امروزه اهمیت بهرهورى و لزوم بررسى آن باتوجه به گسترش سطوح رقابت، پیچیدگى تکنولوژى، تنوع سلیقهها، کمبود منابع و سرعت تبادل اطلاعات بر کسى پوشیده نیست. بهرهورى واژهاى است که هم در سطح کلان و هم در سطح خرد مطرح است و طیفى از بهرهورى جهانى تا بهرهورى فردى را شامل مىشود. بهرهوری ازجمله عواملی است كه بقاء و دوام سازمانها را در دنیایی پر رقابت فعلی تضمبن میكند. حاكم شدن فرهنگ بهرهوری، موجب استفاده بهینه از كلیه امكانات مادی و معنوی سازمان می شود و دائماً توانها، استعدادها و امكانات بلقوه سازمان شكوفا می شود و بدون اضافه كردن فنآوری و نیروی انسانی جدید میتوان از امكانات، شرایط، توان و قابلیت نیروی انسانی موجود با خاصیت زایشی و خلاقیت در جهت تحقق اهداف سازمان حداكثر بهره را برد. بهرهوری مطلوب با تغییر ساختارها، اضافه كردن فنآوری، تدوین دستور كار و صدور بخشنامه حاصل نمی شود بلكه انسان محور هر نوع بهرهوری فردی- اجتماعی و سازمانی است. در این فصل به بررسی کلیات تحقیق بررسی رابطه بین ظرفیت یادگیری سازمانی و بهرهوری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی میپردازیم.
یکی از ابزارهای ارتقاء بهرهوری در سازمانها توانمندسازی کارکنان و به عبارت دیگری افزایش دانش آنها و توجه به یادگیری سازمانی
است. یادگیری سازمانی فرایند یافتن خطاها و اشتباهات و رفع و اصلاح آنهاست. یادگیری سازمانی فرایندی است كه با كسب دانش و بهبود عملكرد در طول زمان رخ میدهد. یادگیری سازمانی به عنوان یک مزیت رقابتی برای سازمانها مطرح میباشد. تغییرات روزافزون علم، فناوری و تغییرات محیط و پیچیدگیهای آن كه هر لحظه حیات سازمانها را تحت تأثیر قرار می دهد، ضرورت توجه به یادگیری سازمانی و ارتقای فنون و مهارت های كاركنان را بیش از پیش مشخص میسازد. بیتوجهی به یادگیری سازمانی موجبات فنا و نیستی افكار و ایدههای جدید می شود كه جهت بقاء و پیشرفت و حتی حفظ وضع موجود، تداوم جریان یادگیری در سازمانها از ضروریات میباشد. توسعه قابلیت یادگیری سازمانی، سازمانها را برای كار كردن در دنیای واقعی كسب و كار با توجه به تغییر پارادایم مدیریت آماده میسازد و قابلیت خود تنظیمی و خود تطبیقی آنها را افزایش و دستیابی به معیارهای كارآمدی سازمانی را در جهت بقاء و پایداری در موقعیت رقابتی مقدور میسازد (نژادایرانی و همکاران، 1390). هدف نهایی سازمان یادگیرنده آن است كه به افراد سازمانی بیاموزد چگونه به طور مستمر یادگیری و افزایش دانش را درون سازمان و در فرایندهای كاری، هدف اصلی خود قرار دهند. بسیاری از سازمانها یادگیری حاصل نكردهاند و به تكرار اشتباهات و اتخاذ تصمیمات غیرهوشمندانه میپردازند. مهمتر از همه شیوه های قدیمی فكری كه باعث این شكستها میشوند به بحث گذاشته نمیشوند (نادی و همکاران، 1389). بنابراین تحقیق حاضر درصدد پاسخ به این سوال اصلی است که: آیا ظرفیت یادگیری سازمانی ارتباط معناداری با بهرهوری نیروی انسانی امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد؟
مدیران توان انجام عملیاتی را دارند که می توانند آنها را در مدیریت جریان وجوه نقد عملیاتی درگیر کنند. جریان وجوه نقد عملیاتی وجوهی است که از فعالیت ای عملیاتی تکراری کسب و کار حاصل می شود(هارتمن و همکارن، 2004). مجله بیزینس چند مورد از فعالیت هایی را که مربوط به تصمیمات مالی و سرمایه گذاری است اما تحت عنوان جریان نقد عملیاتی گزارش می شوند را شناسایی کرده است(هانری، 2004). این موارد شامل تغییرات سرمایه در گردش، حساب های دریافتنی اعتباری، تاسیس و استفاده از شرکت های تابعه مالی می باشد. با توجه به اصول پذیرفته شده همه فعالیت های فوق در بخش