:
بشر در بسیاری از میدانهای فعالیتی خود، بخصوص مسائل عمرانی، اقتصادی ، اجتماعی و منابع طبیعی با مشكل ناپایداری دامنهها مواجه میباشد. وقتی پایداری شیبی از بین برود، ممكن است انواع مختلف حركات توده ای اتفاق بیافتد.
زمینلغزشها و حركات دیگر دامنهای توجه انسان را به اندازه سایر پدیدههای طبیعی غیرقابل كنترل مانند زلزله، آتشفشان و یا سیل به خود جلب كرده است، چرا كه جان و مال او را تهدید كرده و خسارات جبرانناپذیری را به سازهها، تأسیسات و منابع طبیعی وارد مینماید. وقوع زمینلغزشها ممكن است تحت تأثیر فعالیتهای انسانی مانند جنگل زدائی و اجرای ساختوسازهای غیراصولی باشد .
از آنچه كه در بالا گفته شد، میتوان نتیجه گرفت كه مطالعه پدیده لغزش هم از نظر تئوری و هم عملی مهم میباشد. چنانكه یک ارزیابی كلی خسارات و زمینلغزش در دنیا نشان میدهد كه تلفات جانی و مالی وارده از آنها از سایر بلایای طبیعی بیشتر میباشد.
1- طرح و بیان مسأله
چنانكه گفته شد زمینلغزش در ایران بعنوان یكی از بلایای طبیعی، سالیانه خسارات جانی و مالی فراوانی به كشور وارد می سازد(نقشه 1-1).
هر ساله حوادث طبیعی به خصوص زمینلغزش و حركت های دامنهای در روستاهای شمال هشتجن علاوه بر وارد آوردن خسارت های مالی فراوان، مشكلات دیگری نظیر نگرانی مردم و مسئولین را بوجود آورده و اجرای برنامههای عمرانی را با مشكل مواجه كرده است. این پژوهش به منظور بررسی عوامل مؤثر در زمینلغزشهای منطقه و استفاده از نتایج آن در برنامه ریزی های مختلف از قبیل توسعه ساخت و سازها، كشاورزی، فعالیت های اقتصادی، حفظ منابع خاك و زیست محیطی و غیره انجام گرفته است. اكر چه در شمال هشتجین لغزشهای فراوانی وجود دارد و هر ساله به تعداد آنها افزوده می شود ولی در این پژوهش فقط تعداد محدودی لغزش شناسایی و با مطالعات صحرائی و آماری با بهره گرفتن از نرم افزارهای كامپیوتری به روش رگرسیون بررسی گردید . با تهیه نقشه خطر لغزش میزان تاثیر آنها بر ابنیه ها مورد ارزیابی قرار گرفته و با توجه به نوع عوامل موثر در وقوع لغزش های منطقه و خسارت های وارده بر منابع طبیعی و مصنوعی راهكارهای عملی و مناسب جهت كاهش خسارات مستقیم و غیر مستقیم آنها پیشنهاد خواهد شد.در بررسی پدیده زمین لغزش این فرضیه مطرح است که عوامل موثر بخصوص عوامل اقلیمی در این امر در گذشته و حال کدامها هستند و آیا می توانند در آینده نیز در جهت ایجاد زمین لغزش موثر واقع شوند و علل اساسی عدم نا پایداری دامنه ها و زمین لغزش چیست؟سوال دوم این است که وقوع این حرکات چه تاثیری بر ابنیه های منطقه داشته و چگونه برنامه ریزی محیطی را تحت تاثیر قرار می دهد ؟ بنابراین بررسی حرکات دامنه ای و زمین لغزه ها ما را در ارزیابی چگونگی استفاده بهینه از اراضی و مناطق مستعد که از امکانات و شرایط بالقوه ای جهت برنامه ریزی توسعه ای برخوردار هستند یاری می دهد و مكان گزینی مناسب را در برنامه ریزی محیطی تعیین می كند.
2- تعریف مفاهیم
-زمین لغزش:
حركات توده ای بخشی از سازندهای پوششی دامنه ها ، بر اثر عواملی مانند باران شوئی ، زمین لرزه و نیروی كشش زمین و…را زمین
لغزش گویند (جعفری 1379) كه بر دو گونه منفرد و پهنه ای تقسیم می شود :
لغزش منفرد: –
زمین لغزش منفرد تودهای از خاك و سنگ است كه معمولاً تمامی قسمتهای آن دریک زمان یا محدوده زمانی معین به سمت پایین حركت كرده و محدوده آن مشخص است .
– زمین لغزش پهنه ای:
مناطق دارای زمین لغزههای كوچك اما پراكنده كه وسعت زیادی از دامنه را تحت تأثیر قرار میدهند . تفاوت این حركتهای لغزشی با زمین لغزش های منفرد، مشكل تفكیک محدوده دقیق و مشخص برای آنها میباشد .
– سنگ(Rock): به مصالح سنگی سفت و سختی كه قبل از حركت بطور طبیعی در محل خود قرار داشته است، گفته میشود كه بخشی از سنگكره را تشكیل داده است .
– خاك (Soil): قسمت سطحی پوسته زمین كه در اثر عوامل فیزیكی و شیمیایی و حیاتی بوجود می آید كه شامل تمام تجمعات سست، سخت نشده و یا با سیمان ضعیف، از ذرّات جامد متشكل از دانههای (سنگ یا كانی) نابرجا و برجا، همراه با حبابهای هوا یا سیالات بین ذرهای میباشند. (جعفری 1379)
– لغزش چرخشی:
حركت نسبتاً آرام بلوك یا بلوكهای چسبنده خاكی،سنگی یا مخلوط آنها درطول یک سطح گسیختگی مشخصاً قوسی شكل را لغزش چرخشی میگویند. مشخصه بارز لغزشهای چرخشی، سطح گسیختگی نسبتاً دورانی و چرخشی آنهاست.
-لغزش انتقالی:
معمولاً لغزشهای چرخشی در شیبهائی رخ داده است كه از نهشتههای رسی، سازندهای شدید ره و سنگ یا خاك را در طول سطح گسیختگی مشخصاً صفحهایی شكل، لغزش انتقالی نامیده شدهاند. لغزشهای انتقالی در طول سطوح لایهبندی، گسلهها، تركها یا شكافهایی كه تقریباً موازی سطح زمین هستند رخ میدهد.
– حركت:
حركت شامل تغییر شكل برشی و جابجایی در امتداد یک یا چند سطح میباشد. لغزشها خود میتوانند به صورت لغزشهای چرخشی، انتقالی و یا تركیبی باشند، كه تمایز بین آنها در تحلیل پایداری و طراحی روش كنترل، حائر اهمیت است. (جعفری 1379)
3- اهداف و ضرورت پژوهش
اهداف اصلی این تحقیق ، بررسی و شناخت علل وقوع زمینلغزش و تعیین مناطق آسیبپذیر جهت برنامه ریزی های توسعهای بوده كه در راستای این اهداف میتوان به منظورهای زیر نیز دست یافت.
1)تهیه شناسنامه مشخصات برای لغزشهای مهم و اصلی و همچنین تهیه و ارائه نقشههای دقیقتر از جمله زمینشناسی، ژئومورفولوژی ، تكنونیكی، پراكنش لغزشها، پوشش گیاهی، جهت شیب، زاویه شیب و…
2)شناساندن ضرورت و اهمیت توسعه مطالعات و بررسیهای زمینشناسی و ژئومورفولوژیكی در مناطق مستعد جهت برنامه ریزی های توسعه محیطی.
3)ارائه راهحلهای مناسب برای كنترل و تثبیت مناطق لغزشخیز و یا به حداقل رساندن خسارتهای حاصل از آنها.
