درمان تعامل والد-کودک واجد ویژگیهایی است که آن را از سایر برنامههای مشابه متمایز میسازد. ویژگی منحصربهفرد این درمان در آمیختگی درمان و ارزیابی است، بر این اساس طول فرایند درمان بجای اینکه به تعداد جلسات بستگی داشته باشد، به نحوه عملکرد والدین و چگونگی مهارتهای کسبشده منوط است (کازدین[19]،2005). ضعف در خود کارآمدی همسو با وجود مشکلاتی در شیوههای فرزند پروری میتواند به دشواریهایی در زمینه تحول کودک بی انجامد. اگر درمان تعامل والد-کودک بتواند خود کارآمدی والدگری را تقویت نماید، جلوی بروز مشکلات تحولی در اوایل دوران کودکی را میگیرد و این عاملی جهت بروز میزان بالاتری از بهزیستی اجتماعی و خود کارآمدی بیشتری در مواجهه با مسائل زندگی است. چرا که ماسن، کیگان، هوستون و کانجر[20](2003) معتقدند که والدین و کودکان با یکدیگر کنش متقابل دارند و بر یکدیگر تأثیر دوسویه دارند. خانواده بستری است که آدمی زندگیاش را با آن آغاز میکند و در آن شکل میدهد. بنابراین میتوان گفت که یکی از عوامل موثر بر سلامت و بهزیستی افراد، کیفیت عملکرد سیستم خانواده است و در این میان روابط و تعاملات حاکم بر اعضا و زیرسیستمهای خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است (نقل از گانسون و همکاران[21]،2005). اعضای خانواده به واسطه علایق و دل بستگیهای عاطفی نیرومند، دیرپا و متقابل به همدیگر متصل شده و ارزش اصلی خانواده حاصل از شبکه روابطی است که توسط اعضای آن به وجود آمده است. بنابراین برنامههای آموزش والدین، به والدین میآموزد که چگونه میتوانند تعامل مثبت تری با کودکان خود برقرار کنند و میزان تعاملهای منفی و تعارضهای درونی خانواده را کاهش دهند (کازدین،2005(. برنامههای آموزش والدین، با تاکید بر کل نظام خانواده به وجود آمده است. در این برنامهها، نگرانیهای مادران در مورد فرزندان در جلسات مورد بحث و بررسی قرار میگیرند، به نحوی که مادران در پرتو دستیابی به اطلاعات جدید، میتوانند مشکلات کودکان را بهتر بفهمند و از طریق دریافت آموزشهای لازم، به مهارتهای مدیریت رفتار تجهیز گردند و متعاقب آن احساس خود کارآمدی و بهزیستی اجتماعی در آن ها افزایش یابد. با توجه به ادبیات پژوهش مذکور میتوان ابراز نمود با توجه به نقشی که سلامت خانواده در به ظهور رساندن تواناییهای بالقوه کودکان دارد اما تا کنون توجهی که نشانگر اهمیت این مهم باشد در تحقیقی ذکر نشده است به خصوص در حوزه بهزیستی اجتماعی افرادی که در عین سلامت ظاهری در خانوادهای معیوب پرورانده میشوند یافتههای پژوهشی بسیار محدود و منحصر به گروه نمونههای عادی است. بنابراین پژوهشگر درصدد تعیین میزان اثرپذیری متغیرهای خود کارآمدی و بهزیستی اجتماعی از آموزش مبتنی بر رابطه والد-فرزند میباشد.
3-1- اهمیت و ارزش پژوهش
خود کارآمدی یکی از مفاهیم کاربردی در نظریههای یادگیری-اجتماعی و یا نظریههای شناختی-اجتماعی برای رفتار اجتماعی و سلامت اجتماعی است (هاکت، لنت و براون،1994 و 1996، به نقل از به تز و هاکت، 1998، نقل از مصحف،1384). خود کارآمدی یعنی اینکه یک فرد چگونه شیوههای مورد نیاز برای رسیدن به موقعیتهای مورد انتظار را سازمان میدهد و آن ها را اجرا میکند (بندورا،1989، نقل از کلونینجر، 2004، نقل از زمانی،1385). به نظر بندورا (1989) خود کارآمدی یعنی اینکه معتقد باشیم میتوانیم با وضعیتهای مختلف کنار بیاییم.