عملیاتی صورت جریان وجوه نقد گزارش می شود. مدیران ممکن است در این فعالیت ها وارد شوند تا بتوانند جریان های وجوه نقد عملیاتی را مدیریت کنند. دستکاری این معاملات منجر بع جریان های نقد غیر عادی می شود. فروش یک جا و با تخفیف موجودی کالا مثالی از تغییر در سرمایه در گردش است. کاهش سرمایه در گردش به معنی افزایش در جریان وجوه نقد است. از این رو زمانبندی عمدی فعالیت ها که بر حساب های سرمایه در گردش تاثیر می گزارد، می توان جریان وجوه نقد عملیاتی گزارش شده را دستکاری کند. هنگامی که شرکت ها زودتر از دوره بازگشت به وجوه نقد نیاز پیدا می کنند، می توان حساب های دریافتنی خود را ب فروش رسانند(هارتمن و همکارن، 1998). شفافیت پایین نشان می دهد كه اطلاعات كافی برای ارتباط برقرار كردن با سرمایه گذاران وجود ندارد و بنابراین یک عدم تقارن اطلاعاتی بین آنهایی كه آگاهی دارند و آن كه اطلاعات كافی در اختیارشان نیست، وجود دارد، این امر منجر به بروز صرف ریسك اطلاعات می شود. از دیدگاه سرمایه گذاران هر چه دقت وكیفیت اطلاعات ارائه شده از
1.HARTMAN
2.HANRI
سوی شركت كه درصورت های مالی است بالاتر باشد، ریسك اطلاعاتی آن شركت، پایین تر خواهد بود. اطلاعات مالی كه قابلیت اتكا و کیفیت پایینی دارند، عدم اطمینان سهامداران را افزایش داده وجذابیت سهام را كاهش می دهد. این موضوع شركتها را در تامین نقدینگی مناسب با مشكل مواجه می كند. به تبع آن شركت ها برای جلوگیری و كاهش مشكلات تامین نقدینگی، وجه نقد بیشتری نگهداری می كنند.همچنین وجود اطلاعات شفاف و قابل مقایسه، رکن اصلی پاسخگویی، تصمیم گیریهای اقتصادی و ابزاری جهت توسعه و رشد اقتصادی بخش خصوصی و دولتی است. صاحبان سرمایه، اعتباردهندگان، دولت و سایر استفاده کنندگان برای تصمیم گیری در زمینه ی خرید،فروش، نگهداری سهام، اعطای وام، ارزیابی عملکرد مدیران و دیگر تصمیمات اقتصادی مهم به اطلاعات مالی معتبر، مربوط و قابل فهم نیاز دارند. سرمایه گذاران زمانی در یک واحد اقتصادی سرمایه گذاری میکنند که اولا درباره آن واحد، اطلاعات (اطلاعات مالی)کافی
داشته باشند و ثانیا به این اطلاعات اطمینان کنند. اعتباردهندگان نیز بدون اطلاع از وضعیت مالی و عملکرد مالی یک واحد اقتصادی، نمیتوانند منابع مالی خود را در اختیار آن قرار دهند. همه این تصمیمات سرنوشت اداره منابع کمیاب اقتصادی کشور را رقم می زند. بنابراین در صورتی که تصمیمات آگاهانه و مبتنی بر اطلاعات شفاف و قابل مقایسه نباشد، منابع اقتصادی تلف و اقتصاد کشور آسیب می بیند( فلاح دوست1382).
هدف از این پژوهش ارزیابی تاثیر کیفیت اطلاعات مالی برمدیریت وجه نقد است.در این فصل به بیان مسئله، ضرورت تحقیق و همچنین اهداف و فرضیات تحقیق و نهایتا مدل اجرایی پژوهش می پردازیم.
1-2- بیان مساله
مدیریت گردش وجوه نقد برای دستیابی به دو هدف انجام می شود اولا؛ شرکت ها می توانند با دستکاری جریان های نقدی عملیاتی به سود مورد هدف خود دست یابند و ثانیا؛ شرکت ها ممکن است با دستکاری به جریان وجوه نقد هدف خود دستیابند. همچنین دستکاری گردش وجوه نقد عملیاتی بر کیفیت گزارشگری اطلاعات مالی تاثیر می گزارد.
نتایج تحقیق روی چوتی(2005) نشان داد که شرکت ها گردش وجوه نقد عملیاتی ناشی از فعالیت های عملیاتی همچون تخفیفات فروش، افزایش فروش و تولید بیش از حد برای کاهش بهای تمام شده کالای فروش رفته را به منظور گزارش سود های اندک و تغییرات مثبت درآمد ها دستکاری می کنند. این یافته ها با نایج تحقیقاتی که بیان می کنند که هدف شرکت ها از دستکاری گردش وجوه نقد عملیاتی، دستیابی به سود هدف که ناشی از خوداری ارائه زیان ها و همچنین گزارش سودهای مثبت کوچک است.
