(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب
عناوین صفحه
فصل اول: کلیات
زمینه پژوهش… 2
اهداف پژوهش… 8
سوالات پژوهش… 8
پیش فرض های پژوهش… 9
تعریف واژه های کلیدی.. 10
محدودیت های پژوهش… 12
فصل دوم: زمینه و پیشیه تحقیق
چهارچوب پژوهش… 14
مروری بر مطالعات انجام شده 25
فصل سوم: روش اجرای تحقیق
روش اجرای پژوهش… 39
نوع پژوهش… 39
جامعه پژوهش… 39
نمونه پژوهش… 39
تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری 39
مشخصات واحد های مورد پژوهش… 40
محیط پژوهش… 40
ابزار گردآوری اطلاعات.. 40
تعیین اعتبار علمی یا روایی ابزار. 42
تعیین اعتماد علمی یا پایایی ابزار. 42
روش گردآوری اطلاعات.. 43
روش تجزیه و تحلیل داده ها 43
ملاحظات اخلاقی.. 45
عناوین صفحه
فصل چهارم: یافته های پژوهش
جداول و نمودارها 47
فصل پنجم: بحث و بررسی یافته ها
بحث و بررسی یافته های پژوهش… 71
نتیجه گیری نهایی.. 82
کاربرد یافته ها در پرستاری.. 83
پیشنهادات.. 85
فهرست منابع. 87
فهرست جداول
عناوین صفحه
جدول شماره 1: توزیع فراوانی واحدهای مورد پژوهش برحسب عوامل فردی- اجتماعی کیفی.. 49
جدول شماره 2: شاخص های آماری متغیرهای کمی واحدهای مورد پژوهش برحسب عوامل فردی- اجتماعی 50
جدول شماره 3: شاخص های آماری متغیرهای کمی واحدهای مورد پژوهش برحسب عوامل آموزشی.. 51
جدول شماره 4: توزیع فراوانی واحدهای مورد پژوهش برحسب عوامل آموزشی کیفی.. 51
جدول شماره 5: میانگین امتیازات مهارت های حل مسئله و هر یک از ابعاد آن در واحدهای مورد پژوهش… 52
جدول شماره6: ارتباط عوامل فردی- اجتماعی با وضعیت مهارت های حل مسئله. 54
جدول شماره 7: برآورد ضرایب رگرسیونی عوامل فردی- اجتماعی مرتبط با مهارت های حل مسئله براساس مدل رگرسیون لجستیک چندگانه 57
جدول شماره 8: ارتباط عوامل آموزشی با وضعیت مهارت های حل مسئله. 62
جدول شماره 9: برآورد ضرایب رگرسیونی عوامل آموزشی مرتبط با مهارت های حل مسئله براساس مدل رگرسیون لجستیک چندگانه 63
جدول شماره 10: ارتباط ابعاد انگیزش تحصیلی با وضعیت مهارت های حل مسئله. 67
جدول شماره 11: برآورد ضرایب رگرسیونی و شانس نسبی ابعاد انگیزش تحصیلی مرتبط با مهارت های حل مسئله براساس مدل رگرسیون لجستیک چندگانه. 69
فهرست نمودارها
عناوین صفحه
نمودار شماره 1: وضعیت مهارت های حل مسئله و ابعاد آن. 53
نمودار شماره 2: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب تعداد خواهر و برادر. 58
نمودار شماره 3: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب سطح تحصیلات مادر. 59
نمودار شماره 4: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب میزان موفقیت در حل مسائل و مشکلات …………………60
نمودار شماره 5: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب ارزیابی نوع رفتار مادر. 61
نمودار شماره 6: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب دانشکده محل تحصیل. 64
نمودار شماره 7: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب میزان رضایت از رشته تحصیلی.. 65
نمودار شماره 8: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب میزان موفقیت در مهارت های حرفه ای و بالینی.. 66
نمودار شماره 9: پراکنش ارتباط نمره بی انگیزشی با نمره مهارت حل مسئله. 67
نمودار شماره 10: پراکنش ارتباط نمره انگیزش درونی با نمره مهارت حل مسئله. 68
نمودار شماره 11: پراکنش ارتباط نمره انگیزش بیرونی با نمره مهارت حل مسئله. 68
از زمانی که آموزش رسمی در جوامع بشری رواج یافته، پرورش توانمندی های فراشناختی، همانند فهم و درک، استدلال، تفکر، خلاقیت، حل مسئله و قضاوت مورد تاکید بوده است (1). حل مسئله یك مهارت اساسی برای زندگی در عصرحاضر است (2)، زیرا انسان ها در مراحل مختلف زندگی با مشکلات متعددی روبرو می شوند که برای حل آن ها نیاز به تفکر خلاق، منتقدانه و تحلیل گر دارند (3). حل مسئله نوعی تفکر معطوف به هدف است (4). یک فرایند ذهنی و تفکر منطقی و منظمی است که به فرد کمک می کند تا هنگام رویارویی با مشکلات، راه حل های متعددی را جستجو و سپس بهترین راه حل را انتخاب کند (5). این مفهوم؛ به عنوان یک فرایند شناختی سطح بالا با بسیاری از فرایندهای شناختی دیگر مانند انتزاع، جستجو، یادگیری، تصمیم گیری، استنباط و تجزیه و تحلیل در تعامل است (6) به طوری که؛ مشیرآبادی آن را فرایندی نظام مند می داند که بر تحلیل موقعیت مسئله، تمرکز داشته و بیانگر توانایی اشخاص در غلبه بر موانع و دستیابی به اهداف می باشد و شامل سه مولفه ی اعتماد به خود در حل مسئله، شیوه اجتناب- نزدیکی به مسئله و کنترل شخصی است که به ترتیب، بیانگر اعتقاد فرد به توانایی در حل مشکلات، تمایل وی برای رد شدن از کنار مشکلات و یا مقابله رو در رو با آن ها و استفاده از راهکار های متنوع و متفاوت در کنترل رفتار و هدفداری در فرایند حل مسئله می باشد (1).
در واقع؛ هدف آموزش حل مسئله، فراگیری روش کلی برخورد با مسائل و مشکلات، آموزش روش استدلال، استفاده از اعتقادات و ارزش ها و تصمیم گیری در برخورد با مشکلات موجود است (7). آموزش گام به گام مهارت های حل مسئله در بلوغ شناختی، عاطفی و مهارتی افراد نقش بسزایی داشته و سبب افزایش قدرت تصمیم گیری در آنان می شود (8)، افرادی كه توانایی بیشتری در حل مسائل دارند، كمتر دچار افسردگی می شوند، مهارت های اجتماعی بالا و ارتباطات سالم تری دارند و میزان اضطراب در آنان نسبت به سایرین، كمتر است (9 و 10). همچنین اگر حل مسئله به نحو مؤثری به کار گرفته شود مقاومت فرد را در برابر
منابع استرس بیرونی بالاتر برده و آسیب پذیری وی را در برابر افسردگی و دیگر مشکلات عاطفی کاهش می دهد (5)، بعلاوه، حل مسئله، تاثیر بسزایی در ایجاد اعتماد به نفس و کسب آرامش دارد و به انسان نیرویی ویژه و انگیزه ای مناسب برای مواجهه ی سازنده با مشکلات می دهد (11).