کسانی که خیلی خود بسنده هستند، انتظار دارند موفق شوند و غالباً موفق میشوند و کسانی که چندان خود کارآمد نیستند، در مورد توانایی خود در انجام تکالیف شک دارند و به همین جهت نیز کمتر موفق میشوند از همین رو عزت نفس آن ها کم است (شارف، ترجمه فیروز بخت،1381). همچنین بندورا (1997،1986؛ به نقل از به تز و هاکت،1998؛ به نقل از رجبی، عطاری و شکرکن،1383) بیان میکند که انتظارات خود کارآمدی به باورهای مربوط به تواناییهای ما برای انجام موفقیتآمیز یک رفتار معین یا طبقهای از رفتارها اطلاق میشود که بنا بر فرض بر انتخابهای رفتاری، عملکرد و پافشاری اثر میگذارد.
باورهای خود کارآمدی چهارچوبی برای انگیزش، رفاه و پیشرفت فردی ایجاد میکند. این باورها تعیین میکنند که افراد برای تلاش انگیزه کمی دارند و یا در مقابل مشکلات از خود استقامت نشان میدهند (پاجارس،2000، به نقل از شماعی زاده،1384)
بندورا (1998، به نقل از جباری،1382) خود کارآمدی را به عنوان باورهای در مورد توانایی شخصی برای سازمان دادن و طی کردن
مسیرهای عمل به منظور دستیابی به پیشرفت تعریف کرده است. او خود کارآمدی ادراکشده را به عنوان باورهای افراد در مورد تواناییهایشان برای تولید انتخابی سطح عملکرد میداند که تلاش برای تأثیر و مهار بر رویدادهائی است که بر زندگی آن ها تأثیر میگذارد. از دیدگاه او باورهای خود کارآمدی مشخص میکند که مردم چگونه احساس میکنند، چگونه فکر میکنند و خودشان را برمیانگیزند و چگونه رفتار میکنند.
مطالعات نشان داده است که از میان تعیینکنندههای سلامت، سهم هر دسته از عوامل تقریباً به قرار زیر است:
نقش اساسی عوامل اجتماعی و محیطی موثر بر سلامت از زمان های بسیار قدیم شناسایی شده است. در کشور ما با وجود کاستیهای موجود، به خصوص در مناطق محروم برای سلامت جسمی افراد گامهای مناسبی برداشته شده است؛ اما فقدان آنچه که در تمام عرصههای کشور محسوس است، توجه نکردن کافی به ابعاد روانی، رفتاری و اجتماعی افراد است. این بیتوجهی در عصر ارتباطات و جهانیسازی، موجب آسیبپذیری افراد در ابعاد روانی، خودکشی، سیگار، فرار از خانه، افت تحصیلی و سایر آسیبهای اجتماعی میشود و از جمله مواردی است که باید به آن ها توجه خاص شود. واقعیت تحولات اجتماعی گویای آن است که چهره بیماریها و اختلالات،در حال دگرگونی است و پدیده انتقال اپیدمیولوژیک در حال وقوع است و به سرعت پیش میرود و موجب بیماریهای روانی، رفتاری و اجتماعی خواهد بود عوامل موثر بر سلامت، هم در درون و هم در بیرون از او قرار دارند. این عوامل بر هم اثر میکنند و از این تعامل ممکن است سلامت، ارتقاء یا کاهش یابد. از این رو، سلامت کل جامعه و افراد را میتوان نتیجه تعامل وراثت، محیطزیست، سبک زندگی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی، درآمد سرانه و…دانست (مرندی،1385).
نوجوانان قشر عظیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند که در آینده در پویایی و تداوم حیات اجتماعی و رشد و توسعه همهجانبه آن نقش بسزایی خواهند داشت. کسانی که در دوره نوجوانی به سر میبرند در دوره مملو از تعارض و نوسان بین استقلال و وابستگی یکی از حساسترین مراحل زندگی خود را میگذرانند و به این دلیل برای جامعه، خانواده و به ویژه برای والدین مسئولیت سنگینی را ایجاد میکند. پژوهشگران معتقدند که ارتباطات مثبت والد- نوجوان باعث سلامت روان سطوح بالای عزت نفس، رضایت زندگی و به طور کلی شادکامی، به همان اندازه سطوح پایین علائم پریشانی جسمی، خودکشی و پریشانی عاطفی میشود و بعلاوه ادراک نوجوان از این ارتباطات مثبت نقش- حمایتی در برابر مصرف سیگار، الکل و سایر مواد مخدر دارد (هیرو و همکاران، 2009). سطوح بالای تعارض به صورت مدام میتوان باعث ایجاد مشکلات روانی – اجتماعی و سایر مشکلاتی شود که در طول نوجوانی گسترش مییابد و میتواند باعث ایجاد مشکل و نقص در پیوندهای رابطهای و تبدیل و مشکلات در زندگی بعدی گردد (کولیتز[1] و لارسن،1992). در صورتی که تعارض بین والدین و نوجوانان بیش از حد شدید باشد و مدت زیادی تداوم یابد، منجر به پرخاشگری و اختلال در روابط و عملکرد میشود و مداخلات درمانی را اجتنابناپذیر میسازد (نقل از لطفی، 1387). ارتباطات میان فردی اساس و شالوده هویت و کمال انسان بر مبنای اولیه پیوند وی با دیگران است. ارتباطات موثر موجب شکوفایی و بهبود کیفیت روابط افراد میشود، این در حالی است که ارتباطات غیر موثر مانع شکوفایی انسان شده، روابط را تخریب میکند (ادیب و همکاران، 1384).
