وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه ارشد:رابطه انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان مقطع متوسطه بخش رودخانه

اختلالات اضطرابی از شایع ترین اختلالات روان پزشکی می باشند که مطالعات زیادی درباره آن ها انجام گرفته است. علاوه بر این، بررسی‌ها حاکی از آنند که این ناهنجارها مشکلات زیادی را باعث       می شوند و بخش اعظم از خدمات مراقبت های پزشکی را صرف خود می کنند و عوارض زیادی در کارکرد افراد به وجود می آورند. مطالعات جدید نیز نشان می دهد. مشکلات اضطرابی مزمن می تواند میزان مرگ و میر مرتبط با عوارض قلبی- عروقی را افزایش دهد. لذا پژوهش‌گران بالینی باید بتوانند اختلال اضطرابی را با سرعت و دقت تشخیص داده و درمان آن را شروع کنند (امیری و همکاران، 1385).

 

امتحانات و آزمون ها یک بخش انکارناپذیر از زندگی انسان ها شده‌اند. نتایج امتحانات تأثیر بسزایی در جنبه‌های مختلف زندگی دارند. به دنبال ارتقاء سطح سواد از طریق سیستم آموزشی آن‌ ها به طور واضحی با فراوانی بیشتری از امتحانات روبه رو می شوند، که این انتظارات فشارهای بیشتری را از سوی والدین برای داشتن عملکرد بهتر در پی خواهد داشت. انتظار ممکن است به وسیله فرد درونی شده و تدریجاً اضطراب امتحان را افزایش دهد (امیری و همکاران، 1385).

 

به نظر می رسد پدیده امتحان از همان زمانی که آزمون‌ها جهت ارزش‌یابی کارآمدی افراد مورد استفاده قرار گرفته است به وجود آمده است. اضطراب امتحان از مشکلات آموزشی شایع است که جمعیت    دانش آموزی و دانشجویی با آن سرو کار دارند که یادگیری و پیشرفت تحصیلی آن‌ ها را تحت تأثیر قرار می دهد. بررسی‌ها حاکی از آنند که در ایجاد اضطراب امتحان عوامل شخصیتی، خانوادگی و آموزشگاهی نقش عمده ای دارند (صاحبی و اصغری، 1381). پیشرفت تحصیلی، علاوه بر مسائل آموزشی و تربیتی به مؤلفه های روانی، شخصیتی و اجتماعی نیز مربوط می شود. نتایج پژوهش‌ها نشان می دهند که انگیزش تحصیلی، یادگیری آموزشگاهی دانش‌آموزان و کلیه فعالیت‌های انسان را میانجی‌گری می نمایند (آقایی، جلالی و نظری، 1390).

 

ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺍﻧﮕﻴﺰﺵ، ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺑﺸﺮﻱ ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ پژوهش‌گران ﻭ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺧﺼﻮﺻﺎً ﺩﺭ ﺩﻫﻪﻫﺎﻱ ﺍﺧﻴﺮ، ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﭘﺮﺩﺍﺯﺍﻥ ﻭ ﻣﺤﻘﻘﻴﻦ ﺭﻭﺍن‌شناﺳﻲ ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ، ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻭﻳﮋﻩﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﻱ ﺍﻧﮕﻴﺰﺷﻲ ﻭ ﺭﻭﺍن‌شناﺧﺘﻲ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﻗﺎﺋﻞ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ. ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ، ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﺭﻭﺍن‌شناﺧﺘﻲ ﻓﺮﺍﮔﻴﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﺛﺮﮔﺬﺍﺭﻱ ﺑﺮ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻓﻌﺎلیت‌های ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﻓﺮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ هدف‌های ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻳﻦ ﺳﺎﺯﻩ ﺑﺎ ﺣﺼﻮﻝ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺍﺯ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪﻫﺎﻱ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ- ﺍﻧﮕﻴﺰﺷﻲ ﺷﺨﺺ ﺭﻭﻱ ﻓﻌﺎلیت‌های ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﻭﻱ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﺍﻧﮕﻴﺰﺵﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﺑﺎ هدف‌های ﻭﻳﮋﻩ، ﻧﮕﺮش‌ها ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﻱ ﺧﺎﺹ، ﺭﻭش‌هاﻱ ﻧﺎﺋﻞ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ آن‌ ها ﻭ ﺗﻼﺵ ﻭ ﻛﻮﺷﺶ ﻓﺮﺩ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺍﺳﺖ (ﺷﻬﻨﻲﻳﻴﻼﻕ، ﺑﻨﺎﺑﻲ ﻣﺒﺎﺭﻛﻲ و ﺷﻜﺮﻛﻦ، 1384).

 

هم‌چنین به نظر می رسد که یکی دیگر از عواملی که یادگیری و اضطراب دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، خودپندارگی باشد. دانش‌آموزان برای یادگیری خودگردان باید دارای یک خودپنداره نسبتاً ثابت و روشن هم به شکل کلی و هم در یک بعد ویژه مانند خودپنداره تحصیلی باشند و نیز باور داشته باشند که توانایی‌های لازم برای کنترل عوامل بافتی و فرایندهای شناختی و انگیزشی خود را دارند (درمیتزاکی، آنجلیکو و موریس[1]، 2009).

 

با توجه به اهمیت نقش اضطراب امتحان در پیشرفت تحصیلی و یادگیری دانش آموزان و این‌که عوامل زیادی در اضطراب امتحان نقش دارند، در این پژوهش به بررسی رابطه انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان دانش آموزان پرداخته می شود.

 

1-2- بیان مسأله

 

انگیزش و هیجان از جمله سازه های مهم در تمامی عرصه های زندگی هستند که تا اندازه زیادی مستقیماً ریشه در شخصیت دارند و تا حدودی نیز متأثر از محیط می‌باشند. چنان‌چه انگیزش و هیجانات جنبه منفی و مخرب داشته باشند، آسیب روان‌شناختی و افکار و پیامدهای نامطلوبی به همراه خواهند داشت و بر عملکرد افراد اثری سوء می‌گذارند. از جمله موقعیت‌هایی که منجر به بروز هیجانات منفی می‌شود، موقعیت امتحان می‌باشد. هنگامی که عملکرد ما مورد ارزیابی قرار می گیرد احتمال بروز واکنش هیجانی از جانب ما وجود دارد. در هر مرحله از ارزیابی اگر احساس کنیم که آمادگی لازم را نداریم، یا شک در توانایی خود داشته باشیم و یا حتی تصور کنیم که نمی‌توانیم بهترین عملکرد را ارائه دهیم در آن زمان احساس ناراحتی، فشار عصبی و یا افسردگی خواهیم کرد و برعکس اطمینان به آمادگی و یا توانایی عملکرد خوب، همراه با هیجانات مثبتی چون اعتماد به نفس، غرور و انبساط خاطر است (ارفع بلوچی و غفاری، 1391).

