برای انجام این تحقیق نمونه هایی از گونه های اسفناج(دامغان)،گوجه فرنگی (دزفول)،کاهو(ورامین)،کرفس (تهران) ،کدو سبز(گرگان)،بادمجان(قصرشیرین) درخرداد 1393 از بازار دامغان خریداری شد.غلظت نیترات،نیتریت و اسید آسکوربیک در قسمتهای خوراكی هر یک از نمونه ها اندازه گیری شد. روی هر نمونه سه بار آزمایش تکرار شد. با توجه به این طرح آزمایش از روش تجزیه و تحلیل چند متغیره (Univariate Analysis) و سپس آزمون دانکن به کمک نرم افزار SPSS ورژن 21 استفاده گردید تا هم اثرات تکی متغیرهای مستقل و هم اثرات تقابلی آنها بر متغیرهای وابسته مورد بررسی قرار گیرد. در کل میزان اسید اسکوربیک در طی زمان کاهش یافت ولی در نیترات ونیتریت روند خاصی مشاهده نگردید ولی از رگرسیون میان هر سه نمک نتیجه گیری گردید کاهش میزان اسید اسکوربیک با افزایش نیتریت همراه است.کمترن میزان اسید اسکوربیک مربوط به کرفس بود و بیشترین مقدار اسید اسکوربیک را کاهو داشت. نیترات در اسفناج از دیگر سبزیجات بیشتر و افت ان نیز بیشتر بود کمترین میزان نیترات در گوجه فرنگی بود. بیشترین مقدار نیتریت در گوجه فرنگی و کمترین مقدار در بادمجان مشاهده گردید. بخار پز کردن مقدار اسید اسکوربیک را کاهش داد ولی در نیترات و نیتریت روند خاصی دیده نشد.
واژگان کلیدی: اسید آسکوربیک؛سبزیجات ؛نیترات و نیتریت
فصل اول
مـقـدمـه
1-1- پیش گفتار
امروزه به دلیل استفاده بیش از حد كودهای شیمیایی حاوی ازت برای تسریع رشد رویشی، بسیاری از سبزیها مخصوصاَ سبزیهای برگی دارای درصد بالایی نیترات هستند كه در بسیاری از موارد از استانداردهای تعیین شده بیشتر است. البته نیترات (NO3) خودش یک ماده سمی برای انسان محسوب نمی شود ولی نیتریت (NO2) حاصل از احیاء آن می تواند با آمین ها تركیب شده و تشكیل نیتروزآمین را بدهد كه یك ماده سرطانزا برای بدن محسوب می شود (طباطبائی، 1384).
عمده نیترات مصرفی انسان، از راه آب آشامیدنی، گوشت های فرآوری شده و سبزیجات وارد بدن انسان می گردد و در این بین، سبزی های مصرفی، عمده نیترات ورودی به بدن را تامین می كنند . (کراس و همکاران 1992). نیتریت سدیم افزودنی غذایی است که بعنوان یک نگهدارنده بکار می رود ( آژانس مواد سمی و اداره ثبت بیماریها،[1]2001؛سازمان سلامت جهانی[2]،2006 ) از طریق آب نوشیدنی آلوده وغذاهای حاوی نگهدارنده ها مخصوصاگوشت عمل آوری شده مانند هات داگ ها وگوشت های فوری دریافت می شود (آژانس مواد سمی و اداره ثبت بیماریها،2001؛رینیک وهمکاران[3]،2005 ).
برخی اوقات هنگام نگهداری سبزیجات در انبار و یا انجام عملیات بر روی آنها نیترات تبدیل به نیتریت شده و در افرادی كه با غذاهای حاوی نیتریت تغذیه می شوند خطر ابتلا به مت هموگلوبینا[4] وجود دارد (كاشی، 1363) همچنین در سبزیهای كنسرو شده مقدار زیاد نیترات در چند ماه در انبار باعث آزاد شدن قلع از آنها می شود (خلدبرین و اسلام زاده، 1380). بر اساس تحقیقات صورت گرفته 50 درصد از نیترات موجود در بدن انسان از مصرف سبزیها تامین می شود (Blomxarnastra[5] 1986).
تبدیل نیترات به نیتریت می تواند تحت تاثیر فعالیت کاهندگی باکتریها باشد. فعالیت کاهش دهندگی نیترات بوسیله ی رنج وسیعی از میکروارگانیسم ها شامل باکتریهای مقاوم در لوله ی معده و روده ی pestanداران تحت تاثیر قرار میگیرد وسپس میتواند باآمین ها،آمیدها و آمینو اسیدها واکنش داده و تولید ترکیبات N-نیتروز کند (هگش و شیلواه[6]،1982). نیتریت تحت متابولیسم اکسیداتیو در بافتها و خون به نیترات تبدیل می شود و مکانیسم اکسیداسیون بصورت واکنش اکسی هموگلوبین(Fe2+) در نتیجه ی تشکیل کمپلکس مت هموگلوبین(Fe3+) و در نهایت کاهش آنزیمی به نیترات است. سرعت واکنش بین نیتریت و هموگلوبین به گونه های مختلف وابسته است؛ در انسان سرعت واکنش آهسته تر از حیوانات شکمبه دار است اما سریع تر از خوک میباشد (اسمیت وبیوتلر[7] ،1966).
استانداردهای مختلفی برای حداكثر غلظت نیترات در سبزیها وجود دارد، مثلاَ اتحادیه اروپا حداكثر غلظت نیترات را برای كاهو در كشت های بهاره در آبكشت حدود 3500 میلی گرم در كیلوگرم و در كشتهای پائیزه حدود 4500 میلی گرم در كیلوگرم توصیه كرده است. این مقدار برای كشتهای مزرعه ای حدود 2500 میلی گرم در كیلوگرم است (CESCF[8]، 1992).
با توجه به مصرف زیاد سبزیجات و رواج نگهداری آن ها در یخچال دراین پژوهش سعی بر آن است که اثر پخت و زمان نگه داری بر میزان نمک های نیترات، نیتریت وآسکوربات سبزیجات بررسی گردد.
شتر[1] حیوانی است که با خشکی زیاد مناطق خشک و نیمه خشک سازگاری یافته و گوشت و محصولات حیوانی مناسب برای مصرف انسانهای این مناطق را تولید می کند. ابتدا لئوپلد در سال 1968 لذیذ بودن گوشت شتر[2] را اعلام کرد، همچنین اعلام کرد که این گوشت کمی زبرتر از گوشت گوساله است. افزایش جمعیت انسانها و کاهش سرانه تولید غذا در کشورهای در حال توسعه، خصوصا در مناطق خشک ونیمه خشک، شتر را به یکی از مناسبترین منابع غذایی موجود تبدیل کرده است(بابیکر و یوسف، 1990).