هنر مراقبت از بیماران نیز، به دانش، مهارت و تخصص نیاز دارد و قلب عملكرد مؤثر، توانایی حل مسئله است (12). پرستاران از نظر تأثیرگذاری بر پدیده سلامتی در موقعیتی منحصر به فرد قرار دارند و داشتن دانش و مهارت به تنهایی برای موفقیت حرفه ای آن ها كافی نیست، بلکه شیوه ی برخورد با مسائل مختلف نیز مهم است (2). هر بیمار در موقعیت های بالینی، دارای خصوصیاتی منحصر به فرد بوده و هیچ راه حل ثابتی برای حذف یا تعدیل مشکلات بیماران مختلف وجود ندارد. بنابراین، پرستاران به خصوص در موقعیت های جدید بالینی، به مسئولیت های مستقل، قضاوت و تصمیم گیری درست نیاز دارند (13). حدود 6/16- 4 درصد از بیماران بستری در بیمارستان های آمریکا، استرالیا و انگلیس بر اثر عدم تصمیم گیری مناسب و صحیح پرستاری و پرسنل بهداشتی- درمانی، دچار آسیب هایی مانند ناتوانی دائمی و مرگ شده اند، اما در بیمارستان هایی که مشارکت و تصمیم گیری های تیم درمانی در سطح بالا بوده، میزان مرگ و میر 41 درصد کمتر از میزان پیش بینی شده، گزارش شده است (14). از طرفی، گسترش فناوری، نیاز بیماران به مراقبت با کیفیت، تاکید بر محدود کردن هزینه ها و طول مدت بستری، افزایش جمعیت سالمند، فرایندهای پیچیده ی بیماری و افزایش هوشمندی و آگاهی بیماران، تغییراتی هستند که پیش روی پرستاران قرار دارند، حال؛ برای آنکه پرستاران قادر به تطابق با این تغییرات و افزایش مسئولیت ها باشند، لازم است صاحب مهارت های سطح بالای تفکر باشند تا بتوانند ایده های جدیدی ارائه دهند (1) و قادر باشند بهترین راه حل ها را در برخورد با مشکلات و نیازهای بیماران اتخاذ نمایند (2).
مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری مبتنی بر دانش، جزء رفتارهای مورد انتظار دانشجویان پرستاری است (15) و یادگیری این مهارت ها، به عنوان نیاز آموزشی، باید از دوران دانشجویی آغاز گردد (17 و 16) تا دانشجویان بتوانند دانش تئوری فراگرفته شده را در موقعیت های واقعی بکار گرفته و مشکل بیمار تحت مراقبت خود را حل نمایند (16). لذا دانشجویان قبل از ورود به محیط کار، نیاز دارند تا از احساسات، نگرش ها و رفتارهای خود در ارتباط با دیگران، شناخت پیدا کنند، تا بتوانند تصمیم گیری و حل مشکل آسان تر و بهتری داشته باشند (2).
با توجه به این که هدف اصلی آموزش در رشته های علوم پزشکی از جمله پرستاری، رشد شایستگی حرفه ای و توسعه ی مهارت های تصمیم گیری و حل مسئله می باشد، آموزش پرستاری مسئول ایجاد محیطی است که بتواند یادگیری دانشجویان و کسب مهارت های شناختی، عاطفی و روان حرکتی را به گونه ای تسهیل کند تا دانشجویان قادر به مراقبت از افراد نیازمند در موقعیت های مختلف باشند و ضروری است تا افرادی را تربیت کند که توانایی شناخت و حل مشکلات را داشته باشند. لذا، در سال های اخیر ماهیت عملکرد بالینی تغییر پیدا کرده و تحت تاثیر مدل های گام به گام حل مسئله قرار گرفته است (1). به طوری که؛ نیزو، یک فرایند پنج مرحله ای حل مسئله مشابه با فرایند پرستاری پیشنهاد می کند. بنابراین، نیاز به افرادی که مهارت های حل مسئله را به طور مؤثر در عملکردشان به کار گیرند، ضروری تر به نظر می رسد(18).
نتایج مطالعه ای در دانشجویان پرستاری، نشان داد که آن ها فاقد مهارت های حل مسئله هستند، اما در محیط مراقبت سلامت پیچیده ی امروز، پرستاران باید قادر به حل دقیق، کامل و سریع مشکلات باشند (15). بسیاری از دانشجویان پرستاری وارد محیط بالین می شوند، بدون این كه بتوانند مشكل را بشناسند و برای حل آن، طرح ریزی كنند. نتایج برخی از مطالعات نیز بیانگر آن است كه این مهارت در پرستاران و دانشجویان پرستاری از نمره ی پایینی برخوردار است (12). اما مشیرآبادی در مطالعه ی خود در دانشگاه ایران گزارش کرده است: میانگین امتیازات مهارت حل مسئله دانشجویان پرستاری مطلوب می باشد (51/21±5/89) (1). مطالعه ی سینار در دانشگاه ساکاریای ترکیه بیانگر آن است که دانشجویان پرستاری، مهارت مطلوبی در حل مسئله دارند (56/17±37/85) (15). در حالیکه بسر مهارت حل مسئله ی متوسطی را در دانشجویان پرستاری دانشگاه دوکوزایلول ترکیه گزارش کرد (19).
با توجه به اهمیت مهارت های حل مسئله، به نظر می رسد که بررسی عوامل مرتبط با این مهارت ها نیز دارای اهمیت بسیاری است. به طور کلی؛ با توجه به نتایج مطالعات مختلف، عوامل متعددی بر ایجاد و ارتقاء این مهارت ها نقش دارند. گروهی از محققین این عوامل را در دو دسته ی عوامل فردی شامل هوش، انگیزه، وضعیت از پیش دانسته ها، ثبات عملکردی و عوامل اجتماعی شامل سطح اجتماعی- اقتصادی، تکامل اجتماعی، روش های آموزش و مراقبت در دوران کودکی و نگرش های خانواده، موقعیت فیزیکی مدرسه و کلاس تقسیم بندی می کنند. برخی دیگر نیز عوامل مؤثر بر حل مسئله را در سه گروه شناختی، عاطفی و تجربی طبقه بندی می کنند (20). آنچه مسلم است، حل مسئله به عنوان یک نیروی قوی در سازگاری با نیازها و رویدادهای روزانه زندگی مطرح بوده و با تمرکز بر نقش عوامل فردی، تاثیرات محیطی و زمینه های فرهنگی جوامع مختلف، در افراد تثبیت می شود (9). بنابراین؛ تعیین و شناسایی توانایی های حل مسئله و عوامل مرتبط با آن، مهم است. به طور کلی؛ با توجه به بررسی مطالعات مختلف و نظر صاحبنظران این امر، در این مطالعه، عوامل مرتبط با مهارت های حل مسئله ی دانشجویان، در سه دسته ی کلی عوامل فردی- اجتماعی، آموزشی و انگیزشی بحث و بررسی می شوند (1، 9، 15، 21).
در خصوص تشریح عوامل فردی- اجتماعی مرتبط با حل مسئله، گوون رضایت از ارتباط با دوستان را بر مهارت های حل مسئله ی آنان، مؤثر دانسته (22) و نتایج مطالعات اوسلو نیز به تاثیر متغیرهای فردی همچون سن، جنس و وضعیت سکونت بر مهارت های حل مسئله، اشاره دارد، به طوری که، توانایی حل مسئله در پسران بیشتر از دختران بوده و با افزایش سن، ارتقاء می یافت و مهارت حل مسئله ی دانشجویانی که با خانواده زندگی می کردند به طور معناداری کمتر از سایرین بود (05/0>P) (9)، درحالیکه کسکین و یلدیریم مهارت حل مسئله را در دختران بیشتر از پسران برآورد کرده اند (05/0>P) (23) و گوون، در میزان مهارت های حل مسئله ی دانشجویان برحسب متغیرهای سن و جنس تفاوت معناداری نیافت (22). گورال نیز به تاثیر ورزش در ارتقاء مهارت های حل مسئله ی دانش آموزان دبیرستانی اشاره دارد (05/0>P) (20). مطالعه ی یلدیریم و همکاران نیز به تاثیر منفی مصرف سیگار و الکل در دانش آموزان دبیرستانی بر مهارت های حل مسئله ی آنان اشاره دارد (001/0>P) (24).