4)ارتقاء سطح آگاهی ساكنین منطقه و ترویج اجرایی راهحلهای مناسب جهت كاهش خسارات
5) تعیین نقش وقوع لغزش در برنامه ریزی محیطی در این منطقه
6) شناخت و بررسی مکانیسم خسارات وارده بر ابنیه ها و منابع طبیعی در منطقه.
در جهان امروز، وسایل ارتباط جمعی نظیر اینترنت، ماهواره، روزنامه، رادیو، تلویزیون و سینما با انتقال اطلاعات و معلومات جدید و مبادله افکار و عقاید عمومی، در راه پیشرفت یا زوال فرهنگ و تمدن بشر، نقش بزرگی به عهده گرفته اند؛ به طوری که بسیاری از دانشمندان، عصر کنونی را «عصر ارتباطات» نام گذاشته اند.
روزنامهها در مقایسه با سایر رسانه های ارتباطی، عمر بیشتری دارند و با اینکه در نیم قرن گذشته انحصار خود را به عنوان تنها وسیله خبررسانی از دست دادهاند و با رقیبان قدرتمندی مواجه هستند ولی برخی ویژگی های مهم آن ها نظیر وسعت، دوام، و تنوع اخبار و دارا بودن قابلیت های ویژه برای تشریح و تفسیر داده ها باعث شده است که با وجود ظهور و فراگیر شدن رسانه های ارتباطی چون رادیو، تلویزیون و شبکه های اطلاع رسانی، در توسعه روزنامهها خللی ایجاد نشود و آنها همچنان تاثیر زیادی در دادن آگاهی به مردم و شکل گیری واقعیتهای اجتماعی، برجستهسازی پیامهای خبری و تقویت یا تضعیف ارزشهای جامعه دارند. با توجه به توانایی رسانه ها در شکل گیری یا تقویت و تضعیف ارزش های اجتماعی، به نظر میرسد که میتوان با بررسی علمی محتوای انتشار یافته در رسانه ها، تا حدود زیادی پی به ارزش هایی برد که توسط رسانه در جامعه گسترش پیدا می کنند.
انقلاب اسلامی و به تبع آن نظام جمهوری اسلامی ایران، غایت نهایی خود را نه در حوزه اقتصاد یا سیاست بلکه در حوزه فرهنگ دانسته و گسترش و استقرار فرهنگ اسلامی و ارزش های متعالی انسانی را هدف نهایی خودش میداند. یکی از رسالت های مهم نظام جمهوری اسلام ایران، رسالت فرهنگی است که مقام معظم رهبری نیز در دیداری که با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ـ که از این پس به اختصار “شورا” نامیده میشود ـ در 23 خرداد 1390 داشتند؛ بر آن تاکید نموده و فرمودند: «روشنفكران جامعه، نخبگان جامعه، علماى دینى، فعالان سیاسى، و در رأس همه، حكومت و دولت – دولت به معناى عام، به معناى حكومت – اینها آن اقطاب تأثیرگذار هستند؛ اینها میتوانند فرهنگ را منحط كنند، یا تضعیف كنند، یا تقویت كنند، یا ترمیم كنند، یا بعكس مجروح كنند و در آن خلل وارد كنند» (خامنه ای: 1390). در این راستا، شورا به عنوان مغز متفکر و نهاد بالادستی مدیریت فرهنگی کشور؛ در یکی از مصوبات خود، ارزش های اساسی نظام جمهوری اسلامی را در 21 سرفصل مشخص نموده است که از میان آنها میتوان به ارزش های «استقلال طلبی، ظلم ستیزی و استکبارستیزی»، «ایثارگری و شهادت طلبی»،«ساده زیستی و نفی تجمل گرایی»، «حفظ کیان خانواده» و « خودکفایی علمی و توجه به علم» اشاره نمود.
اهمیت رسانه ها در دنیای امروز، عمدتا از آنجا ناشی میشود كه رسانه ها ضمن آنكه میتوانند تعیین کنند چه موضوعاتی برجسته شده و مورد توجه قرار بگیرند؛ در مرتبه ای بالاتر میتوانند با برجسته سازی و تکرار رویدادهای خاص از نگاه خودشان، ارزش های مورد نظرشان را تقویت یا تضعیف کنند. این فرایند تقویت یا تضعیف ارزش ها، یکی از محلهای ورود رسانه به حوزه فرهنگ می باشد. به عبارت دیگر، از آنجایی که ارزشهای هر جامعه بخشی از فرهنگ آن جامعه هستند؛ رسانه ها میتوانند از طریق تاثیرگذاری بر ارزش ها، فرهنگ جامعه را تحت تاثیر قرار دهند.
در کتاب «روزنامهنگاری نوین» نوشته نعیم بدیعی و حسین قندی، اساتید ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی تهران، درباره وظایف و عملکرد رسانه های خبری آمده است: «در سالهای اخیر، تاکید تازهای بر مفهوم شکل گیری واقعیتهای اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین آثار اجتماعی پیامهای ارتباطی مورد بررسی پژوهشگران قرار گرفته است. امروزه سوال این نیست که وسایل ارتباط جمعی چگونه بر نگرشها، اعتقادات، باورها و رفتارهای مخاطبان تاثیر میگذارند، بلکه سوال اینست که رسانه ها چه کمکی به تبیین مخاطبان از محیط اطراف خود می کنند و چگونه میتوانند مشارکت آنان را در برنامه های توسعه جلب کنند. چگونه میتوانند با تاکید و برجسته کردن ارزشها، هنجارها و رویدادهای گوناگون، به شکل گیری ادراکات و ایجاد انگیزه برای مشارکت همگانی کمک کنند»(بدیعی و قندی، 1385: 418).
آنها سپس ضمن مقایسه ای که بین سه رسانه تلویزیون، رادیو و روزنامه می کنند؛ درباره روزنامه و کارکردهای آن مینویسند: «مقایسه سه رسانه ـ روزنامه، رادیو و تلویزیون ـ و اهداف پیام دهندگان و پیامگیران نشان میدهد که وظائف رسانه ها در تامین نیازهای مخاطبان یکسان نیست. روزنامه با ارائه اطلاعات درست می تواند آگاهی های لازم را برای شناخت مخاطبان از محیط اطراف خود فراهم کند تا آنان بتوانند تصمیمهای درستی در موارد مختلفی که به زندگیشان مرتبط است؛ اتخاذ کنند. روزنامه می تواند با مطرح کردن دیدگاه ها، نگرشها و دانشهای گوناگون که دایم در حال تغییر هستند؛ وسیله انتطباق مخاطبان را با ارزشها و نگرشهای نو فراهم سازد و ضمن پیوند دادن آنان با یکدیگر، علاقه و مشارکت آنها را در پیشبرد اهداف ملی برانگیزد»(همان: 419)1. ضرورت و اهمیت تحقیق
مطالعه در مورد تغییرات و تحولات فرهنگی، یکی از مهمترین اولویتها در پژوهش و برنامه ریزی کشورهاست که به توسعه، تعمیق و
هدفمند ساختن نظامهای برنامه ریزی فرهنگی و شناخت اولویتهای کاری آنها و سرانجام ارتقاء کارآیی و اثربخشی نظام، نهادها و برنامه های فرهنگی کشور کمک می کند.