به طور کلی گوشت از جمله مواد غذایی میباشد که مستعد آلودگی و فساد است و فلور میکروبی بالایی دارد که آن را از منابع مختلف دریافت می کند از این رو جهت افزایش مدت زمان نگهداری آن و از بین بردن میکروارگانیسم های بیماری زا[3] روش هایی شامل پختن،
فریز کردن، نمک سود کردن، تخمیر کردن، دودی کردن و خشک کردن پیشنهاد شده است.(البچیر و زینو، 2009) همچنین اکسیداسیون لیپیدها یکی ازعلل بزرگ آلودگی کیفی گوشت و اغلب دلیل اصلی تغییر رنگ (باکلی و همکاران، 1955)،از دست دادن طعم و مواد مغذی است که طبعا مدت زمان نگهداری گوشت را کاهش میدهد (سمتی و همکاران، 2013)آنتیاکسیدانهای مصنوعی[4] برای سالهای زیادی فساد گوشت را به تاخیر انداختهاند ولی این مواد بدون رضایت مشتری استفاده میشده اند به همین جهت به دیگر جایگزینهای آنها مانند آنتی اکسیدانهای طبیعی و بیولوژیک روی آورده شد(سمتی و همکاران، 2013).
بسیاری از عصارههای گیاهی در غذا برای بهبود خصوصیات حسی و افزایش مدت نگهداری استفاده می شود که از جمله آنها میتوان به خانواده نعناعیان[5]اشاره کرد(سمتی و همکاران،2013) .رزماری[6]، گیاه یا درختچه ایهمیشه سبز با شاخههای انبوه چوبی به ارتفاع نیم تا یک متر است که پاجوش های آن کرکدار و برگهای سوزنی شکل دارد(خضری، 1381)و دارای یک ماده موثر ضد میکروب در برابر استافیلوکوکوس اورئوس موجود در گوشت است (کالینز و چارلز، 1987). برگهای رزماری منبع ترکیبات فنلی است و بطور وسیعی بعنوان یک چاشنی پذیرفته شده است که فعالیت آنتی اکسیدانی بالایی دارد(سمتی و همکاران،2013). همچنین استفاده از این گیاه در محیط آزمایشگاه در برابر محدوده وسیعی از باکتریها موثربود.
مورنو و همکاران (2006) گزارش کردند گیاه رزماری منبع غنی از ترکیبات فنلی با فعالیت بالای ضد میکروبی دربرابر هر دو گونه باکتری های گرم مثبت و گرم منفی است همچنین درصد بالایی از فعالیت ضد میکروبی آن مربوط به کارنوسیک اسید و کارنوسول است.
واضح است که عصاره رزماری دارای فعالیت حیاتی است ولی ویژگی ضد میکروبی آن به طور عمیق مشخص نشده است. فعالیت ضد میکروبی اسانس های روغنی گیاهان برای قرن ها شناخته شده است ولی عطر و طعم بسیار قوی آن ها باعث محدودیت در کاربرد آن ها در غذا شده است(دل کامپو، 2000؛زمان و همکاران،2009).
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر درصد های مختلف عصاره الکلیو گیاه تازه رزماری (5/0، 5/1و 5/2درصد ) بر افزایش مدت زمان نگهداری گوشت شتر در یخچال پرداخته است.آزمون هایpH، تیوباربیتوریک اسید، میوگلوبین و پارامترهای آن، میزان شمارش کلی میکروبی، میزان کپک و مخمر، میزان اشرشیاکلی طی روزهای صفر،1، 3، 5، 7و 10 و همچنین آزمون حسی در روز3اندازه گیری شد.
فرآورده های استریلیزه شیر كه به روش فرادما تهیه می شوند، بویژه شیر و خامه فرادما در سالهای اخیر ،جای خود را در رژیم غذایی مردم ایران باز كرده اند و ویژگیهای خاصی مانند عمر نگهداری طولانی، عدم نیاز به شرایط خاص نگهداری، قبل از باز كردن ظرف حاوی محصول، امكان توزیع در اقصی نقاط كشور و حتی صدور به سایر كشورها، اهمیت ویژه ای به این گروه از فراورده ها بخشیده است.(فلوز، [1]2000) خامه قسمتی از شیر است كه از نظر مقدار چربی شیر نسبتاً غنی بوده و با عمل خامه گیری از شیر جدا شده و به حالت امولسیون چربی در شیر بدون چربی می باشد. انواع خامه شامل خامه کم چرب که 12 درصد چربی دارد، خامه زده شده و سفت شده که 30 درصد از آن را چربی تشکیل می دهد، خامه سنگین که 36 درصد چربی دارد، خامه های پر چرب که 40 درصد چربی دارند، خامه بریده یا خامه ترش که نوع دیگری از خامه می باشد که در کشور انگلستان تهیه می شود. این نوع خامه را با حرارت دادن خامه معمولی تهیه می کنند و به خامه بریده یا ترش معروف است. این خامه بسیار چرب بوده و 55 درصد چربی دارد.( استاندارد ملی ایران، 1386)
محصولات خامه طعم دار که اخیرا مورد توجه تولید کنندگان و مصرف کنندگان قرار گرفته است در استاندارد ملی ایران بدین صورت تعریف شده است: خامه ای است كه با افزودن انواع طعم دهنده های مجاز با و یا بدون شكر طعم دار شده و سپس با یكی از روش های
حرارتی شناخته شده پاستوریزه و یا استریلیزه ( فرادما) شده باشد برای تولید خامه طعم دار می توان از خرما، عسل، مالت، وانیل، شیره انگور، شیره خرما، پودر وانیل، زعفران، پودر دارچین… استفاده کرد. (استاندارد ملی ایران، 1386).