دسته ی دیگری که در تقویت مهارت های حل مسئله دخیل می باشند، عوامل آموزشی است که عبارت از عواملی مانند فراگیر، فراده، برنامه، محیط و تجهیزات آموزشی در دانشگاه می باشد كه آموزش فراگیران را تحت تاثیر قرار می دهد(25). از جمله این عوامل می توان به سال های تحصیلی گذرانده شده، اشاره کرد (1، 9، 15، 19). از دانشجویان سال های بالاتر انتظار می رود که به تفاوت مشکلات بیماران مختلف دست یافته و از تجارب قبلی شان در مواجهه با بیماران مشابه، به عنوان چهارچوبی برای حل مسائل جدید استفاده کنند (26). در همین راستا، در مطالعات سینار، بسر و اوسلو مشخص شد که دانشجویان سال آخر پرستاری نسبت به دانشجویان سال های قبل، مهارت بیشتری در حل مسئله داشتند (9، 15، 19)، اما در مطالعه ی مشیرآبادی، توانایی حل مسئله ی دانشجویان سال آخر نسبت به دانشجویان سال اول تفاوت آماری معناداری نداشته است (05/0<P) (1). سایین و فاریماز نیز در میانگین نمره ی حل مسئله دانشجویان سال اول و آخر کارشناسی پرستاری دانشگاه کموریت ترکیه، تفاوت آماری معناداری مشاهده نکردند (05/0<P) (27). در تشریح سایر عوامل آموزشی مرتبط با حل مسئله، می توان به مطالعه ی گوون اشاره کرد که موفقیت های تحصیلی دانشجویان را بر میزان مهارت های حل مسئله ی آنان مؤثر دانسته است (22). در مطالعه ی سینار نیز، عوامل آموزشی مانند نوع رشته تحصیلی پرستاری و مامایی و سال های تحصیلی گذرانده شده، در میزان مهارت های حل مسئله ی دانشجویان دخیل بوده است و دانشجویان مامایی نسبت به دانشجویان پرستاری، مهارت بیشتری در حل مسئله داشتند (15)، درحالیکه گوون در مهارت های حل مسئله ی دانشجویان گرایش های مختلف آموزش حرفه ای و هنر، تفاوت آماری معناداری مشاهده نکرده است (22).
همانگونه که اشاره شد، عامل دیگری که می تواند در ارتقاء و بهبود مهارت های حل مسئله نقش داشته باشد، عامل انگیزشی است. در خصوص تاثیر این عامل در تقویت مهارت های حل مسئله، مایر به نقل از ورتایمر می نویسد: بعضی از افراد هنگام مواجهه با مشکلات، تفکرات و ایده های هوشمندانه ای دارند و ابتکارات، اکتشافات و راه حل های خلاقی ارائه می دهند، در توضیح دلایل چنین رفتاری، فقط تمرکز بر روی آموزش مهارت های حل مسئله کافی نیست، بلکه احساس، علاقه و جنبه های انگیزشی فرد نیز اهمیت زیادی دارد (28). انگیزش میل شخص برای تلاش در جهت انجام وظایف و استفاده از مهارت های فردی می باشد (29). انگیزش تحصیلی نیز به رفتارهایی اطلاق می شود كه منجر به یادگیری و پیشرفت می شود (30) و عبارت از تمایل فراگیر است، به آن كه كاری را در قلمرو خاصی به خوبی انجام دهد و عملكردش را بطور خودجوش ارزیابی كند (31). مانند سایر یادگیری ها، یادگیری حل مسئله نیز نیازمند انگیزش سطح بالاست (21).
در تعبیر و تفسیر موقعیت مسئله دار، انگیزه می تواند تاثیر معناداری در عملکرد حل مسئله ی دانشجویان داشته باشد. زیرا؛ هنگامی که شخص به موضوعی علاقه داشته باشد، بیشتر تلاش کرده، در حل مسئله موفق تر خواهد بود و یادگیری معنادارتری خواهد داشت و در مقابل؛ بی علاقگی شخص نسبت به موضوع، سبب می شود که در انجام فعالیت های مربوط به آن، کمتر به تفکر خلاق و فرایند حل مسئله روی آورد (28). آک به نقل از لپر می نویسد: فعالیت های یادگیری مختلف که به دانشجو در چگونگی استفاده از مهارت هایش در موقعیت های واقعی زندگی کمک کند، انگیزش وی را افزایش می دهد (29). سیف نیز معتقد است: اگر فراگیران برای یادگیری حل مسئله از انگیزش لازم برخوردار نباشند، در اختیار داشتن بهترین راهبردهای حل مسئله نیز کارساز نخواهد بود (21).
امروزه سیستمهای وكیوم یا خلأ در صنایع مختلف كاربرد زیادی پیدا كرده است. محیطهای خلأ دو ویژگی اساسی دارند. اولین ویژگی این است که محیطی تمیز با قابلیت كنترل عوامل ناخواسته كه برای انجام فرایندهای خاص فیزیکی و شیمیایی به محیطهای ویژه نیاز دارند، را ایجاد میکند و دیگر اینکه تغییرات اساسی در خواص فیزیكی مواد نظیر كاهش نقطه ذوب و تبخیر را موجب میشود. این دو ویژگی كلید انجام بسیاری از فرایندهای علمی در محیط خلأ میباشند. از سوی دیگر، خلأ شرایط جو زمین را نیز شبیهسازی میكند. این امر امكان انجام آزمایشهای بسیاری كه برای سفرهای فضایی حیاتی است و انجام آن در داخل جو زمین ممكن نیست را در روی زمین میسر می کند. امروزه با بهره گرفتن از ویژگیهای فوق فرایندهای بسیاری در محیط خلأ انجام میشوند و امكان تولید بسیاری از محصولات با فناوری بالا فراهم شده است. خلأ در پیشرفت صنایع الكترونیك، شیمیایی، پزشكی، داروسازی، صنایع غذایی، متالوژی و خودرو نقش عمدهای را ایفا میكند. مواردی كه در زندگی روزانه كاربردهای وسیعی دارند، نظیر سلولهای خورشیدی، قطعات نیمههادیها نظیر حسگرها و آی سیها، شیشههای عایق حرارتی، بسیاری از ابزارهای مكانیكی برشی با مقاومت سطحی بالا، عینكهای طبی و آفتابی، ضدعفونی محصولات كشاورزی، تولید مواد شیمیایی، بازرسی جوش، تولید دیسكهای فشرده كامپیوتری، ساخت كامپوزیتها، ساخت بدنه یخچال، تعمیر سیستمهای سرد كننده، تعویض روغن اتومبیل تنها نمونههایی از كاربردهای وسیع خلأ میباشند. علاوه بر این خلأ نقش مهمی در حوزههای
تحقیق و توسعه و تكنولوژی زیستی ایفا میكند، به گونهای كه این فناوری را میتوان كلید دستیابی به حوزه فناوریهای میكرو و نانو قلمداد نمود.
با توجه به كاربردهای وسیع و كلیدی فناوری خلأ در زمینههای مختلف علوم و صنایع، ضروری است تا اقدامات گسترده و نظاممندی در جهت بومیسازی این فناوری در كشور انجام پذیرد. در این
راستا، یكی از راهبردهای اصلی، گسترش تحقیق و توسعه برای طراحی و ساخت سیستمها و تجهیزات مربوط به این فناوری میباشد.
در سالهای اخیر توجه به فناوری خلأ در كشور به تدریج اهمیت خود را به دست آورده است. فناوری خلأ بالا، امروزه کاربرد بسیاری در صنعت داشته و در اکثر زمینهها نقش موثری را ایفا می کند. دستیابی به دانش طراحی و ساخت تجهیزات خلأ بالا امروزه یکی از دستاوردهای مهم و پر اهمیت هر کشور بهشمار میآید. وظیفه اصلی در ایجاد محیط خلأ بر عهده انواع پمپهای تولیدکننده خلأ میباشد. در این پایاننامه نیز هدف، بررسی گوشهای از دنیای وسیع طراحی تجهیزات خلأ یعنی پمپهای توربومولکولی محوری میباشد.
پمپ توربومولکولی محوری قادر به ایجاد خلأ بسیار بالا تا فشار (10-10) پاسکال میباشد. در فناوری خلأ این پمپ به دلایل متعددی چون تمیز بودن، سازگاری، راه اندازی سریع پمپ، قابلیت پیشبینی خلأ تولید شونده، سادگی عملیات و درجه بالای اعتبار از بعد عملیاتی، به طور گسترده در تولید خلأ بالا و خیلی بالا مورد استفاده قرار میگیرد.