فقدان مهارتهای ارتباطی برای نوجوانان و افراد بزرگسال نیز با مجموعهای از پیامدهای منفی همراه است که میتواند گستره وسیعی از رفتارهای اجتماعی افراد را در بر گیرد. خانواده و تحقیق خانواده سالم مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن رابطههای مطلوب با یکدیگر است، از این رو سالمسازی اعضای خانواده و رابطه آن ها بیگمان تأثیر مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت. آموزشهای مهارتهای ارتباطی به نوجوان کمک میکند تا از برخوردهای تعارض آمیز و مبتنی بر پرخاشگری در موقعیتهای مسئله آفرین با والدینش اجتناب کند. آموزش مهارتهای حل مسئله سبب میشود تا نوجوانان بتواند موقعیتهای مسئله آفرین بین خود و والدینش را تشخیص دهد و تعریف دقیقی از مسئله مورد نظر ارائه دهد و بتواند با ایجاد راه حل هایی بدیع و انتخاب بهترین راه حل در جهت حل موثر مسئله گام بردارد.
به دلیل اهمیت و ضرورت مهارتهای ارتباطی در تعاملی بین فردی به عنوان کلید موفقیت در این تعاملها و نیز با توجه به اینکه هرگونه نارسایی و نابهنجاری در رفتار اجتماعی، منجر به بروز مشکلاتی در عملکرد فرد خواهد شد، برخورداری از مهارتهای ارتباطی برای تمام افراد به طور عام و خانواده به طور خاص حائز اهمیت فوقالعاده است. توجه به اهمیت مهارتهای ارتباطی با اهداف گوناگون پیشگیری و ارتقای سطح سلامت اجتماعی و روانی ضرورت اینگونه مهارتها را برای نوجوانان و خانوادهها آشکار میسازد. با توجه به اهمیت نقش خودکار آمدی و بهزیستی اجتماعی در زندگی افراد و اهمیت آموزش روابط والد فرزند، به منظور بهبود زندگی نوجوانان و جوانان، و افزایش بهزیستی و سلامت اجتماعی جامعه این تحقیق به این منظور انجام شده است. همچنین انجام این تحقیق باعث گسترش حیطههای دانش میشود. با توجه به این که یافتههای پژوهشهای قبلی نشان داده است که آموزش مهارتهای ارتباطی و زندگی شیوهای موثر برای بهبود سبک زندگی نوجوانان و والدین بوده است، انتظار میرود نتایج این پژوهش کارایی این شیوهها را برای ارتقاء کیفیت زندگی و سلامت اجتماعی نوجوانان و جوانان و والدین آنان در فرهنگ ایرانی با توجه به آموزش بسته بومی ایرانی نشان دهد. همچنین با توجه به اینکه تا کنون اثربخشی آموزش روابط والد فرزند مورد بررسی قرار نگرفته بود نتایج این تحقیق اثربخشی این بسته بومی ایرانی را بر خودکار آمدی و بهزیستی اجتماعی والدین معتاد بررسی می کند و همچنین به شناخت ابعاد تأثیر متغیر مستقل یعنی روابط والد فرزند بر خود کارآمدی و بهزیستی اجتماعی کمک خواهد کرد.
[1] collins
[1]Galanter
[2] UNESCO
[3] Magid,,Colder., & Stroud
[4] Franques, Auriacombe & Tignol
[5]Rommer, & Hennessy
[6] Burleson & Kaminer
[7]Bandura
[8] Bandura
[9]Hastings & Brown
[10] Myers
[11] Pearlin, Menaghan , Lieberman, Mullan
[12]Van-Vliet
[13] Forehand. Wells. McMahon. Griest & Rogers
[14] Fantuzzo and et al
[15] Nakamura–Tani
[16] Hill, Hawkins, Catalano Abbott & Guo
[17] Tilson, Colleen, Mcbride, Lipkus & Catalano
[18] Eurling-Bontekoe
[19] Kazdin
[20]Massen,keegan,Houston & kanjer
[21] Gohnson,. Kent and Leather
[1] Ogden,j.