 

از جمله هیجان‌های منفی که نقش اصلی در زندگی هر کسی بازی میکند، اضطراب می‌باشد. یکی از انواع اضطراب‌ها، اضطراب امتحان یا ادراك هر ارزش‌یابی تحصیلی است که یکی از مهم‌ترین جنبه‌های انگیزش منفی می‌باشد و اثرات نامطلوبی بر عملکرد کلاسی فراگیران دارد. دوسک[2]، اضطراب امتحان را به عنوان احساس نامطلوب یا حالت هیجانی می‌داند که افراد در آزمون‌های رسمی یا سایر موقعیت های ارزش‌یابی تجربه می‌کنند. در حوزه آسیب شناسی اضطراب امتحان، عوامل بسیار زیادی چون عدم آمادگی کافی، تجربیات منفی قبلی، افکار منفی و عوامل خانوادگی، آموزشگاهی، شخصیتی به چشم می‌خورند. نظریه پردازان مختلف بر این باورند که اضطراب امتحانی برخی از دانش آموزان در طی سال‌های دوران ابتدایی و پیش دبستانی یعنی زمانی که والدین تقاضاهای غیر واقع بینانه یا انتظارات سطح بالایی برای عملکرد کودکانشان در نظر می‌گیرند، به وجود می‌آید. بر این اساس برخورد منفی والدین با شکست کودکانشان که مغایر با انتظارات‌شان است، باعث می‌شود که کودکان همواره از موقعیت‌های ارزش‌یابی به خاطر ترس از عکس العمل نامناسب والدینشان در مقابل عملکردشان، مضطرب شوند (جمعه پور، 1387).

 

در بین ویژگی‌های شخصیتی اثرگذار بر اضطراب امتحان می‌توان از خودپنداره تحصیلی یاد کرد. خودپنداره یکی از مفاهیم اساسی در روان‌شناسی است. خودپنداره تحصیلی فرایند شکل گیری ارزش‌یابی از خودپنداره متأثر از تجارب آموزشی دانش آموزان و تفسیر محیط آموزشی است (ناجی[3] و همکاران، 2010 ) و بیان‌گر دانش و ادراکات فردی درباره نقاط قوت و ضعف خودمان در یک حوزه تحصیلی معین و عقاید فردی درباره توانایی هایمان در انجام موفقیت آمیز تکالیف تحصیلی در سطوح طراحی شده است و یکی از بهترین پیش‌بینی‌کننده‌ها و میانجی ها برای متغیرهای انگیزشی اثر بخش و غیر اثر بخش (اضطراب) است و از جمله عوامل بسیار مهم و اثر گذار در فرایند یادگیری

دانلود مقاله و پایان نامه

 می‌باشد. خود پنداره تحصیلی به شدت بر اطلاعات اجتماعی نسبی متکی است و انعکاسی از ارزیابی‌های سایرین می‌باشد و ماهیتی هنجاری دارد. به عبارتی خودپنداره تحصیلی هر فرد در نتیجه قیاس خود با سایرین حاصل می‌شود (فرلا[4] و همکاران، 2009).

 

افرادی که در انجام کارها خود را اثربخش‌تر، مطمئن تر و توانمندتر می‌دانند در مقایسه با سایرین از خودپنداره تحصیلی بالایی برخوردار خواهند بود و بالطبع چنین خودپنداره ای منجر به رشد و پیشرفت تحصیلی آتی فرد و عدم بروز هیجانات منفی در وی می‌شود. بر این اساس افرادی که در آغاز تحصیل تفکر و برداشت مثبتی از خود و توان‌مندی‌های خود دارند چنین تفکر مثبتی منجر به پیشرفت تحصیلی آن‌ ها می‌شود و همچنین پیشرفت تحصیلی آنان بازخورد مثبتی به خودپنداره شان و صحت برداشت‌شان از خود و توان‌مندی‌هایشان می‌باشد (ارفع بلوچی و غفاری، 1391).

 

حال در این پژوهش محقق درصدد این است که بداند آیا رابطه ای میان انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان مقطع متوسطه بخش رودخانه وجود دارد و سهم هر کدام از این مولفه‌ها در اضطراب امتحان دانش آموزان چه اندازه می باشد؟

 

 

 

 

 

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

 

آموزش و پرورش در عصر حاضر یکی از بنیادی ترین نیازهای انسانی تلقی می شود. زندگی در این جامعه پیچیده و متحول ایجاب می کند که افراد دایماً در حال یادگیری دانش و فنون جدید باشد و چند ساعت از روز را به مطالعه اختصاص بدهند. این عمل به واقعیت نخواهد پیوست مگر فرد از انگیزش درونی برای یادگیری برخوردار باشد. بنابراین بدون داشتن انگیزه برای تحصیل و یادگیری امکان دستیابی به موفقیت کم‌رنگ‌تر خواهد شد (عباس زاده و همکاران، 1387).

 

یکی از شایع ترین و بارزترین مشکلات تحصیلی دانش آموزان پایین بودن انگیزش تحصیلی است. به کارگیری نادرست روش های مختلف انگیزش از سوی والدین و معلمان برای ایجاد انگیزش و روحیه مطالعه در دانش‌آموزان نه تنها موثر واقع نمی شود بلکه تاثیرات منفی در انگیزش تحصیلی آنان می گذارد (عباس زاده و همکاران، 1387).

 

یکی از این تاثیرات منفی، اضطراب امتحان است. اضطراب خصوصاً، نوع اضطراب امتحان امروزه یکی از مشکلات دانش آموزان و دانشجویان است. «بیش از حد بودن اضطراب امتحان نه تنها خود زمینه ساز بسیاری از اختلالات جسمی و روانی می‌تواند باشد، در نوع نگرش دانش آموزان نسبت به زندگی تحصیلی و سطح انگیزش آن‌ ها نیز می تواند تأثیر سوء داشته باشد. به همین دلیل شناخت عوامل تشدیدکننده ی اضطراب امتحان می‌تواند مشکلات سر راه تحصیل دانش آموزان و دانشجویان را برطرف نموده و تا حدی فعالیت های تحصیلی را برای آنها لذت بخش تر کند و در تشکیل هویت مثبت و موفق آن‌ ها موثر باشد» (شقاقی، 1382). هم‌چنین، بخش عمده ای از فرایند یادگیری افراد در روابط اجتماعی با دیگران رخ می‌دهد. مدرسه و دانشگاه مکان‌هایی می باشند که جوانان روابط اجتماعی شان را با سایر هم‌سالان و هم‌کلاسی هایشان در سطحی بالا حفظ می کنند. اگر در طول این دوره افراد همواره دغدغه امتحان داشته باشند، یادگیری شان مختل شده و لطمه اساسی به روابط اجتماعی شان می خورد. لذا اضطراب و استرس امتحان نه تنها فرایند یادگیری رسمی را مختل کرده که روابط غیررسمی حاکم بر مدرسه و دانشگاه را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. بر این اساس لازم است به عوامل اثرگذار بر این مسأله و رابط سبک هویتی دانش‌آموزان با اضطراب امتحان توجه شود. با توجه به این که مطالعه ای که هم زمان تاثیر دو متغیر انگیزش و خودپنداره تحصیلی را بر اضطراب امتحان دانش آموزان بررسی کند یافت نشد لذا از این حیث مطالعه حاضر دانشی را به دانش کنونی اضافه خواهد کرد تا از این حیث دانش آموزان، خانواده های آن ها، معلمان و آموزش و پرورش نفع خواهند برد.

