واژگان کلیدی: بیومتریک، عنبیه غیر ایده آل، الگوریتم های فراابتکاری
کلیّات تحقیق
1-1. مقدّمه
با افزایش سرعت انتقال اطّلاعات و ظهور ارتباطات الکترونیکی، امنیّت اطّلاعات نقش مهمی را در راستای حفظ آن ها و حفظ حریم شخصی افراد بازی می کند. در بسیاری از سامانه های امروزی شاید امنیّت اطّلاعات به علّت سطح محرمانگی داده های آن سامانه، آنچنان پیچیده نباشد ولی با بالا رفتن سطح محرمانگی، امنیّت لازم برای اطّلاعات باید پیچیدگی بیشتر داشته باشد. با پیچیده شدن ساز و کارهای لازم امنیّتی، شاید دیگر روش های ساده ی موجود نتواند امنیّت مورد نظر را تأمین نماید. بدین علّت استفاده از پارامترهای مهمتر و مطمئن تر بهره گیری از سطح امنیّتی بالاتر را فراهم مینمایند.
یکی از مهمترین گزینه ها، استفاده از مولّفه های بیومتریک یا پارامترهای یکتای بدن است، که یکی از مطمئن ترین انتخاب ها است و از اصلی
ترین عوامل انتخاب این پارامترها صرفه نظر از یکتا بودن، ثابت ماندن آن ها در طول حیات انسان است. سیستم های بیومتریک از خصوصیّات فیزیولوژیکی یا رفتاری هر شخص برای تشخیص هویّت دقیق او استفاده می کنند. در بدن انسان چشم ساختاری ظاهری ولی به نوعی محافظت شده به حساب می آید و عضوی است که با گذر زمان به ندرت دستخوش تغییر می شود و این ویژگی، این روش شناسایی را بیش از سایر روش ها ایده آل میسازد.
تشخیص هویّت از طریق عنبیه به عنوان یک فناوری بیومتریک قابل اعتماد و قدرتمند، توانسته است توجّه زیادی را به خود جلب كند. بافت پیچیده عنبیه و ثبات مسلم آن، نوید بخش استفاده هر چه بیشتر از سیستمهای تشخیص هویّت بر مبنای عنبیه در کاربردهای متنوع و گوناگونی نظیر کنترل مرزها، تحقیقات دادگاهی، فرودگاه ها، دفاتر امنیّتی مانند بانک ها و ادارات دولتی و رمزنگاری است. استفاده از سایر خصیصههای بصری و مشخصات چهره در کنار عنبیه میتواند تشخیص هویّت بیومتریک از راه دور را با دقّّتی مناسب امكانپذیر کند و آینده تشخیص هویّت به کمک عنبیه به خصوص در کاربردهای نظامی که مستلزم تشخیص سریع هویّت افراد در محیطهای پر جنب و جوش است، بسیار درخشان به نظر میرسد.
خواص موجود در عنبیه به واسطه تغییرات ژنتیک تصادفی منحصر به فرد هستند و مطالعات تجربی در مقیاسهای کلان هم این نظریه را در بین جمعیّت مورد مطالعه تأیید میکند. زمانی که امنیّت بالا مدنظر باشد تشخیص از طریق عنبیه روش ارجح برای شناسایی میباشد زیرا الگوهای عنبیه به سختی تحت تأثیر محیط قرار میگیرند و به سختی از دست میروند و میتوانند کاربرد گسترده داشته باشند، بنابراین لزوم پیاده سازی الگوریتمهای فراابتکاری ضروری بوده و این پایان نامه می تواند کمک شایانی در این زمینه باشد.
1-2. هدف پایان نامه
استفاده از الگوریتمهای فراابتکاری در تشخیص هویّت از طریق عنبیه بعنوان رویکردی جدید در این پایان نامه مد نظر است و برای دستیابی به اهدافی از جمله تشخیص بهتر و دقیق تر در کاربردهای نظامی، پزشکی و امنیّتی معرفی گردید. این فناوری بیومتریک مطمئن و قدرتمند، قادر به رفع مشکلات سازمانها و صنایعی همچون وزارت دفاع و نیروهای مسلح، فرودگاه ها، کاربرد پزشکی، بانکداری الکترونیکی، امنیّت سیستم های کامپیوتری، تشخیص هویّت و کاربرد قضایی میباشد.
هدف ما ارائه ی روشی جهت شناسایی افراد با استخراج خصوصیّات عنبیه با تلفیق روش های فراابتکاری و پردازش تصویر است.