مدیریت جریان وجوه نقد تنها از یک طریق بر درآمدهای شرکت تاثیرگذار نیست به عنوان مثال روی چوتی(2005) به بررسی فعالیت هایی که باعث افزایش درآمدها که شامل تخفیفات فروش، تولید انبوه و کاهش هزینه های اختیاری پرداخت که این فعالیت ها در نتیجه مدیریت گردش وجوه نقد نیست ولی این فعالیت ها باعث افزایش گردش وجوه نقد عملیاتی می شود.
نگهداری وجه نقد از احتمال بحران مالی می کاهد و به عنوان ذخیره ای امن برای مواجهه با زیانهای غیر منتظره به شمار می رود و همچنین پیگیری سیاستهای سرمایه گذاری بهینه را درزمانی که شرکت با محدودیتهای مالی مواجه است، ممکن می سازد و نهایتاً به کم کردن هزینه های جمع آوری
1.CHOTI
منابع مالی یا نقد کردن داراییهای موجود کمك میکند.بر اساس این نظریه، مدیریت برای حداکثر
سازی ثروت سهامداران، باید مانده وجه نقد شرکت را به نحوی تنظیم نماید که منافع نهایی ناشی از نگهداشت وجه نقد با هزینه های نهایی آن برابر شود(اپلر و همکاران، 1999،11).
وجود اطلاعات شفاف و قابل مقایسه، رکن اصلی پاسخگویی، تصمیم گیریهای اقتصادی و ابزاری جهت توسعه و رشد اقتصادی بخش خصوصی و دولتی است. صاحبان سرمایه، اعتباردهندگان، دولت و سایر استفاده کنندگان برای تصمیم گیری در زمینه ی خرید،فروش، نگهداری سهام، اعطای وام، ارزیابی عملکرد مدیران و دیگر تصمیمات اقتصادی مهم به اطلاعات مالی معتبر، مربوط و قابل فهم نیاز دارند. سرمایه گذاران زمانی در یک واحد اقتصادی سرمایه گذاری میکنند که اولا درباره آن واحد، اطلاعات (اطلاعات مالی)کافی داشته باشند و ثانیا به این اطلاعات اطمینان کنند. اعتباردهندگان نیز بدون اطلاع از وضعیت مالی و عملکرد مالی یک واحد اقتصادی، نمیتوانند منابع مالی خود را در اختیار آن قرار دهند. همه این تصمیمات سرنوشت اداره منابع کمیاب اقتصادی کشور را رقم می زند. بنابراین در صورتی که تصمیمات آگاهانه و مبتنی بر اطلاعات شفاف و قابل مقایسه نباشد، منابع اقتصادی تلف و اقتصاد کشور آسیب می بیند( فلاح دوست1382).
پابلوفرناندز(2002) اعتقاد دارد یک اصل حسابداری و مالی وجود دارد که اگر چه نمیتوان آن را بهطور مطلق صحیح دانست، اما میتوان آن را بهعنوان دیدگاهی خوب به شمار آورد. آن اصل، این است که “سود خالص فقط یک عقیده، اما جریان وجوه نقد2 یک واقعیت است” و از آنجا که شرکتها استراتژىهاى مدیریت وجوه نقد خود را بر محور دو هدف تعیین مىکنند:
1.APALEV
2.PABLO FERMANDEZ
۱. تهیه و تأمین وجه نقد براى انجام دادن پرداختهاى شرکت؛ ۲. به حداقل رساندن وجوهى که در شرکت بهصورت راکد باقى مىماند. هدف دوم بازتاب این طرز تفکر است که اگر اقلامى از دارائى بهدرستى مصرف نشود، هیچ نوع بازدهى براى شرکت نخواهد داشت. متأسفانه، این دو هدف ممکن است با یکدیگر در تناقض باشد. پائین آوردن سطح وجوه نقد و بهکارگیرى کلیه وجوه نقد احیاناً باعث کمبود وجه نقد براى پرداختهاى به موقع شرکت مىشود؛ بنابراین، استراتژىهاى مدیریت وجوه نقد باید بهگونهاى باشد که بین این دو هدف نوعى هماهنگى ایجاد شود. با این همه باید گفت که هدف پرداخت به موقع تعهدات از هدف به حداقل رساندن وجوه مهمتر است.
باتوجه به توضیحات فوق مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که چه رابطه ای بین کیفیت اطلاعات و گزارشهای مالی و مدیریت وجه نقد در شرکت وجود دارد.