در این بین، مطالعه وضعیت و نقش رسانه ها در تصویرسازی و بازنمایی فرهنگی جامعه از اهمیت و اولویت ویژهای برخوردار است. رسانه ها و وسایل ارتباطجمعی، بخشی از زندگی ما شده اند. آنها به ما میگویند که در مورد چه چیزهایی فکر کنیم. اخبار را به ما منتقل می کنند؛ ما را سرگرم می کنند؛ و تصویر و تفسیر ما را از زندگی، جهان و محیط پیرامون، شکل میدهند. کتابها، مجلات، روزنامهها، رادیو، تلویزیون و سینما و دیگر اشکال وسایل ارتباطجمعی، نقش مهمی را در زندگی ما ایفا می کنند و به طور خلاصه، جریان مستمری از اطلاعات و سرگرمی را به ما ارائه می کنند. به طور کلی، آنها این توانایی را دارند که بگویند تصویر چه کسی باید نشان داده شود و تصویر چه کسی نشان داده نشود. چه سخنی منعکس شود و چه سخنی مسکوت بماند. چه رویدادی اطلاعرسانی شود و چه رویدادی پنهان بماند. چه کسانی برای مردم چهره شوند و چه کسانی نباید برای مردم الگو شوند. چه چیزهایی را مردم باید خوب بدانند و چیزهایی را بد و ناپسند بدانند. چه ارزش هایی بازنمود شوند و چه ارزشهایی پنهان بمانند.
این توانایی رسانه ها، که در دهههای اخیر و از جمله در کشور ما، در طی سالهای اخیر از سرعت، پیچیدگی و عمق بیشتری نیز برخوردار شده اند؛ نشان میدهد که مطالعه در مورد وضعیت تغییرات فرهنگی جامعه و آیندهنگری تحولات آن، علاوه بر مطالعات پیمایشی که یکی از گرایشهای مورد علاقه در طرحهای ملی کشورمان در زمینه سنجش تغییرات فرهنگی جامعه است؛ به مطالعات رسانهای و مردمشناختی نیازمند است و لازم است این موضوع در دستور کار نهادهای کلان پژوهشی و سیاستگذاری کشورمان قرار گیرد. هر چند در این زمینه، به جز پژوهشهایی که با روشهای پیمایشی صورت گرفته است؛ تاکنون پژوهش درخور توجهی برای مطالعه در مورد سیر گرایش حاکم بر تحولات و بازنماییهای فرهنگی رسانهای که از زمینه های مهم برای مطالعه فرهنگ عمومی جامعه است؛ صورت نگرفته است؛ اما به هر حال امید این وجود دارد که در آینده به تدریج این موضوع هم به دستور کار رصد فرهنگی نهادهایی چون شورای فرهنگ عمومی اضافه شود.
در مجموع باید گفت که متون رسانهای در کشور ما به تازگی به عنوان زمینهای مطالعاتی برای بازشناسی دلالتها و کارکردهای فرهنگی، مورد اقبال بیشتری قرار گرفتهاند و پیش از آن، اغلب زمینهای برای مطالعات سیاسی بوده اند. با وجود این، باید این نکته را در نظر داشت که در مقایسه با ظرفیت قابل ملاحظه رسانه ها برای دلالت فرهنگی، پژوهشهای موجود چندان رضایت بخش نیستند و لازم است در این زمینه کوششهای بیشتری صورت گیرد.
فرهنگ، به عنوان یکی از عوامل و بازیگران کلیدی پدیدههای اجتماعی و شاید مهمترین بازیگر این عرصه، نقش کاملا تاثیرگذار در تحولات اجتماعی، پیشرفتها و احیانا شکستها و عقبماندگیهای یک جامعه دارد. این عامل اساسی، دارای زیرمجموعههایی متنوع، متعدد و در هم تنیدهای است که باعث می شود ارزیابی آن کاری بس مشکل باشد. چرا که از افکار و عقاید و ارزشها گرفته تا هنرهای مختلف و آداب و رسوم و … همه را میتوان موضوعاتی فرهنگی دانست. برای بررسی تاثیرات فرهنگی مطبوعات، نباید فقط به بررسی صفحات فرهنگی آنها پرداخت چرا که تک تک مطالب یک روزنامه می تواند بار ارزشی داشته باشد و از آنجایی که ارزش های یک جامعه، بخش مهمی از فرهنگ آن جامعه هستند؛ همه مطالب روزنامه میتوانند تاثیر فرهنگی داشته باشند. بنابراین برای آنکه متوجه شویم رسانه ها و از آن جمله، مطبوعات، در حال تقویت یا تضعیف چه ارزشهایی هستند و در نتیجه چه تاثیری بر فرهنگ جامعه دارند؛ لازم است که محتوای منتشر شده در این رسانه ها را به روشی علمی مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم.
با مروری بر پیشینه تحقیق متوجه می شویم در بیشتر تحقیقات انجام شده با موضوع فرهنگ در مطبوعات، مطالب فرهنگی، به مطالبی که در صفحات فرهنگی چاپ شده اند، محدود بوده در حالی که اگر تعریف و نگاه جامعی به مقوله فرهنگ داشته باشیم؛ هر محتوایی می تواند کارکرد و پیام فرهنگی داشته باشد. اساسا به نظر میرسد یکی از مشکلات مهم و بسیار تاثیرگذار در برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی کشور، همین مساله، یعنی نداشتن نگاه جامع و فرابخشی به فرهنگ است که باعث شده است فرهنگ را صرفا در ابزارهای فرهنگی مانند فیلم، کتاب، آثار هنری، همایش ها و برنامه های مرتبط با این مقولات و مواردی از این دست ببینیم در حالی که فرهنگ و دایره وجود و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آن بسیار فراتر از این موارد است. فرهنگ اعم از سیاست، اقتصاد، علم و سایر مقولات اینچنینی است. فرهنگ در عرض سیاست و اقتصاد نیست بلکه سیاست و اقتصاد زیرمجموعه فرهنگ بوده و رنگ و بوی آن را داشته و در ذات خود با آن قرابت و اشتراک ماهیتی دارند. هر امر سیاسی یا اقتصادی یا ورزشی یا … دارای بار و کارکرد فرهنگی است؛ بنابراین برای تحلیل صحیح و جامع فرهنگ نباید توجه خود را صرفا به آداب و رسوم و هنرها یا گزارههای دینی و مذهبی محدود کنیم بلکه باید همه متن ها را دارای بار و کارکرد فرهنگی دانسته تا بتوانیم از خلال تحلیل آنها، به شناختی صحیح و جامع از وضعیت موجود یا تغیرات فرهنگ دست پیدا کنیم.
به لحاظ عملی و كاربردی نیز این تحقیق و تحقیقاتی از این دست میتوانند دیدگاه های مسئولین رسانه ای كشور و نیز مدیران نشریات و رسانه های كشور را درباره میزان و چگونگی پرداختن نشریه یا روزنامه تحت امرشان به ارزش های نظام جمهوری اسلامی بوده اصلاح یا تكمیل نموده و موجبات اصلاح رویه ها یا سیاست ها را فراهم نماید.
این تحقیق به دنبال بررسی میزان و چگونگی پرداختن مطبوعات کشور به ارزش های اساسی نظام جمهوری اسلامی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در نیمه اول سال های 1387 و 1389 و همچنین بررسی میزان تغییر توجه مطبوعات به این ارزش ها در فاصله این دو سال میباشد. علت اصلی انتخاب دو سال 1387 و 1389 به عنوان سالهای مورد بررسی، اتفاقات رخ داده پیرامون انتخابات سال 1388 است. هدف این است که ببینیم اولا هر کدام از این سه روزنامه، به چه میزان به ارزشهای اساسی مورد نظر تحقیق پرداخته اند و ثانیا گذشت زمان و به ویژه، اتفاقات پیرامون انتخابات سال 1388، چه تاثیر معناداری بر میزان پرداختن روزنامهها به این ارزشها داشته است.