[2] Richard&duige
تعیین حدود دخالت دولت در حوزه فعالیتهای اقتصادی مهمترین مسئله ای است که از بدو شکل گیری اندیشه اقتصادی مدرن پیش روی نظریه پردازان اقتصادی قرار داشته است. تجربه 50 سال گذشته فوائد و محدودیتهای عملکرد دولت را به ویژه در ارتقاء توسعه به روشنی نشان داده است. دولتها برای دستیابی به پیشرفتهای مهم در بخش آموزش و بهداشت و کاهش نابرابریهای اجتماعی بسیار کوشیدهاند. البته برخی از عملکردهای دولت نتایج ضعیفی داشته است. سیاستهایی اقتصادی و در برخی مواقع غیراقتصادی دولتها یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده نااطمینانی در اقتصاد هستند. درواقع منظور از دخالت دولت در عرصه اقتصاد، هرگونه فعالیت دولت است که مستلزم هزینه برای، تامین درآمد، انجام فعالیت اقتصادی خالص، نظارت بر فعالیت بخش خصوصی و مشابه آن باشد. بنابراین از تامین امنیت داخلی و خارجی گرفته تا سرمایه گذاری مستقیم و تولید کالای عمومی، در زمره فعالیتهای دولت قرار میگیرد. درواقع این سیاستها، به همراه تغییرات منابع، ترجیحات و فناوری باعث مبهم بودن نتیجه تصمیمات کارگزاران اقتصادی میشود. نوسانات بازار سرمایه سبب تغییر در رفتار سرمایه گذاران می شود که نقش اصلی را در پشتیبانی مالی تولید دارند. از این رو دولت مجبور می شود برای حفظ و افزایش تولید سیاست هایی را اتخاذ کند که سبب تغییر در مخارج دولت می شود. ازین رو مطالعه اثر نوسانات بازدهی سهام بر اندازه دولت از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
امروزه با توجه به کمبود منابع سرمایه گذاری و ضرورت تخصیص بهینه این منابع جهت تحریک رشد اقتصادی، شناخت مزیت های نسبی یک کشور در تخصیص منابع و هدایت این منابع به سمت مولدترین و کار آمدترین بخش ها، یکی از مهم ترین مسائل پیش روی سیاست مداران و اقتصاد دانان می باشد. در اینجا مخارج دولت همواره به عنوان بخشی که توانایی تخصیص کارا نداشته و از بازدهی پایینی برخوردار است، مورد توجه بوده است. دولت ها همواره در تلاش بوده اند تا جایی که می توانند سهم کمتری را از اقتصاد برای خود داشته باشند و به اصطلاح دولت را کوچک کنند. برای این هدف ابتدا باید به شناخت مولفه های موثر بر اندازه دولت پرداخت. بسیاری از متغیر های اقتصاد کلان به طور مستقیم و غیر مستقیم بر اندازه دولت اثر گذارند. از این رو، این متغیر دارای نوسانات زیادی میباشد. یکی از مولفه های تاثیر گذار بر اندازه دولت، بازار سرمایه می باشد. بازار سرمایه به طور مستقیم بر روی تولید و رشد اقتصادی تاثیرگذار است. نوسانات این بازار سبب کاهش اطمینان سرمایه گذار و خروج او از بازار می شود. در اینجا دولت برای بازگرداندن ثبات به بازار سرمایه وادار به عکس العمل و اتخاذ سیاست های پولی و مالی می شود. از این رو بررسی ارتباط نوسانات بازده سهام و اندازه دولت از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
از زمانی که کنت آررو[1] (1971) اولین کتاب علمی دقیق و جامع خود را در زمینه مفاهیم ریسک و نااطمینانی در فعالیتهای اقتصادی به رشته تحریر درآورد، بیش از چهار دهه میگذرد. مولف در این کتاب صرف نظر از روش علمی-ریاضی دقیقی که برای اولین بار در زمینه مفهوم ریسک در فعالیتهای اقتصادی به صورت جامع مطرح و تدوین کرد، یک پیام کلی را نیز برای اقتصاددانان و متخصصان امور مالی دهههای آتی مطرح ساخت و آن اینکه ریسک و نااطمینانی امر ذاتی فعالیتهای اقتصادی در نظام تولیدی متکی بر نیروهای بازار آزاد است. آررو بسیار پیشتر از بسیاری مکاتب اقتصادی کلان جدید به اهمیت اطلاعات، نامتقارنی آن، و رفتارها و ویژگیهای شخصی افراد در تصمیمات اقتصادی در نظام اقتصادی بازار در اثر معروف خود توجه داشت و چارچوبی مفهومی از موضوع ریسک را ارائه نمود که بعدها به صورت گسترده و وسیع تقریبا در تمامی عرصههای دانش اقتصاد به خصوص در حوزههای مالی موضوعیت و کاربرد پیدا کرد. امروزه ریسک و نااطمینانی به عنوان دو پدیده اجتنابناپذیر نه فقط در حوزههای نظری و تجربی اقتصادی و مالی، بلکه در بسیاری دیگر از زمینههای سایر علوم، جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده اند و از این بابت تحلیلهای ریسک و نااطمینانی بخشی از حوزه متدولوژی دانش نظری اقتصاد و عرصه تصمیم گیری تجربی مالی و اقتصادی را تشکیل میدهد [18].