 

 

 

1-4- اهداف تحقیق

 

1-4-1- هدف کلی:

 

بررسی رابطه انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان مقطع متوسطه بخش رودخانه

 

1-4-2- اهداف جزیی:

 

    • بررسی رابطه انگیزش با اضطراب امتحان در دانش آموزان

 

  • بررسی رابطه خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان

1-5- سؤالات تحقیق

 

    1. آیا بین انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد؟

 

    1. آیا بین انگیزش با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد؟

 

  1. آیا بین خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد؟

1-6- فرضیه های تحقیق

 

فرضیه اول: بین انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

 

فرضیه دوم: بین انگیزش با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

 

فرضیه سوم: بین خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

 

1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی

 

1-7-1- تعاریف مفهومی:

 

انگیزش: انگیزش، دلایل رفتار افراد را نشان می دهد و مشخص می كند كه چرا آن‌ ها به روشی خاص عمل می‌كنند. رفتار دارای انگیزه، رفتاری با انرژی، جهت دار و دنباله دار است (یوسفی و همکاران، 1388).

 

خودپنداره تحصیلی: خودپنداره تحصیلی فرایند شکل‌گیری ارزش‌یابی از خودپنداره متأثر از تجارب آموزشی دانش آموزان و تفسیر محیط آموزشی است (ناجی و همکاران، 2010 ).

 

اضطراب امتحان: اضطراب امتحان به عنوان احساس نامطلوب یا حالت هیجانی تلقی می شود که افراد در آزمون‌های رسمی یا سایر موقعیت‌های ارزش‌یابی تجربه می‌کنند (ارفع بلوچی و غفاری، 1391).

 

 

 

1-7-2- تعاریف عملیاتی:

 

انگیزش: منظور نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس کسب می کند.

 

خودپنداره تحصیلی: منظور نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه خودپنداره بک و استیر کسب       می کند.

 

اضطراب امتحان: منظور نمره ای است که آزمودنی از اضطراب امتحان ابولقاسمی و همکاران کسب    می کند.

 

[1] Dermitzaki, Angeliki & Marios

 

[2] Duosk

 

[3] Nagy

 

[4] Ferla

پایان نامه:رابطه انگیزه پیشرفت، سبک های اسنادی و خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان حاجی آباد

نیاز به پیشرفت یکی از نخستین انگیزه هایی است که به تفصیل مورد مطالعه قرار گرفته است (مک کلند، اتکینسون، کلارک، لاول،1953).باتل معتقد است که انگیزش تحصیلی عبارتست از گرایش همه جانبه به ارزیابی عملکرد خود با توجه به عالی ترین معیارها،تلاش برای موفقیت در عملکرد و برخورداری از لذتی که با موفقیت در عملکرد همراه است.دانش آموزان از سطوح متفاوتی  از انگیزه تحصیلی برخوردارند،به همین علت در زندگی خود به شیوه های کاملا متفاوتی رفتار می کنند.به عنوان نمونه اشخاصی که از نظر نیاز به پیشرفت در سطح بالایی قرار دارند نسبت به افرادی که که نیاز به پیشرفت ضعیف تری دارند بیشتر متمایل به تحصیلات دانشگاهی ،کسب نمره های بالاتر و فعالیت های فوق برنامه هستند (اتکینسون،1980).

 

از مفهوم سبک های اسنادی یا سبک تبیینی برای مشخص کردن انواع تبیین هایی استفاده می شود که افراد معمولا در مواجهه با یک رویداد به کار می گیرند (بریجز،2001).عوامل علی رفتار را اسناد می گویند و بر این اساس ،رفتار دیگران را به عوامل یا ویژگی های شخصی پایدار (به اصطلاح عوامل غیر موقعیتی) و یا به جنبه هایی از موقعیت اجتماعی آنان اسناد می دهند (پتری،1996)

 

بندورا خود کارآمدی را دریافت و داوری فرد درباره مهارت ها و توانمندیهای خود برای انجام کارهایی که در موقعیت های ویژه بدان ها نیاز است،تعریف می کند.از سوی دیگر خودکارآمدی زمانی بر کارکرد تاثیر می گذارد که شخص مهارت های لازم برای انجام کار ویژه را دارا باشد و برای انجام آن کار به اندازه کافی برانگیخته شود (پاجارس،1996)

 

در این تحقیق رابطه بین انگیزه پیشرفت،سبک های اسنادی و خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان حاجی آباد بررسی می شود.

 

 

 

فصل اول

 

کلیات تحقیق

 

 

 

1-1-تعریف و بیان مساله

 

انگیزش، پدیده ای است ذاتی كه تحت تأثیر چهار عامل، یعنی، موقعیت (محیط و محر كهای بیرونی)، مزاج (حالت و وضعیت درونی ارگانیزم)،

دانلود مقاله و پایان نامه

 هدف (هدف رفتار، منظور و گرایش)و ابزار (ابزار دستیابی به هدف) قرار دارد. انسان ها برای دستیابی به اهداف، نیازها و غرایز خود انگیزش لازم را كسب می نمایند. در خصوص دانش آموزان، انگیزش تحصیلی، از اهمیت خاصی برخوردار است. با انگیزش، دانش آموزان تحرك لازم را برای به پایان رساندن موفقیت آمیز یک تكلیف، رسیدن به هدف یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در كار خود دنبال می كنند تا بالاخره بتوانند موفقیت لازم را در امر یادگیری و پیشرفت تحصیلی كسب نمایند (محمدی، 1386).

 

در روان شناسی، انگیزش، به شروع، جهت، شدت و مقاومت رفتار اطلاق می شود (گین،1995). انگیزش یک وضعیت پویا و موقتی است که بایستی از شخصیت یا هیجان تفکیک گردد. انگیزش، تمایل و علاقه به انجام چیزی است. یک شخص با انگیزه می تواند برخوردار از اهداف کوتاه مدت و یا بلند مدت باشد. شخصیت به صفات و خصوصیات با دوام تر افراد (مثل کم رویی، برونگرایی، هشیاری و …) نسبت داده می شود؛ همچنین بر خلاف انگیزش، هیجان معطوف به حالت های گذراست (مثل خشم، اندوه، شادی و …) که فوراً منجر به رفتار نمی شود (هاشمی ، 1389).

 

مک کللند و همکاران (1961) بیش از سایرین مفهوم انگیزه پیشرفت را مورد بررسی قرار داده اند. از نظر آنها، انگیزش پیشرفت زمانی مطرح می شود که شخص در فعالیت خود معیار ممتازی را الگو قرار دهد و در پی موفقیت باشد. تحقیقات نشان می دهد که هر چه شدت انگیزش پیشرفت بیشتر باشد به همان اندازه موفقیت فرد افزایش خواهد یافت (به نقل از امیرافشاری،1380). به عبارت دیگر، انگیزش پیشرفت تحصیلی، تمایل فراگیر است، به آن كه كاری را در قلمرو خاصی به خوبی انجام دهد و عملكردش را بطور خودجوش ارزیابی كند.