بنابر کاربرد وسیع فناوری خلأ در توسعه تکنولوژی و پیشبرد اهداف پژوهشی- صنعتی و نقش ویژه پمپهای توربومولکولی در ایجاد خلأ بالا، شبیهسازی پرههای پمپ توربومولکولی و افزایش عملکرد آن، امکان دستیابی به محدوده خلأ بالاتری را موجب خواهد شد. بنابراین در این پایاننامه تحلیل و شبیهسازی عددی پرههای روتور پمپ توربومولکولی محوری به عنوان هدف اصلی مد نظر بوده است. در این راستا تأثیر پارامترهای هندسی گوناگون مانند ارتفاع، ضخامت اثرات پروفیل پره، در حین شبیهسازی مورد مطالعه قرار گرفته است. شایان ذکر است حداکثر نسبت تراکم، حداکثر سرعت بیبعد، حداکثر تغییر شکل پره[1] و حداکثر تنش ونمایزز ناشی از اثرات گریز از مرکز، تأثیرگذار
اصلی بر عملکرد پمپ توربومولکولی میباشند. با توجه به موارد مذکور، سعی بر یافتن شرایط بهینه برای نیل به ماکزیمم راندمان شده است.
بخش مراقبتهای ویژه[1] بخشی است که بدحالترین بیماران، توسط لایقترین پرسنل، تحت بهترین شرایط و مجهزترین وسایل در دسترس، تحت مراقبت و معالجه قرار میگیرند. به عبارتی بخش مراقبتهای ویژه بخشی است که در آن بالاترین مراقبت مداوم از بیمار و درمان او امکان پذیراست. استفاده از روشهای جدید جراحی و معالجه بدون وجود این بخش کامل نیست[1].
تاریخچه تأسیس بخش مراقبتهای ویژه به زمان جنگ جهانی دوم در سال 1940 برمیگردد. در آن زمان پزشکان به این نتیجه رسیدند که برای کاهش میزان مرگ و میر، مجروحین بدحال باید به طور مجزا، مداوم، و دقیق تحت درمان و مراقبت قرار گیرند، لذا در بیمارستانهای خط مقدم اقدام به تأسیس بخشهایی مراقبت ویژه نمودند. برای این بخشها پرستارانی انتخاب شدند که دارای مهارت و تجربه زیادی بودند. به تدریج در بیمارستانهای شهرها، بخشهایی مراقبت ویژه تأسیس گردید. از سال 1970 بخشهای تخصصی مراقبت ویژه در کنار بخشهای عمومی مراقبت ویژه توسعه پیدا کرده است[1].
بیمارانی که بسیار بدحال هستند و در وضعیت وخیم و بحرانی قرار دارند، قادر به انجام هیچگونه مراقبتی از خود نیستند و در ضمن سیستمهای حیاتی بدن آن ها مختل میباشد. چنین بیمارانی در بخش مراقبتهای ویژه بستری میشوند. میزان مرگ و میر در این بخشها معمولاً بالا میباشد. با این وجود بخش مراقبتهای ویژه را نباید محلی جهت فوت بیماران قلمداد کرد. از این جهت انتخاب بیمار جهت بستری در این بخش مهم است زیرا در حفظ روحیه پرسنل درمانی اهمیت دارد. همچنین با توجه به اینکه هزینه بستری در بخشهایی مراقبت ویژه بسیار بالا میباشد باید بیمارانی جهت بستری در این بخشها انتخاب شوند که واقعاً نیاز به مراقبت ویژه داشته و امید به بهبودی آن ها وجود داشته باشد[1].
بخش مراقبتهای ویژه معمولاًٌ در بیمارستانهای بزرگ و مجهز تأسیس میشود و ممکن است به صورت عمومی یا تخصصی باشد. برخی از بیمارستانها با توجه به نوع بیماران و اعمال جراحی ممکن است علاوه بر بخش مراقبتهای ویژه عمومی، دارای بخشهایی تخصصی شامل جراحی[2]، داخلی، جراحی اعصاب، جراحی قلب، سوختگی، پیوند کلیه، نوزادان[3] و کودکان باشند[2].
علاوه بر پرستاران، یک پزشک (متخصص بیهوشی یا ریه به عنوان مسئول بخش) حتماً در بخش حضور دارد. در بخش مراقبتهای ویژه عمومی به ازاء هر یک بیمار به یک نفر پرستار نیاز میباشد. فیزیوتراپ و متخصص یا کارشناس تغذیه در دسترس میباشد تا به وضعیت تغذیه این بیمارستان رسیدگی کند. همچنین پرسنل آموزش دیده به اندازه کافی در بخش حضور دارند.
خصوصیاتی که پرسنل این بخش باید داشته باشد این است که هر کدام دوره تخصصی در حوزه خود را سپری کرده باشند و علاوه بر آن مهربان، دلسوز، علاقمند، صبور، دارای حسن برخورد با همراهان مضطرب، ارتباط صحیح و محترمانه با همکاران باشند[2].
سالیانه بیش از پنج میلیون نفر در بخشهایی مراقبت ویژه در سراسر ایالات متحده آمریکا پذیرش میشوند و حدود 10 الی 20 درصد این افراد جان خود را از دست میدهند. در بین این افراد بستری تنها حدود 25% از آن ها قادر به برقراری ارتباط و شرکت در تصمیم گیریها جهت دست یافتن به اهداف درمانی هستند. در بقیه موارد این اعضای خانواده هستند که در مهمترین تصمیمات درمانی به کمک تیم بهداشتی درمانی میآیند. به همین جهت از آن ها به عنوان یک عضو تیم درمان یاد میشود[2]. اما خانواده به علت رویارویی با یک حادثه، سانحه و یا موقعیت کاملاً نا آشنا و یک بیماری حاد برای یکی از اعضایش دچار یک بحران جدی میشود و این بحران تمامیت فردی، بین فردی و اجتماعی اعضای خانواده را مورد تهدید قرار میدهد و آن را دچار تنش میکند. ترس از آینده، ترس از دست دادن یکی از اعضای خانواده، ترس از بار مالی ناشی از بیماری، تغییر در نقشهای خانواده، ناامیدی و تنهایی، اضطراب و افسردگی و نبود زمان کافی برای سازگاری این تنش را شدیدتر میسازد و اعضای خانواده را در بیش از یک سوم موارد دچار اختلالات استرس پس از سانحه[4] میکند. در چنین حالتی قدرت تصمیم گیری خانواده میتواند به مقدار قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار گرفته و منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست گردد [3].
بسیاری از صاحب نظران علوم اجتماعی خانواده را به عنوان یک سیستم یکپارچه اجتماعی توصیف کردهاند که بیماری میتواند یکپارچگی این سیستم را به هم بزند. از آنجایی که خانواده و زندگی خانوادگی بخش اساسی از سلامت هر فردی است و اهمیت و نقش بسزایی برای بیمار دارد باید در برنامه مداخلات پرستاری و پزشکی به اندازه خود بیمار مهم تلقی گردد [4].
امروزه محیط مراقبت شامل بیماران و خانواده است و در همین جهت به منظور دستیابی به مراقبت کامل و محیط درمانی مطلوب، مشارکت دادن فعال خانواده باید تداوم یابد و با اجرای مراقبت با دید جامع نیازهای خانواده نیز مانند نیازهای بیماران مهم تلقی شده و جدای از هم محسوب نگردد[4].
بیبی[5] به نقل از واتسون[6] مینویسد که محیط مراقبتی باید این امکان را به بیمار بدهد که بهترین اقدام درمانی و مراقبتی را برای خود داشته باشند. اما شاید عملی کردن این گفته در بخش مراقبتهای ویژه کمی سخت به نظر بیاید چرا که اکثر بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه قادر به برقراری ارتباط نیستد. در چنین حالتی خانوادهها به عنوان مدافع حقوق بیمار بوده و با کمک تیم بهداشتی درمانی در مورد وی تصمیم گیری میکنند به همین منظور باید در کنار بیمار خود حضور داشته باشند. اما به دلایل مختلفی از جمله امکان انتقال بیماری به دلیل نبود تجهیزات در جهت رعایت اصول آسپتیک، نبود فضای کافی در محیط مراقبتهای ویژه و احتمال تجاوز به حریم خصوصی بیماران دیگر، کمبود پرسنل، باور غلط به این مضمون که بیماران در این بخش باید هیچ ملاقاتی نداشته باشند، مراقبت بیمار محور و خیلی از دلایل دیگر این امکان نیز برای سالهای متمادی مقدور نبوده تا اینکه در دو دهه اخیر به این موضوع بیشتر پرداخته شده و طلسم ممنوعالملاقات بودن در بخشهایی مراقبت ویژه و جدایی بیمار و خانواده از هم شکسته شده است [5].