اقتصاددانان و دانشمندان سیاسی در مورد اینکه چه چیزی سطح مخارج دولت را تعیین می کند، نظریه های زیادی را پیشنهاد کرده اند. اقتصاددانان بریتانیایی، آلن پیکاک و ژاک وایزمن، اثر چرخ دندهای را معرفی می کنند. اگر یک جنگ به عنوان مثال مخارج را افزایش دهد، مخارج دولت بعد از جنگ، به سطح مخارج قبل از جنگ کاهش نخواهد یافت.
قانون واگنر که به نام اقتصاددان آلمانی آدولف واگنر(1917-1825) نام گذاری شده است، بیان می کند که سهم در حال رشد دولت از تولید ناخالص ملی به طور ساده، نتیجه پیشرفت اقتصادی است.
نظریه ماسگریو و روستو موسوم به الگوی توسعهای دولت، رشد بخش عمومی را نتیجه هزینه های توسعهای میداند.
به هر حال بودجه عمومی دولت در هر كشور تصویر تمامنمایی از مجموعه متغیرهای كلان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن كشور، مخصوصا تصمیم درباره نقش دولت و بخش عمومی در اقتصاد است. نقش دولت در جامعه از روی قدرت خرج و حوزه دخالت آن درك می شود كه این خود در نسبت بودجه عمومی دولت در تولید ناخالص داخلی انعكاس پیدا می كند.
برای اندازه دولت شاخصهای مختلفی را بکار بردهاند که رایجترین آن سهم مخارج دولت در تولید ناخالص داخلی میباشد. از تعاریف مکاتب مختلف از دولت چنین بر می آید که دولت نقش اساسی در رشد اقتصادی ایفا میکند بنابراین اهمیت مطالعه تاثیرات فضای اقتصادی مناسب بر مخارج دولت ضروری بنظر میرسد و لازمه اینکه مخارج دولت کارایی لازم را در تمام بخش های تولید داشته باشد وجود یک فضای مطمئن اقتصادی می باشد. یکی از شاخص های فضای مطمئن اقتصادی، ثبات و بازدهی بالای بازار سرمایه می باشد. بازدهی بالای سهام و ثبات آن به سرمایه گذار اطمینان می دهد که زمینه برای سرمایه گذاری مساعد است. به همین دلیل یکی از اهداف مهم دولت ها ایجاد فضای امن در بازار سرمایه است.
بنابر مطالب ذکر شده بررسی تاثیر نااطمینانی بازدهی سهام بر مخارج دولت ضروری بنظر میرسد.
3.1. فرضیه پژوهش
4.1. حدود پژوهش
مطالعه حاضر که بصورت کتابخانهای انجام میگیرد تاثیر نااطمینانی بازده سهام بر اندازه دولت در کشورهای منتخب در حال توسعه با بهره گرفتن از داده های سالهای 1996-2012 مورد آزمون قرار میدهد.