 

همچنین انگیزه پیشرفت تحصیلی به عنوان یکی از پیش نیازهای اساسی یادگیری در نظر گرفته می‌شود. انگیزش پیشرفت تأثیر فراوانی بر عملکرد افراد دارد. به اعتقاد بسیاری از روان شناسان و مربیان همانند بلوم و واینر (1972) یکی از عوامل اساسی پیشرفت در کلاس درس عامل انگیزش است و اغلب مربیان به احتمال قوی با نظر بیوگلسکی موافقند که انگیزش عامل اساسی پیشرفت تحصیلی می باشد (به نقل از امیر افشاری، 1380).انگیزه‌ی پیشرفت تحصیلی باعث تأثیرگذاری بر شیوه اجرای یک تکلیف درسی و نشان دادن تمایلات شایستگی یادگیری می شود (هاراکیویز، بارون، کارترز، لتو و الیوت،1997).

 

پژوهش های فراوانی عوامل مرتبط با انگیزش تحصیلی را مورد بررسی قرار داده اند؛ اما این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش اساسی است که آیا بین انگیزه پیشرفت، سبک های اسنادی و خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی آباد رابطه وجود دارد یا خیر؟

 

1-2-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

انگیزش به دلیل نقش حیاتی آن، در یادگیری دانش آموزان، یکی از موضوعات مورد علاقه روان شناسان است. به نظر آرموند (2003) انگیزش در آموزش، دارای تأثیراتی بر روی شیوه یادگیری موضوعات توسط دانش آموزان می باشد. این تأثیرات عبارتند از: 1- هدایت رفتار به سمت اهداف خاص، 2- افزایش تلاش و انرژی، 3- افزایش فعالیت و پافشاری در انجام آن، 4- تقویت فرایندهای شناختی، 5- تعیین پیامدهای تقویت کننده، و6- بهبود عملکرد.

 

امروزه عدم وجود علاقه و انگیزش دربین دانش آموزان دوره متوسطه یکی از معضلاتی است که دست اندرکاران مسائل آموزشی در تعلیم و تربیت با آن  مواجه هستند. شاید بتوان گفت، افت سطح علمی یا تحصیلی موجود در مدارس و رخوت و سستی که در حال حاضر کیفیت و کمیت تعلیم و تربیت جامعه را تهدید می کند از پیامدهای این مسئله است (امیرافشاری،1380).

 

شناسایی عوامل مرتبط با انگیزش تحصیلی دانش آموزان می تواند چشم انداز مناسبی را پیش روی دبیران و مربیان آموزشی، مدیران مدارس و دیگر برنامه ریزان آموزشی قرار دهد و کیفیت سطح یادگیری در مراکز آموزشی را بالا برد.

 

1-3-اهداف تحقیق

 

1-3-1-هدف کلی

 

– تعیین رابطه بین انگیزه پیشرفت، سبک های اسنادی و خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی آباد.

 

1-3-2-اهداف جزئی

 

– تعیین رابطه بین انگیزه پیشرفت با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی آباد

 

– تعیین رابطه بین سبک­های اسنادی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی­آباد

 

– تعیین رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی آباد

پایان نامه ارشد:رابطه بین مؤلفه‌های جنسی و مهارت‌های ارتباطی با رضایت زناشویی در زنان متأهل شهر گچساران

ازداوج مقدس ترین و پیچیده ترین رابطه میان دو انسان از دو جنس مخالف است که ابعاد وسیع، عمیق و هدف های متعددی دارد. بی شک هیچ نابهنجاری عاطفی و اجتماعی که از تأثیر خانواده فارغ باشد وجود ندارد(دانش ؛1384).اگر جامعه ای از خانواده های سالم و متعادل برخوردار نباشد، نمی تواند ادعای سلامتی کند. خانواده هایی که در آن زن و شوهر با هم تفاهم دارند و از زندگی احساس رضایت می کنند کارکرد مناسب تری داشته و نقش خود را بهتر ایفا می کنند. رضایت زناشویی یکی از عوامی پیشرفت و دست یابی به اهداف زندگی است( بخشی و همکاران؛1386). رضایت زناشویی عبارت است از وجود یک رابطه دوستانه همراه با حس تفاهم و درک یکدیگر، وجود یک تعادل منطقی بین نیازهای مادی و معنوی زوجین . رضایت زناشویی در خانواده  مهمترین رکن سلامت روانی افراد خانواده است. (کجباف ؛ 1383).

 

رضایت زناشویی نشانگر استحکام و کارایی نظام خانواده است. خانواده و جامعه سالم از پیوندهای آگاهانه و ارتباط سالم و بالنده زوجین شکل می گیرد. چنانچه پایه خانواده از استحکام لازم برخوردار نباشد تبعات منفی آن نه تنها برای خانواده بلکه برای کل جامعه خواهد بود. (ابراهیمی؛1387).

 

رضایت زناشویی کیفیتی است که از عوامل متعددی تاثیر می پذیرد از جمله: عوامل روانی- شخصیتی، اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی. در میان مجموعه ی این عوامل تعامل زناشویی گاه از عواملی نظیر مسائل و روابط جنسی تاثیر می پذیرد و موجب می شود فرد نیازی فزاینده برای تکیه کردن به همسر خویش در انجام مسائل خود احساس کند(دنفورث،2004).

 

رابطه جنسی با رضایت مداوم از رابطه پیوند دارد (هالفورد، 1384). همسران رضایتمند، همخوانی بیشتری میان فعالیت جنسی که خواهان آن هستند و فعالیت جنسی که تجربه می کنند گزارش می نمایند. هم چنین برای مردان و هم برای زنان، رضایت از رابطه جنسی به طور معناداری با سطح کارکرد خانواده ارتباط دارد (گریف و مالهرب، 2001) پژوهش رزن- گراندن و همکاران (2004) حاکی از آن بود که رضایت جنسی مولّفه بسیار مهمی در روابط وفادارانه است. به هر حال رضایت اوّلیّه از رابطه جنسی یک عامل پیش بینی کننده قوی برای رضایت و تداوم رابطه در زمان های بعدی است. طبق نظر اسپنس (1997 به نقل از هالفورد، 1384) رابطه جنسی کم و ناخوشایند، منشا تعارضاتی در زوجین مشکل دار است و از سوی دیگر، بنابر نظر مسترز و جانسون (1970) مشکلات جنسی اغلب به خاطر ارتباط ضعیف در زندگانی زناشویی است و لذا قسمتی از درمان آنها برای مشکلات جنسی عبارت است از کمک به زوج ها برای بهبود  رابطه کلی خود با طرف مقابل .کار (2000) معتقد است هماهنگی جنسی و نه فراوانی فعالیت جنسی با رضایت زناشویی مرتبط است ( مسترز وجانسون،1970به نقل ازهالفورد،1384).

 

در زمینة رابطة جنسی نیز می­توان گفت كه اگر چه زندگی زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه­ای مربوط به رابطة جنسی است ولی این رابطه ممكن است از مهمترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی در زندگی زناشویی باشد. زیرا اگر این رابطه قانع كننده نباشد منجر به احساس محرومیت، ناكامی و عدم احساس ایمنی (به خطر افتادن سلامت روان) و در نتیجه از هم پاشیدگی خانواده می­ شود(شاملو، 1380).

 

زندگی مشترك تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می گیرد كه پاره­ای از آنها ممكن است زوجین را به طرف اختلاف و درگیری، جدایی روانی و حتی طلاق سوق دهد، تحقیقات مختلف نشان داده است كه یكی از مهمترین عوامل مشكل زا، اختلال در ارتباط یا به عبارتی اختلال در فرایند تفهیم و تفاهم ارتباطی است(حیدری، مظاهری، پوراعتماد، 1384).