جهت تحقّق این امر مراحل زیر انجام میگردد:
نتایج پایانی این فرایند به تصاویر، جداول، داده ها و گزارش هایی ختم می شود که ارائه دهنده اطّلاعاتی در خصوص منابع داده، روش تحلیل، خروجی و قابلیت اطمینان به آن است.
:
به نام یكتا دادار آفریدگار كه دیدگان بشر همواره نگران اوست و چشمان امید به افق عنایت بی علت او دوخته شده و آدمیان را از حكومتش بهره هاست كه ندانند و زندگانی بگذارند و چون به اندوه گرفتار آیند هم باز به دامنش آویزند. كه رفتنی نیست از دامان پرمهر حضرت الوهیت؛ و به یاد رحمت عالمیان، سرور كون و مكان، حضرت نبوت، ختمی مرتبت محمد مصطفی صلواﺓ الله و سلامه علیه كه عالم به وجود او و ذریهی پاكش زیبنده گشت و مهر به گرمای عشق ایشان فروزنده و ماه از تلألؤ جمال روی ایشان تابنده.
و اما بعد…
آن چه در این رساله گرد آمده است ما حصل غور در تصاویر شاعرانه و نقد بر پایه نظرگاهی زنانه است. كوشیدیم تا در فصل كلیات مطالب، ذیل عنوان “مذهب اصالت زن” مختصری با آن مكتب كه به فیمینیسم شهره است آشنا شویم. بر این اساس ذیل این عنوان، عناوینی مترتب شده است تا فحوای كلام در اذهان خوانندگان گرامی بنشیند و آنان را به مقصود نائل گرداند؛ مضاف این كه مبحث ملحقه به عنوان رساله كه واژهی ” زن مدار” است تبیین شده و مقصود نگارنده قریب به وضوح گردد. در این راستا به تعاریفی از شقوق مذهب اصالت زن پرداخته ایم و پس از آشنایی اندك با پاره ای تعاریف، وضعیت زن را در خلال تاریخ مرور كرده، سپس موجودیت وی را در اذهان برخی ملل و مذاهب به طریقی مجمل مورد نظر قرار دادیم.
در بخش دیگری از كلیات به نظرات و مكتوبات بزرگان عرصه ی اندیشه و فرهنگ پرداختیم و آن اقوال و آثار را منشأ اثر در روند فكری غالب در باب زن تحلیل كردیم. با توجه به نقد ها و نظرات متنوع گاه مخالف و گاه موافق با این مكتب بر آن شدیم تا نظرات اسلام را هر چند كوتاه در حد بضاعت نگارنده و ظرفیت رساله در تبیین دیدگاه اسلام به زن مقرر كنیم. در پایان مباحث مطروحه در كلیات مطالب ذیل عنوان ” نگاهی گذرا به سیمای زن در ادوار مختلف شعر فارسی ” به مرور مختصری بر حضور زن از دو جنبه پرداختیم؛ در این بخش زن را
به عنوان سوژهی شعرا و به عنوان خالق اثر مورد نظر قرار داده و اشاره ای به نام برخی از شعرای زن در ادوار مختلف شعر فارسی نموده ایم.
پس از این در فصلی كه عنوان آن را بیتی از ملك الشعرای بهار مقرر كردیم به بحث پیرامون وجود یا عدم ادبیات زنانه پرداختیم و در این خصوص از آرای پژوهشگران و صاحبان نظربهره برده و بر آیند و ماحصل گفتار را با رد وجود ادبیات زنانه خاتمه دادیم.
” نوع نگاه در ایجاد تصویر” فصل دیگری است كه در آن ضمن توضیح در خصوص تصویر و تصویر سازی، انگاره های شاعرانه سیمین بهبهانی و محمد رضا شفیعی كدكنی را از قول خود ایشان در آثار مكتوب و منقول؛ و نیز نظرگاه دیگران در خصوص این هر دو ذكر کرده و مورد بررسی قرار دادیم.
سپس رساله را بر پایه ی 11 فصل دیگر عنوان نهادیم كه هر كدام مبین رفتاری زنانه یا مصداقی از عملی زنانه است كه از ذكر نام فصول به جهت پرهیز از اطاله كلام صرف نظر نموده و رؤیت این بخش ها را به خوانندگان ارجمند و مخاطبان گران قدر وا می نهیم.
« و من الله التوفیق »
نگاهی به مذهب اصالت زن
دیر گاهی است تا مسئله زن به عنوان مبحثی اساسی در فراسوی مرزهای ایران زمین آغاز شده و به داخل كشورما نیز نفوذ یافته است. احساس نیاز به طرح مسئله زنان و حقوق آن ها در مغرب زمین كلید خورد و جنبش هایی موسوم به فمینیستی شكل گرفت كه عمدتا قصد داشتند تا حقوق برابری را میان زنان و مردان پی ریزی كنند كه البته در پاره ای موارد موفق هم بودند.