1-2: زمینه پژوهش
ملاقات در بخشهایی مراقبت ویژه از دیر باز محدود یا ممنوع بوده است و همواره شاهد تجمع اعضای خانواده پشت دربهای بخشهای مراقبت ویژه و گاهاً درگیری و یا پرخاشگری آن ها با پرسنل حاضر در بخش و همچنین اصرار بیماران مبنی بر ملاقات با اعضای خانواده بودهایم. اما در دو دهه اخیر فشارها جهت آزاد گذاشتن ملاقات با استناد به یافتههایی مبنی بر مفید بودن ملاقات برای بیمار، اعضای خانواده و پرستاران افزایش یافته است. همچنین انتشارات اخیر متخصصین توراکس دانشگاه آمریکا[7]، جامعه پزشکی مراقبتهای ویژه[8]، انجمن آمریکایی پرستاران مراقبتهای ویژه[9] و موسسه پزشکی آمریکا[10] یک بخش با محیط درمانی را بخشی با ملاقات آزاد و انعطاف پذیر شمردهاند [9].
از طرفی پژوهش های بسیاری با بهره گرفتن از ابزار سیاهه نیازهای خانواده بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه[11] نشان داده است اعضای خانواده بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه دارای یک سری نیازهای همگانی هستند که در قالب پنج نیاز اساسی معرفی شدهاند و بودن در کنار بیمار یکی از نیازهای مهم شمرده شده است. سایر نیازهای مهم نیز عبارتند از : ارائه اطلاعات مورد نیاز در مورد بیمار، دادن اطمینان از طرف تیم درمان، حمایت از اعضای خانواده و فراهم آوردن تسهیلاتی جهت آسایش و رفاه آن ها[8.6].
مطالعات دیگری نیز تأثیرات مفید ملاقات آزاد را به وضوح نشان دادهاند و کل افرادی که اجرای ملاقات آزاد برای آن ها سودمند بوده و اثرات درمانی جسمی، روانی و اجتماعی ارزشمند عاید آن هاست را در سه گروه بیان کردهاند. گروه اول بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه، گروه دوم خانواده بیماران و گروه سوم پرسنل بهداشتی درمانی شاغل در بخش مراقبتهای ویژه به خصوص پرستاران. به طور کلی میتوان گفت که تمام حلقه های درگیر در این بحران به نحوی با اجرای سیاست دربهای باز هرچه سریعتر به مرحله اتمام بحران دست خواهند یافت. (جدول شماره 1-1)
نیاز به تامین مایحتاج زندگی روزمره و بازار عرضه و تقاضا از دیر باز موجب شکل گیری و گسترش گونه های مختلف مشاغل و صنایع در تار و پود شهر ها شده است. گاهی رشد قارچ گونه برخی صنوف در گذشته موجب بروز و افزایش معضلات نوین شهرنشینی اعم از آلودگی های هوا، صوتی، زیست محیطی و ترافیکی گشته است. این رشد نامتوازن شهری و گاهی اوقات گسترش محدوده شهری تا روستاهای مجاور، واحد های تولیدی هم چون دامداری ها را به عامل تهدید کننده سلامت شهر و شهروندان مبدل کرده است.
مطالعات موجود حاکی از آن است که مشکلات پدید آمده از استقرار صنایع در محدوده شهرهای ایران به خصوص در کلان شهرها بیشتر به واحد های کوچک تولیدی و خدماتی مثل تعمیرگاه های خودرو، نجاری، آهنگری، آبکاری و … متعلق است. این فعالیت ها از یکسو در ایجاد اشتغال، تامین کالا و خدمات مورد نیاز شهروندان و کمک به رشد و توسعه صنعت و اقتصاد کشور موثرند و از سوی دیگر در صورت عدم رعایت اصول مکان یابی و همچنین عدم بکارگیری روش های کنترل آلودگی و مزاحمت، استقرار آنها در بافت شهری مشکلات بی شماری را به همراه دارد که طبعاً برای رفع و یا کاهش این مشکلات لازم است اقدامات و مطالعات خاصی انجام پذیرد.
وجود کارگاهها و اصناف و مشاغل مزاحم شهری از جمله معضلاتی است که باعثآلودگی صوتی و ایجاد مزاحمت برای شهروندان و نیز بروز سد معبر در پیاده روها در شهر ها شده است و براساس طرح های بالادست و استانداردهای شورای عالی معماری و شهرسازی کشور وجود این کارگاهها در سطح شهر ممنوع است و دستگاه های مربوطه بر اساس تفویض اختیار قانونی اختیار برخورد و انتقال این صنوف به خارج از شهر را دارند. این نوع مشاغل برخی دارای سابقه تاریخی بوده و از سال ها پیش در شهر وجود داشته اند و برخی با افزایش جمعیت و گسترش محدوده شهر به تدریج داخل شهر قرار گرفته اند. در این زمینه کلیه مشاغل صنعتی که آلودگی های زیست محیطی، هوا و صوتی را به دنبال دارند یا حضورشان در شهر مشکلات و خسارات زیادی در پی دارد و ماهیتاً نمی توانند از آلودگی های خود بکاهند، باید از شهر خارج شوند.
اما از طرف دیگر باید توجه داشت که انتقال این واحد ها کاری بسیار دشوار و زمان بر خواهد بود و نیازمند ایجاد مجتمع ها و شهركهایی در مکان مناسب و با امکانات مکفی می باشد. مشکلات موجود در این راه به حدی است که برخی از کلان شهرها با وجود تجربه 20 ساله هنوز در ابتدای راه بوده و امروزه شاهد حضور مشاغل مزاحم و آلاینده در شهرها می باشند.
یكی از بارزترین عوامل آلوده كننده محیط زیست شهری مشاغل آلاینده مستقر در سطح شهر میباشد، لذا در راستای سیاستهای حفظ محیط زیست انتقال و جابجایی این مشاغل به مكان های مناسب ، یک ضرورت است، مشكل اساسی در اجرای این سیاست ها جلب رضایت صاحبان مشاغل به این انتقال است كه این امر از طریق اتخاذ متدهای آموزشی متفاومت و مختلف از نظر كیفیت و كمیت با توجه به شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هر كدام از این مشاغل ، قابل اجراست، مشاغل آلاینده سهم بسیار عمده ای در این مورد ایفا مینمایند كه تهدید بسیار عمده ای برای محیط زیست بشمار میروند كه از طریق ارائه آموزشهای لازم به صاحبان این مشاغل بستر لازم برای خروج این مشاغل از شهرها و انتقال به فضای مناسب با توجه نوع فعالیت حائز اهمیت بسزایی میباشد.
در شهر تهران موارد خطرناک و شیمیایی بسیار زیاد و متنوعی در مشاغل وجود دارد که ریسک بالایی را برای مناطق مختلف شهر تهران به همراه خواهد داشت. در درجه اول، شناسایی این مکان های مستعد خطر بسیار ضروری و حیاتی است. همچنین باید اولویت بر حسب میزان تأثیر ناشی از این تاسیسات برای محیط های شهری و میزان آسیب پذیری محدوده های مجاور آنها تعیین شود و ارائه راهكارهای لازم جهت انتقال این مشاغل به خارج از شهر.
در این تحقیق مهم ترین مسأله عبارت است از:
موثرترین موانع جلب مشارکت صاحبان مشاغل آلاینده جهت انتقال به خارج شهر کدام است و چه راه حل های برای آن وجود دارد. بی
توجهی در این امر و عوامل ناشی از آن به عنوان یکی از مهمترین آلاینده های محیط زیست به علت کمیت گوناگون مواد و توسعه بی رویه شهرها ، محدودیت های وضع شده برای خدمات عمومی در شهرها و عدم تکنولوژی مناسب موجب مشکلات ویژه ای شده است که مورد توجه سیاست گذاران ، برنا مه ریزان و مجریان قرار گرفته است.با وجود مشكلات زیست محیطی كه در شهرها شاهد هستیم روشن است كه مشاغل آلاینده سهم بسیار عمده ای در این مورد ایفا مینمایند كه تهدید بسیار عمده ای بشمار می روند كه از طریق ارائه آموزشهای لازم به صاحبان این مشاغل بستر لازم برای خروج این مشاغل از شهرها و انتقال به فضای مناسب با توجه نوع فعالیت حائز اهمیت بسزایی میباشد.