از زنجبیل و عسل می توان به منظور طعم دار کردن خامه استفاده کرد. زنجبیل دارای اسید آمینه بوده که در پروتئین سازی و رشد موثر است. زنجبیل در دسته ادویه جات قرار می گیرد و به صورت تازه و آسیاب شده مصرف می شود. نوع تازه آن مقدار کمی یعنی حدود ۷۰ کالری انرژی دارد در حالی که نوع آسیاب شده زنجبیل ۳۳۰ کیلوکالری انرژی دارد که بیشتر به خاطر وجود نشاسته موجود در ریشه زنجبیل است. جنجرول موجود در زنجبیل به آن طعم تندی می دهد و جزو آنتی اکسیدان های مفید و موثر محسوب می شود. زنجبیل برای درمان سردردهای میگرنی توصیه می شود و همچنین در درمان سرماخوردگی، دردهای معده، تهوع و استفراغ موثر است البته مصرف زیاد زنجبیل خطرناک است و می تواند موجب سوزش معده یا بروز سنگ های کلیوی شود و هم چنین به افرادی که داروهای ضد انعقاد مصرف می کنند توصیه نمی شود. ترکیبات اصلی آن شامل: انواع قندها ۵0 تا۷0 درصد ، چربی ها 3 تا 18درصد اولئورزین 4 تا 5 درصد و ترکیبات سوزاننده 1 تا 3 درصد است.( معطر و اردکانی، 1378)
عسل سرشار از مواد مغذی مختلف است. تاکنون حدود 20 قند در عسل شناخته شده که میزان کل آن حدود 80 درصد می باشد و از مهم ترین آن ها گلوکز(31%) و فروکتوز (38%) را می توان نام برد. عسل حاوی آنزیم های متعددی از جمله اینورتاز، دیاستاز، گلوکز اکسیداز، کاتالاز و … می باشد و فاقد هر گونه چربی یا کلسترول می باشد. عسل حاوی انواع مواد معدنی مانند کلسیم ، پتاسیم، آهن ، فسفر ، منیزیم و … است. تحقیقات نشان داده است که هر چه رنگ عسل تیره تر باشد ، حاوی مواد معدنی بیشتری است.
عسل سرشار از ویتامین های مختلف است که از مهم ترین آن ها ویتامین های B1 , B2 , B3 , B5 , B6 و ویتامین C را می توان نام برد(لاهیجی و معصومی .1373).
با توجه به خصوصیات سلامت بخش عسل و زنجبیل اضافه کردن این دو ماده به خامه صبحانه می تواند نیاز بدن به مواد مغذی بیشماری را مرتفع سازد و در دراز مدت سبب ارتقا سطح سلامت جامعه شود . هدف از این تحقیق اضافه کردن عسل و زنجبیل به خامه صبحانه و بررسی سطح علاقه مندی مصرف کنندگان به این محصول بود.
تصوف یکی از جریانهای اجتماعی، مذهبی جهان اسلام میباشد که از قرن دوم به عنوان یک فرقه در کنار سایر فرق اسلامی پدیدار گشت. تا اواخر قرن دوم هجری، در جهان اسلام از تصوف بحثی نبود. پس از وفات پیامبر گرامی اسلام و اختلاف در تعیین خلیفه و سپس با روی کار آمدن بنی امیه بر مقدرات مسلمانان، در افکار وعقاید آنان اختلاف و تشتت پیدا شد. در کنار پیدایش عقاید مختلف سیاسی، عقاید مختلف دینی نیز هویدا گشت.
در قرن اول هجری پس از آلوده شدن شمار زیادی از مسلمانان به مفاسد و مادیات، عدهای در تلاش بودند تا از آلودگیهای زمان خود مصون باشند و به همین دلیل حالت انزوا و گوشه نشینی به خودگرفتند، و به زهاد و عباد شهرت پیدا کردند. این افراد که با دیگر مردم از حیث رفتار و حالات متفاوت بودند، صوفی خوانده شدند و در قرن دوم هجری تصوف در میان مسلمانان مصطلح شد. تصوف در قرون بعد مراحل رشد خود را طی نمود و نقطه شروع و همه گیر شدن آن، در قرن پنجم به بعد بود. مشکلات اقتصادی و آشفتگیهای دستگاه خلافت عباسی و حکومتهای این دوران، زمینه و رغبت عمومی را برای گرایش به تصوف بیشتر کرد. زهد، ریاضت وگوشه نشینی، پیدا شدن تشکیلات خانقاه و حالت مرید و مرادی را نتیجه بخشید.
حمایتهای حاکمان از صوفیان و گسترش تصوف در جامعه، ناشی از اهداف سیاسی و عقیدتی بود. و صوفیان جایگاه خاصی در بین مردم پیدا کردند.
سلسلههای صوفیه خود را ادامه دهنده راه بزرگان دین میدانند و شاه نعمت الله ولی از برجستگان این سلسله به شمار میآید که مورد توجه حاکمان وقت قرار گرفت و از حمایت بی دریغ شاهان دکن هند و فرزندانش در خارج از ایران برخوردار شدند و سلسله نعمت اللهیه را بنیان نهادند
اعقاب شاه نعمت الله ولی به سبب خویشاوندی با خاندان صفوی در ایران و پادشاهان دکن هند، در زمره بزرگان سیاسی هم قرار گرفتند و بدین سبب مقام معنوی و نفوذ روحانی سلسله نعمت اللهی به وجود آنان تقویت گردید و با کمکهای مالی و اقتصادی و سیاسی، طریقه نعمت اللهی نفوذ اجتماعی یافته، علاوه بر پیشرفت، استقرار و استمرار نیز شامل این گروه شد. دوازدهمین قطب سلسله نعمت اللهیه در دکن مأموری برای تبلیغ به ایران فرستاد که سرآغاز فعالیت مجدد در ایران شد. شاه علی رضا دکنی ملقب به رضا علیشاه با اعزام دو نفر به ایران توانست جریان تصوف نعمتاللهیه را دوباره در ایران احیا کرده، و در تعقیب همین اقدامات وی، افرادی به ترتیب بر مسند قطبیت تکیه زدند.
اینکه ایران، مهد پرورش آغازین تصوف به شمار میرود، با این همه، در هر دوره تاریخی، تصوف با سیر صعودی و نزولی روبه رو بوده، رشد و سقوط آن به اقطابی که عهده دار رهبری بودند و نیز میزان حمایت سلاطین وقت که تحت تاثیر رهبری قطب، علاقه و پشتیبانی خود را از آنان ابراز میکرده ارتباط مستقیمی داشته است. زیرا از آغاز پیدایش آیین تصوف، عدهای از فرمانرویان نسبت به صوفیان توجه داشتند. این ارتباط طرفین، در برخی از ادوار، مسلک طریقت را در حدی از اقتدار قرار میداد که سلاطین و بزرگان وقت بدون اجازه اقطاب کاری را انجام نمی دادند.
اقطاب در ادوار مختلف علاوه بر حفظ و تقویت ظاهر معنوی، با سران حکومت و درباریان و بزرگان منطقه ارتباط صمیمی و نزدیکی داشتند و همزمان بیگانگانی که آوازه و دلبستگی حکام منطقه به آنان را میشنیدند هم مراودات زیادی با آنان برقرار میکردند.
در یکی دو قرن اخیر، تصوف به جای تداوم معنویت و حفظ جایگاه اولیه خویش، بر خلاف اصول خود، با برخی از گروههای سیاسی معاصر از جمله با فراماسونری آمیخته و به حکومت و اشراف نزدیک گردیده است.