در نگاهی به تعاریف فمینیسم ( feminism ) این گونه در می یابیم كه « جنبشی است سازمان یافته برای دست یابی به حقوق و نیز ایدئولوژیی برای دگرگونی جامعه كه هدف آن صرفا تحقق برابری اجتماعی زنان نیست، بلكه رویای رفع انواع تبعیض و ستم نژادی و طبقاتی و غیر را در سر می پروراند. از این رو نهاده هایی كه تاكنون برای این واژه پیشنهاد شده وافی به مقصود نبوده است»1. چه این كه امروزه با شنیدن كلمه فمینیسم اغلب مخاطبان آن چه را به ذهن متبادر می بینند مسئله زن است. اساسا این واژه فرانسوی و از ریشه لاتین ( femind ) است كه در زبان های انگلیسی و آلمانی تغییر یافته و به شكل ( feminism) به كار برده می شود به طور كلی واژه (feminine) به معنای زن و دال بر جنس مونث است . با این اوصاف لغوی پر بیراه نرفته اند آنان كه با شنیدن این واژه به یاد زن و مسئله زنان می افتند. به هر حال هر مكتب یا ایدئولوژی نو ظهور پیامدهایی دارد و از دریچه های مختلفی ظهور و بروز می كند كما اینكه فمینیسم هم دارای گرایش های متعدد است گرچه بررسی گرایش های فمینیستی موضوع این مقال نیست ولی ذكر نام و مختصری از تعاریف برای شناخت بهتر این مكتب خالی از لطف نیست.
برای نانوذرات تعاریف متعددی ارائه شده است اما به طورخاص نانوذرات دارای قطری بین 1 تا 250 نانومترمیباشند، به عبارتی آنها درحوزهای ما بین اثرات کوانتومی اتمها، مولکولها و خواص مواد تودهای قرار میگیرند. موادمختلف دراین مقیاس از خود خواص متفاوت و جالبی را بروز میدهند. توانایی ساخت وکنترل ساختار نانوذرات به دانشمندان و مهندسین امکان میدهد خواص حاصله را تغییر داده و بتوانند خواص مطلوب را در مواد طراحی کنند. موارد فوق العاده گستردهای وجود دارند که اندازه فیزیکی ذره میتواند خواص بهبود یافتهای را به وجود آورد. مثلاً اندازه کوچک ذرات امکان صیقل دهی ظریفتر سطوح را فراهم میکند. نانوذرات مغناطیسی به دلیل داشتن یک سری ویژگی های خاص مانند: (1) سهولت سنتز، (2) مساحت سطح به حجم زیاد به دلیل داشتن ابعاد نانومتری، (3) خاصیت سوپرپارامغناطیسی که باعث می شود این ذرات به میدان مغناطیسی خارجی پاسخ دهند و در غیاب میدان خارجی خاصیت مغناطیسی خود را از دست بدهند، (4) عدم نیاز به مراحل فیلتراسیون و سانتریفیوژ کردن در طی فرایند استخراج، (5) توانایی استخراج از حجم زیاد نمونهها میتوانند در استخراج و حذف گونه های مختلف آلی و معدنی به ویژه آلایندههای محیطی و جداسازی داروها از نمونههای بیولوژیکی به كار گرفته شوند ] 2,1[. نانوذرات به قدری کوچک هستند که میتوان گفت بینظمی چندانی در آنها وجود نداشته و لذا فلزات پرقدرت و بسیار سخت را میتوان از آنها تولید کرد. مساحت سطح بالای آنها نیز سبب تولید کاتالیزور کاراتر و مواد پر انرژی میگردد
در مواد مغناطیسى، مولكولها و اتمهای سازندهى آن خاصیت مغناطیسی دارند. به بیان سادهتر عناصرى مانند آهن، كبالت، نیكل و آلیاژهای آنها كه توسط آهنربا جذب میگردد، مواد مغناطیسی نامیده میشود. طبقه بندى مواد مغناطیسی براساس پذیرفتارى مغناطیسى(X) (قابلیت مغناطیسی شدن ماده) انجام میشود براین اساس مواد را به سه گروه فرومغناطیس، پارامغناطیس و دیامغناطیس دسته بندی میكنند]1[. در مواد دیامغناطیس برایند گشتاور دوقطبی مغناطیسی صفر است و درحضور میدان