[1]Kenneth Arrow
Alan T. Peacock, and Jack Wiseman
Ratchet Theory of Government Growth
Adolf Wagner
Mousgrave and Rostow
در جهان امروز بزرگترین گروه کودکان استثنایی[1] با علائم مشخص بالینی کودکان با نشانگان داون هستند (افروز، 1387) سندرم داون [2]یکی از رایجترین علت کروموزومی[3] کم توانی هوشی[4] است ( اسپلمن[5] و همکاران، 2013؛ والکر [6]و همکاران، 2011) و که با درجات مختلفی از کم توانی هوشی متوسط تا شدید میباشد (کاپلان[7]و سادوک[8]، 2007/ 1390؛ پریرا[9] و همکاران 2013). این سندرم در اثر سه نوع نابهنجاری کروموزومی شامل: تریزومی 21، موزائیسم[10] و جابجایی [11]کروموزومی ایجاد میشود (فرشباف خلیلی و همکاران، 2012). از جمله مهمترین نشانه های بارز کودکان سندرم داون عبارتاند از : هیپوتونی[12] عمومی، شکاف های پلکی مورب، پوست گردن چین دار، جمجمه کوچک مسطح، استخوانهای برآمده گونه و زبان، دست های پهن و کلفت که یک چین
عرضی بیشتر ندارند و انگشت کوچک کوتاه و بهطرف درون خمیده است (هالاهان[13] و کافمن[14]، 2003/ 1388). اگرچه وجود مشکلات در کودکان سندرم داون در مقایسه با معلولیت های دیگر کمتر است ولی کودکان با سندرم داون در مقایسه با کودکان عادی مشکلات بیشتری دارند (ون ریپر[15]،2007؛ فیدلر[16] و همکاران،2006).
این کودکان همانند دیگرکودکان دارای رفتارهای متنوعی هستند و مانند مشخصه های جسمانی، ویژگی های رفتاری مشخصی را نمی توان برای آنها بیان داشت، به خصوص این که تفاوت های فردی، شرایط محیط زندگی حاکم بر کودک، رفتار والدین و اطرافیان و تغییرات جسمی- روانی کودک در مراحل مختلف رشد از جمله عوامل بسیار مهمی است که بر تنوع رفتاری آنان اثر دارد (افروز، 1388).
خانواده یک نظام اجتماعی است که اختلال در هریک از اعضای آن کل نظام را مختل می کند و مشکلات جدیدی را ایجاد می کند (نجاتی و همکاران، 1391). یکی از مواردی که بر نظام خانواده تاثیر می گذارد، ناتوانی فرزندان است (محتشمی و همکاران، 1390). تولد نوزادی با کم توانی می تواند خانواده را به عنوان یک نهاد اجتماعی، به شیوه های مختلف تغییردهد (هاردمن[17] و همکاران، 1387). مادر به عنوان اولین شخصی که به طور مستقیم با کودک ارتباط برقرار می کند، وقتی با فرزند ناتوان خود روبه رو می شود، به علت مشکلات و شرایط ویژه رشد اینکودکان از جمله رفتارهای قالبی، مشکلات زبانی، قشقرق و نداشتن مهارت مراقبت از خود و مشکلات حرکتی، باعث تضعیف کارکرد طبیعیش می شود (پروینیان نسب و همکاران، 1391). علاوه بر فشار روانی وجود کودک ناتوان و نگرانی های مرتبط با مشکلات آینده کودک مادران کودکان سندرم داون نسبت به مادران کودکان سالم، مدت زمان بیشتری را صرف کودک خود می کنند (بلو[18] و همکاران، 2006؛ والونگو زانی[19] و همکاران، 2013؛ شلی[20] و همکاران، 2009). این چالش های روزانه و فشارهای ناشی از بزرگ کردن یک کودک ناتوان ممکن است تاثیر منفی بر کیفیت زندگی مادران بگذارد (گودمن[21]وگت لیب[22]،2002؛ دنل[23]، 2010؛ مالرز[24] و همکاران، 2010). همچنین (لازاروس[25]، 2004/ 1386) اثر و ضربه هر واقعه استرس زایی، بر اساس چگونگی مقابله فرد با آن، تحت تاثیر قرار می گیرد، بنابراین مهارتهای مقابله مناسب برای حفظ خانواده و کیفیت زندگی هر عضو خانواده ضروری است. والدین کودکان ناتوان برای حفظ پایداری هیجانی در زندگی خود می توانند کنترل و مدیریت شرایط خود را با بهره گرفتن از آموزش ها و برنامه های مناسب یاد بگیرند. آموزش مهارت های زندگی باعث تغییر متناسب نگرش ها، ارزش ها، تقویت رفتارهای متناسب با مشکلات و موانع سلامتی و ارتقاء بهداشت روانی (نجفی و همکاران،1390) و همچنین باعث توانمندی افراد در رویارویی با شرایط مشکل زندگی می شود (صبحی قراملکی، رجبی، 2010).