رابطه بین هر یک از مولفه های کیفیت اطلاعات با مدیریت وجه نقد به چه شکل است.
جمعیت و ابعاد آن، نقطه مرکزی هر نظام اجتماعی محسوب می شود. به همین خاطر یکی از مباحث مهمی که در جوامع انسانی به عنوان متغیر اساسی در مسائل سیاسی و اقتصادی مطرح می گردد، موضوع جمعیت و سیاست های جمعیتی است.
تحولات جمعیتی، تقریباً تمام جنبه های زندگی انسان و جهان پیرامون انسان را تحت تاثیر قرار می دهد. و اثرات متعددی بر خرده نظام های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی وارد کرده و منشا تحولات چشمگیری در این حوزه ها می گردند.
این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که از نگاه دینی و فقهی بدان نگریسته شود. و به عنوان اصلی از اصول سیاست های جمعیتی از سوی دولت های مسلمان و حکومتهای دینی پذیرفته شود.
حال با توجه به نظریات جمعیت شناسی ـ نظریه افزایش جمعیت، نظریه کاهش جمعیت، نظریه جمعیت ثابت و نظریه جمعیت مطلوب ـ که وجود دارد اکثر صاحب نظران، همه ادیان الهی به ویژه دین اسلام را طرفدار افزایش جمعیت و مشوق فرزندآوری زیاد قلمداد می کنند.
عموماً نوع اظهارنظرهایی که درباره مسئله مذکور صورت گرفته است چندان عنایتی به طریقه استنباط فقهی مسئله نداشته و نوعاً مسئله از زاویه مصالح اجتماعی مسلمین مورد توجه قرار گرفته است.
از این رو سعی بر آن است که در این نوشتار ضمن بررسی دقیق حکم و ادله فقهی سیاست تکثیر جمعیت، این مسئله را از دیدگاه فقهی بررسی نموده و نظر فقه اسلامی را در خصوص این موضوع به شکل واضح و مبرهن به دست آورد.
یکی از بنیان های اصلی هر جامعه ای، جمعیت آن جامعه است. زیرا جمعیت یک جامعه مقوم و عامل رشد، پویایی و بالندگی آن جامعه می باشد. از این رو داشتن جمعیت حداکثری ـ با توجه به امکانات و شرایط موجودـ آرمان هر جامعه ای بخصوص جوامع اسلامی بوده و سیاستهای جمعیتی جوامع اسلامی به دنبال ایجاد چنین جمعیتی است.
یکی از ارکان های موثر در اتخاذ سیاستهای جمعیتی در جوامع اسلامی، سیاستهای جمعیتی اتخاذ شده از سوی فقه اسلامی است. زیرا که تنظیم خانواده و مسئله جمعیت یکی از مسائل مطروحه در فقه اسلامی می باشد و برخی معتقدند با توجه به آنچه که از متون اسلامی به دست می آید اصل اولیه در مساله جمعیت، مطلوبیت ذاتی افزایش موالید از دیدگاه فقه اسلامی است. یعنی آنکه اصل اولیه سیاستهای جمعیتی در فقه اسلامی، سیاست تکثیر جمعیت بوده و افزایش جمعیت بنابر عنوان اولی دارای مطلوبیت می باشد و تنها بنابر اقتضاء ضرورت و مصلحت می توان حکم به تحدید و کاهش جمعیت نمود. از این رو آنچه که در این خصوص دارای اهمیت بحث و بررسی می گردد موضع گیری قوانین فقهی در قبال ضرورت کاهش و یا افزایش موالید در جوامع اسلامی می باشد.
لذا در این پژوهش سعی بر آن است تا حکم و ادله فقهی سیاست تکثیر جمعیت در جوامع اسلامی مورد بحث و بررسی دقیق تری قرار گرفته و در نهایت مشخص گردد که موضع گیری فقه اسلامی در قبال سیاست تکثیر جمعیت مسلمانان چگونه و به چه شکل می باشد.
قلمرو مدیریت و سازمان چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی ، اخیرا تحت تاثیر نیرویی قدرتمند تحت عنوان معنویت قرار گرفته که اگر به درستی اداره و هدایت شود ، به نظر می رسد ظرفیت لازم برای منجر شدن به ژرف ترین تشریک مساعی ، نه تنها در زمینه های حرفه ای ، بلکه زمینه لازم برای بروز انسانیت تمام عیار را دارا می باشد . اگر چه تا چند دهه قبل ، باور غالب بر این بود که این نیروی عظیم برای جهان مدیریت و بازرگانی مناسب نیست ؛ و هم چنین این موضوع منحصرا در ادبیات عامه پسند مورد بحث و گفت گو قرار می گرفت ، اما اکنون به عنوان موضوع پژوهش های دانشگاهی و علمی به طور جدی مطرح است . این نیروی قدرتمند چنان بر اصول مدیریت و بازرگانی پرتو افکنده و نظریه های آن را تحت تاثیر قرار داده است که از نظر برخی از صاحب نظران به عنوان یک تحول و پیشرفت اساسی در حوزه مدیریت و بازرگانی شمرده می شود.