مغناطیسى، گشتاور دوقطبی در آنها القا میشود، اما جهت این دوقطبی هاى القا شده برخلاف جهت میدان مغناطیسی خارجی است كه باعث میشود مادهی دیامغناطیس از میدان مغناطیسی دفع شود. با حذف میدان مغناطیسی خارجى، خاصیت مغناطیسی این مواد باقی نمیماند. پذیرفتارى مغناطیسی در این مواد خیلی كم میباشد. تمام گازها (جز اكسیژن)، آب، نقره، طلا، مس، الماس، گرافیت، بیسموت و بسیاری ازتركیبهای آلى دیامغناطیس هستند. در مادهی پارامغناطیس، دوقطبیهاى مغناطیسی داراى سمتگیرى مشخص و منظمی نیستند، در نتیجه این مواد خاصیت مغناطیسی ندارند. اگر آنها درون یک میدان مغناطیسی قرار داده شوند، در راستای خطهاى میدان مغناطیسی منظم میشوند. با حذف میدان مغناطیسى، دوقطبیهاى مغناطیسی دوباره به سرعت به وضعیت قبلی كه درغیاب میدان داشتند، برمیگردند. به این ترتیب، مواد پارامغناطیس درمیدانهاى مغناطیسی قوی خاصیت مغناطیسی پیدا میكنند. پذیرفتارى مغناطیسی این مواد مقدارى مثبت می باشد. منگنز، پلاتین، آلومینیم، فلزهاى قلیایى و قلیایی خاكى، اكسیژن و نیتروناكسید پارامغناطیس هستند. مواد فرومغناطیس مانند مواد
پارامغناطیس است، با این تفاوت كه مجموعهاى ازدوقطبیهاى مغناطیسی در یک جهت و راستا قرار دارند كه خود این مجموعهها در راستا و جهتهاى متفاوتی قرارمیگیرند، به طورى كه اثر میدان یكدیگر را خنثى میكنند. به این مجموعه از دوقطبیهاى مغناطیسی كه در یک راستا قرار دارند، حوزهى مغناطیسی میگویند. خاصیت مغناطیسی این مواد به سرعت تغییر مسیر این حوزهها و قرار گرفتن در جهت میدان بستگی دارد]3 [. خاصیت مغناطیسی به مقدار بسیار زیادی به اندازهی ذره وابسته است. هر مادهی مغناطیس درحالت توده، ازحوزههای مغناطیسی تشكیل شدهاست. هرحوزه داراى هزاران اتم است كه در آن جهت چرخش الكترونها یكسان وگشتاورهای مغناطیسی به صورت موازی جهت یافته اند. اماجهت چرخش الكترونهای هرحوزه با حوزههای دیگر متفاوت است. هرگاه، یک میدان مغناطیسی بزرگ، تمام حوزههای مغناطیسی را هم جهت كند، تغییر فاز مغناطیسی رخداده و مغناطیسی شدن به حداشباع میرسد. هرذرهای كه تنها شامل یک حوزه باشد، میتواند نانوذره به شماررود. نانوذرات مغناطیسی دارای تعداد حوزههای كمی هستند و مغناطیسی شدن آنها سادهتر است. در مواد فرومغناطیس وقتی اندازهی ذره از یک حوزهی مغناطیسیِ منفرد كوچكتر گردد، پدیدهی ابرپارامغناطیس)متصل نشدن ذرات مغناطیسی در ابعاد نانو در شرایط عادى و حساسیت بالاى آنها به میدان مغناطیسى(، به وقوع میپیوندد. چون نانوذرات نیاز به نیروی زیادی برای مغناطیسی شدن ندارند، خیلی ازحالت طبیعی فاصله نمیگیرند و پس از مغناطیسی شدن تمایل چندانی برای ازدست دادن خاصیت مغناطیسی وباز گشت به وضعیت اولیه را ندارند]3[.
1-3- از جمله کاربردهای نانوذرات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– ذخیره اطلاعات: نانوذرات مغناطیسی[1] با اندازه 2 تا 20 نانومتر میتوانند به عنوان ابزاری برای ذخیره اطلاعات در کارتهای مغناطیسی استفاده شوند.
– نانوکامپوزیتهای مغناطیسی: با توزیع و اندازه دانهی مناسب نانوذرات مغناطیسی در بستر مواد پلیمرﻲ میتوان نانوکامپوزیتهایی با خاصیت مغناطیسی به دست آورد. که کاربرد زیادی را در سنسورها، پوششهای الکترومغناطیس و مواد جاذب امواج، دارا میباشند ]4[.