از میان ارزشهای مصوب شورا، پنج ارزش «ایثارگری و شهادتطلبی»، «استقلالطلبی، ظلمستیزی و استكبار ستیزی»، «نفی تجملگرایی»، «حفظ كیان خانواده» و «خودكفایی علمی و توجه به علم» را مورد بررسی قرار خواهیم داد. لازم به ذکر است که در پژوهشی که در سال 1390 انجام شده است؛ خانم ملک زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباطات دانشگاه سوره به بررسی بازنمایی این پنج ارزش در فیلمهای برگزیده جشنواره فیلم فجر پرداخته اند و ما هم در این تحقیق، به بررسی همان پنج ارزش مورد بررسی در پژوهش خانم ملک زاده پرداختهایم. ضمنا از میان روزنامه های کشور و با توجه به محدودیت های تحقیق، سه روزنامه کیهان، ایران و آفتاب یزد را که تقریبا نماینده جریانات مختلف سیاسی کشور هستند؛ انتخاب کرده و قصد داریم با بهره گرفتن از روش تحلیل محتوا، به بررسی میزان و چگونگی توجه این سه روزنامه به ارزش های مذکور در سال های 1387 و 1389 پرداخته و تفاوت های احتمالی در توجه به این ارزشها را بین سال های 1387 و 1389 بررسی کنیم.
:
گردشگری یکی از بزرگترین صنایع دنیا بوده که دارای رشد سریعی می باشد. برای بسیاری از نواحی گردشگری مهم ترین منبع درآمد است و برای دیگر مناطق بازده اقتصادی حاصل از گردشگری بسیار زیاد است (معصوم پور، خوش اخلاق). بر طبق پیش بینی سازمان جهانی گردشگری تا سال 2020 گردشگری بین المللی به تعداد 1.6 میلیون نفر برسد و گردش مالی ناشی از آن به پیش از 2 تریلیون دلار در سراسر دنیا باشد (WTO, 1988).
گردشگری به خاطر برخورداری از توانمندی بالا در خلق و ارتقاء مولفه های توسعه ملی، منطقه ایی و شهری و روستایی همیشه مورد توجه و ستایش بوده است. بسیاری از کشورها این صنعت پویا را به عنوان منبع اصلی درآمد به ایجاد اشتغال در بخش خصوصی و تبادلات فرهنگی و انسانی و توسعه ساختار زیربنایی می دانند (رشیدنیا، گندم کار، 1390: 2).
امروزه صنعت گردشگری به عنوان صنعتی پویا و فراگیر همه ارکان وجودی یک جامه و سیستم های جهانی را در بر گرفته است. گردشگری در معنای اصل خود از قرن نوزدهم با اصالت و انگیزه است نه سفرهای بدون هدف و برنامه. در اصل گردشگری بر اساس خواست و اراده ی ملت ها صورت میگیرد .سازمان های دولتی و بخش خصوصی تنها برنامه ریزان این سفرهای هدفمند هستند که باید متناسب با خواسته های عمومی به برنامه ریزی بپردازند تا گردشگری به بهترین نحو انجام شود (توکلی و گلدی شرافت سید،1388: 44)
جهانگردی و تفرج در ذات خود کمترین وابستگی را به تکنولوژی های آلاینده را دارد. توسعه خدمات جهانگردی نه فقط اصالت های منطقه ای را برجسته می نماید، بلکه از حاصل آن در حفظ و ساماندهی این اصالت ها و نیز در بوجود آوردن توازن بهینه منبع و طرز استفاده مناسب از آن برای حفظ و نگهداری و رشد و توسعه منابع طبیعی و ملی بهره می جوید و همزمان با آن از مزایای اقتصادی آمد و شدهای مربوطه برخوردار میشود(میکایلی، 1379: 22) . عوامل زیادی بر صنعت گردشگری تاثیر می گذارند که یکی از مهم ترین آنها آب وهواست.
آب و هوا و اقلیم نقش مهمی را در گردشگری و موفقیت یک مقصد گردشگری ایفا می کند. (Bingo, Hamilton & Tol, 2006:915) با توجه به این مسئله که اقلیم در انتخاب مقصد گردشگری پارامتر بسیار با اهمیتی است، و به طور قابل ملاحظه ایی اقلیم در طی فصول مختلف بر روی برنامه ی آژانس های گردشگری اثر می گذارد. اقلیم مناسب و آسایش اقلیمی در افزایش میزان گردشگران در مناطق جاذب گردشگر شود. از طرف دیگر اقلیم و آب و هوا می تواند باعث افزایش هزینه ی تمام شده نیز شود.( به طور مثال افزایش میزان مصرف انرژی در وسایل سرمایشی در طول فصل گرم) همچنین تغییرات اقلیمی اثر مستقیمی بر روی مراکز گردشگری متکی بر طبیعت را دارد(Scott, Jonse & Konepek, 2007:572).
از طرفی آسایش یعنی راحتی و استراحت یک موجود که در برابر تهاجم خارجی با آن مقابله می کند( خالدی، 1379). و آسایش زیست اقلیمی (بیوکلیماتیک) انسانی، به تعادل حرارتی بدن انسان با محیط پیرامون وابسته است. طیفی از درجه حرارت هایی که پراکنش حرارت به میزان رضایت بخشی در آن صورت گیرد، منطقه آسایش انسان نامیده می شود. از نظر فعالیت بدنی و راحتی انسان، هیچ اقلیمی را نمی توان کاملاً مطلوب یا نامطلوب فرض کرد. بنابراین آسایش هم در یک منطقه صد در صد ثابت نمی تواند باشد و برای افراد بر حسب سن، سلامت، فعالیت بدنی، نژاد، میزان پوشش و همچنین بر اساس فصل های مختلف سال و خو گرفتن افراد به محیط به طور نسبی تغییر می کند
(محمدی، 1386). از سوی دیگر تعادل دمای بین بدن انسان و محیط در فضای داخل و بیرون ساختمان متفاوت است و شرایط آسایش و راحتی در هر دو محیط مهم است. مدل دمای معادل فیزیولوژیک به بررسی شرایط آسایش اقلیمی انسان هم در فضای داخلی ساختمان ها و هم در فضای بیرونی با توجه به نوع پوشش و فعالیت انسان بررسی می کند. لذا مدل دمای معادل فیریولوژیک در بین مدل های ارائه شده در باب آسایش اقلیمی انسان کارآمد تر و کامل تر می باشد. صنعت گردشگری استان نیاز به ارزیابی اقلیم به عنوان یکی از اصلی ترین منابع گردشگری دارد و لذا اقلیم گردشگری استان با بهره گرفتن از مدل دمای معادل فیزیولوژیک در محیط GIS ارزیابی شده تا نقاط قوت و پتانسیل های آن مشخص شود.
2-1- طرح مسئله و ضرورت تحقیق
امروزه صنعت گردشگری به عنوان صنعتی پویا و فراگیر همه ارکان وجودی یک جامعه و سیستم های جهانی را در برگرفته است (توکلی 1388) و یکی از منابع مهم درآمدزایی و در عین حال از عوامل مؤثر در تبادلات فرهنگی بین کشورهاست. به همین علت پژوهشگران و متخصصان محلی علاقمند به بررسی نقش گردشگری در توسعه اقتصادی و اجتماعی می باشد (Albalate and bel,2009:426).