به رغم انتقادات و تردیدها در زمینه های تجربی و نظری ، روند رو به رشد تحقیق و پژوهش درباره این موضوع در میان دانشگاهیان ، پژوهشگران ، مشاوران و نظریه پردازان علم مدیریت و سازمان غیر قابل انکار است ؛ تا جایی که سازمان های مدیریتی حرفه ای ، همچون آکادمی مدیریت و آکادمی بین المللی رشته های بازرگانی در سال 2001 این حوزه مطالعاتی را به رسمیت شناختند. (روجاس،2001(
2-1بیان مسأله:
زندگی بدون کار بی معنی می شود ، اما کار بی روح ، زندگی را تباه کرده و می میراند، لذا مردم علاقه دارند که معنویت را نه تنها در امور شخصی بلکه در محیط کار و سایر سطوح زندگی تجربه کنند . معنویت در کار نیرویی الهام بخش و برانگیزاننده جهت جستجوی مداوم برای یافتن هدف و معنا در زندگی کاری ، درک عمیق و ژرف از ارزش کار، زندگی ، پهناوری عالم هستی ، موجودات محیط طبیعی و مظام باور شخصی است. (ضیایی و همکاران،1387،ص،37) به بیانی دیگر، معنویت در کار تلاش در جهت ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط فرافردی ،درون فردی، میان فردی و برون فردی در زندگی کاری به منظور بالندگی شخصی در رسیدن به تعالی انسانی و الهی است (عابدی جعفر و رستگار،1386،ص،109(
آرمنیو رگو و مگیول پینا معنویت را در پنج بعد می دانند که این پنج بعد : هم راستایی ارزش ها ی فردی و سازمانی ، فرصت هایی برای زندگی درونی، حس مشترک با جامعه ، حس لذت بردن از کار می باشد. متغیر دیگر این پژوهش ، رفتار شهروندی سازمانی می باشد که
همانند مهنویت در محیط کار در چند دهه اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است و در واقع از حوزه خصوصی وارد حوزه عمومی شده است.
رفتارهای شهروندی سازمانی یا همان رفتارهای فراتر از وظیفه کارکنان به رغم تاثیر آشکار بر عملکرد سازمان ها، در گذشته عمدتا نادیده گرفته می شدند . در واقع در تعابیر اولیه این رفتارها خارج از حوزه شغل ملاحظه می شدند( بین استوک . دیگران، 2003) اکثر تحقیقات در زمینه رفتار شهروندی سازمانی، بر پیش بینی عوامل ایجاد کننده این رفتارها متمرکز بوده اند . در این زمینه ، متغیر هایی همچون رضایت شغلی، تعهد سازمانی، هویت سازمانی، عدالت سازمانی، اعتماد، انواع رهبری، روابط رهبر پیرو و تامین اجتماعی گرگان به عنوان عوامل ایجاد کننده رفتار شهروندی سازمانی مطرح شده اند (پودساکوف و دیگران،2001(
ما عقیده داریم یکی از متغیر هایی که تاکنون در این زمینه مورد غفلت واقع شده است، معنویت در محیط کار می باشد که دارای توان بالقوه فراوانی جهت اثر گذاری بر متغیر های سازمانی و احتمالا رفتار شهروندی سازمانی میباشد . درباره ابعاد رفتار شهروندی سازمانی هنوز توافق واحدی میان محققان وجود ندارد. برای مثال ابعادی نظیر رفتارهای کمک کننده، رادمردی و گذشت ، وفاداری سازمانی ، پیروی از دستورات، نوآوری فردی، وجدان ، توسعه فردی ، ادب و ملاحظه ، رفتار مدنی ، نوع دوستی تامین اجتماعی گرگان در تحقیقات مختلف به عنوان رفتار شهروندی سازمانی مورد توجه قرار گرفته اند. پنج بعدی که بیشتر مورد توجه محققان بوده اند عبارتند از : نوع دوستی ، وظیفه شناسی ، فضیلت شهروندی ، جوانمردی ، احترام و تکریم . این پنج بعد از سوی ارگان مطرح شدند و در سال های بعد مورد توجه دیگر محققان قرار گرفته است .