بررسی موانع جلب مشاركت صاحبان مشاغل آلاینده در خروج از شهر.
بررسی شیوه ها و روشهای جلب مشاركت مردمی در کاهش عوامل و عناصر آلاینده.
دست یابی به بهترین شیوه ای كه بتوان از طریق آن صاحبان مشاغل آلاینده را مجاب به انتقال تجهیزات خویش به خارج از شهر نمود.
1- دستیابی به بهترین شیوه انتقال مشاغل آلاینده از شهر
2- افزایش مشارکت صاحبان مشاغل آلاینده مبنی بر خروج آنها از سطح شهرو رفع آلودگی
3- افزایش رفاه و آسایش شهروندان.
1- آیا مشاركت مردم در كاهش آلاینده ها میتواند موثر باشد؟
2- آیا بالا بردن سطح آگاهی صاحبان مشاغل آلاینده، امكان سهولت در خروج این مشاغل از شهر را حاصل می کند؟
3- آیا روشهای آموزشی مناسب به جهت افزایش آگاهی صاحبان مشاغل آلاینده می تواند راهكار مناسبی باشد؟
4- آیا آموزش صاحبان مشاغل آلاینده در كاهش آلودگی زیست محیطی شهرها ، عملی است؟
5- چه شیوه آموزشی مناسب برای صاحبان مشاغل آلاینده،میتواند اجرا شود؟
6- چه اصولی در جلب مشاركت شهروندان و صاحبان مشاغل آلاینده برای خروج از شهر، میبایست مورد توجه قرار گیرد؟
مفهوم آموزش: آموزش فرایندی است تأثیر گذار بر رفتار كه تغییراتی را در دانش، نگرشها، ارزشها و مهارتهای مورد نیاز در جهت ارتقاء یا نیل به هدف مورد نظر، در هر زمینه ای ایجاد میكند.آموزش توام با پرورش به آماده شدن فرد برای كسب الگوهای نوین رفتاری كمك میكند.آموزش عبارت است از تجاربی كه باعث تحول در متعلم میگردد.
تعریف عملیاتی : مشاغل آلاینده، به مشاغلی اطلاق میگردد كه باعث ایجاد آلودگی زیست محیطی از هرنوع( هوا،آب،خاكو غیره…)موجب میشوند.
مفهوم تكنولوژی آموزشی: دانش چگونگی ایجاد شرایطی برای توانایی تغییر در رفتارهای فردی و جمعی جوامع آموزشی به كمك امكانات موجود.آموزش موثرترین ابزار و شیوه افزایش آگاهی افراد در مواجه با مسائل و معضلات جامعه است(لاهیجانیان, 1390).
تعریف عملیاتی: برای تكنولوژی آموزشی سه بعد عملیاتی میتوان در نظر گرفت:
الف) استفاده از رسانه ها و وسایل جدید در امر آموزش و یادگیری
ب) مجموعه روشها و فنون ها كه در طراحی، اجرا و ارزشیابی آموزشی به كار میرود.
ج) حل مسئله، كه در این دیدگاه به طور كلی تكنولوژی آموزشی مجموعه روشها و راهبردهایی است كه با یک دیدگاه سیستمی به تجزیه و تحلیل و پیدا كردن و حل مشكل میپردازد(لاهیجانیان, 1390).
مفهوم جلب مشاركت: انجام یک فعالیت آگاهانه با بهره گرفتن از روش ها و فنون مختلف در رابطه با موضوع یا یک طیف خاص به منظور دخیل كردن این قشر در فعالیت، در این تحقیق به معنی مجاب نمودن صاحبان مشاغل آلاینده واقع در داخل شهر میباشد.
تعریف عملیاتی: اجرای برنامه تدوین شده، مراقبتها و عملیات اجرایی به منظور ایجاد تغییر در دید نسبت به محیط زیست شهری،بهبود حس تعلق،دست یابی به رشد مناسب،حفظ و ایجاد انگیزه در صاحبان این مشاغل.
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات
1-1 بیان مساله 1
2-1 اهداف پژوهش 4
3-1 سوالات پژوهش 7
4-1فرضیات پژوهش 7
5-1 تعریف واژه های کلیدی(نظری و عملی) 8
6-1 پیش فرض ها 9
7-1 محدودیتهای پژوهش 10
فصل دوم: زمینه و پیشینه تحقیق
1-2 چارچوب پژوهش 11
2-2 مروری بر مطالعات انجام شده 27
فصل سوم: روش اجرای تحقیق
1-3 نوع پژوهش 33
2-3 جامعه پژوهش 33
3-3مشخصات واحدهای مورد پژوهش 33
4-3 محیط پژوهش 34
5-3 نمونه پژوهش- تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری 34
6-3 ابزار گردآوری اطلاعات 35
7-3 تعیین اعتبار علمی ابزار 37
8-3 تعیین اعتماد علمی ابزار 37
9-3 روش گردآوری اطلاعات 37
10-3 روش تجزیه و تحلیل داده ها 38
11-3 ملاحظات اخلاقی 39
فصل چهارم: نتایج تحقیق
1-4 یافته های پژوهش 40
2-4 جداول 41
فصل پنجم: بحث و بررسی یافته ها
1-5 بحث و بررسی یافته ها 62
2-5 نتیجه گیری نهایی 70
3-5 پیشنهاد برای کاربرد یافته های پژوهش 73
4-5 سایر پیشنهادات 73
فهرست جداول
شماره و عنوان صفحه
جدول شماره 1: توزیع فراوانی مشخصات دموگرافیک واحدهای مورد پژوهش 41
جدول شماره 2: میانگین و انحراف معیار نمره احساس ذهنی بهزیستی 44
جدول شماره 3: میانگین و انحراف معیار نمره حمایت اجتماعی 45
جدول شماره4: همبستگی بین ابعاد حمایت اجتماعی و احساس ذهنی بهزیستی 46
جدول شماره 5: توزیع احساس ذهنی بهزیستی بر حسب سن 47
جدول شماره 6: توزیع احساس ذهنی بهزیستی بر حسب سال تحصیلی 48
جدول شماره7: توزیع احساس ذهنی بهزیستی بر حسب جنس 49
جدول شماره 8: توزیع احساس ذهنی بهزیستی بر حسب وضعیت تاهل 50
جدول شماره 9: توزیع احساس ذهنی بهزیستی بر حسب وضعیت محل زندگی 51
جدول شماره 10: توزیع احساس ذهنی بهزیستی بر حسب محل سکونت 52
جدول شماره 11: توزیع احساس ذهنی بهزیستی بر حسب شغل مادر 53
جدول شماره 12: توزیع احساس ذهنی بهزیستی بر حسب شغل پدر 54
جدول شماره 13: توزیع احساس ذهنی بهزیستی بر حسب سطح تحصیلات 55
جدول شماره 14: توزیع احساس ذهنی بهزیستی بر حسب رشته تحصیلی 56
جدول شماره 15: توزیع احساس ذهنی بهزیستی بر حسب تحصیلات پدر 57
جدول شماره 16: توزیع احساس ذهنی بهزیستی بر حسب تحصیلات مادر 58
جدول شماره 17: برآورد ضریب رگرسیونی ابعاد حمایت اجتماعی با رضایت از زندگی 59
جدول شماره 18: برآورد ضریب رگرسیونی ابعاد حمایت اجتماعی با عاطفه مثبت 60
جدول شماره 19: برآورد ضریب رگرسیونی ابعاد حمایت اجتماعی با عاطفه منفی 61
بیان مسئله
سلامت[1] حالتی پویا است که بر اساس آن افراد به طور مداوم خود را با تغییرات محیط داخلی و خارجی سازگار می کنند(1). علوم و رشتههای مختلفی به تبیین سلامت پرداختهاند که از میان آنها علم پرستاری نگاه ویژهای بر ابن مقوله دارد.