در این بین نمی توان نقش کلیدی آب و هوا را در جذب گردشگر و رونق گردشگری یک منطقه نادیده گرفت. همچنین آب وهوا ارتباط مستقیمی با آسایش فردی برای گردشگران دارد. منظور از آسایش فردی مجموعه شرایطی است که از نطر حرارتی دست کم برای 80 درصد از افراد مناسب باشد (قبادیان و فیض مهدوی 1380). یکی از اطلاعات مورد نیاز گردشگران برای سفر، شرایط اقلیمی مقصد می باشد و اکثر گردشگران برای انتخاب مقصد گردشگری ملاحظلت اقلیمی را مورد بررسی قرار می دهند. اقلیم از دیدگاه برنامه ریزی گردشگری بسیار حائز اهمیت است و گردشگران معمولاً در جست وجوی اقلیم مطلوب یا اقلیم آسایش هستند که در آن، فرد هیچ گونه احساس نارضایتی و عدم آسایش حرارتی و اقلیمی ندارد و این عامل نقش مهمی را در تصمیم گیری برای مقصد گردشگری دارا می باشد(Matzarakis, 2001:172). لذا اطلاع رسانی و شناخت صحیح از شرایط آب و هوایی می تواند مسافران و اقشار آسیب پذیر را پشتیبانی کند و در تصمیم گیری برای مقاصد آنها نقش مهمی را ایفا کند.
برای این منظور و بررسی هرچه بهتر تاثیر اقلیم بر گردشگری مدل های گوناگونی تاکنون ارائه شده است. از بین آنها می توان از شاخص های مرتبط با فیزیولوژی انسانی که از معادله بیلان انرژی بدن انسان مشتق گردیده اند بهره جست که امروزه اعتبار بیشتری در مطالعات زیست اقلیم انسانی و هم چنین آب و هوا شناسی گردشگری کسب کرده اند (Matzarakis,2001:36). یکی از مدل های کارآمد که در ارتباط با این شاخص است مدل دمای معادل فیزیولوژیک یا PET است. که این مزیت را نسبت به سایر مدل های اقلیم گردشگری را داراست که نه تنها دمای محیط را در داخل بافت ساختمان در نظر می گیرد بلکه دمای محیط در خارج از ساختمان برای آسایش گردشگران را لحاظ می دارد. همچنین این مدل این قابلیت را نیز دارد که نوع فعالیت و پوشش گردشگر را نیز در بررسی میزان آسایش بررسی کند.
با توجه به مسائل فوق و تنوع اقلیمی استان قزوین که وسعتی حدود 15820کیلومتر مربع و بین 48 و 45 دقیقه تا 50 درجه طول شرقی و 35 درجه و 37 دقیقه تا 36 درجه و 45 دقیقه عرض شمالی قرار گرفته است و به دلیل ساختار توپوگرافی متفاوت که شرایط اقلیمی متفاوتی را به همراه به نحوی که اقلیم آن با نوسان آشکاری همراه است که شمال آن آب و هوای سرد و کوهستانی و آب و هوای خشک و نیمه خشک در نواحی مرکزی آن می توان شاهد بود ، بنابراین میتوان با توجه به مدل PET و پتانسیل های موجود در مکان های مختلف در سطح استان و با برنامه ریزی مناسب بهترین زمان و مکان را برای گردشگر شناسایی کرد.
3-1- سوال تحقیق
دوره های زمانی مناسب با توجه به استعدادهای مکانی جهت فعالیت های گردشگری در منطقه مورد مطالعه بر اساس مدل دمای معادل فیزیولوژیک کدامند؟
4-1- فرضیه تحقیق
با توجه به توپوگرافی منطقه مطالعاتی، مدل دمای معادل فیزیولوژیک دوره های زمانی متفاوتی را جهت فعالیت های توریستی پیشنهاد می کند.
5-1- اهداف تحقیق
1- اجرای مدل دمای معادل فیزیولوژیک به منظور درک بهتر پتانسیل فعالیت گردشگری استان قزوین
2- پهنه بندی اقلیم گردشگری استان بر اساس مدل معادل فیزیولوژیک با توجه به استعداد های مکانی موجود در منطقه مورد مطالعه
6-1- روش تحقیق
1- اخذ داده های اقلیمی مورد نیاز از ایستگاه های سینوپتیک استان و کنترل
2- بررسی دقت داده های جمع آوری شده
3- بررسی شرایط اقلیمی منطقه مورد مطالعه بر اساس یکی از روش های متداول طبقه بندی
4- اجرای مدل PET در مقیاس ماهانه
5- تولید لایه های اطلاعاتی مورد نیاز در مدل معادل فیزیولوژیک جهت پهنه بندی اقلیم گردشگری منطقه مطالعاتی
6- تفسیر داده های خروجی مدل PET در منطقه مطالعاتی
ای بر طبیعت گردی به اکوتوریسم و ابعاد آن پرداخته و تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم گسترش صنعت گردشگری بر توان اکولوژی محیطی، ارزیابی تاثیرات اکولوژی گردشگری ، مفهوم ظرفیت قابل تحمل محیط و در نهایت به فنون مدیریتی و برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی جهت توسعه پایدار و سالم این صنعت اشاره کرده است (فنل، 1385).
پیترمیسون در بخشی از کتاب خود به بحث در رابطه با اثرات گردشگری بر محیط زیست پرداخته و با انجام مطالعات موردی سعی در تفهیم به خطر افتادن این میراث طبیعی مهم از طریق گسترش صنعت گردشگری دارد لذا گردشگری برنامه ریزی شده و مدیریت شده را در ارتباط با اثرات زیست محیطی موضوعی حیاتی می پندارد (پیترمیسون،1387).
ترسا گرین وهمکاران در سال 2007 در پژوهشی به گردشگری جرایر بالیاریک در دریای مدیترانه پرداخته اند. نتایج تحقیقاتشان نشان میدهد که تقاضای گردشگری به شدت به تکامل فعالیت های اقتصادی در هر کشور مبدا و به رابطه هزینه زندگی گردشگران در مقصد بستگی دارد. اینان به بررسی اثرات منفی گردشگری بر محیط زیست طبیعی نیز پرداخته و توسعه پایدار گردشگری را در ادامه مدنظر دارند. این مطالعه در آخر پیشنهاد میکند که تنوع پیشرفت و فراهم شدن کیفیت خدماتی سطح بالا در اندازه گیری سیاست گردشگری تاثیر زیادی دارد( Teresa Garý´n et al ،2007).
بوسابا سیتیکارن در سال 2002 در مقاله ای با عنوان جنبه های گردشگری و توجهی کلیدی به توسعه پایدار به تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم صنعت گردشگری روی منابع طبیعی ، ساختمان سازی و محیط فرهنگی در هر ناحیه توریستی و نواحی مجاور آن توجه داشته و به ابعاد گوناگون تاثیرات گردشگری بر جنبه های اقتصادی اجتماعی فرهنگی و زیست محیطی توجه می کند و در نهایت راهکارهایی را برای دستیابی به توسعه پایدار گردشگری پیشنهاد می کند (Bussaba sitikarn, 2002).
دهستانی در پژوهشی تحت عنوان برنامه ریزی کالبدی گردشگری مطالعه موردی شهرستان آستارا به شناسایی پتانسیل های گردشگری شهرستان ، شناسایی موانع توسعه گردشگری، نحوه الگوی مالکیت و کاربری زمین با توجه به شرایط خاص منطقه و کمک به توسعه عناصر و اجزای تشکیل دهنده سیستم گردشگری به ویژه جاذبه های موجود در منطقه می پردازد و در آخر به ایراد راه حل هایی جهت توسعه مناسب و سالم گردشگری در جهت تححق اهداف گردشگری پایدار می پردازد (دهستانی،1383).