امروزه کارکنان زیادی در محیط کارشان احساس نارضایتی ، بی قراری و عدم امنیت دارند. موریس معتقد است رضایت شغلی ، اعتماد و اخلاق کاری در بسیاری از محیط های کاری نا یاب شده است . بسیاری از اقدامات سازمان ها برای تغییر و بهبود در دو دهه اخیر از قبیل کوچک سازی ، مهندسی مجدد، تعلیق ، اخراج از کار و موجب تضعیف روحیه و نوعی سردر گمی معنوی کارکنان شده است . در واقع این اقدامات که مبتنی بر پارادایم مکانیستی و عقلایی مدرن بوده اند، نتوانسته اند خواسته های کارکنان را برآورده سازند. جهانی شدن، حرکت به سمت سازمان های دانشی ، رشد تقاضای کارکنان برای محیط های غنی و پرورش دهنده و نیز کار معنا دار ، این فشارها را بیشتر کرده است . در حقیقت به نظر می رسد کارکنان در مشاغل خود به دنبال چیزی بیش از تنها پاداش های اقتصادی هستند
معنویت در سازمان امر نوپایی است که می تواند نیرویی قدرتمند و ژرف را برای زندگی به ارمغان آورد . این نیروی قدرتمند زمانی حاصل می شود که زندگی کاری با زندگی معنوی کارکنان پیوند بخورد . با چنین نیرویی کارکنان تقریبا با هزاران ساعت کاری ، می توانند کاری لذت بخش تر، متوازن تر ، معنا دار تر داشته باشند.
بعضی محققان عقیده دارند که نوعی تنش اساسی بین اهداف عقلایی و تکامل معنوی در سرتا سر محیط های کاری به وجود آمده است . گریگوری پیرس مدیر انتشاراتی و و موسس سازمان رهبران کسب و کار برای کمال، اخلاق و عدالت بیان می کند : ” ما اغلب زمان زیادی را برای کار کردن صرف می کنیم ، شرم آور است اگر خدا را در آنجا نیابیم “
محققان معتقدند تشویق معنویت در محیط های کاری مزایای فراوانی دارد ، مزایایی که سازمان با بهره گیری از آنها به بهبود بهره وری و افزایش عملکرد کارکنان و بهبود رفتار شهروندی سازمانی می رسد . در جامعه اسلامی ما ، نماد های مذهبی فراوانی وجود دارد که در سازمان ها و ادارات دولتی نیز پیاده می شوند ، ما عقیده داریم که یکی از متغیر هایی که تاکنون در این زمینه مورد غفلت واقع شده معنویت در محیط کار می باشد که دارای توان بالقوه فراوانی جهت اثر گذاری بر متغیر های سازمانی و احتمالا رفتار شهروندی سازمانی می باشد .
لذا مساله این تحقیق ، بررسی آثار و پیامد های نمادهای معنوی- اسلامی بر رفتار شهروندی کارکنان در چارچوب قواعد علمی پژوهش است ، حال با توجه به مطالب بیان شده برای محقق این سوال مطرح است : آیا بین معنویت در محیط کار و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان تامین اجتماعی گرگان رابطه معنا داری وجود دارد ؟
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست
فصل اول؛ كلیات 1
1.1. تعریف عملیاتی مفاهیم 2
1.1.1. باور 2
2.1.1. تنوع در باورها 3
3.1.1. تنوعپذیری باورها 4
2.1. مبانی نظری تنوعپذیری باورها 6
1.2.1. تنوعپذیری بر اساس پویایی موضوع باور 6
2.2.1. تنوعپذیری بر اساس پویایی باوركننده 7
3.2.1. تنوعپذیری باورها بر اساس پویایی اظهار باور 9
4.2.1. تنوعپذیری باورها بر اساس تلفیقی از عوامل پویا 11
3.1. عینالقضات همدانی 12
1.3.1. آثار 14
15
16
17
18
2.3.1. روششناسی آثار 19
1.2.3.1. مفهوم خطابه 20
1.1.2.3.1. افلاطون 20
2.1.2.3.1. ارسطو 21
3.1.2.3.1. گادامر 23
2.2.3.1. عینالقضات و خطابه 25
4.1. بیان مسئله 28
5.1. فرضیهها 29
6.1. پیشینه 30
فصل دوم؛ دیدگاه قاضی درباره اختلاف عقاید و ارتباط آن با تنوعپذیری باورها 34