 

ارتباط، سراسر زندگی انسان را در بر گرفته است. انسان به كمك ارتباط، زنده می­ماند،رشد و تكامل می یابد و سعادت و خوشبختی وی تا حد زیادی به چگونگی رابطه ی او با دیگران بستگی دارد.در این بین، ارتباط زناشویی به عنوان طولانی ترین و عمیق ترین نوع ارتباط همواره مورد توجه بوده است زیرا ازدواج رضایت بخش، برای سلامت جسمی و روانی همسران بسیار مفید است(سیاوشی و نوابی نژاد،1384).

 

ارتباط زناشویی می توانددست مایه ی شادی یا منبع بزرگ رنج و تالم باشد. ارتباط، به زن و شوهر این امكان را می دهد كه با یكدیگر به بحث و تبادل نظر بپردازند و مشكلاتشان را حل كنند. زوج هایی كه نتوانند با یكدیگر ارتباط بر قرار كنند در یک وضعیت نامشخص قرار می گیرند (یانگ ولانگ،1998 ).

دانلود مقاله و پایان نامه

 

 

 

 

1-2-بیان مسئله

 

رضایت زناشویی ارزیابی ذهنی و احساس فرد در مورد رابطه زناشویی اش می باشد(برازنده،1384). رضایت زناشویی مفهومی گسترده و چند بعدی است که عوامل مختلفی در آن دخیل و تأثیر گذار است. این مفهوم،بخش وسیعی از پژوهش های منتشر شده در زمینه زناشویی را به خود اختصاص داده است(کدیر وهمکاران، 2005).

 

در این زمینه توجه به کانون خانواده به عنوان اساسی ترین عنصراجتماعی ضروری به نظرمی رسد خانواده سالم خانواده­ای است که در آن افراد رشد سالم دارند و ارتباطات میان افراد، روال طبیعی دارد یعنی افراد خانواده با یکدیگر روابطی هماهنگ دارند و با آهنگی ملایم و روان با یکدیگر رفتار می نمایند عوامل مختلفی بر دوام این نوع خانواده تأثیر می گذارند که از جمله آنها رضایت بین زوجین است. رضایت زناشویی یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر عملکرد خانواده است رضایت زناشویی، احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر در همه جنبه­ های ازدواجشان است بررسی عوامل مؤثر در رضایت زناشویی از این جهت حائز اهمیت است که رضایت فرد از زندگی زناشویی بخش مهمی از سلامت فردی محسوب می گردد. در واقع ارتباط با همسر، جنبه مرکزی زندگی عاطفی و اجتماعی یک شخص است و نارضایتی زناشویی می تواند به توانایی زن و شوهر برای برقراری روابط رضایت­مندانه  با فرزندان و سایر اشخاص خارج از خانواده آسیب برساند(حموله، روزی طلب،1388).

 

در دنیای اطلاعات وجهان ارتباطات امروز،که پیشرفت تکنولوژی، هرلحظه، انسانهای جوامع وفرهنگ های مختلف را به یکدیگر نزدیک و نزدیکترمی کند، خواسته های بشر، بیشتر وجدی­تر شده و رفاه، آزادی، آرامش، لذت وتنوع اهمیت بیشتری پیدا نموده اند از این رورابطه جنسی  جایگاهی مهمتر یافته و نه تنها دررده­ی نیازهای فیزیولوژیک انسانها همانند تشنگی،گرسنگی و نیاز به هوا و خواب، بلکه درحیطه نیازهای معنوی چون نیازبه زیبایی وکمال درنظرگرفته می شود اما ابهامات،خرافات وجهالت های پیرامون آن هنوز ازبین نرفته اند( اوحدی،1385).

 

غریزه جنسی از نیازهای ذاتی انسان است. به طوری که کرلو (1967) این نیاز را در رده نیازهای جسمانی یا نیازهای حیاتی اولیه قرارداده است. درزمینه رابطه جنسی نیز می توان گفت که اگر چه زندگی زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه ای مربوط به رابطه جنسی است ولی این رابطه ممکن است که از مهم ترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی در زندگی زناشویی باشد. زیرا اگر این رابطه قانع کننده نباشد منجر به احساس محرومیت، ناکامی وعدم احساس ایمنی (به خطر افتادن سلامت روان ) و در نتیجه از هم پاشیدگی خانواده می شود( صیادپور، 1384 ).

 

امروزه روابط جنسی به عنوان یک رفتارجنسی فردی به عنوان یک رفتاراساسی درزندگی انسانها به ویژه زندگی زناشویی محسوب می شود. نقش آگاهی ودانش فرد نسبت به مسائل جنسی بسیار مهم است ومی تواند برهمه ارتباطات وتعاملات زندگی زوجین تاثیرگذارباشد.جایگاه شناخت به عنوان یک متغیر واسطه ای تعامل افراد با یکدیگر نقش بسیار برجسته ای دارد. شناخت و دانش فردمی تواند به ادراک وتوانایی برای حل مشکلات بیانجامدآگاهی ودانش جنسی زوجین نیزلذت وبهبودرابطه زناشویی وعاطفی بین آنها را درپی دارد. اگرزوجین درزندگی خود شناخت بیشتری نسبت به این بعدمهم رابطه داشته باشند، قادرخواهند بودکه شیوه های ارتباطی خود را تغییر دهند و آنها را بهبود بخشند و درهنگام بروز تعارضات و مشکلات زناشویی یک راه حل سازنده را درپیش بگیرند(صیادپور، 1384 ).

 

مهارتهای ارتباطی شامل دو دسته مثبت و منفی هستند پیامهای مثبت، مثل همدلی، جملات حمایت کننده ومهارتهای حل مسئله،مهارتهای منفی مثل نداشتن همدلی،مهارتهای حل مسئله ضعیف،پیامهای متناقض وبن بست دوسویه،فرستادن پیامهای ناهماهنگ(السون وهمکاران،1983؛به نقل ازکرو ،ریدلی؛ ترجمه موسوی،1384).چنین به نظرمی رسدکه اغلب زوجها انتظاریک رابطه منصفانه همراه با پاداش وهزینه مساوی را دارند.وجود کمبود تقابل درارتباط به ویژه کمبود تقابل در درک، انتقال،دریافت پیامهای هیجانی،سطح رضایت دررابطه زناشویی را به طورمعناداری کاهش می دهد(کرو،ریدلی؛ترجمه موسوی ،1384).

 

بطورکلی می توان گفت از آنجاکه مسائل جنسی ومهارتهای ارتباطی زوجین جزء مهمی ازرابطه زناشویی را تشکیل می دهدمعمولاً نارضایتی دربخشی ازرابطه زوجین به راحتی به بخشهای دیگر سرایت می کندلذاشناخت عوامل ایجادکننده یک نارضایتی میتواندبه کاهش نارضایتی های دیگروحل مشکلات دربخشهای دیگر زندگی بیانجامد با توجه به آنچه مطرح شد می توان پی برد این موضوع امروزه به مسأله ای بسیارمهم تبدیل شده وابعاد مطروحه آن جای بررسی وپژوهش بسیاردارد لذا این پژوهش درصدد پاسخ به این مسئله می باشدکه آیا بین  مولفه های جنسی ومهارتهای ارتباطی بارضایت زناشویی در زنان متاهل رابطه معنادار وجود دارد؟

 

[1] – Greeff, A.P., & Malherbe, H.L

 

[2] – Rosen-Grandon, J.R., Myers, J.E., & Hattoe, J.A.