طهماسبی پاشا و مجیدی نیز در سال 1384 در مطالعه ای چشم انداز گردشگری سواحل جنوبی دریای خزر و آثار آن بر توسعه شهرها و
روستاهای منطقه تاثیر گردشگری در منطقه غرب استان مازندران را مورد بررسی قرارداده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین پدیده گردشگری و عوامل اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی منطقه رابطه معنی داری برقرار است (طهماسبی پاشا،مجیدی،1384).
4-1-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
در حال حاضر گردشگری ( Tourism) در رامسر به شکل داخلی آن ( ایرانگردی ) مطرح است و شکل خارجی آن (جهانگردی) کمتر مطرح می باشد. مع الوصف، این نوع گردشگری نیز که غالباً با گذران اوقات فراغت همراه است، حائز اهمیت فراوان می باشد. از نظر اقتصادی، مسافران و میهمانان تابستانی و نوروزی یکی از منابع عمده درآمد شهرستان رامسر را تشکیل می دهند. اقلیم مناسب ، نزدیکی به کلانشهر تهران و همجواری کوه ، دریا و ساحل همراه با امکانات تفریحی شهرستان هرساله پذیرای تعداد زیادی از گردشگران است . استقبال گردشگران از جاذبه های طبیعی و مصنوعی شهرستان پیامدهای مثبت و منفی را در محیط به جای خواهد گذاشت که نیاز به بررسی های دقیق و کارشناسانه داشته تا آسیب ها شناسایی و راهبردهای مناسب جهت بهبود و حفاظت از میراث طبیعی شهرستان ارائه شود.
5-1-1- اهداف تحقیق
با توجه به اینکه استان مازندران جزء نواحی سرسبز و زیبای ایران است و هر ساله میلیونها نفر گردشگر از جاذبه های بکر و زیبای شهری و روستایی این استان دیدن می کنند و با توجه به این موضوع که صنعت گردشگری می تواند باعث کسب درآمد و ایجاد اشتغال در منطقه شود لذا تدبیر یک راهكار كارآمد و سنجیده به منظور برقراری تعادلی مناسب به منظور استفاده درست از گردشگری تلفیقی (شهری و روستایی) با هدف ساماندهی و بهره وری صحیح این صنعت و دسترسی به گردشگری پایدار و جلوگیری از فشار مضاعف بر اکوسیستمی خاص در شهرهای شمالی ایران می تواند موثر باشد.
بنابراین اهداف تحقیق عبارتند از:
1) بررسی تأثیر تعداد و آگاهی گردشگران بر حفظ میراث طبیعی؛
2) شناخت علل كمبود و ناكارآمدی زیرساخت های گردشگری و تأثیر آن بر میراث طبیعی؛
3) كاربست مدل های مورد نظر با شاخص سازی مناسب در منطقه موردمطالعه.
6-1-1- تدوین و ارائه فرضیات تحقیق:
در تعریف فرضیه می توان گفت: فرضیه عبارت است از حدس یا گمان اندیشمندانه در باره ماهیت، چگونگی و روابط بین پدیده ها، اشیاء و متغیرها، که محقق را در تشخیص نزدیکترین و متحمل ترین راه برای کشف مجهول کمک می نماید (حافظ نیا، 1377، ص 19 ).
با توجه به سوالات این پژوهش و به منظور ارائه پاسخهای مناسب فرضیه های این تحقیق عبارتند از:
1- به نظر می رسد رشد گردشگری در شهرستان رامسر منجر به تهدید توان اكولوژیكی منطقه شده است.
2- به نظر می رسد كمبود و ناكارآمدی تسهیلات و امكانات گردشگری منجر به تشدید تهدید میراث های طبیعی منطقه گردیده است.
3- به نظر می رسد به علت عدم وجود رشد مناسب و هماهنگ گردشگری تلفیقی (شهری-روستایی) فشار زیادی بر محیط زیست شهرستان رامسر وارد می شود.
7-1-1- حدود پژوهش
این تحقیق در محدوده شهرستان رامسر در غرب استان مازندران با توجه به تأثیرات و پیامدهای گردشگری بر میراث های (اكولوژیكی) طبیعی منطقه با استفاده مدل های فرایند تحلیل سلسله مراتبی و دلفی انجام می شود.
تقریباً 50000 سال پیش احتمالاً در جایی از آفریقا انسان جدید متولد شد. جهشهای ژنوم انسان منجر به تغییراتی در مغز او شد که قابلیتهای سطح بالایی را برای توسعه زبان و فرهنگ و ادراک خویشتن در این گونه جدید فراهم می آورد. این تغییرات همچنین، منجر به رشد و توسعه ی سیستم های پیچیده اجتماعی گردید که باعث استقلال گسترده این گونه از شرایط محیطی شد. برای نگهداری سیستمهای اجتماعی، انسان ها سطوح بالای انگیزش را جهت رقابت برای کسب تأیید و حمایت دیگران به کار بستند (گیلبرت[1]، 2001). روابط اجتماعی یک عنصر حیاتی در زندگی انسان هاست. کمیت و کیفیت روابط اجتماعی ارتباط نزدیکی با مرگ و میر دارد و افزایش آن به عنوان یک مؤلفهی کلیدی مرتبط با سلامتی میباشد ( تئو، لریگو و راجرز[2]، 2013). گونه ما نیاز دارد تا دوست داشته شود، ارزشمند باشد، مورد تأیید والدین باشد، با همسالانش روابط حمایتی برقرار کند، زوج مطلوب را به خود جذب کند و در انواع روابط اجتماعی به طور موفقیت آمیزی حضور یابد. نتیجه این که انسان ها به طور طبیعی از ارزشیابی منفی همنوعان خود می هراسند. حالت غیر انطباقی این ترس و نگرانی تکاملی و انطباقی اختلال اضطراب اجتماعی[3] (SAD) است. از یک دیدگاه تکاملی اضطراب اجتماعی نقش مهمی را در بازداری فرد از عمل کردن به طریقی که او را در معرض خطر طرد شدن از جامعه ی اجتماعی قرار دهد ایفا می کند، و لذا آن را ترس از طرد شدن توصیف کرده اند (هدمن، استروم، استونکل و مورتبرگ[4]، 2013).
اختلال اضطراب اجتماعی مشکلات عدیده ای را در مراحل مختلف زندگی فرد پدید می آورد و بر کارکرد جسمی، تحصیلی، شغلی و اجتماعی وی تأثیر می گذارد (دمیر، کاراستین، ارالپ دمیر و اویسال[5]، 2013، ونگ، سارور و بیدل[6]، 2012). برخلاف سایر اختلالات اضطرابی که در آنها فرد قادر به اجتناب ورزیدن از موقعیت های اضطراب آور است، افراد دچار اضطراب اجتماعی به اجبار با موقعیتهایی اجتماعی مواجه میشوند که واکنش اضطرابی آنها را به طور روزمره تحریک می کنند و کیفیت زندگیشان را تحلیل میبرند (کالوت، اوروئه، کامارا و هانکین[7]، 2013؛ کالوت، اوروئه و هانکین، 2013 ؛ روم، ملی، ثورسن،آندریسن و روزبرگ [8]، 2012؛ سونگ[9] و همکاران، 2012). مهمترین مسألهای که از مطالعات اضطراب اجتماعی برداشت می شود اهمیت قابل توجه تشخیص و درمان زودهنگام است. در دو دهه اخیر حجم زیاد تحقیقات به عمل آمده منجر به ابداع راهبردهای درمانی مؤثری برای درمان این اختلال تضعیف کننده شده است. بنابراین در حال حاضر مقایسه کارایی و تداوم تأثیر درمانها از اهمیت بسزایی برخوردار میباشد.