شاید در گذشته سلاطین، حکام، امرا و بزرگان از سر ارادت و اخلاص به اقطاب روی آورده و با احداث خانقاه، ارادت خویش را تداوم
میبخشیدند، لکن با گرویدن صوفیان به جریانهای رایج سیاسی، بتدریج جایگاه بنیادی و اساسی خویش را از دست دادند و با خواص حکومتی در هم آمیختند. شاید یکی از دلایل این ارتباط از آن جا ناشی شده باشد که بیش از آن که فرقههای دراویش علاقه به سیاست داشته باشند سیاستمداران به سوی آنها گرایش داشته و در آشکار و نهان از ظرفیتهای آن ها برای تغییر در جامعه حکومتی خویش استفاده میکردند زیرا که طرفین از برقراری ارتباط فیمابین برای مریدان و طرفداران خود بهره میبردند.
توجه فرمانروایان و رجال سیاسی به مشایخ طریقت سبب میشد که گاهی هم مردم از این حسن رابطه استفاده کرده و خواستههای خود را به وسیله شیوخ به عرض دیوانیان برسانند و بر عکس شیوخ هم میتوانستند با نفوذ در آنان مشکلات بسیاری را مرتفع نمایند.
از دوره قاجار، یکی از کسانی که ادعای قطبیت کرد، محمد کاظم تنباکو فروش ملقب به سعادت علیشاه است که سلسله گنابادی از این شخصیت انشعاب پیدا میکند. وی در سال 1276 به ادعای سلسلهای خویش، فرمان خلافت پیدا میکند و بعد از سعادت علیشاه به ترتیب، سلطان علیشاه، نور علیشاه، صالح علیشاه، رضا علیشاه، محبوب علیشاه و اکنون مجذوب علیشاه قطب سلسله گنابادی شده اند. به این ترتیب مسندی جانشینی اقطاب گنابادی، در این سلسله موروثی شد.
در دوره پهلوی، تصوف کم و بیش مورد توجه و اقبال حکومت و درباریان واقع شد. آن چنانکه عدهای از دولتمردان وقت نیز خود را به یکی از سلسلههای تصوف منتسب میکردند.
در باره احوال سلسلههای تصوف کتابها و مقالات فراوانی به صورت مستقل و یا نشریات مختلف انتشار یافته است.
2- بیان مسأله
صوفیان یکی از گروه های مهم اجتماعی در تاریخ ایران هستند که در دوران معاصر تحرکات زیادی داشته و با حکومتهای زمانه خود روابط مختلفی بر قرار کرده اند. با روی کار آمدن سلسله پهلوی که رویکردی استبدادی داشت، صوفیان خواسته یا ناخواسته وارد نوعی اتخاذ مواضع نسبت به حکومت پهلوی شدند به وِیژه رهبران دراویش گنابادی برای ادامه فعالیت خود و همچنین رقابت با علما و فقهای شیعه که مناسبات سردی با حاکمیت داشتند، این ارتباط با پهلوی دوم از روند خاصی بر خوردار گردید، آنان به مسئله روابط با پهلوی دوم توجه ویژهای نموده و محمدرضا شاه نیز برای نزدیکی، حفظ و تدام ارتباط با گروههای مختلف دراویش از انگیزههای مختلف بهرهبرداری کرده و به پیروی از او بسیاری از درباریان نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره این دوره نیز متمایل به فرقه مذکور گشتند. بررسی چگونگی و میزان روابط دو سویه و مواضع صوفیان نسبت به دربار پهلوی دوم مورد توجه پژوهش حاضر قرار گرفته است.
3- ضرورت و اهمیت تحقیق
گروههای سیاسی و مذهبی فراوانی از گذشته و نیز در دوره پهلوی در ایران شکل گرفته که از جمله آن ها، فرقه دراویش گنابادی میباشد. شناسایی و معرفی گروههای صوفیان معاصر با حکومت پهلوی دوم و بویژه دراویش گنابادی و بررسی روابط آنان با دربار پهلوی و تبیین روابط احتمالی نهان و آشکار آنها با یکدیگر یکی از ضرورتهایی بود که گویا تاکنون عطف توجهای به آن نشده بود که در رساله حاضر و در حدود اسناد و سوابق موجود برای نخستین بار مورد بررسی قرار گرفته است.
4- اهداف تحقیق
صوفیان و بوِیژه دراویش گنابادی در حکومت پهلوی دوم گاه وارد فعالیتهای مختلف و در زمینههای گوناگون شده بودند به طوری که بررسی کم و کیف این روابط، روشنگر اوضاع این فرقه در دوران معاصر شده و نشان داده که روابط فی مابین آنان از اعتماد خاصی بر خوردار و بر همین قیاس تداوم داشته است.
5- هدف کلی
تحقیق و پژوهش درباره چگونگی فعالیت صوفیان معاصر به ویژه فرقه گنابادی در ایران و در دوره پهلوی دوم، کمتر مورد توجه واقع شده که در رساله حاضر و در راستای تبیین روابط و حفاظت از صوفیان در دوره پهلوی دوم، مورد التفات، حکومت و درباریان در ابعاد مختلف قرار گرفته است.
6- اهداف ویژه
تحقیق و پژوهش دربارهی روابط اعضاء خاندان و حکومت محمدرضاشاه پهلوی و درباریان آن با صوفیان ایران بویژه فرقه گنابادی در جهت شناخت و معرفی روابط نهان و آشکار این فرقه با پهلوی دوم و درباریان نشان داده، که گروه مذکور با حکومت پهلوی دوم از روابط حسنه و صمیمانه بسیار نزدیکی بر خوردار بوده اند، بطوری که علاوه بر محمدرضا شاه، بسیاری از درباریان، در آشکار و پنهان به گناباد رفته و از خانه قطب گنابادی سر در میآوردند و به عکس با بهانههای عدیده، قطب وقت در تهران به دیدار چهرههای شاخص حکومت پهلوی میرفت.
7- سوالات تحقیق
1- آیا صوفیان و پهلوی دوم مشروعیت یکدیگر را به رسمیت شناخته بودند؟
2- روابط دو سویه صوفیان با محمدرضا شاه چه سیر و فراز و فرود احتمالی داشت؟
8- فرضیه های تحقیق
1- تعاملات و مناسبات صوفیان و پهلوی دوم نشان میدهد که آنها یکدیگر را به رسمیت شناخته بودند.
2- به نظر میرسد روابط دربار و صوفیان در نیمه دوم حکومت پهلوی دوم گسترش بیشتری یافته است.