– فروسیالها(محلولهای مغناطیسی): فروسیالها، محلولهایی هستند که در آن نانوذرات مغناطیسی (مانند: آهن و کبالت)، به صورت کلوئید در مایعی معلق میباشند و به آن خاصیت مغناطیسی میبخشند. هر چه اندازهی نانوذرات مغناطیسی کوچکتر باشد، محلول خاصیت مغناطیسی بیشتری از خود نشان میدهد. از جمله کاربردهای فروسیالها میتوان به کاربرد آن به عنوان خنک کننده نام برد. همچنین از این محلولها برای به حرکت درآوردن سیالها در تراشهها[2] به وسیلهی نیروی مغناطیسی استفاده میشود.
گرما درمانی یكی از روشهای درمان سرطان است كه برای آسیب رساندن به سلولهاى سرطانی و نابودى آنها، بافت بدن را درمعرض گرماى43 درجهی سانتیگراد قرار میدهند نانوذرات میتوانند دراثرمیدانهاى مغناطیسی متناوب گرما تولیدكنند. میزان گرماى تولید شده بستگی به نوع ذره،خواص مغناطیسی آن و عوامل موثر بر روى میدان مغناطیسی دارد ]5[.
تصویر برداری تشدید مغناطیسی (MRI)یک ابزارتشخیصی غیرتهاجمی است كه با بهره گرفتن از یک میدان مغناطیسی قوى خارجى، تصاویری دقیق و همراه با جزییات را از ساختارهاى داخل بدن ایجاد میکند. با بهره گرفتن از نانوذرات مغناطیسی به خصوص آهن اكسید، شناسایی بافتهای آسیب دیده با حساسیت بسیار بالا و با مقداركم مواد تزریقی انجام میشود. این تصویر بردارى براساس تحریک پروتونهای هستهی(هیدروژن ) مولكول آب انجام میشود ]6[.
یكی از روش های تشخیص نانومولكولی، استفاده از نانوذراتی مانند نانوذرات طلا، نانوذرات مغناطیسی و نقاط كوانتمی است، آنها با اتصال به پادتنی مناسب برای شناسایی مولكولها و ساختارهای خاص مورد استفاده قرارمیگیرد]6[.
یكی از اهداف فناوری نانو سواركردن داروها بر روی مواد حامل (نانوذره) وسپس فرستادن و رهاكردن آنها به درون سلول هدف است كه به آن دارورسانی هدفمند اطلاق میشود. نانوذرات مغناطیسی براى انتقال دارو دركاربردهای عملی بسیار مورد توجه هستند]6 [.
عنصر آهن به طور طبیعی دارای سه اکسید طبیعی هماتیت، مگنتیت، و مگهمیت میباشد. هماتیت فراوانترین نوع از اکسیدهای آهن میباشد و نسبت به دو نوع دیگر دارای پایداری بیشتری میباشد. گونه های دیگر نیز در نهایت به این گونه تبدیل میشوند.
مگنتیت از لحاظ مغناطیسی، فرو مغناطیس میباشد و در بین فلزات واسطه بیشترین خاصیت مغناطیسی را دارد. این اکسید آهن مشکی رنگ است. در واقع به علت خاصیت مغناطیسی خیلی زیاد مگنتیت و افزایش این خاصیت برای ذراتی با گستره ی شعاعی در حد نانومتر، مطالعات بسیار زیادی در زمینه سنتز و کاربرد این ذرات انجام گرفته است]7[.
[1]. Magnetic nanoparticles
[2] . Chips
ی انگلیسی…………………………………………………………………………………………… 301
رجوع به خبره و کارشناس در مسائل تخصّصی و فنّی در فقه و حقوق از دیر باز همواره مورد توجه بوده و سابقهای طولانی دارد، هر چند که در گذشته محدود بوده است. موارد و مصادیق ارجاع به خبره و کارشناس در فقه و حقوق نشاندهنده این امر است.
نظریهی کارشناس به جهت آنکه گاه مبنای صدور حکم قرار میگیرد، از جمله ارکان اصلی در دادرسی اعم از کیفری و حقوقی است. در بسیاری از موارد تخصّصی بدون ارجاع به خبره، صدور حکم ممکن نیست (به طور مثال برای تعیین أرش صدمات وارده، بدون ارجاع به پزشکی قانونی (کارشناس)، صدور رأی امکان ندارد). به عبارت دیگر استفاده از کارشناسی در قضاوت به معنای آن است که تصمیمات قضایی باید پایه علمی و فنّی داشته باشد.