 

    1. . Spence

 

  1. . Masters & johnson

[3] -Qadir ,Desilva , Prince , Khan

 

[4] – Khrlv

 

[5] – communication skills training

پایان نامه ارشد:رابطه بین باورهای فراشناختی با میزان سازگاری فردی – اجتماعی وشادکامی نوجوانان

:

 

امروزه با مشکلاتی که در جوامع وجود دارد مطالعه و پژوهش در زمینه های سازگاری و شادکامی افراد برای بهبود یافتن زندگی آنها از اهمیت بالایی برخوردار می باشد و بدین جهت یکی از راهکارهای مهم در این زمینه پرداختن به باورهای فراشناختی در آنها است .

 

باورهای فراشناختی یکی از عوامل مهم در توسعه و تداوم اختلالهای روانشناختی است . باورهای فراشناختی به پردازش هیجانی مثل شادکامی و سازگاری و واکنشهای مربوط به آسیب از طریق تاثیر دانش و باورهای فراشناختی به روی تغییر باورها و نیز تعبیر و تفسیر علایم خاص شادکامی و سازگاریها نقش موثری دارد ، (کارت رایت – هاتون و ولز[1] ، 1997 ، به نقل از وزیری و موسوی نیک ، 1387 ) .

 

کاستا [2] ( 1984 ) معتقد است اگر بتوانید از وجود یک گفتگوی درونی در مورد فرایندهای ذهنی خود آگاه  شوید و اگر بتوانید فرایند های تصمیم گیری و حل مساله را بشناسید ، فراشناخت را تجربه کرده اید . بطور کلی فراشناخت آگاهی فرد از دانسته ها و ندانسته های خود را شامل می شود ، ( رفوث[3] و همکاران  ،1993 ، ترجمه خرازی ، 1375 ) .

 

با توجه به تعاریفی که ارائه شد ، می توان گفت فراشناخت مجموعه دانش و فرایند های است  که کشف های شناختی فرد را نظارت ، هدایت و کنترل می کنند و در واقع به مدیریت  فعالیتهای شناختی می پردازند . برای درک بهتر فراشناخت ضروری است آن را با شناخت مقایسه کنیم . با مقایسه ی شناخت و فراشناخت با یکدیگر به این نتیجه می رسیم که شناخت جهت توصیف روش های بکار می رود که طی آن اطلاعات پردازش یا معنادار می شود ، ( ولفز[4] و همکاران ، 1995 ؛ به نقل از سالاری فر ، 1375 ) .

 

 

 

کینگ داینر[5] ( 2005 ) معتقدند که افراد شاد در حوزه های چند گانه زندگی نظیر ازدواج ، درآمد ،                                                                                                                                             عملکرد شغلی و سلامتی ، موفق تر از افراد غیر شاد هستند. به اعتقاد وین هوون[6] ( 1993 ) شادی فعالیت فرد را بر می انگیزد و روابط اجتماعی و سیاسی را تسهیل می کند. همچنین مشخص شده است که افراد شاد احساس امنیت بیشتری می کنند ، آسانتر تصمیم می گیرند ، دارای روحیه مشارکتی بیشتری هستند و نسبت به کسانی که با آنها زندگی می کنند بیشتر احساس رضایت دارند ، ( مایرز[7] ، 2000 ) . افراد شاد همچنین دارای عزت نفس بالاتر ، روابط دوستانه قوی تر و اعتقادات مذهبی معنادارتری هستند ، ( مایرز ، 1996 ، به نقل از قمرانی ، 1389 ) .

 

سازگار شدن با محیط مهمترین منظور و غایت همه فعالیت های ارگانیزم است . چنان که باتلر[8] اظهار می دارد ، در همه دوران زندگی خود در هر روز و هر ساعت سر گرم آن هستیم که خود دگرگون شده و دگرگون نشده را با محیط دگرگون شده و دگرگون نشده سازگار کنیم . زندگی کردن در حقیقت چیزی جز عمل سازگاری نیست ، ( هاشمیان ، 1387 ) . اساساٌ شخص سازگار ، شخصی است که میان خود و محیط مادی و اجتماعی اش ارتباط های سالم و درستی برقرار کند که نتیجه اش استقرار ثبات عاطفی برای خود او باشد ، ( شعاری نژاد ، 1380 ) .

 

امروزه مطالعات زیادی در زمینه ی باورهای شناختی ، سازگاری فردی- اجتماعی و دیگر مهارتهای ارتباطی و اجتماعی افراد و همچنین هیجانات افراد مثل شادکامی انجام می گیرد . اما در این بین کمتر دیده شده که ارتباط بین باورهای فراشناخت و سازگاری فردی – اجتماعی و شادکامی نوجوانان مورد بررسی قرار گیرد .  در این پژوهش سعی می شود که بین متغیرهای باورهای فراشناختی و سازگاری فردی –

پایان نامه

 اجتماعی و شادکامی نوجوانان به رابطه ای دست یابیم تا بدین وسیله بتوان به نوجوانان در زمینه ی سازگاری بهتر و شادکامی آنها با انتخاب باورهای فراشناختی صحیح یاری رسانیم .

 

 

 

2-بیان مسئله :

 

یکی از مفاهیم مرتبط با شناخت که به دنبال گسترش روان شناسی شناختی[9] و علم شناخت به وجود آمد فراشناخت است. این مفهوم ابتدا توسط فلاول[10] (1979) بکار گرفته شد که به توانایی انسان از نظام شناختی خود و کنترل نظارت بر آن گفته می شود . فرد به توانایی خود بعنوان یک پردازشگر اطلاعات آگاه است و می داند برای رسیدن به یک هدف شناختی دارای چه موانع و محدودیت هایی است و چگونه و با چه تدابیری با محدودیت ها مواجه شود ( رفوث و همکاران  ،1993 ، ترجمه خرازی ، 1375 ) .

 

ولفز و همکاران ، ( 1995 ) ، تصور روشن تری از تفاوت فراشناخت و شناخت ارائه داده اند . مطابق نظر آن ها فراشناخت عملیات ذهنی انجام شده بر روی یک عملیات ذهنی است ، حال آن که شناخت عملیات ذهنی انجام شده روی یک محتوا است . به اعتقاد آن ها آنچه فراشناخت نامیده می شود عملیات ذهنی سطح دوم است . یعنی یک یادگیرنده آن عملیات ذهنی را انتخاب می کند که روی یک موضوع خاص اعمال می شود و آن ها را هدایت می کند . در این چهارچوب فراشناخت یک مورد ویژه شناخت است که طی آن عملیات ذهنی بر روی یک عامل بیرونی صورت نگرفته ، بلکه روی پدیده های ذهنی فرد که در ساختار شناختی وی قرار دارند صورت می گیرند ، ( ولفز و همکاران ، 1995 ؛ به نقل از سالاری فر ، 1375 )  .