2-1- بیان مسئله
یکی از متداولترین اختلالات کروموزومی مادرزادی ناشی ازکم توانی هوشی مادرزادی سندرم داون است (ترویت[1] و همکاران، 2012). میزان شیوع سندرم داون 1 در 700 تولد زنده است (کاپلان و سادوک، 2007/ 1390) خصوصیت عمده کودکان سندرم داون کم توانی هوشی است(هالاهان و کافمن، 2003/ 1389). این کودکان از نظر رفتارهای انطباقی، رشد اجتماعی، حافظه، زبان و هیجانات با مشکلاتی مواجه هستند (مش[2]، وولف[3]، 2008/ 1389). عکس العمل اولیه والدین نسبت به کودک کم توان به صورت ترس و وحشت، احساسات متضاد، خشم و اضطراب، غم و اندوه، احساس گناه و درماندگی، نپذیرفتن، خجالت و شرمساری، دلسوزی یا حمایت افراطی میباشد (ادیب سرشکی، 1390؛ مبارکی، 1382). مادران با توجه به ساختار شخصیتی خود بیشتر احساس وظیفه و یا گاهی احساس گناه می کنند که این مکانیزم باعث کسب اطلاعات بیشتر در زمینه کم توانی کودک و حمایت افراطی از کودک آنها می شود. از طرفی چون مادران بیشتر وقت و انرژی خود را صرف کودک می کنند بیشتر در معرض فشارهای بیرونی و درونی کودک قرار می گیرند و بر حسب مسایل هیجانی، روابط خانوادگی و خارج از خانواده واکنش نشان می دهند (کوهسالی و همکاران، 1387).
مادران کودکان مبتلا به نشانگان داون تحت فشار روانی، اضطراب، استرس و احساس گناه بیشتر هستند و احساس ناتوانی بیشتری در قبال کودکان خود می کنند. به دنبال آن مشکلات و مسائلی مانند مشکل پذیرش فرزند، خستگی ناشی از پرستاری و مراقبت، مسائل مربوط به اوقات فراغت، مشکلات مالی خانواده و مسائل پزشکی، آموزشی و توانبخشی برای والدین به خصوص مادر به وجود می آیند (وایتر[4]، 2003/ 1389).
کیفیت زندگی[5] با بیماری و شرایطی که سلامت را به خطر می اندازد در ارتباط است و از طرفی وجود کودک ناتوان باعث ایجاد استرس جسمانی و روحی و روانی بر خانواده و به ویژه مادر می شود (اسکیو[6] و همکاران، 2007). امروزه یکی از مفاهیم جدیدی که در علوم بهداشتی، به ویژه بهداشت روان وارد شده مفهوم کیفیت زندگی است (بیاتیانی و همکاران، 1390). مبحث کیفیت زندگی در بیست سال گذشته موضوعی چالش انگیز و نیز مفید بوده است؛ و این عقیده را بین اکثر افراد رواج داده که کیفیت زندگی یک هدف واقعی و قابل دستیابی برای تمام افراد می باشد (کالی[7] و همکاران، 2010). کیفیت زندگی با توجه به ابعادگسترده سلامتی تعریف می شود (مک کال، 1975/ 1389). براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی [8]کیفیت زندگی دربرگیرندهی ادراک فرد ازموقعیت خود در زندگی ودر ساختار نظام فرهنگی– ارزشی که درآن زندگی می کند، میباشد. کیفیت زندگی مفهومی گستردهای است که دربرگیرنده مفاهیمی چون سلامت جسمانی فرد، حالات روانشناختی، میزان استقلال،کیفیت ارتباطات اجتماعی وارتباط با ابعاد برجسته محیطی است. عوامل محیطی نه تنها برمشارکت اجتماعی فرد، بلکه برکیفیت زندگی اونیزاثرگذار است واین نکته درمورد افرادکم توان به مراتب مهمتر از جمعیت عادی است (گلانز[9]و همکاران، 2010). با(این حال در دهه های اخیر حمایت از خانواده هایی که کودک ناتوان با کودکان استثنایی دارند اهمیت حیاتی
پیدا کرده، چرا که تحقیقات نشان داده که حمایت و آموزش به این خانواده ها روی خانواده و کودک نتایج مثبتی داشته است (دمسی[10] و همکاران، 2008). یکی از روش های موثروکارآمد در میان رویکرد های آموزشی برای مقابله با فشار های روانی روش آموزش مهارت های زندگی[11] است (هانتر[12]، 1993/ 1385). از نظر سازمان بهداشت جهانی، آموزش مهارت های زندگی شامل 10 مهارت اساسی برای زندگی کردن است. این مهارت ها عبارتند از مهارت 1- تصمیم گیری 2- حل مسئله 3-تفکر خلاق 4- تفکر نقاد 5- توانایی ارتباط موثر6- ایجاد و حفظ روابط میان فردی 7- خودآگاهی 8- همدلی کردن 9- مهارت مقابله با هیجان ها و10- فشار روانی (رئیسی و همکاران،1391). نتایج پژوهش ها حاکی از آن است که آگاهی از مهارت های زندگی، درکاهش علائم افسردگی، اضطراب، استرس و شکایات جسمانی نقش موثری دارد (مردانی و همکاران، 2011(. واکا[13] (2006) معتقد است که والدین کودکان کم توان اندوخته عاطفی و احساس پایینی دارند ودر برقراری ارتباط با فرزندان و تطابق با عواطف و احساسات خود دچار مشکل می شوند. پژوهش (راچ[14]و همکاران، 1999/ 1387) نشان داد که والدین کودکان سندرم داون فشار و افسردگی شدیدتری نسبت به والدین کودکان عادی دارند و با افزایش سن کودک، میزان احساس رضایت مادران از زندگی کاهش می یابد. مطالعات متعددی نشان داده است که کیفیت زندگی مادران دارای کودکان کم توان نسبت به مادران کودک سالم، پایین تر می باشد (خیاط زاده ماهانی، 1388). بنابراین تغییرات تنش زای زندگی به تغییراتی در نحوه پاسخدهی والدین به کودک می انجامدکه به نوبه خود بر احساس ایمنی کودک تاثیر می گذارد (اتکینسون[15] و همکاران، 2000/ 1386).