همچنانکه، ممکن است قضات تخصّص لازم و کافی در خصوص موضوع مورد منازعه نداشته باشند، کارشناس و خبره نیز ممکن است حقوقدان نبوده، و به اصول و قواعد دادرسی آشنا نباشد، که این امر خللی در امر کارشناسی ایجاد نمی کند؛ زیرا اظهارنظر کارشناس صرفاً علمی – تحقیقی و تخصّصی است و لازم نیست که وی حتماً حقوقدان باشد. نظریهی کارشناسی درغیر دادرسی نیزدر جهت کشف مجهول از اهمیت خاصی برخوردار است.
بنابراین باید مقرّرات موضوعه، نقص یا تعارض قوانین و دیدگاه های فقهی و حقوقی در خصوص کارشناسی و ماهیّت آن را شناخت تا
بتوان به درستی از نظریهی کارشناسی در دادرسی (و صدور حکم) و نیز در غیردادرسی و حتی صدور فتوی بهره گرفت.
امروزه به لحاظ پیشرفت تکنولوژی و گسترش روابط اجتماعی، اقتصادی، تنوع قراردادها و …، مسائل مختلف تخصّصی و پیچیدهای در دعاوی و غیر آن، مطرح می شود که حل این مسائل و کشف حقیقت، بیش از پیش نیازمند جلب نظر کارشناسان و خبرگان است.
بنابراین با توجه به وسعت نقش کارشناسی، بررسی نقش و جایگاه خبره و کارشناس در فقه و حقوق حائز اهمیّت است . به طور کلی میتوان موارد زیر را از جمله اهداف پژوهش حاضر دانست:
1ـ احراز جامعیّت یا نقص مقرّرات موضوعه و کارشناسی و تأثیرپذیری از فقه.
2ـ کشف خلأهای تقنینی در کارشناسی و ارائه راهکارهای بهبود (با توجه به اختلاف نظرهای موجود).
3ـ توجه دادن دادرسان به اهمیّت و نقش کارشناس در صدور آرای عادلانه.
4ـ توجه دادن فقهاء به اهمیّت نقش کارشناس در صدور فتوی.
5ـ ایجاد منبع جامع و مدوّن برای پژوهشهای فقهی ـ حقوقی در زمینه پژوهش.
6ـ تبیین مقرّرات موضوعه و قواعد و دیدگاه های فقهی در خصوص نقش و جایگاه خبره و کارشناس وماهیّت کارشناسی.
1-آیا ارجاع به کارشناس (حتّی در فرض خبره بودن دادرس) در موضوعات تخصّصی وفنّی برای دادگاه الزامی است یا اختیاری؟ و نحوه انتخاب کارشناس رسمی و غیررسمی و کارشناس مورد توافق و رضایت طرفین، چگونه است؟
2- شرایط کارشناس و خبره در حقوق و فقه کدام است؟ آیا در تمام موارد اتفاق نظر وجود دارد؟
3- شرایط لازم برای معتبر بودن نظر کارشناس کدام است؟و شرط متابعت از نظر کارشناس چیست؟
1- کارشناسی نقش اساسی در حکم حاکم دارد، از اینرو تشخیص ارزش نظر کارشناس به عهده دادرس است. ونمیتوان به طور کلی کارشناسی را دلیل قطعی یا امارهی قضایی دانست. چنانکه در صورت تعارض نظریهی کارشناس با امارات و سایر دلایل، دادرس باید ارزش کارشناسی و دلایل معارض را به طور مصداقی در هر پرونده بررسی کرده و قواعد حل تعارض را جاری نماید.
2- مبانی رجوع به کارشناس آیات، سنّت، عقل و بنای عقلاء است و در واقع آیات وروایات ارشاد به حكم عقل (قاعدهی رجوع جاهل به عالم) میباشد. و از آنجا که نظرکارشناس در جهت کشف حقیقت از اهمیّت خاصی برخوردار است و در دادرسی گاه مبنای صدور حکم قرار میگیرد، باید کارشناس، واجد شرایط خاصّی بوده و در جهت انجام کارشناسی، مقرّرات و تشریفات خاصّی (شرایط ماهوی وشکلی) از سوی دادگاه و کارشناس رعایت شود تا نظریهی کارشناسی معتبر باشد.
پیشینه ی تحقیق:
کارشناسی در کتب فقهی در بخشهای: آدابالقضاء، معاملات، قیمت مبیع، خیار عیب، ارش مبیع معیوب و سایر موارد مرتبط، مورد بحث واقع شده است.
به طور کلی در ابواب مختلف (عبادات، اموال، احوال شخصیه و فقهالجزاء) انجام بسیاری از امور منوط به اظهارنظر کارشناس و خبره است. از جمله موارد ارجاع به کارشناس: رجوع به کارشناس زبان و ترجمهی مقصود مدّعی یا مدافع(مترجم)، رجوع به کارشناس برای تعیین ارش (مقوّم)، رجوع به خبره (طبیب) برای تشخیص مضر بودن روزه یا استعمال آب برای وضو را میتوان ذکر کرد.