در چند دهه اخیر، اندیشمندان اقتصادی ادیان مطالعات و تحقیقات گسترده و فراوانی را در زمینهی اقتصاد دینی( تجزیه وتحلیل رفتارها، نهادها و سیاست های اقتصادی با توجه به زمینههای دینی) انجام دادهاند که حاصل آن به صورت گنجینهای غنی در اختیار جامعهی علمی قرار دارد. در این میان، مطالعه دربارهی اندیشه اقتصادی یهودیت، مسیحیت واسلام رونق بیشتری دارد؛به طوری که اندیشمندان الهیاتی و اقتصادی این سه دین توحیدی ضمن تشکیل انجمنهای علمی وبرگزاری کنفرانسهای سالانه، مجلات علمی و مجموعهی بسیار وسیعی از کتب و مقالات را در مورد اندیشهی اقتصادی ادیان مذکور تألیف کردهاند.
پرسش بسیار مهمی که برای این اندیشمندان مطرح است،این است که اقتصاد مطلوب و مورد نظر دین کدام است و چه ویژگیهایی دارد؟ دستیابی به پاسخ این پرسش مستلزم بررسی دیدگاهها و نظریات اقتصادی همهی ادیان بزرگ شرقی و غربی است که کار بسیار دشوار و بزرگی است و تنها گروههای بزرگ علمی از عهدهی پاسخ گویی به آن بر میآیند.
از آنجا که یهودیت، مسیحیت و اسلام از جملهی ادیان بزرگ ابراهیمی هستند و با توجه به این که پیدایش، گسترش و تحکیم پایههای دانش جدید اقتصاد در کشورهایی صورت گرفته است که عموماً پیرو دین مسیحیت بودهاند و همچنین با توجه به گستردگی آرای اقتصادی اسلام و تجربهی تاریخی اقتصاد اسلامی در صدر اسلام و در طی دورهی تمدن بزرگ اسلامی ونیز با عنایت به این که یهودیت قدیمی ترین دین در میان سه دین اصلی دنیا است که ریشه در خاورمیانه دارند و تاریخچه این دین، سنتی بسیار غنی از تفکرات معنوی و قوانین اخلاقی در تمامی ابعاد وجودی انسان، از جمله بعد اقتصادی آن پدید آورده است، انجام مقایسهی تطبیقی میان اندیشهی اقتصادی یهودیت ، مسیحیت و اسلام می تواند ضمن ارائه پاسخی مقدماتی به پرسش اساسی مذکور ، گامی مثبت برای شناخت ویژگی های اقتصاد دینی و باز شناسی آن از اقتصاد غیر دینی متعارف باشد و زمینهی مطالعات بیشتر و کاراتر را در این حوزه از دانش فراهم کند.
صاحب نظران اقتصادی یهودی، مسیحی واسلامی برای دستیابی به اقتصاد دینی ؛ طی دو مرحله ، نظامهای مهم اقتصادی معاصر(سرمایه داری[1] و سوسیالیسم[2] ) و نظریهی اقتصادی متعارف (به ویژه قرائت نئوکلاسیک[3] آن) را نقد و ارزیابی کردهاند: مرحلهی اول ، مربوط به قبل از طرح اندیشهی اقتصادی دین است. در این مرحله، اندیشمندان دینی با انتقاد از روششناسی به کار رفته در اقتصاد متعارف که ارزشهای اخلاقی و معنوی را از نظریه و نظام اقتصادی حذف می کند و همچنین با نقد قضاوتهای ارزشی اقتصاد متعارف که ناسازگار با ارزشهای اخلاقی و معنوی دین ( اعم از یهودیت ، مسیحیت واسلام) است اقتصاد دینی را معرفی و از نظر علمی توجیه می کنند. در مرحله دوم که پس از پذیرش اقتصاد دینی و طرح اصول و نظریات اقتصادی دین است، صاحب نظران اقتصاد دینی با اتکا به معرفت جدید اقتصاد دینی به نقد اصول، نظریات و نظامهای اقتصادی متعارف می پردازند.
در واقع در مرحله اول ، به چرایی و علل وجودی اقتصاد دینی پاسخ داده میشود و در مرحلهی دوم نیز که تاکید مجدد بر لزوم مطالعات در زمینهی اقتصاد دینی است، به چیستی ( ماهیت) اقتصاد دینی پرداخته میشود؛ به عبارت دیگر ، ویژگیهای اقتصاد دینی از اقتصاد غیر دینی ، باز شناسی و معرفی می شود.
در این پژوهش، به مقایسه دیدگاههای اقتصادی یهودیت، مسیحیت واسلام می پردازیم با این هدف که با استخراج دیدگاههای اقتصادی مشابه و مشترک این ادیان ، درک عمیقتری از اقتصاد دینی و خصوصیات آن بهدست آوریم.
سوال اصلی که در این پژوهش بررسی شدهاست، این است که :جنبههای تشابه و تمایز دیدگاههای صاحب نظران اقتصادی یهودیت ، مسیحیت و اسلام در اصولی مانند کار، مالکیت، بازار، دولت و عدالت اقتصادی چیست؟ سوالات فرعی پژوهش نیز عبارتند از :
1-یهودیت از چه دیدگاه اقتصادی برخوردار است؟
2-مسیحیت از چه دیدگاه اقتصادی برخوردار است؟
3-اسلام از چه دیدگاه اقتصادی برخوردار است؟
با توجه به سوالهای مذکور فرضیههای زیر برای بررسی و ارزیابی در این پژوهش مطرح می شود :
1.یهودیت، مسیحیت و اسلام در ارائه مکتب اقتصادی بر اصول مشترکی تاکید دارند .
2.یهودیت دارای دیدگاه اقتصادی منسجم است .
هدف اصلی از انجام این پژوهش طرح دیدگاههای اقتصادی یهودیت، مسیحیت واسلام ازمنظر صاحبنظران اقتصادی این ادیان و انجام تحلیل تطبیقی میان آنها با تاکید بر مسایل مهم اقتصادی مانند کار، مالکیت، بازار، دولت و عدالت اجتماعی است .
به طور کلی در این پژوهش برای شناسایی، از روش اسنادی کتابخانهای استفاده شده است. دیدگاههای صاحب نظران اقتصادی یهودی ، مسیحی واسلامی داده های این پژوهش را تشکیل می دهند و بر دیدگاههای مشابه و مشترک صاحبنظران درون دینی و بین دینی تاکید شده است. برای بررسی سؤالات، ارزیابی فرضیهها و در نهایت دستیابی به اهداف این پژوهش، روش تجزیه و تحلیل تطبیقی دیدگاهها ، استفاده شدهاست. در این روش مجموعهی متون و نوشتههای معتبر صاحب نظران اقتصادی یهودی، مسیحی واسلامی به منظورمقایسهی اشتراکات و افتراقات دیدگاه های اقتصادی این سه دین بررسی خواهدشد. پژوهش حاضر به گرایشهای اصلی یهودیت ، مسیحیت واسلام می پردازد.