 

ارتباط بین باورهای فراشناختی و آسیب شناختی در مورد غیر قابل کنترل بودن خطر و فقدان اطمینان شناختی و وجود سطوح مشابهی از این نوع اعتقادات در اختلالات دیگر مورد تایید قرار گرفته است ، (کارت رایت – هاتون و ولز ، 1997 ، به نقل از وزیری و موسوی نیک ، 1387 ) .

 

در طی سالهای اخیر بررسی تجربی شادکامی توسط روانشناسان و جامعه شناسان افزایش یافته است ، ( وین هوون ، 1997 ) و روانشناسان علاقه مند به حیطه ی روانشناسی مثبت نگر توجه خود را بر منابع بالقوه ی احساس های مثبت نظیر احساس شادکامی معطوف کرده اند . ( سلیگمن ، چیکسنت و میهالی[11] ، 2000 ؛ کوهن و پرسمن[12] ، 2005 ؛ به نقل از میرزائی ، 1389 ) .

 

طبق بسیاری از تئوریهای هیجان ، شادکامی یکی از شش هیجان بزرگ یعنی تعجب ، ترس ، خشم ، شادکامی ، تنفر و نگرانی است . آیزنک[13] ( 1945 ) ، شادکامی را بعنوان صفت در نظر گرفت که سه ملاک پایداری زمانی ، همسانی بین موقعیت و علیت درونی را دارا می باشد . همچنین شادکامی را وابسته به فراوانی و درجه ی عواطف مثبت یا لذت سطوح بالای رضایت در طول زندگی و نبود احساسات منفی نظیر افسردگی و اضطراب دانسته اند ، ( هادی نژاد و زارعی ، 1387 ) .

 

به نظر مک دانلد[14] ، وقتی می گوئیم فردی سازگار است که پاسخهایی که او را به تعامل با محیطش قادر می کنند آموخته باشد . در نتیجه به نحو قابل قبول اعضای جامعه خود رفتار کند تا احتیاجاتش ارضا شوند ،  ( درتاج و همکاران ، 1388 ) .

 

به عبارت دیگر سازگاری این است که فرد با دیگران طوری رفتار کند که هیچگونه مشکل و درگیری با آنان نداشته باشد . انسانی را سازگار تلقی می کنیم که مسائل و رفتار منطقی دیگران را قبول کند و اگر با محیطی نمی تواند سازش پیدا کند ، محیط دیگری برایش وجود داشته باشد ، ( نویدی ، 1385 ) . فرایند سازگاری به وسیله ء کمبود و نیاز بر انگیخته می شود و تنش  نامطلوبی ایجاد می کند . برای کاهش تنش ، فرد باید به طریقی واکنش نشان دهد و عمل او معمولاً کوششی برای غلبه  بر شی یا موقعیت تهدیده کننده است ، ( شعاری نژاد ، 1380 ) .

 

سازگاری فردی فرایند پیوسته ای است که در آن تجربیات یادگیری اجتماعی شخص باعث ایجاد نیازهای روانی می گردد و نیز امکان کسب توانایی و مهارت هایی را فراهم می سازد از آن  طریق می توان به ارضاء آن نیازها پرداخت ، ( هاشمیان ، 1387 ) . سازگاری اجتماعی به این گفته می شود که افراد یا گروه ها ، رفتار خود را بتدریج و از روی عمد یا غیر عمد تعدیل کنند تا با فرهنگ موجود سازگاری نمایند ، مانند رعایت عادت ها ، عرف ، تقلید و… ( شعاری نژاد ، 1380 ) .

 

پژوهش حاضر به دنبال ارتباط بین باورهای فراشناختی با سازگاری فردی و اجتماعی و شادکامی در نوجوانان است ، و می خواهد بداند که آیا بین باورهای فراشناختی با سازگاری فردی و اجتماعی و شادکامی در نوجوانان رابطه وجود دارد ؟

 

[1]- Kart Rayet, Hattoon & Wells

 

[2]-Costa

 

[3] -Rafoth

 

[4]-Wolfs

 

[5]-King Dyner

 

[6]-Wenhoven

 

[7]-Myers

 

[8] -Battler

 

[9]-cognitive psychology

 

[10]-Flawell

 

[11]- Seligman, Chaiksent & Meyhalli

 

[12]- Cohen & Pressman

 

[13]- Eysenk

 

[14]-Mcdonald

پایان نامه ارشد:رابطه بین سبك های مقابله با استرس و خودكارآمدی عمومی با رضایت شغلی بهورزان زن و مرد خانه های بهداشت مركز بهداشت شهرستان دزفول

:

رضایت شغلی[1] عاملی مهم برای افزایش کارایی و نیز رضایت فردی در سازمان تلقی می شود و منابع انسانی کارآمد و پرانگیزه در افزایش اثربخشی هر سازمان نقش مهم و اساسی ایفا می کند. زمانی که کارکنان به سازمان می پیوندند، مجموعه ای از خواستها، نیازها، آرزوها و تجربه های گذشته را، که با هم انتظارهای شغلی را ایجاد می کنند، با خود به همراه دارند. عکس العمل ها و پاسخ هایی که سازمان در مقابل خواستهای کارکنان فراهم می آورد، رضایت یا نارضایتی شغلی را شکل می دهد. در واقع رضایت شغلی نشان دهنده رابطه ی توقعات انسان با پاداش هایی است که کار فراهم می آورد(ویلم[2] و همکاران، 2007).

 

از آنجاییکه رضایت شغلی یکی از مسائل اساسی و بسیار مهم در هر سازمان می باشد که با رشد و شکوفایی آن سازمان ارتباط تنگاتنگ دارد، در واقع می توان آن را یکی از عواملی دانست که در نحوه ی رفتار و عملکرد کارکنان در سازمانها مؤثر باشد. در مطالعات سازمانی ثابت شده است که رضایت شغلی با عواملی همچون، غیبت، استعفاء، درگیری، استرس شغلی، و بیماری جسمی و روانی کارکنان رابطه ی معکوس دارد( رابینز[3]، 1998).

 

از نظر شلی[4] و همکار او( 2003) رضایت شغلی نتیجه ادراک کارکنان از چگونگی برآورده شدن انتظارات مهم آنها توسط شغل آنهاست. آنها دو جنبه مهم برای رضایت شغلی در نظر گرفته اند؛ اول اینکه رضایت شغلی یک پاسخ احساسی به شرایط کار است؛ و دوم اینکه رضایت شغلی را می توان از طریق چگونگی دستیابی به اهداف یا برآورده شدن انتظارات تعیین کرد. زمانی که می گوییم یک فرد رضایت شغلی بالایی دارد،در حقیقت منظورمان این است که او به میزان زیادی شغل خود را دوست داشته، احساسات مثبتی نسبت به آن دارد و از طریق آن توانسته است نیازهای خود را ارضا کند( آپلتون[5] و همکاران، 1988 و فورد[6]، 2002).