بالا بردن آگاهی والدین در مورد استرس، اضطراب، تسهیل دسترسی به اطلاعات مناسب و توصیه به درمان نه تنها برای خود والدین مفید می باشد بلکه حمایت والدین در ارتباط با اضطراب شدید می تواند منجر به ارتباط مطمئن بین والدین وکودک و در نتیجه افزایش کیفیت زندگی آنها گردد (دهی و همکاران، 1386). به دلیل اثرات طولانی مدت سندرم داون و تاثیرات منفی برکیفیت زندگی مادران و با توجه به اینکه یکی از روش های موثر و کارآمد در میان رویکرد های آموزشی برای مقابله باچالش های زندگی آموزش مهارت های زندگی می باشد (صبحی قراملکی، رجبی، 2010).
بالا بودن آموزش مهارت های زندگی تامین کننده سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی افراد می باشد و پایین بودن مهارت های زندگی موجب بروز آسیب های روانشناختی و بروز رفتارهای نامناسب در افراد می شود (رامشت[16] و فرشاد، 2009[17]، مونکونگ[18] و همکاران، 2009 / 1391). بنابراین با توجه به شیوع بالای سندرم داون و ناتوانی های ناشی از این معلولیت و اثرات طولانی مدت ناتوانی کودک بر اعضای خانواده به خصوص مادران به عنوان مراقبان اصلی کودک و کیفیت زندگی این گروه و با عنایت به عدم دستیابی محقق به چنین پژوهشی و این نکته که با بهره گرفتن از آموزش، مادران بتوانند اطلاعات لازم، تواناییها، گرایش ها و مهارت های لازم برای زندگی موفق، سالم و بدون فشار روانی زیاد را در خود ارتقا دهند و در نتیجه سبب بهبود کیفیت زندگی کودکانشان خواهد شد؛ این مطالعه به این منظور انجام خواهد شد که مشخص گرددآیا آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی مادران دارای فرزند سندرم داون تاثیر گذار است؟
[1] .Truitt, M.
[2]. Mash, E. J.
[3]. Wolf, D. A.
[4]. Witter, D. D.
[5] . Quality of life
[6] . Schieve, L. A.
[7]. Kalay, A.
[8]. The World Health Organization
[9]. Glanz, B.
[10]. Dempsey, I.
[11]. Life skill
[12]. Hanter.
[13].Vacca, J.
[14]. Roach, M.
[15]. Atkinson, R.
[16] . Ramesht, M.
[17] . Farshad, C.
[18] . Monkong, L.
[1] .exceptional child
[2]. Down syndrome
[3] . cromosoma
[4] .Intellectual disabilities
[5]. Spellman, C.
[6]. Walker, J. C.
[7] . Kaplan, H. I.
[8] . Sadock, V. A.
[9]. Pereira, k.
[10]. Mosaicism
[11]. Translocation
[12]. Hypotonia
[13]. Hallahan,, D. D.
[14]. Kauffman, J. M.
[15]. van riper, M.
[16]. Fidle, D.
[17]. Hardman, M. L.
[18] .Buelow, J. M.
[19]. Valongo, Zani, A.
[20] .Shelley, M. C.
[21] .Goodman , S. H.
[22]. Gottlieb, I. H.
[23] . Dannel, Z. T.
[24] . Mallers, M.
[25]. Lazarus, A.