این پژوهش درچهار بخش سازماندهی شده است :در بخش اول ، به اندیشههای اقتصادی یهودیت در دو فصل سیر تاریخی اندیشههای اقتصادی یهود و مبانی اقتصادی یهود می پردازیم ؛ در بخش دوم، به اندیشههای اقتصادی مسیحیت در دو فصل سیر تاریخی اندیشههای اقتصادی مسیحیت و مبانی اقتصادی مسیحیت پرداخته میشود و در بخش سوم، به اندیشههای اقتصادی اسلام در دو فصل سیر تاریخی اندیشههای اقتصادی اسلام و مبانی اقتصادی اسلام میپردازیم و در بخش چهارم نیز با مقایسهی اندیشهی اقتصادی اسلام ، مسیحیت و یهودیت همانندیها و واگراییهای اصول اقتصادی بین آن ها را روشن میکنیم.این مقایسه نشان میدهد که با وجود تفاوتهای الهیاتی و عقیدتی فراوان در درون هر دین و دربین این سه دین بزرگ توحیدی هماننیهای بسیاری در مورد اصول اقتصادی آنها وجود دارد.
برای آشنایی اولیه، لازم است اشاره شود که پیوند دین و اقتصاد را میتوان در دو محور کلی سامان داد. یکی از این دو که اخیراً بیشتر رایج شده است، با عنوان «اقتصاد دینی»مورد بحث واقع می شود. دیگری در قالب اصطلاح «اقتصاد دین»- همانطور که از اصطلاح آن پیداست – یا تجزیه و تحلیل اقتصادی از دین مطرح است؛ برای مثال از اقتصاد دینی، میتوان از اقتصاد مسیحی، اقتصاد اسلامی، اقتصاد بودایی، اقتصاد یهودی و مانند آن نام برد. اما اصطلاح اقتصاد دین فراگیرتر است و هر نوع تجزیه و تحلیل اقتصادی از نقش اخلاقیات دینی، عقاید دینی و احکام دینی را در بر میگیرد. [6]
در مطالعات مربوط به اقتصاد دینی در ابتدا و به عنوان محورهای اصلی، با مجموعه ای از اصول و مفروضات و عناصر دینی سروکار داریم؛ ولی در پژوهش دربارهی اقتصاد دین ( تجزیه و تحلیل اقتصادی از دین) بیشتر با نظریهها، پیشفرضها و ابزارهای اقتصادی مانند عقلانیت، هزینه – فایده، و … روبرو هستیم. به بیان دیگر، حوزه ها و عناصر این دو کاملاً متفاوت هستند؛ زیرا در اقتصاد دینی پیوند عناصری مانند الهیات، مبانی متافیزیک، کتب مقدس، کلام پیامبران، وحی و آمثال ان با اقتصاد مطرح است که این عناصر در قالب رویکرد مذکور میتوانند نظامها، نظریهها یا شعبههایی از علم اقتصاد متعارف را مورد تأیید یا نقد قرار دهند، حتی ممکن است خود آنها، نظریه و نظام اقتصادی خاصی را مطرح کنند که ممکن است آن نظریهها و نظامها، مکمل یا جایگزین برخی از قرائتهای اقتصاد متعارف باشند یا نباشند. همچنین در این رویکرد، ممکن است ادعا شود اصول ، مبانی و نهادهای دینی بررفتارهای اقتصادی مؤثر است و … [7]، اما در تجزیه و تحلیل اقتصادی از دین (اقتصاد دین) برای توضیح رفتارهای مذهبی از اصول و ابزارهای اقتصادی استفاده می شود. به بیان دیگر در اینجا رفتار مذهبی عمدتاً از منظر نظریهی «انتخاب عقلانی» بحث می شود؛ یعنی فروض اساسی تحلیل اقتصادی ( رفتار بیشینه گرایی، توجه به ترجیحات، تعادل بازار و امثال آن ) محور و مورد تأکید هستند. در این رویکرد از ترکیب دین و اقتصاد فرض می شود که مردم در برخورد با مذهب نیز با ابزارهایی مانند هزینه – فایده عمل میکنند و از پایبندی به عقیده و عمل دینی به افزایش رضایت مندی خود می اندیشند. بدیهی است در این رویکرد حتی انتخاب مذهب و میزان پایبندی به عقاید مذهبی و انجام امور مذهبی در اختیار فرد متدین و مذهبی است. [8]
برخی از صاحب نظران، تفاوت دو رویکرد یاد شده را بر تفاوت اقتصاد هنجاری و دستوری از یک سو و اقتصاد اثباتی از سوی دیگر منطبق مینمایند و ادعا می کنند که «اقتصاد دینی» ترتیباتی دستوری است که از سوی مذهب نسبت به علم اقتصاد جهت یابی می کند، ولی «تحلیل اقتصادی از دین» ترکیباتی اثباتی است که از علم اقتصاد به سوی مذهب حرکت می کند. این تفسیر اگرچه در برخی موارد قابل قبول است، اما در همة موارد چنین نیست. زیرا گزارههای زیادی در اقتصاد دینی نیز وجود دارد که جنبة اثباتی دارند و همهی آنها دستوری نیستند؛ برای یک گزاره از اقتصاد مسیحی (آیهای از کتاب مقدس ) این است که : «خداوند نعمتها و منابعی در اختیار انسان قرار داد، تا از آن استفاده مطلوب بهعمل آورد و در حفظ آن بکوشد» (سفر تکوین 2/15). بدیهی است این گزاره در یک قالب اثباتی وبه صورت شرطی است؛ یعنی خداوند نعمت را در صورت بهره برداری درست از آن، در اختیار بشر قرار میدهد. [9]همچنین این گزاره از اقتصاد اسلامی یک گزاره اثباتی است. «لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفحنا علیهم برکات من السماء و الارض (اعراف 7/96) چنانچه مردم (شهرها و قریهها) همه ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند همانا درهای برکت آسمان و زمین را به روی آنها میگشودیم. یا روایتی از امام معصوم (ع) که میفرماید: لو عدل فیالناس لا ستغنوا: اگر در میان مردم عدالت برقرار شود مردم بینیاز میشوند».
در عین حال ممکن است برخی از قرائتهای اقتصاد دینی، تماماً بر امور دستوری و هنجاری استوار باشند. با ذکر این مطلب، به طور ضمنی بر یک پیش فرض اساسی خود در این پژوهش تأکید کردیم و آن این است که: ترکیبهای مربوط به اقتصادهای دینی خصلت چند قرائتی دارند.