متاپارادایمهای پرستاری(Metaparadigm)عناصر پایه تئوریهای پرستاری را فراهم می کند، در نظریه های مختلف پرستاری مفهوم سلامت یکی از چهار متاپارادایم اصلی در کنار مفاهیم انسان، محیط و پرستار قرار میگیرد. بر اساس فلسفهی کلنگر که اساس بسیاری از نظریه های پرستاری است سلامت بصورت طیفی تعریف می شود که دو سر آن را مرگ و سلامت مطلق تشکیل می دهند و سلامت فرد یا جامعه در نقطه ای پویا از این طیف قرار میگیرد. از طرفی در نگاه کل نگرانهی پرستاری، سلامت متاثر از ابعاد روانی، اجتماعی، جسمی و معنوی میباشد، لذا برای دستیابی به سلامت نیاز است بطور جامع همهی ابعاد سلامتی مورد توجه قرار بگیرند(1). از طرفی سلامت دارای ابعاد عینی و ذهنی میباشد که به بعد ذهنی آن کمتر توجه شده است. فریش[2] معتقد است که مطالعه احساس ذهنی بهزیستی افراد و جوامع و ارتقای آن بزرگترین چالش علمی بشر بعد از افزایش و پیشرفت در زمینه تکنولوژی، پزشکی و ثروت است(2). بسیاری از پژوهشگران بر مفهوم احساس ذهنی بهزیستی تاکید کرده اند و فقدان بیماریهای روانی و وجود سطوح بالای بهزیستی را به عنوان سلامت تلقی مینمایند(3). در واقع ویژگی مهمی که فرد واجد سلامت بایستی از آن برخوردار باشد احساس ذهنی بهزیستی است(4). احساس ذهنی بهزیستی[3]، مفهومی کلی و ناشی از نحوه ادراک شناختی و عاطفی شخص از کل زندگی است. بهزیستی ذهنی دارای دو جزء شناختی و عاطفی است. بعد شناختی بهزیستی، یعنی ارزیابی شناختی افراد از میزان رضایت از زندگی و بعد عاطفی یعنی برخورداری از حداکثر عاطفه مثبت و حداقل عاطفه منفی(5, 6) . عاطفه مثبت نشان میدهد که یک شخص تا چه میزان شور و اشتیاق به زندگی دارد و چه میزان احساس فاعلیت و هوشیاری می کند، عاطفه مثبت بالا بر انرژی زیاد، تمرکز کامل و اشتغال لذت بخش دلالت دارد در حالیکه عاطفه مثبت پایین بر غمگینی و رخوت دلالت می کند. عاطفه منفی یک بعد عام ناراحتی درونی و اشتغال ناخوشایند را نشان میدهد و حالات خلقی ناخوشایندی مانند خشم، نفرت، بیزاری، گناه، ترس و عصبانیت را شامل می شود. عاطفه منفی پایین با آرامش و راحتی همراه است(7).
افراد با احساس ذهنی بهزیستی بالا هیجانات مثبت بیشتری را تجربه می کنند و از رویدادها و حوادث پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند و آنها را خوشایند توصیف می کنند(8). این افراد احساس مهار و کنترل بالاتری دارند و میزان موفقیت و رضایت از زندگی بیشتری را تجربه می کنند(9). بعلاوه این افراد نظام ایمنی سالمتر و خلاقیت بالاتری دارند(10). در حالی که افراد با احساس ذهنی بهزیستی پایین، رویدادها و موقعیت های زندگی خود را نامطلوب ارزیابی می کنند(11).
شواهد تاریخی و نیز تجربه روزمره زندگی حاکی از این است که برجسته ترین و عمده ترین تمایلات بشری رسیدن به بهزیستی[4] و شادمانی است(12). الگوی قدیمی توسعه به شدت بر رفاه اقتصادی به عنوان یک هدف نخست توسعه تمرکز کرده است و سایر جنبه های زندگی و جامعه که شامل جنبه های ذهنی و احساس بهزیستی میباشد را مورد غفلت قرار میدهد و از اندازه گیری های عینی برای راهنمایی سیاستگذاریها استفاده میکردند ولی اخیراً احساس ذهنی بهزیستی یک چالش برای اندازه گیری پیشرفت و توسعه سیاست های عمومی کشورها شده است و توجه بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است(13)؛ لذا بررسی دقیق احساس ذهنی بهزیستی و باز شناسی عوامل عمده موثر بر آن، ضرورتی غیر قابل انکار است.
عوامل متعددی همچون امیدواری، اضطراب اجتماعی و حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی ارتباط دارند که یکی از عواملی که رایطه تنگاتنگی با احساس ذهنی بهزیستی دارد حمایت اجتماعی میباشد. وجوه مختلف حمایت اجتماعی دریافت شده، پیش بینی کننده های خوبی برای احساس ذهنی بهزیستی هستند(14). کب[5] و توئیتس[6] حمایت اجتماعی را به این صورت تعریف می کنند: درک از در دسترس بودن افرادی که احساس میکنیم به ما اهمیت میدهند، اطمینان از این که افرادی وجود دارند که بتوان در هنگام نیاز روی کمک آنها حساب کرد که باعث می شود احساس خوبی داشته باشیم(12, 15). به طور معمول حمایت اجتماعی سه بعد دارد: بعد وسیله ای، بعد اطلاعاتی و بعد احساسی. حمایت وسیلهای شامل منابع مادی مانند غذا و پول میباشد، حمایت اطلاعاتی شامل فراهم آوردن اطلاعات ویا پیشنهادات است و فرد را قادر می کند تا با مشکلات و سختی ها کنار بیاید، در نهایت حمایت احساسی در بر گیرندهی عشق ورزیدن، اهمیت دادن و درک طرف مقابل است. حمایت احساسی عبارت است از حمایتی که توسط دیگران نسبت به فرد ارائه می شود و در واقع به نوعی احساس مورد علاقه واقع شدن و احساس عزت نفس را در فرد تقویت می کند، مانند حمایتهای مستمری که انواع همیاریهای نامحسوس بین افراد را در بر میگیرد(16, 17).
حمایت اجتماعی، احساس ذهنی بهزیستی را از دو طریق متاثر میسازد. اولین روش تاثیر مستقیم یا تاثیر عمومی حمایت اجتماعی بر احساس ذهنی بهزیستی این است که بر رضایت از زندگی تاثیر میگذارد، روش دوم شامل تاثیر غیرمستقیم یا تاثیر میانجی است که از افراد در مقابل اثرات منفی در شرایط استرس زا، محافظت می کند(18, 19).
آنچه انجام این پژوهش را مهم و ضروری نشان میدهد این است که هر چند در مطالعات پیشین روابط این متغیرها بررسی شده است و خیلی از آنها به ارتباط مثبت این دو اشاره دارند(20, 21). گاهی نتایج معکوس هم مشاهده شد برای مثال بندورا بیان می کند، حمایت اجتماعی افراطی می تواند ظرفیتهای کنار آمدن افراد را کاهش دهد(22). همچنین اگرچه برخی از مردم، جایگاه اجتماعی، پول و دسترسی به منابع مادی را عامل اصلی احساس ذهنی بهزیستی میدانند، ولی بعضی از پژوهشها این نگرش را تایید نکرده اند. هادیانفر به نقل از آرگیل[7] و رایت[8] و لارسن[9] مینویسد همبستگی بین وضعیت مالی خوب و احساس ذهنی بهزیستی پایین گزارش شده اند(12).
از طرفی هرچند در بیشتر مطالعات روابط بین این دو متغیر گزارش شده است ولی قدرت پیش بینی کنندگی احساس ذهنی بهزیستی توسط ابعاد حمایت اجتماعی و اینکه هر بعد حمایت اجتماعی چه میزان پیش بینی کننده احساس ذهنی بهزیستی است، بیان نشده است.
نکته قابل توجه اینکه در ارزیابی اثرات حمایت اجتماعی بر سلامت دو جنبه مثبت و منفی مد نظر است. پیروی به نقل از لئو بیان می کند، بر اساس نتایج مطالعات در شرایطی که حمایت اجتماعی با بیمیلی ارائه شود یا به احساسات فرد گیرنده توجهی نشود، حمایتهای اجتماعی میتوانند اثرات زیان آوری داشته باشند، به عبارت دیگر باعث رنجیدگی خاطر فرد میگردند و در نهایت اثرات منفی بر سلامت وی خواهند داشت(23).