1.2. درآمد 35
2.2. انتقاد از پیشداوری 36
1.2.2. مفهوم پیشداوری 36
2.2.2. ارزشداوری دربارة نقش پیشداوریها در فهم 37
3.2.2. عینالقضات و مسئلة پیشداوری 39
3.2. انتقاد از فهم نادرست 42
1.1.3.2. دو تلقی از ماهیت زبان و مسئلة ارزیابی فهم 44
2.3.1.2. عینالقضات و ارزیابی فهم 48
1.2.1.3.2. عقیدة قدریان 48
2.2.3.1.2. عقیدة سوفسطائیان 52
3.2.1.3.2. ارتباط اسم و مسما 65
4.2.1.3.2. تغییر اخلاق 68
5.2.1.3.2. سایر نمونهها 71
2.3.2. نتیجه 73
4.2. انتقاد از تسرّیهای بیوجه 74
5.2. نتیجه 77
فصل سوم؛ مبانی و پیشفرضهای قاضی دربارة اختلاف عقاید 80
1.3. درآمد 81
2.3. مبانی و پیشفرضهای معرفتشناختی 81
3.3. مبانی و پیشفرضهای زبانشناختی 92
1.1.3.3. ارسطو و فرارَوی از معنای عادی لفظ 93
2.1.3.3. زبانشناسان مسلمان و فراروی از معنای عادی لفظ 94
1.2.3.3. مجاز و استعاره از نظر عینالقضات 99
2.2.3.3. تشابه از نظر عینالقضات 103
نتیجه 108
1.4. جمعبندی دیدگاه عینالقضات 109
2.4. دیدگاه عینالقضات و مسئلة تنوعپذیری باورها 111
كتابشناسی 113
باورهای متنوع دربارة موضوع واحد ممكن است باورهایی متناقض باشند یا نباشند. وقتی ما با باورهایی روبهرو میشویم كه ظاهراً با
یكدیگر متناقضند، ناگزیریم یا به پذیرش یكی از طرفهای متناقض تن دهیم و دیگری را نفی كنیم یا در صدد رفع تناقض برآییم و راهی برای منجر نشدن تنوع در باورها به تناقض بیابیم. گزینة اخیر مسئلهای است كه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. ما با یافتن قابلیتی در باورها كه بتواند آن ها را از منجر شدن به تناقض برهاند، میتوانیم مبنایی برای پذیرفتن باورهای متنوع در عرض یكدیگر داشته باشیم و در سایة آن برخی اختلافهای عقیدتی را حل و فصل كنیم.
از جملة عارف ـ فیلسوفانی كه تمایل ویژهای برای حل و فصل اختلافهای عقیدتی بدین شیوه نشان داده است، عینالقضات همدانی است. او در جای جای آثارش به اختلاف عقیدهای كه میان انسانها وجود دارد اشاره كرده است برطرف ساختن این اختلافها بر آمده است. تلاش قاضی در این راستا را میتوان در سه مرحله مورد توجه قرار داد. مرحلة نخست نفی پیشداوری است. مرحلة دوم انتقاد وی از قضاوت بر اساس فهم غلط است. او قضاوت بر اساس فهم نادرست را آسیبی جدی در راه حقیقت جویی میدانست. مرحلة سوم نیز انتقاد او از تسرّیهای بیوجه است.
بررسی مراحل سهگانة فوق نشان میدهد او با تكیه بر پیشفرضهای معرفتشناختی و زبانشناختی در راستای هدفی جز پذیرش اختلاف عقاید استدلال كرده است. هر چند برخی مباحث زبانشناختی كه وی در خلال مباحث بدانها اشاره كرده است امكان قرار گرفتن در راستای پذیرش اختلاف عقاید را دارند اما او تلاش كرده است از آن ها نیز برای نیل به هدف خود یعنی نوع خاصی از شمول گرایی استفاده كند كه بر اساس آن باورهای متنوع را باید به نحوی تفسیر كرد كه همگی ناظر به باوری واحد باشند.
این دورافتادگی باعث میشود مخاطبانی كه در فضای فكری امروز زندگی میكنند، نتوانند ارتباط قابل اعتنایی با میراث فكری و معنوی گذشتگانشان برقرار كنند. نمیتوان از انسانهای امروزی انتظار داشت خود را به صدها سال پیش تبعید كنند تا دریابند كه امثال عینالقضات، چه سودایی در سر داشتهاند. این وظیفة پژوهشگرانِ این عرصه است كه حلقههای گمشدة ارتباط میان نسلهای گذشته و اندیشة انسانهای امروز را پیدا كنند و این ارتباط از دست رفته را دوباره برقرار سازند.