2-1- بیان مسئله
اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) که از طریق مشخصهی ترس از مشاهده و ارزیابی توسط دیگران شناخته می شود به عنوان یک اختلال از طبقه اختلالهای اضطرابی، یکی از رایجترین و مزمن ترین اختلالات روانی با شروع زودرس و دورهای مداوم (کائوت و گویر[1]، 2014؛ رپی، مکلئود، کارپنتر، گاستون، فری و پیترز[2]، 2013؛ هدمن، استروم، استونکل و مورتبرگ، 2013؛ سونگ و همکاران، 2012؛ چارترند، کاکس، ال گابالاوی و کلارا[3]، 2011؛ لمپ[4]، 2009؛ ولز و کارتر[5]، 2006)، شایعترین نوع اختلال اضطرابی و سومین اختلال روانی از نظر شیوع در بین جمعیت عمومی است (سونگ و همکاران، 2012؛ فهم، بیسدو، جاکوبی و فیدلر[6]، 2008). شیوع کلی این اختلال تقریباً 13 درصد است و در جایگاه سوم اختلالهای روانپزشکی پس از اختلال افسردگی اساسی و وابستگی به الکل قرار دارد (نیکلسون[7]، 2008) و اگر درمان نشود با دورهای مزمن و پنهان مزمن همراه میگردد (کاستا کابرال مولولو، بزرا دی منزس، ویگن و فونتنلله[8] ، 2012؛ لمپ، 2009) و اختلال اساسی در کار و حوزه های اجتماعی، عملکردهای علمی، خانوادگی و شخصی (کوکرتز، گیلدبرانت، کارلستروم، واپلینگ و بودلاند[9]، 2014؛ دمیر، کاراستین، ارالپ دمیر و اویسال[10]، 2013؛ ونگ، سارور و بیدل، 2012؛ چارترند، کاکس، ال گابالاوی و کلارا[11]، 2011) ایجاد می کند و سبب کاهش کیفیت زندگی فرد (رپی و همکاران، 2013؛ سونگ و همکاران، 2012؛ کاستا کابرال مولولو، بزرا دی منزس، ویگن و فونتنلله ، 2012؛ ویدمن، فرناندز، لوینسون، آگوستین، لارسن و رودباق[12]، 2012؛ روم، ملی، ثورسن، آندریسن و روزبرگ، 2012؛ ونگ، سارور و بیدل؛ 2012) سلامت روانی و اجتماعی ضعیف، حمایت اجتماعی پایین، اختلالات مصرف مواد و سایر اختلالات روانی همراه، مانند اختلال خلق و اختلالات اضطرابی (چارترند، کاکس، ال-گابالاوی و کلارا، 2011؛ ونگ سارور و بیدل؛ 2012) می شود.
شروع اختلال معمولاً در دوره نوجوانی است، اگرچه برخی مطالعات نشان دادهاند که اختلال می تواند در سن هشت سالگی نیز تشخیص داده شود (کالوت، اوروئه و هانکین، 2013). کائوت و گویر (2014) بیان می کنند که شروع SAD به طور معمول در سن 10 سالگی و حداکثر اوایل دهه بیست می باشد. در حدود 50 درصد موارد SAD در سن 13 سالگی و 90 درصد زمان شروع تا رسیدن به سن 23 سالگی میباشد. این اختلال همچنین یکی از سختترین اختلالات اضطرابی نسبت به درمان میباشد و کمترین اثر درمانی را نسبت به سایر اختلالات اضطرابی هم در بزرگسالان و هم در کودکان نشان داده است (رپی و همکاران، 2013؛ هادسون، رپی، لینهام، ووثریچ و اشنایرینگ[13]، 2010). به این دلایل بهبود و روشهای جدید برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی بسیار ضروری میباشد.
ظهور نظریه های شناختی در آسیب شناسی روانی به افزایش علاقه به ویژگیهای شناخت و تنظیم آن منجر گردیده است. نوعی از عوامل شناختی که در تداوم اختلال اضطراب اجتماعی نقش دارند، طرح وارهها هستند (کالوت، اوروئه، کامارا و هانکین، 2013). طرح وارهها، الگوها یا درون مایههای عمیق و فراگیری هستند که از خاطرهها، هیجان و شناخت وارهها و احساسهای بدنی تشکیل شده اند، در دوران کودکی و نوجوانی شکل گرفته اند، در مسیر زندگی تداوم دارند و به شدت ناکارآمد هستند. آنها ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت، مشکلات منش شناختی خفیفتر و بسیاری از اختلال های مزمن محور یک قرار بگیرند (یانگ، کلوسکو و ویشار[14]، 2003). طرحواره درمانی برای درمان بیماران مبتلا به مشکلات منش شناختی مزمنی که به قدر کافی از رفتاردرمانی شناختی کلاسیک کمکی دریافت نمیکردند تدوین گردید. طرحواره درمانی بر پایه رفتاردرمانی شناختی کلاسیک بنا شده و بر ریشه های تحولی مشکلات روانشناختی در دوران کودکی و نوجوانی، استفاده از تکنیکهای برانگیزاننده[15] و ارائه مفهوم سبکهای مقابلهای ناسازگار تأکید دارد. بسیاری از مطالعات پژوهشی نشان دادهاند که رفتاردرمانی شناختی برای بسیاری از اختلالهای روان شناختی از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است، اما در مطالعات پیگیری تنها 50 درصد از بیماران به بهبودی معنادار بالینی دست می یابند (ماسکویچ[16]، 2008). رفتاردرمانی شناختی در سطح شناخت واره، رویکرد بالا به پایین را اتخاذ می کند. به عنوان مثال در اختلالهای اضطرابی از سطح نگرانی شروع می کند، سپس به مفروضههای زیربنایی و در نهایت به طرح وارهها می پردازد (داگاس و رابی چاود[17]، 2007)، اما در طرحواره درمانی این روند برعکس دنبال می شود. در فرایند طرحواره درمانی، مستقیماً به سراغ عمیقترین سطح شناختواره میروند. به عبارتی در طرحواره درمانی، روش پایین به بالا در پیش گرفته می شود (یانگ، کلوسکو و ویشار، 2003).
بررسیها نشان داده اند که افراد مبتلا به SAD طرح وارههایی دارند که این طرح وارهها آماج مناسبی برای رویکرد طرحواره درمانی تلقی میشوند (کالوت، اوروئه و هانکین، 2013؛ ونگ و مولدز[18]، 2011، هیمبرگ، بورزوویچ[19] و رپی، 2010، ویلسون و رپی، 2006؛ پینتو- گاویا، کاستیلهو، گالهاردو و کنها[20]، 2006).
از طرفی، در حوزه درمانهای جدیدتر روانشناختی، نخستین بار ولز و متیوس[21](1994) با ترکیب رویکرد طرح واره و پردازش اطلاعات، الگوی فراشناختی[22] را برمبنای مدل عملکرد اجرایی خودتنظیمی[23](S-REF) جهت تبیین و درمان اختلالات هیجانی معرفی کردند. اصطلاح فراشناخت عبارتست از هر نوع دانش یا فرایند شناختی که در آن ارزیابی یا کنترل شناختی وجود داشته باشد (موس و برد[24]، 2002). درمان فراشناختی نیز به ویژه به منظور رفع نواقص درمان شناختی ـ رفتاری ظهور پیدا کرد. به عقیده ولز شناخت درمانی با توجه به این نظر که افکار منفی در اختلالهای هیجانی از فعالیت باورهای ناکارآمد منتج میشوند، بیشتر روی منشأ محتوای افکار تأکید دارد، ولی در مورد این که چگونه این افکار شکل میگیرد و یا چه ساز و کاری این تفکرات ناکارآمد را برجسته میسازد تلاشی صورت نگرفته است (ولز و متیوس، 1994؛ ولز، 2000). لذا برای فهم فرایندهای تفکر لازم است که بر باورهای فرد درباره تفکر، راهبردهای فردی در مورد کنترل توجه و همچنین نوع باورهای فراشناختی[25] او تأکید نماییم. آنچه در درمان فراشناختی مورد تأکید قرار میگیرد عواملی است که تفکر را کنترل می کند و وضعیت ذهن را تغییر میدهد، نه چالش با افکار و خطاهای شناختی یا مواجهه طولانی مدت و مکرر با باورها در مورد تروما یا نشانه های بدنی (ولز،2001 ،2009).