هرچند پیشینهطرح مباحث اقتصادی از دیدگاه دین به قدمت اندیشههای دینی باز میگردد، امّا میتوان گفت بحث علم اقتصاد و دین از زمان آدام اسمیت[10] آغاز شد. آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل مباحثی از رفتارهای کلیسا و روحانیان را در قالب نظریههای اقتصادی خود گنجاند، مانند این که روحانیون و معلمان مذهبی نیز مانند دیگران در رفتارهایشان خودمحوری را ملاک دارند، رفتارهای مذهبی روحانیان مانند رفتارهای اقتصادی افراد است (اسمیت 1776). پس از اسمیت ( شاید به این علت که او رفتارهای دینی را براساس اصول اقتصادی تحلیل میکرد ) نظرات او مورد توجه اندیشمندان معتقد به دین قرار نگرفت. وی نظر خود را برای تشریح رفتار کلیسا و سران مذهبی ارائه کرد. ماکس وبر[11] 130 سال پس از اسمیت تلاش کرد دیدگاه جدیدی با این مضمون ارائه کند که تفاوتهای اقتصادی در
رفتار افراد و در نتیجه، تفاوتهای اقتصادی جوامعممکن است ناشی از تفاوتهای مذهبی آنها باشد. اندیشمندان مختلف نظریهی وبر را نقد و بررسی کردند، اما در خیزش جدید جوامع اسلامی و دانشمندان مسلمان نظریات جدیدی مبنی بر تأثیر دین بر رفتارهای اقتصادی ارائه شد و به دنبال آن، این خیزش باعث رشد شدید مباحث اقتصادی و دین در سی سال اخیر شده است. در کنار این رشد، بعضی از پژوهشگران به نظریات آدام اسمیت که نگرش خاصی به مذهب دارد، بازگشتهاند و بررسی رفتارهای دینی بر اساس مبانی اقتصادی را محور، پژوهشهای خود قرار داده اند. در کنار این روند، اندیشمندان معتقد به دین، در ادیان مختلف تلاش کردهاند اقتصاد سنتی سرمایهداری را از ابعاد مختلف به نقد بکشند و بعضی از اقتصاددانان کوشش کردهاند نظامها یا ابعادی از نظامهای اقتصادی مبتنی بر مذهب را ترسیم کنند. براین اساس میتوان مجموع مطالعات در زمینه رابطه اقتصاد و دین را در چهار دسته برشمرد:
1- تشریح و تبیین رفتارهای دینی، بهویژه گروهها و مؤسسات مذهبی براساس مبانی اقتصادی با روش علمی، مانند آنچه آدام اسمیت بیان میکند؛ از جمله مطالعات در این زمینه کتاب اکلاند[12] و دیگران با عنوان: «کلیسای کاتولیک در قرون وسطی به عنوان بنگاه» (1996) اندرسون[13](1988) فینک[14] (1988) و استارک[15])1992) یاناکان[16] (1997) مانند اینهاست.
2- نقد اقتصاد سنتی براساس مبانی دینی، مانند نوشتههای سید قطب (1966)، صدیقی (1972)، بیزنر[17] (1989) .این دسته از پژوهشها بیشتر نزد مسلمانان بوده است.
3- بررسی و تبیین نظامهای اقتصادی یا ابعادی از آن براساس دین، مانند نوشتههای صدر (1961)، جامو[18] (1970) چاپرا[19] (1992) .
4- تشریح و تبیین رفتارهای اقتصادی براساس و تحت تأثیر دین که بخش گستردهای از پژوهشها و نوشتههای سه دهه اخیر در زمینه دین و اقتصاد ، در این دسته جای میگیرد که از جملهی آنها می توان مطالعات انجام شده توسط قحف (1972) فهیم خان[20](1991)متوالی[21](1991) آزی و ارنبرگ (1976) و را نام برد که در این پژوهش به بخشی از آنها اشاره میشود.
تحقیقات صاحب نظران اقتصادی مسلمان در زمینهی پژوهش حاضر عبارتند از:
1- محمدانور، رسالهی دکتری خود را در دانشگاه نیوهمشایر امریکا در سال 1985 با عنوان «یک مدل اقتصاد کلان برای اقتصادهای بدون بهره: یک مطالعه ادغامی از نظامهای اقتصادی غربی و اسلامی» نوشت. در این رساله، یک مدل غربی، داخل یک مدل معادل که دارای نظام مالی بدون بهره است، استفاده شده است. این مدل نشان میدهد که نسبتهای سهم بندی سود، نقش بسیار مشابهی با مدلهای غربی منتهی بر نرخ بهره ایفا میکند و در آن میتوان با تغییر سهم در سود به جای تغییر نرخ بهره، به اهداف سیاستی دست یافت. در این رساله نتیجهگیری میشود که با حفظ شرایط دیگر، نظام بدون بهره برای کشورهای کمتر توسعه یافته که اقتصاد تورّمیدارند، مناسبتر است.
2- مهدی رضوی، رساله دکتری خود را در دانشگاه لینکلن نبراسکای امریکا در سال 1983 با عنوان «مدل سازی نظام اقتصادی اسلام، یک روش ماتریس انتقالی تعاملی و نمودار جهتدار بولیین» نوشته است. موضوع اصلی این مطالعه، تحلیل امکان نظام بندی چارچوبی از نظام اقتصادی مبتنی بر آموزههای اسلامی مستقل از سرمایهداری و سوسیالیسم موجود است.
3- نادر حبیبی، پیامدهای اقتصادی نظامهای بدون بهرهی بانک داری اسلامی را با بهره گرفتن از مدل تعادل عمومی در سال 1987 در دانشگاه دولتی میشیگان بررسی کرده است. او مشاهده کرد که هر چه از نرخ بهره صفر دور شویم، پسانداز خالص فزونی میگیرد و تخصیص ریسک بهبود مییابد. او همچنین مدل اقتصادی کلان مشابهی را بهکار برد تا انتخابهای سیاست پولی و مالی را که در دسترس دولتهای کشورهای اسلامی است، بررسی کند.
کتابهایی که در این زمینه تا کنون در ایران به چاپ رسیده است عبارتند از :
1- کتاب« مباحثی در اقتصاد خرد، نگرش اسلامی»: در این کتاب که مجموعه مقالات سیزده اندیشمند و اقتصاددان مسلمان است، بیشتر دربارهی اهداف و انگیزههای مصرف و تولید و تفاوتهای عمده رفتار مصرف کننده و تولید کنندهی مسلمان و مقایسهی آن با رفتار افراد غیر دینی بحث شده است؛ سپس پژوهشگران در بیشتر مقالات با بهره گرفتن از منحنیهای مطلوبیّت و حدّاکثرسازی، به تحلیل اقتصادی و همچنین به مسئلهی تخصیص منابع و اقتصاد رفاه پرداختهاند.