بهتعبیر یكی از دوستان، پژوهش دربارة اندیشههای كسانی چون عینالقضات مانند بیرون كشیدن جزیرهای زیرِ آب رفته است. بیرون كشیدن این جزیره، به معنی بازخوانی این آثار و اندیشهها به نحوی است كه بتوانند در فكر و زندگی مخاطبان امروز تأثیرگذار باشند. انجام این وظیفه، از سویی نیازمندِ شكیبایی و همدلی با گذشتگان است تا از فهم اندیشههای آنان چیزی فروگذار نشود، اما از سوی دیگر به نگاهی تیزبین و نقاد نیز نیازمند است تا نادیدهها، دیده و خطاها اصلاح شود. ما باید به این نكته توجه داشته باشیم كه مردمان روزگار ما از نظر اندیشه و شیوة زندگی، وضعیتی متفاوت با گذشتگان دارند، ـ هرچند در وجوه بسیاری نیز با آنان مشتركاند. آنچه برای ما بیشترین اهمیت را دارد آن است كه بتوانیم با اقتضائات امروز، بهرة خویش را از میراث گذشتگان بریم و برای آیندگان نیز میراثی ارزشمند به یادگار گذاریم.
این كوتاهی در حالی صورت پذیرفته است كه در آثار قاضی، مباحث قابل تأملی وجود دارد؛ مباحثی كه حتی امروز پس از گذشت سالیان دراز هنوز در معركة آراء فلسفی، حضوری پررنگ دارند. توجه به این بارقهها، نگارنده را بر آن داشت تا پژوهشی را سامان دهد كه در پرتو آن، بخش قابل توجهی از این قبیل مسائل، مورد بررسی قرار گیرد. مسئلة اختلاف عقاید انسانها كه در جایجایِ آثار قاضی میتوان اشارههایی را بدان ملاحظه كرد، بحثی بود كه امروز نیز از جهات مختلف بدان پرداخته میشود. به علاوه، در حواشی این بحث مسائل دیگری نیز مطرح میشد كه آن ها نیز از جملة مباحث مهم و بحث برانگیز فلسفه در دوران ما به شمار میرود. گذشته از آن، این بحث، ویژگی ممتاز دیگری نیز داشت و آن آشكار شدن بخش قابل ملاحظهای از نظام فكری قاضی و شیوة تفكر وی در پرتو آن بود. با این توصیف، انگیزة اصلی سامان یافتن این تحقیق در ذهن نگارنده شكل گرفت.
شیوهای كه در این پژوهش پیش روی خود قرار دادیم، به هیچ وجه از سنخ مقایسهها و تطبیقهایی كه این روزها بازار گرمی دارند نیست. قصد ما تنها بازخوانی و به دست آوردن فهمی نو از سخنان قاضی است. البته فهمی كه با اقتضائات اندیشة امروزی سازگار است. در خلال مباحث، تلاش كردهایم تا جایی كه امكان دارد، به تاریخ و جغرافیای مباحث توجه نشان دهیم و جایگاه هر مسئله را در سیاقِ خود و سرنوشتی كه در اندیشة امروزِ ما پیدا كرده است، روشن سازیم.
در برخی موارد ناگزیر از مراجعه به متون یونانی و لاتین بودهایم. سعی شده است كه در اغلب موارد از متون اصلی استفاده شود و ترجمهها بهطور مستقیم از زبان اصلی صورت گیرد. اما همانگونه كه آشنایان با این دو زبان، به خصوص یونانی اطلاع دارند، انعطافپذیری خاصی كه در این زبانها وجود دارد باعث میشود حتی مترجمان برجسته نیز در ترجمة برخی عبارتها اختلاف نظر پیدا كنند. با توجه به این نكته، ترجمههایی كه توسط یونانشناسان برجستة اروپایی مانند دیلز، گاتری و… صورت گرفته نیز پیشروی نگارنده قرار داشته است تا عدم آشنایی با ظرافتهای زبان یونانی و لاتین باعث بروز اشتباه در ترجمه عبارتها نشود.
در مواردی كه دو اصطلاح object و subjectو مشتقات آن ها مورد نظر بوده است، در اغلب موارد از معادل آوا نگاری شدة فرانسوی (ابژه و سوژه) ـ كه در زبان فارسی شناخته شدهتر است ـ ، استفاده شده؛ جز در موارد اندكی كه تعابیر عین و ذهن یا درون و بیرون رساتر بوده است.
برای تنظیم بخش كتابشناسی از شیوة خاصی كه امروزه در برخی آثار معتبر علمی رعایت میشود پیروی شده است. بر اساس این شیوه تاریخ نخستین انتشار اثر در پرانتز بعد از نام نویسنده و تاریخ انتشار نسخهای كه مورد استفادة نگارنده قرار گرفته است در پایان درج شده. طبیعتاً در مورد آثاری كه تاریخ انتشار نخست آن ها مشخص نیست تنها به ذكر تاریخ انتشار نسخة مورد استفاده در پایان اكتفا شده است. با این توصیف در ارجاعهای درون متنی نیز تاریخ انتشار نخست اثر ملاك قرار گرفته و در صورت مشخص نبودن این تاریخ نام اثر ذكر شده است.