دیدگاه نظری و درمانی فراشناخت بر باورها و تفكرات منفی به عنوان نتیجه كنترل فراشناختی شناخت تأكید میكند و بیان میكند كه چگونه فراشناخت در تداوم و تغییر شناخت مؤثر است. درمان فراشناختی سطوحی از مداخله را عرضه میكند كه بر چالش با محتوای تفكر و باورهای منفی كه در درمانهای سنتی شناختی بر آن تمركز دارد؛ تأكید نمیورزد (ولز، 2009) و سعی میكند فراشناختهایی را كه به شیوه ناسازگارانه تفكرات منفی تكرار شونده را زیاد میكنند و یا باعث افزایش باورهای منفی عمومی میشوند، تغییر دهد (ولز، 2000).
تحقیقات مختلف به صورت توصیفی و یا تجربی نشان دادهاند که برای اختلال اضطراب اجتماعی هر دو رویکرد درمان فراشناختی (کوکرتز و همکاران، 2014؛ هاپیت و همکاران، 2014؛ رپی و همکاران،2013؛ کلی، توسچن ـ کافیر و هنریچز، 2012؛ کارلبرینگ و همکاران، 2012؛ برد، سایر و هافمن، 2012؛ هالیون و روسیو، 2011؛ هاکاماتا و همکاران، 2010؛ کاشدان، ویکز و ساوستیانووا، 2011؛ امیر و همکاران، 2009؛ اشمیت و همکاران، 2009؛ مک اووی و پرینی، 2008؛ ولز، 2000، 2007، 2009؛ داناهی و استوپا، 2007؛ مک اووی، ماهونی، پرینی و کینگسپ، 2009؛ ولز و پاپاجورجیو، 2001، 1998) و طرح واره درمانی (خورشید زاده، برجعلی، سهرابی و دلاور،1390؛ کالوت، اوروئه، کامارا و هانکین، 2013) مؤثر میباشند ولی هنوز مطالعه مقایسه ای انجام نشده است تا مشخص شود که کدام رویکرد درمانی اثربخش تر و از تداوم تأثیر بیشتری برخوردار میباشد.
از آنجا که یافتن شیوه های درمان کوتاه مدت کارا و مؤثر از جمله ضرورتهای پژوهش میباشد و شیوه های درمانی مبتنی بر مدل طرح واره و فراشناخت نیز جزء درمانهای کوتاه مدت به شمار میآیند، انجام پژوهشی برای بررسی مقایسه اثربخشی و به ویژه ماندگاری اثر این شیوه های درمانی دارای اهمیت است.
بنابراین پژوهش حاضر در نظر دارد تا اثربخشی و تداوم تأثیر مدلهای درمانی جدید تحت عنوان درمان فراشناختی و طرحواره درمانی را در کاهش علائم، کیفیت زندگی و سلامت اجتماعی دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مقایسه كند.
این پژوهش از این نظر که کارایی و به خصوص تداوم تأثیر دو نوع درمان طرح واره محور و فراشناختی را بر کاهش علائم، کیفیت زندگی و سلامت اجتماعی دانشجویان دارای اختلال اضطراب اجتماعی مورد بررسی قرار داده است دارای نوآوری می باشد. به ویژه این که تا کنون هیچ پژوهشی در ارتباط با درمان اختلال اضطراب اجتماعی و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی افراد انجام نشده است.
3-1- اهمیت و ضرورت پژوهش
از آنجا که شیوع اختلال اضطراب اجتماعی 13 درصد میباشد و در جایگاه سومین اختلال رایج روانپزشکی پس از اختلال افسردگی اساسی و وابستگی به الکل قرار دارد، بنابراین استفاده از درمانهای گوناگون و مؤثر ضرورت مییابد.
با توجه به این كه دریافت دارو به تنهایی، صرفاً بر مكانیسمهای نوروفیزیولوژی این افراد اثر گذاشته و بهبودی نسبی ایجاد میكند و این بهبود نسبی صرفاً وابسته به مصرف دارو است، همچنین در بیشتر درمانهای روان شناختی صورت گرفته برای اختلال اضطراب اجتماعی مانند درمان رفتاری ـ شناختی، شناخت درمانی و رفتاردرمانی، بیشتر به محتوای فکر و رفتارهای اجتنابی توجه شده است، در حالیکه بیشتر اختلالات اضطرابی (مانند اضطراب اجتماعی) علاوه بر موارد ذکر شده در طرح وارهها و فرایند پردازش اطلاعات مانند راهبردهای کنترل فراشناختی و باورهای مثبت و منفی فراشناختی نیز اختلال دارند، بنابراین استفاده از فنون مختلف رواندرمانی مانند طرحوارهدرمانی و درمان فراشناختی در صورت موفقیت آمیز بودن، نه تنها می تواند سبب كاهش طولانی مدت مصرف دارو در این افراد شود (جلوگیری از وابستگی دارویی در طولانی مدت)، بلكه موجب پیشگیری از بروز شدید این اختلال و جلوگیری از عود مجدد علائم روانشناختی خواهد شد. همچنین از آنجا که یافتن شیوه های درمان کوتاه مدت کارا و مؤثر از جمله ضرورت های پژوهش میباشد و شیوه های درمانی مبتنی بر مدل طرحواره و فراشناخت نیز جزء درمانهای کوتاه مدت به شمار میآیند، انجام پژوهشی برای بررسی مقایسه اثربخشی و به ویژه تداوم تأثیر این شیوه های درمان دارای اهمیت است.
[9] . Kuckertz, J. M., Gildebrant, E., Liliequist, B., Karlström, P., Vappling, C., Bodlund, O.
4 . Demir, T., Karacetin, G., Eralp Demir D., & Uysal O.
[11] . Chartrand, H., Cox, B., EL-Gabalawy, R., & Clara, I.
[12] . Weidman, A. C., Fernandez, K. C., Levinson, C. A., Augustine, A. A., Larsen, R. J., & Rodebaugh, T.L.
[13] . Hudson, J.L., Rapee, R.M., lyneham, H.J., wuthrich. V., Schniering, C.A.
[16]. Moscovitch, D. A.
[17] . Dugas, M. J. Q., Robi chaud, M.
[20]. Pinto-Gouveia, J., Castilho, P., Gallardo, A., & Cunha, M.
6.Self-Regulatory Executive Function Model
7. Moses, L. J., Baird, J. A.
[25] . Meta cognitive beliefs
[1] . Gilbert, P.
[2] . Teo, A. R., Lerrigo, R., & Rogers, M. A. M.
[3] . Social Anxiety Disorder.
[4] . Hedman, E., Strom, P., Stunkel, A., & Mortberg, E.
[5] . Demir, T., Karacetin, G., Eralp Demir, D., & Uysal, O.
[6] . Wong, N., Sarver, D. E., & Beidel, D. C.
[8]. Romm, K. L., Melle, I., Thoresen, C., Andreassen, O, A., & Rossberg, J. I.