 

از سوی دیگر همه ی ما در زندگی با چالش ها و مشکلاتی مواجه می شویم، با این حال هر کس به شیوه ی خاص خود به مسائل پاسخ می دهد. برخی ها هنگام روبرو شدن با مشکلات می کوشند با ارزیابی درست و منطقی موقعیت و با بهره گرفتن از راهبردهایی مانند مسئله گشایی[7]، تفکر مثبت[8] و استفاده مؤثر از سیستم های حمایت با موقعیت مقابله کنند در مقابل، برخی دیگر به جای مقابله سازگارانه[9] با مسائل سعی می کنند به روش های مختلف مانند پناه بردن به الکل و مواد مخدر و سایر راهبردهای ناکارآمد از روبرو شدن با مشکلات اجتناب کنند. عیب عمده این راهبردهای اجتنابیآن است که اگرچه ممکن است در کوتاه مدت مؤثر واقع شوند و به فرد آرامش موقت بخشند ولی در دراز مدت پیامدهای منفی بسیار دارند و فرد را از داشتن احساس خودکارآمدی[10] و عزت نفس[11] و خود ارزشمندی محروم می سازند(قراچه داغی،1384).

 

پژوهشها نشان می دهند که احساس خودکارآمدی با مسئولیت پذیری در مورد انجام تکلیف (باری و آناستازیا[12]، 2005) و رضایت شغلی( گلاین، کلادیو و پاتریک[13]، 2006) رابطه مثبت دارد. بنابراین خودکارآمدی عامل مهمی برای انجام موفقیت شغلی افراد و در نتیجه رضایت شغلی به شمار می آید. در ارتباط با رضایت شغلی نیز تحقیقات نشان می دهد که بین رضایت شغلی با بهره گرفتن از سبکهای مقابله مساله مدار[14] رابطه ی مثبت و با بهره گرفتن از سبک های مقابله هیجان مدار[15] رابطه ی منفی وجود دارد( مسلکین و آگارد[16]، 2000).

 

مطالعه ی حاضر، در این راستا با توجه به نیازها و افزایش کارآیی کارکنان بهداشتی که در خط مقدم جبهه ی بهداشت به کار مشغولند و با هدف بررسی رابطه بین سبکهای مقابله با استرس[17] و خودکارآمدی عمومی[18] با رضایت شغلی بهورزان مرد و زن خانه های بهداشت شهرستان دزفول انجام گردید.

 

 

 

  • مساله پژوهشی

شاخص مهم یک سازمان نیروی انسانی کارآمد آن است. چرا که نیروی انسانی مهمترین منبع موجود در هر سازمان محسوب می شود. بیشتر افراد تقریباً نیمی از ساعات بیداری خود را در محیط کار می گذرانند، اگر از شغل خود راضی باشند، شغلشان را دوست خواهند

پایان نامه

 داشت و احساسات و نگرش های مثبتی نسبت به شغل خود خواهند داشت. استرس یک تجربه عمومی در زندگی همه ی انسانهاست( وارکارولیس[19]، 2002).

 

ممکن است هر کس در معرض خطر استرس قرار گیرد اما بعضی افراد نسبت به افراد دیگر استرس بالاتری را تجربه می کنند. بنابراین می بایست متغیرهای دیگری( تفاوتهای فردی) در ارتباط با استرس و پیامدهای آن بطور مستقیم و غیر مستقیم شرکت داشته باشند. بعنوان مثال افراد در توجه کردن به میزان احتمال مواجه شدن با استرس، چگونگی درک و ارزیابی استرس زاها، توانایی سازگاری با استرس و آسیب پذیری در مقابل استرس متفاوتند( کود، لاگان فوکس[20]، 2001). دسته ای از متغیرهای فردی که در رابطه بین فشارزاها و استرس نقش میانجی دارد باورهایی است که افراد نسبت به خود دارند. از میان این باورها خودکارآمدی به عنوان جزء اساسی نظریه شناختی- اجتماعی نقش قابل توجهی در مواجهه با موانع و گرفتاریها و ناکامیها دارد و سهم عمده ای از پژوهشها را بویژه در حوزه استرس شغلی به خود اختصاص داده است.( ساکس[21]، 1994؛کافیلد، چانگ، دولارد و همکاران[22]، 2004؛ سیو، اسپکتور، کوپر و همکاران[23]، 2005).

 

در سالهای اخیر توجه به منابع استرس و سبک های مقابله با آن، بسیار مورد توجه و بررسی قرار گرفته و نشان داده شده که به کار گرفتن سبک های مقابله ای مؤثر نقش مهمی در کاهش استرس و در نتیجه رضایت شغلی دارد( فروزنده و دلارام، 1382).

 

همچنین رضایت شغلی نتایج مثبت گوناگونی از جهت فردی و سازمانی به همراه دارد و بر احساس فرد درباره ی سازمان و علائق وی به مشارکت در حفظ همبستگی کمک می کند و تأثیر قابل توجهی در شیوه تقرب و نزدیکی افراد نسبت به مشاغل خود، میزان تلاش، تعهدات آنان در اثر بخشی سازمان و مهمتر از همه در خودکارآمدی افراد دارد( بیک لیک، 1385).

 

با آنکه در زمینه رضایت شغلی کارکنان در سازمانها بررسیهای بیشماری از دیدگاه های گوناگون انجام شده، متأسفانه رضایت شغلی بهورزان که از ارکان عمده مشارکت جامعه در مراقبتهای بهداشتی اولیه[24] می باشند و نقش ارزنده ای در ارائه خدمات بهداشتی دارند کمتر مورد ارزیابی قرار گرفته است. از آنجاییکه بهورزان می توانند با ارائه همزمان خدمات بهداشتی- درمانی-آموزشی و به ویژه بهداشت روانی[25] در رسیدن به هدفهای اصلی مراقبتهای اولیه بهداشتی یعنی دسترسی تمام مردم به خدمات اساسی بهداشتی نقش حساس و مهمی را ایفا نمایند، به نظر می رسد که بررسی نحوه سبک های مقابله با استرس و خودکارآمدی عمومی آنها می تواند بر ارائه خدمات که همانا مراقبت های بهداشتی اولیه است و کیفیت ارائه خدمات را تحت الشعاع قرار داده و در نهایت منجر به تغییراتی در رضایت شغلی آنها شود. لذا با توجه به این امر پژوهش حاضر به بررسی رابطه سبکهای مقابله با استرس و خودکارآمدی عمومی با رضایت شغلی بهورزان مرد و زن خانه های بهداشت شهرستان دزفول خواهد پرداخت. لذا هدف اصلی از انجام این تحقیق پاسخ دادن به این سؤال می باشد که:

 

-آیا بین سبک های مقابله با استرس و خودکارآمدی عمومی با رضایت شغلی بهورزان مرد و زن خانه های بهداشت شهرستان دزفول رابطه ی معناداری وجود دارد؟

 

[1].job satisfaction

 

[2] .Willem &et al

 

[3] . Robins

 

[4] .Shelly

 

[5]. Appleton &et al

 

[6] .Ford

 

[7].Problem  solving

 

[8] . Positive thinking

 

[9] . Adeptive coping

 

[10] .Self efficacy

 

[11] . Self esteem

 

[12] .Barry, j. &Anastasia,,k.

 

[13] . Gian, v.c & claudio, B and patrick,s.

 

[14] . Problem-focused coping

 

[15] . Emotion-focused coping

 

[16].Methlekin &agard

 

[17] . Stress coping strategies

 

[18] . General self efficacy

 

[19] . Varcarolis

 

[20] . Code, s. & langan- fox ,j.

 

[21] . Saks

 

[22] . Caulfield, chang, dollard &et al

 

[23] . Siu, spector, cooper& et al

 

[24] . Primary health cars(PHC)

 

[25] . Mental health

 
مداحی های محرم