در عرصه حقوق نیز از ابتدای تشکیل عدلیه، بحث رجوع قاضی به اهلخبره و کارشناس، در موضوعاتی که جنبه فنّی و تخصّصی دارد، در قوانین و مقرّرات بیان گردیده است. قدیمیترین قانون مصوّب، قانون سال 1329 هجری قمری با عنوان «عقیدهی اهل خبره» میباشد.
هر چند موضوع کارشناسی، در قوانین مبحثی را به خود اختصاص داده است، اما به عنوان دلیل مستقلّی محسوب نشده و به عنوان زیر مجموعهی امارات قضایی در دادرسی و بررسیهای تخصصی کاربرد دارد.
در خصوص کارشناسی و جایگاه آن در پایان نامه های حقوقی، کار پژوهشی صورت گرفته، اما به صورت تطبیقی در فقه وحقوق، پژوهشی ملاحظه نگردیده است که در آن مبانی، مقررات مربوط به شخص کارشناس(ازجمله شرایط کارشناس)، تشریفات و مقررات کارشناسی و ماهیت کارشناسی به طور جامع مطرح شده باشد. به طور مثال در پایان نامه هایی با عناوین «کارشناسی به عنوان یکی از ادلهی اثبات دعوی»، «جایگاه کارشناسی در نظام کیفری ایران» و «بررسی میزان تأثیر اظهارنظر کارشناسی پزشکی قانونی در پروندههای کیفری مختومهی دادگستری استان تهران» کارشناسی تنها از جنبه حقوقی و در حقوق نیز در دو مورد اخیر تنها در دادرسی کیفری مورد بررسی قرار گرفته است.
امروزه زمانبندی جزء ضروریات اجتناب ناپذیر زندگی بشری است. در برنامه های کلان کشورهای توسعه یافته، یکی از بخشهایی که در نیل به تحقق برنامهها و اهدافشان نقش به سزا و مؤثری ایفا کرده، نظام آموزشی است. بنابراین با توجه به نقش کلیدی نظام آموزشی در هر جامعه، میتوان به اهمیت برنامه ریزی درست و مناسب در این سیستم پی برد. به طوری که یک زمانبندی مناسب سبب ارتقای کیفیت آموزشی و رضایتمندی کارکنان میباشد. جدول زمانی[1] نوع خاصی از مسأله زمانبندی است. مسأله زمانبندی در دانشگاهها به دو دسته جدول زمانی برای امتحانات و زمانبندی دروس تقسیم می شود. مقصود از زمانبندی در این تحقیق، دسته دوم است. در این تحقیق تلاش شده است که تا حد امکان از مقالات اخیر در حوزه جدول زمانی، بویژه جدول زمانی دروس دانشگاهی و همچنین مقالات مربوط به روشهای حل فراابتکاری استفاده شود تا بیان نوین و کارا با اثربخشی مناسب ایجاد گردد.
1-2- بیان مسأله
جدول زمانی نوع خاصی از مسأله زمانبندی است، در سال 1996، آقای رن[2] تهیه جدول زمانی را بعنوان مسئله قرار دادن منابع خاص، با توجه به محدودیتها، در تعداد محدودی بازه زمانی و مکان، با هدف ارضاء مجموعه ای از اهداف تا حد ممکن توصیف کرد. این تعریف عمومی توصیفی از مسائل تهیه جدول زمانی است که به طور کلی پذیرفته شده است.
جدول زمانی در مسائلی با دامنههای وسیع و متنوع کاربرد دارد که از آن جمله میتوان مسائل آموزشی، مسابقات ورزشی، مسائل حملونقل، برنامهی کاری کارکنان، زمانبندی جلسات و زمانبندی فرایندهای تولیدی نام برد.
جدول زمانی دروس دانشگاهی[3] عبارت از تخصیص تعداد معینی از منابع مانند اساتید و دروس، به تعداد محدودی از دوره های زمانی و کلاس در یک دوره مشخص با توجه به مجموعه ای از محدودیتها، جهت رسیدن به یکسری از اهداف مشخص است. معمولاً در این نوع مسائل محدودیتها به دو دسته سخت و نرم تقسیم میشوند. محدودیتهای سخت، محدودیتهایی هستند که حتماً باید برآورده شوند و شدنی بودن جواب را تضمین می کنند و محدودیتهای نرم بیان کننده مطلوبیت و ترجیحات مسأله هستند که برای کیفیت بهتر جدول زمانی در نظر گرفته میشوند و حتماً لزومی ندارد که همانند محدودیتهای سخت به طور کامل برآورده شوند. برای بدست آوردن یک جدول زمانی باکیفیت، باید مسأله شدنی و کمترین تعداد تجاوز را در محدودیتهای نرم داشته باشیم [4].