2-کتاب« اقتصاد کلان با نگرش اسلامی»: این کتاب، نتیجه کوشش دو تن از پژوهشگران مسلمان عرب زبان است که در هشت فصل تدوین شده و در تفهیم مطالب، همانند علم اقتصاد کلان از تحلیلهای اقتصاد کلان در زمینهی مصرف، سرمایهگذاری و همچنین از مدل IS- LM در تبیین تعادل کل استفاده کرده است. مؤلّفان تقریباً همانند دیگر اقتصاددانان مسلمان در اثبات دخالت نقش ارزشها و اعتقادات در رفتارهای اقتصادی کوشیدهاند.
پیشگفتار
1- نیازها، اندیشهها و ریشه های ترکیب دین و اقتصاد
برای همه ی اندیشمندان، صاحب نظران و پژوهشگرانی که تمایل دارند امور اقتصادی را از منظر دین مطالعه کنند، اقتصاد دینی جنبه خاصی دارد ضمن اینکه صاحب نظران فلسفی، علوم اجتماعی و دینی نیز به این مطالعات علاقهمندند؛ زیرا ارزیابی سیاستها و حتی نظریه های اقتصادی از منظر دین، برای اندیشمندان عرصه های یاد شده با اهمیت تلقی می شود. [22] با وجودی که تمامی نگرشهای علمی – اجتماعی به مذهب؛ در پی توضیح عقاید ، رفتارها و نهادهای مذهبی هستند، فرضیههای متفاوتی را به کار میگیرند و بر عنوانها و پرسشهای متفاوتی تأکید میورزند و به همین دلیل ضریب اهمیت مطالعات دینی برای اندیشمندان مختلف، متفاوت است؛ برای مثال بسیاری از جامعه شناسان، روانشناسان و مردم شناسان بر دنیای غیر دینی (سکولاریسم) تأکید دارند و صرفاً برای مذهب به توجیهات جامعه شناختی و روان شناختی عقیده دارند و ریشهی فکری و فلسفی ناب و مستقلی را برای عقاید و رفتارهای مذهبی قبول ندارند. در عین حال گروههایی از این اندیشمندان، مانند بسیاری از اقتصاددانان و دیگر صاحب نظران علوم اجتماعی، به ویژه پس از دهه 1970 رفتارها، عقاید و نهادهای مذهبی را با عقلانیت ابزاری و غیرابزاری مورد توجه و مطالعه قرار دادهاند و برای آن بنیانهایی( به ویژه فلسفی) قائل هستند. [23]
در ضمن هر دو شاخه مطالعات دین و اقتصاد (تحلیل اقتصادی از دین و اقتصاد دینی) از پیشینهقابل توجهی برخوردارند؛ برای مثال صاحب نظرانی مانند، گری بکر، رابرت برو، یاناکان[24]، استارک[25] و فینک[26]، مطالعات خود را بیشتر در مقولهی «اقتصاد دین» متمرکز ساختهاند. همچنین گی[27]، کوران[28]، پوپر[29]، واترمن[30] عمدتاً به بررسی «اقتصاد دینی» پرداختهاند .شاید بتوان آدام اسمیت را اولین اقتصاددانی دانست که آغازگر مطالعات دین و اقتصاد ( به ویژه در شاخهی تحلیل اقتصادی از دین ) در اواخر قرن 18 بوده است. او ادعا می کند که کارگزاران متدین و غیرمتدین به طور یکسان دنبال کسب نفع شخصی از فعالیتهای خود هستند. وی بازار کالا را با بازار مذهب قابل مقایسه میداند، اما بررسیهای گسترده در این شاخه از دین و اقتصاد از اواخر قرن 20 دهه 1970 ، آغاز شد. تحلیلهای دین و اقتصاد در شاخهی اقتصاد دینی قدمت زیادی ندارد و بیشتر محصول قرن بیستم است. اولین نوشتههای اقتصاد اسلامی به سال 1910 و پس از آن مربوط می شود و اولین نوشتههای اقتصاد مسیحی، اقتصاد بودایی و مانند آن به دهه 1970 و پس از آن تعلق دارد. [31]
در حال حاضر علاوه بر انتشار کتب و مقالات، اجرای طرحها، راهاندازی کنفرانسها، کارگاهها و نشستهای تخصصی، کلاسها، رشتهها و گرایشهای آموزشی نیز در عرصه های دین و اقتصاد در حال برگزاری است. همچنین در این ارتباط انجمنهای علمی شکل گرفته است و مجلاتی علمی به صورت مستقل در این زمینه منتشر می شود و مقالات دیگری نیز در نشریات غیرمرتبط با دین و اقتصاد به چاپ میرسد . پایگاههای اطلاعاتی نسبتاً زیادی نیز به این موضوع اختصاص یافته است؛ برای نمونه میتوان از جامعه مطالعات علمی دین در آمریکا، انجمن اقتصاددانان مسیحی انگلستان، انجمن اقتصاددانان مسیحی آمریکا، انجمن اقتصاددنان بودایی، انجمن بین المللی اقتصاد اسلامی، انجمن علمی اقتصاد اسلامی ایران، نشریات دین و اقتصاد در آمریکا و اروپا، مطالعات علمی دین در آمریکا، نشریه جامعه شناسی دین از انگلستان، تحقیقات اقتصاد اسلامی IDB ، فصلنامه اقتصاد اسلامی و مانند ان نام برد.
2- عناصر و زمینههای پیوند اقتصاد و دین
همان گونه که اشاره شد دین، به طورکلی مجموعه ای از اخلاق، عقاید و احکام است. با فرض پذیرش این تعریف کلی از دین، دین و اقتصاد میتوانند حداقل سه پیوند با هم داشته باشند:
یکی پیوند اخلاقی و ارزشی است؛ دوم، ارتباط عقیدتی و ایمانی است و سوم، پیوند مربوط به احکام و امور فقهی و حقوقی است. برخی از صاحب نظران، دین را مجموعه ای از عقاید و نهادهایی تعریف می کنند که مبتنی بر نیروهای خارق العاده است . البته تعریفهای دیگری نیز از دین شده است. هر نوع تعریف که مبنا قرار گیرد، به طور بالقوه توجه به پیوند عناصر موجود در قلمرو دین و اقتصاد از نظر علمی و تجربی مؤثر و مفید است. توجه به این روابط و عناصر از جهت علمی در استخراج چارچوبهای نظری از این رشته مؤثر است و از نظر عملی نیز به خاطر تأثیر بر رفتار کارگزاران، داده های تجربی متفاوتی ایجاد می کند. [33]