بعلاوه در این پژوهش برای سنجش حمایت اجتماعی از پرسش نامهی حمایت اجتماعی نوربک استفاده شده است. این پرسش نامه ابزاری است که حمایتهای اجتماعی کارکردی، ساختاری و فقدان کل را محاسبه می کند. علاوه بر موارد فوق این پرسش نامه داده های توصیفی راجع به ارتباطات حمایتی را که فرد اخیراً(یک سال اخیر) به دلایل مختلفی از دست داده در اختیار ما قرار می دهد که از طریق آنها به راحتی
می توانیم به تغییر و تحولاتی که در نظام حمایتی فرد ایجاد شده است پی ببریم. مقیاسNSSQ[10] نسبت به سایر ابزارهای سنجش حمایت اجتماعی ارجح است برای اینکه دامنه وسیعی از سازهها، مفاهیم(از ساده تا پیچیده) و همچنین انواع کارکردی و ساختاری حمایت اجتماعی را در بر میگیرد و به خوبی آنها را میسنجد، یک ابزار عمومی برای سنجش حمایت اجتماعی میباشد، این پرسش نامه داده های توصیفی راجع به ارتباطات حمایتی را که فرد اخیراً(یک سال اخیر) به دلایل مختلفی از دست داده در اختیار ما قرار میدهد که از طریق آنها به راحتی میتوانیم به تغییر و تحولاتی که در نظام حمایتی فرد ایجاد شده است پی ببریم(16). بدین معنی که با این ابزار ضمن تعیین میزان حمایت اجتماعی دریافت شده، فقدانها(حمایتهای حذف شده) هم بررسی میشوند؛ که در مطالعات موجود در خصوص بررسی رابطه احساس ذهنی بهزیستی و حمایت اجتماعی از حداقل توجه برخوردار بوده است. علاوه بر این ابزار مورد استفاده در این مطالعه جهت سنجش احساس ذهنی بهزیستی ابزاری دو قسمتی است که هم بعد شناختی و هم بعد عاطفی احساس ذهنی را میسنجد در صورتیکه در مطالعات مشابه جهت سنجش این دو متغیر با هم فقط از ابزار در حیطه شناختی استفاده شده و به بعد عاطفی آن توجهی نشده است.
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه حمایت اجتماعی یکی از مهمترین پدیدههای اجتماعی است که برخورداری، ادراک و تصور آن و همچنین نیاز به آن با توجه به سن، جنس، شخصیت و حتی فرهنگ می تواند متفاوت باشد، (که دانشجویان از این نظر از حداکثر تنوع برخوردارند). بعلاوه در هر مرحله از زندگی، نیز ممکن است جنبه هایی از حمایت اهمیت پیدا کنند و نسبت به جنبه های دیگر آن اثرات بیشتری داشته باشند(24)، که دوره جوانی یکی از مراحل مهم زندگی است. امروزه دانشجویان به دلیل نقش مهمی که در اداره ی آیندهی کشور عهده دار خواهند بود، یکی از اقشار مهم جامعه به حساب میآیند. اهمیت این موضوع زمانی مشخص می شود که نظری بر آمارهای رسمی از تعداد دانشجویان کشور داشته باشیم. بر طبق گزارش مرکز آمار ایران، با عنایت به آمار سال 1390 تعداد دانشجویان کل کشور 4000000 نفر اعلام شده است(25). از آنجا که یکی از استراتژی های مهم در ارتقاء سلامت عمل بر اساس حداکثر بروز میباشد، با توجه به اینکه دانشجویان جمعیت بزرگی از جمعیت جوان کشور ما را در بر میگیرند، سلامت آنها اهمیت دوچندانی دارد که احساس ذهنی بهزیستی به عنوان یکی از ابعاد مهم سلامت در دانشجویان میباشد. بعلاوه احساس ذهنی بهزیستی دانشجویان علوم پزشکی به لحاظ مرتبط بودن شغل آنها با جسم و روان انسانها از اهمیت ویژه تری برخوردار است.
بنابراین با توجه به اهمیت احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان به عنوان قشر جوان و آینده ساز جامعه و تاثیر مستقیم و غیرمستقیم حمایت اجتماعی بر آنها و رشد روزافزون تعداد دانشجویان، و خلاء تحقیقاتی نظامدار پیرامون احساس ذهنی بهزیستی در جامعه ایرانی، خصوصاً در مورد دانشجویان اهمیت این پژوهش را بیشتر نشان میدهد و نتایج این مطالعه می تواند با بهبود برنامه ریزیهای خرد و کلان آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی و در اعتلای سلامت جامعه موثر باشد. از این رو انجام مطالعه ای با عنوان” بررسی میزان پیش بینی کنندگی ابعاد حمایت اجتماعی بر احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان” ضرورتی غیر قابل انکار است.
اهداف پژوهش:
هدف کلی:
تعیین میزان پیش بینی کنندگی اثر ابعاد حمایت اجتماعی بر احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
اهداف ویژهی پژوهش :
1- تعیین میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
1-1-تعیین میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی شناختی(رضایت از زندگی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
1-2-تعیین میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی عاطفی(عاطفه مثبت وعاطفه منفی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
2-تعیین میانگین نمره حمایت اجتماعی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
2-1- تعیین میانگین نمره حمایت کارکردی کل در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
2-2- تعیین میانگین نمره حمایت ساختاری (ویژگیهای شبکه ای) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
2-3- تعیین میانگین نمره فقدان کل در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
3- تعیین ارتباط ابعاد حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی (عاطفی و شناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
3-1- تعیین ارتباط نمره حمایت کارکردی کل با احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی وشناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
3-2- تعیین ارتباط نمره حمایت ساختاری با احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی وشناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
3-3- تعیین ارتباط نمره فقدان کل با احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی وشناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
4- تعیین میزان پیش بینی کنندگی اثر ابعاد حمایت اجتماعی بر احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی و شناختی) با کنترل عوامل زمینه ای در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان
فرضیات:
H0: بین ابعاد حمایت اجتماعی و احساس ذهنی بهزیستی ارتباط وجود ندارد.
سوالات پژوهش:
1- میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟
1-1- میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی شناختی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟
1-2- میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی عاطفی(عاطفه مثیت-عاطفه منفی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟
2- میانگین نمره ی حمایت اجتماعی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟
2-1- میانگین نمره حمایت کارکردی کل در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟
2-2- میانگین نمره حمایت ساختاری یا ویژگی های شبکه ای در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟
3-2- میزان نمره فقدان کل در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟
3- آیا ابعاد حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی و شناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان ارتباط دارد؟
3-1- ارتباط نمره حمایت کارکردی کل با احساس ذهنی بهزیستی (عاطفی و شناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چگونه است؟
3-2- ارتباط نمره حمایت ساختاری با احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی و شناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چگونه است؟
3-3- ارتباط نمره فقدان کل با احساس ذهنی بهزیستی (عاطفی و شناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چگونه است؟
4- ابعاد حمایت اجتماعی برای احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی و شناختی) با کنترل عوامل زمینه ای در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر پیش بینی کننده است؟
تعاریف واژه ها:
حمایت اجتماعی
تعریف نظری: مجموعه کمکهایی نظیر حمایتهای عاطفی و کمکهای مادی که جهت تجهیز روانشناسی فرد برای افزایش تسلط بر شرایط فشارزا و یا بالا بردن سطح تحمل عواطف و هیجانات مربوط به مشکل، از طرف اشخاص، محیط و فرد به او ارائه می شود (26).
تعریف عملی: منظور حمایت اجتماعی در این پژوهش مجموعه نمراتی است که افراد مورد پژوهش در پاسخگویی به پرسش نامه ی حمایت اجتماعی نوربک کسب می نمایند.
حمایت عاطفی
تعریف نظری: حمایت عاطفی در بر گیرنده ی حالتهایی از ابراز دوست داشتن و احساس همدلی است که هدف آنها کاستن سردرگمی، اضطراب، تنش، ناامیدی و افسردگی است)26).