محدودیتهای نرم از طریق تابع پنالتی ارزیابی میشوند و تابع هدف این مسائل از مجموع وزن دهی شده توابع پنالتی محدودیتهای نرم تشکیل می شود.
محدودیتهای سخت عمومی به کار گرفته شده در این مسائل به صورت زیر هستند:
اما محدودیتهای نرم با توجه به نوع و ترجیحات، برای هر مسأله متفاوت است. ما در این تحقیق ترجیحات اساتید، دانشجویان و دانشگاه را مد نظر قرار دادهایم.
در حال حاضر در اغلب دانشگاهها زمانبندی دروس به صورت دستی و توسط افراد مجرب انجام میگیرد. در برنامه ریزی دستی، با روشی تکراری دروس زمانبندی میشوند بدین صورت که در هر تکرار، یک درس انتخاب می شود و زمانبندی از دو درسی شروع می شود که تعداد دانشجوی بیشتری همزمان برای آن دو درس ثبت نام کرده باشند و بنابراین این دو درس نباید در یک زمان ارائه شوند و باید انتخاب استاد و بازه زمانی به گونه ای صورت گیرد که محدودیتهای دیگر را نیز نقض نکند. این روند همچنان ادامه پیدا می کند تا تمامی دروس به استاد و زمانی تخصیص داده شوند.
از آنجا که زمانبندی دستی وقتگیر است و لزوماً تمام خواسته های اساتید و دانشجویان را به بهترین نحو برآورده نمی کند، استفاده از روش کامپیوتری که در زمانی بسیار کمتر، جواب خوبی را فراهم میآورد، مناسب به نظر میرسد.
تحقیق و جستجو درباره زمانبندی ماشینی دروس به دهه 60 میلادی برمیگردد. بیشتر این روشها، به نوعی شبیهسازی نحوه زمانبندی توسط نیروی انسانی است. در این روشها، ابتدا مفیدترین دروس زمانبندی میشوند. سپس دروس با اولویت کمتر، به طور متناوب به جدول زمانی ناتمام اضافه شده تا اینکه تمام دروس زمانبندی شوند. پس از آن محققان به بررسی روشهای عمومیتر پرداختند مانند روش های برنامه ریزی عدد صحیح، جریان شبکه، رنگ آمیزی گراف و …. در دو دهه آخر، تلاشها بر روی روشها ابتکاری و فراابتکاری متمرکز شده است [5].
البته این گونه مسائل زمانبندی نمی تواند به صورت کاملاً نرمافزاری انجام شود. زیرا معیارهای بهتر بودن نسبی زمانبندیها، لزوماً به آسانی به زبان نرم افزارهای کامپیوتری بیان نمیشوند. از طرفی، از آنجا که فضای جواب در این گونه مسائل بسیار بزرگ است، دخالت نیروی انسانی می تواند مسأله را در راستای جوابهای مناسبتر هدایت کند، در حالی که روشهای کامپیوتری به صورت کامل، قادر به یافتن این جوابهای مناسب نیستند. به همین دلیل، بیشتر سیستمهای حل، امکان تغییر و دستکاری در جواب را برای کاربر فراهم میسازند. که در این تحقیق از مدیر گروه دانشکده به عنوان تعدیل کننده نهایی خروجی برنامه (برای مدل تک هدفه) با کمک گرفتن از روش AHP استفاده شده است، که در فصل 3 به صورت کامل تشریح شده است.
مفاهیم استفاده شده در جدول زمانی دروس دانشگاهی به شرح ذیل است:
رویداد: فعالیتی که باید زمانبندی شود، مانند: جلسات درسی.
برش زمانی: یک تعداد بازه زمانی، که هر یک از رویدادها در آن بازههای زمانی، زمانبندی میشوند.
منبع: منابعی که توسط رویدادها مورد نیاز است، مانند: کلاسها.
قید: یک محدودیت برای زمانبندی رویدادها، مانند: ظرفیت کلاس درسی.
افراد: کسی یا کسانی که همراه با رویدادها وجود دارند، مانند: اساتید، دانشجویان.
برخورد: اگر دو رویداد با یکدیگر برخورد داشته باشند، مانند: زمانبندی بیش از یک درس در یک کلاس در یک زمان یکسان.
[1]. Timetabling
[2]. Wren
[3]. University Course Timetabling